سایر منابع:
سایر خبرها
قتل مادربزرگ در میهمانی جمعه
خوانده ای؟ دو تا فوق دیپلم دارم.یکی در رشته کامپیوتر و یکی قالیبافی. شغلت چیست؟ تعمیر وسایل پرینت و اسکن انجام می دهم. از خانواده ات بگو. ازدواج کرده ام و یک دختر 6 ساله دارم. پدر و مادرم هم به رحمت خدا رفته اند،فقط یک خواهر دارم که روز حادثه خبر فوت مادربزرگم را همان خواهرم به من داد! اما تو که می دانستی مادربزرگت را به ...
مروری بر وصیت نامه شهید محمد پوررحیمی
بدنشان درخت اسلام را باغبانی می کنند وصیتم را آغاز می کنم. آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند (امام خمینی) خداوندا شاهد باش که با دلی آگاه و چشمی بینا به این راه آمده ام و جز رضای تو چیزی نمی خواهم. خداوندا به مادر و پدرم صبر عنایت فرما و این هدیه ناقابل را از طرف ایشان بپذیر. خداوندا چگونه از این پدر و مادر عزیزم حلالیت بخواهم که از اول عمر تا حالا جز بدی به مادرم و پدرم چیزی نکردم. ...
پست غم آلود نسرین مغانلو برای پدر،مادر و فرزندش
گروه فیلم: نسرین مغانلو ( بازیگر سینما و تلویزیون) پست غمناکی را درباره درگذشت پدر، مادر و فرزندش در اینستاگرام منتشر کرد: چه سالی برمن گذشت ،چقدر خونه بدون شما عزیزانم ساکت و سرد شده. مادرم چهل روزه که رفتی به سفر ابدیت رفتن ارشیام و تو مادر مهربانم و پدرم هر روز من رو دلتنگ تر میکنه،میدونم الان در کنار هم هستید و در آغوش خداوند،برایم از خداوند طلب صبر کنید. عزیزان سفر کرده ام،روحتان در آرامش مسیرتان پر نور. .... ...
مادران سرزمینم مراقب ریشه ها باشید
...، ایثار و عطوفت است. ایکنا اطرافیان شما را با چه ویژگی بارزی بیشتر می شناسند؟ بهتر است به این سؤال مردم پاسخ دهند، اما اکثر اطرافیان مهم ترین ویژگی را پرانرژی بودنم می دانند؛ چراکه از هیچ کاری ابایی ندارم و با صبر و حوصله انجام می دهم. گاه دوشادوش کارگران باغ صندوق میوه و صیفی جات را بار می زنم. گاه کارهای حسابداری و نظارت بر امور ساختمان را انجام می دهم. همه از انجام این ...
فیروزه شجاعی مظلوم ترین مادر شهید
...: شهید یوسف داورپناه در 15 تیرماه سال 1344 هجری شمسی، در شهر کرمان به دنیا آمد. در رشته برق از دبیرستان فارغ التحصیل شد و خانواده از کرمان به ارومیه مهاجرت کرد. پس از آنکه گروهک های تجزیه طلب کرد در غرب کشور اقدام به آشوب و اغتشاش کردند و شهر های کردنشین ایران را اشغال نمودند، شهید یوسف داورپناه داوطلبانه با پیوستن به گروه ضربت سپاه پاسداران شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان غربی به مبارزه با گروهک های تروریستی کرد پرداخت. در 5 شهریور سال 1362 بود که حزب منحله دمکرات کردستان ایران با هجوم به منزل این شهید بزرگوار، ایشان را به اسارت گرفتند و در نهایت پس از شکنجه های فراوان، او را به طرز فجیع و دلخراشی به شهادت رساندند و سپس پیکر این شهید را بعد از مثله کردن، تحویل مادر دادند و گفتند همین جا دفنش کن. *روایت مادر شهید یوسف داورپناه درباره جزئیات شهادت یوسف می گوید من مظلوم ترین ...
تک فرزندی در کمین نسل جدید است
، آن موقع خانواده ها اجازه می دادند، بچه ها به کوچه رفته و باهم بازی کنند، اما مادرم اجازه نمی داد، فقط یک دخترخاله داشتم که سن مان به هم می خورد، او را هفته ای یک بار می دیدم، ولی سرگرمی ما نیم ساعت بیشتر طول نمی کشید. کریم نژاد افزود: در کودکی بهانه گیر بودم، به خصوص که مادرم آن زمان عضو سپاه دانش بود و من در خانه تنها می ماندم، حتی نهار را خودم آماده می کردم، چون کسی با من هم سفره ...
روایت فارس از امر به معروف جذاب / صف تست حجاب می بندند
از من بود. وقتی که دورهمی مان تمام شد، همه برگشتند خانه هایشان و ما چهار نفری که با هم هم مسیر بودیم تاکسی گرفتیم. با اینکه هشتِ شب بود اما هوای اهواز به شکل کلافه کننده ای گرم بود. یکی از ما جلو نشست و من و دو تا از دوستانم صندلی عقب نشسته بودیم. یکی از دوستانم که شانه به شانه من بود و می دید چطور از شدت گرما گُر گرفته ام شیشه را پایین کشید و گفت: حنان! تو واقعا گرمت نیست با این همه لباس؟! ...
مرد 45 ساله : روزها می خوابیدم، شب ها حال می کردم
مرد 45 ساله درباره سرگذشت خود گفت: پدرم کارگر ساده ای بود که به صورت روزمزد روزگارش را می گذراند و مادرم نیز امور خانه را انجام می داد. زندگی ما به سختی می گذشت و پدرم حتی برای تامین اجاره منزل هم دچار مشکل می شد به همین دلیل من هم در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و به کارگری پرداختم؛ چرا که بسیاری از روزها پولی نداشتم و نزد دوستانم خجالت می کشیدم. از سوی دیگر هم پدرم مدام می گفت، خودت مخارج تحصیل ...
تقاضای طلاق به خاطر چند پرس غذا!
...> آشنایی بیشتر خانواده ها راه را برای خواستگاری دانیال از مرجان باز کرد؛ راستش از رفتار دانیال فهمیده بودم که به من علاقه دارد! چه در رستوران و چه در مهمانی ها توجه ویژه ای به من داشت. رفتارش گویای احساساتش بود؛ آن قدر که حتی مادر و پدرم هم این موضوع را فهمیده بودند؛ به خاطر همین وقتی به خواستگاری من آمد، هیچ کس تعجب نکرد .ازدواج مرجان و دانیال خیلی زود سر گرفت؛ پدر و مادرم چون خانواده دانیال را می ...
افشاگری دختر 17 ساله از هیولای بزرگ خانه شان / رعنا چه گفت؟ + عکس
سوءتغذیه مواجه می شود. بعد از گذشت یک سال، پدر موفق به مشغول کار به عنوان نگهبان شرکت، می شود. به مرور زمان پدر از انجام مسئولیت خانواده سر باز می زند و مادر خانواده را مجبور به کار در خارج از خانه می کند. این کار به مدت 10 سال طول می کشد و همچنان پدر از مادر خانواده بهره کشی مالی می کند. در این فاصله رعنا 11ساله و بزرگتر شده است و شاهد داستان سیاه مادر می شود. تا قبل از ...
پیش بینی درست شهید شیرودی از زمان شهادتش/ تعبیر درخشان شهید چمران درباره رشادت های شهید شیرودی
مادری اش باشد. منزل پدرم پایگاه پشتیبانی از جنگ بود فکر می کردم پس از شهادت علی اکبر، مادرم خانه نشین می شود، اما 40 روز پس از شهادت برادرم، منزل ما یک پایگاه پشتیبانی از جنگ تبدیل شد. مادرم به روستا های اطراف می رفت و کمک های مردمی جمع آوری می کرد. از سوی دیگر زنان روستا هر روز به خانه ما می آمدند و فعالیت هایی از قبیل: پاک کردن سبزی، تمیز کردن حبوبات، دوخت لباس و ... انجام ...
خون به پا شد؛ خیانت به شوهر با مرد میوه فروش!
حرام است و بعد هم این که خود را دچار دردسر کرده است اگر مشکل خود را با یک مشاور بیان می کرد، امروز دیگر در مظان اتهام و رابطه نامشروع نبود؛ داستانی که زیر پوست شهر ها وجود دارد و کسی نمی تواند آن را کتمان کند. سردسته باند گربه های وحشی به قصاص در ملأعام محکوم شد! +عکس می خواهم پدرم را بکشم؛ او مادرم را مجبور به تَن فروشی می کند! قتل دوست دختر در خانه مجردی اش! ...
ترک سیگار شهید مدافع حرم خیلی سخت بود!
بزرگان هم سیگاری بوده اند! حاج محمد می گفت: سیگار را به خاطر بد بودنش کنار نمی گذارم، بلکه به خاطر شما کنار می گذارم و این دو تا از هم جداست. واقعا هم به این نتیجه رسید. به من قول داد چون تنها شرط من برای ازدواج این بود که سیگار را کنار بگذارد. همه می گفتند این یک کار نشدنی است. مادرم خیلی ناراحت بود و گمان می کرد اصغرمان هم در کنار رفاقت با محمد سیگاری می شود! اما او سیگار ...
موضوعات ناگفته از زندگی استاد بنان و همسرش/ عکس
گوید که در نوروز سال 1345 با غلامحسین آشنا شدیم و بعد از گذشت چند ماه با هم ازدواج کردیم مادرم از طرفداران پر و پاقرص او بود و از این که در خیابانها صدای همسرم را مردم گوش می دادند و لذت میبردم. در ادامه همسر بنان درباره آشنایی و ازدواجش می گوید: وقتی با بنان ازدواج کردم در اوج شهرت بود اما همیشه این سوال را از من می پرسند چرا بنان اینقدر محبوب و مورد احترام مردم است؟ می توانم ...
چهره جدید مرجانه گلچین عقل از سر همه پروند | خانم با این جراحی زیبایی شده عین 20 ساله ها
رشته تخصصی نوازندگی تئاتر فارغ التحصیل شد و پس از آن به تشویق خواهرش منیژه که خود در آن زمان بازیگر بود بر روی صحنه ی تئاتر رفت. بازیگر شدن مرجانه گلچین مرجانه گلچین با سریال آینه به تلویزیون پا گذاشت. او زمان بازی در این سریال 19 ساله بود و بعد از این سریال به تئاتر و سینما نیز راه پیدا کرد. گلچین از سال 68 و بعد از بازی در مجموعه تلویزیونی ازدواج پر ماجرا، تا س ...
تبریک روز ماما 1402با متن،پیام و عکس روز جهانی ماما مبارک
ماما ضربان قلب آینده را می شنود ... خواهرم روز ماما، روز فرشته های مهربان خدا مبارک. تبریک روز ماما به مادر در میان دستهایت عشق پیدا میشود زیر باران نگاهت نسترن وا میشود با عبور واژه از گوشه لبهای تو مهربانیهای قلبت خوب معنا میشود. مادرم روزت مبارک تبریک روز ماما به مادرزن تو که منبع مهری ...
تیپ برگ ریزون متین ستوده بعد از طلاقش همه رو مات کرد | خانم با این کن و شلوار میلیونی چه فخری میفروشه
قرار گرفتم. رابطه ات با مطبوعات و گفتگوهایی که بهت پیشنهاد می شه چطوریه؟ چون بهم ثابت کردی که دغدغه جلد را نداری؟ نه! واقعاً دغدغه جلد ندارم، وقتی شما عکس این فرشته های کوچک و زیبا را چاپ می کنید که پر از حس زیبای زندگی هستند من چرا بگم جلد؟ نه حالا حتی قبل تر از این هم دغدغه جلد را نداشتم چون اصلاً دغدغه دیده شدن را ندارم. من همه تلاشم را گذاشتم برای کاری که دوستش دارم تا او ...
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-45
اگر قمه نزده ای پس چرا سرت شکسته است؟ گفتم مأمور شما سرم را با چوبدستی شکست! دیگر حرفی نزد و بعد از دو روز از زندان آزاد شدم. باور کنید بیشتر ترس و نگرانیم از خواهر و مادرم بود که مبادا به دست بعثیهای کافر بیفتند و مورد شکنجه و اهانت و... قرار گیرند. بنابراین به جبهه برگشتم، ولی واحد ما از سوسنگرد به سرپل ذهاب منتقل شده بود. به سر پل ذهاب رفتم. از بد حادثه همان روزی که به سر پل ذهاب آمدم واحد ما ...
خدایا! وقتی به خاکم می سپارند به یادم باش
در کودکی شب ها بیخوابی کشیدی و به من شیر دادیی تا بزرگ شوم و به من تربیت آموختی از شما تشکر می کنم و اگر حق فرزندی را ادا نکردم از شما می خواهم که مرا با روح بزرگواری که داری ببخشید. مادرجان می دانم که دوست داشتی من ازدواج کنم و پدرم مرا داماد کند ولی من ترجیح دادم که بین شهدای تاریخ باشم از زمان حضرت محمد و فرزند او امام حسین و یارانش و شهدای این انقلاب بزرگ. سلام بر خواهر ...
زن 32 ساله: بخاطر بدهی ام صیغه 3ماهه شدم که این بلا سرم آمد!
زن 32 ساله از اتفاقی که برایش افتاد و بخاطر بدهی اش صیغه 3 ماهه شد پرده برداشت. به گزارش وقت صبح به نقل از رکنا، زن 32 ساله با اشاره به این که هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد و من هم به راحتی فریب گرگی در لباس میش را خوردم به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: پدر و مادرم وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند و روزگارمان به سختی می گذشت. من هم بعد از آن که نتوانستم تحصیلاتم ...
روش هایی برای روزهای بی پولی
ای را در چه زمانی انجام دهید که به نفع خانواده باشد. شما چه راهکارهایی را برای کاهش هزینه به کار می برید؟ به خاطر گرانی ها قید چه چیزهایی را زده اید که برایتان بهتر باشد؟ وقتی نمی توانید درآمد جدیدی ایجاد کنید، چه راه هایی برای مصرف گرایی کمتر در خانه دارید؟ برای کوچک نشدن سفره اعضای خانواده تان چطور؟ این روزها دغدغه اکثر افراد جامعه، سفره غذایی شده است. اینکه بیاییم فقط از دردها و گرانی بگوییم که ...
عجیب ترین شوک به داماد در شب زفاف ! / به عروس گفت از حجله فرار کن !
دختر 19 ساله با بیان این که من جرمی مرتکب نشده ام و تنها حقیقت زندگی ام را بازگو کرده ام، درباره این واقعیت تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت:در یک خانواده متعصب و سخت گیر به دنیا آمدم، اما سرنوشت من با خواهر دوقلویم تفاوت زیادی داشت. اگرچه من و سهیلا دوقلو بودیم، ولی او مشکلات مرا نداشت و در همان دوران دبیرستان کرد و به خانه بخت رفت. در این میان من شرایط متفاوتی ...
سرباز وطن در آغوش مردم
سامان دادن به خانه و خانواده ای که در تکفل تو هستند می کنم. و اما مادر نازنیم، نمی دانم برایت چه بنویسم. باور کن همواره و همیشه سعی داشته ام نه تنها از زحمات تو، بلکه پدرم قدردانی کنم، ولیکن نشد، این جنگ لعنتی نگذاشت. مادر جان در این لحظه دلم خیلی هوایت را کرده چون روی یک سطح خاکی نشسته ام و در جلو چشمانم، لحظه ای مجسم می شود که شما برای گرم نگه داشتنم به بالای سرم می آمدی و خوابت را ...
یاد دادن کلمه بابا به پسرم خیلی سخت بود | زندگی مشترک ما فقط 2 سال طول کشید
هم در تماس بودیم. آخرین نامه ای را که نوشتم و در آن خبر دادم که پدر شدی ولی این نامه هیچ وقت به دستش نرسیده بود چون وقتی جنازه اش را آوردند، همه نامه هایی که به دستش رسیده بود خونین و مالین در جیبش بود، ولی این نامه نبود فریده خانم آن روزها را خیلی خوب به یاد دارد. او با یادآوری آن روزها می گوید: بعد از جلال زندگی خیلی سخت بود. تمام دوران بارداری وجودش را حس می کردم. در همه روزهای سخت ...
عامل درگیری خونین بر سر کفش های کتانی در یک قدمی چوبه دار
بچه طلاق هستم و علت جدایی پدر و مادرم فقط به خاطر قرعه کشی خانگی بود که مادرم اداره می کرد. مادرم گروهی تشکیل داده بود و بین دوستانش قرعه کشی خانگی داشت، اما پدرم مخالف بود و همین موضوع باعث جدایی آن ها شد و از آن روز به بعد من و خواهر 9 ساله ام سرگردان خانه بستگان شدیم. خواهرم الان پیش عمه ام در شمال ایران زندگی می کند، اما من جای مشخصی ندارم و گاهی پیش دوستانم و گاهی هم پیش مادرم زندگی می کنم ...
توجه شوهرم به حمیرا غیر متعارف بود/ وقتی متوجه رابطه نامشروع آنها شدم که دیگه بیچاره شده بود!/ خواهرم ...
.... او کارمند قراردادی یکی از ادارات بود و خیلی زود در دل اعضای خانواده ام جای گرفت. اگرچه نامزدم هفته ای دو روز به منزل ما می آمد، اما ارتباط خوبی با پدر و مادر و خواهر کوچک ترم داشت. او هر بار که هدیه ای برای من می خرید، همزمان کادویی هم به خواهرم می داد. پدرم نیز که کارگر ساختمانی بود و درآمد چندانی نداشت، از این رفتارهای دامادش بسیار خوشحال بود. من نیز از پیمان به خاطر همه ...
استایل گنگ نیوشا ضیغمی و دوستاش تو مهمونی خصوصی | خانم با دوستاش چه رنگ مویی ست کرد
صحبتهای نیوشا ضیغمی وقتی می خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل ...
معلم ها تقوا را قبل از علم بیاموزند
...: ای پدر و ای مادر عزیز و مهربانم! بعد از شهادت من ناراحت نباشید زیرا من شما را در ایام عاشورا دیده ام که برای امام حسین(ع) گریه می کنید و حتماً این احساس را داشته اید و دارید که می گوید: ای امام حسین(ع) ای کاش ما هم در آن موقع بودیم و در رکاب تو می جنگیدیم، حال این افتخار نصیب شما شد که امروز فرزندتان به حسین زمان لبیک گفت: ای صد جان چون من فدای یک لحظه از عمر امام. اگر گریه کردید به ...
مرگ خواستگار در میان آتش عشق
ازدواج گرفتیم. این اواخر با مادرو خواهرش به خواستگاری ام آمد. هنوز جواب بله به او نداده بودم که متوجه تغییر رفتارش شدم . او عصبانی بود و مدام پرخاشگری می کرد. حتی چند باردعوایمان شد و مرا کتک زد. همین باعث شد در این ازدواج مردد شوم. شب قبل از حادثه دوباره به خواستگاری آمد و گفت اگر با او ازدواج نکنم و جوابم بله نباشد، بلایی سرم می آورد. ناراحت شدم و گفتم شاید با این رفتارهایت جوابم برای همیشه منفی ...