بانوی راننده کامیون جاده های ایران+عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
ناپدری عاشق دختر 17 ساله شد/رابطه پنهانی ناپدری برای همه رو شد
ناپدری عاشق دختر 17 ساله شدنیلوفر دختر 17 ساله مشهدی به خاطر رفتار های زشت و غیرمتعارف ناپدری اش به خانه خاله اش پناه برد و تازه آنجا بود که دست ناپدری برای همه رو شد. به گزارش عرشه آنلاین ، آن قدر با شنیدن این ماجرای تلخ، وحشت زده و نگرانم که همانند بیماران روانی دور اتاق می چرخم و با خودم حرف می زنم. هیچ گاه از روزی که برای بار دوم ازدواج کردم، به ذهنم نمی رسید که همسرم چنین نقشه ...
تمام زندگی ام مصطفی بود
کردیم و از سال 76 به خاطر شرایط شغلی پدرم، ساکن شهریار شدیم. تحصیلات حوزوی دارم. از همان زمانی که در شهریار و کُهَنز ساکن شدیم، در پایگاه بسیج فعالیت می کردم. بعد از ازدواج با شهید صدرزاده، تحصیل و فعالیت فرهنگی را ادامه دادید؟ بعد از ازدواجم با آقامصطفی، درسم را ادامه می دادم. ایشان یکی از مشوق های اصلی بود برای اینکه درسم را ادامه بدهم. بعد از تولد فاطمه خانم، من نمی خواستم ...
روایت خواندنی یک بانوی آزاده ایرانی از دوران اسارت اش در عراق
...، هر اسیر می توانست 3 نامه بنویسد. در آن زمان خرمشهر خالی شده بود و من از محل زندگی خانواده ام اطلاعی نداشتم. به همین علت برای دختر خاله ام که در نجف آباد اصفهان زندگی می کرد، نامه ای نوشتم و خانواده ام را از زنده بودن خودم مطلع کردم. حدود یک سال در اردوگاه موصل بودم و پس از آن دوباره مرا به بغداد بازگرداندند. آنجا حدود 10 روزی را در استخبارات بودم و پس از آن به اردوگاه رمادی منتقل شدم. ...
خیانت شوهرم را بخشیدم اما خودم گرفتار خیانت شدم و لو رفتم !
نمی شد کسی که تا این حد در زندگی مشترک به او اعتماد و اطمینان داشتم این گونه بامن رفتار کند! خلاصه آن روز باقر متوجه اشتباهش شد و از من عذرخواهی کرد و قول داد که دیگر چنین خطایی را مرتکب نخواهد شد. من هم آن چه را دیده بودم در همان جا دفن کردم و در این باره با هیچ کس حتی خانواده خودم سخنی نگفتم تا آبروی همسرم و زندگی خودم حفظ شود با آن که این همه سال برای یافتن شغلی مناسب تحصیل کرده بودم ...
خنده های پنج نفره
من 25 سال دارم و حمید 28 سال. وقتی ازدواج کردیم من 20 ساله بودم و حمید 23 ساله. و وقتی باردار شدم 24 سال سن داشتم و حمید 27 سال از خدا عمر گرفته بود. هر دو می گفتیم پسر و دختر برای مان فرقی ندارد، مهم این است که بچه سالم باشد اما ته دل مان، من پسر دوست داشتم و حمید عاشق دختر بود. نمی دانم مردها چرا این قدر دخترهای شان را دوست دارند، تا جایی که حتی باعث حسادت ما خانم ها می شوند؟! حمید ...
مادر ها به روضه نیاز ندارند
تل آبی اش را به بابا نشان داد، من گر گرفتم، و به شتاب پناه بردم به آشپزخانه، خودم را مشغول شستن ظرف ها نشان دادم و بی صدا اشک ریختم، بی آنکه اراده کنم، بی هیچ روضه ای... من فکر می کنم مادر ها در هر فصل از بزرگ کردن فرزنداشان که باشند، فقط کافیست خیره شوند به میوه دلشان و به قدر لحظه ای خود را بگذارند جای مادرِ آن طفل شش ماهه، آن دخترک سه ساله، آن کودک دست بریده، آن نوجوان رشید، آن جوان اربااربا، جای مادر علمدار نینوا و... آنوقت دلشان بی هوا داغ می زند، چانه شان می لرزد و اشک صورتشان را خیس می کند. چراکه زن ها بعد از مادرشدن اصلاً به روضه نیاز ندارند! ...
رازی که برای مصطفی صدرزاده برملا شده بود
به گزارش عصر امروز، شهید مصطفی صدرزاده از جمله مدافعان حرم است که نامش را زیاد شنیده اید. جوانی از اهالی شهریار که با هزار ترفند خود را به سوریه رسانده بود و آنقدر از خودش رشادت نشان داد که سردار قاسم سلیمانی عاشقانه دوستش می داشت. مصطفی از فرماندهان لشکر فاطمیون بود و سرانجام شب تاسوعای سال 94 در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید. آنچه می خوانید خاطره ایست از شهید صدرزاده به ...
معجزه حضرت رقیه(س) برای زن باردار
نبود خانه خود را برای توسعه حرم بفروشد حتی خریداران حاضر شدند که به دو برابر و نیم قیمت خانه را از او بخرند، ولی اوحاضر به فروش نشد. بعد از مدتی زن صاحب خانه باردار شده و نزدیک وضع حملش می شود هنگامی که آن زن را نزد پزشک معالج می برند بعد از معاینه می گوید بچه و مادر هر دو درمعرض خطر هستند و خانم باید زیر نظر ما باشد، قبول کردند، تا درد زایمان شروع شد. صاحب خانه می گوید ...
زن تنها تسلیم وسوسه نیت شوم مردان شیطانی در خودرویش شد!
این بود که ساسان در حالی مرا به نزد خواهر و برادرم بازگرداند که پسرم را باردار بودم ولی همسرم در آن کشور ماند و من در یک خانه اجاره ای به تنهایی با پسر خردسالم زندگی می کردم تا این که بالاخره بعد از حدود 3 سال به نزد ما آمد ولی تنها دارایی اش را که یک منزل مسکونی بود به نام مادرش سند زد چرا که همسر اول او همه دار و ندارش را به خاطر مهریه از او گرفته بود و ساسان نمی توانست به من هم اطمینان کند! ...
بی اطلاعی زنان مجلس از جزئیات لایحه حجاب
نمایندگان زن مجلس مخالف اصل هشتاد و پنجی شدن این لایحه هستند و معتقدند در برخورد با مقوله حجاب به جای سخت گیری های پلیسی باید بیشتر بر فرهنگ سازی تمرکز کرد و تنها با بخش شبکه ای و هدفمند کشف حجاب مقابله کرد. فاطمه قاسم پور نماینده تهران در مجلس درباره متن لایحه به همشهری آنلاین گفت: من هنوز آخرین نسخه را ندیده ام و درجریان تغییرات لایحه نبوده ام. پس از مطالعه لایحه درباره آن اعلام نظر خواهم کرد ...
می خواست جا پای برادرش بگذارد / رستگاری در جوار حضرت زینب(س)
1379 وارد دانشگاه افسری امام حسین ( ع) در تهران و به فراگیری علوم نظامی مشغول شد و در سال 1381 فعالیت خود را در پادگان امام حسین ( ع) خمینی شهر ادامه داد و چند سال بعد در کسوت استاد در دانشگاه امیرالمؤمنین به تربیت نیرو و آموزش نظامی مشغول شد. دعای عاقبت بخیری کنار سفره عقد فاطمه خانم که سال 1388 پای سفره عقد ابوالفضل نشسته و 13 سال به عنوان یک رفیق و مونس در کنار او بوده است ...
استدلال های زن مسلمانی بلژیکی درباره حجاب
ایران آمدید، می گوید ایران را خیلی دوست دارم. در بلژیک چون زود ازدواج کردم، تا حد دیپلم درس خواندم. بعد از 15 سال همسرم فوت شد. دوباره خودم درس خواندم. وقتی 16 ساله بودم، همراه خانواده شیعه شدیم. خودمان جستجو کردیم و خیلی مطالعه کردیم. همسرم درس تربیت اسلامی می خواند. یک دایی در بلژیک داشت که شیعه بود. وقتی ازدواج کردیم، دانستیم هر دو شیعه هستیم. با هم حقیقت را جستجو کردیم. همسرم خیلی ...
روایت تامل برانگیز راضیه ترکان از رنج و درد زنانی که ناخواسته سقط جنین انجام داده اند | چشم هایش
سروکار داشته که مشکلاتی داشته اند. از نظر او همه زن ها می توانند ضعیف باشند، شاید هم چون مردها را قوی و عاقل تر می داند. هر کرمی به سرش هست به میوه دل من، به دختر من، افتاد. از سونوگرافی قبلی 2 هفته نگذشته بود که به اصرار پیمان دوباره رفتیم سونوگرافی. باز هم جنین جنسیتش مشخص نبود. آن روزها در برزخ بودم؛ پریشان و بی قرار. شادی های اول بارداری را فقط اضطراب و نگرانی پوشانده بود. پیمان دیگر با ...
شوکه شدن زن جوان بعد از تماشای تصاویر گوشی موبایل خواهرش/ باروش سخت بود اما همسرش با او رابطه داشت و...
بیشتر او با حمیرا جلوگیری کنم. خلاصه زندگی مشترک من و پیمان در حالی آغاز شد که دیگر با همسری خشمگین و عصبانی رو به رو بودم. او هیچ توجهی به من نداشت و مخفیانه با خواهرم در ارتباط بود. زمانی که پیامک هایش را دیدم دنیا روی سرم خراب شد اما پیمان با بی شرمی ادعا کرد از مدت ها قبل عاشق خواهرم بوده و به من علاقه ای نداشته است. وقتی اشک ریزان ماجرا را برای خانواده ام بازگو کردم آن ها ...
دختری که بر خلاف میل پدرش درس خواند، فزیک دان و مخترع شد
رشته رادیولوژی. بعد از اتمام دوره کاردانی، در دانشگاه علوم پزشکی تبریز دوره لیسانس را گذراندم. در آن زمان با فردی که خودم انتخاب کرده بودم این بار ازدواج کردم. بعد از سقوط طالبان در سال 2004 به افغانستان برگشتم و در دانشگاه طبی کابل با هزاران جنجال در کادر علمی در دیپارتمنت رادیولوژی استخدام شدم. و مسئول پروژه بازسازی رادیوتراپی و انکولوژی سازمان بین المللی انرژی اتمی نیز شدم. دو پروژه ...
داستان کوتاه خواندنی از فاطمه اکبری پویانی | زندگی بن بست ندارد
ناموسی راه می افتد و خانم دکتر قبول نمی کرد. تا اینکه یکی از مریض های توی سالن به او قرص معرفی کرد و نشانی جایی را به خانم جوان داد. چند باری شاهد التماس های خانم هایی بودم که به سقط اصرار داشتند و خانم دکتر قبول نمی کرد. همین شد که میان این همه پزشک، همین دکتر را انتخاب کردم. برایم مهم بود که چه آدمی بچه ام را به دنیا می آورد. آنیتا اول دست او را لمس کرد و بعد از او من که مادر بودم پوست قرمز ...
دیگر منتظر بابا نباش! او برای همیشه در کنار ماست
به خاطر اینکه پدرش در سوریه بود، کم و بیش پیش پدرش بود، ولی آقا مصطفی سعی می کرد همه چیز را برای بچه ها مهیا بکند. یکی از خلقیات آقا مصطفی این بود که می گفت شاید یک کاری را یا یک خصوصیتی را من دوست داشته باشم، ولی بقیه و دیگران مجبور نیستند در کنار من تحمل کنند. هر کسی هر جوری که دوست دارد باید زندگی کند. به فاطمه خانم، دخترشان و من یا در مورد دوستان شان هیچ وقت تذکر نمی دادند و همیشه با رفتار و ...
وقتی زن بابا به خانه مان آمد همه آرزوهایم سیاه شدند ! / من کج راهه رفتم !
روز به بعد برای تامین مخارج اعتیادم به دله دزدی روی آوردم، اما برای اولین بار هنگامی که در سرویس بهداشتی یک پاساژ کیف مدارک را سرقت کرده بودم، روانه زندان شدم آن زمان 24 سال بیشتر نداشتم، ولی بعد از آزادی بلافاصله سراغ ساقی شیشه رفتم و دوباره سرقت هایم را شروع کردم. حالا دیگر هیچ وقت بیشتر از 2 یا 3 ماه در بیرون از زندان نبودم. البته خودم دوست داشتم کار کنم، اما هیچ کس به یک فرد سارق و سابقه دار ...
بازداشت دزدان حرفه ای هنگام قرار آب دوغ خیار
از همه مهمتر وقتی فهمیدم او تلفن همراه زن ورزشکاری را سرقت کرده است، تصمیم گرفتم او را به مالباخته معرفی کنم. چون من تعصب خاصی روی ورزشکاران دارم. چطوری لو دادی؟ من خواب بودم که سیروس به خانه آمد و وقتی بیدار شدم، دیدم او از گوشی مدل بالایی در حال ارسال تعدادی عکس به گوشی من است. همان لحظه فهمیدم او گوشی را سرقت کرده است، اما خودش گفت گوشی را امانت گرفته است. وقتی برنامه های گوشی را باز ...
روایت یک مددکار از 10 سال کارتن خوابی / حسرت یک تکه نان و ابتلا به اچ آی وی
مدت 14 سال مرکز کمپ اعتیاد بودم و در آن مدت پزشک، وکیل، بانکدار و افراد زیادی از شغل های مختلف را پذیرش کردم. برای همین نمی توان مصرف مواد را به قشر خاصی محدود کرد به خصوص الان که سن مصرف مواد خیلی پایین رسیده و بیشتر در خانم ها رایج است. تجاری عنوان کرد: مواد مخدر به ویژه مخدرهای صنعتی قدرت تصمیم گیری و کنترل را از فرد می گیرند و زمانی که بعد از رهایی در کمپ کار می کردم، پدری را دیدم ...
تجاوز پسر شیطان صفت و برادرش به دختر جوان/ دروغ های گول زننده ای می گفت
هومن رفتم هیچ کس در آن خانه نبود. ابتدا از وضعیت خانوادگی و اخلاقی همدیگر صحبت کردیم اما دقایقی بعد فهمیدم که او نقشه شیطانی در سر دارد هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم که با درخواست شومی از سوی او مواجه شوم. التماس هایم فایده ای نداشت و ... هنوز در آن خانه بودم که ناگهان برادر هومن از راه رسید و ما را در حالت زننده ای مشاهده کرد او برادرش را به داخل حمام انداخت و خودش به سراغ من آمد و ... با ...
روایت بانویی که خانه اش را برای کارآفرینی فروخت
کند که تخصصی در این زمینه هم ندارد. اما خانم کاهی تصمیمش را گرفته و عزمش را جزم کرده تا با کشاورزی دست چند نفر را بگیرد و چند نفر را هم مشغول کند. سختی ها و دشواری های پیش رو اما دردسرهای او از همان ابتدای کار شروع می شود، چون بدون تحقیق زمینی را خریداری می کند، زمین شوری که به چالاب معروف بوده به طوری که با ورود به آن تا زانو در آب فرو می رفتی. کار از کار گذشته و ...
رابطه سیاه مرد با خواهر همسرش
زنی با حضور در شعبه 240 دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما می گذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم. وی در مورد نحوه اطلاع از این موضوع گفت: در دوران نقاهت بارداری در خانه پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم برای ...
نقشه پلید زن طماع/ او برای شوهرش زن دوم گرفت و ...
زن 29 ساله که برای شکایت از هوویش وارد مرکز انتظامی شده بود، در تشریح سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 4 سال قبل و در حالی که دختر 8 ساله ای داشتم، از همسرم طلاق گرفتم چرا که او اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی داشت و روزگارم را سیاه کرد. من هم برای آن که بتوانم دخترم را از این زندگی فلاکت بار نجات دهم بعد از جدایی از فرامرز به مشهد آمدم و به یکی از مراکز حمایتی ...
نگاهی به دوره های تابستانه مؤسسه علیین میناب
...> عسکری با اشاره به اینکه دوره های مؤسسه دو ماه به طول می انجامد، اضافه کرد: درحال حاضر 20 دانش آموز در کلاس حفظ جزء سی ام قرآن مشغول قرآن آموزی هستند که در کنار آن با مفاهیم آیات نورانی کلام وحی آشنا می شوند. وی با تأکید براینکه مؤسسه از سال 1386 فعالیت خود را با اخذ مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی آغاز کرده است، اضافه کرد: همچنین درخواست مجوز فعالیت از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی میناب نیز ...
من دو تا پسر دارم؛ حاج قاسم و حاج علی/ پای حرف های مادر شهیدهاشمی
با علی میومد بم سر میزد. پسرم بود. وقتی تو قاب در میدیدمش انگار حاج علی رو دیده بودم. حاج قاسم که میومد عطر پسرمو میداد. یما دست خودش نبود. مدام به گذشته برمیگشت. به دوران مدرسه علی: میرفت مدرسه و میومد، سرش پایین بود. همساده مون میگفت: بی بی این علی چرا همه اش سرش پایینه؟ من نگاه بچه ها میکنم وقتی از مدرسه برمیگردن. این اینو میزنه. در خونه ی مردمو میزنن فرار میکنن. تو خونه ها رو سرک ...
دامِ شیطان
. جی زنِ عملیات باشد. بعد هم وصیت نامه اش را نوشته بود که برای من حکم تیر خلاصی را داشت که به شیطان وجودم شلیک شد! عزیزانم در هنگام مرگم چشم هایم را باز بگذارید تا ضدّ انقلابیون و دشمنان بدانند که من و امثال من نمرده ایم. دست هایم را باز بگذارید تا مستکبران و طالبان دنیا بدانند که ما از دنیا چیزی همراه خودمان نبرده ایم و ما دنیا را بی ارزش می دانیم . در آخِر، از خانواده اش ...