مردانه برای ارزش ها ایستادگی کرد و شهید شد
سایر منابع:
سایر خبرها
عکس یادگاری و فردا شبی که پدر پرواز کرد/ وصیت خلبان کیان آرا به دخترش
...، 11 ساله بودم که خبر شهادت پدر را به مادرم دادند اما چون فصل امتحاناتم بود مادر صلاح ندید خبر را به من بدهد، مرا به خانه یکی از اقوام برد تا متوجه موضوع نشوم. در مراسم های پدرم حضور نداشتم اما بعد فهمیدم تمام مراسم ها مفصل و با تشریفات برگزار شده بود. یکسال بعد مادرم به من گفت که پدرم به شهادت رسیده، از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدم چون همیشه ته دلم امیدوار بودم پدرم یک روز باز می گردد. ...
برادرم همیشه آرزوی شهادت داشت + فیلم
لاریجانی گفت: برادرم همیشه با دوستانش به قبور شهدا سر می زد و به دوستانش میگفت که آرزو دارد شهید شود. خواهر شهید جهانفر لاریجانی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی ما بیان کرد: برادرم در سال 1377 بر اثر انفجار در قسمت مهمات سازی صنایع دفاع به شهادت رسید. وی افزود: برادرم از نظر مظلومیت، پاکی و رعایت حلال و حرام زبانزد همه بود. او هر هفته با دوستانش سر مزار شهدا می آمد و به دوستانش ...
شهید مدافع حرمی که با چوب بستنی پهپاد عملیاتی می ساخت
شوهرش را این گونه ادامه داد: وقتی کمال بعد از 12 سال زندگی مشرک شهید شد، ابتدا به من گفتند مجروح شده. نگران بودم که نکند به شهادت رسیده باشد. حاضر بودم مجروح برگردد، اما برگردد. با این حال در نهایت به من خبر دادند کمال به شهادت رسیده است. نمی توانستم شهادتش را باور کنم و منتظر معجزه بودم تا برگردد. اما بر نگشت. مادر و همسر شهید کمال شیرخانی شهید مدافع حرم کمال شیرخانی در حالی که 38 سال داشت، 14 تیرماه سال 1393، در نزدیکی سامرا توسط گروهک تروریستی داعش به شهادت رسید. پیکر این شهید عزیز در گلزار شهدای لواسان کوچک به خاک سپرده شده است. ...
جنایت مرد 5 زنه بخاطر چند قطعه عتیقه
5 فروردین سال 1400 مردی در تماس با مرکز فوریت های پلیسی 110 از انتشار بوی تعفنی که از خانه همسایه اش به مشام می رسید خبر داد. روزنامه ایران نوشت: 5 فروردین سال 1400 مردی در تماس با مرکز فوریت های پلیسی 110 از انتشار بوی تعفنی که از خانه همسایه اش به مشام می رسید خبر داد. پس از این تماس مأموران پلیس به خانه سعید در محدوده شرق تهران رفتند و پس از باز کردن در آپارتمانش با جسد ...
سرِ خاک شهدای گمنام بروید
اسلامی ایران برای انجام امور تبلیغی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافت و سرانجام دهم اردیبهشت سال 1363 در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید؛ اما پیکرش هیچ گاه به میهن اسلامی بازنگشت و به عنوان شهید مفقودالاثر شناخته شد. وصیت نامه شهید: بسم الله الرحمن الرحیم درود و سلام و صلوات بر پیامبر اسلام و همه پیامبران که برگزیدگان از میان انسانهایند و برای هدایت انسان ها از ...
لعنت به آن پیامک ناشناس که زندگیم را نابود کرد/همسرم با خانم منشی روی تخت من بود که ...
گرفت به گونه ای که شاید روزی 10 دقیقه فرصت صحبت کردن با او درباره موضوعات روزمره را پیدا می کردم. در همین روزها دوران بارداری را پشت سر می گذاشتم که روزی مدعی شد برای عقد قراردادکاری و برای یک ماه به تهران می رود من هم که تنها بودم به خانه مادرم رفتم ولی یک هفته بعد زمانی که برای خرید سیسمونی به بازار رفته بودیم ناگهان رحیم را در کنار یک زن غریبه دیدم. باورم نمی شد بلافاصله با تلفن همراهش تماس گرفتم ...
انقلاب اسلامی امروز به ما نیاز دارد
سپرده شد. عباسعلی سال 1346 در خانواده ای که پدر مشغول به کار کشاورزی بود به دنیا آمد. از کودکی علاقه او به دین و اهل بیت (ع) باعث شد تا در مسجد به فعالیت بپردازد و در دوره راهنمایی با شرکت در کلاس های قرآن و بسیج مدرسه قدمی جدی در مسیر انقلاب و اعتلای آن بردارد. زمانی که برادرش در جبهه های دفاع مقدس به شهادت رسید اسلحه برادر را به دست گرفت و به جبهه رفت. او حدود چهار ماه قبل ...
رضا که رفت فهمیدم باید به شهدا حسادت کرد!
که 24 آبان سال گذشته توسط اغتشاشاگران به شهادت رسید. در گفتگو با همسر شهید سعی کردیم خاطراتی از این شهید بزرگوار را تقدیم حضورتان کنیم. آشنایی شما با شهید الماسی چطور صورت گرفت؟ من و آقای الماسی هر دو بزرگ شده شاهین دژ در آذربایجان غربی بودیم. اما آشنایی ما مربوط به سال 83 می شود. ایشان همکلاسی برادر من در دانشگاه بودند. بعد فهمیدم آشنایی دوری با داماد بزرگ ما داشتند. زمان عروسی ...
ماجرای یک مادر چشم به راه و دلداری به خانواده های شهدا
...، ابرها خشمگین شدند و چهره شان سیاه و کبود شد، باران بارید تا خشم ابرها کمی فرونِشیند، اما نشد. باران پشت سر هم زد و زد. آب ها سیلاب شد و رودخانه هم طغیان کرد، طغیانی که پسرهایمان را آب با خودش برد. درست 21 سال است که پدر میهمان خدا شده و 12 سالی هم می شود که مادر، آن هم با چشم های چشم به راه و حالا برادر روایت می کند از روزهایی که اخبار خانه شان همه خلاصه می شد در بی خبری از ...
هرچه پول بخواهی می دهم، فقط جبهه نرو!
به گزارش تهران پرس ، محمدولی تنها پسر خانواده بود و نورچشمی پدر و مادر و سه خواهرش. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با هم سن و سالانش وارد کار جهاد شد و به روستا های اطراف همدان می رفتند تا به کشاورزان و خانواده های نیازمند کمک کند. وقتی که جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران آغاز می شود، این دانش آموز خیلی تلاش می کند به جبهه برود، ولی به دلیل سن کمی که داشت اجازه اعزام به او نمی دهند ...
کلنا عباسک یا زینب
فروردین 1395 عازم دفاع از حرم حضرت زینب(س) شد. روز 11 خرداد با برادرش در محل کار تماس گرفت و گفت: دوباره خواب حضرت زینب(س) را دیدم که به من گفتند: بیا! قبل از اینکه در 15 خردادماه شهید شود، برادرش، او را در خواب دید که گفت: به این زودی ها برنمی گردم. این جا مهمانی است. مهمانی که 7 ماه طول کشید و پیکرش را در دی ماه همان سال به ایران آوردند. شهید احمد ابراهیمی، از شهدای مدافع ...
روزی به یاد طلبه شهید خیابان های شیراز
افتخار این طلبه شهید است. در نهایت پس از عمری مجاهدت و ایثار 24 آبان 1401 در استان محل تولدش وقتی برای مقابله با برهم زنندگان نظم و امنیت به شیراز آمده بود، در خیابان معالی آباد نزدیک به میدان احسان به دست اغتشاشگران زخمی و در راه انتقال به بیمارستان بر اثر شدت جراحات وارده به سرش به فیض شهادت نائل شد. اسماعیل محبی پور یکی از مدافعان حرم و امنیت و مسئول تحقیق و پژوهش لشکر 19 فجر ...
مرگ تلخ زن جوان
. خودش را قاسم 31ساله و کارگر ساختمانی معرفی کرد و ادامه داد: بتول همسرم بود، چهار سال پیش با هم ازدواج کردیم، دو دختر دو ساله و 40روزه از بتول دارم. همین جا با پدر ومادرم زندگی می کردیم. سرکار بودم که خبر دادند بتول خودش را آتش زده است. او قبلا هم تهدید کرده بود خودکشی می کند اما باور نمی کردم. امروز وقتی در خانه تنها بود، این نقشه را اجرا کرد. در ادامه قاسم و خواهر بتول را برای انجام تحقیقات ...
درباره حسین هریری، شهید مدافع حرم که به قمر فاطمی معروف بود + فیلم
آستین های لباس را به هم گره زدند. در ادامه حتما بخوانید در 38 روز 50 خبرنگار در غزه به شهادت رسیده اند این بچه نوربالا می زند! می گویند شهید از کودکی خیلی شیرین زبان بود. با پدر و مادرش مانند مرید و مراد بود. با مادرش صمیمی تر بود و در برابر پدر خیلی سنگین و با احترام رفتار می کرد. خیلی از اعضای فامیل دوست داشتند به خانه شان بیایند تا با او بازی کنند و شیرین زبانی ...
اتهام قتل برای مردی که از دست 5 همسرش فراری بود
5 فروردین سال 1400 مردی در تماس با مرکز فوریت های پلیسی 110 از انتشار بوی تعفنی که از خانه همسایه اش به مشام می رسید خبر داد و گفت: از خانه یکی از همسایه ها که مردی تنهاست بوی تعفن می آید. چند روزی است که از او خبری نداریم و فکر می کنیم شاید اتفاقی برایش افتاده باشد. پس از این تماس مأموران پلیس به خانه سعید در محدوده شرق تهران رفتند و پس از باز کردن در آپارتمانش با جسد وی روبه رو شدند ...
من 5 زن دارم چند وقت پیش برای اجتناب از پرداخت مهریه همسر چهارمم به ترکیه رفتم
ماموران گفت: برادرم پس از فوت همسرش تنها زندگی می کرد. چند ماه پیش پدرم به دلیل کهولت سن از دنیا رفت و تعدادی از عتیقه هایش به برادرم به ارث رسید و از آنجایی که اشیای عتیقه از خانه او به سرقت رفت، معتقدم برادرم قربانی عتیقه دزدی شده است. البته تلفن همراه برادرم هم دزدیده شده بود. اولین سرنخ طبق اظهارات خواهر مقتول، ماموران در جریان تحقیقات میدانی از همسایگان به سرنخ مهمی دست یافتند ...
عکسی دیده نشده از برادر کت و شلواری امام خمینی / چرا فامیل برادر بزرگ امام، هندی بود؟
اولیه ثبت احوال در هر شهر نباید نام خانوادگی اشخاص تکراری می شد. لذا آقا روح الله نام خانوادگی مصطفوی (برگرفته از نام پدر) و سید مرتضی و سید نورالدین به رغم منع قانونی هر دو نام های خانوادگی پسندیده و هندی را برمی گزینند. ساواک بعدها درصدد برآمد از نام خانوادگی هندی علیه امام سوء استفاده کند اما به نتیجه مورد نظر دست نیافتند. تصویر حضرت امام بر مزار برادر گرامیشان سیدنورالدین هندی ایشان در تیرماه سال 1355 در سن حدود 80 سالگی دارفانی را وداع گفت و پیکرش در آرامستان باغ بهشت قم به خاک سپرده شد ...
مدافع حرم بود و شهید امنیت شد
1401 از سوی خودروی یکی از آشوبگران در بندرکیاشهر به شدت مجروح شد و چند ساعت بعد در بیمارستان به شهادت رسید. فردای همان روز، سالروز تولد فرزند بزرگش محمدصالح بود. در واقع پدر، در شب تولد فرزندش آسمانی شد. پدری که با خصوصیات اخلاقی باارزش، میراثی گرانقدر برای دو فرزندش محمدصالح و احمدرضا به یادگار گذاشت، در حالی که اولین سالگرد این شهید مدافع امنیت را به تازگی پشت سر گذاشته ایم به گفتگو با رقیه خادمی ...
ایثار نورمحمد قبل از شهادت
...> خاطره ای به نقل از برادر شهید در یکی از روزهای سرد زمستانی یک روز عصر وقتی پدرم از بازار به خانه آمد در دستش چکمه ای قرمز و براق، خودنمایی می کرد همه بچه ها با ذوق و شوق به سوی پدر رفتیم تا بدانیم آن چکمه سهم چه کس است. پدر دستی بر سر همه ما از روی محبت کشید ولی چکمه را به برادر کوچکترم نورمحمد داد. او وقتی چکمه را دید با خوشحالی دستان پدر را بوسید و چکمه را محکم در بغل گرفت و به ...
جانبازی مصطفی رازی بود که بعد از شهادتش به آن پی بردیم
داشتند حس امنیت به همرزمان شان بدهند. آن دو نفر شهید شدند و ما می گفتیم نکند مصطفی شهید نشود؟ نحوه شهادت مانور مقاومت در مناطق کوهستانی گیلان روز 13 تیر سال گذشته انجام شد. به عنوان راننده جیپ از پسرم دعوت کرده بودند، حضور داشته باشد. مصطفی بار اول، صبح زود می رود چند نفر را می رساند و برمی گردد. نزدیک ظهر که می خواست دو نفر دیگر را هم برساند دوستانش می گویند یک چای بخور بعد ...
مدافع حرمی که از توبه تا شهادتش فقط 13 ماه طول کشید
به گزارش ندای برخوار ؛ گاهی وقت ها جرقه ای در زندگی انسان، موجب متحول شدن می شود و عاقبت او را ختم بخیر می کند. همین جرقه در زندگی شهید مدافع حرم مجید قربانخانی اتفاق افتاد. روایت تحول این شهید را که برگرفته از کتاب مجید بربری است بخوانید. هشت روز مانده به اربعین سال 93 ساعت 11 شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه و گفت: وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم. گفتم: زودتر می گفتی که به چند ...
هیچ چیزی نمی تواند جای خالی اش را پُر کند
نظامی پیدا کرد و بعد از طی روند استخدام، وارد نظام شد. ما هیچ وقت به خاطر علاقه خودش مخالفت نکردیم. ما با شرایط زندگی نظامی آشنا بودیم. همسرم زمان جنگ تحمیلی 25 ماه در جبهه حضور داشت. زمانی که سردار قاسم سلیمانی شهید شد، مالک محل کار بود. چند روزی به خاطر شرایط کاری اش در محل کار ماند. وقتی به خانه آمد دیدم عکس های سردار را به ماشینش چسبانده، خیلی از شهادت ایشان ناراحت بود و ایشان را دوست داشت. عکس ...
16 سالگی و شنیدن خبر شهادت همسرت حس غریبی دارد!
.... شاید می خواست با این کار من را آماده شهادتش کند. کمی بعد هم که به جبهه رفت و دیگر برنگشت. از شهادت همسرتان چگونه با خبر شدید؟ اول به من نگفته بودند که شهید شده است. یک روز برادرش خانه ما آمد عکس خداداد را برداشت. گفتم چه شده؟ زد زیر گریه! من هم گریه کردم. گفت نگذار مادرم بفهمد! خداداد زخمی شده و بیمارستان بستری است. کم کم مردم آمدند و فهمیدم همسرم به شهادت رسیده است. پیکرش را ...
دوست دارم خاک پوتین رزمنده های فلسطینی را پاک کنم/ با قرائت قرآن حسن مسحور می شدیم
رفتند. شهادت لیاقت می خواهد پدر شهید در این دیدار روایت کرد: خداوند توفیق داد تا علاوه بر خودم که اهل قرآن بودم بچه ها نیز با من عادت به خواندن قران کنند. پسر بزرگم حسن مدتی در جبهه بودف وقتی برگشت گفتم چه شده اینبار زود آمدی؟ گفت قرار است با یک لشکر بزرگ بروم. مدتی بعد کمرم مشکل پیدا کرد و در بستر بیماری بودم که یک روز حسین به خانه آمد، دیدم کلافه است و با خواهرش بحث می کن ...
مجاهدان استان بوشهر(31)؛ شهیدی بوشهری که منافقین سه بار قصد ترورش را داشتند
پیکر مطهرش 5 روز در کوهستان ماند و در روز جمعه 2 شهریور ماه 1366 از منطقه به بوشهر منتقل شد. اما همه این ها تنها بخشی از زندگانی پاک و عارفانه ی اوست، او عاشق و دلداده اربابش حسین(ع) بود، در آخر وصیتنامه زیبایش آورده: اگر به کربلا نرسیدم به نیابت این حقیر به حرم سرورم بروید و به جای من طواف حرم شریفش را انجام دهید. بعدها یکی از اعضای خانواده ایشان در خواب میبیند در کربلاست و ...
شهدا بسیار متفاوت بودند + فیلم
راه حق در 18 اسفندماه سال 1362 و در جزیره مجنون و عملیات خیبر به همرزمان شهیدش پیوست؛ اما تا 14 سال پیکر مطهرش برنگشت. در نهایت پیکر این شهید بزرگوار در 14 تیرماه سال 76 به سوی خانواده برگشت. سید حسن طباطبایی برادر شهید سید محمد طباطبایی در گفتگو با خبرنگار ما درباره این شهید بزرگوار گفت: برادرم در عملیات خیبر مفقود الاثر شدند که در سال 76 پیکرش برگشت. می توان گفت برادرم و همه شهدا با ...
نماز حاج قاسم با تربت شهید مدافع حرم
آنچه که از سردار شهیدحاج قاسم سلیمانی دیده و شنیده ایم این بوده که همیشه توجه خاصی به خانواده شهدا داشت؛ با تمام دغدغه ها و مسئولیت هایی که بر عهده اش بود، اما تا فرصتی پیش می آمد به دیدارشان می رفت. یکی از دیدارهای حاج قاسم مربوط به دیدار با خانواده شهید مدافع حرم مهدی نعمایی است. شهید مهدی نعمایی متولد 1363 است که در 8 خرداد 1388 با زهرا ردایی ازدواج کرد. این شهید در 23 بهمن 95 در منطقه حماء ...
حامد ابراهیم زاده کجاست؟/ او در مترو شهید باقری ناپدید شد/ ویدئو
مادر "حامد" با اشاره به افسردگی فرزندش گفت: پسرم ساعت نزدیک های 6 صبح در 17 آذر 1392 به عادت هر روز با پدرش از خانه خارج شد و پدر او را تا تهرانپارس، نزدیک های سرویس محل کارش رساند. چند ساعت بعد برادر "حامد" که همکار او بود، با خانواده تماس گرفته و می گوید که او هنوز به محل کار نیامده است. بعد از پیگیری های لازم از راننده سرویس، متوجه می شوند، او حوالی مترو شهید باقری از ...
محبت در میان اعضای خانواده
.... از قم مکرر به مشهد می آمدم و ایشان را به دکتر می بردم. در سال 1343 وی را برای معالجه به تهران آوردیم. آن زمان پدرم نمی توانست جائی را ببیند. باید دستشان را می گرفتیم. بیماری پدر برای من یک غصه شده بود. اگر در قم می ماندم، ایشان مجبور بود در خانه بنشیند. قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کاری هم نبود. با من انس و الفتی خاص داشت. برایشان کتاب می خواندم و با هم بحث علمی می کردیم. همراه شدن با دیگران ...