شب ها در زندان کتاب می نوشتم/ صادقانه می گویم: تغییر کرده ام!
سایر منابع:
سایر خبرها
خبر شوکه کننده از قاتلان داریوش مهرجویی و همسرش
...، اما نمی داند برای چه انگیزه ای! می گوید قرار بود هر چیزی سرقت کردند بین خودشان تقسیم کنند. مشرق، اسکندر را که می گویند؛ فقط چهارده، پانزده سال دارد، قاتل وحیده محمدی فر؛ همسر مهرجویی معرفی کرد و درباره او نوشت: ما رفتیم از در آشپزخانه وارد شدیم؛ خانم در آشپزخانه و پشت به در نشسته بود و مشغول کشیدن سیگار بود. آرام در را باز کردیم و وارد شدیم . آقای مهرجویی هم روی مبل داشت تلویزیون ...
سرگذشت تلخ زنی که در 14 سالگی به زور با مرد 34 ساله ازدواج کرد
هنوز از زندگی مشترک آگاهی کافی نداشتم درس و مدرسه را رها کردم وبه خانه بخت رفتم اما تفکرات من با همسرم زمین تا آسمان تفاوت داشت.خلاصه بعد از چند سال دخترم به دنیا آمد و من تنهایی هایم را با او شریک شدم اما خودم هم نفهمیدم که چرا بعد از به دنیا آمدن حدیثه رفتار مادر شوهرم با من تغییر کرد. او تهمت های ناروایی را به من نسبت می داد و مدعی بود که به خاطر اختلاف سنی زیادی که با همسرم دارم رفتار عاطفی ...
ورق پاره های زندان
زندان های همدان به چاپ رسیده، در دوران حبس نوشته شده است. نویسنده کتاب معتقد است نوشتن می تواند امید را در انسان زنده نگه دارد و راه های عبور از مشکلات را به او نشان می دهد. وی می گوید: باید نوشت تا زنده ماند و این کتاب را که حاصل روزهای سخت و ناامیدی زندان است برای آرام کردن وضعیت روحی و نجواهای ذهنی خودم نوشتم. صادقانه می گویم تا قبل از زندان اهل کتاب و مطالعه نبودم و با حضور در برنامه های فرهنگی ...
به بهانه همکاری با خط صلح که مدت ها قبل با آنها قطع همکاری کرده بودم بازداشت شدم/ گفتند ما که نمی توانیم ...
همکاری با خط صلح که مدت ها بود با آن قطع همکاری کرده بودم، من را بازداشت کردند. وقتی پرسیدم چرا تاکنون هیچ واکنشی نسبت به این همکاری نداشته اید و حالا با گذشت چند ماه از قطع همکاری من با این ماهنامه بازداشتم کرده اید، گفتند ما که نمی توانیم همیشه دنبال شما باشیم. من یک خبرنگار اجتماعی هستم و درباره موضوعات اجتماعی مانند زنان کارتن خواب و کمبود دارو و مسائلی از این دست نوشته ام. این موضوعات کاملاً ...
یک مصاحبه زیرخاکی با بازیگری که تا 96 سالگی خواند و نوشت
دربارهٔ تاریخ نمایش در ایران و تاریخ تهران شد. او در 95 سالگی چهارمین کتابش به نام خاطرات تهران را منتشر کرد که مربوط به سال های 1323 و 1324 می شد. یعنی زمانی که متفقین وارد ایران و تهران شدند. 20 نسخه نمایشنامه نوشته بود که بعضا ترجمه ای بودند. او تا آخرین روزهای عمرش پیگیر چاپ کتاب هایش بود. البته کتاب هایی هم داشت که به قول خودش حال و حوصله ادامه دادن شان را نداشت. او کتابی با عنوان گزیده هایی از ...
فرزندم را با پسری دیدم و انقدر دخترم را کتک زدم تا مُرد | حکم دادگاه؛ 3 سال حبس
آمدم و او را بشدت کتک زدم. بعد هم کریم را پیدا کردم و گفتم یا به خواستگاری دخترم بیا یا رهایش کن. شب حادثه متوجه شدم که کریم دوباره به دخترم پیام داده و خواسته تا باهم بیرون بروند من هم مریم و خواهرش را در اتاق حبس کردم و آنقدر کتکشان زدم که از حال رفت بعد هم بیرون آمدم و در را قفل کردم. من فکر کردم از بی حالی خوابش برده اما صبح وقتی به سراغش رفتم دیدم فوت کرده است. با ...
اعتراف هولناک یک قاتل : متوجه نبودم که چند ضربه و به چه کسی چاقو می زنم!
مصرف کرده بودم و حالم عادی نبودم داشتم. متوجه شدم افرادی با دوستم درگیر شده اند. برای همین با چاقو سراغ مقتول رفتم. چاقو را از جیبم در آوردم و حمله کردم، متوجه نبودم چند ضربه و به چه کسی می زنم، فقط وقتی به خودم آمدم و صدای دوستم را شنیدم که گفت کشتی اش. بنا به این گزارش متهم در حال حاضر در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از او ادامه دارد. کانال عصر ایران در تلگرام ...
دختر جوان بازیچه پسر هوسران شد
18 سالگی اولین رفتار های غیراخلاقی را تجربه کردم، ولی او بعد از مدتی که به راحتی از من سوءاستفاده کرد ناگهان غیب شد و تلاش های من برای یافتن او بی فایده بود. بعد فهمیدم که حتی او نام واقعی خودش را نیز از من پنهان کرده بود و همه این چرب زبانی ها و دوست داشتن ها فقط برای هوسرانی بود. درحالی که بسیار زجر می کشیدم و از این که بازیچه جوانی هوسران بودم از خودم تنفر پیدا کردم، ولی باز هم درس ...
دختر 20 ساله در دام شیطانی یک شرور سابقه داری که او را وادار به رفتارهای شرم آوری می کرد
زبانی ها و دوست داشتن ها فقط برای هوسرانی بود. در حالی که بسیار زجر می کشیدم و از اینکه بازیچه جوانی هوسران شده بودم از خودم تنفر پیدا کرده بودم، باز هم درس عبرت نگرفتم و در فضای مجازی با قادر آشنا شدم. رفتار و گفتار محبت آمیز قادر روح و روانم را تسخیر کرد و این بار با پای خودم به خانه قادر رفتم اما صحنه ای مرا دچار حیرت کرد. خواهر و برادرزن قادر نیز آنجا بودند و کاملا عادی ...
بعد از این فیلم مدت ها دچار افسردگی شدم | این فیلم برای کسانی که تجربه عشق دارند ساخته شده است
ای دارد و این که چنین کسی بعد از سال ها نقد سینمایی فیلم بسازد، بسیار کنجکاوی برانگیز است. ممکن است فیلم خیلی با اقبال مواجه شود، ممکن هم هست عده ای به دلیل این که ایشان سال ها نقد نوشته است، دچار پیش داوری شوند که ببینیم حالا خودش چه ساخته است. آخرین جایی که من به عنوان روزنامه نگار در آن کار می کردم، مجله فیلم بود که در آنجا هم مطلب می نوشتم و هم مجری بخش تصویری بودم. پیش از آن هم ...
روایت ماموریت دوفروندی اف پنج هایی که از سلیمانیه برنگشتند
، دیده یک سری آدم در پایین دره حرکت می کنند و بالا می آیند. یک تویوتای سفید آمد و چندنفر از آن پیاده شدند آمدند سمت من. دو نفر هم جلوتر از آن ها در حرکت بودند. با خودم گفتم حتماً ژاندارمری عراق است. جیب هایم را تخلیه و هرچه کاغذ بود با یک دست در خاک مخفی کردم. بعد منتظر شدم بیایند. یک نفر رسید و شروع کرد صحبت کردن. * کردی صحبت می کرد؟ اولش اصلاً نفهمیدم چه می گوید. گفتم الان می ...
استادمحوری خلاقیت و آزادی عمل دانشجویان را می گیرد / ضرورت آموزش شیوه های نوین تدریس به اساتید توسط ...
هم رفتارهای استادم مثل قبل نبود، اما راضی شد که روی پایان نامه ام کار کنیم و من توانستم بعد از سه سال از شروع دوره کارشناسی ارشد، از پایان نامه ام دفاع کنم. به نظر من سیستم آموزش عالی ترکیه هم مثل ایران اشتباه است و قدرت بیش از اندازه به اساتید می دهد. و زمانی که قدرت دست استاد باشد، هر طور که دوست دارد رفتار می کند. در مورد استاد خودم باید بگویم که همه کارها را از کارهای ...
برای فرار از خانواده به پارتی شبانه رفتم/ تجاوز پسرشیطان صفت به دختر 16ساله
خودش رانندگی می کرد. اول رفتیم از دکه سیگارفروشی سیگار خرید و به من هم تعارف کرد. گفتم سیگار نمی کشم و تا ظهر همینطور می گشتیم و خوش می گذراندیم. ساعت رفتن به خانه بود ولی من هنوز با سمیرا بودم. دوست نداشتم برگردم چون از مادرم می ترسیدم. این بود که به توصیه سمیرا به خانه او رفتم و موبایلم را هم خاموش کردم. آن شب سمیرا البته به گفته خودش به افتخار من یک پارتی کوچولو ...
خانواده زن مقتول داماد را بخشیدند
غیابی طلاق گرفته است اما مدرکی برای این حرف خود نداشت و همین موضوع باعث شد از او دلگیر شوم. من خیلی تلاش کردم ارتباطم را با او بهبود دهم؛ حتی او را به تهران آوردم که تنها باشیم و کمی با هم صحبت کنیم اما فایده نداشت. از طرفی به او مشکوک شده بودم. برای همین نقشه قتل به ذهنم رسید و در نهایت او را کشتم. بعد هم به شهری که خانواده ام آنجا هستند، رفتم و آنها به من گفتند خودم را تسلیم کنم، برای همین به ...
4 بار تا آستانه تبادل رفتم، اما آزاد نشدم
و از من بازجویی کرد. گفتم هیچ چیزی ندارم که به شما بگویم. چند روز در میدان مین افتاده بودم و الان از جایی خبر ندارم. بازجویی ام که تمام شد، طلب آب کردم. داخل یک آفتابه، آب آوردند، احساس کردم دارند تحقیرم می کنند و لب به آن آب نزدم. کمی خیار و نان آوردند که تا دندان زدم، زخمم طوری تیر کشید که نتوانستم لب به غذا بزنم. بعد دوباره مرا سوار همان ماشین کردند و به بیمارستان سلیمانیه فرستادند. ...
اسرار قتل هولناک دختر جوان به دست پدر فاش شد
...: مردی که دختری را به خاطر دوستی با یک پسری کشته باید سه سال در زندان بماند. مردی که دخترانش را تا سرحد مرگ کتک زده و یکی از آنها را به مقابل چشم اعضای خانواده کشته است در حالی به حبس محکوم شد که راز تازه ای از این جنایت را فاش کرد. متهم اعتراف کرد چون پسر ایرانی هر دو دخترش را به طور همزمان گول زده بود و دخترش به خاطر پسر ایرانی قصد جدایی داشت او را به حد مرگ ...
سعید خطیبی: باید برای چاپ عربی رمانمان در کشور خودمان مبارزه کنیم
نهایت پیروز می شود؟ به نظر من این بیشتر به مهارت نویسنده بستگی دارد. باید برنامه ریزی کنی و تحقیقات دقیقی انجام دهی. من برای رمانم، حداقل یک سال صرف تحقیق و سه سال صرف نوشتن کردم، که انرژی زیادی می برد و نکته اصلی آزادی درونی است. اگر پایان صحرا را در الجزایر می نوشتم، کارم و چه کسی می داند شاید بیشتر از آن، در خطر می بود. به عنوان مثال، اگر یک روزنامه نگار مقاله ای بنویسد که رژیم دوست ...
اولی زنی هستم که مسئول هیئت والیبال استان کرمان شدم
در ادامه گفتگوی صمیمانه ی کرمان نو، را با این ورزشکار پیشکسوت می خوانید: مهری جهانگرد متولد سال 1322 در محله ی بازار کرمان در خیابان شریعتی کرمان. از بچگی به ورزش علاقه داشتم و والیبال را از سال پنجم دبستان شروع کردم. از همان سال ها با برگزاری مسابقات رسمی در باشگاه ها علاقه من بیشتر شد. در سال آخر دبیرستان والیبال را به طور جدی دنبال کردم و در سال 1342 که دیپلم ...
روایتی از بی اعتنایی شهید لشگری به دختران بغدادی پشت پنجره
برای مردم سرهنگی در ادامه افزود: یکی از این دو نفر هاینریش بل بود که رمان های کنایه آمیزی در باب رنج های زندگی آلمانی ها در طول جنگ جهانی دوم و پس از آن تألیف کرد که در سال 1972 به خاطر نوشتن کتاب عقاید یک دلقک توانست برنده جایزه نوبل ادبیات شود. نفر دوم گروه 47، گونتر گراس بود که او هم به خاطر نوشتن کتاب طبل حلبی در سال 1999، یعنی چیزی حدود نیم قرن بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، برنده جایزه نوبل ...
رسالتم را با تحریر مسائل اجتماعی به انجام می رسانم
این کار را به تعطیلات تابستان موکول کنم. انصاری پور بیان کرد: از بچگی که می نوشتم هیچ وقت فرصت و فضایی برای آموزش برایم فراهم نبود و سال های بعد از آن هم هیچ گاه شرایط آن را نداشتم که در کلاس های ادبی و نویسندگی شرکت کنم و فقط یک دوره یک ماهه را در حوزه هنری در خدمت استادی بودم این تنها دوره ای بود که در کلاس های نویسندگی شرکت کردم. وی تصریح کرد: در پایان تنها چیزی که باید ...
فصل بی کتابی مروری کوتاه بر خاطرات نویسنده معاصر؛استاد سید حسن حسینی ارسنجانی
پُست بود، "مداد کاپی" (مدادی که سر زبان میزدی رنگی مینوشت.)جایزه گرفت. شب، نوک مدادم را مثل قلم نیهای مرحوم پدرم ترا شیدم و یک بار از روی درس اتاق، چراغِ برق نوشتم. آقای آوخ، آن را با مشق روزهای قبلم مقایسه کرد و پوزخند زد. - اینو کی واسه ت نوشته سید ؟ ملتمسانه گفتم: آقا به خدا خودم نوشتم. پس گردنی نه چندان محکمی حواله ام کرد و گفت: سید و دروغ؟ مانده بودم چه خاکی به سرم بریزم که بچه ها ...
جسیکا و دوستان به قلم نویسنده نوجوان کاشانی منتشر شد
...> دانش آموز نویسنده، چگونگی گرایش خود به نوشتن داستان را چنین توصیف کرد: از دوران پیش از دبستان داستان می گفتم و مادرم آنها را می نوشت و من با تخیُّلات خودم برای آنها نقاشی می کردم .از کلاس سوم ابتدایی به بعد، خودم داستان ها را می نوشتم و نقاشی می کردم و آنها را به صورت کتابچه مُدوّن نموده که در این زمینه از راهنمایی های مادرم استفاده می کردم. فاطمه سادات طباطبائی در خصوص تألیف کتاب جسیکا و ...
علاقه به نگارش زندگی نامه شخصیت های جریان ساز تاریخی دارم
کرد و گفت: این کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه دینی است که قصه های آن طی چهار سال نوشته شده است. نویسنده کتاب زن ها روحانی نمی شوند ، با اشاره به اینکه دغدغه من، سوژه و نحوه پردازش یک اثر است، ابراز کرد: اوایل تفریحی می نوشتم و در ادامه با تشویق اساتید و بازخورد هایی که بعد از چاپ کتاب اولم گرفتم، باعث شد به سمت نویسندگی حرفه ای حرکت کنم. علاقه به نگارش زندگی نامه شخصیت های ...
قیمت تمام شده جنگ برایمان در نیامده است
ها هم بعد از پایان جنگ اتحادیه نویسندگان جنگ را پایه ریزی کردند. هنوز بعد از 80 سال آن ها درباره ادبیات جنگ کار می کنند. حتی بوسنی ها هم که جنگ داخلی داشتند، انجمن حفظ دستاورد های جنگ بوسنی و هرزگوین راه انداختند. حتی آنجا به من گفتند هرکس در بوسنی خاطرات بعد از جنگش را بنویسد، دادگاه لاهه آن ها را به عنوان جنایتکار جنگی احضار کرده و به زندان میندازد. سربازان هم می نویسند و به زندان می روند. ...
شکنجه مرگبار دختر افغان به خاطر ارتباط با مرد ایرانی
ایران آمده و هفت ماه پیش خانواده ام را به ایران آوردم. یکی از دخترانم نامزد داشت و قرار بود به زودی ازدواج کند. دختر دیگرم مجرد بود. مدتی قبل متوجه شدم دخترانم با نگهبان پارکی که اطراف خانه مان است دوست هستند. از دست شان عصبانی بودم، یکی دو بار هم دیده بودم که سوار موتور مرد نگهبان شدند. آنها با هم می رفتند بستنی بخورند. یک بار سراغ نگهبان پارک رفتم و گفتم اگر به دختر کوچکم علاقه دارد به خواستگاری ...
فیلم افشای رازهای پنهانی پردیس احمدیه ! / چطور بازیگر شدم !
اشاره ام را مستقیماً به سمت آدمی گرفتم که کار نادرستی است. اولین موضوع این است که حداقل آن آدم از من چندین سال بزرگ تر است. در این مدت با این که آن تماس را با آقای اوجی گرفتم و می خواستم به پیشنهاد آقای اوجی اولین فرصت حضوری آقای مدیری را ببینم و با دسته گلی عذرخواهی کنم، فرصت نشد، ولی مدام با خودم فکر می کردم دور از مرام است که در فضایی به این بزرگی به یک نفر توهین و بی احترامی کنی و به او خرده ...
چگونه با سیاهچال حمام سر کنیم؟!
لباس های خیس را پهن کرده بودم روی رخت آویز توی بالکن و داشتم می رفتم لگن خالی را بگذارم توی حمام. خوشبختانه زهرا بعد از اینکه کار شستن لباس ها را تمام کرده بودم بیدار شده بود و مجبور نشده بودم وسط لباس شستن شصت بار دست های کفی ام را بشویم و بیایم بغلش کنم یا آبش بدهم یا پوشکش را رسیدگی کن نزدیک در حمام شده بودم که زهرا با چشم هایی نگران دوید سمتم، پاچه شلوارم را دودستی چسبید و به جهت ...
13 سال حبس و بی جواب ماندن بررسی پرونده محمدجواد زاهدی
30 شهریور 1401 در شروع اعتراضات یک نوجوان 16ساله در خیابان انقلاب ساری با شلیک تفنگ ساچمه ای روی زمین افتاد و ساعاتی بعد در بیمارستان جان داد. نام این نوجوان محمدجواد زاهدی بود. پیکر او حالا در روستای خانوادگی شان در ولشکلا از توابع ساری به خاک سپرده شده است. اما اتفاقی که پرونده مرگ محمدجواد را با گذشت بیش از یک سال بر سر زبان ها انداخته، صدور حکم زندان برای مادر او است. ...
ادبیات مقاومت به جوانان اعتماد به نفس می دهد/ بزرگ ترین چالش نویسندگان چیست؟
های محجر هم همینطور است. شخصیت صبور و مقاوم حاج آقا قدمعلی اسحاقیان باعث شد که یک سال و نیم در زیرزمین زندان الرشید دوام بیاورد. همه این موارد که عرض کردم، یعنی سیر تحولی این شخصیت ها در زمان های مختلف. حال اگر قهرمان های کتاب هایم سیر تحول و رشد شخصیتی نداشتند؛ آیا می توانستند یک روز از این شکنجه ها و سختی های اسارت را تحمل کنند؟ * برای نوشتن آثارتان ترجیح می دهید شخصاً با راوی یا ...
سارق دندان طلا که بلاگر شد
بازداشت شدی؟ 16 سالم بود که به خاطر کل کل و کری خوانی بازداشت شدم و سه ماه به کانون رفتم. یک سال بعد به یک گوشی قاپ حرفه ای تبدیل شده بودم و افتادم زندان. در این مدت به اندازه انگشت های دستم به زندان افتاده ام. صورتت چرا زخم است؟ خودزنی کرده ام. من معتاد قرص هستم و هر بار هم که قرص می خورم خودزنی می کنم. خودسوزی برای فرار از خلاف 23 سال دارد اما ...