شاخه های گل نرگس و انتظار ناتمام یک مادر
سایر منابع:
سایر خبرها
انتقام خون شهدای ما هم در دنیا هم آخرت گرفته می شود
خواهید انتقام بگیرید، اگر می بینید دشمن در صدد نابودی شما، تمدن شما و امت شما است همان چیزی که هر هفته در خطبه اول می گفتم، به مسئله خانواده و فرزندآوری به عنوان یک جهاد نگاه کنید. نماینده ولی فقیه در استان فارس افزود: چه کسی جای شهید قاسم سلیمانی را در نسل بعدی می خواهد پر کند؟ بچه همین ملت. چه کسی جای شهدایی که در مرز از راسک تا لبنان شهید می دهیم پر می کند؟ بچه های همین ملت. مسئله جمعیت ...
تکه های بدن، کاپشن صورتی، گوشواره های قلبی، احتمالا دو ساله!
کاپشن صورتی، تی شرت سبز چمنی، شلوار مشکی، ژاکت صورتی، گوشوراه قلبی اینها را توی ستونی ب عنوان پوشش نوشته اند؛ جنسیت زن است و سن احتمالی دو سال. عکس فهرست را می فرستم برای تهران. ساعتی بعد همه جا را پر می کند. بیراه نیست. فهرست اسم هایی که به در شیشه ای مرکز پزشکی قانونی چسبانده اند برای خودش یک پا، روضه گودال است. بیشتر بخوانید: تاثر شدید مجری تلویزیون برای فرشته کوچولوی 2 ساله کرمانی ...
اشک مهمانان عروسی خواهر شهید برداغ کرمان
می شناسم. یکی دو سال پیش با عروس شان که کارآفرین بود و گروه گل آرایی بژانه را می گرداند، مصاحبه کرده بودم. می گویم مادر، شب یلدا سالگرد شهادت گل پسرتان بود. خدا صبرتان دهد. . می گویند مادر! امروز حال خوبی ندارم. همیشه روز مادر پسرم لباس شیک می پوشید. ادکلن خوبی می زد. اگر گل نرگس گیرش می آمد، یک دسته گل نرگس می خرید و زودتر از همهٔ بچه هایم به دیدنم می آمد. اگر هم مسافرت بود حتماً زنگ می زد و با ...
سوغاتی از دل باغ های کوهپایه
پاشی به موقع و در نوبت های مناسب می تواند از متضرر شدن ما جلو گیری کند. الماسی ادامه داد: در سال های اخیر قیمت آفت کش ها افزایش زیادی داشته و نیز کیفیت آفت کش ها هم تغییر کرده چون در مواردی علی رغم سمپاشی باز هم شاهد آفت زدگی محصول عناب هستیم که این موضوع توجه ویژه کارشناسان کشاورزی را می طلبد. محمد الماسی خاطر نشان کرد: قیمت عناب خوب است اما آنچه قابل توجه است اینکه با توجه به کیفیت ...
نمایش بادیگارد و شبی که ماه کامل شد در آخر هفته تلویزیون
در کتابخانه کار می کند و از گل و گیاه می ترسد. وی آرزویش این است که نویسنده کتاب کودکان شود. در همسایگی او پیرمرد بداخلاقی زندگی می کند که به دلیل اینکه بلا به باغچه خانه اش رسیدگی نمی کند از او بسیار عصبانی است. اما صاحبخانه به بلا یک ماه زمان می دهد تا باغچه را مرتب کند. او چاره ای ندارد که باغچه را مرتب کند و... فیلم تلویزیونی روباه به کارگردانی بهروز افخمی ، پنج شنبه 14 دی ماه ساعت ...
مادرانی که تنها امید خود را هدیه کردند
بود که اجازه من و پدرش را برای رفتن به جبهه بگیرد. پدرش مخالف جبهه رفتن بود و به او می گفت: تو تنها امید من و عصای دست هستی جبهه نرو. مادر درباره سختی دل کندن از علیرضا گفت: غلامرضا همه امید من بود، من اول خدا و بعد او را داشتم. به پسرم می گفتم: ننه نرو من با کلی نذر و خواهش تو را از خدا گرفتم من را تنها نذار. اما به ما می گفت: سنگ راه من نشوید، من باید بروم وظیفه ...
کوچه های شهرکرد حال و هوای گلزار شهدای کرمان را گرفت
می داد و زیر لب با صدای مداح زیارت عاشورا را تکرار می کرد، با گوشه روسری نم اشک چشم هایش را گرفت، هی انگار می خواست چیزی بگوید اما نمی توانست، مامان بعد از فوت آقاجان تنها شده بود بعد از شهادت سردار تنهاتر. دل نازک شده بود و زود زیر گریه می زد. چیزی نگفت اما عکس سردار و گل نرگس هایی که جلوی قاب عکس گذاشته بود گواه همه چیز بود. شهید زنده چهار سال گذشته اما انگار همه ...
مروری بر رفتار های اشتباه خانواده ها در ایام تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوا
را خبردار می کنند تا در خانه مادر حضور به هم رسانند. اصلا هم برای هیچ کدامشان این سؤال پیش نمی آید که چرا تعطیلی اعلام کرده اند. فقط به این موضوع خوشحال کننده فکر می کنند که می توانند دست بچه ها را بگیرید و بیرون بروند و بنزین بیشتر بسوزانند. در ادامه حتما بخوانید کاهش 60 درصدی روز های پاک مشهد نسبت به سال گذشته (12 دی 1402) غنیمت بودن وقت در روز های آلوده! پدر ...
فرزندانم را به حضرت فاطمه (س) هدبه دادم
زمانی که 7 سالش بود مهر و محبت از سراسر وجودش می بارید. یادم است یک روز مهدی از مدرسه آمد و مدام دست وپای مرا می بوسید، دلیل کارش را که پرسیدم گفت: معلمم گفته هرکس احترام پدر و مادرش را نگه دارد و روی آن ها را ببوسد جایش در بهشت است، من هم می خواهم به بهشت بروم. این محبت تا همین اواخر هم ادامه داشت و من از این همه محبت شرمنده می شدم. اشک های مادر بر روی صورتش جاری می شد و ادامه صحبت هایش ...
هیچ گرایش سیاسی مرسوم را در پدرم مشاهده نکردم
همه ما در حال نوازش نوه ها است یا از طریق تماس تلفنی صله ارحام را به جا می آوردند. روایتی از روزگار نوجوانی سردار نرگس سلیمانی ادامه داد: دقیقا به خاطر دارم یکبار که بعد از مدت طولانی دوری از منزل، منتظر رسیدن پدرم بودیم، وقتی که رسید با چهره ای گرفته و بسیار خسته و سردردی که نشان از عمق نگرانی های شهید داشت بلافاصله بعد از احوال پرسی به یکی از بچه ها گفت بسیار خسته ام چند ...
ماجرای ربوده شدن آراد کوچولو از مقابل داروخانه
خبر پیدا شدن بچه را داده بودند، حالا این پدر و مادر همراه مادربزرگ کودک با عجله خود را به اداره آگاهی رسانده بودند تا ناباورانه بار دگر فرزندشان را در آغوش بکشند. در همین حین خودرویی سفید رنگ وارد حیاط شد و در چند قدمی آنها ایستاد. زوج جوان دیگر تاب ایستادن نداشتند، وقتی در خودروی سفیدرنگ باز شد چهار مأمور اداره یازدهم پلیس آگاهی از خودرو پیاده شدند. در آغوش یکی از آنها پسرکوچولو با ...
رجوی یک شب به همه زنان و دختران گفت زن من هستید
امیدوار شدم. یعنی احساس کردم بعد از آن همه زحمات در بین خانواده ام سربلند شده ام. چهار سال سکوت تمام بود و چهار سال نمی توانستم به کسی بگویم بچه من گم شده است. ولی بعد از چهار سال پسرم تماس گرفت، خوشحال شدم و به خانواده خودم و امیراصلان اطلاع دادم که امیر به آلمان رفته و مشغول کار و زندگی است. همه هم خوشحال شدند. من کامپیوتری تهیه کردم تا بتوانم با اصلان ارتباط داشته باشم. منتظر بودم پیش ...
نگاه مسئولانه مادر به تغذیه فرزندان تضمین سلامت جامعه است
...، عشق مادر را به فرزند منتقل می کند، به همین خاطر وقتی از هر کودکی سؤال کنی چه غذایی را دوست داری، بدون شک بهترین دستپخت را دستپخت مادرش می داند، چون تنها مادر است که ذائقه و علاقه فرزندش را می شناسد و سعی می کند غذا را به نحو احسن برای فرزندانش تهیه کند، به همین خاطر بسیاری از مادران تلاش می کنند به کودکان خود وعده های غذایی سالم بدهند چراکه بر این باورند، بشقاب کودک شان آینده جسمی او را می سازد و از طرفی می دانند روح سالم در بدن سالم است ...
تصاویر| فصل نرگس
آفتاب نیوز : هر ساله از اواسط آذر برداشت گل از نرگسزارهای شمال کشور آغاز می شود و تا پایان دی ادامه دارد. رایحه دل نواز این گل زیبا که هم اکنون به اوج شکوفایی رسیده، مشام هر رهگذری را پر می کند.
روایت آیت الله مصباح از سابقه آشنایی و ارتباط با آیت الله العظمی بهجت
کنند و به این بهانه، بتوانیم از خصوصیات اخلاقی ایشان استفاده کنیم؛ لذا رفتیم خدمت ایشان و ایشان هم پذیرفتند و کتاب طهارت را شروع کردند. ابتدا در یکی از حجرات مدرسه فیضیه بود. پس از مدتی، درس را به مدرسه خان یا همان مدرسه آقای بروجردی(قدس سره الشریف) منتقل کردیم و چند سال هم آنجا بود. بعد ایشان مبتلا شدند به کسالت و برایشان سخت بود، از پله ها بالا بیایند؛ لذا مجبور شدیم درس را در منزل ...
خاطره ای از سردار شهید سلیمانی که اشک رهبری را درآورد
. این برنامه، فقط مربوط به ایران هم نبود. در سوریه و لبنان هم که بود، بچه های شهدا با او تماس می گرفتند، حرف می زدند و مشکلاتشان را می گفتند. حتی روز پنجشنبه ای که فردایش شهید شد، این تماس ها برقرار بود. وقتی به خانه شهید می رفت، فرزند شهید احساس می کردند پدرش آمده، احساس می کرد گمشده اش را پیدا کرده است. (صفحه 26) در فصل "سیر و سلوک" می خوانیم: حاج قاسم، توی میدان نبرد به حدود شرعی و حق ...
جست وجو برای شیرخشک به نوزاد ربایی ختم شد
خانواده اش بازگشت. مأموران در تلاشند متهم را دستگیر کنند. آغوش مادر چند ساعتی از پیدا شدن آراد کوچولو نگذشته بود که پدر و مادر او به پلیس آگاهی مراجعه کردند، اما خبر نداشتند طفل شان پیدا شده است. در حیاط پلیس آگاهی باز می شود و خودرویی که آراد داخل آن است، وارد می شود. ثانیه هایی بعد کودک در آغوش مأمور پلیس دیده می شود. سکوت همه جا را فرا گرفته بود، نفس ها یک لحظه در سینه حبس می شود ...
نگاهِ زینب هنوز منتظر توست
خانواده بسیار مؤمن و همه اهل جبهه و جنگ بودند و خود من هم همیشه قبل از ازدواج کسانی که در لباس نظامی و پاسداری بودند را دوست داشتم و ما درتاریخ 21 بهمن 72 نامزد شدیم و اردیبهشت 73 عقد و عروسی برگزار شد. وی افزود: شهید خصوصیات اخلاقی بارزی داشت که واقعاً از دیگران متمایزش می کرد؛ اگر زمانی خواهر من یا زن برادرشان خانه ما می آمدند که مرد همراهشان نبود، سریع به طبقه بالا یعنی خانه مادر شوهرم ...
وایت عاشقانه های مادر شهید هادی چوپان و فراق دوساله دیدارشان در گلزار شهدا
مدتی کوتاه تمام گندم های زمین ها را فقط به شوق رفتن به جبهه جمع کند. وقتی جمع کرد، خدابیامرز شوهرم دوباره اجازه نداد. این بار هادی، امام جماعت محله را آورد تا پدرش را راضی کند. یک روز شوهر خدابیامرزم وقتی به خانه برگشت، رو به من گفت: هادی ات هم رفت. دیگر از این بچه دل بکن! گفتم یعنی چی؟ گفت امروز فرم اعزامش به جبهه را امضا کردم. هادی می ره به جبهه، برمی گرده با جعبه صدای مادر شهید ...
چشم انتظاری، تقدیر مادران خلخال
و به آغوش کشیدن آنهاست. یک روز با مادران چشم انتظار گلنار 60 ساله دارای چهار فرزند پسر است، خانه قدیمی و حیاط باصفایی دارد، وارد خانه می شوم و در کنارش می نشینم و می پرسم چند سال است به تنهایی زندگی می کنی؟ می گوید: 5 سال است که همدمم را از دست دادم و تنها دارایی من حقوق اندکی است که شوهرم برایم گذاشته است. وقتی از بچه هایش و انتظاراتی که از آنها دارد می پرسم ...
مهمان مامان
چسبندگی زبان داشت و در نوزادی جراحی شد. پسرم تاخیر تکاملی هم داشته و نمی توانست هیچ کلمه ای را بیان کند و همه چیز برایش نامفهوم بود اما الان بعد از گذشت 6 ماه می تواند صحبت کند. وی می افزاید: پسر اولم محمدکیان سال گذشته وارد خانواده شد و 5.5 ماه در خانه ما بود اما مادرش از دادگاه صلاحیت گرفت و او را بردند که من افسرده شدم و یک هفته گریه می کردم. بعد از آن فرزند دومم آرش را آوردم و بعد ...
یک مادر باید قوی باشد
روزها و ماه های اوایلش، قدم های تاتی تاتی ،کفش های سوت دار با نمکشان کلمات ناقص و خنده دار و ....دل تنگ می شوید ، یک دلتنگی عجیب آن لحظه فقط به این فکر کنید که سال های آینده هم دلتان برای این روز ها تنگ می شود پس دوباره کمر همت بسته و با حال خوب ، باز یک مادر سالم و شاداب شوید که این روزها را از دست ندهید. توکلی بیان کرد: آرزو دارم در آینده پسرم از خودش، از راهی که انتخاب کرده، رشته ...
مصائب مادرانی که کودکان بی شناسنامه دارند
توانیم حساب بانکی باز کنیم نه می توانیم سیم کارت تهیه کنیم نه با آن دخترم اجازه دارد به دانشگاه برود فقط سالی یکبار مبلغی را واریز می کنیم و نامه ای از طریق این سرشماری به ما می دهند و می توانیم پسر کوچکم را مدرسه ثبت نام کنم. دختر و پسرم بزرگم با مشکلات زیادی مواجه بودند چون هیچ مدرکی نداشتند این برگه سرشماری را هم در سال 95 به ما دادند، یعنی بچه های من درس می خواندند، اما کارنامه نداشتند و هیچ جا ثبت ...
معیار شهید سلیمانی برای انتخاب محافظش چه بود؟
از این چهار سال به شدت احساس می شود. زندگی مشترک ما 17 سال به طول انجامید و حاصل آن دو دختر به نام های نرگس و نیلوفر و یک پسر به نام علیرضا است که بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. زینعلی با بیان اینکه مادر شهروز در خانه او را علی صدا می کرد، توضیح داد: سردار سلیمانی همیشه به شوخی به اسم شهروز ایراد می گرفت و در برهه ای او را ابوعلی صدا می زد، همسرم اگر فرصت می کرد اسمش را عوض می کرد به همین دلیل هم اسم پسرم را علیرضا گذاشتیم. ...
روایت مادر شهید از شاخه گلی برای حبیب
...، همان شب حاج قاسم را برای سالگرد شهادت پسرم دعوت کردم. این مادر شهید با اشاره به اینکه سردار سلیمانی 2بار از سوریه با من تماس گرفت، ادامه داد: به او گفتم حاج قاسم به خانه ما بیایید تا برای شما غذای محلی درست کنم. وی با بیان اینکه وقتی سردار به شهادت رسید به خانه اش رفتم و خیلی ساده بودند، خاطرنشان کرد: گفتم زینب جان، بابا قول داده بود به خانه ما بیاید، حتماً لیاقت نداشتم ...
روایتگری مادر شهید مدافع حرم در "روایت حبیب"
شهدای معظم مدافع حرم داشتند و بعد از شهادت سیدالشهدای جبهه مقاومت، دختر محترمشان زینب سلیمانی به نیابت از پدر در بیت شهید حسین بواس حضور یافت، ادامه داد: شهید سلیمانی قول داده بودند حضوری به بیت شهید حسین بواس سر بزنند، اما ترامپ جنایتکار به این شهید والامقام فرصت نداد. دلیلی با اشاره به این که حسین تک فرزند پسر خانواده بود، یادآور شد: پسرم با حُجب و حیا بود، در مسئله نگاه به نامحرم بسیار مراقب بود و رعایت می کرد. وی اضافه کرد: احترام به پدر و مادر و مهربانی، از ویژگی های رفتاری مهم شهید بواس بود. ...
خدا بیامرزد تو را مادر...
همین که خواندم کافی است و باید برای دفاع از خاکم بروم. دوست داشت شهید شود. عاشق شهادت بود. دو سال در جبهه جنگید، شیمیایی شد و سوخته بود. وقتی بهتر شد دوباره به جبهه برگشت و 11مرداد 1367در عملیات مرصاد به شهادت رسید. بعد از شهادتش جنگ تمام شد. پیکر پسرم را ندیدم، منافقین (در مرصاد) پیکرش را سوزانده بودند و تنها او را از پلاکش شناختند. مادر، خدا بیامرزدت... روایت مادر شهید ...
نسل کودک نیاز دارد قهرمان های واقعی را بشناسد
و بنا به درخواست پدری هندی باید قصه های شهیدقاسم سلیمانی را برایش می خواندم. این پدر هندی به من گفته بود که فرزندش تصویر شهیدقاسم سلیمانی را وقتی دختربچه ای به او گل می دهد، دیده و دوست دارد تا ایشان را بشناسد. این بچه در عالم واقعیت همه قصه ها را پس زده و از پدرش خواسته تا قصه های شهیدقاسم سلیمانی را برایش بخواند. این پدر به رایزنی فرهنگی ایران در هند مراجعه کرد و به من گفت برای من از خاطرات ...
یاری حضرت زهرا(س) را دیدم
هم به حاج قاسم مثل عشقی بود که حاج قاسم به آنها داشت. شهید سلیمانی با آنها زندگی می کرد. پیوسته به خانه شهدا می رفت؛ شهید ایرانی، سوری، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی برایش تفاوتی نداشت. به مسائل خانواده شهدا رسیدگی می کرد؛ چه آنهایی که در دوران جنگ هشت ساله در لشکر ثارا... حضور داشتند و به شهادت رسیدند و چه آن شهدایی که در جبهه مقاومت یا در جنوب شرق به فیض شهادت نائل شدند. حاج قاسم از بعد از شهادت ...
حاج قاسم بحران زلزله بم را مدیریت کرد
جوان آنلاین: سردار عباس طوسی، فرمانده گردان 407 امام رضا (ع) در دفاع مقدس از یاران و همرزمان قدیمی شهید حاج قاسم سلیمانی است که مثل بسیاری از دوستان حاجی، این رفاقت و همراهی را تا سال های بعد نیز حفظ کرد. در واقع کسی که با حاج قاسم آشنا می شد، نه او می توانست از مرادش دست بردارد و نه در مرام حاجی بود که دوستانش را فراموش کند. خاطرات طوسی نیز چند دوره از عمر شهید سلیمانی را شامل می شود؛ از دوران ...