تنها صدایی که از چادر فرماندهان عملیات والفجر 8 شنیده می شد!
سایر منابع:
سایر خبرها
برگزاری همایش فاتحان فاو در استان مازندران
سپاه هستید به وصف مجاهدان فاو پرداخت و اذعان داشت: خداوند سکینه و وقار را در وجود شما رزمندگان و فرماندهان عملیات والفجر هشت قرار داد که توانستید دژ محکم اروند را بشکنید. در این مراسم که با حضوز ویژه خانواده شهید مدافع حرم سید رضی موسوی برگزار شد، جمعی از یادگاران دفاع مقدس به بیان خاطراتی از عملیات غرورآفرین والفجر هشت پرداختند و در پایان این مراسم کتاب نگین444 تاریخچه گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا رونمایی شد. انتهای پیام/ ...
مقابل نقشه های دشمن در انتخابات هوشیار باشیم
خواهیم بود. این فرمانده دفاع مقدس بیان کرد: امروز جامعه ما تشنه فرهنگ ایثار و شهادت و دفاع مقدس است و باید از ظرفیت جوانان انقلابی در دولت انقلابی بهره گیریم. سردار علی اکبرنژاد از فرماندهان دفاع مقدس با بیان اینکه شما پیشکسوتان سرمایه اصلی سپاه هستید به وصف مجاهدان فاو پرداخت و اذعان داشت: خداوند سکینه و وقار را در وجود شما رزمندگان و فرماندهان عملیات والفجر هشت قرار داد که ...
شهید شمیران نشینی که جبهه را به آمریکا ترجیح داد
/> شهید شاه حسینی روز 30 بهمن 1364 در حالیکه معاون گردان قمر بنی هاشم (ع) بود هنگام عزیمت رزمندگان گردان برای ماموریت فاو توسط بمب رها شده از هواپیمای دشمن به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدا چیذر میهمان خاک شد./دفاع پرس
نسل جوان تشنه شنیدن روایت های جنگ و جانبازی ها هستند
. او چندبار برای ثبت نام و اعزام به جبهه اقدام کرد اما سن کم و اندام کوچکش مانع بود تا این که بالاخره با دست کاری در شناسنامه خواهرش که از او بزرگ تر بود به جبهه اعزام شد. نوجوان 13 ساله دیروز و جانباز شیمیایی امروز، از سال 1363 تا 1365 در صحنه های نبرد و عملیات های دفاع مقدس حضور داشت. احمدی پس از فتح فاو و عملیات والفجر 8 در پاتک سنگین گارد ریاست جمهوری رژیم بعث عراق و در حملات سنگین ...
حضور امام عصر (عج) در دعای توسل
هم تاریخ شهادتش بهمن ماه شد. (به نقل از همسر شهید) حضور امام عصر در دعای توسل شب ها در منطقه عملیاتی فتح المبین توی سنگر دعای توسل برگزار می کردند. شبی متوجه می شود که امام عصر (عج) در جلسه فردا شب حضور می یابند؛ لذا به بچه ها اصرار می کند، حتماً در مراسم شرکت کنند. مجلس دعا برگزار شد. می گفت: دعای آن شب جلوه دیگری داشت. هم چنان منتظر بودم تا آنکه به نام ...
کتاب پای درختان زیتون به کتابفروشی ها آمد
دیرینه اش رسید و به فیض شهادت نائل شد. او که چندین سال فرمانده پایگاه مقاومت بسیج مسجد سبحان تهران بود در نشریه شلمچه به سردبیری و مدیر مسؤولی مسعود ده نمکی و فیلم سینمایی اخراجی های 1 فعالیت داشت. داود خلیلی پدر شهید ابراهیم خلیلی نیز در دوران دفاع مقدس و در منطقه دشت عباس به شهادت رسیده بود و همچنین عموی شهید خلیلی نیز در دوران هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیده بود. او نیز در ...
وقتی تکاوران دریایی جان محمد جهان آرا را نجات دادند
نیروهایش خواست. به این ترتیب ناخداصمدی چند افسر و درجه دار در اختیار شهیدچمران گذاشت. او می گوید تکاور ها در سرکوب ضدانقلاب در کردستان نقش موثری داشتند و با رسیدن پاییز و زمستان آن سال، با کمک پنهانی تکاوران بود که عملیات حمله به کنسولگری و مدرسه عراقی ها در خرمشهر که به لانه جاسوسی و مرکز خرابکاری و بمب گذاری تبدیل شده بود، انجام شد. بسیاری از راویان خاطرات جنگ و دفاع مقدس که هنوز در قید ...
شهیدی که قبل شهادت لباس هایش را وقف کرد
به گزارش خبرگزاری شبستان در مشهد، شهید حمید شهپر طوسی از شهدای نوجوان مسجد موسی ابن جعفر مشهد و از فرماندهان دوران دفاع مقدس است که در ایام انقلاب نیز فداکاری ها و تلاش های فراوانی برای حفظ امنیت و جان و مال و ناموس مردم این خطه از کشورمان از خود نشان داد. در این ایام با سعادت گفتگویی داریم با خواهر شهید حمید طوسی و مروری بر جوانمردی های این مبارز انقلابی. ایشان را کمی برای ما معرفی ...
روایتی از شهید 4 ساله حادثه تروریستی کرمان
به گزارش ایسنا، نازنین فاطمه عزیزی 4 ساله و اشراف دادی دهنوی از جمله شهیدان ایرانی افغانستانی جنایت تروریستی کرمان هستند که در سالروز شهادت سپهید شهید حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسیدند. حالا جواد شیخ الاسلامی، خبرنگار ایسنا همزمان با ایام چهلمین روز شهادت این زائران در دومین گزارش از زندگی شهدای افغانستانی حادثه تروریستی کرمان، به گفت وگو با خانواده این شهدا پرداخته است. بین آنهمه پیکر ...
شهید مغنیه در چه حالتی به شهادت رسید؟/ خمینیون چه کسانی بودند؟
.... عماد به همراه برادرانش جهاد و فواد جزء این عناصر بودند. آنها همواره تحت تعقیب بودند، مادرشان روایت می کند که بارها به منزل آنها حمله شده بود، اما فرزندان آنها را در داخل منزل پیدا نکرده بودند. با وجود این تهدیدها حاج عماد در مراسم تشییع پیکر شهید جهاد در سال 1984 شرکت کرد، اما در مراسم تشییع پیکر شهید فواد در سال 1994 حاضر نبود تا دست اسرائیلی ها به وی نرسد. وی چهار روز بعد از شهادت فؤاد به ...
از سلول های ساواک تا سنگر شهادت: سرنوشت یک مهاجر الی الله
اهمیت می داد. در عین حال که در کارها جدی و باصلابت می نمود، بشاش و گشاده رو هم بود. شهید حجت الاسلام سیداحمد نبوی، در روز پنج شنبه 24/ 11/ 1364 در عملیات والفجر هشت هنگام بازگشت از منطقه، روی اروندرود مورد اصابت ترکش توپ قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت رسید. دوستش در باره نحوه شهادت او می گوید: با حاج آقا نبوی از اروندرود گذشتیم که به فاو برویم. درگیری به شدت ادامه داشت ...
شهیدنامه ایرنا استان سمنان؛ جاویدنام محمد شکرویان
معادل پنج و چهار دهم درصد رزمندگان استان محسوب می شود. هم گام با بسیجیان، حضور پاسداران به عنوان فرماندهان و همرزمان آنان در جبهه های جنگ بسیار چشمگیر بود. به طوری که طبق آمارهای موجود تعداد 316 نفر از پاسداران استان سمنان یعنی به ازای هر پنج نفر یک نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و طبق آمار رسمی اعلام شده، تعداد سه هزار و 100 نفر از اعضای داوطلب تحت امر جهاد در طول دفاع مقدس به شهادت ...
روزی که در تاریخ انقلاب می درخشد
جهان اسلام سایه آرامش بوده و هست. پایان هشت سال دفاع مقدس مانند عاشورا هیچ گاه در دل تاریخ گم نشد و همچنان ادامه یافت و از پس این استمرار تاریخی، تفکر و ایمانی که محصول خلوص و فداکاری رزمندگان بود بار دیگر بازآفرینی شد. امروز سوم شعبان سالروز ولادت امام حسین (ع) است. این روز به نام روز پاسدار نامگذاری شده است. بر همین مبنا مروری داریم بر رسالت تاریخی سپاه. براساس ...
گفت وگوی صمیمانه با دکتر مجید کابلی جانباز 70 درصد و متخصص ژنتیک پزشکی و عضو هیئت علمی دانشکده پزشکی
مرداد 67 که جنگ تمام شد در کردستان بودم. در مهر سال 66 ترم یکم را در دانشگاه شروع کردم. در سال 66 عقد و در سال 67 ازدواج کردم. چند فرزند دارید؟ اولین فرزندم به نام نوید را خدا در تهران به ما داد که الان پزشک هست و فرزند دومم سارا که سال 74 به دنیا آمد و بچه سومم که دختر هست در انگلیس به دنیا آمد و الان در منچستر و در رشته پزشکی تحصیل می کند. چه طور شد که این رشته را ...
خرید 500 بخاری برای 5 روستای مناطق سردسیر؛ شرط بخشش قاتل | شرکت در امور خیریه شرط بخشش قاتل خواهر
حدود 12 سال قبل در یکی از شهرستان های غرب کشور، همزمان با پیدا شدن جسد دختری جوان در بیابان های منطقه گشوده شد. آن روز چوپانانی که برای چرای گوسفندان خود به بیابان های منطقه ای در غرب کشور رفته بودند، چشمشان به جسد بی جان دختری افتاد و پلیس را خبر کردند. با حضور ماموران مشخص شد که دختر جوان به دلیل خفگی به قتل رسیده است. از آنجا که هویت وی مشخص نبود، تحقیقات تیم جنایی بر روی پرونده های افراد ...
قهرمانان من؛ از ماتریکس و کاکرو تا چمران
دوره ای که قیافه برایم موضوع شد، دبیرستانی بودم. قهرمانم شخصیت اوّل ماتریکس بود. یک جوان عاطل و باطل که تصادفی درگیر یک دنیای پیچیده شده و مجبور شده بود دنیای بیخود گذشته اش را ر ها کند. ماتریکس وارد دنیای جدیدی شد که باید نجاتش می داد؛ دنیایی که سلوک ویژه ای هم می طلبید. عاشق رزمی بودم. آنچه مرا مجذوب شخصیت های این چنینی می کرد، سادگی، اقتدار، تسلط و سکوت بود. خوش تیپی را هم بهش اضافه کنیم. یادم هست 18سالم بود که پول هایم را جمع کردم تا یک عینک آفتابی شبیه همانی که در ماتریکس بود، بگیرم و در آفتاب و سایه بزنم تا خفن شوم. وقتی راه می رفتم احساس می کردم زمین زیر پایم می لرزد و همه نگاهم می کنند و با انگشت نشان می دهند و می گویند: اِ اینو نگاه کن، همون ماتریکسه گاهی این قدر در نقشم فرو می رفتم که می خواستم دستم را جلویم بگیرم و زمان را نگه دارم. وقتی دبیرستانی بودم، یک اتفاق متفاوتی در مدرسه مان افتاد؛ مسئولان اعلام کردند برای یک هفته، ظهر ها کلاس ها تعطیل است و مراسم داریم. ما خوشحال از اینکه چند تا کلاس را می پیچانیم، بعد از نهار می رفتیم داخل نمازخانه می نشستیم. اسم مراسم هفته شهدا بود. مدرسه مان 65 شهید تقدیم جنگ کرده بود. این مراسم، بزرگداشت این شهدا بود. بعضی هایشان در همان زمان مدرسه شهید شده بودند. از پانزده ساله داشتیم تا بعضی ها که وارد دانشگاه شده بودند و سال های اوّل دانشجویی شان، جبهه رفته بودند. خلاصه همه جور شهید داشتیم. مثلاً، سه تا از شهدا را منافقین در خانه هایشان به شهادت رسانده بودند. بین این شهدا پنج تا شهید خیلی معروف و اثر گذار بودند. از بچه های نخبه شریف بودند و اگر اشتباه نکنم در والفجر 8 به شهادت رسیده بودند. بین همه شهدا، شهید بلورچی را هنوز یادم هست. چهره اش، کلامش، اقتدارش و جذبه اش. یک فیلم از جلسه هفتگی شان برایمان گذاشتند. اوّل بچه ها داشتند شوخی می کردند و مسخره بازی درمی آوردند. شهید بلورچی که صحبتش را شروع کرد، همه ساکت شدند. دست یا پایش مجروح بود. ماجرای مجروحیت اش را که تعریف می کرد، تمام مدت سرش پایین بود. با آرامش و اقتداری سخن می گفت که همه را شیفته خودش کرده بود. می گفت: زمانی که صدای سوت انفجار رو شنیدم، ندایی آمد که می خوای بری یا بمونی. لحظه ای درگیر شدم که خب من یه سری کار ها دارم و تکلیفم اینه که خدمت کنم و ... در همین حین به زمین افتادم و مجروح شدم. کسانی که می روند، انتخاب کردند. باید حواسمون باشه اگه انتخاب نکرده باشیم و آماده نباشیم ما رو نمی برند. بعدش هم یکی از بچه ها برای یکی از همکلاسی های شهیدشان روضه خواند. شهید بلورچی کسی بود که دفترچه محاسبه نفس داشت. همیشه شخصیتش برایم موضوع بود. یک شهید دیگر هم، مرا خیلی درگیر کرد. این یکی را مدیون حضرت عبدالعظیم حسنی هستم. مدت ها بود که می گفتم برای اینکه خدا مرا ببخشد، باید یک بار خودم پیاده بروم شاه عبدالعظیم. نمی دانم در آن عالم نوجوانانه خودم چه فکر می کردم، ولی عالم ساده و قشنگی بود. الآن دیگر گمش کرده ام. یک روز بالأخره عزمم را جزم کردم و پیاده راه افتادم. برای مسیر طولانی ام، کتابی برداشتم که بیکار نباشم. کتاب نیمه پنهان ماه، چمران از نگاه همسرش غاده. آنجا من غرق شدم. احساس کردم، این هدیه حضرت عبدالعظیم حسنی بود به من یا شایدم خود خدا. بالاخره همه این لحظات گذشت وقتی وارد عالم هنر شدم. در مدرسه، من معروف بودم به فیلم بینی، ولی واقعیتش را بخواهید نصف فیلم هایی که برای بچه ها تعریف می کردم، هنوز به ایران نیامده بود و من از روزنامه ها و مجله ها داستانش را می خواندم و برای بچه ها تعریف می کردم. دوستانم هم می گفتند: چقدر خفنه! همه فیلم ها را هنوز روی پرده هست، دیده همین برچسب ها باعث شد جدی جدی وارد عالم سینما و فیلم سازی شوم. دوست داشتم یک فیلمِ اثرگذار مثل ماتریکس بسازم؛ اما همه چیز جور دیگری پیش رفت. بچه های برگزاریِ مراسم هفته شهدا گفتند: تو که بلدی فیلم بسازی بیا برای این برنامه فیلم بساز. منم خیلی جدی نگرفتم، ولی گفتم مرامی هم که شده، برای رفیق هایم و به خصوص شیخ که بزرگ دوره مان و البته مسئول هفته شهدا بود یک فیلم بسازم. فیلم که تمام شد بچه ها گفتند: بیا برای هفته مهدویت فیلم بساز. بعد هم برای سفر های جهادی و دوباره هفته شهدا .... دیگر نتوانستم فیلم ساختن با این موضوعات را ر ها کنم. قهرمانانی که من در بچگی انتخاب کردم، جالب و جذاب بودند، اما زورشان خیلی کم و قدشان خیلی کوتاه بود. به اندازه یک ربع، یک ساعت یا نهایت چند ساعت من را سحر می کردند، ولی بعدش هیچ. در اواخر نوجوانی این قدر سرم شلوغ شد که دیگر وقتی برای بازی فوتبال هم نداشتم، چه رسد به دیدنِ تکنیک های نمایشی فوتبالیست ها. عینک آفتابی ماتریکسی هم که گرفته بودم گم شد. خیلی از قهرمان های دیگر هم که عکسشان را روی دیوار اتاقم یا دفترهایم چسبانده بودم، پاره و تمام شدند اما قهرمان های هفته شهدا من را انتخاب کردند؛ من را وارد دنیاهایی کردند که اصلاً تصورش را هم نمی کردم. قهرمان های هفته شهدا خیلی زورشان زیاد بود. بعد از چند سال سفری به لبنان برایم پیش آمد. یک قهرمان قوی دیگر سروکله اش پیدا شد؛ مصطفی چمران او قهرمانی برای تمام آدم ها و خودِ من بود. این بار واقعاً غرقش شدم؛ غرق زندگی پرماجرایش در آمریکا، لبنان و کردستان. درباره او مستند ساختم و به نیتش کارهای زیادی انجام دادم. آرزو می کنم قهرمان های پر زور و قدبلند، شما را برای دوستی انتخاب کنند ... یادداشت: احمدرضا اعلایی، کارشناس تربیتی قهرمانانی که من در بچگی انتخاب کردم، جالب و جذاب بودند، اما زورشان خیلی کم و قدشان خیلی کوتاه بود. به اندازه یک ربع، یک ساعت یا نهایت چند ساعت من را سحر می کردند، ولی بعدش هیچ. ...
ما مانده ایم و سنگ های سرد
اد 6 بچه کم سن و سال بوده اند... چند ساعت می گذرد ولی خبری از همسر و بچه هایش نمی شود. وحشت از یک داغ بزرگ، توی گوشش زنگ می زند. شب می رود پزشک قانونی؛ اما اطلاعاتی دستش را نمی گیرد. لباس ها و صورت ها همه خاکی و سوخته است و نمی شود شناسایی کرد. ساعت 11 شب خواهرزاده اش تماس می گیرد: دایی! ریحانه کاپشن صورتی تنش بوده؟ کاپشن صورتی دارد اصلاً؟ شلواری دارد که عکس هندوانه روی آن کشیده شده؟ ...
می خواستم امام را از نگاه عماد معرفی کنم/مغنیه شخصیتی شناخته شده در منطقه بود
یران یک خیابان به نام عماد مغنیه داریم و 10 سال از شهادت او می گذشت و به ویژه پس از شهادت جهاد مغنیه، پسرش، جو به شکلی پیش رفت که بیشتر پسرش پررنگ شد، به طوری که هر کس می گفت جهاد پسر عماد. اینجا سوالی مطرح شد که عماد کیست که پسرش جهاد است؟ لذا به نظرم آمد که پژوهش در این رابطه هم می تواند کارکرد برون مرزی داشته باشد هم این که در آن موقع هیچ کتابی درباره حاج عماد کار نشده بود، (هر چند امروز یک دو ...
سرنوشت فرزند مسعود رجوی چه شد؟
و گفت پسر! تو عقل داری؟ من یک دفعه جا خوردم؛ چون فکر می کردم که الآن آقای مهدوی کنی خیلی من را تشویق و دعا می کند؛ اما وقتی چنین واکنشی را دیدم، یک دفعه شوکه شدم و گفتم برای چه حاج آقا؟ گفت همین دیروز رئیس جمهور و نخست وزیر شما را ترور و شهید کردند، بعد ما درگیر جنگ مسلحانه در داخل هستیم و در تهران هر روز دارد ترور انجام می شود، بعد تو آمدی می گویی 80 تا از بهترین و شجاع ترین بچه های کمیته را می ...
دقیقه 55، ضربه کرنر، بمباران و 15 شهید.../ جنایتی که در تاریخ ورزش جهان بی سابقه بود
صنایع دستی و مشاور شهردار منطقه پنج شیراز، از چاپ چهارمین کتاب خویش تحت عنوان دقیقه 55 با موضوع حادثه بمباران زمین فوتبال چوار استان ایلام خبر داد و گفت: انگیزه های گوناگونی همچون عشق به وطن، احترام به رزمندگان، عشق به شهدا و پاسداشت دفاع مقدس من را به نگارش این اثر واداشت. وی که دی ماه سال 87 بر اثر واژگونی اتوبوس دچار معلولیت شد، ادامه داد: خودم زمانی که هنوز معلول نشده بودم، مربی فوتبال ...
ضرورت عمل جهادی و جهاد تبیین در مقابله با دشمن در برخورد با انتخابات
: موفقیت ما در دفاع مقدس در غافلگیری دشمن بود زیرا دشمن در شب نمی توانست از توان هوایی و توپخانه ای خود استفاده کند از این رو عملیات رزم در شب، و ورود به سرزمین های سخت ابتکار فرماندهان ما بود. وی اضافه کرد: این غافلگیری در زمان و مکان، موجب موفقیت رزمندگان ما در عملیات های والفجر 8 و کربلای 5 شد. سردار الله کرم در ادامه با اشاره به انتخابات پیش رو خاطر نشان کرد: وظیفه و تکلیف ...
رأی حد اکثری ضامن امنیت کشور است
سجادیه و عشقعلی ویا برخی محلات وخیابان های دیگر جلوی مسجد چهارمردان تجمع می کردیم، آقای حاج محمد رضوانی که در جلسه حضور دارند حضور داشتند، و از بالای دیوارحسینیه هدایی کنار مسجد، لب دیوار حسین آقا جانی راه می رفت و به سمت کماندو ها نارنجک پرتاپ می کرد. موسس اندیشکدۀ مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهربیان داشت: در همه شب های ماه مبارک تا نزدیک سحر شعار می دادیم و بچه ها لاستیک آتش می زنند و با ...
سلام مرا به امام حسین(ع) برسان
.... چیزی مثل یک دلشوره عجیب و غریب. بلند شدم افتادم به جان خانه. حسابی همه جا را گردگیری و تمیز کردم. دست و دلم می لرزید. پله ها را بی دلیل می رفتم پایین و می آمدم بالا تا بعدازظهر. آن شب، شب یلدا بود. اکرم زنگ زد که: مامان پاشو بیا خونه ما. من هم تنهام. با اینکه حالم خوب نبود قرارم نگرفت خانه بمانم. هر سال که امیر بود، همه بچه ها جمع می شدند خانه ما، ولی امسال امیر نبود و هیچ کدام از بچه ها ...
پیام فرمانده کل ارتش به 3 سردار سپاه پاسداران
علیه السلام و رهبری زعیم عالیقدر و فرمانده حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی از خدای بزرگ مسئلت دارم. فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران سرلشکر سید عبد الرحیم موسوی منبع: فارس بیشتر بخوانید بیانیه مهم سپاه در شب 22 بهمن؛تحلیل جنگ نرم و ترکیبی علیه کشور معاون سیاسی سپاه پاسداران: دشمن رژیم گذشته را تبلیغ می کند سردار حاج صادق امیدزاده سرداری که امروز به شهادت رسیدکه بود؟ +عکس اطلاعیه مهم سپاه پاسداران : شهادت چهار مستشار نظامی ایران در سوریه ...
سفره فروشی که سفره دار شد/ شهید نعمت الله آچک زهی؛ سرباز 15 ساله حاج قاسم + فیلم
مسلمانان دنیا هستی؟ مگر خودمان کم مشکل داریم؟ می گفت آدمی که به فکر هیچی نباشد به چه دردی می خورد؟ . هدیه روز مادر؛ شالی که شب شهادت سر مادر کرد یاد آخرین شبی می افتد که نعمت الله را در کنارشان داشتند؛ شب تولد حضرت زهرا (س) و روز مادر: نعمت الله به سختی کار می کرد و مدیریت مخارج خانه هم با خودش بود. برای چیزهای غیرضروری پول نداشتیم و پولی که درمی آورد خرج خوراک می شد. خیلی وقت ها ...
به هیچ قدرتی اجازه تجاوز به کشورمان را نمی دهیم
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا شهید شاپور ارسطو در تاریخ بیست و نهم شهریورماه 1344 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. وی در تاریخ بیست و یکم بهمن ماه 1361 به درجه رفیع شهادت نائل شد. گفتنی است مزار پاک این شهید بزرگوار در گلزار شهدای علی بن جعفر استان قم است. در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را می خوانید... بسم الله الرحمن الرحیم به ...
ملتِ شهادت؛ روایتی کوتاه از همصحبتی با خانواده شهدای حادثه تروریستی کرمان
بم شبی نبود که همسرم چادرش را زیر بالشت نگذارد؛ می گفت اگر زلزله ای شد، حجاب سر کنم. وی با اشاره به اینکه همسرش دختر عموی او بوده؛ می افزاید: سال 78 که ازدواج کردیم برای اولین بار می دیدم که یک خانم در لباس عروس، شب عروسی، نمازش را می خواند. سلیمانی ادامه داد: نمی دانم با خدا چه راز و نیازی داشت، چند ساعت قبل از حادثه حمام کرد، موهایش را شانه زد، نمازش را سر جای همیشگی خواند ...
اسم من بی شک فلسطین است
سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا) : زیست او مجاهدانه بود و همیشه در دل مخاطره زندگی می کرد. نوشته اند که حفره ای مخفی زیر یک وان حمام تنها ورودی زیرزمینی محسوب می شد که نقش دفتر کار عماد را بازی می کرد. همان جا با نیروهای مقاومت جلسه می گذاشت. ارتباط های شان کاملاً مخفیانه بود و بیشتر در طول شب انجام می گرفت. چند ماه تمام با چنین سختی و مشقتی در جنوب زندگی کرد و با این حال، حاضر به ...
مذاکرات بغداد و واشنگتن برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق
برگزار می شود تا کار کمیته در سریع ترین زمان ممکن تکمیل شود. خبر مرتبط پارلمان عراق بیانیه داد/ درخواست اجرای لایحه خروج نظامیان خارجی پارلمان عراق در جلسه امروز شنبه که با موضوع تجاوزات به حاکمیت این کشور برگزار شد، بیانیه صادر کرد. در همین راستا، شبکه العربیه به نقل از منابع مطلع خود گزارش داد: دور دوم مذاکرات بغداد و واشنگتن در خصوص خروج ائتلاف بین ...