سه شنبه ۰۸ خردادساعت ۱۷:۱۲May 2024 28
جستجوی پیشرفته
عقیق ۱۳۹۸/۰۹/۰۴ - ۰۸:۰۶

روایت سردار از نماز یک بسیجی پیش از شهادت

گفتم: برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟! گفت: وقت اذان بود نماز می خواندم. نگاهی به سر و وضع او انداختم. از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون می زد. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)