ماجرای پیکر شهیدی که به زور هم از بین نرفت!
سایر منابع:
سایر خبرها
سردار فضلی:همه باید در رکاب انقلاب قدم برداریم
به گزارش ایسنا، در ابتدای این مراسم نسرین رجب پور نویسنده کتاب بابا رجب بیان کرد: این اولین کتابی است که می نویسم و خدا را شکر می کنم که نویسندگی ام با این اثر آغاز شد. سال 96 یکی از اساتید داستان نویسی مشهد این سوژه را به من معرفی کردند. دو سال به طور غیر پیوسته با خانواده شهید رجب محمدزاده در ارتباط بودم. وی ادامه داد: تمام این مدت با خاطرات این شهید و خانواده اش زندگی می کردم. معمولا از ...
قصه های آلبوم جنگ و روزهای کرونایی/ کمپوت، پیرمرد را به گردان تخریب فرستاد
عکس هایش از جبهه و جنگ را در این سال ها بارها و بارها دیده ایم. بین عکس های شهید داریوش گودرزی کیا ، عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی که آخرین روزهای آبان سال 1363 در میمک به شهادت رسید، چند عکس آشناتر است. عکس نوجوان خندان گل به دست که مادرش او را بدرقه می کند یکی از قشنگ ترین بدرقه های جنگ است. عکسی با قاب بندی دقیق، ترکیبی عالی از نور و رنگ و حس آمیز. شهید گودزی کیا جمله به یاد ماندنی دارد که ...
نوه ام راه و رسم شهادت را از دایی هایش آموخت
چندم خانواده بود؟ محمدرضا چهارمین فرزند خانواده بود که در 25 شهریور سال 49 در دامغان به دنیا آمد. در بحبوحه انقلاب هفت، هشت سال بیشتر نداشت. تظاهرات که می رفتم او را هم با خودم می بردم. یک عکس امام (ره) را در دست های کوچکش می گرفت و هرچه جمعیت شعار می داد او هم تکرار می کرد. یک روز بادکنک در دست یکی از بچه ها دید؛ پایش را در یک کفش کرد و گفت: اگر یک بادکنک داشته باشم این عکس (تصویر امام ...
سردار فضلی: بابارجب با خدا معامله کرد/ رونمایی از کتاب، تکریم همسر شهید است
به جبهه رفت و جنگید بلکه باید گفت همه خانواده به جبهه رفتند. چه بابا رجب که در خط مقدم جنگید و بخشی از عمر شریف خود را در دفاع از دین خدا فدا کرد و در نهایت پس از توفیق جانبازی به شهادت نائل شد و چه خانواده همسر ایشان. بابا رجب شهید زنده ای بود که سه دهه در میان ما بود و خانواده معظم ایشان توفیق پرستاری و خدمت ایشان را یافتند. آنها نیز با این توفیق خودشان رادر جبهه فرض می کنند و جبهه واقعا همین ...
روایتی جالب از 30 سال مداحی و آموزش نذری/ برای گرفتن اشک از مردم غلو نکنیم
(ع) معامله مادی نکردیم، به این معنا که در عوض مداحی پولی دریافت نکرده و نمی کنم، نزدیک به 30 سال کلاس آموزش مداحی داشتم ولی یک ریال مطالبه مزد نداشتم، در حد خودم کمک کردم . معلم کلایی می گوید؛ قضیه ازاین قرار است که زمانی که کودک بودم تب شدید گرفتم، خانواده ام ترسیده بودند، در همان شرایط مادرم نذر حضرت ابوالفضل (ع) کرد که اگر از این بیماری جان سالم به درببرم تا آخر عمر غلام ارباب باشم ...
1:20 بامداد؛ نزدیکی های بهشت
نماز صبح شد و همگی نماز رو به جماعت برپا کردند. بعدش هم، دور حاجی و مسافرین تازه از راه رسیده جمع شدن. انگار عطش سال ها فرقت اونا رو نمی خواد لحظه ای از هم جدا کنه. حاجی رو بالا نشوندن و دورش نشستن. حاجی بعد از حمد خدا و شکر فراوان ، شروع کرد این شعر رو خوندن: پروانگان را هیچ پروایی زجان نیست سودای جانان چون بود، پروای جان نیست پروانه کی پروایی از پر سوختن داشت ...
یادی از امرا... غلامزاده، نخستین شهید لشکر 77 خراسان در جنگ تحمیلی
خمپاره قرار گرفت و به شهادت رسید. امروز چهلمین سالگرد شهادت اوست و همین بهانه ای است تا در خطوط پیش رو یادی کنیم از نخستین شهید پایور لشکر 77 خراسان در جنگ با ارتش بعث عراق. زندگی نامه امرا... غلام زاده 20 اسفند سال 1323 در شهرستان طبس دیده به جهان گشود. بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی در نوزده سالگی وارد ارتش شده و از سال 1344 در پادگان شیراز مشغول خدمت شد. جوانی معتقد ...
شهید محمد بلباسی
دیده به دنیا گشودم و در خانواده ای تربیت شدم که یک شهید علی عباسی را تقدیم انقلاب اسلامی و یک شهید سردار علیرضا بلباسی را تقدیم دفاع مقدس کرده و پدر مرحومم جانباز جنگ تحمیلی بود و مادرم مرا با ذکر ائمه معصومین و توسل به این چهارده نور واحد شیر داده و تبعیت و سربازی ولی فقیه حضرت امام خامنه ای جزو اصول زندگی ما بود. به پیشنهاد پدر عزیزم با دختری ازدواج کردم که فردی مومنه و عفیف بود و حاصل ...
خداحافظ ، آخرین پیامک سردار...
ها رفتند جبهه و چند سال هم در جنگ بودند بعضی مجروح شدند و این نعمت بزرگی بود که خدا به اینها داد. اما نتوانستند نگه دارند و در مواجهه با حوادث گوناگون زندگی از دست دادند.؟ .... آقا در صفحه اول قرآن یادگاری نوشتند و به مادرم دادند... هنگام رفتن برادر کوچکم از آقا تحفه ای خواستند آقا هم انگشتری به او دادند... مادرم سریع گفت: پس آقا به پسر بزرگ و دامادمان هم لطف کنید. آقا تبسم گفتند: بله ...
نگاهی به زندگی شهید طلبه کاظم حسینی
منطقه شلمچه بر اثر اصابت تیر به سینه اش به فیض شهادت نائل آمد. حاج صفر، پدر شهید: از خردسالی او را به مهدکودک فرستادیم، او دوست نداشت که به آنجا برود و حتی شیری را که به او داده بودند، به خانه آورد و به دیوار خانه زد. بعد از پنج سالگی مادرش به او گفت که می فرستمت تا بروی قرآن بخوانی و او هم با جان و دل پذیرفت و بعد از تقریباً یک ماهی که گذشت، یک ملا داشتیم که قرآن یاد می داد ...
رزمنده ای که 2 بار جانبازی را تجربه کرد/ از شهیدی که شهادتش را خبر می داد تا خواستگاری با لباس کار
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از کُردتودی ، رهبر معظم انقلاب می فرمایند: "جانبازان هم شهدای زنده اند؛ شما جانبازان عزیز هم مثل شهدا هستید؛ شهید هم همین ضربه ای را که جانباز تحمل کرده است، او هم تحمل کرده؛ سرنوشت او پرواز و رفتن بود، سرنوشت این فعلا ماندن. خانواده ی شهدا، پدر و مادر شهید، همسر شهید، فرزندان شهید، برادران و خواهران و خویشاوندان شهید، پدران و خواهران و همسران جانبازان ...
آقارسول اولین شهید قرارگاه پیشرفت و آبادانی کشور شد
خانواده هستم و یک برادر کوچکتر دارم؛ به همین خاطر هیچ وقت به ازدواج و تشکیل خانواده جدید در دوران دانشجویی فکر نمی کردم. زمان دانشجویی چند سالی بود که قصد اعزام به منطقه شلمچه از طریق اردوی راهیان نور را داشتم که تا سال 91 قسمتم نشده بود، یک روز که روی تابلوی اطلاعیه دانشگاه فرم ثبت نام را دیدم؛ فرصت را غنیمت شمرده و ثبت نام کردم. آن زمان عضو بسیج دانشگاه بودم؛ در حین سفر احساس ...
شوک خبری شهادت حبیب حرم به رسانه ای ها/حاج حسین وسط معرکه بود
تمام وجودش وقف اسلام. او پدرش را نه تنها یک سردار عالی رتبه در مبارزه با کفار می دید، بلکه عنوان سردار فرهنگی را هم به او داد که در جبهه های فرهنگی با حضوری پر رنگ به دنبال عمل به منویات رهبری بود. سرکشی از خانواده شهدا، برای حاج حسین همچون ادای نمازی واجب بود فرزند شهید همدانی سرکشی از خانواده های معزز شهدا را جزء برنامه تعریف شده پدر می دانست که هرگز همچون نمازی ...
قوای مسلح پناهگاه مردم/ بیداری و اتحاد شرط تداوم انقلاب اسلامی
به گزارش خبرنگار مهر ، حسین خسروی صبح سه شنبه در جمع فرماندهان ارتش استان اظهارکرد: حضرت علی (ع) در نامه ای که به مالک اشتر می نویسد و جامعه را به اصناف مختلف تقسیم می کند، وقتی به ارتشی ها می رسد، می فرماید: ارتشی ها، مرزداران و قوای مسلح، با اجازه خدا قلعه گاه محکم مردم هستند . وی بیان داشت: در جمهوری اسلامی و بر اساس تجربه 40 ساله، ارتش و نیروهای مسلح به معنای واقعی پناهگاه مردم ...
دفاع مقدّس یکی از عقلانی ترین حوادث ملّت ایران بود
رزمندگان و پیش کسوتان و جلوداران عرصه ی دفاع مقدّس قرار داده اند؛ بسیار کار بجا و درستی انجام گرفته. این تکریم، این بزرگداشت و نکوداشت جزو وظایف حتمی ملّی ما است، علاوه بر اینکه توصیه ی مؤکّد اسلام هم هست. پیش کسوتان و رزمندگان که امروز روز تکریم آن ها است، چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که از جان گذشتند، جان را کف دست گرفتند، از آسایش، زندگی خانوادگی، پدر و مادر، همسر، فرزندان، در مواردی، از آینده چشم ...
حسرت حسین یکتا از آنچه ننوشت +فیلم
بشنویم و کتاب را حاضران و مخاطبان امضا شده تحویل گیرند، اما ابلاغیه روز گذشته ستاد مبارزه با کرونا برنامه ها را به گونه ای دیگر رقم زد. * رزم رزمنده تمام نمی شود؛ مگر اینکه خاطراتش را بنویسد حاج حسین یکتا در این نشست صمیمانه درباره ضرورت انتشار کتاب مربع های قرمز اظهار داشت: من شنیدم رهبر انقلاب فرموده بودند: رزم رزمنده تمام نمی شود؛ مگر اینکه خاطراتش را بنویسد. این دلیل اصلی ...
وقتی متولد اسرائیل برای فلسطین فیلم می سازد!
های اشغالی فلسطین زندگی می کنند. در ابتدای فیلم، مخاطب بابانوئلی قرمز پوش را می بیند که کاردی نمادین در قلبش فرو رفته و در حال فرار از دست کودکان و نوجوانانی است که گویی قصد آسیب رساندن به او را دارند؛ بابانوئل به کلیسایی در ناصره پناه می برد... بعد از این صحنه ها بینندگان پدر ماجرای اصلی را می بیند که سوار ماشینش شده و به ظاهر از داخل ماشین به همسایگانش سلام می کند ولی در واقع تنها زیر لب به ...
داستان پیکر شهیدی که سالم به ایران رسید
حجت الاسلام احمد فراهانی در سال 1345 در شهرستان ملایر متولد شد. او با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 61 به عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام و در عملیات کربلای 4 در سال 65، پس از مجروحیت همراه با دیگر هم رزمانش اسیر شد و مدت چهار سال را در زندان های حزب بعث عراق سپری کرد. این رزمنده دفاع مقدس در گفت وگو با ایسنا از سال های جنگ می گوید. او انگیزه حضور جوانان در جبهه ها را تعلق خاطر به اسلام می داند و می گوید: در ایام ...
روستای کوچک میشاب با این همه شهید!
بود آنقدر برای جبهه رفتن عجله داشته باشد. معمولاً خانواده هایی که رزمنده در جبهه داشتند، خودشان هم بیشترین کمک ها را به جبهه از حیث پشتیبانی انجام می دادند، خانواده شما هم در این زمینه فعال بود؟ اتفاقاً سال 59 چند روز مانده به شروع جنگ، پدر و مادرم به حج رفتند. بعد از یک هفته جنگ شروع شد و بندگان خدا آنجا خیلی اذیت شدند. خلاصه وقتی از حج برگشتند، مردم برای چشم روشنی برایشان ...
در دفاع از انقلاب از خانواده هایمان گذشتیم تا امروز مسئولین پاسخگو مشکلات مردم باشند/ جای خالی تندیس ...
ادامه اضافه کرد: ساسان سال سوم دبیرستان بود، با هیکلی ورزیده و ورزشکار، مسئولیت پذیر و با نگاهی عمیق به مسائل روز جامعه، میگفت امروز جبهه از مدرسه رفتن واجب تر است، مملکت نیاز به سرباز جان بر کف دارد، میروم تا شما امنیت داشته باشید، ساسان رفت و جمعیتی عظیم در مراسم تشییع او قددران فداکاری و دلاوری های او شدند. خواهر شهید پورنقاشیان با بیان اینکه همسر وی جانباز است و سختی های دوران جنگ ...
آنچه دشمن را در میدان های فرهنگی و اجتماعی عقب می رانَد، حضور مردم است
و مردان و زنان آن در همه لحظات مهم تاریخ انقلاب اسلامی یار و یاور امام امت و ولایت فقیه بودند و باید حق این شهر و مردمان آن ادا شود. نوبهار نویسنده کتاب و فرزند این رزمنده پیشکسوت با اشاره به حضور این پیشکسوت جهاد و شهادت در دفاع مقدس گفت: پدرم 97 ماه در جبهه حضور داشته و به عبارتی دیگر جز یک ماه برای خاکسپاری و مراسم برادر شهیدم که حضور وی به عنوان پدر شهید در منزل ضرورت داشت، مابقی ...
روایت دفاع مقدس، باید منجر به حرکت شود
چهار دهه نیز دست از کینه توزی و عداوت های خود برنداشته اند. اما جنگ همیشه دو رو دارد، بعد سخت و نظامی آن، که با تاکتیک ها و تکنییک ها خلق می شود و بعد دیگر که جلوه هایی از روحانیت و معنویت را به یادگار می گذارد تا تاریخ زخم بستر نگیرد و با الگوگیری از این درس های گران، بتواند حرکت کند و از میانماگی و ابتذال خود را نجات دهد. از جنگ بسیار گفته و شنیده می شود، اما هنوز حکایت ...
شهیدی که عضویت در سپاه را شغل نمی دانست + عکس
گوش می رسید که علاقه زیادی به پشت میزنشینی دارد، اما خاطرات اطرافیان از گفته ها و کردارش خلاف این را می رساند؛ یکی از دوستانش نقل می کند روزی از خیابان سبزه میدان عبور می کردیم که ناگهان چشمش به عکس شهیدی افتاد، با تأسف گفت: کاش من هم شهید می شدم؛ فردا که جنگ تمام شود نمی توانم پاسخگوی فرزندان شهدا باشم که بگویند پدر ما هم دوره او بود و شهید شد ولی او زنده است و به زندگی عادی خود ادامه می دهد. ...
دلتنگی های پسر شهید همت برای حاج قاسم
ندیده بودم. هیچ وقت نمی توانستم ایشان را پدر خطاب کنم همیشه می گفتم: حاجی یعنی عنوانی که من برای ایشان به کار می بردم حاجی بود ولی بعد از شهادت عمو قاسم، انگار اتفاق دیگری درون من افتاده بود. به عنوان پسر شهید همت الان راحت می گویم پدر یعنی دیگر به آن سختی و غیرباور برایم نیست. یک جمله حاج قاسم است که باید خیلی به آن فکر کرد. به بچه های شهدا هم می گویم ایشان همه چیز را با این جمله تمام کرده است: ما ...
هرمزگان، تنها استانی که موزه دفاع مقدس ندارد
...: صدای شیپور جنگ که به گوش صیادان، کشاورزان ، بازاریان و تمام هرمزگان رسید ، خانواده، همسر و زندگی را به خدا سپردند و روانه میدان نبرد شدند.نوجوانان این دیار، شور و شوق نوجوانی وهمه ی بازی های کودکانه شان را ریختند در کوله پشتی جنگی شان و با خود به جبهه بردند. هرچقدر جنگ سخت تر شد، یقینشان برای ماندن در میدان نبرد قوت بیشتری گرفت، بعضی از آنها بارها و بارها زخم و جراحت را به جان خریدند و ...
گردشگری دفاع مقدس در همدان، پُرمحتوا اما مغفول
و ورود در عرصه گردشگری مقاومت با برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری جنگ، مخاطبان این برنامه ها را گسترش داد تا حافظه اجتماعی مردم در این راستا شکل بگیرد و بتوان قدمی در راه ارج نهادن به مقام شهدا و رزمندگان برداشت. امید است با بهره گیری از فرصت هایمان، اشتغال پایدار را برای جوانان این مناطق به ارمغان آوریم. این غفلت از موضوع برایمان گران تمام می شود، چراکه ذهن جست وجوگر یک جوان و نوجوان ...
شب شعر "مقاومت" برگزار شد/ امیری اسفندقه: ادبیات دفاع مقدس، ادبیاتی زنده و در جریان است
اد آن اسطوره ها مهمان دیگر این جلسه، غلامعلی کویتی پور بود. او در این شب شعر صحبت کرد و گفت: اگر نقدی بکنیم می گویند خط قرمز رد می کنی؛ من تا به حال چراغ قرمز را هم رد نکردم چه برسد به خط قرمز. اکنون به مجری برنامه گفتم که چهل سال است به اصحاب رسانه، رزمندگان جنگ و مردم شریف ایران گفته ام که تو رو خدا به هر کسی مداح نگویید؛ ما جوان قبل از انقلاب هستیم. مادحین ما خیلی پرستیژ داشتند. البت ...
زنان سلحشور ایران، از حماسه آفرینی تا شهیدپروری
مختلفی از تنوع کاری خواهران بسیجی در سال های دفاع مقدس است. جان پناه رزمندگان آن ها فرشتگان نجاتی بودند که رزمندگان مجروح بر زمین میدان های نبرد، کف بیمارستان ها و بر روی تخت بستری انتظارشان را می کشیدند و با دیدنشان درد هایشان تسکین می یافت و با سخنانشان یاد خدا در نسیم خاطراتشان زنده می شد. آن ها هر روز می باید سبدی در دست می گرفتند تا در میان معرکه نبرد و پیروزی، گل پاره های ...
شعر آیینی و حقیقتِ مرگ آگاهی
بتوانم به عبادت تو برخیزم و عمرم را در راه طاعت تو به کار گیرم مرا زنده نگه دار، اما اگر عمر من به گونه ای سپری شود که چراگاه شیطان باشد و از راه راست مرا منحرف کند، هرچه زودتر مرا به سوی خویش فراخوان و جان مرا از خطر شقاوت وارهان پیش از آنکه مستوجب قهر و خشم تو گردم. (دعای مکارم الاخلاق، دعای بیستم، صحیفه سجادیه) طلب مرگ کردن از خدا در برابر مصائب و برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت ...