سایر منابع:
سایر خبرها
تصرف پایگاه موشکی بعثی هاتوسط حاج قاسم
منطقه را در هاله ای از آتش و دود و باروت قرار داده و حاج قاسم تصمیم گرفت به میان معرکه رفته و از نزدیک اوضاع را تحت نظر داشته و هدایت عملیات را مستقیماً اعمال کند. او با یک موتور به همراه یکی از بچه های اطلاعات عملیات به عمق منطقه رفته و از حقیر خواست نروم، (چرا که موتور تریل جای سه نفر سرنشین را نداشت) پس از یک ساعت مجدداً به مقری که در منطقه عمومی فاو در نظر گرفته شده است باز می گردد ...
روایت آخرین بدرقه "باباحسین"/ پروانه ی شمع حاج قاسم
خوشحال از دیداری دوباره. وقتی بابا به خانه رسید، اول تلویزیون را روشن کرد و گفت: نفیسه! بیا. بیا اینجا پیشم بنشین. نگاه کن! اوضاع این دفعه خیلی خطرناک است. مردم سفارت آمریکا را در بغداد آتش زده اند، این بار که برویم حتماً ما را می زنند. ، تمام این جملات را با لبخند برایم گفت. بیشتر از همیشه ترس افتاد توی دلم، ترسی که حتی یک لحظه رهایم نکرد. به او زل زدم و گفتم: بابا، تو نرو، می گویی خطرناک ...
عاقبت بخیری در بلاد کفر!/ شهیدی که هنوز نمی توان همه چیز را درباره او گفت
! جای من بین این ها خالی است. چرا من بین این ها نیستم؟ ناراحت می شدم. می گفتم: چرا این حرف ها را می زنی؟ شما هم با کارهایی که می کنی می توانی مفید واقع شوی. می گفت: نه من عملیات های مختلفی انجام داده ام و خطرهای بزرگی را از سر گذرانده ام، اما هنوز زنده ام. همیشه حس می کرد او اشکالی دارد که تاکنون به شهادت نرسیده است. می گفتم: ما بدون تو خیلی تنها هستیم. سال های آخر واقعاً استرس اذیتم می کرد ...
فدراسیون ها از هیأت های استانی حمایت نمی کنند/ تفکر کشتی ایران باید المپیکی شود
به گزارش مشهد فوری ، علیرضا دبیر صبح امروز در مجمع عمومی سالیانه هیأت کشتی خراسان رضوی که در سالن اجتماعات اداره کل ورزش و جوانان برگزار شد، اظهار کرد: آقای ریاضی به ادامه لیگ مرحوم سیدجواد موسوی روی آورده است و این کار برای نوجوانان و جوانان ما خوب است، ایشان دین خود را با این تصمیم به کشتی خراسان ادا کرده است. رئیس فدراسیون کشتی تصریح کرد: طرح سند توسعه کشتی جمهوری اسلامی ایران از 2021 تا 2028 را با دانشجویان دانشگاه شریف نوشتیم و چک نهایی ر ...
حاج قاسم و شاهکار والفجر8 قسمت هشتم|از تصرف پایگاه موشکی بعثی ها تا دغدغه سردار قاسم سلیمانی برای حضور ...
را تحت نظر داشته و هدایت عملیات را مستقیماً اعمال کند. او با یک موتور به همراه یکی از بچه های اطلاعات عملیات به عمق منطقه رفته و از حقیر خواست نروم، (چرا که موتور تریل جای سه نفر سرنشین را نداشت) پس از یک ساعت مجدداً به مقری که در منطقه عمومی فاو در نظر گرفته شده است باز می گردد. به گفته یکی از بچه ها حاجی در جلو که بوده به محاصره عراقی ها افتاده که طی یک درگیری موفق می شوند ...
درونگراها؛ ذهن های پرهیاهو و ظاهر کاملا آرام
.... شاید واسه یه آدم تحصیل کرده که همیشه سرش تو کتابه و خودش رو روشنفکر می دونه، اینکه توی 26 سالگی تیپ شخصیتی خودش رو بپذیره خیلی دیر باشه، اما مهم اینه که بالاخره پذیرفتم. الان که گذشته نگاه می کنم می بینم من از همون اولش درونگرا بودم. البته تو شهر ما این کارا مد نبود و کسی درونگرا برونگرا نمی دونست چیه. یه بچه پرو داشتیم یه خجالتی که من همیشه در دسته خجالتی ها قرار می گرفتم. اگه خدای ...
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند/ بخش پایانی
...> *حضور با عشق و احساس مردم خبر شهادت رو از شبکه خبر شنیدم، همه خانواده تو بهت و اشک بودیم، بعد هم که روز تشییع، رهبر برای ایشون نماز خوندن همه با عشق و احساسشون حاضر شده بودن و واقعا شلوغی و ازدحام جمعیت بی سابقه بود. آشتیانی 40ساله ارشد روانشناسی، تهران *سردار شهیدی که تمام عمر خودش رو برای امنیت مردم گذاشت با شنیدن خبر شهادت سردار، احساس کردم پدرم رو ...
پیام عارفانه حاج قاسم سلیمانی به امام خمینی (ره)/ حاج قاسم انسان ساز بود، نه قهرمان پرور
...، چون تجربه نداشتم تصور می کردم اتاق جنگ جایی است که جنگیدن با عراقی ها را یاد می دهند بعد که رفتیم فهمیدم اتاقی است پر از نقشه و کالک. وقت رفتن، من و حاج قاسم پشت یک وانت نیسان نشستیم، در بین راه رو کرد به من و بعد از احوالپرسی گفت تو توی این عملیات شهید می شوی، اولین باب سخن ما از اینجا شروع شد، عملیات کرخه نور انجام شد، من شهید نشدم، اما ایشان مجروح شد و به بیمارستان رفت، بعد از عملیات که ...
با شیوه حاج قاسم خانه به خانه دنبال ویروس کرونا گشتیم
جگرگوشه اش را از دارد از دست می دهد، به جای قسم جلاله اول از من می پرسد تو را به روح سردار سلیمانی، بچه ام خوب می شود؟ چه چیز اینگونه مهر تو را در دلها نشاند؟ چه کردی که این جمعیت عظیم از همه گروه ها، اندیشه ها و خطوط به عشق تو راه افتادند و به کرمان آمدند؟ دکتر نمکی یادآور شد: در شهادت امثال سلیمانی که مرد خدا است، غیر از رستگاری خودش در اوج شهادت، اولین اتفاقی که می افتد، تحقیر و فروپاشی ...
روزی که با سی اف دوست شدم،زندگی ام متحول شد/ وقتی عروس خانم تصمیم گرفت یک مبارز باشد!
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ کم نیستند بیماران سی اف که بیماری شان را حتی از نزدیک ترین دوستان و اقوام شان هم پنهان می کنند. بیماری CF یکی از سخت ترین بیماری های دستگاه تنفسی است که به مرور بسیاری دیگر از اندام های بدن را هم درگیر می کند و با سختی های فراوان، تمام زندگی بیمار را تحت الشعاع قرار می دهد. و وای به روزی که مثل یک سال اخیر، داروهای حیاتی موردنیاز هم به دلیل وارد نشدن و گرانی در دس ...
شهیدی که مخزن الاسرار حاج قاسم سلیمانی بود /زندگی نامه شهید حسین پورجعفری، از جنگ تحمیلی تا همراهی سردار ...
اهواز زندگی کردیم. بعد از اینکه پدر بزرگ بچه ها در سال 1362 فوت کرد، حاج حسین مادرش را 12 سال پیش خودش نگه داشت. هرجا میرفتیم بی بی را هم با خودمان می بردیم. خیلی روی دعای مادر و احترام به مادرحساس بود و تاکید داشت. می گفت: تا می توانید به پدر و مادرهایتان برسید. سریع ترین دعایی که خدا قبول می کند، دعای مادر است. دورهمی های پدر پنجشنبه و جمعه ها که می رسید، همگی دور هم جمع می ...
مادر طاهره، فقط مادر طاهره نیست
آمد و کیستش را گرفتم و حامله شد حالا هر چند وقت یک بار احوال پرس است. ساعت روی دیوار را هم هدیه آورده است. به زهرا خانم می گویم که هوای مادر را بیشتر داری و برای شما اصل مادر است و بعد بچه، درست است؟ می گوید: بارک ا... مغز حرف رو خوب فهمیدی و اگر می شد قابله خوبی بودی. زرنگی و زود حرف را می گیری. (دوباره اسباب خنده و شادی جمع فراهم می شود). زهرا خانم ادامه می دهد: مادر نباید درد زیاد ...
دستاوردهای بزرگ طرح شهید سلیمانی از زبان وزیر بهداشت / میزان بستری های بیماران کرونایی به 30 درصد رسید
ادامه داد: آنجا بود که با خودم گفتم "سردار چه کردی که مادری که بچه اش را در حال از دست دادن دارد اما من را به روح تو قسم می دهد؟" وی با بیان اینکه از تمام دست اندرکاران مراسم سالگرد شهید سلیمانی به واسطه رعایت پروتکل های بهداشتی در مراسم تشکر می کنم گفت: شهید سلیمانی مرد خدا است و غیر از رستگاری خودش در اوج شهادت، تحقیر و فروپاشی فردی بود که مایه به معشوق پیوستن شهید سلیمانی شد. ...
جای خالی توصیف و فضاسازی
برای مخاطب به نمایش می گذارد: یک جا نشستیم تا خستگی در کنیم. یک موقع دیدم که یک نفر آمد در نزدیکی ام نشست و شروع کرد به نفس نفس زدن. کم مانده بود از ترس سکته کنم. فهمیدم که از همان عراقی هایی است که کارش بریدن سر است، معطل نکردم، با آخرین قدرتم، با قنداق سلاحم محکم به پهلوی او کوبیدم و پشت سرنفر جلویی دویدم... روز بعد دشمن را شکست داده و در سنگرهایمان استراحت می کردیم که فرمانده گروهان گفت دیشب ...
پاکدل از چرایی حمایتش از حسینی و حضور در جلسات انتخاباتی گفت/تاجگردون عصبانی شد و به رقیب توهین ...
آورد تو صحنه،این حس در همه مردم و حتی برخی طرفدارانش ایجاد شد که ایشون نگاهش موروثی است، همان چیزی که بنده سه سال پیش گفتم حکومت خانوادگی. این نگاه، نگاه پسندیده ای نیست به همین دلایل به منطقه آمد و گشت استقبال خاصی از او نشد. آقای تاجگردون فکر می کرد که خودش گوشه ای می نشیند و نقش یک لیدر را بازی میکند و جناب ساسان هم می آید و آرا را جمع می کنه اما وقتی دید از او اقبالی نشد و استقبال سرد شد این بود که الان در پیامش گفته خودم می ایم که به نظر بنده خودش هم بیاد هیچ اتفاقی نمی افتد. گفتگو از احسان دری انتهای خبر/ ...
حاج قاسم نمی خواست خانواده ما داغ دیگری ببیند!
من به همراه چهار نفر از بچه های محله مان برای یک سال مفقودالاثر بودیم. حتی برای مان سالگرد شهادت هم گرفته بودند. اما اسارت هرچه بود به خدا نزدیک بودیم و خداوند را بسیار سپاسگزارم که این سعادت را به من عنایت کرد. مادرم بعد از آزادی به من گفت این قدر که فراق شما مرا اذیت کرد، شهادت دو برادرت مرا آزار نداد. بعد از آزادی اولین کسی که برای عرض تبریک به دیدار من و خانواده ام آمد حاج قاسم بود. ...
ماجرای لبخند ماه صنم/اشتغال زایی بنیاد برکت در مناطق محروم
دلم رو تازه کنه؟ ولم کن زن، تو دیگه دست روی دلم نذار. ماه صنم دیگر چیزی نگفت. *** ماه صنم ناهار بچه ها را که داد، ابراهیم را خواباند و به آفاق سفارش کرد و راه افتاد. از خانه تا مسجد راهی نبود، اما راه کِش آمده بود، انگاری تا خود بندرعباس. تا برسد دلش هزار راه رفت. می ترسید دیر شده باشد. تیرماه بود و شرجی بیداد می کرد. در حیاط مسجد ایستاد تا نفسی چاق کند. جلوی ورودی ...
حسینی: بازیکنان جوان تر پرسپولیس باید بیشتر بدوند
اختیار بایرن مونیخ باشد و تیم های حریف نتوانند از خط دفاعی خود بازیسازی را شروع کنند. این در حالی است که لواندوفسکی بهترین مهاجم بایرن و اروپاست که از شم گلزنی بالایی برخوردار است ولی بیشتر از همه می دود. من هم فکر می کنم بازیکنان جوان تر پرسپولیس باید بیشتر از قبل بدوند. اگر یک نفر ندود تیم 10 نفره می شود و فشار زیادی به تیم وارد می شود. منظورت مهاجمان تیم است؟ من کلی گفتم که بچه ها ...
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند/ بخش دوم
خوبی هم داشته، بعد رفتم سر مزارش و گفتم: کاش بودی تا این درد بزرگ رو هم تو دل تاریخ ثبت می کردی، این یتیمی مشترک همه ما رو. برای تشییع می خواستم برم تهران؛ تا دقیقه 90 با بسیج دانشجویی و ارگان های مختلفی که قرار بود برای تشییع برن تهران ارتباط داشتم، اولش قبول می کردن و بعد تماس می گرفتن که اولویت با بچه های خودمونه و شما فارغ التحصیل شدی! ساعت 11 شب بود با یکی از دوستانم ...
آنچه حاج قاسم در دیدارهایش از خانواده شهدا تقاضا می کرد
منزلشان را اینگونه روایت می کند: سردار سلیمانی رو کرد به من و گفت: از شما خواسته ای دارم. برای من دعا کنید که خیلی محتاج دعای شما هستم. اگر فرزندان شهدا برای من دعا کنند، حتما به آرزویم که شهادت است، می رسم. در جوابش گفتم: دعا می کنم همیشه پیروز باشید و سایه شما بر سر نظام اسلامی باشد. دلم نمی آید برای شهادتتان دعا کنم. هنوز خیلی زود است. ، ولی او دوباره اصرار کرد برای شهادتش دعا کنم. موقع رفتن، بدرقه ...
حاج قاسم از عراق و سوریه پیگیر وضعیت والدین شهدا بود
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: وقتی ابراهیم شهریاری را برای گفتگو به ما معرفی کردند گفتند ایشان سرتیم حفاظت حاج قاسم در کرمان بوده است، اما همان ابتدای همکلامی تکلیف ما را روشن کرد که من دوست و همرزم حاج قاسم هستم. با ابراهیم شهریاری به گفتگو نشستم تا از حاج قاسم برایم بگوید؛ از رزم او در جنگ تحمیلی تا بعد از جنگ و نامه ای که به مقام معظم رهبری نوشته و خواسته بود تا اذن جهاد در شرق کشور و برقراری امنیت را به او بدهد. از روز های خادمی شهدای حاج قاسم در کرمان تا فرماندهی اش در می ...
روایت دست اول از آزادسازی بوکمال/ تاکتیک هایی که کمر داعش را شکست
محور مقاومت وقتی وارد منطقه شد نقشه را خواست. گام به گام حرکت بچه ها را خودش تعیین کرد و گفت از کجا به خط بزنید. یک به یک سنگر ها را سر زد. حتی جایی که با تک تیرانداز می زدند، می گفت بگذارید ببینند که من اینجا هستم. حضور حاج قاسم یک رعب و وحشتی در دل آن ها می انداخت در فیلم خانه امن یک اشاره ای به حاج قاسم کردند. وقتی ابوعامر که یکی از فرماندهان ارشد داعش بود که رابطه صمیمی با ابوبکر البغدادی ...
جمعه رفتی اما باز می گردی جمعه ای دیگر، در سپاه صاحب العصر
ام را از دست دادم . اکنون که از آن روزمی نویسم برایم خیلی سخت است، احساس می کردم دنیا به پایان رسید. انقدر غمگین بودم همه چیز را فراموش کردم و بعد از چند روز یاد شب جمعه افتادم که برای آخرین بار قبل از شهادتش تصویر،نام ویادش در ذهنم بود نمی دانم چرا در دلم افتاد نگاه کردن به قاب عکس آن هم چند بار. ظهر جمعه بود اذان گفته شد حواسم به ساعت نبود ،احساس کردم دینی به گردنم است هر چند نماز ...
حکایت دیداری که به آخرت رسید
گفتم می دونم این قدر سرشون شلوغه انتظار ندارم تشریف بیارند منزل فقط ما دعا گوییم اگر فرصت کردند بچه ها خوشحال می شوند. بعد از قطع تلفن توی پوست خود نمی گنجیدم خدایا یعنی سردار فرصت دارند..... و حالا هر جمعه ساعت به وقت عاشقی ساعت 1:20 دلم تنگ می شود برای سرداری که پشتمان به او گرم بود.... بعداز شهادت همسرانمان دلمان خوش بود که اگر سربازی رفت سرداری هست که مثل کوه ...
آنتی بادی پارتی
. راستش برای همه عجیب بود و دوستانم ملامتم کردند که حالا می گذاشتی یک مدت بگذرد اما من واقعاً دلم مهمانی می خواست. حالا بگذریم که از 12-10 نفر، سر جمع 4 نفر آمدند اما باز همان هم خوب بود. من قبل از این که کرونا بگیرم خیلی رعایت می کردم و دیدم با تمام این رعایت ها، کرونا گرفتم بنابراین دیگر بی خیال شدم و گفتم آدم هر چه بیشتر سخت بگیرد بدتر است. فکر هم نکنم دوباره مبتلا شوم با این که چندان رعایت هم نمی ...
تمام اروپا یک شهر شده است
.... لابد می گویی: پس چرا تو در آنجا زندگی می کنی؟ اگر این پولی را که من در اینجا به دست می آورم، می توانستم در ایران کسب کنم، همان جا می ماندم. دیگر اروپا آن چشمه زلال برای تشنگان نیست و هر روز بدتر می شود. توفان لازم است که هوا را خنک کند. از شدت خشکی قابل تنفس نیست. به خودت بستگی دارد. آنچه گفتم نظر شخص خودم بود. در ایران اوضاع از چه قرار است؟ آیا کار می فروشی؟ بچه هایی که می شناسم در چه حالند ...
پیش بینی حاج قاسم از آینده داعش / جزئیاتی از نحوه مذاکره سردار سلیمانی با روس ها
، حاج قاسم به من گفت حاج احمد یادت هست در عملیات بیت المقدس، لشکر 5 [عراق] چقدر به من فشار آورد؟ گفتم من یادم است ولی تو چرا یادش افتادی؟ گفت چند روز پیش فرمانده لشکر 5 عراق - البته نه همان فرمانده زمان جنگش- آمده دو زانو نشسته جلوی من گفته من چکار کنم؟ ماموریت من چیست؟ بعد می گفت قدرت خدا را ببین که این لشکری که آن روز دمار از روزگار ما درآورد، امروز فرمانده اش آمده دوزانو از من کسب تکلیف می کند ...
روایت شنبه بدون سردار/ اشک های کودکان در فراق قهرمان + تازه ترین ها
همیشه از قهرمانی های حاج قاسم برایم می گفت و حالا این مرد بزرگ دیگر نیست. آن روز چند بار تلفنی با بچه های کلاس صحبت کردم و قرار شده بود که فردا صبح، کلاس درس را سیاهپوش کنیم. مادرم هم حلوا درست کرد. اما شنبه، روز خیلی بدی حتی بدتر از روز جمعه بود؛ چون آنروز تازه داشتیم درک می کردیم که حاج قاسم دیگر نیست. آنروز نه تنها کلاس درس چهارم الف بلکه همه دانش آموزان مدرسه، عزادار حاج قاسم بودند ...