هادی ساعی: نمی توانند فضا را بر من ببندند/ جریمه را از طلبم کم کنند
سایر منابع:
سایر خبرها
نذر یکساله در مسجد جمکران/از حضرت زهرا برای زندگی ام کمک خواستم
متوجه شدند، همان حرف های مرتضی را به من گفتند. بعد از نماز و دعا برگشتم خانه. صبح دیدم که مرتضی پیام داد: طاهره خیلی دوستت دارم. من رفتم! هر چی به گوشیش زنگ زدم خاموش بود. تا یک ماه از مرتضی خبر نداشتم. همه پادگان های تهران را گشتم تا بالاخره متوجه شدم از پادگان شیراز اعزام شده است. می خواستم بروم شیراز و برش گردانم چون واقعاً یک ترسی در دلم بود، اما روزبه روز حال و هوایم عوض می شد. از حضرت زینب ...
دردسرهای زن صیغه ای برای مهندس پولدار
طولانی مدت بود تصمیم گرفتم با زنی ازدواج موقت کنم و به همین خاطر در سایت همسریابی با زنی به نام حمیرا آشنا شدم. حمیرا از همسرش جدا شده بود و همراه دختر خردسالش در آپارتمانی در بزرگراه نواب زندگی می کرد که او را برای مدت معلومی با مهریه مشخص صیغه کردم. من از همان روز اول با حمیرا شرط گذاشته بودم زمانی که همسرم درمان شود ارتباطم را با او قطع می کنم که قبول کرد. به هرحال چهار سال با او ...
یک دندانپزشک چطور پرسپولیس را به بحران کشید؟
این استوری یک استوری دیگر گذاشت و اعلام کرد از شخص خاصی اسم نبرده و هرچه در این زمینه گفته می شود گمانه زنی خود افراد است. دیگر ادعایی که در رابطه با چرایی ماندن رسول پناه در هیات مدیره منتشر شد، این بود که سرپرست سابق پرسپولیس بخش اعظمی از طلب برانکو را به باشگاه قرض داده و حالا تا طلبش صاف نشود امکان قطع همکاری وجود ندارد. در این سه الی چهار روز پرالتهاب باشگاه پرسپولیس جعفر سمیعی به ...
قصاص؛ فرجام عشق مرگبار مرد متأهل به دختر جوان
ازدواج گذاشته بودیم؛ اما، چون مواد می کشیدم، اصلا عقلم درست کار نمی کرد که بدانم چرا دارم دروغ می گویم و این دروغ ها دامنم را می گیرد. من با خانواده آن دختر نیز آشنا شدم و قرار بود برای خواستگاری بروم. در آن زمان اصلا به این فکر نکردم اگر پدر دختر تحقیق کند، می فهمد من همسر دارم و همه چیز لو می رود. من اصلا رفتار منطقی ای نداشتم. حالا که خوب فکر می کنم، می بینم حتی عاشق آن دختر هم نبودم و فقط به خاطر ...
خرید اینترنتی تشک طبی مناسب برای دیسک کمر
...> همزمان دیسک و گودی کمر دارم : برای کسانی که همزمان دیسک کمر و گودی کمر دارن کار کمی سخت تر میشه چون برای دیسک کمر باید تشک سفت باشه و برای گودی کمر تشک سفت باعث درد بیشتری میشه برای این موارد با ما تماس بگیرید تا بتونیم به صورت اختصاصی راهنماییتون کنیم. خب بعد از اینکه تشک مناسب خریدم کمردردم خوب میشه؟ اصولا دردها به صورت تدریجی ایجاد میشن و همینطور درمان هم زمان بر هست و ...
ماجراهای جدید آقای مهندس
با جان و دل نقش مرضیه را بازی می کنم. جوادی در پاسخ به این سوال که تغییر کارگردانان منجر به تغییر راکورد بازی تان نشده، می افزاید: نه، به هیچ وجه مشکلی نداریم. همانقدر که کار با آقای غفاری را دوست دارم از کارکردن با آقای کاوری هم لذت می برم. گفته های محمدرضا رهبری، بازیگر نقش جواد جوادی: شخصیت جواد خیلی به من نزدیک است شما در فصل چهار این مجموعه نقش جواد جوادی را بازی ...
شیده لالمی درگذشت
شیده لالمی درگذشت شیده لالمی دبیر اجتماعی روزنامه همشهری دار فانی را وداع گفت. به گزارش گلونی همشهری آنلاین با تایید این خبر زمان درگذشت شیده لالمی روزنامه نگار را روز شنبه 27 دی ماه اعلام کرده است. برخی رسانه ها علت درگذشت این روزنامه نگار را گازگرفتگی عنوان کرده اند. واکنش روزنامه نگاران من شوک م شیده! خودت زنگ بزن و مثل همیشه تند تند حرف ...
بابک هستم، پسر آقای تختی / گفت وگو با فرزند 11 ساله در مورد پدر
...، می پرسم:] خانم! آیا شما نمی خواهید در مورد آن شایعات هم چیزی به ما بگویید؟ [با حالتی تعجب انگیز می گوید:]کدام شایعات؟! همان شایعاتی که پس از مرگ تختی بر سر زبان ها بود و می گفتند با شما اختلافاتی داشته. هرطور می خواهند بگویند مانعی ندارد ما که اختلافی نداشتیم. خب، ادامه بدهید نه، شما بهتر ازست که با بابک صحبت کنید، چون قرار نیست من حرفی بزنم، چون گفته ...
چرا پروانه معصومی برای دریافت جایزه "گل های داودی" غایب بود؟
.... در را باز کردم، دیدم استاد عزت الله انتظامی پشت در هستند و دستشان را بالای سرشان گرفته اند. بعد شروع به دست زدند کردند. گفتم چی شده؟ گفتند تبریک می گویم، جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره گرفتید. گفتم از کجا و چه کسی گرفتم؟ گفتند در جشنواره فیلم فجر، به عنوان بهترین بازیگر زن شناخته شدی. خوشحال شدم، چون این خبر را استاد به من داده بودند. گذشت و نمی دانم جایزه را به چه کسی داده بودند. در ...
ابتکار شهید کاظمی در مخفی کردن تانک های غنیمتی/ ماجرای حفظ تنگه با ژ3 رستم
مسئولیتی نداشتم و طفیلی بودم. مجید پشت فرمان نشست و به طرف رقابیه حرکت کردیم. احمد کاظمی با همان لحن خاصش خاطره ای تعریف کرد: قبل از عملیات فتح المبین، رشید من رو صدا زد و گفت: احمد، بیا کارت دارم. من رفتم، تا رشید من رو دید یه نقشه پهن کرد روی زمین و دست گذاشت روی یه نقطه و گفت: میدونی این چیه؟ گفتم: نه. گفت: اینجا یه تنگه ست. بهش میگن تنگه رقابیه. احمد جان از نقطه رهایی تا تنگه، چهار ...
بازخوانی ماجرای خون های آلوده به روایت نماینده خانواده ها
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ گفتنی فراوان دارد برای افرادی که این روزها سراپا سئوال و ابهام اند. برای آنهایی که بر سر دوراهی روایت های ضد و نقیض از مخالفان و موافقان خرید واکسن کرونا مانده اند. برای جوانانی که ماجرای خون های آلوده مثل یک علامت سئوال بزرگ، ذهنشان را اشغال کرده... سال ها همراهی با قربانیان پرونده فرآورده های خونی آلوده و شریک شدن در غم و دردهای آنها، کافی بوده برای اینکه او امروز تبدیل به سند زنده ای شود برای اثبات بی اخلاقی شرکت فرانسوی که سو ...
تلخ و شیرین فرزندپذیری و فرزندخواندگی
این ماجرای رفت و آمد ما به مرکز بهزیستی طول کشید. پس از اینکه همه کارهای اداری به پایان رسید، یک روز با ما تماس گرفتند و گفتند بیاید برای انتخاب فرزند، آن روز من و حسین خیلی هیجان داشتیم؛ خیلی زود خودمان را به مرکز رساندیم و مسئول بهزیستی ما را به اتاقی که چندین نوزاد آرام و ساکت روی تخت خوابیده بودند برد (ما قبل تر گفته بودیم که حتما نوزاد می خواهیم و حتما هم پسر باشد) آن روز در آن اتاق ...
ایستادگی در برابر جهاد برای عدم تصرف بخشی از سازمان دامپزشکی
، خانم دکتر محمدی و دکتر حسینی گفتند که بیا و ما به تو کمک می کنیم. با کمک آن ها حدود 2 سال و نیم رئیس سازمان دامپزشکی کشور بودم. مهمترین کار هایی که در این مدت کردید، چه بود؟ ارتباط با مجامع بین المللی یکی از مهمترین کار ها بود. اولین بار بود که پرداخت حق عضویت OIE از سوی مجلس تصویب شد. همچنین بحث محرومیت از مطب را که آن موقع 50 درصد بود، تبدیل به 100 درصد کردیم. در مورد بیماری ...
توصیه نواب صفوی به ملک حسین پادشاه اردن چه بود؟
. کتاب منشور برادری چه زمانی نوشته شد؟ اسدالله صفا: منشور برادری بعد از شهادت آقا نواب توسط مهدی عبدخدایی و چند نفر دیگر جمع آوری شد. مطالبی که سید مجتبی گفته بود و یا نوشته بود را در قالب کتابی به عنوان منشور برادری چاپ کردند. وقتی این مطالب را به من نشان دادند من گفتم همان چیز هایی که آقا گفته همان ها را بیاورید و چیزی کم و زیاد نکنید. *** نظریه اقتصادی نواب همین ...
نوسانات قیمت و عدم نظارت بر قیمت ها مهمترین دغدغه تولیدکنندگان و کارآفرینان
آسیب پذیر حضور پیدا می کردیم اما بقدری فقر و مشکلات اقتصادی در این محلات زیاد بود که همیشه با کمبود مایحتاج آنها مواجه می شدیم و این صحنه برای من بسیار دردناک و متاثر کننده بود. فارس: چطور شد که ایده تولید و کارآفرینی در ذهن شما خطور کرد؟ عمی زاده: در همین زمان که با این کمپین همکاری می کردم و با خانم اسدالله پور مسوول فعلی امور بانوان فرمانداری شهرستان گنبدکاووس در ارتباط بودم و ...
سقوط ادبیاتِ سیاسی در پارلمان یازدهم
نمی آورد. همان موقع بنده مصاحبه کردم و گفتم: اگر من تردید داشتم در اینکه رأی بدهم یا ندهم، بعد از اظهارنظرهای مداخله جویانه ی غربی ها که تحکم می کردند که شما حتماً باید عضو بشوید، یقین کردم که نباید به تصویب FATF رأی مثبت داد . بعضی از اعضای دولت می گفتند حداقل مجمع FATF را مسکوت بگذارد که این رأی منعکس نشود و شاید ما بتوانیم در مذاکرات پیگیری هایی داشته باشیم. نبوی با بیان اینکه وزارت ...
توهین های تعمدی برخی افراد در فدراسیون تکواندو!
شان صرف نظر کنند. دارنده 2 مدال طلا و یک برنز المپیک و 2 طلای جهان، درباره اینکه به صورت دبیر سازمان لیگ تکواندو سیلی زده است، گفت: این حرف ها همه دروغ است. این ها 2 سال است به من بی احترامی می کنند. به آن ها گفته بودم نه در جایگاه می نشینم و نه اسم من را پشت بلندگو بگویید. هفته گذشته هم به آن ها تذکر دادم. پارسال هم 4 بار تذکر داده بودم. به آن ها گفتم آقا وقتی وارد سالن می شوم نمی خواهم ...
تیم تکواندو دانشگاه آزاد اسلامی اخلاق را نباخت/ موضوع ساعی باید در خانواده تکواندو حل می شد
زانو مصدوم شد و با توجه به اینکه هادی پور یکی از ورزشکاران المپیکی ماست و سلامت او برای همه و به خصوص تیم دانشگاه آزاد اهمیت دارد، به مربی و سرپرست تیم حریف و همچنین سازمان لیگ اعلام کردیم که او دچار مصدومیت شده است و اگر شرایط او بهتر نشود، مجبور هستیم که ارنج تیم را عوض کنیم. متأسفانه شرایط هادی پور بهتر نشد و به همین خاطر با همکاری سازمان لیگ و اطلاع به تیم حریف، تکواندوکار دیگری جایگزین او شد ...
هادی ساعی: طلب زیادی از فدراسیون تکواندو دارم؛ جریمه ام را از همان طلبم کم کنند
.... وی افزود: دعوای من سر این بود که اسم من را نیاورید و خیر مقدم نگویید، اما آنقدر این ها دروغگو هستند که گفتند ساعی گفته چرا اسم من را نگفتید. کسی نمی تواند در تکواندو فضا را برای من ببندند، اصلا در این حد و اندازه ها نیستند. طلب زیادی از گذشته از فدراسیون تکواندو دارم و آنها می توانند جریمه ام را از آن کم کنند. بیشتر بخوانید: ساعی: هوگوهای الکترونیکی لیگ ...
وصلت عجیب عبدالمهدی
خانه شوند. مادر شهید علمدار با دیدن بچه ها و همسرم گریه کرده و گفته بود من سه روز پیش با بچه ها و عروس ها بلیت گرفتیم تا به مشهد برویم. سید مجتبی به خواب من آمد و گفت که از راه دور مهمان دارم. به مسافرت نروید. عده ای می خواهند به منزل ما بیایند. مادر شهید استقبال گرمی از همسرم و دوستانش کرده بود. با گریه گفته بود شماها خیلی برایمان عزیزید. شما مهمان های سید مجتبی هستید. در همان جلسه خواستگاری و بعد ...
بدون تعارف با سردارحاجی زاده یک سال پس از حمله موشکی سپاه به عین الاسد
دنبال کردند و گرفتند. این البته دلیل اصلی بود و این که ترور شهید سلیمانی خیلی سخت نبود، چون خیلی مواقع ایشان آشکار می آمد و می رفت. شاید آن روز تصمیم گرفته بودند، شاید با یکی دو هفته عقب و جلو آن ها اگر می خواستند ترور بکنند، خوب از قبل هم این امکان بود، خیلی سخت نبود، ایشان آشکار می آمد و می رفت. اصلا ورودشان به عراق، یک ورود رسمی بود، یک سفر رسمی بود، به دعوت نخست وزیر عراق به آن جا رفته بود. سفر ...
مرد تهرانی برای ازدواج پنهانی با یک دختر جوان زنش را کشت + عکس
باورم نمیشود دست به چنین اشتباه بزرگی زده ام . وی ادامه داد : همسرم مدتی بود سردردهای میگرنی داشت و به همین خاطر به دنبال داروی گیاهی برای درمان سردرد هایش می گشت. آن روز وقتی قرص برنج را از عطاری خریدم آن را پودر کردم و داخل کپسول ریختم. من کپسول را روی اپن آشپزخانه گذاشتم .همسرم که فکر می کرد کپسول همان قرصی است که از عطاری خریده ام آن را مقابل چشمانم خورد. من بلافاصله پشیمان شدم و گفتم ...
در مقایسه با دیگر شهرها در ایذه و باغملک عقب ماندگی های زیادی وجود دارد/ وزیر نفت را چهار سال فراری داده ...
می شود. وی ادامه داد: با وزیری نفتی که چهار سال او را فراری داده بودند جلسه گذاشتن و گفتم من انقلابی هستم و شما اصلاح طلب، اما دعوایی با هم نداریم و دعوای ما تنها بر سر منافع مردم است و توانستیم دستور گاز رسانی به سوسن را بگیریم که عملیات اجرایی آن شروع شده و 70 تا 80 روستا گاز رسانی خواهد شد. این نماینده مجلس یازدهم اضافه کرد: در بخش مدرسه سازی، ورزش و خانه بهداشت نیز ...
دسیسه شوم 3 مرد و زن جنایتکار برای پیرمرد 85 ساله
و او هم یخچال مان را تعمیر کرد. دوستی ام از همان روز با آرمان آغاز شد و تا الان هم ادامه دارد. مقتول را می شناختی؟ اصلاً، هیچ شناختی از او نداشتم. مدتی قبل به خاطر مسائل مالی که برایم پیش آمده بود با آرمان درد دل کردم و گفتم که نیاز به پول دارم. آرمان هم گفت چند سال قبل در طبقه چهارم ساختمانی زندگی می کرده که در طبقه اول آن پیرمرد ثروتمند و تنهایی ساکن بوده است. گفت که او ...
تجربه خوبی از ارز 4200 تومانی نداریم/ماجرای روابط لاریجانی با دولت روحانی/ نامه محرمانه واعظی به 4 وزیر ...
...، هزینه هتل و اقامت، هزینه برگشت و حتی سوغات را به شما می دهیم. چون ارز را 4200 تومان می گرفت و آن طرف 13-12 هزار تومان تبدیل می کرد و این فرد خوشحال بود مجانی به خارج می رود و برمی گردد. یک شرایط اینچنینی را پشت سر گذاشتیم. خب این ارز امانتی دست ما است که برای همه مردم است. سال قبل 14 میلیارد دلار برای تامین کالاهای اساسی گذاشته بود؛ یکی از این اقلام گوشت قرمز بود. در حالی که دلار 4200 ...
جزئیات زیر خاکی2 از زبان گیتی قاسمی
کمی فاصله بگیریم و به سینما بپردازیم، سال گذشته در جشنواره فیلم فجر فیلم شاخص و مهمی داشتید که بعدا با انتشار پستی در صفحه مجازی خود از بازی در آن ابراز پشیمانی کردید. پس از انتشار آن پست عوامل فیلم از شما دلجویی کردند؟ خیر، توقع دلجویی هم نداشتم. همان زمان هم این را گفتم که واکنش من در شبکه های مجازی و صفحه رسمی خودم به این دلیل است که همیشه اعتقاد دارم به عنوان یک بازیگر باید صداقتم را حفظ ...
داستان تلویزیون و سلبریتی ها، سانسور، فالور، لایک و ...
پرسیدند تو تلویزیون دوست داری فعالیت داشته باشی، خیلی قاطعانه گفتم نه. از این به بعد هم تا آخر عمر با همین نه ادامه خواهم داد. در این اتفاق موقعیت طنز و پیچیده ای وجود دارد که هر کاری می کنم نمی توانم به آن نخندم: یک بازیگر در یک برنامه تلویزیونی حضور داشته و گفته من هیچ تمایلی به همکاری و حضور در تلویزیون ندارم! (خانم در این برنامه هم حضور دارید و هم همکاری) بعد شاکی شده است که چرا این ...
حاشیه های یک دیدار عاشقانه با علامه مصباح یزدی
. درحالی که من این کار را با یک دست انجام دادم، ایشان با حالتِ احترام و ادب، آن را با دو دستِ خویش گرفتند! پس از تورقِ آن، چند بار از من خواستند تا یادداشتی را در صفحۀ اوّلِ آن برای ایشان بنویسم، امّا من به شدّت پرهیز کردم و گفتم این کار، از شأنِ من بسیار فراتر است و این کتاب، ارزشی در مقابلِ شما ندارد! ایشان نیز با لبخند گفتند: چون ملاقاتِ اوّل است، ما خیلی سخت نمی گیریم، إن شاء الله در دفعاتِ بعدی ...