روایت 92 سال زندگی زن سبزواری که مادر جبهه ها لقب گرفت
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت هایی از انتظار، از خودگذشتگی و حسرت های همیشگی مادران و همسران شهید
زنان و بچه هایش، اما کار مردانه روی زمین نمی ماند؛ گیسوکمندها، دست حنایی ها و پیراهن گُلی ها، دستار می بندند، داس بر می دارند، کمر همت محکم می کنند و مرد می شوند و زمین شخم می زنند تا گندم برویانند. سپس از دست رنجشان به اندازه قوت سالانه برمی دارند تا باقی، هر روز توی حسینیه روستا آرد شود. زنان از گرگ ومیش صبح تا غروب آفتاب نان می پزند، مربا شیرین می کنند، کلاه و شال گردن می بافند و به جبهه می ...
اتحاد ملت ایران؛ از دفاع مقدس تا کرونا/ روایتی از پشتیبانی مردم از رزمندگان در دوران دفاع مقدس
شروع نشده بود و بمباران شهرها بود. پدرم از مناطق کردستان اعزام شد و بعد از آن به جبهه های غرب کشور منتقل شد. تفویضی خاطرنشان کرد: چون پدرم حضور نداشت، ما 3 برادر بودیم که مسئولیت خانه را بین خودمان تقسیم کرده بودیم و درست در سن و سالی که تفاوت پدر و مادر را می دانستم و اینکه در چه مواردی به کدام یک باید مراجعه کنم اما پدرم حضور فیزیکی نداشت و یادم است که هر سه ماه 10 روز مرخصی داشت که ...
این بانو بین دوغ و دوشاب فرق می گذارد
...> زن داری؟! بچه داری؟! چندتا؟! خانه ات کجاست؟! مستأجری یا صاحبخانه؟! ماشینت چیست؟! لابلایش غرغری هم به وضع جامعه و گرانی می کند و می گوید دهه زجر. می گویم حاج قاسم را می شناسی مادر؟! می گوید کیست که او را نشناسد؟! خدا رحمتش کند. با خودم فکر می کنم، غرغر این بانو به وضعیت و تجلیل همزمانشان از حاج قاسم یعنی دارند بین دوغ و دوشاب فرق می گذارد ...
14 سال در انتظار یک خبر
کنار تحصیل و مدرسه، در شهر کارگری می کرد اضافه کرد: جعفر پرورش یافته مکتب اهل بیت (ع) بود و به ندای حضرت امام خمینی(ره) لبیک گفت و بدون اینکه مرا در جریان تصمیم خود بگذارد، نامه ای نوشت و در کفش من قرار داد و به جبهه رفت. وی اضافه کرد: در مدتی که برای اولین بار به جبهه رفته بود، هر چند روز یک نامه برایم می نوشت و از حال خود خبر می داد و ما هم از حال و روز خود برایش می نوشتیم. این مادر ...
نقش مادران شهدا در جنگ؛ همچون حضرت زینب (س)
...، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سال های اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است. 1390/10/14 شأن مادر شهید یک وقت به خانه ی شهیدی رفته بودم. مادر شهید در خانه بود، اما پدرش حضور نداشت. برخی از همسایه ها هم آمده بودند و آن جا حضور داشتند. پرسیدم بقیه ی اعضای خانواده کجایند؟ مادر شهید گفت: ما کس دیگری نداریم. دو فرزند پسر داشتم ...
روایت 50 سال جهاد همسر و مادر شهیدان سجادی از مبارزان انقلاب تا دفاع از حرم/ به حاج قاسم گفتم پیش از شما ...
خانواده انقلابی بزرگ شده بود. او فرزند دوم خانواده بود قبل از او دختری دارم که فقط 11 ماه از اسدالله بزرگتر است. اسدالله خیلی عشق و شور جهاد داشت و از بچگی در این فضا بود. ما به بچه بسیجی هایمان می گفتیم پارتیزان انقلابی . اسدالله از بچگی عشق تفنگ بود. هنوز 17 سالش نشده بود که رفت در جهاد افغانستان شرکت کرد. تقریبا سه یا چهار سال کارش آنجا طول کشید. می گفت: مادر ما آنجا رفتیم و اینهمه از دشمن کشتیم اما ...
مسعود کیمیایی با تیغ و ابریشم به تلویزیون می آید
که بیست تن هروئین خالص برای توزیع در دانشگاه، مدارس، کارخانه ها و جبهه های جنگ به ایران حمل شود. زن و مرد جوانی پس از دستگیری در بازجویی ارتباط خود را با شبکه بین المللی قاچاق و پخش مواد مخدر فاش می کنند، اما ... در این فیلم؛ جلال پیشواییان، جمشید هاشم پور، فرامرز صدیقی، فریماه فرجامی، محمد صالح علا، نرسی کرکیا، مجید مظفری، اکبر معززی، سعید پیردوست، سیروس گرجستانی به هنرمندی پرداخته ...
حضرت ام البنین (علیها السلام ) واسطه فیض الهی
م قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی شد (19) علم و دانایی ام البنین زندگانی ام البنین همواره با بصیرت و نور دانش همراه بوده است و این ویژگی والا در جای جای کتب تاریخی ذکر شده است و ما را با عظمت این بانوی عالمه و فاضله آشنا می سازد. علاقه ام البنین به اهل بیت (علیهم السلام) و بصیرت دینی او به امامت به قدری بود که درباره او می نویس ...
دست بر زانوی خود (+عکس)
باقی مانده آن پول یک خانه کوچک اجاره کردند اما ادامه زندگی و بازپرداخت وام ها با درآمدی که نداشتند اصلا جور درنمی آمد. کاری که اعضای این خانواده به خوبی بلدند، پختن نان و درست کردن کلوچه های محلی است. ازاین رو تصمیم گرفتند با کمک هم یک نانوایی کوچک سنتی راه اندازی کنند و وقتی تنورش گرم شد از این طریق دست چند زن سرپرست خانوار دیگر را بگیرند و نان چند خانواده را از تنور آن نانوایی ...
چیزی نگویید، مختصات زخم را دارم!
مهدی را ادامه می دهد. سه روز بعد سه روز بعد خبر شهادت مهدی آمد، خیلی سخت، خیلی تلخ، اما مادر گفته بود که به من چیزی نگویند، مهدی روز عروسی ام به شهادت رسیده بود، همان موقعی که مادر شکمش را بست. چیزی به من نگفتند، نحوه ی دادن خبر شهادت را بعدها که حال روحی ام مساعد شد از زن عموی حکیم شنیدم، دلم نمی خواهد حالا که کمی خندیدیم حالت را بد کنم، باشد برای یک روز دیگر. ...
شهید اتوکشیده ای که 2 مسجد پاتوقش بود
کردند اما کماکان فعالیت هایم ادامه داشت. وی که در سال 62 ازدواج کرده، با بیان اینکه خوشبختانه حاج حسین همان مرد با ویژگی هایی بوده که از خدا می خواستم، افزود: در زمان جنگ که همسرم به جبهه می رفت، توفیق شرکت در فعالیت های جهادی و فرهنگی در پشت جبهه جنگ را داشتم. در سال 63 محمد را باردار شدم، آن زمان خیلی سعی داشتم به خودسازی بپردازم، در طول 9 ماه بارداری محمد یک شب هم بدون وضو نخوابیدم وبدون ...
چشم انتظاری 37 ساله مادر شهید/ خوابی که تعبیر شد
جمادی الثانی سالروز وفات حضرت ام البنین(س) مادر قمر بنی هاشم حضرت عباس(ع) و روز تکریم مادران و همسران شهداست. به همین مناسبت پای صحبت های فاطمه محمدنیا، مادر شهید مفقودالاثر محسن امانی که فرزندش هیچ وقت به آغوشش برنگشته، نشستیم. مادر این شهید مفقود الاثر در گفتگو با خبرنگار عصراترک اظهار داشت: محسن آرزویش شهادت بود، از خوابش برای من تعریف کرد و گفت با دوستانم به جنگ رفته بودم و بعد از ...
بهترین بانوان سرزمین من
اگر از هر کسی بپرسند، در میان تمام رابطه های عاشقانه دنیا، فقط یک عشق را نام ببر که هیچکس در آن عشق تردید نکند، سریعا پاسخ می دهد عشق مادر به فرزند؛ حالا شما فکر کنید ایران ما، بانوانی داشته که فرزندان جوان مثل دسته گل خود را، خودشان برای دفاع از دین اسلام و خاک میهن، راهی جبهه های جنگ کردند. مادرانی که بهترین بانوان سرزمین من هستند؛ مادرانی که خودشان پیراهن رزم فرزند جوان و نوجوان خود ...
حضرت ام البنین سلام الله علیها مبلغ پیام مظلومیت واستبداد ستیزی شهدای کربلا بود
فاطمه بنت حِزام مشهور به اُمّ البَنین (درگذشت: 64ق) از همسران امام علی(ع) و مادر حضرت عباس بود. او همچنین مادر عبدالله، جعفر و عثمان است که هر چهار تن در روز عاشورا به شهادت رسیدند. پس از واقعه کربلا، ام البنین به همراه نوه اش عبیدالله بن عباس بن علی و جمعی از مردم مدینه روزهای زیادی را در قبرستان بقیع برای امام حسین(ع) و فرزندانش سوگواری می کردند. مدفن ام البنین در قبرستان بقیع است. ...
طرح چهلچله انقلاب اسلامی در جوار مرقد مطهر شهید سلیمانی برگزار می شود
دهه فجر و بزرگداشت مقام زن برگزار می شود. وی با بیان اینکه این ویژه برنامه از یازدهم تا هفدهم بهمن در گلزار شهدای کرمان و در جوار مرقد مطهر شهید سلیمانی برگزار می شود ادامه داد: پویش بچه های حاج قاسم از سالگرد شهید سلیمانی در استان کرمان آغاز شده است. حسینی با اشاره به اینکه این طرح قرار بود تا 15 بهمن ماه در استان کرمان اجرایی شود و به دلیل استقبال خوبی که از آن شده برگزاری ...
مادر محمد میراث دار صابون پزی سنتی طرق است
نیاز خانواده را با کمک دختران و عروسانش می پزد. حدود 120 نان می پزد و در خانه می گذارد و بچه ها در طول هفته نانشان را از خانه مادر تأمین می کنند. نانی که با همت، هنر و عشق مادر آمیخته شده است. هرچه می گذرد جذابیت های شخصیت یک زن اصیل ایرانی که خانه بر اساس توانایی های او اداره می شود بیشتر نمایان می شود. از این گزارش چند نان داغ خانگی با همان طعم و بوی آشنا که از یادمان رفته است هم نصیب ما می شود و ...
پای صحبت های مادر انتظار | 38 سال چشمم به در بود، مادر!
ناصر با لباس خاکی جبهه از درگاه خانه بیرون رفت انگار قلبش از جا کنده شد و همراه پسرکش تا جبهه غرب پر کشید. مادر آن روزها منتظر تولد پسر ته تغاریش حسین بود و3 ماه بعد که ناصر برگشت، حسین به دنیا آمد. وقتی ناصر حسین را بغل کرد و گفت: این بچه را خدا به جای من به شما بخشیده رشته از سرتا پای مادر کشیده شد. موقع خداحافظی مادر هرچه ناصر را می بوسید و تماشا می کرد سیر نمی شد. دایی احمد که بعد از رفتن ناصر به ...
ام البنین کاشان
گیرم و به آن ها می گویم من هیچ توقعی از شما ندارم، فقط سر پل صراط و شب اول قبر به دادم برسید. از خدا هم می خواهم جانم را فدای اسلام کند. خاطره ای از پسران شهیدتان برای ما تعریف می کنید؟ بچه هایم مکبّر بودند. یک شب که محسن به خانه آمد با خودش یک بخاری آورده بود. گفتم: چطور شد رفتی خرید؟ گفت: فردا روز مادر است و این هدیه ای از طرف من به بهترین مادر دنیاست. دو سال بعد هم خواب دیدم ...
روایتی از شهادت فرزندان یک مادر دزفولی
...> دویدم سمت در خانه... کوچه... من... پیکر به خون غلطان عبدالرحیم و. مرد ساواکی... پرده دوم: دوران دفاع مقدس... مادر می گفت: خانه ی ما با خانواده شهیدان صالح نژاد فاصله ای نداشت... جنگ که شد... بچه ها گفتند: ما می رویم... و رفتند... عبدالحمید و حبیب... تا سال 61 عملیات فتح المبین. دلشوره داشتم، اما دوران انقلاب استقامتی ...
زندگی زن جوان با اجنه/همه چیز از کتک زدن بچه جن ها شروع شد!
بارداری ام را در منزل مادرم سپری کنم تا خدای نکرده اتفاقی برای من و فرزندم رخ ندهد. این زن در ادامه توهماتش افزود:چند ماه بعد از به دنیا آمدن پسرم به منزلم بازگشتم اما باز هم آن اتفاقات مشکوک رخ می داد و من انگار دیگر به آن موجودات ناشناخته عادت کرده بودم تا این که یک روز در حمام خانه دو موجود عجیب را دیدم که فکر می کنم دو بچه جن بودند! خیلی عصبانی شدم و آن ها را با کتک از حمام خانه ...
مادر سه شهید ابرکوهی: زمان به عقب برگردد باز هم فرزندانم را به جبهه می فرستم
برای ادامه دادن راه برادران شهید خود از مادر اجازه گرفت. این بار حاج علی اکبر هم با فرزندش محمد به جبهه رفت و حاجیه ربابه خیالش راحت بود که یکی هست از محمد مراقبت کند. به خاطر کهولت سن پدر را به قسمت تدارکات می فرستند و پسر راهی خط مقدم می شود که پس از اصابت راکت از سوی عراقی ها، دو مرتبه ذکر یا مهدی را بر لب جاری می کند و به شهادت می رسد. مادر شهیدان آدمی در مصاحبه ای گفته بود اگر زمان به عقب برگردد باز هم به فرزندانم اجازه می دهم که به جبهه بروند. انتهای پیام/ ...
یهویی نویسی به یاد مادران شهید
. عجب صبری داشت این مادر شهید. در روزهای جنگ چشمش به در بود ولی به زبان نیاورد تا توی دل جوان های محله خالی نشود. بعد از پایان جنگ هم چادرش را بسته بود دور کمرش برای خدمت به خانوادۀ شهدا. این آخر عمری هر روز با کمر خمیده جلوی خانه اش را آب و جارو می کرد تا اگر بچه های معراج آمدند برای خبر دادن، همه جا مرتب و تمیز باشد. همین امروز که دارم می نویسم مادر شهید یعنی: وقتی من و شما از خدا بپرسیم هزینه ی آزادی و استقلال و عزت چند؟ کسی از دور جواب بدهد حساب شد... ...
وقت رفتنش، عین مرغ بسمل بودم
غصه اش را می خورده است: چندباری هم کاغذ (نامه) می فرستاد، اما بعد قطع شد و کاغذش نیامد. هی از هم رزمانش می پرسیدم از رمضانعلی چی خبر؟ می گفتند خوب است تا اینکه یک روز که رفتم سر چشمه آب بردارم، دیدم زن ها گوش ورگوش (پچ پچ) می کنند. همان جا فهمیدم رمضانعلی شهید شده است. پیکرش را که آوردند، صورتش را باز کردم تا ببینم چقدر لاغر شده است، اما صورتش گل انداخته و خوشگل بود. مثل وقتی می رفت. همین آرامم کرد. انتهای پیام/ ...
گفتگو با مادر شهیدی که پیکرش بعد از کشف و شناسایی سالم بود
...: علی اکبر برای اولین بار تابستان سال 63 بعد امتحاناتش به همراه اسدالله یزدانی و محمد وحیدی به جبهه اعزام شد و در سال 64 علی رغم اصرار خانواده بر اینکه در زمان تحصیل و مدرسه به جبهه نرود و آن را به تابستان موکول کند اما قبول نکرد و همراه با حسین رستگار به اوشنویه کردستان کوه های حاج عمران اعزام شد. وی درباره آخرین اعزام علی اکبر گفت: اینها قرار بود روز 18 رمضان اعزام بشوند ولی زمانی ...
برای پسر شهیدم خواستگاری می رفتم
کد محتوا: 38881|| تاریخ: 08 بهمن 1399 شهرآرا : عنوان مادر شهید ، همسر شهید ، خواهر شهید و فرزند شهید به اندازه کافی برایم بار سنگینی ایجاد می کند که وقتی با بانو مریم کارگر عزیزی صحبت کنم نخواهم با یادآوری جزء به جزء هر کدام از شهدایش، یک تکه از قلب او را تکان دهم، زنی که روی شصت سالگی ایستاده است و از 40 سال پیش تا امروز در دوران مختلف، قبل و بعد از جنگ، هم نفسانش را برای حفظ یک وجب خاک از ...
وضعیت معیشتی کارگران؛ بعد از گوشت و مرغ باید از چای و نان هم بگذریم
گرفتن مجوز دنگ و فنگ داشت و باید هزینه می کردیم که از خیرش گذشتم. در بخش عمرانی و ساختمانی نیز با تعطیلی های چند ماهه پروژه ها بسیاری از کارگران مجبور به خانه نشینی شده اند. یک کارگر ساختمانی می گوید: قبل از کرونا به زحمت یه لقمه نان در می آوردم. الان وضعیت هر روز بدتر از روز قبل می شه... با آن که طی یک سال گذشته با اعمال محدودیت های شیوع کرونا اعتراضات و اعتصاب های کارگری متوقف شده بود، اما اکنون دوباره با لغو این محدودیت ها در بسیاری از شهرها کارگران و بازنشستگان بخش های مختلف صنعتی و دولتی و نیمه دولتی مجددا برای تامین حقوق خود دست به اعتراض می زنند. ...
ای مادر چار آفتاب ادرکنی // زهرای سرای بوتراب ادرکنی // ما دست به دامان توأیم ای بانو // یا فاطمه ی بنی ...
...> اگرچه بین غم و غصه های خود تنهاست ولی چهارم هر ماه روضه اش برپاست طراوتی که نرفته ست سال ها از دست بهشت خانۀ او سفرۀ اباالفضل است صدای گریه بلند است بین مرثیه ها چه دلنواز شده یا حسین مرثیه ها نشسته گوشۀ ایوان کنار گلدان ها برای بدرقه با اشک خود به مهمان ها - - در التماس دعایش چه حرف ها گفته است به لطف آن کمر خسته کفش ها جفت است ...
مادرانی که تکان گهواره شان مسیر تاریخ را دگرگون می کند
همراه سردار بودند هم گاهی از راز عشق و علاقه بی حد او به مادران و فرزندان شهدا، سردرنمی آوردند. حالا که بعد از یک سال از شهادت حاج قاسم ، وصیت نامه اش پیش چشم ماست، راز این ارادت و عشق بی حساب برایمان معلوم شده، آنجا که سردار نوشته: در این عالم، صوتی که روزانه می شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می داد و بزرگ ترین پشتوانه معنوی خود می دانستم، صدای فرزندان شهدا بود ...
رویش انقلاب از دامن نازداران جسور
کمیته سپاه درآمدند و با شروع جنگ هم عازم جبهه شدند. وی از سختی های تنها بزرگ کردن بچه ها بدون حضور پدر ابراز می کند: سردار سال 64 به مقام شهادت رسیدند اما قبل تر از آن هم با حضور در جبهه های جنگ در خانه حضور نداشته و فرزندان خود را به تنهایی بزرگ کردم. کلام تازه را در اینستاگرام دنبال کنید او از سختی های نبود سایه پدر بر سر فرزندانش می گوید: واقعا نبود حضور همسر برایم ...