روایت گوهر خیراندیش از لحظه های سخت ابتلا به کرونا/ مرا دعا کنید
سایر منابع:
سایر خبرها
حمله کرونا به سلبریتی ها
بیمارستان بگیرید. بعد از فیلم برداری کمی احساس سرماخوردگی داشتم و فکر می کردم که می توانم در خانه از پسش بربیایم، ولی نشد. از کم اشتهایی، استخوان درد شدید، استفراغ، تب و لرز شدید رنج می بردم. 4 روز دیر به بیمارستان آمدم و متأسفانه ریه ام درگیر این کرونای لعنتی شد. لطفاً مرا دعا کنید تا از رنج این سرفه های بی امان و بی حالی و کم نفسی نجات پیدا کنم و از بیمارستان بیرون بیایم تا صحنه های پایانی سریال خوب، بد ...
بیرانوند: به یکی از بهترین باشگاه های دنیا می روم ، خواهید دید
در چلسی نیمکت نشین است و به نوعی می دانستم که دیر یا زود فرصت خود را پیدا خواهم کرد. هیچ وقت به خودم شک نکردم یک لحظه و برای یک ثانیه از آمدن به اینجا پشیمان نیستم. هر روز بیشتر از کار در اروپا لذت می برم و همه مردم ایران برای من دعا می کنند. این مرا بیشتر به سمت کار سوق می دهد. من به اینجا نیامده ام تا آخر عمر در اینجا بمانم. از اینجا به یکی از بهترین باشگاه های دنیا می روم، خواهید دید. ...
زندانی سیاسی
مرا معاینه و معالجه کنند. یکی دو روز اوَل روزنامه ها را می خواندم ولی روز های بعد اصلاَ به روز نامه ها دست نزدم. فقط لبه پنجره می نشستم و به آب خوردن گنجشک ها از لبه حوض نگاه می کردم. به روز هایی که گذشتند و روز هایی که خواهند آمد. از این که سمیه را عقد نکرده بودم ، خوشحال بودم. لااقل می دانستم اگر برای من اتفاقی بیفتد، تکلیفش معلوم است. یاد پدر و مادرم که می افتادم ، بغض گلویم را می فشرد ...
به خاطر آنتورپ به تیم ملی ایران نرفتم/به یکی ازبهترین تیمهای جهان میروم
پایان گفت: واقعاً یک ثانیه هم از امضای قرارداد با آنتورپ پشیمان نشدم. هر روز از کار در اروپا بیشتر و بیشتر لذت می برم. تمام مردم ایران برایم دعا می کنند. این مسئله مرا بیشتر به سمت کار و تمرین سخت تر سوق می دهد. من به اینجا نیامده ام که تا آخر عمر بمانم. از اینجا به یکی از بهترین باشگاه های جهان می روم. خواهید دید. انتهای پیام/ ...
تلاش برای دنیا تا کجا + مسابقه
...، دعای 20) تکبر پیدا نکنم، عزت به مقداری خوب است که آدم باد نکند. الهی عَبِّدْنی لَک توفیقم بده عبادت کنم. عبادت خوب است اما عبادت هم آفت دارد. عجب می گیرد، می گوید: مرا می بینی؟ نماز شبم ترک نشد. مرا می بینی؟ هر روز زیارت عاشورا می خوانم. مرا می بینی؟ به چند فقیر کمک هایی کردم. مرا می بینی، مرا می بینی می گوید. خدایا می خواهم کمک کنم اما مرا می بینی به مردم نگویم. عبادت کنم غرور مرا نگیرد ...
آخرین وضعیت علی انصاریان به روایت پزشک معالج / فقط دعا کنید
حادثه 24 - پزشک معالج علی انصاریان می گوید او تحت تنفس مکانیکی غیر تهاجمی است. دکتر محمدرضا هاشمیان پزشک معالج علی انصاریان درباره آخرین وضعیت او اظهار کرد: روز جمعه بعداز ظهر او را ویزیت کردم. او درگیر مشکلات ریه ناشی از کرونا شده است و سطح درگیری وسیعی دارد و به همین خاطر فعالیت هایشان مختل شده است. در حال حاضر استفاده از اکسیژن آقای انصاریان از طریق سیستم مکانیکی غیر تهاجمی انجام می ...
اعدام پسرخاله به خاطر دخترخاله خائن / فریبا دروغ گفته بود + عکس
دختر بزرگ آنها به من گفت که پدرش فریبا را کتک زده خیلی عصبانی شدم و به دنبال تلافی کارش بودم. شب حادثه به خانه آنها رفتم و بعد از مهدی خواستم مرا به خانه ام برساند. حوالی اتوبان امام علی با چاقو چند ضربه به او زدم که جان باخت. سپس او را به سمت جاده ورامین بردم. نگران بودم که اثر انگشتم روی ماشین مانده باشد و باعث شود تا پلیس مرا شناسایی کند از این رو شیلنگ بنزین ماشین را بریدم و مقداری بنزین روی ...
بیرانوند: یک روز به بهترین تیم های دنیا می روم / مردم ایران برایم دعا می کنند
اصلی رسید و این بار فوق العاده عمل کرد. علیرضا بیراوند طی 10 روز در 3 بازی توانست 3 کلین شیت را به ثبت رساند و یکی از مهره های خوب تیمش نام گیرد. او در دیدار مقابل یوپن به بهترین بازیکن زمین نیز لقب گرفت. دروازه بان ایرانی در مصاحبه با HNL گفت: ماه اول حضورم در آنتورپ بسیار سخت بود اما تمام ایرانی ها برایم دعا کردند. وقتی به ترکیب نمی رسیدم سعی داشتم در تمرینات به سختی تلاش ...
بیرانوند: صحبتهای مربی آنتورپ من را خرد کرد/ نه ناامید شدم، نه به جدایی فکر کردم
زود فرصت خود را پیدا خواهم کرد. هرگز به خودم شک و تردید نکردم. حتی یک لحظه. دروازه بان ایرانی تیم آنتورپ در پایان در باره آرزوهاش گفت: واقعاً یک ثانیه هم از امضای قرارداد با آنتورپ پشیمان نشدم. هر روز از کار در اروپا بیشتر و بیشتر لذت می برم. تمام مردم ایران برایم دعا می کنند. این مسئله مرا بیشتر به سمت کار و تمرین سخت تر سوق می دهد. من به اینجا نیامده ام که تا آخر عمر بمانم. از اینجا به یکی از بهترین باشگاه های جهان می روم. خواهید دید. انتهای پیام/ ...
روایت "حسن ترک تاتاری"، مبارز انقلابی از بهمن 57 در کرج/ روزی که مردم عباس آباد برای زمینگیر کردن ارتش ...
قرار داده اند. سر سخن را که باز میکنم، به عصایش تکیه می دهد و چنین در گفتگو با خبرنگار تیتریک، می گوید: آن زمان، هم دامداری داشتم هم کشاورزی. سه کارگر داشتم و تازه یک ماشین خریده بودم. بارندگی بود. میخواستم علوفه را داخل انبار بریزم که شیخ علی مرکزی روحانی محل، از بلندگوی مسجد اعالم کرد: گاردی از قصرشیرین دارد به این طرف می آید، پیش از آن، محل کاملا آرام بود و خبر خاصی در منطقه نبود ...
زن مطلقه، بکسور مشهدی مرا تبهکارم کرد!
! دوستانم کنار یکدیگر نشسته بودند من هم که مست بودم یکی یکی به آن ها گیر دادم و تیکه پراندم تا این که مرحوم ناراحت شد و ما با هم گلاویز شدیم او هم رزمی کار بود به همین خاطر مرا کتک زد که من هم در همان حالت عصبانیت چاقو را از کمرم بیرون کشیدم و ضرباتی را به او زدم که متاسفانه یکی از این ضربات به سینه اش خورد و ... اگر زمان به عقب برگردد چه می کنی؟ مثل آدم زندگی می کنم! حرف آخر؟ این گونه خلافکاری ها و رفاقت های بیخودی، هیچ کدام عاقبتی جز بدبختی و فلاکت ندارد! اشتباه کردم ... رکنا ...
تعاون روستایی گیلان بالغ بر 95 تن برنج و شلتوک خریداری کرد
آژانس خبری ریحان : عباس جعفرپور روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: از ابتدای برداشت محصول تا پایان دی ماه امسال افزون بر 75 تن انواع برنج ارقام کیفی و بالغ بر 20 تن انواع شلتوک و پرمحصول توسط شبکه تعاونی های روستایی گیلان از برنجکاران استان خریداری و حدود 20 میلیارد ریال بابت بهای خرید به آنان پرداخت شده است. وی خاطر نشان کرد: شرکت های تعاونی روستایی و اتحادیه ...
یک روز ویلچر را برای همیشه کنار می گذارم
تصادف مرگبار در نخستین مسابقه رسمی، نفر اول مسابقات معلولان تهران شده بودم. 14 سال از نخستین مقام قهرمانی کبریتی در مسابقات شنای معلولان تهران می گذرد و او در همه این سال ها یک پای ثابت سکوهای قهرمانی بوده است. او از قهرمانی های متعدد در مسابقات شنای معلولان می گوید: هنوز هم نخستین مدال طلایی را که کسب کردم برایم با بقیه مدال ها فرق دارد. باورم نمی شد من همان دختری هستم که یک روز آن ...
کتاب شناخت سازمان منافقین 3 مدل بود!
بدبختی مردم و محرومیت هایی که خودم و اطرافیانم از آن ها رنج می بردیم، به شدت از رژیم شاه نفرت داشتم! من مبصر کلاس بودم و زنگ تفریح ها در کلاس می ماندم و عکس های شاه و ملکه را - که در اول کتاب ها بود - یا پاره می کردم یا چشم هایشان را درمی آوردم یا برایشان سبیل می گذاشتم! بچه ها هم ناچار می شدند عکس ها را پاره کنند تا گیر نیفتند! وقتی هم که به تهران آمدم، هنوز این انگیزه ها در من بود و همچنان با ...
پیغام گوهر خیراندیش از بیمارستان به پرستویی
...> امام مهدی علیه السلام: برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید، چون همین دعا موجب فرج و گشایش شماست. ناز کردن عربستان برای ایران لحظه تخریب ویلای دو مسئول در فیروزکوه + فیلم گزارشی از وضعیت علی انصاریان و تصاویر ریه های او + فیلم اینترنت کوانتومی در راه است؟ +فیلم پیغام گوهر خیراندیش از بیمارستان که پرویز پرستویی آن را رساند خواستگاری رفتن حاج قاسم برای فرزند شهید + فیلم جوان بیست و چند ساله، طراح جنگ است! *** امام مهدی علیه السلام: برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید، چون همین دعا موجب فرج و گشایش شماست. ...
انکار رفیق کشی با برق
مأموران گفت: پسرم به مواد مخدر اعتیاد داشت و بیشتر شب ها به خانه نمی آمد. با اینکه از اعتیاد پسرم بسیار ناراحت بودم با این حال هر وقت پول می خواست خودم هر طور بود به او پول می دادم تا مبادا به خاطر پول موادش دست به جرم و جنایت بزند. هرچه باشد فرزندم بود و الان هم درخواست دارم قاتل پسرم را شناسایی و مجازات کنید. با شروع تحقیقات مشخص شد سهراب روز حادثه با دوستش به نام مراد قرار ...
محمدخانی: مهرداد میناوند انسانی خوب و با معرفت بود ؛ هر روز برای او دعا می کردم
ناصر محمدخانی که پس از شنیدن خبر درگذشت مهرداد میناوند در بیمارستان لاله حاضر شده بود، گفت: نمی دانم چه بگویم. مهرداد انسانی خوب و با معرفت بود. دو هفته پیش هم او در یک برنامه مجری بود و من میهمان آن برنامه بودم. واقعا حیف شد. وی افزود: مهرداد یکی از دوستان نزدیک من بود و رابطه خوبی با هم داستیم. در این مدت چندین بار به بیمارستان برای عیادت او آمدم اما هر روز به ...
زن ها مربی جامعه هستند
ما همیشه آرزوی شهادت می کردند. مادر جان امام عزیزمان و رزمندگان اسلام را همیشه در نمازهایتان دعا کنید، با فرزندم حسین مهربان باشید. خداحافظ مادر جان برای من دعا کنید خدا گناهان مرا ببخشد. پدر جان سلام، برای من ناراحت نباشید و خوشحال باشید خداوند این قربانی را در راه خدا از شما قبول کرده است، نگوئید ما یک پسر داشته ایم و آن هم شهید شده است من امانتی بوده ام که خدا به شما داده بود و آن ...
وقتی شهرک 20 هزار نفری نظرآباد با قیام علیه طاغوت از نفت محروم شد!/ مقاومت مردم با شعار "لعنت به شاه بی ...
زمان آمده بود درباره روزهای بی نفتی نظر آبادیها به خبرنگار تیتریک، می گوید: دی ماه سال 1357ش، هنوز انقلاب پیروز نشده بود و هوا هم خیلی سرد بود و سوز داشت. انتشار آن خبر باعث شد که همه به من می گفتند خودت را بیچاره کردی، پسر خاله من به نام حسین محبوبی 13920ش، معاون سردبیر مجله اطلاعات جوانان بود. وقتی به او گفتم 18 روز است که به نظر آباد نفت نداده اند چون شعبه دار نفت به آنان رشوه نمی ...
شایان مصلح لو داد ؛ من نه طرفدار استقلال هستم نه پرسپولیس ...
استقلال اجازه نداده بود تست بدهم. آخر سر هم تیم داماش که داستان اختلاس داشت مرا قبول کرد. نظرمحمدی مرا از داماش به سپیدرود برد و بعد از یک سال بازی و لطف خدا همه مربیانی که مرا نخواسته بودند به من پیشنهاد بازی دادند. در سپیدرود برای آقای پیوس بازی کردم و منصوریان برای استقلال مرا انتخاب کرد و آقای قلعه نویی هم مرا برای سپاهان خواستند. اولین بازی 40 دقیقه در هپروت بودم شایان ...
از واقعیت فرار نمی کنم
آینده ام را با او می دیدم. پیک موتوری یک رستوران بودم. یک روز که در حال بردن غذا بودم، دختر مورد علاقه ام را همراه پسری دیدم. سد راه شان شدم. آن دختر مدعی شد پسر جوان مزاحمش شده است. پسر جوان شوکه شده بود و می گفت دوست پسر او است. خشم جلوی عقلم را گرفته بود، چاقویی که در جیبم بود را بیرون آوردم و چند ضربه به آن پسر زدم. بعد دختر مورد علاقه ام را سوار کرده و مقابل خانه شان رساندم و به رستوران بازگشتم ...
کیارش با نگاههایش مرا از خود بی خود کرد / تلفنی زن موقت او شدم !
تلفنی کیارش بارها به منزل ما رفت و آمد می کرد چون من او را همسر خود می دانستم پسرم که دوران نوجوانی را سپری می کرد و در سن بلوغ قرار داشت از این اتفاق بسیار ناراحت بود و رنج می کشید حتی چندین بار از خانه فرار کرد اما من که افسون عشق کیارش شده بودم حتی درباره سرنوشت پاره تنم نیز بی تفاوت بودم. بعد از گذشت چند ماه زن و مرد جوانی به درمنزلمان آمدند. زن جوان که هم سن و سال خودم بود خودش را ...
هر روز برای پسران شهیدم گریه می کردم/حضرت زینب و حضرت زهرا، الگوی ما
سختی بزرگ شده اند از مقابله دیده هایتان به خط مقدم بروند؟ پاسخ می دهد: من هم مادر بودم و دل کندن از آنها برایم مثل زهر تلخ بود اما هم من و هم آنها از هدف ارزشمندمان مطمئن بودیم. نمی توانستم مخالفت کنم لب هایم باز نمی شد شکایت یا دلتنگی کنم. از روی حضرت زینب خجالت زده بودم . نمی توانستم قبول کنم روز آخر در پیش گاه حضرت فاطمه رو سیاه باشم باید می فرستادمشان باید می رفتند. می ...
فرار دختر نوجوان در پی عشق خیابانی!
...: به خاطر این که به پسری غریبه علاقه مند شده ام، برادر بزرگ ترم مرا در خانه حبس می کند و کتکم می زند، پدر و مادرم نیز از او حمایت می کنند و هیچ عکس العملی نشان نمی دهند چرا که ... دختر 16 ساله که با سروصورت زخمی و به همراه یک زن غریبه وارد کلانتری شده بود، در حالی که بیان می کرد من قصد ازدواج با پسر مورد علاقه ام را دارم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت ...
پسرپولدار دوستش را با سیم برق دار زد
انداخت و او از سقف آویزان کرد و احمد جان سپرد.من ترسیده بودم اما پسرم تهدیدم کرد سکوت کنم و در این باره با هیچ کسی حرفی نزنم .او گفته بود اگر با کسی حرفی بزنم مرا هم مانند دوستش می کشد. به همین خاطر سکوت کردم . با اظهارات این زن ساسان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت اما اتهام قتل را نپذیرفت. وی گفت: من و احمد همیشه با هم مواد مصرف می کردیم .آن روز به خانه مان آمد و به خاطر زیاده روی در ...