سایر منابع:
سایر خبرها
خلبانی که حاج احمد متوسلیان را از چنگ ضد انقلاب نجات داد
... خلبانی که اعلامیه های امام خمینی را در پادگان تکثیر می کرد امیر سرلشکر خلبان شهید محمدرضا وجدانی یکی از خلبانان رشید هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران است که 25 مرداد سال 1333 در خانواده ای مذهبی و فرهنگی در شهر رفسنجان استان کرمان چشم به جهان گشود. پدر و مادرش هر دو معلم بودند و محمدرضا را هم یک فرد مومن و فرهنگی بار آوردند تا بتواند در آینده به شخصیت متدین و مومن تبدیل شود ...
ماجرای حاج قاسم و کوچه عشاق/ شهادتی که آمینش را یک سید گفت
های دیار کریمان به پایان نرسیده بود که لبخندی بر لبانش نقش می بندد و این طور روایت می کند: چند روز بعد خلاصه خودم به جبهه رفتم. سن و سال کمی داشتم، رفتم جبهه جلوی سنگر فرماندهی نشسته بودم، آن روز از تدارکات وسیله گرفته بودم. جلسه ای بود که عموی من هم داخل آن سنگر نشسته بود. یک نفر از پشت چشمم را گرفت و گفت: می دانی من چه کسی هستم؟ گفتم ناخن کوچکت را بده من تا بدانم چه کسی هستی. انگشت کوچکش را محکم ...
منتظر شاهزاده ای سوار بر اسب سفید هستی؟!
، من و نگین به سختی کار می کردیم و زخم بدبختی به راحتی روی دست های دخترم نشسته بود. همسرم آزاد شد اما طولی نکشید که مجدداً به خاطر خرید و فروش مواد به 20 سال حبس محکوم شد و باز من و دخترم تنها شدیم. حالا دخترم 12 ساله بود و همسرم همچنان در زندان به سر می برد. روزی که برای پخش مواد بیرون رفته بودم و دخترم به تنهایی در کارگاه بود، فردی شیطان صفت به قصد آزار به وی نزدیک می شود ، دخترم که دچار ...
زوج قزوینی از خاطرات شیرین سال های انقلاب می گویند/ دوران نامزدی که با مبارزات انقلابی عجین شد
. پتو و پوشاک و خوراک به مبارزان زخمی می رساندند، کاش این همدلی ها باقی می ماند. محمود مهرداد با اشاره به یکی از خاطراتش در آن دوران می گوید: سال های 50، 51 بود، من تازه به سن جوانی رسیده و غیرت مندی را از پدرم به ارث برده بودم. در برابر فحشا و بی حیایی نمی توانستم بی تفاوت بمانم. در بازار قزوین در کنار پدر در دکان بارفروشی کار می کردم و سرم در لاک خودم بود. وی ادامه می دهد ...
قابی ماندگار از جنس زنان وطن/ رد پای بانوان موفق بر سکوی افتخار آفرینی
توجه به این که خیلی برای اهدافم تلاش کردم بتونم تو حیطه کاریم به موفقیتهای زیادی دست پیدا کنم." پس از صحبت های این بانوی جوان موفق سکانس هایی از پرواز و صحبت های نشاط جهانداری, یکی از بانوان موفق صنعت هوانوردی کشور را به خاطر آوردم که توانست به عنوان بانوی خلبان هدایت هواپیما را برعهده بگیرد. وی گفت: " خیلی خوشحال بودم، چون بالاخره نتیجه تلاش هام به ثمر نشست و به نظرم همه ما ...
امیر سرتیپ واحدی خبر داد؛
مسابقات قهرمانی والیبال استان کرمان به محل مسابقات رفته بودم، یکی از بستگان خود که هنوز دیپلم نگرفته بود را ملاقات کردم و او به من گفت که نیروی هوایی ارتش برای جذب خلبان آگهی داده است. به خاطر دارم که در آن موقع برای ثبت نام در این فراخوان یک فیش به مبلغ 50 تومان، دو قطعه عکس و یک برگ کپی شناسنامه را به همراه یک فرم تکمیل و به آدرس گفته شده ارسال کردم. پس از این بود که برای معاینات خلبانی اعزام ...
خرید طلای زنان با لیر و روبل تقلبی
مرد جوان هم در خودرو بودند. بعد از طی مسافتی، مرد جوان دیگری به عنوان مسافر سوار خودرو شد. دقایقی بعد مرد جوانی که بعد از من سوار خودرو شده بود، به زبان ترکی استانبولی صحبت کرد. من متوجه صحبت هایش نمی شدم، اما مسافری که روی صندلی جلو نشسته بود، شروع به صحبت با مسافر جدید کرد و گفت من مدتی ساکن استانبول بودم و متوجه می شوم که او چه می گوید. در حالی که مسافر تازه وارد ترکی صحبت می کرد ...
بی احترامی به مردم و پروتکل ها
گفت وگوهای روزمره شان از آن استفاده می کنند. – دانش آموز: آقا اجازه یه آدم چجوری گاو میشه؟ عماد(شهاب حسینی): به مرور اینها را گفتم تا به جمله ای معروف که این روزها در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود، برسم. دیالوگی که از زبان یک شهروند عادی خارج شد اما به شدت سینمایی بود و هزاران حرف پشت آن نهفته است. مسافری که در شرایط کرونایی به فروش صد درصدی صندلی های پرواز و عدم رعایت پروتکل های ...
بسیاری از مشکلات مردم با توسل به امام رضا(ع) حل می شود/دربانی آرزوی من بود
، می آیم. سال 1367 که جنگ تمام شده بود، آمدم به خود حضرت گفتم: یا ابن رسول الله من اشتباه کردم اول انقلاب برای خادمی شما نیامدم، الان من را برای نوکری زائرانت قبول کن. چرا پیشنهاد مرحوم محمد خزائی نژاد را برای خادمی قبول نکردید؟ چون آن زمان استخدام سپاه بودم و به خاطر مشغله کاری، توفیق خدمت برایم فراهم نبود و نتوانستیم. اما وقتی برای خادمی آمدم تازه فهمیدم چه توفیق ارزشمندی را از دست ...
بله، من گاوم، جسارتا تو گاوی، ما گاویم!
صد درصدی صندلی های پرواز و عدم رعایت پروتکل های بهداشتی اعتراض داشت و صدای خود را به مسئولین پرواز رسانده بود، توسط احتمالا سرمهمان دار یا خلبان، آقای محترم خطاب می شود. مسافر با صدای بلند می گوید: من محترم نیستم من... اگر من... نبودم، اینجوری ما را تو هم نمی چپوندید. خیلی از مسئولین کشور و آن هایی که در اداره، شرکت، مدرسه یا همین هواپیما با مردم برخورد دارند، در لفظ شاید محترمانه برخورد ...
نیکی کریمی دیگر در کنفرانس های خبری شرکت نمی کند
به گزارش کندونیوز ، نیکی کریمی در واکنش به حواشی این روزهای جشنواره فیلم فجر، در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرد که دیگر در کنفرانس های خبری شرکت نمی کند. کریمی نوشت: امروز تصمیم گرفتم که دیگر در کنفرانس ها حاضر نشوم ، به دردم نمی خورد. تماشای فیلم ها هم برایم کافی است. دلم می خواهد فیلم بسازم. هر چه به خودم نزدیک تر و واقعی تر بهتر، به خدا قصه خودم ماه خواهد شد. آخرین نشست خبری که کریمی شرکت کرده بود برای فیلم آتابای در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر است. در ادامه اظهارات نیکی کریمی را در کنفرانس خبری فیلم آتابای را مشاهده می کنید؛ این شاید آخرین نست خبری کریمی باشد: معتقدم روح فیلم بسیار مهم است. به همین دلیل اعتقادی با دکوپاژ ندارم و برای هر سکانس بسیار صحبت و تمرین می کردیم تا بازیگران می فهمیدند باید در این فیلم زندگی کنند. حدود 17 سال در جشنواره ای، اولین فیلم این کارگردان ...
در آستانه یوم الله 22 بهمن؛ مرحوم بهجتی پرچمدار شعر حوزه های علمیه بود
...> این موج ها آخر، دریا به دریا صید طوفان تو خواهد شد نام تو جاوید است؛ نام تو در افسانه های شهر پاینده ست دل های بعد از این؛ آیینه در آیینه حیران تو خواهد شد... این لاله های سرخ؛ یک پرده از شرح کرامات لطیف توست این دشت ها آخر؛ محو تماشای شهیدان تو خواهد شد عالم همه شور است، با این همه این ها هنوز آغاز این مستی ست این جام ها یک ریز ...
حکایت عمو خیام و بوفه سینما ری و پرویز پورحسینی
اثر الیا کازان را آن جا دیدم. یک قراردادی با کمپانی های مربوطه بسته شده بود که هم زمان فیلم هایی که در خارج اکران می شد، اینجا هم اکران شود. کیفیت پخش فیلم ها هم خیلی خوب بود. تازه جوانی که عاشق سینما و تئاتر شده بود، سال 1339 یک آگهی در روزنامه دید و متوجه شد اداره هنرهای دراماتیک کلاس بازیگری برگزار می کند. 19 ساله بود و پر از اشتیاق. پس به هر مشقتی بود برای ثبت نام اقدام کرد. آزمونی ...
جنگنده کوثر در مسیر تولید انبوه/ به زودی هواپیمای رادارگریز خواهیم ساخت
چه؟ گفته بودم که اگر نشد بیکار می شوم. دوران مدرسه گذشت و توانستم دیپلم بگیرم. در کنار تحصیل والیبال هم بازی می کردم و در تیم والیبال شهر خود یعنی رفسنجان نیز حضور داشتم. هنگامی که برای حضور در مسابقات قهرمانی والیبال استان کرمان به محل مسابقات رفته بودم، یکی از بستگان خود که هنوز دیپلم نگرفته بود را ملاقات کردم و او به من گفت که نیروی هوایی ارتش برای جذب خلبان آگهی داده است. به خاطر ...
خبرهای مهم ارتش درباره جدیدترین دستاوردهای نظامی
موفقیت دانشگاه را به پایان برسانم. پس از فارغ التحصیلی با هواپیماهای مختلفی همچون PC-7، F5 A -B پرواز کردم و سپس به پایگاه دوم شکاری تبریز منتقل شدم تا دوره های هواپیمای F5 E - F را طی کنم. من تا سال 72 خلبانی این جنگنده ها را برعهده داشتم تا اینکه در همین سال برای خلبانی هواپیمای بمب افکن سنگین سوخو 24 به تهران منتقل شدم. پس از این بود که همه تجهیزات و زیرساخت های هواپیمای سوخو 24 به شیراز منتقل شد ...
پای درد دل های یک دختر دهه شصتی
همین جریان عروسی خواهرها بزرگ ترین ضربه ی روحی برای من شد، یعنی از سال 79 که اولین خواهرم عقد کرد و ازدواج کرد من یک بحران روحی خیلی بزرگ را گذراندم چون به هرحال شما می دانید ما ایرانی ها از مراسم خواستگاری تا نامزدی و عقد، همه فامیل مان حضور دارند و هرکس به نوبه خودش تلاش می کند گاهی از روی محبت و گاهی از روی کم لطفی حرف به آدم بزند. خیلی هایشان از روی دلسوزی می گفتند: ان شالله قسمت تو هم شود یکی ...
قتل فجیع یک زن در پایتخت به دلیل خالکوبی!
دارد که به خاطرش خودم را محدود کنم . یک روز متوجه شدم همسرم چند خط تلفن دارد. خیلی از این مسئله ناراحت شدم و درگیری بین ما ایجاد شد. گفت اگر من را دوست نداری، طلاقم بده. من دیگر تو را دوست ندارم . گفتم توبه کن. کاری با تو ندارم. قبول نکرد و من را پس زد. وقتی حرف طلاق را دوباره مطرح کرد، خیلی عصبانی شدم. من همسر دومم را به خاطر او طلاق داده و مبلغ زیادی مهریه پرداخت کرده بودم و سیمین حالا می گفت ...
حکومت بر مبنای قرآن و اسلام هدف ما در مبارزه با رژیم ستم شاهی بود
برای حفظ انقلاب اسلامی چه توصیه ای دارید؟ همیشه قران را مد نظر همه فعالیت های خود داشته باشند و به آن تمسک پیدا کنند. در حفظ این اسلام که برای آن شهیدان زیادی هم در انقلاب و هم در دفاع مقدس داده ایم تلاش کنند. اسلام، اسلام ،اسلام. همان گونه که ما آن زمان برای یه دست آوردن آن تلاش کردیم الان نیز جوانان این اسلام را حفظ نمایند. و راه اسلام، قران، پیامبر و خدا را ادامه دهند. همیشه ...
خلبان ارتشی که توسط ارتش بعث زنده به گور شد
.... هر زمان که به هواپیما ها در آسمان نگاه می کرد، به مادرش می گفت من بالاخره سوار یکی از این هواپیما ها می شوم . همیشه هواپیما های پلاستیکی را جمع می کرد. برادر دیگرش به نام رضا هم خلبان هوانیروز بود. او بسیار دست و دلباز و خانواده دوست بود. علاقه عجیبی به مادرم داشت و همیشه به مادرش می گفت هر زمان که 30 ساله شدم، ازدواج می کنم. او دوران ابتدایی و دبیرستان را در زادگاهش گذراند و سال ...
عبدالواحد فهمیده بود که بزودی شهید می شود
اصغر قصاب عبداللهی عهده دار بود، به عنوان تخریبچی سازماندهی شد. برادر غواص شهید عبدالواحد محمدی با بیان اینکه زمستان سال 1366 از اینکه پدر و پسر همزمان به مرخصی آمده بودند، خوشحال بودیم، گفت: پدرم 18 روز و عبدالواحد دو روز مرخصی داشتند، همه تعجب کردند و نجواهای در گوشی شروع شد. من رزمنده بودم و به همین دلیل با رموز قبل از عملیات آشنایی داشتم و برای همین بود که متوجه شدم مرخصی او به خاطر ...
معتاد کردن دختر نوجوان برای فرار از کرونا!
، اما قصه تلخکامی های من از روزی شدت گرفت که من با گذشت چند سال از زندگی مشترک، باردار نشدم. دارو های زیادی مصرف می کردم و نزد پزشکان بسیاری می رفتم. نقی هم دنبال خوش گذرانی های خودش بود و با زنان غریبه زیادی ارتباط داشت، ولی من به خاطر این که باردار نمی شدم همواره سکوت می کردم و خیانت هایش را نادیده می گرفتم، زیرا جرئت بازگشت به خانواده ام را نداشتم. تازه می فهمیدم چرا پدرم مجبور شد با چشمانی اشکبار ...
هنر علی براتی کجوان به کلمه درآوردن روایت های انقلاب و جنگ است
روزمره شد و برای همیشه از وجودش مطمئن شدی، دیگر وقتت را صرفش نمی کنی و فقط زمانی یادش می افتی که جای خالی اش حفره ای شود و دل تنگت کند. عاشقانه ترین مرگ سهم شان شد کلی عکس و تصویر را نشانمان می دهد که صاحبان آن قاب ها، در بهترین وقت زندگی که سن وسالی نداشته اند برای همیشه با دنیا خداحافظی کرده و رفته اند. در تصویر هایی که نشانمان می دهد، همه تازه پشت لبشان سبز شده است. آدم دلش ...
بسته پیشنهادی برای روز نیروی هوایی منتشر شد
همکارانش را نام برده است که منجر می شود کتاب به عنوان یک سند تاریخ شفاهی نیز به شمار آید. غرش رعد: زندگی نامه سرتیپ خلبان عبدالحمید نجفی محمد معما عماد فردا غرش رعد عنوان کتابی است از محمد معما که به زندگی نامه پر فراز و نشیب سرتیپ خلبان عبدالحمید نجفی پرداخته است. نجفی یکی از خلبانان هشت سال دفاع مقدس بود که به آسمان عشق می ورزید. او که عاشق آسمان بود، خود را به آن می سپرد ...
داستان/ خاطرات سالهای دور
. واقعا میخوای بیای کمکم درس بدی ؟؟ بله من تازه دیپلم گرفتم و بیکارم یکسال دیگه مونده تا برم سربازی . تو این مدت کمکت هستم . فکرمیکنی تا انموقع من اینجا بمونم ؟؟ حتمامیمونی اگه بخوای هم نمی تونی بری متوجه نکته کلامش شدم .خیابونی که با فانوس روشن بودبه مرز تاریکی رسید پنجه های ساکار تو پنجه هام قفل شد مواظب باش نیفتی تو با اینجا اشنانیستی تو خنکی شب مرداد ...
یادی از خلبان مفقودالاثر، سرلشگر اسدا... محمدی
دال بر سلامتی اش انجام داده بود. با همه این اوصاف عراق هرگز زیربار زنده بودن او و کمک خلبانش نرفت و این 2 عزیز بیش از 40 سال است که ناپدید هستند. هیچ نشانی از او و همراهش به دست نیامد، اما در سال 82 پنجاه وشش لوح یادبود به نشانه 56 خلبان مفقودالاثر که هیچ اثری از آن ها به دست نیامده است، در قطعه 50 بهشت زهرای تهران نصب شد؛ یکی از این لوح ها نام سرلشکر شهید خلبان اسدا... محمدی را بر خود ...
فرمانده ای که نامش لرزه بر اندام کومله و دموکرات می انداخت + تصاویر
چند سال از من کوچکتر بود در طول زندگی همیشه به خوش اخلاقی و شجاعت معروف بود و بین هم سن و سال ها و حتی مردم اطراف محبوبیت خاصی داشت انسانی بود که از همان دوران کودکی هیچ وقت ظلم را قبول نمی کرد. تازه رخت دامادی به تن کرده بود که انقلاب که به پیروزی رسید به بهانه کار مسیر سنندج به تهران را در پیش گرفت، اما هدف از این ترک دیار در حالی که هنوز 3 ماه از تشکیل زندگیش می گذشت پیوستن به سازمان ...
چند حرف پدرانه که باید به پسرتان بگویید
. درباره ی اهمیت برد و باخت به فرزندتان بگویید پدر برای یک پسر می تواند یک همراه و دوست باشد، زیرا به خوبی می تواند ویژگی های مردانه را به او آموزش دهد و به او یاد دهد که چگونه در بازی زندگی یک مسیر مستقیم را در پیش بگیرد و همچنین بازی های مختلف زندگی فرصت عالی برای پدران هستند تا به پسرشان یاد دهند که چگونه از خودشان دفاع کنند و تسلیم نشوند. 2. آموزش چگونگی رفتار با خانم ها ...
میزگرد با دوتن از خلبان پیشکسوت نیروی هوایی؛
آرمانی بپا خواستند و افتخار دارم جزو کسانی بودم که قبل از پیروزی انقلاب به انقلابیون پیوستم و در زمان پیروزی انقلاب هم در پایگاه هوایی تبریز بودم . سرتیپ موسوی : توفیق داشتم در طول جریانات انقلاب در سال های 55 تا 57 تا امروز در مقاطع مختلف در نیروی هوایی خدمت کنم و شاهد خیلی از اتفاقات باشم. در سخنرانی های استاد مطهری و دکتر شریعتی و مرحوم فخرالدین حجازی که در حسینیه ارشاد برگزار می شد شرکت می ...
به رنگ آسمان و اروند
در پادگان امام خمینی، جاده اهواز به اندیمشک بودیم. غروب بود همه نیروهای گردان کمیل به خط کردند و سوار ماشین شدیم. بعد از چند ساعت از حرکت اتوبوس ها به خسروآباد رسیدیم. بعد به طرف اروندکنار رفتیم. توی یک روستا مستقر شدیم که یک نهر آب از وسط روستا تا اروند ادامه داشت به نام نهر علم. گردان فجر به فرماندهی مرتضی جاویدی سمت چپ ما بودند و لشکر ثارالله سمت راست المهدی بود. یعنی سمت چپ ما که گردان فجر بود بعد از گردان فجراروند می رسید به خلیج فارس. ...
2 گرم شیشه برای هر باتری سرقتی!
...> اهل مشهدی؟ نه، مدتی قبل از طبس به مشهد مهاجرت کردم. چند کلاس سواد داری؟ تا مقطع دیپلم تحصیل کردم. فرزند طلاقی؟ نه، پدر و مادرم با هم زندگی می کنند. چرا ادامه تحصیل ندادی؟ بعد از دیپلم معتاد شدم و دیگر درس نخواندم. خلافکاری را از چه زمانی شروع کردی؟ از سال آخر دبیرستان، قبل از آن بزرگ ترین خلافم کشیدن سیگار بود. آرزو داشتی چه کاره شوی؟ از ...