فیلم های غیرقابل پخشی که با دوبله مجاز شد!
سایر منابع:
سایر خبرها
ویزیت های معنوی شیخی که نذر جبهه بود
ابتدا برای گفتن خداقوت خدمت کادر درمان رفتیم و بعد از جهت احترام، برای رفتن بالای سر بیمارها اجازه گرفتیم اما پرستاری که آنجا بود گفت: مسؤول بخش نیست، اجازه بدهید با او هماهنگ کنیم بعد درخدمتیم. همانجا که بودیم ایستادیم و پرستار از راهروی باریکی که منتهی به یک اتاق بود رفت و برگشت، میگفت که مسؤول بخش نمی تواند بیاید، مشکلی نیست شما به اتاقشان بروید؟ به بچه ها گفتم خودم تنها می ...
عاطفه احمدی: می خواهم در المپیک هم کاری کنم که تا به حال کسی نکرده
بدون تمرین به مانش دوم برسم و تاریخ ساز شوم. موضوع شیرین تر این است که در دوره قبلی قهرمانی جهان هم من در مارپیچ کوچک تاریخ ساز شدم. من تنها با خودم در رقابت بودم و می خواستم رتبه ام را بهتر کنم. همان طور که گفتم انتظار بیشتری از خودم داشتم ولی با شرایط تمرینی مان، رتبه قابل قبولی را به دست آوردم. سمیرا زرگری هم گویا در ایران روزهای سختی را دور از شما سپری کرد. از تماس ها و ارتباطاتی که ...
تربیت بچه حرف گوش کن بدون دعوا و قشقرق
ندارم و این بار مادر شروع کرد به تهدید کردن: یا همین الان می ری و جورابت رو می شویی، یا دیگه خبری از ناهار نیست و گرسنه می مونی! آرمان هم با لجبازی تمام پاسخ داد: اصلا ناهار هم نمی خورم! خوب شد؟ دوستم که از شدت عصبانیت سرخ شده بود، رو کرد به من و گفت: تو بگو من با این بچه چی کار کنم؟ داره دیوونه ام می کنه! خنده ام را به زحمت جمع کردم و گفتم: شاید بهتر بود صبر می کردی تا بعد از برگشتن از مدرسه، کمی ...
مرزبانی یعنی هر لحظه آماده شهادت بودن / با شرح واقعه روضه حضرت زینب (س) خبر شهادت نبی الله را به من دادند
چه چیزی در آقانبی الله دیدید که به ایشان جواب بله دادید؟ همسرم خیلی دیندار و خداترس بود. همین شد که جواب بله به ایشان دادم. بعد از ازدواج بار ها از من پرسید که اگر می دانستی همراهی با یک نظامی این همه سختی دارد باز هم با من ازدواج می کردی؟ من هم همیشه در جوابش می گفتم: من به خاطر داشتن اخلاص و دینداری ات جواب بله را می گفتم . یک بار هم به من گفت مسئله ازدواج مان را در خواب دیده است. نبی الله آرامش درونی خاصی داشت. در این چندین سال زندگی، آرامشش را به ما انتقال داد. با آنکه در زندگی مشغله، مخاطرات و مشکلات زیادی داشت ولی آرامش در وجود ایشان همیشه حس می شد. شهید در بند تجملات نبود. حتی برای گرفتن مراسم عروسی ترجیح دادیم به پابوس امام رضا (ع) برویم. در صحبت های تان گفتید شهید ازدواج تان را در عالم خواب دیده بود. بله، در واقع وصلت بنده با شهید از یک خواب شروع شد. آن خواب را همسرم قبل از آنکه به خواستگاری من بیاید دیده بود. آقای نبی برایم تعریف کرد: با آنکه با داداش هایت دوست بودم، ولی به فکر ازدواج با تو نبودم. یک شب در خواب دیدم به تنهایی به حرم امام رضا (ع) رفته ام و در کنار حرم آقا نشسته ام. آنجا سفره عقد پهن کرده اند و تو در کنار من نشسته ای. همان جا به من معرفی شدی. این بود که تلنگر ازدواج شهید با من از آن خواب زده شد. ماحصل زندگی مشترک 16 ساله تان چند فرزند است؟ یک پسر به نام سجاد که 12 سال دارد و کلاس ششم ابتدایی است. از کار شهید بگویید. چه سالی عضو ناجا شدند؟ آقانبی از همان اول که به خواستگاری بنده آمدند استخدام ناج ...
خواسته همسر شهید مرزبانی در لحظه وداع با پیکر
.... شغل همسرتان مخاطرات زیادی داشت، شده بود که به شهادتش فکر کنید؟ من هیچ وقت فکر نمی کردم همسر شهید بشوم. به خودم می گفتم: لیاقت می خواهد . ولی همیشه آقانبی به من می گفت: من زودتر از بین شما می روم . الان که می بینم ایشان به مقام شهادت رسیده دلم آرام تر است تا اینکه رفتنش به صورت مرگ طبیعی رخ می داد. صبح روزی که می خواست به مأموریت برود، من خواب بودم. دلش نیامده بود من را ...
خنثی سازی بمب با لباس پلوخوری!
... همان سال عروسی برادرزنم بود. چون پدرزنم از دنیا رفته بود، من بزرگ خاندان بودم. با خودم گفتم خب، هیچ کس سراغ ما نمیاد، این طوری می کنیم، اون طوری می کنیم، بعد عروس رو می بریم فلان جا. ساعت 10 صبح شیک و پیک آمدم توی حیاط، ماشین را تر و تمیز شسته بودم که بروم دنبال عروس خانم و آقا داماد. یک دفعه دیدم باقرزاده دارد می آید طرفم. گفتم به من نیگا نکن، طرف من نیا. من عروسی دارم. گفت ...
ناگفته های اژه ای از پشت پرده رسیدگی به پرونده کرباسچی | طبری نفوذ آن چنانی در قوه قضائیه نداشت | سه ضلع ...
این اعتماد لطمه وارد کرد؟ من این مطلب را جاهای مختلف گفته ام و اینجا هم بیان می کنم که همه مردم بدانند، اگر کسی بگوید من از محسنی اژه ای باور نمی کنم که بگوید یک فردی در این حد بوده و فساد داشته و من هیچ متوجه نشدم؛ اگر ایشان این حرف را از من قبول نکرد من حق به او می دهم. می گوید شما که ادعا می کنید من 40 سال در قوه قضابیه هستم، در سیستم اطلاعاتی بودم و با بچه های اطلاعات هم آشنا هستم ...
ژنرال روس گفت اباالفضل تان را فراموش نمی کنیم
حساب شکست می خوریم، حالا که اینچنین است، من عملیاتی انجام نمی دهم. تا این جمله را از من شنید، گفت پس با من کاری ندارید؟ گفتم نه! ژنرال روسی بعد از این گفت و گو رفت، بلافاصله نیروهایم را جمع کردم و گفتم بچه ها بیایید، می خواهیم عملیات کنیم. قرار بود سه روز بعد عملیات انجام دهیم، اما فردای همان روز اقدام کردیم. نامه ژنرال روس به سردار نوعی اقدم حدوداً 35 کیلومتر پیشروی کردیم ...
فاتح دل ها
هایم که گلچین روزگار زود پرپرش کرد. این ها را بخت آور قنبری می گوید؛ مادر رضا. او داستان آمدنشان به ایران را این طور نقل می کند: زمان شاه وقت، دیار افغانستان امن و امان بود. چهارده پانزده ساله بودم که همراه خانواده برای زیارت به ایران آمدیم. آن زمان نشان کرده خیر محمد بودم. او هم آمد. مدتی مشهد بودیم و بعد به تهران رفتیم. یک سالی نزدیک زیارتگاه شاه عبدالعظیم ساکن شدیم. یکی دو سال بعد عزم کربلا ...
فهمیدیم بین هاشمی و روحانی فاصله عمیقی وجود دارد
موجب رنجش ایشان شد. برایمان مثال می زنید؟ آقای دکتر احمدی نژاد حوصله شان محدود بود مثلا اگر در شورای اقتصاد بعضی وقت ها شرکت می کردیم که من هم به لحاظ کارم گاهی باید می رفتم و چیزهایی را ارائه می دادم، ایشان وسط صحبت های وزرای دیگر قطع می کرد و می گفت بسه بسه. دیگر استنتاجشان کافی بود و نظر می دادند که مثلا من می گفتم نه شما باید حرف های من را گوش کنید بعد دستور بدهید. یک خرده ...
یک معتاد بهبود یافته: از 18 سالگی تستر مواد مخدر شدم/ بهترین مواد را تست می کردم
ایلنا نوشت: براساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر نزدیک به 6 درصد معتادان کشور را زنان تشکیل می دهند.در بررسی های انجام شده اصلی ترین علت مصرف در بانوان کشور، وجود همسر معتاد، والدین معتاد و دوستان معتاد است. اخیرا هم بحث استفاده از مواد روانگردان به دلیل تاثیرگذاری در کاهش وزن، سفیدی پوست و... از طریق آرایشگاه ها یا باشگاه های ورزشی مطرح شده است. البته برخی از زنان برای کسب درآمد اقدام به فروش، نگهداری، ...
سرگذشت دختری که از 18 سالگی تستر مواد مخدر شد
حضور دارند می گوید: بله و ادامه می دهد: 7 الی 8 سال پیش زن های معتاد زیادی در آن پارک بودند. یکی از زنانی که آنجا بود، از من پرسید معتادی؟ گفتم نه و بعد او گفت، می خواهی برای خودت درآمد داشته باشی؟ چون تنها زندگی می کردم و نیاز به کار داشتم، گفتم بله و بعد او به من پیشنهاد کار داد. قرار شد من تستر شوم با تعجب پرسیدم تستر؟! و مارال برایم درباره شغلی که به او پیشنهاد شده بود، توضیح می دهد ...
گفت و گوی جذاب با عوامل سریال نوروز رنگی
اسمش همان نوروز رنگی است؟ بله، عنوان این مجموعه ابتدا هشت آباد بود، عنوانی که نام یکی از محله های قدیمی مشهد است و نوروز رنگی را به عنوان اسم موقت انتخاب کرده بودیم. از دشواری ها و دردسر های کرونا همیشه شنیده ایم، شما چقدر با این ماجرا درگیر بودید؟ ما شرایط خیلی سختی را تجربه کردیم و خیلی از بچه های ما کرونا گرفتند و ناچار شدیم دو هفته در هتل قرنطینه شویم. مدیر تولید ما خیلی حالش ...
اسیدپاشی نوعروس به خواهر شوهر در خواب! / مرد سیاهپوش کیست؟!+ گفتگو در زندان
... از او دلجویی کردی؟ وقتی مسبب این حادثه نبودم چرا عذرخواهی کنم؟اگر من این کار را انجام داده بودم،دست و پایش را هم می بوسیدم اما من این کار را انجام ندادم.گاهی با خودم فکر می کنم شاید من دلی را شکسته ام که حالا به خاطر آه کسی چهار سال است در زندانم.اما مطمئنم این حبس تاون هر چه باشد تاوان اسیدپاشی نیست.از روز اول گفتم من این اتهام را قبول ندارم و حالا هم می گویم. الان دلت ...
مهارت هایت چند؟
فکر می کردم اگر آدم در این دوره از برخی مطالب مطلع شود تا آخر عمر ملکه ذهنش خواهد بود و دیگر باورش به آنها را از دست نخواهد داد و نه حتی خیلی نگران تنوع کم زمینه مطالعاتی بچه ها بودم. بنا به تجربه خودم، دوره نوجوانی، دوران مناسبی برای جلب علاقه به هرچیزی بود. نه ساختن اندیشه ای منسجم و محکم. دوران عادت کردن به روش بود . نه توقف سر محتوا. دوره ساختن ساختار بود، نه انباشتن انبان. ...
قهرمانی نیم فصل اهمیت زیادی ندارد / در مکتب پرسپولیس یاد گرفتم باید به پیشکسوت احترام بگذارم
به گزازش سلام نو، خبر ورزشی نوشت: با شیث رضایی، مدافع سال های نه چندان دور پرسپولیس درخصوص قهرمانی نیم فصل این تیم و همچنین شرایط سرخپوشان در ادامه لیگ گفت وگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید. بعد از کسب چند نتیجه ضعیف در لیگ فکرش را می کردی پرسپولیس قهرمان نیم فصل شود؟ من قبلاً هم گفتم پرسپولیس بعد از شکست در فینال لیگ قهرمانان آسیا به لحاظ روحی افت می کند، کاملاً طبیعی ...
ابراز همدردی همسر شهید رضایی نژاد با خانواده شهید مدافع امنیت
رسالت در مقابل اصرارهای من که ملتمسانه می پرسیدم داریوش زنده می ماند، تسلیم شد و بالاخره من را با واقعیت رو در رو کرد. آرش رسیده بود آن موقع، سرم را در آغوش آرش گذاشتم با هرچه در توانم بود فریاد زدم. کل زندگی 31 ساله م مرور شد در آن لحظه و رسیدم به نقطه ای که در آن بودم. شک نداشتم این انتخاب من بود که همراهی مردی را برگزینم که می دانست چه می کند و به کجا می خواهد برسد. هرچند مواجه شدن با واقعیت این ...
مدرسه خیابانی (+تصاویر)
دانش آموزان خودم درس بدهم و باید آنلاین باشم. یعنی وقت صبحم برای دانش آموزان کلاسم است. بعد از آن دیگر وقتم آزاد است و به رضایت خودم فعلا از ساعت 3 تا حدود 5 هرروز به بچه های کار درس می دهم. البته قصه آرش فرق دارد. او چون نمی تواند در کلاس های ما حاضر شود، من از ساعت 6 تا 8 همان جای همیشگی کنار میدان امام خمینی(ره) به او در پیاده رو درس می دهم. تقریبا همه ساعت های روزتان پر است، خسته ...
ژنرال روس گفت اباالفضل تان را فراموش نمی کنیم!
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری فارس، خبرگزاری مهر گفت وگویی با سردرا رحیم نوعی اقدم از همرزمان و دوستان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی انجام داده است که مهمترین بخش های آن در ادامه آمده است. نمی توانیم مکتب حاج قاسم را در نظر نگیریم و او را دوست داشته باشیم نمی توانیم راهش، مکتبش، گفتمانش را در نظر نگیریم و حاج قاسم را دوست داشته باشیم. نسل حاضر و همه آن هایی که حاج قاسم را در دل ...
پدر و مادری که روز دفن پسر شهیدشان روزه گرفتند
، همین جا بیشتر به شما نیاز داریم. ناراحت شد. به من گفت: حاجی جان، می خوام برم جلو، وضعیت فعلی خط رو بررسی کنم. الآن اون جا، بچه های لشکر خیلی تحت فشار هستند. در همین اثناء از طریق بی سیم مرکز پیام، خبر رسید که لشکر 1 مکانیزه ی سپاه چهارم بعثی ها، پاتک سختی را روی خط دفاعی بچه های ما انجام داده. رضا رفت جلو. چند ساعت بعد خبر دادند: فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله(ص) در خط مقدّم دارد با ...
شهید حسین خرازی؛ فرمانده ای بافکر و دارای نبوغ نظامی بالا
که پیاده شد، یک راست رفت سراغ علی. یک سیلی گذاشت تو گوشش. داد زد اون بچه های مردم دارن جون می دن زیر آتیش، دلت نمی سوزه، واسه یک کالیبر دلت می سوزه؟ . می خواستم مثلاً دلداری اش بدم. گفتم اگه من جای تو بودم، یه دقیقه هم نمی ایستادم این جا. گفت چی داری می گی؟ می خواستم دستشو ببوسم، روم نشد . خشم و کینه افسر عراقی از حسین خرازی ما رو به خط کردند. از اول صف، یکی یکی اسم و ...
جزئیات توافق ایران با آژانس از زبان صالحی/ پشت پرده ای نبود
صحبت می کنند، از موضع منطق زور صحبت می کنند از موضع قدرت منطق که صحبت نمی کنند می گوید من زور دارم بنابراین چون زور دارم هر کاری که بخواهم می کنم، تو کی هستی که می گویی من قدرت مطلقم پس برای چی سازمان ملل درست کردید، پس برای چه این همه مرکز بین المللی هست، متوجه هستید 42 سال سعی کردند کمر ایران را به خاک بنشانند توانستند؟ ما عزیزتر شدیم که قوی تر شدیم بله مشکل آفریدیم یک مقدار از نظر اقتصادی مشکل ...
حاج آقا 10 دقیقه دیر کردین...
پیرمرد با چهره بشاش و شوخ طبعش یادم آمد. انگار نه انگار گم شده بود. با همه شوخی می کرد. به بقیه گمشده ها دلداری می داد که اگه خانواده تونم پیدا نشدن امام رضا هست؛ به خودم آمدم و گفتم: بله بله! گفت: هفته قبل یک پیرزن رو هم همزمان آوردن اینجا، بابام همش داره از اون برامون می گه. سر پیری و معرکه گیری! 80 سالشه، خودش رو نمی تونیم جمع کنیم دنبال یکی مثل خودشم هست. خلاصه که این گم شدناش فیلمه تا ما رو ...
خاطراتی با حاج شیخ؛ حکایت ها و هدایت ها
متدین و درس خوان بودند تقسیم کرده بود. هر کدام 10 سهم به مبلغ یکصد هزار تومان. بعدها رفقا همان سهام را فروختند و صاحب خانه شدند. خودش به من گفت: فلانی اگر یک سهم از این ها را برای خودم و خانواده ام برداشته بودم باخته بودم. به رفقا می گفت: شما هم هر وقت امکانی پیدا کردید همین مبلغ را در صاحب خانه شدن دیگر طلاب سهیم شوید. برخی دوستان که از زبان تیزتری برخوردار بودند در جمع ها به دیگران نیش ...
ناگفته های پرونده مهدی هاشمی و همکاری احمد منتظری با اژه ای برای دستگیری متهمان
گذشته بود و برای دفعه دوم و سومی بود که افراد دستگیر می شدند، آقای منتظری بسیار بدبین نسبت به دادگاه و داسرای ویژه بود. ذهنیت غلیظی نسبت به این مسأله داشتند. واکنش هم نشان می دادند. سعیدشان در همان سال های بعد دستگیر شد. او جانباز بود و جبهه رفته بود. از یک جهاتی برای من قابل احترام بود و از طرفی هم مرتکب جرم شده بودند. چند ماهی دست وزارت اطلاعات بود و داستان این مفصل است. بعد بچه های سپاه روی این ...
چرا پرونده روح الله زم زود بسته شد؟ / 3 گروهی که به او اطلاعات می دادند + فیلم و جزییات جدید
...، اگر کسی بگوید من از محسنی اژه ای باور نمی کنم که بگوید یک فردی در این حد بوده و فساد داشته و من هیچ متوجه نشدم؛ اگر ایشان این حرف را از من قبول نکرد من حق به او می دهم. می گوید شما که ادعا می کنید من 40 سال در قوه قضائیه هستم، در سیستم اطلاعاتی بودم و با بچه های اطلاعات هم آشنا هستم و مسائل مختلف را دیدم چطور هیچی متوجه نشدید. اگر این فرد باور نکند من حق می دهم. نکته دیگر این که ...
بچه های خانمِ ژنرال!
همانطور که به بقیه بیماران سر می زدم یکهو صدایش را از پشت سرم شنیدم: حاج آقا، چرا به فکر من بودی؟ گفتم اگر خواهر خودم اینجا بود همین کار را برایش میکردم، با تعجب پرسید: یعنی تو با این شکل و شمایلم، من را مثل خواهرت میدانی؟! گفتم: اگر نمی دانستم که بالای سر مریضتان نبودم، یا بهتر است بگویم کنار برادرمان نبودم، شما هم از بخش خارج شوید چون خطرناک است، این خواهر هم با ادبیات خودش دمت گرمی گفت و ...
آشنایی با ساغر آجیلی بازیکن تیم ملی بسکتبال
برق شیراز بازی می کرد، بنده و برادرم هم که در بحث ورزش فعال هستیم ما سه عضو به طور حرفه ای دنبال ورزش رفتیم و بقیه بستگان خیلی به ما احترام قائل هستند و همیشه ما را تشویق می کنند. البته خودم لیسانس تربیت بدنی دارم و از تابستان سال پیش در آموزش و پرورش استخدام شدم. شما به همراه صنعت نفت و گروه بهمن اعزام به مسابقات باشگاه های بسکتبال غرب آسیا را داشتید. بله با صنعت نفت عازم ...
دیدن حضرت زهرا(س) در خواب
.... فرمود: دخترم ، زینب ! من اگر چه در ظاهر با شما نبودم لیکن در باطن با شما بودم و از شما جدا نبودم. مگر به خاطر نداری عصر روز تاسوعا ، که برادرت را از خواب برانگیختی ، برادرت بعد از مکالمات بسیار گفت: جد و پدر و مادر و برادرم آمده بودند چون بر می گشتند مادرم وعده وصول از من بگرفت؟! ای زینب ، مگر فراموش کردی شب عاشورا را که ناله واحسیناه ! واحسیناه ! از من بلند شد و تو با ام کلثوم میگفتی ...