زن 20ساله، کلکسیونی از شوهران خلافکار دارد!
سایر خبرها
بدون اطلاع همسرم به پارتی شبانه رفتم
تحمل شلاق محکوم شد. او دیگر به هیچ مهمانی نمی رفت و همین موضوع ظن مرا برانگیخته بود. به همین دلیل او را تعقیب کردم و فهمیدم از مدتی قبل زنی میان سال را به عقد موقت خودش درآورده و در دام مواد مخدر گرفتار شده است. با آن که خودم در همین پارتی های شبانه با جهان آشنا شده بودم ولی نمی توانستم خیانت همسرم را تحمل کنم فقط می خواستم عشق او را برای خودم نگه دارم مجبور شدم ماجرا را به خانواده آرمان بازگو کنم ...
روایت هولناک: فوتبالیست ترک تبار پسرش را خفه کرد!
...، من خبر مرگ را دریافت کردم. من بعد از دریافت خبر درگذشت کاسم، به همسرم، مادرم و نه پدرم چیزی نگفتم. همسرم و پدرم نمی دانستند که من پسرم را کشتم. او اظهار داشت که به طور ناگهانی هنگام نشستن در خانه احساس پشیمانی کرد و به همین دلیل به پلیس مراجعه کرد و گناه خود را اعتراف کرد. جوهر ادامه داد: "در حالی که عصر چهارم ماه مه در خانه با همسرم نشسته بودم، به این فکر کردم که چه اتفاقی می افتد ...
محاکمه پسری که با همدستی دوستش، پدر و مادر خود را کشت
به قتل برسانیم، اما قرص اثر نکرد. یک هفته گذشت تا اینکه مهدی دوباره مرا با حرف هایش تحریک کرد. متهم در خصوص روز حادثه گفت: آن روز مادرم در خانه تنها بود. ابتدا او را با خوراندن آبمیوه مسموم بیهوش کردم، سپس مهدی دست و پای او را گرفت و من با شال مادرم را خفه کردم. چند ساعت بعد که پدرم به خانه آمد او را هم با آبمیوه مسموم بیهوش کردم، سپس مهدی شالی را دور گردنش پیچید و او را خفه کرد. موقع ترک ...
5 دلیل طلاق های زود هنگام امروزی؟!
ساله خود ازدواج کرده بود و بعد از شش ماه متقاضی جدایی بودند. علت را که بررسی کردیم، آقا گفت: از ابتدا هیچ حسی به دختر خاله ام نداشتم و هیچ گاه به عنوان همسر آینده ام به او نیندیشیدم. چون خانواده و به خصوص مادرم تمایل زیادی به ازدواج من داشتند، به بهانه های مختلف موضوع ازدواج با وی را مطرح می کردند. در این اواخر روزی نبود که در منزل ما این موضوع مطرح نشود. این فشار ها زیاد شده بود و همزمان نیز ...
از فقر تا مکنت؛ داستان زندگی سرمایه دار لرستانی مقیم تهران
زمان تک فرزند خانه بودم و برادر یا خواهری نداشتم. سه ساله بودم که پدرم فوت کرد. فقر چنان بر ما چیره شده بود که از تأمین هزینه کفن ودفن پدر عاجز بودیم. همسایه ی مهربانی داشتیم که 8 ریال به مادرم قرض داد تا پدر را دفن کنیم. آن زمان نتوانستیم سنگ قبری بر مزار پدر قرار دهیم و در حال حاضر هم مزار پدرم سنگ قبر ندارد. شاید بپرسید چرا؟! 30 سال از زمان فوت اش گذشته بود و طبق مشورتی که با حضرت آیت الله کمالوند ...
کودک 4ساله؛ افشاگر سرقت میلیونی
صمیمی اش نیست. زن جوان با اطمینان صحبت می کرد و وقتی مأمور پلیس از او پرسید چطور مطمئن است که سرقت از سوی دوست صمیمی اش رخ داده، گفت: پسر 4ساله ام چند روز پیش به صورت اتفاقی صحبت های من و پدرش را شنید و با زبان کودکانه اش گفت خاله بنفشه را دیده که در کمد را باز کرده و طلاها را برداشته است. شاکی ادامه داد: وقتی سرقت رخ داد و من متوجه نبودن طلاهایم شدم سعی کردم جلوی پسرم از دزدی حرفی نزنم. چون ...
پسر تاجر ترک دختر تهرانی را داخل 206 زنده زنده به آتش کشید +عکس
...: پسر عاشق پیشه بعد از ورشکستگی پدر، وقتی فهمید نامزدش قرار است او را ترک کند ماشینش را به آتش کشید و مرگ تلخ دختر جوان را رقم زد. پسر جوان خودش نیز در آتش سوزی عمدی به شدت دچار سوختگی شد. به گزارش گروه حوادث رکنا، اوایل تابستان سال 97 خودروی 206 در یکی از خیابان های تهرانپارس آتش گرفت. مأموران آتش نشانی بلافاصله به محل اعزام شدند و به مهار آتش سوزی خودرو 206 پرداختند ...
درخواست قصاص برای قاتل زوج سالخورده
خودشان بودند، چرا که همیشه به من و رفتارهایم اعتراض داشتند و هر اتفاقی که می افتاد مرا مقصر می دانستند. آن روز هم شهرداری شاخه های درختان را هرس کرده و در گوشه خیابان ریخته بود اما زن همسایه با دیدن من شروع به غرزدن و اعتراض کرد بعد هم شوهرش آمد و با هم به من پرخاشگری کردند که عصبانی شدم و این حادثه رخ داد.در ادامه دادگاه نیز برادر متهم با درخواست عفو و بخشش برای برادرش از دختر مقتولان خواست از گناه وی چشم پوشی کنند. اما زن جوان همچنان بر خواسته خود مبنی بر قصاص اصرار داشت. بدین ترتیب با پایان یافتن جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند. لینک کوتاه لینک کپی شد ...
بچه ای که با ته خودش راه می رفت!
برای گرفتن فندک پاهایش را نادیده بگیرد و با ته خودش حرکت کند. مامان که برگشت، فهمید دست به چایی بازی حساب می شده و بابا توی این فاصله تا می توانسته از خانه خودمان دور شده و به لحاف خانه مادرش نزدیک. مادرم اما تا چند هفته بعد هم نمی خواست باور کند من فلجم. برای همین سعی می کرد کمکم کند چهاردست وپا بروم اما من از ته خودم به عنوان چرخ و دست هایم به عنوان اهرم فشار استفاده می کردم و اعتقادی به ...
نسرین مقانلو و شباهتش به مادر + عکس
شد که امید و بازیچه هم رفع ممنوعیت شده بودند و همزمان 3 فیلم روی پرده داشتم. نسرین مقانلو و بازگشتش به وطن 10سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقه ام به کارم را به او گفتم، خوشبختانه او هم قبول کرد به همراه بچه ها به ایران برگردیم تا بتوانم بدون دغدغه و استرس به کارم برسم. اولین فیلم پس از بازگشت دختری در قفس آقای صلح ...
روزه خواری درملاء عام و ضرب و شتم دو برادر
یل تذکر به روزه خواری عمدی مورد ضرب و شتم چند جوان قرار گرفته است. سرابی نژاد در گفت وگو با آناج درباره این موضوع می گوید: " چند روز قبل برای خرید نان برای افطاری رفته بودم و برادرم هم مغازه پدرم بود و هنگام خروجم از خانه گفت که وقت اذان است و می خواهم به خانه بروم به همین دلیل با من می آمد. وقتی در کوچه پیچیدم چهار جوان را دیدم که در دست سه نفرشان سیگار بود و دو نفرشان خیلی علنی به سیگار پک می زدند ...
هشدار! برچسب کرونایی را شیوع ندهیم
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، جملات بالا درددل های زنی است که مادرش بیش از 10 روز با ویروس کووید 19 دست و پنجه نرم کرده است. این زن می گوید او و خانواده اش آن روزها در برزخ بوده اند و از نظر روحی و روانی بشدت بهم ریخته اند. رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور هم درباره پیامدهای روحی و روانی ابتلا به کرونا هشدار می دهد. او می گوید: اگر دولت به فکر ارتقای سلامت ...
فرار از مدرسه برای روزی 3 هزار تومان!
است که به مادرش می دهد تا برای دو برادر کوچکتر از خودش هزینه کند. او در این باره می گوید: دوست نداشتم کار کنم. اما پدرم معتاده و 12 بار هم کمپ رفته تا ترک کنه. پول کمپ را هم مادرم با قرض جور می کرد اما هرباری که برمی گشت دوباره مواد مصرف می کرد. با این وضعیت بد مادرم در خانه قالی می بافد. پول قالیبافی زیاد نیست مادرم خیلی سعی می کنه که خرج تحصیل ما را جور کنه اما هزینه های زندگی بیشتر از این حرف ...
اینجا کارتن خواب ها و معتادان سابق جهادگر شدند
می کند. میلاد احق داوطلب شده تا ماجرای زندگی اش را روی دایره بریزد. از شروع اعتیاد در 14 سالگی و فروش مواد مخدر تا خوردن روزی250 قرص برای فرار از تکرار نشئگی با حشیش و شیشه؛ از 14 سالگی معتاد شدم و 5 سال درگیر مواد بودم اما در همین چند سال سنگ تمام گذاشتم. آنقدر مواد مصرف می کردم که تخریب جسمی ام به اندازه کسی بود که 20 سال اعتیاد دارد. دو سال بعد از شروع اعتیاد ترک تحصیل کردم. در حین ...
ترس از کرونا دختر جوان را سارق کرد
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، اواخر اسفند سال گذشته زن جوانی از سرقت طلاهایش خبر داد و گفت: 500 میلیون تومان طلا و جواهراتم به سرقت رفته است. امشب تصمیم گرفتم بعد از یک قرنطینه طولانی به میهمانی بروم اما وقتی برگشتم متوجه شدم طلا و جواهراتم به سرقت رفته است. سرنخی از متهم با شکایت زن جوان تحقیقات از سوی مأموران پلیس پایتخت آغاز شد. همان طور که زن جوان گفته بود درهای ...
ازدواج فوتبالیست مشهور در دادگاه
متهم ردیف دوم همچنان متواری بود. دختر جوان که فرزند خود را به دنیا آورده و تحویل بهزیستی داده بود در دادگاه گفت: این اتفاق باعث شد آبروی خانواده ام برود و حتی پدر و مادرم بعد از سال ها زندگی مشترک با هم اختلاف پیدا کرده و متارکه کردند. فوتبالیست مشهور هم در دفاع از خود گفته بود: اتهام را قبول ندارم.حدود سه سال قبل با رویا آشنا شدم. او را در مسیر مدرسه اش دیده بودم و به او ...
عبدالمهدی برامسی: در راه خدمت به قرآن، سختی ها برایم شیرین است
موسسه قرآنی بیت الاحزان استهبان مشغول به کار هستم. پدرم حافظ قرآن بود و من عاشق لحظه هایی بودم که ایشان قرآن می خواندند و از همان زمان به قرآن علاقه مند شدم. در سال 77 به صورت شخصی و خودآموز در خانه شروع به حفظ قرآن کرده و در مدت زمان 5 ماه و نیم، حافظ کل قرآن شدم. این تصمیم من از آنجا نشأت گرفت که متوجه شدم چند نفر از دوستانم، که از من هم کوچکتر بودند، حفظ قرآن را شروع کرده اند و اینکه ...
کارت عروسی ای که به دست آقا رسید
.... آری درست بود، من برای حضور در جلسه دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب اسلامی دعوت شده بودم. لحظه عجیبی بود؛ خوشحالی همراه با اضطراب. ابتدا موضوع را به همسرم گفتم و قرار شد یک کتاب به عنوان هدیه برای آقا ببرم. هدیه را به همسرم نشان دادم، او نیز تایید کرد که با توجه به علاقه رهبری به مطالعه و پژوهش هدیه مناسبی است. دیگر باید وسایلم را جمع می کردم و برای سفر به تهران آماده می شدم. همسرم با وجود ...
باور نمی کردیم روزی مبتلا شویم
بودیم خیلی قوی بودند و می گفتند شاید عوارض قلبی داشته باشد. این بیمار بعد از دو ماه ابتلا به این بیما ری، هنوز ضعف بدنی دارد و نتوانسته به سر کار برگردد. ***** همسرم حمایتم کرد نفر بعد، یکی از پرستاران بخش کرونای بیمارستان شهدا است. بخشی که هفته گذشته گزارش ما را از وضعیت آن خواندید. این پرستار 39 ساله که حدود 16 سال سابقه کار دارد، یکی از 4 پرستار مبتلا شده این ...
اولین اشتباه آخرین اشتباه زندگی همسرم شد نجمه حسنی
...، خانم تسلیت می گم. یادمه فقط سه یا چهار جیغ بلند کشیدم و سراسیمه تا منزل پدر همسرم دویدم. دنیا برایم تیره و تار شده بود، به سختی نفس میکشیدم، مگر می شد، محسن قوی بود اما حالا دیگر نیست، یک اشتباه که معلوم نیست کجا دامنش را گرفته بود حالا من و فرزندانم را در بی پناه و بی یاور کرده بود. واقعیت این بود که من محسن را از دست داده بودم، سه روز بعد از فوت محسن قدرت راه رفتن نداشتم ...
گریه های گره گشا
ا شاد کنیم. چند هفته ای هست که من و همسرم تصمیم گرفته ایم از دخترمان ستایش سراغ بگیریم و به دیدارش برویم ولی باز هم امروز و فردا کردیم تا اینکه در همین هفته قبل هم دوباره مشکلی برایمان پیش آمد که من دوباره یادآور کوتاهی مان درباره ستایش شدم و قرار شده بود که فردا به صورت حضوری به کمیته امداد بیاییم که امروز شما تماس گرفتید و این اتفاق برای ما اتفاق مبارکی بود که خدا شما را برای دل بی قرا ...
روایت امضای سرخ/شهیدی که بعد از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد + عکس
که در آن زمان مرسوم نبود مادر شوهرها "خانم" همراه اسم عروسشان کنند امّا، من هیچ موقع به یاد ندارم-او که خودش از سادات بود-مرا جز "سادات خانم" چیز دیگری صدا کرده باشد. بنا بر گفته مادر، هویّت و شخصیّت پر نفوذ و معنوی پدرم حاصل تربیت موفّق و الهی مادرشان بوده. بعد از ازدواج، کجا زندگی مشترکشان را شروع می کنند؟ ایشان به همراه مادرم بعد از ازدواج به تهران مهاجرت می کنند و پیشه خیّاطی را ...
زندگی شگفت انگیز است /گفت و گو با علیرضا داوود نژاد
گفتارش مشکلی نداشتم و پذیرفته بودمش. اصلیتش شمالی بود و اواخر عمرش روزی صدایم زد و گفت: پسرجان! من دعایت می کنم. این جمله اش خیلی به من چسبید. پدر با این که شما سینماگر شوید و بعد همه خانواده را به نوعی به سینما ببرید، مشکلی نداشت؟ نه! پدر و مادرم هر دو متولد بعد از 1300 بودند؛ سال هایی که تجدد وارد ایران شده بود و آنها هم علاقه مند به این تجدد بودند. یکی از محل های گردش و رفت و ...
نوای دل نواز
آزمایشگاه در شیفت بعدازظهر مشغول به فعالیت می شد. پس از آن با همان خستگی به جلسه های قرآن می رفت. شاید زمان اوج فعالیت های قرآنی پدرم، ماه مبارک رمضان بود. او مرا همراه خود به جلسه ها می برد و گاهی حتی در میان جلسه به خواب می رفتم و با همان حالت به خانه برمی گشتیم. مادرم می گوید: اهالی محله به من می گفتند که ما با صدای موتور همسر شما برای خوردن سحری از خواب بیدار می شویم. به یاد دارم سال 77 در شبی ...
رفاقت همیشگی با کتاب
فروش بودند و او در بالاخیابان عقیق تراشی و فیروزه تراشی می کرد. آن زمان من هفت ساله بودم و یکی از برادرانم که حال دیگر در قید حیات نیست نزد او شاگردی می کرد. از در که وارد خانه می شدیم باید از میان گل های آفتابگردان و گل گاوزبان عبور می کردیم تا به ساختمان اصلی می رسیدیم. مادرم آن زمان گل گاو زبان ها را می چید و دم می کرد. او ادامه می دهد: سال 48 به خاطر دارم که با یک گاری و درشکه به خانه ...
خوش خلقی و کمک به افتادگان ویژگی بارز شهید پرویز بشیری / به شهادت برادرم افتخار می کنم
جوابم می گفت من بزرگ شدم و باید کسب درآمد کنم و کمک خرج خانواده باشم. این خواهر شهید که حالا خاطرات سال های دور در ذهنش مرور می شود، در ادامه گفت: به گل خیلی علاقه داشت و در خانه یک نورگیر درست کرده بود و انواع گل و گیاه را پرورش می داد و وقتی به سربازی رفت گل هایش را امانت پیشم سپرد، وقتی شهید شد مادرم تمام گل ها را همراه خودش برد که از آن ها مراقبت کند و می گفت این گل ها یادگار پسرم ...