سایر منابع:
سایر خبرها
داستان پدر و مادری که فرزند خود را به خانواده دیگری دادند/ با سرنوشت من بازی کردند
خواستگاری من آمدند؛ من هم در خواستگاری او را ندیدم خیلی خجالت می کشیدم بعد از نامزدی و پاگشایی او را دیدم. بعد از ازدواج صاحب 6 پسر و 2 دختر شدیم. او افزود: 4پسر داشتم و یک دختر دیگر هم خدا به من داد؛ وقتی به خانه خواهرم می رفتم او را تنها می دیدم زن بسیار تنهایی بود و بچه هم نداشت با خودم تصمیم گرفتم اگر خداوند یک فرزند دیگر به من بدهد او را به خواهرم می دهم بعد از مدتی صاحب یک پسر شدم با ...
از میرداماد با عشق
، تمام توجهم در طول روز را معطوف به باز یا بسته بودن در می کردم تا موجب رنجش ایشان نشوم. حتی بعضی مواقع پا را فراتر گذاشته و ساعات مراجعه او به سرویس را پیش بینی کرده و مکان را خالی نگه می داشتم. البته بعد از مدتی که با ایشان ارتباط دوستانه تری پیدا کردم، متوجه شدم بیشتر این تصورات رنگ و بویی از واقعیت نداشت. حالا از آن روزها نزدیک به شش سال می گذرد و هم جای من در تحریریه به کلی عوض شده و هم جناب ...
روایت مصیبت زنان ایزدی، قربانیان بدترین جنایات داعش در سرزمین غرق خون+ تصاویر
"چرا باید داستانم را برای شما تعریف کنم؟ من قبلاً آن را بار ها گفتم و هیچ کس برای کمک نیامد. " این بخشی از اظهارات زینب، زن 31 ساله ایزدی است که در 3 اوت 2014 توسط عناصر گروه تروریستی داعش از روستای کوچو در استان سنجار کردستان عراق، به بردگی گرفته شد؛ روزی که گروه تروریستی به میهن ایزدیان باستان حمله کردند و سلطنت وحشت را آغاز کردند. او را برده جنسی کردند؛ تجاوز ها و ضرب و شتم های ...
حجت الله علی محمدی؛ چاپچی که می خواست طبیب باشد
دوازدهم بروم و رویای دکتر شدن را در سر می پروراندم. تازه خداوند به ما پسر اولم را داده بود، که همسرم از این همه مشغله گله کرد و متعجب از من پرسید که چرا زن گرفته ام؟ من نیز گفتم که هدفم دکتر شدن است، او نیز با اعتراض گفت من می خواستم زن کارگر شوم وگرنه از اول زن دکتر می شدم. من به صحبت هایش فکر کردم و دیدم درست می گوید. رضا شاه کبیر! سردبیر ماهنامه ی ارتش افسر جوانی بود که ...
واژه عمو فردوس را فرزندان شهید به من هدیه کردند
: از شروع شغل معلمی بگویید. جنگ چه تأثیری بر شغل شما گذاشت؟ من معلمی را شغل نمی دانم بلکه معلمی هدیه ای است که از عالم معنا به برخی عطا می شود. همان گونه که در غزل هاجر بارانی گفتم از الست بربکم ... بلی بلی گفتم به ما هدیه شده است؛ اما در شکل ظاهری. در دهۀ 60 دانشجوی تربیت معلم شهید خورشیدی بودم. البته ابتدا می خواستم پزشک شوم که برادرم منصور به من گفت: برو تربیت معلم ثبت نام کن ...
نگفتم برای انتخابات نمی آیم/ خواستم نسبت به همه معاون اول های دیگر نقش بیشتری داشته باشم/ در دولت ماندم ...
96 به پیشنهاد مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی و بعد خود آقای روحانی وارد رقابت انتخاباتی شدم. وی با بیان این که وفای به عهد این بود که وقتی مردم تلاش کردند ما هم بمانیم و برای خواست مردم بکوشیم، عنوان کرد: در ابتدای دولت در یک صحبت جدی با آقای روحانی گفتم که یک معاون اول دیگری منصوب کنید، اما ایشان نپذیرفتند. معاون اول رئیس جمهور بیان کرد:از اوایل سال 97، کشور وار ...
مسجد جمکران 1069 ساله شد
زمین منفعت برده ای برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند . به حسن بن مسلم بگو: این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین های دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کرده ای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشده ای!؟ اگر از این کار بر حذر نشوی، نقمت خداوند از ناحیه ای که گمان نمی بری بر تو فرو می ریزد . حسن بن مثله عرض کرد: سیّد ...
انکار آزار دختر جوان در دادگاه
هفته ای که گذشت یک روز دخترم به من گفت بهنام مقابل خانه مان آمده و می خواهد او را ببیند من هم گفتم برو و زود برگرد اما وقتی دخترم رفت دیگر برنگشت. چند ساعتی گذشت و هر چه با تلفن همراه دخترم تماس می گرفتم خاموش بود وحشت زده با بهنام تماس گرفتم و گفتم که دخترم را برگرداند چند ساعت بعد وقتی دخترم به خانه برگشت در کمال ناباوری متوجه شدم دخترم را به قرچک ورامین و خانه یکی از دوستانش برده و مورد آزار و ...
با اصرار مادرش، شکنجه اش می دادم
او را تنبیه کنم. من زندانی بودم! زن جوان سعی می کند خود را بی قرار فرزندش نشان دهد. می گوید بی گناه است و مهران دروغ گفته که او ترغیبش کرده است. چرا در این مدت شکایت نکردی؟ مهران گوشی ام را گرفته و در خانه زندانی ام کرده بود. می گفت آرش در بیمارستان بستری است و حالش خوب نیست. چند بار گفتم مرا به ملاقاتش ببر که ادعا می کرد پسرم ممنوع الملاقات است. ...
علی مطهری: قبل از گرانی بنزین، مسئولی گفت پیش بینی کردیم 150 پمپ بنزین را آتش بزنند
آفتاب نیوز : علی مطهری، فرزند سوم شهیدمرتضی مطهری، از چهره های شاخص سیاسی اصولگرایان در مجلس هشتم بود که با توجه به موضع گیری های مختلفی که در مسائل سیاسی و امنیتی بعد از وقایع 88 و در چند سال اخیر داشت، به چهره ای نزدیک به جریان اصلاح طلبان تبدیل شد. مطهری اکنون نامزد انتخابات ریاست جمهوری 1400 است؛ انتخاباتی که بیش از هر زمان دیگری نام فرزندان چهره های شاخص و بزرگان انقلاب برای حضور در انتخابات شنیده می شود؛ البته او ...
چند نکته مهم که در مصاحبه ظریف شنیده نشد /سردار سلیمانی جنگ طلب نبود
توضیح دادم و گفتم که من در مصاحبه ام در روز دوشنبه این را گفتم. وقتی روز سه شنبه دیدم که بی بی سی سوء استفاده کرده، توییت کردم که من این را گفته ام. و بعد در مصاحبه بعدی ام این را گفته ام. آقا بزرگواری فرمودند، دوباره برای من نوشتند توضیحات مفید بود . *ایشان همیشه محبت داشته اند، همیشه محبت داشته اند. *(در خصوص جمله من انقلابی ام، دیپلمات نیستم) مقام معظم رهبری در جایگاهی نشسته ...
تجاوز 2 پسر به دختر کم توان ذهنی
شاکی در جایگاه قرار گرفت. او گفت: دختر من کمی کندذهن است. او از کودکی ساده لوح بود و نمی توانست درست را از غلط به خوبی تشخیص دهد به همین خاطر من خیلی حواسم به او بود. خودم سعی می کردم دخترم را با دانشی که دارم، از آسیب دور کنم. مدتی قبل از حادثه متوجه شدم دخترم با پسری ارتباط تلفنی دارد. با چند نفر مشورت کردم. آنها گفتند اگر یکباره و با اجبار ارتباط دخترم را با شروین قطع کنم، دخترم در ...
توبه؛ انقلاب درونی
سَیِّئاتِکُم (نساء/ 31) قرآن گفته تو گناهان کبیره را ترک کن، گناهان صغیره را من می بخشم. آیه دیگری داریم که کارهای نیک باعث می شود که خدا ما را ببخشد: إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ (هود/ 114) اینجا یک کُشتی بین حق و باطل است. افرادی هستند گناهی می کنند، بعد می گوید ببین خاک بر سرت! برو باقی کارهایت را درست کن، نمی خواهد نماز بخوانی! یعنی می گوید تو که یک غلطی کردی، مسجد هم نمی ...
طلبه جوانی که کلیه اش را به لبخند کودک بیمار بخشید
بزرگ تر می شد و اگر کلیه دریافت نمی کرد حتی ممکن بود جان خود را از دست بدهد. خانواده اش در بدترین شرایط اقتصادی بودند و دیالیز، هر روز این بچه را ضعیف تر می کرد. زائر پیاده افزود: وقتی که شرایط دهنده کلیه را پرسیدم متوجه شدم که تمام شرایط با من مطابقت می کند و تصمیم گرفتم که یکی از کلیه های خود را به وی اهدا کنم. وقتی که تصمیم به اهدای کلیه گرفتم، نخستین کسی که موضوع را با آن در میان ...
ریختن نور روی شاخه های پایین ؛ اکبر میرجعفری؛ نشر شهرستان ادب لذت بردن از تماشای لحظه های زندگی
ها باید مثل هم نوشته شوند؟ مگر همۀ زندگی ها مثل هم اند؟ راستی اگر کسی در مهمانی اش به جای پلو به مهمانانش خوراک گو یا اشکنه بدهد، مهمانی اش قبول نیست؟ شاید بگویید: تو هم دلت خوش است. خیلی خودت را تحویل گرفته ای. نه، اصلاً این طور نیست. معتقدم شما هم می توانید همۀ لحظه های جذاب زندگی تان را بنویسید. می گویید نه؟ از همین حالا امتحان کنید. چه کسی گفته ما فقط باید زندگی بزرگان را بخوانیم ...
سارا امیری: تاخیر در اکران 10 ساله فیلم لاله ، بسیار مرموز است
همان یک بار متوجه شدم که بهتر است آن لاله صدیقی را که در فیلمنامه وجود دارد، در شخصیتم بسازم. کاراکتر لاله در فیلم خیلی به شخصیت خانم صدیق منطبق نمی شد. شناخت شخصیت نمایشنامه یا فیلمنامه یکی از مهم ترین بخش های ایفای نقش است و در طول بازی کردن این نقش، بسیار به این موضوع توجه می کردم. و به نتیجه ای که مد نظر آقای نیک نژاد و خودتان بود رسیدید؟ تمام تلاشم را کردم. چه در زندگی ش ...
روایت امداد الهی در واقعه ای که پنج رمضان اصفهان را رقم زد/ پیکر شهید نباتی چگونه به دست تظاهرکنندگان در ...
بود و نشسته بود داخل وانت و قصد حرکت داشت. متوجه شدم راننده یکی از رفقای قدیمی و کاملاً مورد اعتماد ما و از بچه های مبارز به نام حاج عباس آگهی بود. احوال پرسی کردم و گفتم کجا می روی گفت در خانه نشسته بودم حوصله ام سر رفته بود گفتم بیرون بیایم دوری بزنم. آن جا احساس کردم خداوند ملکی را مأمور کرده است تا به من کمک کند تا بتوانم این مأموریت را با موفقیت به سرانجام برسانم. خداوند به ذهن این ...
علیه ریتوییت
آمیز و پریشان شده، و در اکثر اوقات خشم آلود. بعضی ها از آن خارج شدند. بقیه، مثل شولتس، استفاده از آن را بسیار کم کردند. من هم همین احساس را داشتم، اما نمی خواستم این قدر افراطی عمل کنم، می خواستم کاری کنم که حتی اگر این چشمه خشک شود، باز هم چیزی از آن بماند. پس این کار را شروع کردم، هر بار که در توییتر اندکی دچار خشم یا نخوت یا حسادت می شدم آن را می نوشتم. چیزی که فهمیدم این بود که، تقریباً در ...
ابتلای نظامیان صهیونیست به سرطان به علت خدمت در یگان گنبدآهنین
، می گوید: زمانی که در نزدیکی رادار [گنبد آهنین] حضور پیدا می کنید، حس می کنید که بدنتان از درون می جوشد. اگر بتوانید تصور کنید که برای غذا در مایکروویو چه پیش می آید، این موضوع حقیقت می یابد. احساس می کنید که حرارت از راه موج [به بدنتان] می رسد . حایمویچ با اشاره به اینکه در سن 22 سالگی متوجه شده که مبتلا به سرطان است، می افزاید: یک توده در گردن [من] به اندازه یک توپ پینگ پنگ به شریان ...
پسرم روزی حلال خورد و حلال از دنیا رفت / هادی باغبانی کیست؟! + عکس ها
دیگران هدیه کنم، ولی نپرس چه کسی! تو مشکلی نداری؟ گفتم خیر پسرم مال خودت است اختیارش را داری... خانم آقابرار پور تاکید می کند؛ در همان مسابقه همه شرکت کنندگان کت و شلوار بر تن داشتند، ولی هادی با لباس سبز بسیجی حاضر شده بود و چفیه بر گردن داشت به او گفتم چرا نگفتی برایت کت و شلوار آماده کنم؟ گفت؛ من این لباس را دوست دارم، البته این پوشش موجب شده بود توجه حضار را به خود جلب کند، بیشتر ...
انفجار مهیب ترقه در دستان پسر 14 ساله
رسیدگی به این پرونده از بیست و دوم اسفند ماه سال 98 به دنبال انفجار مهیب ترقه در دستان پسر 14 ساله ای به نام امید آغاز شد . در این ماجرا صدای انفجار مهیب در شهرک ولیعصر پیچید و امید که ترقه در دستانش منفجر شده بود به شدت آسیب دید .وی با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفته است. اگر چه با تلاش پزشکان دست وی قطع نشد اما عصب های دست راستش و انگشتان وی آسیب جدی دید ...
اسید پاشی به صورت همسر به خاطر طلاق و مهاجرت
.... شاکی ادامه داد: در بیمارستان تحت درمان قرار گرفتم و مشخص شد که از ناحیه چشم چپ نابینا شده ام. علاوه بر این صورتم به شدت دچار سوختگی شده بود. وقتی در بیمارستان علت این حادثه را پرسیدند تصمیم گرفتم برای حفظ آبروی خانواده ام دروغ بگویم. به آنها گفتم هنگام کار با اسید دچار حادثه شده ام و حقیقت را کتمان کردم. چراکه از بی آبرویی می ترسیدم و دلم نمی خواست همسرم پایش به اداره پلیس باز شود. از سوی دیگر ...
شوهرم می خواهد با زن دیگری ازدواج کند
مدعی شد چاره ای جز ازدواج نداشته است اگرچه آن شب تا صبح اشک ریختم اما به خاطر ترس از آبرو و همچنین جلوگیری از ضربه روحی دختر و پسر جوانم، از آرین خواستم ماجرای ازدواجش را علنی نکند ولی از آن روز به بعد او زمانی که پیامک های رکسانا را به من نشان می داد یا جملات عاشقانه او را برایم بازگو می کرد خیلی زجر می کشیدم و اذیت می شدم دیگر آن روزهای شیرین به روزگاری تلخ تبدیل شده بود و من بعد از هر مشاجره و ...
من 68 سال پیش دندانپزشک شدم
داشت و از طرفی خیلی مبادی آداب بود این کرسی همیشه بود تا پایش را پیش کسی دراز نکند و دیده نشود. یک خاطره ای را مادرم از آشنایی با پدرم همیشه تعریف می کرد. پدر ایشان از دوستان خانوادگی پدر من بودند. پدر من همانطور که گفتم به واسطه شغل و ثروتی که داشت همیشه با کلی خدم و حشم این طرف و آن طرف می رفت. مادرم می گفت اولین بار که پدرم را می بیند با خودش می گوید این مرد چه بروبیا یی دارد و خلاصه ...
صوت/ دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
کاری کن که من با بدان رفیق نشوم، با اهل دود و دم رفیق نشوم، با سیگاری هم رفیق نشو، اگر پسر عموی شما سگ بغل می کند با او رفیق نشو ، حالا چون از ارحام است و صله رحم باید کرد در حد یک تلفن و سلام و احوال پرسی با او رابطه داشته باشید؛ با رَحِم باید سلام و علیک کرد، ولی اگر اهل تقوی نیست با او رفیق نشو. با کسانی که متدین هستند رفیق شو. با چه کسی مجالست کنیم؟ حواریون از حضرت عیسی ...
بی بی مریم ناجی محکومان قصاص
خانم ها بوده پاسخ می دهد: تمام پرونده ها به جز یک مورد مربوط به آقایان بوده است. پرونده ای بود از یک خانم که فقط برای تأمین دیه اش از خیران کمک گرفتم. ماجرا هم از آن قرار است که شوهری به خاطر اعتیاد، زنش را برای تأمین هزینه موادش مجبور به تن فروشی می کرد و چون به گفته خودش راه نجات و خلاصی نداشت، شوهرش را به قتل رسانده بود. در پایان دستجردی درباره تلاش ها و فعالیت های جمعیت معتمدین صلح وسازش ...
پلیس کالیفرنیا جان یک لاتین تبار را گرفت
این پرونده دشواری محسوب نمی شد . خبرگزاری آسوشیتد پرس اخیراً گزارش داد در حالی که گناهکار شناخته شدن شووین، مامور پلیس قاتل فلوید باعث شد عده ای نفس راحتی بکشند، کشته شدن شش نفر دیگر به دست پلیس در 24 ساعت بعد از مجرم شناختن او، خواسته های جدید برای عدالت و پایان دادن به خشونت پلیس را در پی داشته است. انتهای پیام/ ...
سیمین آل قلم
...، از زندگی اش، از نثرش و از شاهکارهایی که آفرید؛ همین جا بیفزایم که او در قصه نویسی کوتاه نیز نمونه بود. چندی پیش از پروازش از وی خواستم که کتاب شهری چون بهشت را به چاپ بسپارد؛ موافقت کرد. شهری چون بهشت مجموعه داستان هایش بود، این کتاب را برای چاپ به کتاب موج سپردم با طرح زیبای زنده یاد نفیسه ریاحی که از خویشاوندان خانم و همکار عزیزم در کانون پرورش فکری کودکان ونوجوان بود. آنگاه در پی آن برآ ...
گفت وگو با علی براتی گجوان درباره مجموعه داستان آماده ترور باش | انقلاب برای ما یک دیالوگ نو بود
خاطرات زیادی با موضوع انقلاب اسلامی خوانده بودم. از طرفی یادم است نشستی برای رمان سرخ سفید مهدی یزدانی خُرم در مشهد برگزار شد. من در آن کتاب نگاهی منفی به انقلاب دیدم و این را به خود نویسنده هم گفتم. متوجه شدم تا کنون در حوزه انقلاب مجموعه داستان خوبی ندیده ام که شایسته آن آدم های خوب تاریخ انقلاب باشد. واقعیت امر هم این بود که پس از پیروزی انقلاب، بچه هایی که در این حوزه وارد شده بودند، تا آمدند ...
داوود شایسته خصلت؛ چاپچی ساز
اولین و مجهزترین مجموعه چاپی کشور ، هنگامی که این عنوان را شنیدم، با خود گفتم مسلماً مدیریت چنین مجموعه ای باید فردی توانا و ازلحاظ مدیریتی بسیار موفق باشد. هرجا که می رفتم او را در برنامه های علمی به عنوان سخنران می دیدم، همیشه او را با صفت استاد و پیشکسوت می خواندند؛ داوود شایسته خصلت. 12 مهر سال 1321 در تهران، خیابان عین الدوله به دنیا آمدم. پدرم بنا بود و از این راه زندگی خانواده ...