آزاده ای که در نبود بی سیم خبررسان می شد/ اکثر فیلم ها از واقعیت اسارت ...
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت آزاده گلستانی از 100 ماه اسارت در اردوگاه های عراق؛ نمادی از آزادگی و مقاومت
بگیرید و زینب وار زندگی کنید. در دوران هشت ساله حضورم در زندان های عراق بارها با شهید ابوترابی دیدار کرده و در مقاطعی با ایشان هم بند بودم، شهید ابوترابی با وجود اسارت در چنگال عراق، دست از مبارزه نکشید و با اقدامات فرهنگی و قرآنی، زندان را برای ما تبدیل به دانشگاه کرد. شکنجه، پای ثابت اردوگاه های عراق بود . صابون شکنجه بعثی ها به تن شما هم خورده بود؟ مگر می ...
روایتی از 78 ماه اسارت/ بزرگ مردانی که زیر سخت ترین شکنجه ها از آرمان های خود کوتاه نیامدند
بهترین تدبیر را اندیشید و اسیر شدیم. وی با بیان اینکه ظهر روز 9 اسفندماه 1362 درست پنج روز بعد از انجام عملیات در خاک عراق وارد فضای اسارت شدیم، اضافه کرد: سخت ترین لحظه برای رزمندگان زمانی بود که دست ها بالا، چشم ها به سمت ایران و قدم ها به سمت عراق بود. آزاده دوران دفاع مقدس با اعلام اینکه در زمان اسارت در چهار اردوگاه رمادی شش، رمادی هفت، موسع و تکریت 17 بودم، بیان داشت: قسمت ...
از گچساران تا اردوگاه "رمادیه 13"/ روزهای سخت اسارت در عراق+تصاویر
علی پناه کشاورز همراه بودم. وی می افزاید: بنابران دوران اسارت در اردوگاه های رژیم بعث به سر آمد هرچند رزمندگان سختی ها و شکنجه های بسیاری را صبورانه به جان خریدند و از هر فرصتی که پیش می آمد استفاده می کردند تا مراسمات مذهبی، اقامه نمازجماعت، مراسم عزاداری محرم و قرآن خواندن را برپا کنند.سرانجام در 28 مرداد 69 با سری دوم اسرا به میهن عزیزمان بازگشتیم. اما خاطره ای هم بخواهم از آن دوران ...
2 سال اسارت بی نام و نشان /تجربه ای گران که پایانی خوش داشت
خط جبهه نبود، در آن زمان همه عقب نشینی کرده بودند و به ما می گفتند جلو نروید و ما رفتیم و به دست عراقیان اسیر شدیم." 2 سال اسارت بی نام و نشان این آزاده کشورمان می افزاید: " دو سال اسیر بودم، از سال 67 تا 69، دنیای قشنگی بود، آن موقع یک دغدغه داشتیم و امروز هزار دغدغه، زمانی به دوستانم در اردوگاه می گفتم که غبطه اسارت را بخوریم، به نوعی می توان گفت اگر اسیر بودیم بهتر از شرایط ...
ما دشمن را در خاک خودش به اسارت گرفته بودیم
همسرم در جبهه حضور داشتند. ما چهار شهید و 15 جانباز تقدیم انقلاب کرده ایم. شهید نجفعلی دشتی برادر همسرم و شهید عباس صدیقی، شهید حسن طاهرنژاد و شهید احمد دشتی از بستگان نزدیک ما در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند. گویا شما با حجت الاسلام ابوترابی در یک اردوگاه بودید، از ایشان خاطره ای دارید؟ بله، در دوران اسارت من با حجت الاسلام ابوترابی در یک اردوگاه بودم. ایشان برای اسرا یک عنصر ...
آزادگان ملایری از روزهای اسارتشان می گویند
خدا عمر گرفته است، اظهار کرد: در 25 آبان ماه سال 1361 در عملیات مسلم بن عقیل در پاتکی که به عراقی ها زدیم به اسارت دشمن درآمدم و بعد از 8 سال اسارت در 28 مردادماه سال 1369 به میهن بازگشتم. وی با اشاره به اینکه زمان اسارت 16 سال بیشتر نداشتم، بیان کرد: کوچکترین فردی بودم که از شهرستان ملایر به جبهه اعزام شدم، در آن موقع 52 روز در جبهه بودم که می خواستم برگردم و در عملیات بعدی شرکت کنم ...
مرحوم ابوترابی معتمد آزادگان بود/ با شعار الله اکبر منافقین را هو کردیم
لعنت کند، با توطئه آن ها عملیات لو رفته بود و ما در محاصره افتادیم و 18 بهمن سال 1361 به اسارت نیرو های عراقی درآمدم. دفاع پرس: پس از اینکه به اسارت عراقی ها درآمدید، آن ها چه برخوردی با شما کردند؟ من سه ماه بود که در جبهه بودم و ریشم بلند شده بود؛ اما آرم کمیته انقلاب اسلامی را از لباسم جدا کرده بودم تا شناسایی نشوم. من را چشم بسته بردند به چادر فرماندهی برای بازجویی. یک نف ...
روایتی از خاطرات اسرای ایرانی در بند رژیم بعث/ از 6 قاشق جیره غذایی تا جلوگیری از ورود سران منافقین به ...
سال اسارت و آن هم فقط در شب میلاد امام علی علیه السلام اشاره می کند و می گوید: سال آخر خواب دیدم که آزاد شدیم و به اسرا گفتم امسال آزاد می شویم، زمانی که به محل مان رسیدم 71 گوسفند برای من قربانی کرده بودند که در محل ما بی سابقه بوده است. در ساعات اولیه ای که با خانواده ام روبرو شدم به دنبال پدر و مادرم بودم. با اینکه در مسیر از طریق دایی ام شنیده بودم پدرم به رحمت خدا رفته اصلا حواسم نبود و مدام ...
آزادگان در برابر دشمن سر خم نکرده و جوانمردانه در مقابلشان ایستادند
از ده ماه از عمر خود را در زندان های بعثی گذرانده در گفتگو با فراهان خبر گفت: من 20 ساله بودم که به عنوان سرباز از لشکر 16زرهی قزوین به مهران اعزام شدم و در دشت مهران در عملیات مرصاد به اسارت دشمن بعثی درآمدم. آرزومندی اظهار کرد: در مسیر انتقال به اردوگاه عراقی ها یکی از همرزمان من به شدت زخمی شده بود و از شدت درد از من خواست که پایم را روی پایش بیندازم. این رزمنده دفاع مقدس ...
بی نشانی که نشان دار شد
مچه بودند. کونانی با اشاره به اینکه در دوران اسارت تمام اسرا رنج گرسنگی و تشنگی را می کشیدند و بدترین غذاها به اسرا داده می شد، ادامه داد: برای صبحانه یک دیگ بزرگ چای شیرین و یک گونی نان به تعداد اسرا می آوردند نانی که به اسرا می دادند ثمون نام داشت روی آن برشته و داخلش خمیر بود که ما خمیر داخلش را جلوی آفتاب خشک و به صورت پودر نگهداری می کردیم. این آزاده لرستانی با بیان اینکه س ...
هم قسم شده بودیم تا آخرین لحظه بجنگیم و جنگیدیم/ هرروز به امید آزادی چشم هایمان را باز می کردیم/ حق ...
تاریخ باقی بماند. شکرالله صولت پور هستم، متولد 1341 و حدودا 60 ساله، فارغ التحصیل رشته پزشکی در سال 1378 از دانشگاه تهران. سال 1362 دوبار به جبهه اعزام شدم و شاید هم بیشتر درست به یاد ندارم و سال 1363 نیز یکبار اعزام به جبهه داشتم که منجر به اسارت گردید عملیات بدر بودیم و به صورت کمکی به تیپ الغدیر یزد در منطقه شرق دجله یا حور العظیم پیوستیم در آن روزها 22 ساله بودم احتمالا. ...
دستم را بدون بیهوشی قطع کردند
به گزارش تابناکبه نقل از خراسان، انگشتانش سیاه شده، دستش از عفونت به سوزش افتاده و بوی نامطبوع چرک و عفونت، زندانبان ها را مجبور می کند، کاری برایش انجام دهند. در بیمارستان شهر کوت، بدون این که بیهوش شود، برای همیشه با دستش خداحافظی می کند.... گفته ها و ناگفته های عملیات کربلای 4 همچنان شنیدنی و خواندنی است. امروز 26 مرداد به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن با دکتر حسین سلطانی، رزمنده کربلای 4 از لشکر 5 نصر و آزاده دفاع مقدس همکلام شدیم. خاطرات او را از کنار رود اروند تا اردوگاه شماره 11 تکریت مرور ...
حفظ قرآن کریم ارمغانی از دوران اسارت بود
11) حافظ قرآن شود. او حالا 51 سال دارد. با ما همکلام شده است تا از روز های اسارت و مفقودی و آزادی اش برایمان روایت کند. چند سال داشتید که به جبهه رفتید و در چه عملیاتی به اسارت دشمن درآمدید؟ اولین باری که به جبهه رفتم سال 64 بود. اول دبیرستان بودم و 15 سال داشتم. آن زمان شور و شوق زیادی بین هم سن و سال های من برای حضور در جبهه وجود داشت. شهادت هم محلی ها و اخبار جبهه، مزید بر علت ...
پر کردن دندان با کاغذ سیگار
دوسال ونیم من را از آشپزخانه اخراج کردند و به اتاقی به عنوان اتاق 24 منتقل شدم. در این اتاق همراه 50 اسیر دیگر بودم چون از نظر عراقی ها به عنوان عامل محرک اردوگاه به شمار می رفتیم در این اتاق از کل اردوگاه جدا بودیم و حق صحبت با هیچ فردی را نداشتیم. بعد از سه سال از رمادیه به اردوگاه موصل منتقل شدم. حدود هفت سال نیز در این اردوگاه بودم و بعد ازآن به موصل کوچک و بعد از مدت کوتاهی دوباره به ...
شلمچه دروازه ورودم به جبهه و بازگشتم از اسارت بود
طیار از جمله مسئولیت هایم در دوران دفاع مقدس بود. اسارت در تاریخ 23 خرداد سال 67 و در عملیات بیت المقدس 7 و در نوک کانال ماهی به اسارت درآمدم. 27 ماه در اردوگاه های 12 و 16 تکریت و اردوگاه 18 بعقوبه اسیر بودم. اسارت ادامه جهاد ما بود. باید روحیه خودمان را حفظ می کردیم. در ایام شادی و عزای اهل بیت با هر سختی و مشقتی که بود شیرینی و حلوا آماده و بین بچه ها تقسیم می کردیم. در ایام محرم ...
اولین زیارت عتبات عالیات بهترین روزهای دوران اسارت بود
خانواده هیچ اطلاعی از من نداشته و گمان کرده بودند شهید شدم پس از حدود یکسال از اسارت صلیب سرخ به اردوگاه آمد و اسامی اسرا را ثبت کرد و من نیز نامه ای برای خانواده نوشته و از طریق صلیب سرخ به دست خانواده رسیده و به این طریق بود که بعد از گذشت حدود یکسال خانواده از اسارت من با خبر شدند. نیستانی به همزمانی سالروز بازگشت آزادگان به کشور با ماه محرم اشاره کرد و افزود: شرایط عزاداری در اردوگاه ...
برایم مراسم تشییع گرفته بودند/ امدادگر و مربی هلال احمر از اسارت خود در دوران دفاع مقدس می گوید
...: مرضیه موسوی؛ شهروندآنلاین/ حاتمی پور می گوید: بعد از جراحت در عملیات و اسیر شدن، 32 بار عمل شدم. تعداد زیادی از این عمل های جراحی را در زمان اسارتم در اردوگاه انجام داده ام. دائم در بهداری بودم و با کمک های اولیه و آموزش هایی که قبلا دیده بودم، کم کم به کارهای درمانی بچه ها در اردوگاه هم کمک می کردم. مجروحیت شدیدی که در جبهه نصیبش شده بود، باعث شد نام او در میان اسرایی که در طول جنگ قرار ...
دلی سربلند و سری سربه زیر
برای شام ذخیره می کردیم. یکی دو سال اول اسارت غذا کم می آمد اما در سال های چهارم و پنجم به دلیل کوچک شدن معده، بیش از نیازمان بود. همدلی ای که به سفره های وحدت ختم شد این آزاده مشهدی در ادامه از روزهایی می گوید که اتحاد و همدلی بین اسرای ایرانی به اوج رسیده و انجام امور فرهنگی، اسرای ایرانی را به هم نزدیک کرده بود. رحیمی اضافه می کند: آسایشگاه 6 و 7 را به حرس خمینی یا هما ...
حال و هوای مادر وقتی خبر بازگشت پسرش را شنید/ صدای خرد شدن استخوان دوستانم را می شنیدم
...> فارس: در روزهای دفاع مقدس سن و سال زیادی نداشتید؛ چرا و چگونه تصمیم گرفتید در این میدان حاضر شوید؟ در آن زمان حضور در جبهه دستور حضرت امام(ره) بود و اکثر بچه هایی که به جبهه رفتند داوطلبانه بود و برای انجام تکلیف دینی پا به عرصه نبرد گذاشت؛ حدود 17 سال داشتم و از اوایل تشکیل بسیج عضو آن شدم اما تا سال 1361 اعزامم نکردند اما بالاخره در 25 فروردین سال 61 وارد جبهه شدم و درنهایت حضور در ...
لحظه های تلخ و شیرین اسارت به روایت خیبریان غیور وطن
گفتند که کدام ماه است و یا اسرا را جمع کرده و تدریس می کردند و هیچ فردی نبود که بی سواد از اردوگاه خارج شود؛ وسیله ای هم نبود بر روی خاک می نوشتیم و بعدها با وسایل مختلف تخته درست کردیم. هادی خاطرنشان می کند: در جبهه مسئولیت داشتم و همیشه توصیه می کردم، مواظب باشید تا اسیر نشوید اما هفت سال خودم در اسارت بودم و این به من نشان داد که همه چیز درست خدا است. وی با اشاره به فیلم ...
تشریح برنامه ها و اهداف برگزاری همایش الماس های درخشان با حضور بیش از 1300 آزاده
. اکثر آزادگان اردوگاه موصل 2 در عملیات خیبر به اسارت دشمن بعثی درآمدند و دلیل اینکه از عنوان اردوگاه موصل 2 در این همایش استفاده می کنیم این است که علی رغم اینکه ما یک مجموعه کامل خیبری بودیم که اسیر شدیم اما آزادگان دیگری از دیگر عملیات ها هم به صورت تدریجی و پس از اسیر شدن به اردوگاه ما منتقل می شدند و در مجموع حدود دو هزار نفر در این اردوگاه مستقر بودیم. دبیر اجرایی همایش خاطرنشان کرد ...
یک مصاحبه رمزگذاری شده در اسارت
همزمان با شروع جنگ تحمیلی به سوی جبهه شتافت و سال 1359 به اسارت دشمن درآمد. جلیل اخباری به دلیل سن وسالش که از همه بزرگ تر بود در اردوگاه به عموجلیل معروف بود. مردی با لهجه شیرین آذری، فروتن و دوست داشتنی. با توجه به این که هرکس در اردوگاه مسئولیت داشت عموجلیل به اتفاق دوست صمیمی اش مرحوم فریدون بیاتی معروف به عموفریدون، شهردار اردوگاه بودند و کار نظافت دستشویی ها و اردوگاه ...
گذشت 31 سال از بازگشت آزادگان/ آثار جنایت بعثی ها بر روان اسرای ایرانی
...، به دلیل شدت اختلالات، بستری شدند. نتیجه بررسی ها نشان داد که 88 درصد آزادگان مبتلا به اسکیزوفرنی، 41.9 درصد مبتلای اختلال سازشی، 66 درصد مبتلای اختلال خلقی، 3.3 درصد مبتلای اختلالات اضطرابی و 7.7 درصد مبتلای اختلالات روانی با منشأ عضوی شده بودند. روانپزشکان اعلام کردند شکنجه شدن رزمنده در اردوگاه های عراق، شاهد شهادت همرزم بودن در حین اسارت، مدت اسارت، تحمل دوران اسارت به شکل فردی یا در ...
روایت تشنگی
نیز به جرگه شهدا پیوسته اند. زینعلی صحبت هایش را این گونه آغاز می کند: سال63 زمانی که 17ساله بودم در پادگان امام حسین(ع) آموزش دیدم و برای اولین بار به جبهه های جنگ اعزام شدم. ابتدا به منطقه کردستان رفتیم و در مرحله بعد از طرف لشگر 27 محمد رسول ا...(ص) به جبهه جنوب در منطقه دوکوهه اعزام شدیم. سال67 در عملیات بیت المقدس7 در شلمچه بعد از دستور عقب نشینی (تاکتیکی)، من و حدود 90 نفر دیگر محاصره ...
گردهمایی سه روزه 1300 آزاده از سراسر کشور/ حافظان میراث آزادگی می شویم
سید نعمت الله آرامی دبیر ستاد پنجمین همایش آزادگان اردوگاه موصل 2 در عملیات خیبر و آزاده 10 ساله دوران دفاع مقدس در گفت وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس اظهار داشت: در همایش سه روزه، هزار و 300 تن از آزادگان موصل 2 در عملیات خیبر در دانشگاه امام حسین (ع) مستقر می شوند. برنامه سخنرانی رئیس جمهوری، بازدید از موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، بازدید از برج میلاد و تجدید پیمان با امام راحل و شهدا ا ...
دل مادر، گواهی می دهد
چگونه از نحوه اسارت پسرتان باخبر شدید و چه واکنشی به این خبر داشتید؟ بارها از محمود در جنگ بی خبر ماندم . بار آخر این بی خبری آن قدر طولانی شد که پسر بزرگم برای برادرش محمود مراسم هم برگزار کرد . همه می گفتند شهید شده اما من به دل خودم اعتماد داشتم . هر وقت برای بچه هایم اتفاقی می افتاد، دلم گواهی می داد و باخبر می شدم . مثلا در ماجرای یکی از مجروح شدن های محمود یک روز دم صبح، خواب دیدم ...
اسارتی که با خوردن بادام شروع شد!
به گزارش خبرنگار ایمنا ، هجدهم شهریورماه سال 1366 بود که به عنوان سرباز وظیفه عازم جبهه و پس از طی دوره آموزشی در اهواز راهی کرمانشاه شدم و از آنجا به منطقه عملیاتی نفت شهر رفتم. در خط دو بودیم و رزمندگان خط یک را پشتیبانی می کردیم.خوب یادم هست، یک روز صبح ناگهان صدای هواپیماهای دشمن و در ادامه تیراندازی های ممتد فضا را پر کرد. خط یک با تمام مهماتی که داشت، به مقابله با دشمن پرداخت، اما تلفات زی ...