خاطراتی از معلمان نهضت سوادآموزی دهه شصت
سایر خبرها
بچه محله امام رضایُم
گفتن آرزو کفایت می کند؟ باید تمام وجودت آماده این رویداد باشد. اما در مورد تأثیر عمیق حضرت بر جای جای زندگی و رستگاری شک ندارم. عکس هایی که از دوران کودکی داریم در آغوش پدر و مادر با حرم. نذر های کوچک و بزرگمان و خاطرات متفاوتی که ما مردم مشهد با حرم داریم. از کودکی خودم شروع کنم؟ من سالی یکی دوبار لیاقت می یافتم که به زیارت بروم (آخر من گفتم تا مدرسه از کوچه آسیا خارج نشدم و زمانی که ...
جمع تنها
مقام کبابی رو به من کردند و گفتند: تو تنها آمدی اینجا، باد شیشه ها را می لرزاند و صدای باد و تو درهم آمیخته شده بودند و تو تنها با صدای لرزان درخواست کار دادی، من دست از کار کشیدم و تنها جواب تو را دادم و تنها وقتی دیدم یکی از دوستان سفارش تو را کرده، برای سه روز و نصفی تو را آزمایشی در این کبابی به کار گرفتم و تو ثابت کردی و من دیدم که می توانم این قرارداد را روزانه تمدید کنم و حالا سیصد و شصت و ...
درود بر شرف تو ارمنی!
متولد چه سالی هستید؟ سال 1326، متولد جلفای اصفهان، خیابان خاقانی، کوچه میدان کوچک چه سالی وارد هوانیروز شدید؟ سال 1347 چرا هوانیروز؟ بعد از گرفتن دیپلم، یک سال دانشکده زبان دانشگاه اصفهان رفتم؛ ولی پسند من نبود. می گفتم نهایتش لیسانس هم که بگیرم، باید معلم شوم و علاقه ای به آن نداشتم. خدا خواست و راهم را تغییر داد. چطور؟ پسردایی من منبت کار بی نظیری بود و در خیابان خاقانی مغازه داشت. دوتن از افسرهای هوانیروز با او دوست بودند. گاهی می آمدند پیش او. یک روز بعدازظهر بیکار بودم، رفتم آنجا. این دوتا افسر هم آنجا بودند. یکی از آن ها به اسم سروان ایرج به من گفت: چه کار می کنی؟ گفتم: یک سال دانشکده زبان رفتم؛ ولی علاقه نداشتم و دیگر نمی روم . گفت: دوست داری خلبان شوی؟ گفتم: من و خلبانی؟! گفت: بله، مگر چه اشکالی دارد؟! گفتم: آخر من مسیحی هستم، شما مسلمان. تازه خلبانی شغل سختی است. گفت: هیچ مسئله ای ندارد. فردا صبح بیا فرودگاه اصفهان و دم دژبانی بگو با سروان ایرج کار دارم، ترتیب کارت را می دهم. هوانیروز قبلا داخل فرودگاه قد ...
کتاب نعمت جان خاطرات امدادگر زن بیمارستان کلانتری اندیمشک به چاپ پنجم رسید
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، چاپ پنجم کتاب نعمت جان ؛ خاطرات صغری بُستاک ، پرستار و امدادگر دفاع مقدس و چاپ سوم نان سال های جنگ ؛ خاطرات زنان روستای صدخَرو در پشتیبانی دفاع مقدس به همت انتشارات راه یار منتشر و راهی بازار نشر شد. صغری بُستاک ، راوی کتاب نعمت جان سال 1337 در اندیمشک متولد شده و فعالیت هایش را پیش از پیروزی انقلاب شروع کرده است. پس از انقلاب هم در نهادهای ...
قهرمان بسازیم
عاطفه جعفری، خبرنگارگروه فرهنگ: کتاب و خاطرات در حوزه دفاع مقدس زیاد منتشر شده است، اما در این صفحه می خواهیم در مورد کودکان ونوجوانان صحبت کنیم. نوجوانانی که نسل دهه 90 هستند و تولید محتوای فرهنگی برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هفته دفاع مقدس شروع شد و وارد 42 سالگی بازخوانی خاطرات جنگ شدیم. در این سال ها باید کارهای ویژه ای برای نسل جدید تولید شده باشد اما همچنان اثر قابل اعتنایی در ...
خاطرات دفاع مقدس به روایت کادر بهداشت و درمان یزد (بخش اول)
پرواز داریم به سمت جبهه. وسایلت رو جمع کن. دقیق به خاطر دارم، بعد از ظهر بود. زنگ زدم به خانه و به پدر و مادرم گفتم: من دارم می رم. اگه می خواهید من رو ببینید بیاید. پدر و مادر هم آمدند روبه روی سپاه و آن جا خداحافظی کردیم. با یک هواپیمای ترابری ارتش پرواز کردیم و توی پادگان حمیدیه اهواز نشستیم. یادم است با اتوبوس به منطقه اعزام شدیم. می گفتند شرایط خیلی حساس است. برای همین به بچه ها قلم و ...
چه گشت هایی برای حجاب راه نینداختیم؟
...> دخترها همانطور که از مقابل حاج خانم می گذرند، بی حرف و یواشکی سعی می کنند موهایشان را زیر روسری پنهان کنند. حالا حاج خانم رو به بغل دستی هایش می کند و آرام می گوید: مجلس امام حسین(ع)، مال همه ست. این بچه ها، الان می تونستن هزار جای دیگه باشن اما ترجیح دادن توی این گرما بیان اینجا. به عشق امام حسین(ع) اومدن. ان شاءالله خود آقا هم دستشون رو می گیره و راه رو نشونشون میده. نکنه شما یه وقت با این ...
نامه ای از دیارِ فانی به سرایِ باقی برای نورچشمم مرحوم شکرالله خان
گری بپا کرد و بذر انقلاب را مثل تخم ترتیزک طوری در اعماق وجودمان کاشت که به سرعت قد کشید و دیگر هیچکس هم جلودارمان نمی شد. و هر دو پایمان را تو یک لنگ کفش کردیم که شاه باید برود،راستی، فاطمه ، فاطمه است، یادت هست؟ علی حقیقتی برگونه اساطیر، چی؟ ابوذر و یک جلویش تا بی نهایت صفرها که یادت هست که باهم مخفیانه در باغ مشهدی رجب صفحاتش را ورق می زدیم و با دقت و تمرکز و در نهایت احتیاط آن را کلمه به کلمه ...
روایت یک رزمنده از 8 سال نبرد ایران و عراق
دوره امدادی در سازمان هلال احمر گذراندم و به عنوان پزشک یار عازم جبهه شدم. یحیایی ادامه داد: حس و حالی وصف نشدنی در میان تمام بچه ها بود. زبان من هم از وصف حال و هوای آن روزها قاصر است، در واحد 27 لشکر محمد رسول الله(ص) قرار گرفتم اما بعد از مدتی متوجه شدیم باید به اردوگاه کرخه منتقل شوم. یحیایی با یادآورد شدن این مسئله که جنگ پر از خاطرات شیرین و تلخ بود بیان کرد: من منتظر یک ...
تا یک قدمی شهادت پیش رفتم
رفتم و در این رفت وآمدها بیشتر در ستاد لشکر و کارهای اداری مشغول بودم. فعالیت شما در بخش تعاون چه بود؟ وظیفه ما پیگیری جهت تهیه پلاک و کارت شناسایی رزمنده های گردان بود و کنترل اینکه کل بچه ها پلاک و کارت داشته باشند. وسایل رزمنده ها را تحویل می گرفتیم و موقع بازگشت از خط مقدم به آن ها برمی گرداندیم. گزارش و آمار مجروحین را از منشی گردان می گرفتیم. آمار مجروحین و شهدا را در می ...
هفت سال در جبهه بودم و 11 گردان را فرماندهی کردم/ بعضی وقتها چهار نفر از خانواده در جبهه بودیم/ بنیان ...
اینجا سکنی گزیدم. چه شد که به جبهه رفتید؟ - بعد از گرفتن مدرک دیپلم در سن 18 سالگی علاقه ام در رفتن به جنگ خود را نشان داد شاید در آن دوران مثل خیلی از نوجوان های دیگر علاقه ام به تفنگ و ابزار جنگ بود، طبق گفته های اطرافیان (خودم به سختی به یاد می آورم) 15 یا 16 روز از جنگ می گذشت که به جبهه رفتم. روز سوم و یا چهارم جنگ بود که حاج ماشاالله کازرونی با بچه های کمیته عازم جبهه شدند و ...
جانباز قطع نخاعی؛ شرط عروس برای داماد
روی ویلچر نشسته است. حاج محسن از سال1360 جانباز شده است؛ یعنی در سن 19سالگی. چهره بشاش و روی گشاده اش این حس را القا می کند که اصلا میانه خوبی با عصبانیت و اخم کردن ندارد. بستاک می گوید: حاجی بهترین است. مهربان و دلسوز. رفاقت را در حق من تمام کرده است. 34سال با هم زندگی می کنیم و یک بار اخم او را ندیدم. حاجی هم در جواب او می گوید: حاج خانم شکسته نفسی می کند. جان و وجودش را وقف رسیدگی به من کرده ...
جملات کلیدی از کتاب 1984 جورج اورول
درنگ دریافت می کرد. خلاصه، تا زمانی که وینستون در محدودهٔ دید دستگاه قرار داشت، هم تصویر و هم صدایش دریافت می شد. البته هیچ راهی وجود نداشت که بفهمی در فلان لحظهٔ خاص آیا زیرنظر قرار داشته ای یا نه. همچنین هرگز نمی توانستی سردربیاوری که پلیس افکار، چندبار و از چه طریقی، به تفتیش عقاید تو پرداخته است. حتا اگر می گفتند همهٔ مردم را تمام وقت کنترل می کنند، چندان دور از ذهن نبود؛ یعنی آن ها در هر زمان که ...
حاج علی، همپای پسرانش دفاع می کرد
همرزمان حاج علی می گوید: استفاده از جعبه های چوبی مهمات در ساخت منبر و پایه میکروفون و مسجد، فقط از حاج علی برمی آمد. تمامی رزمندگان گردان امام حسین(ع) خاطرات بسیاری از این مسجد چوبی خاطره انگیز دارند؛ مسجدی که در سرما و گرما و حتی هنگام بارش باران های شدید نیز مقاوم بود. ساخت حمام در محل استقرار گردان از دیگر اقدامات مرحوم حاج علی طاووسی بود. در هر محلی که رزمندگان گردان مستقر می شدند، سریعا نسبت به ...
روایت دیداری که جزو بهترین ملاقات های امام خامنه ای است
...، یک به یک سپری می شدند و چشم منتظران مهدی (عج) همچنان منتظر نایب بر حق او بود، تا این که سرانجام در باز شد و حسینیه یک صدا و هماهنگ به پا خاست؛ صلی علی محمد، نایب مهدی آمد ، ما همه سرباز توایم خامنه ای، گوش به فرمان توایم خامنه ای . شعارها که تمام شد، قرآن تلاوت شد و آقا به قاری احسنت گفتند و پس از قاری نوبت به صدایی آشنا رسید، صدایی که هرکس دفاع مقدس را درک کرده است، با آن خاطرات ...
علی پاکدامن: ما مثل قماربازها هستیم!
آقای فخری بیاندازم و آن حس را تجربه کنیم. چند بار تا آستانه این رفتید و سر ضربه های آخر اشک او را درآوردید. 7-8 بار که من یادم است. برای خود من که 5-6 باری شد و بقیه بچه ها هم بودند. بعضی وقت ها انقدر حرص می خورد من می گفتم آقاپیمان بیخیال تمام صورتت قرمز شده است. هم از دست داوران حرص می خورد، هم از اشتباهات بچه گانه ما که امتیاز از دست می دادیم و مربیگری واقعا کار سختی است ...
مداحی حس یاری حسین زمان را میان رزمندگان برمی انگیخت
...، دست به قلم می شدم و نیاز شعری خودم را برآورده می کردم. به خوبی یاد دارم که وقتی آقای علیرضا بکایی مسئولیت ستاد دعا را بر عهده داشتند، دو جزوه نوحه از من چاپ و در ایام محرم بین مداحان لشکر ها توزیع کردند. در همین راستا گاهی حاج صادق آهنگران از نوحه های من برای مداحی استفاده می کرد. بند های اول آن نوحه ها را به خاطر دارم: الگوی هر آزاده ای- ای حسین جانم در راه دین جان داده ای ...
پرواز با بال های سوخته
گرفته بودم. عید سال 84 بود. کنار دیوار بیمارستان سپیر روبروی کوچه برهمه در خیابان سیروس قدم میزدم. به بالای خیابان چشم دوخته بودم تا ماشینی انتخاب کنم و خودم را جلوی آن پرت کنم. با خود می گفتم من که زنده بودنم به دردی نخورد لااقل با مردنم حالی به بچه هایم بدهم تا بتوانند با پول دیه ای که می گیرند زندگیشان را رو به راه کنند. عشق به قلم و نوشتن تنها چیزی بود که پس از حس پدرانه از همان زمان کودکی ...
مرز برادری میزبان زائران اهل بیت (ع) شد
گریه گفت مرا یک خیر آورده است، منقبت خوان بود، پنج درد دارم، دوبار سکته کردم اما به خاطر عشق حسینم (ع) آمدم . پیرمرد خسته اما پر انگیزه می گفت بدون یک افغانی (واحد پول کشور افغانستان) به راه آمدم و امید دارم خدا لطف کند تا زیارت امام حسین (ع) را بجا آورم ، مأمور هلال احمر آمد و سریع پیرمرد را برای کنترل فشار خون با خود برد، حالا دیگر می خندید. در حالی که مشغول عکاسی هستم، خبر ...
خاطراتی از معلمان نهضت سوادآموزی دهه شصت
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب به عشق بچه های تو دِه ؛ خاطرات شفاهی آموزشیاران نهضت سوادآموزی کاشان به قلم فاطمه بابایی و توسط انتشارات راه یار منتشر و روانه عرصه نشر شد. بنابرین گزارش، فرمان امام خمینی (ره) برای تشکیل نهضت سوادآموزی در سال 58، فرآیند ریشه کنی بی سوادی در کشور را کلید زد. استقلال و عدم وابستگی در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی در اندیشۀ امام منشاء ...
فعالیت های فرهنگی در کتابخانه های عمومی شهرستان کوثر
حسین علیه السلام توسط سارا سازوار؛ کتاب در مسلخ عشق توسط محمدرضا طاهونی؛ کتاب دو امام مجاهد توسط سیده لیلا موسوی؛ کتاب امام حسین علیه السلام (14 قصه، 14 معصوم) توسط مجید قائمی و کتاب 10 قصه عاشورایی برای بچه ها توسط محمد حبیبی معرفی شد. نشست جمع خوانی کتاب همراه با زیارت اربعین در کتابخانه شهید سبز علیپور زرج آباد همزمان با ایام سوگواری اربعین حسینی، نشست جمع خوانی کتاب در ...
بخشش 400 زندانی در فارس به عشق حسین(ع)
به گزارش ایکنا از فارس، به نقل از روابط عمومی دادگستری فارس، حجت الاسلام والمسلمین سیدکاظم موسوی، رئیس کل دادگستری فارس امروز، 29 شهریورماه گفت: از ابتدای مردادماه امسال و همزمان با آغاز پویش معنوی به عشق حسین(ع) می بخشم در طول ماه محرم با تلاش رؤسا، دادستان ها، قضات، اعضا و کارکنان شوراهای حل اختلاف استان فارس در 16 پرونده قصاص نفس رضایت حاصل شد. وی با تأکید بر اینکه نهضت حسینی(ع ...
رضایت در 16 فقره پرونده قصاص و آزادی 400 زندانی در ماه محرم
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز فارس ،رئیس کل دادگستری استان فارس گفت: از ابتدای مردادماه امسال و همزمان با آغاز پویش معنوی به عشق حسین می بخشم با تلاش روسا، دادستان ها، قضات، اعضا وکارکنان شورا های حل اختلاف استان فارس در 16 پرونده قصاص نفس رضایت حاصل شد. حجت الاسلام و المسلمین سید کاظم موسوی با تاکید بر این که نهضت حسینی (ع) مبتنی بر عفو و گذشت است. افزود: به برکت راه اندازی "پویش به ...
عکس/ سنگ تمام مجازی رضا صادقی برای تولد همسرش
... هر چقد بد میشم اما تو نجابت می کنی بخوانید: ویدیو/ رفتار جالب و بامزه دختران رضا صادقی در برابر یک پسر بچه در هواپیما رضا صادقی خواننده متولد 25 مرداد 1358 در بندرعباس است که اولین بار با تلاوت قرآن فعالیت او آغاز و سپس عرصه موسیقی شد. وی نخستین آهنگ خود را در سال 1371 با نام راز عشق خواند و آلبوم او با همین عنوان در سال 1372 منتشر شد. از نمونه آلبوم های رضا صادقی می توان به زندگی کن، یعنی درد، همین، کما، عاشقم من و پیرهن مشکی اشاره کرد. ...
چگونه اعتیاد فرزندان مان به فضای مجازی را درمان کنیم؟
راست و دروغی را بزند. به هر شکلی آدم ها را فریب دهند. یا ممکن است سایت هایی که ویدئو های مستهجن نشان داده است و صحبت ها و کارهای خلافی در آنجا وجود داشته باشد که بر روی تو تاثیر بدی بگذارد. بچه های معصوم و پاکی مثل تو خیلی راحت می توانند گول بخورند و خطرات بدی برای تو به وجود بیاورند . فرزندمان را از خطری که او را تهدید می کند با خبر کنیم به فرزندتان بگویید: تو ...
اخبار یام تسلیت مدیرکل غله استان به مناسبت اربعین حسینی
تاریخ بشریت افزود و موجب شد تا نهضت عاشورا به عنوان الگویی منحصر به فرد برای حقیقت طلبان، حق جویان و آزادگان جهان جاودانه شود، از آن روز به بعد اربعین مُوعدِ عشق ورزی به اباعبدالله الحسین(ع) و کربلا میعادگاهِ بروزِ این عشقِ بی پایان شد و سال هاست که در این ایام تمامی مسیرهای وصل به معشوق، مملو از خیلِ دلباختگان و راهپیمایانی است که از اقصی نقاط گیتی رهسپار دیار کربلا می شوند و همه سختی های سفرشان ...
روایت سخنگوی شورای نگهبان از مراسم اربعین امسال
) است و بچه ها در آن محبت، مرام و غیرت عبدالله (ع) و قاسم (ع) را مشق می کنند. همه به دنبال سبقت گرفتن در دوست داشتن محبوبند، مسابقه ای برای ابراز عشق! در این طریق هر که هر چه دارد نثار حسین (ع) می کند؛ جرعه ای آب، سفره ای رنگین، پایی تاول زده و تنی خسته؛ تفاوتی ندارند. هر چه هست عاشقانه است و تنها خواسته اینجا این است که حسین خود را از ما نگیر . اینجا تمرین عاشقی است و شگفت اینکه ...
بازگشایی مدارس
در این تقویم، این من معلم هستم که قبل از همه ی کسان، رایحه ی خوش بوی بازگشایی مدارس را حس می کنم. فروغ مهر را می بینم، همان مهرماهی که در آن تولد یافته ام، تولدی در منظر عشق به معلمی. مهرماه 54 در دانشسرای عشایری شیراز بود که از آموزگارم بهمن بیگی هدیه ای ارزشمند گرفتم ...