روایت بنّایی که شکنجه گاه برای ساواک ساخت
سایر منابع:
سایر خبرها
دلم بمان و پایم برو نیست/دلتنگی هایی که با مرور خاطرات آرام می شود
شهید بهمن حسین زاده که مادر دو جانباز اصغر و جعفر است با بیان خاطراتی از فرزند شهیدش با زمزمه بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت می کند گفت: ثمره ازدواجم شش فرزند شد، دو دختر و چهار پسر که بهمن سومین بچه ام بود. در هوای سرد زمستانی بهمن ماه سال 42 بود که درد تمام وجودم را گرفت و چون همسرم مشغول کار در بیرون از خانه بود، از دخترم خواستم که به خانه همسایه برود تا کمک بیاورد اما قبل از ...
شوهر پولدارم همه ثروتش را به پای مواد ریخت/ او دخترهای 9و12ساله مان را برای گدایی سر چهارراه اجاره می داد
.... ابوطالب بعد از دیپلم به کشور آلمان رفته بود تا در آن جا به تحصیلات دانشگاهی ادامه بدهد ولی برای کسب درآمد در آن کشور، رستوران های زنجیره ای راه اندازی کرده بود و اوضاع مالی بسیار خوبی داشت. من هم که این شرایط و وضعیت را از زبان اطرافیانم می شنیدم خیلی برای ازدواج با ابوطالب مشتاق شدم و بدین ترتیب با برقراری تماس تصویری با آلمان من و ابوطالب با هم صحبت کردیم و به همین طریق با خطبه عقد ...
در گفتگوی حیات با پدر شهیدان مظفری مطرح شد؛ فرزندانم تنها برای تماشای فوتبال آمده بودند/ پسرانم روز قبل ...
درآمد و همه را بیدار و آگاه کرده بود، همسرم با دو فرزندم و با بچه سومم که دو سال و فرزند چهارمم که بیست و هفت روزه بود به سمت چوار رفتند. خانه پدرم در سمت مشرق زمین فوتبال چوار بود، همسرم می خواست بچه ها را از معرکه دور کند و با اعضای خانواده پدری و سایر دوستان از طریق جنوب میدان فوتبال به طرف جان پناه بروند. وی ادامه داد: از آن جاکه فرزندانم علاقه زیادی به فوتبال داشتند، به طرف میدان ...
صدای ما را برسانید که خانه خراب شدیم؛ درد بیشتر زنان زلزله زده...
شعار سال: یکی کودک سرطانی دارد، دیگری زنی باردار است و خانواده ای با نوزاد چندماهه اش، همه را لرزشی شبانگاه آواره کوچه و خیابان کرد. آشیانه هایی که روزی محل آرامش این خانواده ها بود، دیگر تصور حضور در آن برای این زلزله زدگان مملو از ترس خواهد بود. حالا هرکدام از آن ها در ابهامی تلخ از آینده به سر می برند و اندوه خانه هایی با تخریب جدی در دلشان سنگینی می کند؛ خانه هایی که مشخص نیست چه زمان بازسازی خواهد شد تا جنب وجوش دوباره شهر رنگ زندگی به آن ها ببخشد. شهرستان خوی در هشتم بهمن ماه با زلزله ای 5.9 ریشتری مردم را سرگردان بیرون از خانه کرد و با گذشت بیش از دو هفته همچنان این آدم ها آواره کوچه و خیابان هستند. عده ای از خانواده ها در چادر های دولتی و کمپ های هلال احمر با سرما دست وپنجه نرم می کنند، اما عده ای دیگر همین سهم اندک بعد از آوارگی هم نداشتند و شب های خود را به دلیل ویرانی خانه و ترس تخریب دوباره بدون چادر در خودرو های شخصی روز می کنند. در کنا ...
ساواک با یک ساعت بازجویی یک سال زندانی ام کرد!
تربیت و پرورش قرآنی پدر و مادرم اهل اردبیل و از متدینین این شهر بودند، اما من متولد سال 1327 در تهران هستم. مادرم، استادان قرآن خوبی داشت و همین امر باعث شد ما هم با قران آشنا و مأنوس شویم. مادرم استادی به نام شیخ العلمای صدوقی داشت. زمانی که خیلی ها می گفتند معنی قرآن را نمی شود فهمید، آقای صدوقی برای خانم ها تفسیر قرآن می کرد. مادرم از آنجا بیشتر با قرآن مأنوس شد، به طوری که حافظ قرآن شد و ما را هم با قرآن بزرگ کرد. برایمان قصه های قرآنی می گفت و روایات قرآن را دائم در زندگی بیان می کرد. پدرمان هم متدین بود. او و برادرم در بازار به جریان معترضین دستگیری امام پیوسته بودن ...
شاگرد استاد فرشچیان: ایران یعنی یک میلیون و 648هزار کیلومترمربع هنر، عشق و معماری
فهرست عناوین (با کلیک روی هر عنوان به آن قسمت منتقل می شوید) 1 خانواده ای چیره دست در هنر و فرهنگ 2 همکاری با هنرستان 3 تأثیرگذاری تابلوی ظهر عاشورا بی بدیل است 4 نیم نگاهی به کتب چاپ شده هنری 5 کارهایم امضا ندارد 6 کتاب گویای هنر، تاریخ و فرهنگ یک ملت است 7 همسرم 30سال روزی 10 ساعت برایم کتاب خواند 8 نباید برای نعمت خدا بخل ورزید 9 همه کارهایم را دوست دارم 10 هنر ذاتی است 11 بچه ها به ...
روایت یک پزشک از خدمت رسانی به مردم در انقلاب اسلامی/ برای کنترل بچه شیعه ها به دنبال تنظیم خانواده بودند
بُرد اعلانات متوجه شدم برای روستاها فراخوان آموزش مامایی داده اند. پس اقدام و به خواست خود دورترین روستا به تویسرکان را برای خدمت انتخاب کردم. ترابی در ادامه به ذکر خاطره ای پرداخت و تصریح کرد: بعد از دوماه خدمت به سمیناری در همدان دعوت شدم که بعد از ارایه آمار زایمان و تنظیم خانواده، گفتند که باید آمار زایمان پایین بیاید و آمار تنظیم خانواده بالا برود. آن جا ما متوجه شدیم که برای کنترل ...
این متن بلند است اگر تا کلمه آخر نمی خوانید شروع به خواندن نکنید و گذر کنید * امیرعلی بنی اسدی
...: یادم هست اولین باری که به او نزدیک شدم و گفتم احساس خوبی نسبت به او دارم، واکنش او برایم خیلی جالب بود. فقط یک کلمه پرسید: چرا؟ در جواب گفتم شاید چون چشمانش زیباترین تصویری است که در این 20 سال دیده ام! لبخندی زد و با همان لحن شیوا گفت: شروع خوبی بود! و این آغاز دوستی من با سوزان بود. دوستی که هر دوی ما خوب می دانستیم قرار نیست به با هم بودن مون ختم بشه. سوزان ارمنی بود و پدر و مادری مسیحی و بسیار مذهبی داشت. من هم مسلمان بودم و در خانو ...
همسر شهید محمد قاسم سلگی از دلتنگی هایش می گوید | خیلی حواسش به بیت المال بود که از بین نرود
سیف فقط به خاطر عشق به زندگی همه چیز را تحمل می کرده است. او می گوید: باور کنید محمدقاسم آسمانی بود. داستان آن سه یار صمیمی از همان سال 70، شهید سلگی و مهدی نواب و حسن طهرانی مقدم، به سه یار صمیمی تبدیل می شوند. سه یاری که نامشان در لیست ترور رفته بود. سه یاری که بعد از شهادت، همسرانشان در گفت وگو با یکدیگر متوجه شدند که هر سه دوست، هر روز صبح غسل شهادت می کردند بعد سرکارشان ...
خیزش انقلاب از منبر بود
سادات برویم، در آن زمان سادات در این روز عید جلوی در خانه را آب و جارو و چراغ سردر خانه را روشن می کردند، مردم از بعد از نماز صبح و در تاریکی به دیدن آنها می رفتند. ما هم به منزل چند سید رفتیم و با آنها دیدار کردیم و تبریک گفتیم. بعد به خواست پدرم راهی منزل آیت الله آخوند شدیم در بین راه به پدرم گفتم آیت الله آخوند که سید نیست، عمامه اش سفید است! او گفت تو بیا. صریحی گفت: به خانه این عالم ...
قهرمان محله | تربیت 4 هزار حافظ قرآن به همت بانی کانون قرآن و عترت
فهرست عناوین (با کلیک روی هر عنوان به آن قسمت منتقل می شوید) 1 اولین جایزه؛ اسکناس20 تومانی نو! 2 اختصاص یکی از اتاق های خانه مان به تعلیم قرآن 3 خانه خریدم تا بچه ها قرآن یاد بگیرند همشهری آنلاین – مریم قاسمی : تعداد بسیاری از جوانان و نوجوانان حافظ و قاری قرآن ساکن در محله های مختلف تهران همه موفقیت هایشان را مرهون تلاش های او می دانند و حاضر نیستنتد به هیچ قیمتی او را از ...
زندگی نامه شهید حسن انفرادی
فرزند اولش دختر باشد که چنین هم شد. اما بچه نارس متولد شده بود واز دست رفت . حسن ، شکر خدا را به جا آورد چون معتقد بود خدا دارد آن ها را آزمایش می کند. خداوند باز او را مورد لطف قرار داد و دختری به آن ها عطا کردکه نام او را انسیه گذاشتند. دو فرزند بعدی او پسر بودند. اولی را به یاد عموی شهیدش حسین نامیدند. فرزند بعدی هم حمزه نام گرفت . او که خیلی علاقه داشت نام دخترانش را از ...
فوران خشم آزمون: والیبال برای خودتان، خداحافظ
.... پیکان از خدایش است و معلوم است وقتی ما مصدوم داریم موافقت نمی کند. با توجه به بعد مسافتی که بود ما بچه ها را تکه تکه آوردیم. *مرا از سالن بیرون کردند! حتی گفتند پخش مستقیم می شود و مردها آنجا چه کار می کنند؟! به من هم گفتند مدیرعامل هم می تواند بیاید ولی پیکان اعتراض کرد و مرا بیرون انداختند! گفتند پیکان اعتراض کرده است. ما که اینهمه هزینه می کنیم و زحمت می کشیم، آیا کار ...
دردسر دوستی فوتبالیست لیگ برتری با دختر دزد
اوایل بهمن امسال مرد طلافروشی با حضور در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه15 تهران با طرح شکایتی گفت: مدتی بود دختری جوان به عنوان فروشنده در مغازه طلافروشی ام کار می کرد. اعتمادم به او جلب شده و بیشتر کارهای طلافروشی را به او سپرده بودم. چند روز پیش یک انگشتر گران قیمت مردانه را به او دادم تا برای آبکاری و تعمیر به طبقه بالایی ساختمان محل کارمان ببرد اما ساعتی گذشت و خبری نشد. تلفن همراهش هم خاموش ...
حضور پرشور و بی سابقه مردم در راهپیمایی 22 بهمن 1401
که همه اقشار مختلف مردمی، همه قومیت های مختلف با لباس های محلی شان، با ماشین آلات کشاورزی شان حتی در بنادر ما با این قایق های تندرو در کنار ساحل، یعنی حضور یک حضور معناداری بود که من که باور کنید راستش را می گویم، در این سال های گذشته شاید بیش از دو سه دهه گذشته که من مسئولیت در این کار داشتم خدا می داند من یک چنین جمعیت و شور و اشتیاقی در روز 22 بهمن ندیده بودم. سوال: شما متولد دهه 60 هستید ...
پدر شهیدی که می خواست شاه را ترور کند
چرا پیکر مطهر فرمانده حسین در حرم رضوی آرام نگرفت؟ این سؤال بعدی من از پدر شهید است. او می گوید: در آن زمان مسؤولان آستان قدس رضوی به خانه ما آمدند و گفتند با دستور تولیت آستان، پیکر فرزندتان که از شهدای شاخص و از فرماندهان است، در حرم دفن شود، اما ما قبول نکردیم. چون به علاقه حسین به شهدای فاطمیون واقف بودم. او بار ها برای زیارت شهدا به بهشت رضا رفته بود. از طرفی دیگر یکی از محافظان افغانستانی ...
رای گیری با یک چرخ دستی
سانتی متری پای راستم، بعدها قادر به راه رفتن باشم. روزهای نقاهت من در بیمارستان سپری می شد و رفته رفته اوضاع زخم و پایم بهتر می شد. بهار سال 1358 از راه رسید و من هنوز هم به دلیل ادامه درمان و مراحل فیزیوتراپی نمی توانستم از بیمارستان مرخص شوم. روز دهم فروردین ماه خبری که ماه ها منتظرش بودم، به من رسید. همسر باردارم که ماه ها از جدایی من با او می گذشت، بچه دار شده بود و خداوند یک دختر به ما عطا ...
درخواست شرم آور عروس پررو از پدر شوهرش!
بلکه بیشتر مقابلم می ایستاد و بر این عشق هوس آلود پافشاری می کرد. با این همه نمی توانستم پسرم را به حال خودش رها کنم. به او می گفتم اختلافات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فاحشی با یکدیگر دارید به گونه ای که ازدواج شما مدت زیادی دوام نخواهد داشت. بالاخره با همه این مخالفت ها پسرم با جمیله ازدواج کرد اما اختلافات آن ها چند ماه بعد از آغاز زندگی مشترکشان شروع شد به طوری که بعد از به ...
روایت خاطرات انقلاب از زبان مسن ترین مبارز همدانی
. یک روز آیت الله آخوند با او تماس گرفت و خبر از آمدن آیت الله مدنی داد که یک روحانی از نجف به همدان آمده، سیدحاجی عصر به همراه آیت الله مدنی به منزلش که ما در آنجا بودیم آمد. آیت الله مدنی به دلیل بیماری که دچار خونریزی ریه شده بود به دستور پزشک برای زندگی به یک منطقه کوهستانی باید می رفت. همیشه همراه آیت الله مدنی بودم به مدت 14 شب نزد ایشان و در اتاق مختص به او ماندم. بعد از ...
مرد 87 ساله جانش را بر سر ازدواج دوم گذاشت
همسرم به خانه پدرم که در طبقه اول ساختمان زندگی می کند رفتیم. وقتی متوجه شدم که پدرم تنهاست و نامادری ام نیست با او بر سر مسائل مالی و خانوادگی درگیر شدم و سپس با همدستی دوستم، پدرم را با ضربات چوب به قتل رساندیم. وی ادامه داد: پس از قتل، جسد پدرم را داخل پتویی پیچیدیم و به بیابان های اطراف ورامین رفتیم. در آنجا گودالی کندیم و جسد پدرم را در آنجا دفن کردیم. متهم ادامه داد: بعد از قتل ...
خیانت به همسر با کمک زن سابق شریک
اینکه یک روز به من گفت می داند ناراحت هستم و من هم سر درد دلم باز شد و برای او از زندگی ام گفتم و اینکه مدتی است به خاطر مسائل مالی با همسرم مشکلاتی دارم. این طور بود که به هم نزدیک شدیم. *همسرت چطور متوجه شد؟ از روی تلفن همراهم فهمیده بود. چون فرانک مرتب به من زنگ می زد من هم در خانه تلفنم را روی حالت بی صدا قرار می دادم، یک روز که حمام بودم همسرم پیام های فرانک را دیده بود و ...
ملاقات با شیطان!
رستوران نبرده بودم! آن زن که فقط با آرایش های عجیب وغریب خودش را زیبا جلوه می داد به گونه ای مرا خام طنازی ها و عشوه گری هایش کرده بود که دیگر همسرم را نیز از یاد بردم و مدام برایش هزینه می کردم چون نزد او مردی پولدار جلوه کرده بودم که خانه و ماشین آن چنانی دارم! ولی یک روز وقتی همسرم داخل پارکینگ در حال شست وشو و تمیزکاری خودروام بود، گوشی تلفن مخفی مرا از زیر کف پوش صندلی پیدا کرده بود که این گونه همه ...
جنجال برسر طمعکاری پیرمرد
به خانه فرزندانش می رود و از آنها پول می گیرد. او با این رفتارها آبروی مان را پیش همه برده و دیگر نمی توانم تحملش کنم. حتی فرزندانم هم به این جدایی راضی هستند. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: حرف های همسرم را قبول ندارم. او یک زن بی سواد است. جز کارهای خانه و بچه داری چیزی نمی داند. همیشه این من بودم که بار زندگی را به دوش کشیده ام. سعی کردم بهترین زندگی را برایش فراهم کنم و در کارم هم ...
طلاق جنجالی خانم بازیگر معروف ایرانی از شوهرش / همسرم 17 سال بزرگتر از من بود! + عکس خانم بازیگر
بچه به خانه پدرم برگشتم و حدود 6 سال طول کشید که توانستیم از هم جدا شویم. همسر سابقم حتی زمانی که من دانشجو شده بودم به دانشگاه می آمد و من را با خشونت از دانشگاه بیرون میکشید و من مشکلات زیادی داشتم و تا زمانی که بچه ها 18 سالشان شود بر سر حضانت آنها همیشه درگیر بودم. ازدواج دوم لاله صبوری لاله صبوری چند سال بعد از جدایی از همسرش، برای بار دوم ازدواج کرد و پویا ...
وقتی زن عقدی و زن صیغه ای رشید رو به روی هم قرار گرفتند!
... آن زن می گفت: در دوران مجردی با رشید دوست بودم اما تقدیر به گونه ای رقم خورد که من با کس دیگری ازدواج کردم ولی این ازدواج پایدار نبود و من بعد از طلاق دوباره سراغ رشید رفتم و به عقد موقت او درآمدم اما خانواده رشید مرا نمی پذیرفتند تا این که رشید هم برای حفظ آبروی خانواده اش تن به ازدواج با تو داد و... ...
کینه مرگبار پسر به خاطر ازدواج پدر
مرد جوان وقتی فهمید پدرش برای دومین بار ازدواج کرده در اقدامی انتقامجویانه وی را به قتل رساند و اموالش را سرقت کرد. به گزارش ایران، 30مهر امسال زن میانسالی به کلانتری جامی رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد: چند سال قبل با بهروز ازدواج کردم من همسر دوم او بودم. شوهرم از همسر اولش پسر 42 ساله ای به نام اشکان دارد. چند روز قبل به ویلای یکی از دوستان در اطراف تهران دعوت شدیم. روز بعد همسرم ...
عادت ماهانه سخت زنان در چادر های خوی
، دختر بزرگ خانه که قرار بوده هفته آینده مراسم عقدش برگزار شود، حالا نه جهاز چندانی برایش باقی مانده و نه خانه ای برای برگزاری مراسم دارد. این خانواده از روز اول زلزله در چادر زندگی می کند، مادر این دخترها که زن جوانی است، از وضعیت بهداشت و عادت ماهیانه می گوید: خیلی خیلی سخت، اصلا بهداشت اینجا خیلی پایین است، از همسرم خواستم تا برای ما نواربهداشتی تهیه کند اما پیدا نکرد و همه جا بسته است و ما در ...
ارتقای سطح آگاهی مردم، توطئه های دشمن را خنثی می کند
. من که در زندان محبوس بودم، دوستان همراهم مابقی اعلامیه ها را با سرعت پخش می کنند تا هر سوءظنی که در مورد من هست برطرف شود. ضداطلاعات ارتش بعد از مدتی که متوجه شدند اعلامیه ای پیش من نیست من را آزاد کردند. وی با اشاره به اینکه در آبان سال 1350 در شهرستان مراغه مجدداً دستگیر و به تبریز منتقل شدم، تصریح کرد: پس از انتقال به تبریز از آنجا مرا به تهران و محل زندان باغ شاه قدیم، واقع در ...
من خلیل صراف، کهنه سرباز جمهوری اسلامی/ روایت یک ارتشی از انقلاب
هم رفتم سر گذر ایستادم و ده روز کار کردم. پول خوبی هم دادند. وقتی کارفرما فهمید من مثل دیگر کارگرها نیستم، پول بیشتری به من داد. خلاصه بعد از چند روز تأخیر رفتم و دکتر پرسید چرا دیر کردی؟ من هم حقیقت مطلب را به او گفتم. نشست به گریه کردن و گفت چرا نگفتی من بچه شهرستانم؟ چرا نگفتی پول ندارم؟ کار دندانم را انجام داد و از هشتاد تومن هم پول کمتری گرفت. حاج آقا فلاحیان، واسطه آشنایی نیروی ...