شهادت در لباس غواصی / بازگشت سرافرازانه از ام الرصاص
سایر منابع:
سایر خبرها
بعد از مرگ شوهرم فاسده شدم ! / حتی بچه ام را فراموش کردم !
دوباره با پدرم بحثم شد چون به هیچ عنوان حاضر نبود از موضعش کوتاه بیاید. وقتی داد و فریادها و خط و نشان کشیدن های پدرم تمام شد، منتظر ماندم تا زمان مناسب از راه برسد. نیمه های شب بود که با چند دست لباس و شناسنامه و مقداری پول و طلا خانه پدری ام را برای همیشه ترک کردم. احساس می کردم با فرار کردن می توانم از زندانی که پدرم برایم ساخته بود، برای همیشه خلاص بشوم. اما افسوس بازی روزگار تلخ تر از آن چیزی بود ...
خواهرم مصرف دلار داشت و مرد نامحرم بچه دارش کرد !
به گزارش رکنا، جوان 41 ساله ای که هنگام بازگشت به صحنه توسط نیروهای کلانتری سناباد مشهد دستگیر شده است، با بیان این که اولین بار در 18 سالگی روانه شدم، درباره سرگذشت تاسفبار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدر و مادر و همه برادر و خواهرانم به سنتی و صنعتی اعتیاد دارند. زمانی که در نیشابور زندگی می کردیم ابتدا با ترغیب دوستانم و برای آن که به دیگران ثابت کنم بزرگ شده ام، سیگار را لای ...
بی قرار شهادت در حرم امن الهی به آرزویش رسید
چند تمام شهدا نور چشم ما هستند و مقامشان در پیشگاه خداوند عالی و محفوظ است و در سنگر دین به شهادت رسیده اند اما همسرم در بهترین جای دنیا و در حرم خداوند در نهایت به آرزویش رسید. وی اظهار کرد: همسرم سال 1366 عازم حج بود، برای رفتن به حج از بستگان و آشنایان که خداحافظی می کرد نوع خداحافظی اش به طوری بود که انگار برگشتی در کار نیست و خودش هم می دانست که سفرش بدون بازگشت است. 10 روز بود که ...
مادرم آبروی ما را برده بود
تا اینکه شهرام لب به اعتراف گشود و به قتل مادرش و دوست پنهانی وی با همدستی دو دوستش اعتراف کرد. پسر جوان در تشریح ماجرا گفت: مادرم 23 سال قبل با پدرم ازدواج کرده بود. اما آنها همیشه با هم اختلاف داشتند تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم مادرم با مرد جوانی به نام صابر آشنا شده است، چون پدرم راضی به طلاق نبود مادرم یک روز با صابر از خانه مان در شمال فرار کرد و دیگر بازنگشت. من همه جا را دنبال مادرم ...
شهید حسن میر عرب رضی
. در جبهه اقتصادی به فکر جبهه نظامی و هجوم دشمن بعثی و اجانب به ایران اسلامی نیز بود، تا آنکه احساس کرد به وجود او در جبهه های جنگ حق علیه باطل نیاز بیشتری می باشد، لذا ماندن در پشت جبهه را مصلحت ندانست و تصمیم گرفت از طریق عضویت در نهاد مقدس بسیج مستضعفین و گذراندن دوره های نظامی به جبهه های جنگ علیه صدامیان رهسپار شود. شهید حسن میرعرب ضمن اینکه رفتن به جبهه را بر خودش واجب می دید، اما رضایت والدین ...
آرزویی که با شهادت برآورده شد
اینکه مادر حرفی را به زبان بیاورد، از کلامش باخبر بود. پدرم سخت گیر بود، با او کمی رودربایستی داشت، خیلی مراقب بود کاری که در خانه خیلی معمولی بود طوری انجام دهد که پدرم ناراحت نشود و مخالف خواسته او نباشد. خانواده برای جبهه رفتن مخالف بودند؟ دفعه اول که می خواست برود به دلیل سن کمی که داشت خانواده مخالفت می کرد. دفعه سوم قضیه برای خانواده جاافتاد ه تر شده بود؛ چراکه ...
گلایه امام خمینی (ره) از یک فرزند شهید/ ازدواج دو فرزند شهید به دستور امام راحل
... جوانی که یک فرزند شهید و جوانی حزب اللهی است، نزد من آمد. وی چند روز به خواستگاری رفته بود و کارش تاب می خورد. وی یک مورد را پسندید و به خواستگاری رفتند، اما عروس وی را رد کرد. پس از آن پسر به دختر زنگ زد و از او پرسید: تو چرا مرا رد کردی؟ دختر گفت: پدر تو در جبهه شهید شده است. من می خواهم با کسی که پدر دارد ازدواج کنم. من می خواهم پدرشوهر داشته باشم. پسر از ...
با اصرار شوهرم، دوستش مرا بی عفت کرد! / مرد بی غیرت در کلانتری مشهد لو رفت!
نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و بی ...
پسری مادرش و مرد مورد علاقه او را کشت
نام لاله است که در شمال ایران زندگی می کرده است. تحقیق درباره زندگی لاله نشان داد این زن مدتی قبل از خانه شوهرش فرار کرده و با مرد دیگری به نام صابر زندگی می کرده. او بعد از فرار از خانه اش در شمال به تهران آمده و خانه ای اجاره کرده بود. همچنین مشخص شد این زن 23 سال قبل زمانی که نوجوان بوده، مجبور به ازدواج با مردی شده بود که 30 سال از خودش بزرگ تر و از اتباع افغانستان بود ...
پدر شهیدان محمد و حسین صالحی درگذشت
به گزارش ایسنا، پاسدار حاج قدمعلی صالحی پدر شهیدان محمد و حسین صالحی به فرزندان شهیدش پیوست. مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر این پدر شهید،عصر امروز یکشنبه 18 تیرماه 1402 از درب مسجد حضرت ابوالفضل (ع) واقع در خیابان 16 متری به سمت گلزار شهدای امام زاده سیدمحمد خمینی شهر بر گزار خواهد شد. مراسم ترحیم و بزرگداشت آن مرحوم روز یکشنبه 18 تیر 1402 بعد از نماز مغرب و عشاء و روز دوشنبه ...
بیان رشادت های شهدای غواص در کتاب من رضا هستم
آمده او در سطح آموزشگاه ها و شهر و استان می پردازد که تا چندی قبل از شهادت تداوم داشته و با دوران حضور او در جبهه عجین می شود، در جایی که در تیم دانشگاه با بزرگان و قهرمانان این ورزش و بازیکنان تیم ملی هم بازی شده و از آنان درس ها می آموزد. ورود شهید به دانشگاه شهید بهشتی در رشته پزشکی و هم خانه شدن با شهیدان احدی و کاظمی بخش زیبای دیگری ازین کتاب است که اوج رشد روحی و آشنایی با مفاهیم عالی ...
محبوب ترین کوتاه قامت ایران: صبح رفتم خواستگاری و شب عقد کردیم!
وجود مضجع منور رضوی در شهر مشهد باعث شده که این شهر همواره میزبان اقشار مختلف باشد؛ زائرانی که از گوشه و کنار کشور عزیزمان برای زیارت به پایتخت معنوی ایران می آیند تا با زیارت حرم نور روشنی و امید در قلب هایشان بتابد. به گزارش همشهری آنلاین، در این بین مشهد طی سال میزبان هنرمندان کشور است؛ چهره هایی که سال ها از پنجره صندوقچه جادویی به خانه های ما آمده اند یا ما با دیدن آثارشان در پرده ...
تهران به روایت نواده مظفرالدین شاه | ماجرای جالب اولین آدامسی که دست تهرانی ها رسید | روایت قحطی، بیکاری ...
نظر شهری چه شکلی بود؟ بله من دوازده یا سیزده ساله بودم که از ایران رفتم. خب آن موقع خیابان ها خیلی شان سنگفرش شده بودند. هنوز آسفالت نبودند و درشکه بود. ما درشکه سوار می شدیم، تاکسی آمده بود، ولی مردم بیشتر درشکه سوار می شدند و این درشکه روی سنگفرش ها لیز می خورد و مردم می ترسیدند. تهران شهر خیلی کوچکی بود. خانه ما در این زمان در خیابان طالقانی بود، نزدیک دانشگاه. پدرم تند ...
همسر برای پرداخت کرایه خانه پیشنهاد بی شرمانه به من می دهد/ صاحبخانه مجرد است و...
کردم در پاسخم گفت: ناراحت نشو می توانی در مکان های شلوغ و چهارراه ها گدایی کنی تا درآمدی برای خودت داشته باشی! به هر کسی نوزاد گرسنه ات را نشان بدهی مبلغ زیادی به تو کمک می کند. تازه بعد از این ماجرا بود که فهمیدم همه خانواده همسرم نه تنها در شهر گدایی می کنند بلکه پدرشوهرم نیز به شیشه اعتیاد دارد و چیزی برایش مهم نیست. این گونه بود که صاحبخانه وسایل مان را بیرون ریخت و من در حالی سربار خانواده ام شدم که پدرم نمی تواند هزینه های فرزندم را پرداخت کند. از سوی دیگر می ترسم پسر 18 ماهه ام را به پدرش واگذار کنم چرا که او هم در خانه پدرش زندگی می کند و احتمال دارد پسرم را بفروشد و ... ...
ویدئو | مادرانه، روایتی از دلتنگی مادران شهدا | شهید حسن جام خورشید
به گزارش شهرآرانیوز ، قبل از رفتن به جبهه مادر برای پسر شانزده ساله اش همه چیز را ترسیم می کند که ممکن است اسیر یا شهید شود، اما با این حال او راهی می شود. شهید حسن جام خورشید سال ها مفقود الاثر باقی می ماند و چشم انتظاری مادر هرگز تمام نمی شود و در دوران بازگشت اسرا برای شنیدن نامش همه جا می رود. یک شب خواب پسرش را می بیند که از او می خواهد اینقدر بی تابی نکند وبعد از آن ...
زن جوان در یک قدمی قصاص
. من مغازه داشتم و در آنجا لباس می فروختم. اما شوهرم مخالف کار کردن من بود. مردی که از مشتری هایم بود چند قرص به من داد تا آنها را به شوهرم بخورانم. من هم قرص ها را به او دادم اما نمی دانستم قرص ها کشنده است. من برای سومین بار قرص را به شوهرم دادم اما او حالش بد شد و جان سپرد. وی در ادامه رازهای مخوفی را فاش کرد و گفت، قبلاً نیز چندبار قصد داشته است تا شوهرش را سر به نیست کند که ناکام ...
بیش از 110 جشن ولایی عید غدیر در شهر کرج برگزار شد
های جشن عید غدیر در مرکزیت استان البرز اعلام کرد. حدادپور گفت: برای نخستین بار تولیدات رسانه ای متنوعی به مناسبت عید غدیر با همکاری حوزه هنری در شهر کرج تولید و منتشر شد که نماهنگ صبح بیعت، مرد میدان، ماه من، نماهنگ دو زبانه پدر خاک، قطعه موسیقی شیر خدا از جمله این تولیدات فرهنگی و رسانه ای بوده است. وی افزود: شب شعر کشوری نَفْس نبی نیز از دیگر رویدادهای مهم فرهنگی شهر کرج ...
تندروی برخی سلیقه من نیست، اما به آن ها احترام می گذارم/ شنیدن بعضی تهمت ها برایم عادی شد
فرهنگ امروز که نسبت به بنده محبت و التفات دارند. در دوران کودکی ام آنچه که بیش از همه در جهت بخشی علایق من مؤثر بود مرحوم پدرم بود. تحصیلات پدر من در حد ششم ابتدایی بود که در سال 1312 در دبستان نوشیروان در جنوب تهران خیابان مولوی به پایان رسانده بود. ایشان شغل آزاد داشت و شغلش تناسبی با علم و فرهنگ نداشت، اما ذاتاً به شعر علاقه داشت، شعر را خوب می فهمید و بسیار از حفظ داشت و قلم خوبی هم داشت. از وقتی ...
زندگی برادرم مثل وصیتنامه بود
می داد وظیفه خودش می دانست و جبهه رفتن را نیز وظیفه خود دانست. وی ادامه داد: قبل از برادرم فریدون ، برادر دومم نیز به جبهه رفته بود و در آن زمان فریدون در خانه بود و همگی منتظر خبر سلامتی برادر دومم محمد بودیم، وقتی نامه محمد دیر به دستمان رسید، مادرم نگران شد، برای همین برادرم فریدون مادرم را باقطار به اهواز و اندیمشک برد و بالاخره از آن یکی برادرم خبر گرفتند و گفته بودند که تازه به مر ...
دردسر ازدواج مدیرعامل یک شرکت با دختر توهمی
... یک سال از این کارها البته بچه بازی هایم نگذشته بود که روی دیگر پژمان را دیدم، مردی آرام به یک دیگ پر از آب جوش تبدیل شده بود که هر لحظه امکان انفجار وجود داشت.او حتی قید بچه را هم زد و خیلی زودتر از آنجه که تصور می کردم، با دادن مهریه، طلاقم را داد و به خانه پدری ام برگشتم. هر بار با او تماس می گرفتم تا بخواهم به خاطر بچه کوتاه بیاید، یک جمله می شنیدم: تو من را نزد همه شکستی و ...
بازیگر معروف سریال های طنز: نباید یک لکه سیاه در زندگی ام باقی بماند
طرز تفکرش را رشد بدهد. در ادامه گفت وگوی ما را با او و پسرش راستین می خوانید. امیر غفارمنش به روایت خودش کیست؟ نمی توانم بگویم بچه پایینم یا بالا، ولی از طبقه متوسط هستم. من زود بزرگ شدم. کودکی نکردم. دلیل شیطنت های الانم هم همین است. توی سن سیزده سالگی، یک بحران برایمان پیش آمد. حقوق پدرم قطع شد و من مجبور شدم کار کنم. پدر، خواهر و برادرم هم از ما دور بودند. توی آن سن همه ...
مریم پس از همخوابی همزمان با مردان غریبه در خیابان معتاد شد
فشار بگذارد مدتی بچه ها را با خودش برد اما مددکارم کمک کرد از طریق دادگاه بچه ها را پس گرفتم. حالا می گویم یکی از بچه ها را تو بزرگ کن قبول نمی کند. *رابطه ات با خانواده ات چطور است؟ با مادرم پنج سال قهر بودم. سر بچه دوم در بیمارستان خمار بودم، وقتی مادرم سراغم آمد او را کتک زدم و او قهر کرد. تازه با هم آشتی کرده ایم. خواهرم که باعث آن تجاوز گروهی به من بود مشکل روانی پیدا ...
تجاوز فجیع و دسته جمعی به دختر جوان در تهران | ماجرا چه بود؟
.... مریم زن جوانی است که سرگذشت پردردش، از طلاق والدین، تجاوز گروهی، خیابان خوابی و بازگشت به زندگی گفته است. مریم زنی است که نزدیک به 20 سال اعتیاد داشت و حتی فرزندانش با اعتیاد به دنیا آمدند؛ اما او توانست اعتیادش را ترک کند. مریم برای سایت جنایی از طلاق والدین، تجاوز گروهی، فرار از خانه، اعتیاد پدر و خواهر، کتک های شوهر و بدبختی های دیگر زندگی اش می گوید؛ البته ...
زرنگ بود که شهادت او را برگزید!
عندربهم یرزقونند. جانبازی محمدنبی اسدی صحبت که به حضور اعضای خانواده در جبهه مقاومت می رسد، از محمد نبی می خواهم از خودش هم برایمان بگوید. از روز هایی که برای دفاع از حرم لباس جهاد برتن کرد و راهی شد. او می گوید: من هم مانند محمد الله درس می خواندم و سه ماه از ایشان زودتر به ایران آمدم تا خودم را به منطقه برسانم. به ایران آمدم و سال 93 ثبت نام کردم که به جبهه بروم؛ برای جهاد و مبارزه ...
حنجره ای برای خدا + فیلم
دارفانی را وداع گفت و رحیم که فقط 25 سال داشت به تهران آمد تا جای خالی پدر را در مسجد امام پر کند. خودش ماجرا را این گونه تعریف می کند: مرحوم پدرم 1322 خورشیدی برای نخستین بار اذان را در رادیو گفت و همین روند تا 1326 خورشیدی که برنامه سحری را به صورت زنده اجرا می کرد، ادامه داشت. او در 1329 خورشیدی سکته کرد و من قبول کردم، جای او اذان بگویم تا الان که با این سن و سال هنوز مشغولم و افتخار دارم که با گفتن ...
عیدی خاص مولا در عید غدیر
همزمان که سیده سمانه از شب عید غدیر 12 سال قبل برایم می گوید همسرش وارد خانه می شود و بعد از خوشامدگویی می گوید: خدا بیامرز پدر و مادرم عاشق اهل بیت و سادات بودند برای همین می خواستم که با دختری سیده ازدواج کنم. ازدواج با سادات حس برگزیده شدن برای خدمت به خاندان عصمت و طهارت را به من می داد. برای همین بیشتر از همسرم مشتاق و حساس به برگزاری باشکوه جشن عید غدیر هستم شبی که همسرم برای شما ...
شرم میاد اسم مرد روی شوهرم بگذارم/اعتراف های تکاندهنده زن جوان از خواسته های غیرمتعارف همسرش
اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد مراجعه کرده بود. این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ ...
عزم پیامبر (ص) در میدان مباهله دشمن را به عقب راند
گفت که اگر فردا پیامبر با چند تن از اصحابش به میدان آمد با او مباهله کنید اما اگر با خانواده و عزیزانش آمد، مباهله نکنید. وی با اشاره به اینکه نوع آرایش و ترکیب و آرایش جبهه و سطح اراده ما در مواجهه با دشمن، عامل بازدارنده است، تصریح کرد: با الهام و الگوگیری از نبی مکرم اسلام، باید بدانیم که در شرایط کنونی و در عرصه جنگ ترکیبی نوع آرایش و عزم راسخ ما در برابر دشمنان تعیین کننده است. ...
درباره همت فاطمه سریرپور در کارآفرینی و احیای صنایع دستی منطقه اش؛ خودم را باور کردم
گفتم که بدانید خانواده تا چه اندازه می تواند در ایجاد اعتماد به نفس در فرزندانش تأثیر داشته باشد. همین حالا هم که دیگر یکی از عموها و پدرم در میان ما نیستند، وقتی به روستا می رویم باز هم عمویم می گوید باید تا روستا شما راننده تراکتور باشید و این، حس بسیار خوبی به من می دهد. همه چیز از یک پیامک آغاز شد من در روستای خودمان و همچنین در یزد درس خواندم. به خاطر شغل همسرم که در اداره ...