خرده روایتی متفاوت از پرواز 752؛ شوق وصل به مجالس مذهبی در قلب اروپا
سایر منابع:
سایر خبرها
می گفتند ایران سرزمین کفر است!
را رها می کند و همراه پسردایی اش (حسن) به زمین های تحت اشغال داعش می رود. آنجا هم بلافاصله با حسن ازدواج می کند؛ با اینکه هنوز از شوهر قبلی طلاق نگرفته! این زن ریزنقش و کوتاه قامت، موبه مو در گفت وگو با بازجو، از عقاید و افکار و تبلیغات داعش می گوید و همه چیز را فاش می کند؛ هرچند حین بازجویی متوجه می شود نیروهای اطلاعاتی در ایران، بسیاری از قضایا رو زودتر از او کشف کرده اند. آنچه در ادامه می ...
فرازی از وصیتنامه غواص شهید مهدی حیدری
بودم . ولی دیگر نمی خواهم بدون وصیت باشم خدایا چگونه سخنان دلم را بنویسم نمی توانم چیزی بنویسم چون نگارش را به خوبی نمی دانم ولی چند دعا درباره خودم می کنم که انشا ا... خدا قبول کند. بار الها توانایی و قدرت را در ما ایجاد فرما تا به اسلام عزیز خدمت نمائیم. بار پروردگارا سبکبارم کن ، خالصم کن پاکم کن . بعد توفیق شهادت نصیبم نما چون می خواهم پاکیزه تو را ملاقات کنم اما چه کنم ...
ماجرای آخرین ذکر لب های شهید سیاهکالی
نشستند و گریه می کردند. گفتم: برای چی گریه می کنید؟ باور کنید دروغه! من سه روز پیش با حمیدم حرف زدم، گفته بهم زنگ می زنه حالت شوک زدگی بدی داشتم، با همه وجودم می خواستم کاری کنم که این حرف ها را باور نکنم. هق هق می کردم، ولی گریه نه! مادرم خیلی نگرانم شده بود، به پدرم گفت: بریم خونه عمه، اینجا بمونیم فرزانه دق میکنه! . درست بعد از اینکه من با ...
حاج حسین ؛ سردار شهیدی که رشادتش بدون مرز بود
: پدر این حرف ها را نزنید، اگر عباس شهید شده و من مجروح شده ام، به خاطر این است که شیری که عباس خورده از شیری که من خورده ام، پاک تر بوده است، به همین خاطر او شهید شده و من مجروح شده ام. به حسین گفتم: به جبهه نرو تا سالم و پیش من و مادرت بمانی، چون عباس شهید شده، گفت: پدر به خدا قسم تا جنگ و امام راحل هست، من دست از جبهه برنمی دارم و با آن حال مجروحیت دوباره به جبهه رفت. هر وقت ...
فرماندهی که تاکتیکی ترین و خلاق ترین بود
...، نباید بمیرید؛ شماها همه تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته ی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان شاءاللَّه خبر من را هم به تان بدهند! فاصله ی بین مرگ و زندگی، فاصله ی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی ...
(عکس) آخرین مصاحبه خواندنی جهان پهلوان تختی: می خواهم زن بگیرم!
کردند که بلند شوم و راه بروم در حالی که در بیمارستان ما چنین بیماری را بعد از عمل جراحی مدتی طاق باز می خوابا نند. رفتم بر سر سئوال دیگر. از تختی سئوال کردم حالا که به وطن برگشته اید، اولین سئوال مردم بعد از احوال پرسی این است که آیا به کشتی گرفتن ادامه می دهید؟ تختی در پاسخ این سئوال کمی مکث کرد. انگار خاطرات 12 سال قهرمانی جهان، آن همه فریاد ها و هورا ی لذتبخش مردم به هنگام پیروزی در گوشش ...
تقویم نجومی امروز چهارشنبه 20 دی 1402 | تقویم نجومی همسران چهارشنبه 20 دی 1402
از روز جمعه 15 دی 1402 از ساعت 16 شروع و در روز یکشنبه 17 دی 1402 ساعت 24 به پایان رسید. قمر در عقرب بر مبنای برج عقرب یک مبنای دیگر که اهل نجوم در رابطه با قمر در عقرب بیشتر از آن آگاهی دارند و سختی کار آن این است که شناخت آن نیاز به تخصص های خاص نجومی دارد، وجود قمر در برج عقرب هست که معمولا از انتهای زمان وجود قمر در صورت فلکی عقرب آغاز می شود و تا دو روز بعد ادامه دارد ...
دلنوشته هایی از جوانان کشورهای مختلف برای سردار دل ها
برایت تنگ شده بود، من هر بار که به کار شما فکر می کنم، شرمنده می شوم، از شما می خواهم که برای من دعا کنید تا سپر دین خدا و انسانیت باشم و به مردم فلسطین و تمام نقاط جهان که در حال سختی هستند کمک کنم، من شما را خیلی دوست دارم و واقعاً شما قهرمان بودید. * به شدت یاد شما افتادم، ای کاش آن قدر زود نمی رفتی عینی رضوی از هندوستان: ای حاج قاسم سلیمانی! خدا درجات شما را ...
واکنش متفاوت به حذف از تیم ملی: باید بهترین بشوم!
ها پیش می آید. مهم این است که آدم بتواند توانایی های خودش را حفظ کند. این اتفاق برایم خیلی سخت بود ولی همانطور که گفتم به هر حال نظر سرمربی تیم ملی است و همه باید به آن احترام بگذارند. او می داند چه بازیکنانی به کار تیمش می آیند. من در این خصوص نظری نمی توانم داشته باشم که چرا هستم یا چرا نیستم. تنها کاری که می توانم انجام بدهم این است که هر روز بهتر بشوم. به نظرم این بهترین چاره و بهترین انگیزه ...
تقویم نجومی امروز چهارشنبه 20 دی 1402
...> این ذکر باعث عزت دائمی می شود. نماز روز چهارشنبه از آن حضرت [امام عسکری] روایت شده: هرکه روز چهارشنبه چهار رکعت نماز بجای آورد و در هر رکعت پس از سوره حمد یک مرتبه قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ و إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ بخواند خدا توبه او را از هر گناهی که باشد می پذیرد و حوریه ای در بهشت به همسری او درمی آورد. راوی از آن حضرت پرسید در چه وقتی از روز باید این نماز را ...
بیانیه حوزه حضرت صدیقه کبری(س) سپاه قرچک در محکومیت حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
دست داد یا از برادری که به خواهرش قول داد تا عمر دارد از خواهرش مراقبت کند و اکنون کنار مزار خواهر شهیدش است ؟ از عشقی بنویسم که بعد از دوروز دوری و فراغ کنار پیکرش است و آرزوهای بر باد رفته اش را تماشا می کند و درد فراغ را دارد و شانه ی لرزان و اشک مردانه اش عرش خدا را میلرزاند ،یا بهت و تعجب دختر بچه ای کنار تابوت مادرش گفتم تابوت مادرش ؟ای وای امان از دل زینب اوهم این صحنه هارو دیده ...
شهید رو سفید
لحاظ معنوی رشد داد، یکی ادب او و دیگری راز نگهداری او بود. میگفتند ادب احمد فوق العاده بود و این ادب شاه کلید همه چیز بود و به خیلی چیزها رشد داد. از سخنان معروف اوست که معتقد بود: "ما اهل اینجا نیستیم ؛ ما اهل جای دیگر هستیم. باید برای آنجا خیلی ما تلاش بکنیم ، ما یک صف بزرگی جلویمان ایستاده که ما را تحویل بگیرند، آن صف را ما کاری نکنیم که رو برگرداند از ما ! دلها را ...
خواهری که دلتنگ برادر بود
.... اینها خاطرات دوست داشتنی بچه های کتابخانه ی یادگار امام خمینی (ره) استان قم است که لحظه های خوش زیارت خود را نوشته اند و دوست دارند با خواندن این خاطرات شما هم حال خوشی را تجربه کنید. *** ستاره ای در آسمان من در یک شب پرستاره با خانواده به زیارت حرم حضرت معصومه رفتیم. در آن شب خیلی خوشحال بودم و احساس می کردم آن صحن آینه ی حرم مثل ستاره های در ...
اظهار ارادت 2 خواننده به سیدالشهدا(ع)+فیلم
کاروان شب، باد فنا به ملک بقا می برد مرا با بال شوق ذره به خورشید می رسد، پرواز دل به سوی خدا می برد مرا گفتم که بوی عشق که را می برد ز خویش؟ مستانه گفت دل که مرا می برد مرا آخر نگهی به سوی ما کن، دردی به ارادتی دوا کن، یا حسین حسین، حسین جان ما را تو به خاطری همه روز، یک روز تو نیز یاد ما کن، یا حسین حسین، حسین جان در این جهان به خدا تا رمق ب ...
صورتش سالم بود و پذیرای بوسه خداحافظی مان شد
: این وقت شب جایی میروی. گفت: نه می خواهم بخوابم. گفتیم: این طوری. با خنده تشک را تا زد. روی ملحفه خوابید و پتو را کشید رویش و گفت: عادت کردم آماده باش بخوابم. آهسته تر ادامه داد: دعا کنید خداوند لیاقت شهادت را به من عطا کند!. همراه 6 شهید دیگر آمد خبر شهادتش را هم خودم به اهل خانه دادم. از سرکار برمی گشتم که بعد از پیچ کوچه، دو نفر را جلوی در خانه مان دیدم. دیدن آن دو نفر! دلشوره ای ...
شهادت لباس تک سایز پسرانه نیست!
گروه زندگی؛ زینب نادعلی: چه کسی فکرش را می کرد بعد از تصویر سردار سیدرضی قاب عکس دختری 20 ساله بنشیند میان حجله معراج الشهدا! همان عکسی که اولین بار همه ما را با فائزه آشنا کرد. عکسش را در یادمان شهدای کردستان گرفته بود همین پارسال. وقتی با چادر و چفیه سبز رنگش کنار آن تابلوی با ولایت تا شهادت ایستاد و چشم دوخت به دور دست ها هیچ یک از دوستانش فکر نمی کردند یک روز این قاب دست به دست بچرخد و زیرش ...
وقتی امام فرمود: خدایا من را با حاج عیسی محشور کن.
بهت زدگی از این اتفاق رفتم کنار حضرت امام ایستادم و عکس را گرفتیم. بعدا خودِ حاج رضا این عکس را خدمت امام برده بود. وقتی امام این عکس را امضا کرد، خانم امام گفت: چه عکس خوبی گرفتید. حق حاج عیسی هست که یک چنین عکسی داشته باشد . عکس فوق را به همراه امضای امام قاب شده در منزل دارم. حاج عیسی بعد از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به خدمتش در بیت امام ادامه داد. او در خاطره ای از ...
آمده ام تو به دادِ دلم برسی
...> بقیه صحبت هایش را نشنیدم، من که از ذوق روی دو زانو ایستاده ام، این اتفاق از آن اتفاق هایی بود که چند روز بعد تازه به خودت می آیی و متوجه می شوی چه بر تو گذشته است. به عنوان فعال در حوزه هیأت از بزرگ ترین آرزوهایم بود که بشنوم: قرار ما چهارشنبه 6 صبح به آدرسی که همه عالم بلدند؛ که شنیدم. حالا شب دیدار شده، خواب را بر خودم حرام می دانم، راستش را بخواهید ترافیک سنگین کرج - تهران نیمی از ...
این جا خبری نیست!
چرا؟ چون مولایش امیرالمومنین (ع) بود که وقتی می خواست کار دشمن را تمام کند، کمی صبر کرد که نکند هوای نفس، حتی کمی غالب باشد و بعد برای رضای خدا و قربتاً الی الله دشمن را نابود کرد. از آن دسته آدم ها بود که به خودش سخت می گرفت و به هوای نفس، مجال خودنمایی نمی داد. از پیروزی هایی که کسب کرده بود و موفقیت هایی که به دست آورده بود، هیچ وقت صحبت نمی کرد. حتی از نبرد خرمشهر که به آن آزادی آن ...
حب الحسین(ع) یجمعنا تنها یک شعار نیست
، هرچند در نهایت برنامه در زمان و ساعت مقرر برگزار شد. در همین راستا علیمی در خلال برنامه شب گذشته توضیحاتی ارائه کرد، در بخشی از این صحبت، حمیدرضا علیمی تاکید کرد: من نه با کشورم، نه با انقلاب و نه با رهبری مشکل ندارم ولی درد مردم رو می گم، نمی تونم ساکت باشم؛ من بگم گوشت کیلو 500 هزار تومنه ، مردم کمرشون زیر بار فقر و گرونی خم شده، ضدانقلابم!؟ خدا هر کس که به خون ش ...
ابوعمار، فرمانده شهیدی که از مردم بود
و موفق به اخذ دیپلم شد. تحصیل در آلمان و آشنایی با امام بعد از پایان خدمت سربازی، سال 1355 در اداره برق اصفهان مشغول به کار شد و در همین ایام، مبارزات سیاسی علیه رژیم را از سر گرفت. بعد از دستگیری یکی از دوستانش در سال 1356، عازم بهشهر شد و فعالیت های انقلابی خود را در آن جا ادامه داد. سپس در همین سال (1356)، جهت ادامه تحصیل به آلمان رفت و در دانشگاه عالی فنی فرانکفورت مشغول ...
بوسه هایی که حسرت همیشگی خاله کبری شد
کردم آیت الله است اما نبود. شب و روز غصه می خوردم. ناراحتی اعصاب گرفته بودم. شب ها که همه می خوابیدند می رفتم روی پشت بام. سرما و گرما سرم نمی شد حس می کردم آن جا خدا بیشتر صدایم را می شنود. روزه را با روزه افطار می کردم. فکر اینکه آیت الله توی زندان های بعثی آب و غذایی ندارد، اشتهایی برایم نگذاشته بود. انتظار سخت است حسرت زنده بودنش هیچ، حسرت خبرش هم مانده بود روی دلم. روضه حضرت زینب گوش می دادم تا ...
مکتب اخلاقی تهران و این 3 نفر؛ آیات مجتبی تهرانی، خوش وقت، حق شناس
عالمان بزرگ هم که می خواستند، پای دعای او می رفتند. ابوحمزه می خواند. شب تابستان تا صبح ابوحمزه می خواند. روزهای 18 ساعته گرم تابستان. یک شب کسی نیامده بود. تا صبح گریه می کرد. آقا مجتبی ترس از خدا را آنجا تجربه کرده بود. بعد رفت قم. خدا برای آدم این طور می خواهد. خدمت امام رسید. نمی خواهم بگویم امام مثل چه کسی است. ولی در خصلت معلمی، نظیر علامه بود. معلمی که خودش جلوتر از همه ...
عطش چهارباغ شدن!
درپیچ که سختی آن را ساکنان محل که حالا تعدادشان چندان هم زیاد نیست، می فهمند. آن شبی که مراسم افتتاحیه گذر حاج آقا نورالله نجفی بود و چراغ های گذر روشن، ساماندهی این گذر خیره کننده بود و جلوه زیبایی از گذر دیده می شد. مردم محل جمع شده بودند تا در کنار مسئولان شهری، گذر خبرساز حاج آقانجفی را افتتاح کنند؛ گذری که حدیثش حالا به سرانجام رسیده است؛ اما هنوز تکمیل نیست و مسیرش کامل ...
خاطرات جالب حشمت مهاجرانی از زاگالو؛ به من گفت تو جنتلمن نیستی!
خیلی زحمت کشید و خدمت کرد. وقتی من بین امارات و ایران در رفت و آمد بودم، مصاحبه کرد و گفت خیلی سخت است در منطقه ای که مهاجرانی کار می کند ما موفق باشیم. موقعی که تیم ملی جوانان را بردم کویت برای بازی برگشت قبل از بازی گفت مهاجرانی تو جنتلمن نیستی که تیم اصلی خودت را نیاوردی. گفتم من باور دارم تیم جوانانم برتر از تیم ملی تو است. بعد از بازی آمد عذرخواهی کرد و دست داد و گفت پوزش می خواهم. با ...
سواستفاده از گالری دیگران
است و طوفانی که همه چیز را نابود کرد و رفت. من و فرشاد در یک جمع دوستانه با هم آشنا شدیم. او پسری خوش مشرب و اهل بگو و بخند بود. ما با هم به یک سفر تفریحی رفته بودیم. تماشای دنیا از نگاه او برایم جالب بود. فرشاد هم از من خوشش آمده بود. ما تمام طول سفر را با هم بودیم و عکس های زیادی گرفتیم. قرار شد دوستی مان ادامه پیدا کند و من فرشاد را به خانواده ام معرفی کنم. رابطه ما بعد از ...
بوی خون و عطر یاس در دست های ناپیدا
. شاه حسینی در پایان سخنان خود به یکی از سکانس های جنگی این فیلم اشاره کرد و گفت: دریکی از سکانس ها که عکاس ( اشاره به خود کارگردان ) گذرش به جبهه می افتد ما خاک ریزی را می بینیم که مردان در حال جنگ هستند در آن صحنه که یکی از سکانس های سخت ما در این فیلم بود و من غرق خاک و خون بودم، یکی از فرماندهان به من می گفت خانم شاه حسینی شما خیلی زحمت می کشی فکر می کنی در آخر این فیلم بفروشد من به آن ها می گفتم تشییع جنازه حاج قاسم را یادتان هست همان اشخاص که به تشییع او رفتند به تماشای فیلم من نیز می آیند. ...
جمهوری اسلامی به همه آزادی خواهان جهان قدرت داد
: سردار سلیمانی همیشه در جمع دوستان و سخنرانی در بین نیروها می گفت که با 2 ابزار اخلاص و دیگری توکل بر خدا کارش را آغاز کرد و همواره در همه کارهای خود، خدا را در نظر داشت. فرمانده دوران جنگ تحمیلی با تاکید بر اینکه نباید بگذاریم که نام امام از محافل شهدا فراموش شود، تصریح کرد: جمهوری اسلامی به تمامی مسلمانان و آزادی خواهان در جهان قدرت داد و ثابت کرد که می توان در مقابل ظلم و ظالمان ...