ازدواج دختر 12 ساله با دامادی 17 سال بزرگتر در مشهد
سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی سیاه سمیرا، دختری که از 15 سالگی کارتن خواب است
. البته گاهی وقت ها همسایه ها برایم غذا می آورند، یا پولی به من می دهند و هوای مرا دارند. این جا به هر کس بگویی سمیرا ، همه مرا می شناسند . اولین تجربه کارتن خوابی پس از هشت ماه دوباره به قلعه افغان می روم، دوباره سمیرا را می بینم. این بار داستان زندگی اش را برایم تعریف می کند: 15 ساله بودم که با یکی از اقوام دور نامادری ام ازدواج کردم. با وجود اخلاق های بد شوهرم، اما پدرم آن ...
سارقان مأمور نما محاکمه شدند
به گزارش جهان نیوز ، سال گذشته شهروندی در تهران به اداره پلیس رفت و از سه مرد جوان به اتهام سرقت و زورگیری در پوشش مأموران پلیس شکایت کرد. شاکی گفت: در یکی از خیابان های شمال تهران پیاده در حال عبور بودم که سه مرد جوان سد راهم شدند و خودشان را مأمور پلیس معرفی کردند. آن ها از من کارت شناسایی خواستند، اما کارت شناسایی همراهم نبود به همین خاطر مرا به زور سوار ماشین کردند و گفتند کارت ...
29 سال جستجو برای یافتن ثریا / او در بیمارستان ناپدید شده است
حادثه 24 - یکی از روزهای گرم تابستان سال 1370 زن جوانی نگران و مستأصل در حالی که دختر 6 ساله اش را در آغوش گرفته بود وارد بیمارستانی در خیابان امیریه تهران شد. دخترک در تب می سوخت و صدای ناله هایش صبر و طاقت را از مادر گرفته بود. زن جوان گریه می کرد و بدن نحیف فرزندش را که از شدت تب دچار تشنج شده بود به سینه اش می فشرد. دخترک از چند روز قبل دچار تب و بیماری شده بود اما از آنجایی که ...
حسرت تمام نشدنی
الهه فراهانی_خبرنگار 19سال در حسرت دیدار مادری بود که هیچ تصوری از او نداشت و در همه این سال ها حتی یک عکس هم از او ندیده بود؛ زن جوان که حالا 22ساله و مادر شده است، بعد از 19سال دوری توانست با کمک مأموران پلیس آگاهی تهران مادرش را در آغوش بگیرد. مادری که تا چند وقت پیش نمی دانست زنده است یا نه، اما حالا می گوید که پس از پیدا کردن مادرش هنوز حسرتی که در همه این سال ها در دلش بود به ...
پشیمانی از دیدار مادر!
سرویس حوادث جوان آنلاین: اواسط شهریور ماه بود که زن جوانی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و برای پیدا کردن مادرش پس از 19 سال درخواست کمک کرد. زن جوان در توضیح ماجرا گفت: 19 سال قبل وقتی سه ساله بودم، مادرم و پدرم به خاطر اختلافات خانوادگی از هم جدا شدند. از آن روز به بعد من همراه پدرم و نامادری ام که مدتی بعد از جدایی از مادرم با او ازدواج کرد، زندگی تازه ای را شروع کردم. ...
راز عاقبت بخیری برادرانم در پینه های دست پدرم بود
و محمد رضا شهید و علی به مقام جانبازی نائل شدند. اما پیکر محمدرضا 01 سال مفقود و با آمدنش، مادر که گویی دیگر کاری در دنیا نداشت، رخت سفر بست و به فرزندان شهیدش پیوست. گفت و گوی ما را با جانباز علی عالمی پیش رو دارید. چطور خانواده ای داشتید که چند رزمنده در دامنش پرورش داد؟ ما شش برادر و یک خواهر بودیم. در خانواده ای متولد و رشد کرده بودیم که بنا و اساسش بر اعتقادات مذهبی بود. پدرم ...
شهدای دفاع مقدس به کمک مدافعان سلامت می آیند/ مادری که به نیت فرزندان شهیدش ازمالش گذشت
در راه خدا بدرقه کردیم، او کوچک تر از آقا مسعود بود، مسعود جان 19 ساله بود که ازدواج کرد خداوند به آن ها یک دختر عطا کرد، تا اینکه پنج سال بعد از شهادت محمد مهدی، این بار مسعود در جبهه جنگ با دشمن مفقودالاثر شد پس از 8 سال چشم انتظاری از مسعود به ما فقط یک جمجمه سر رسید... آقا مسعود، شب بیست ویکم ماه رمضان خونش با خون امیرالمومنان علی (ع) عجین شد و پس از شهادت مفقودالاثر شد، مسعود جان ...
من و مادرم : دلار
فرمت طنز روایت می شوند. امیدوارم، بتوانم لحظه های شیرینی گزارش بدهم ، که انتقاد هایم مورد عنایت مسئولین قرار بگیرد. اکنون دوازدهمین روایت من، از مجموعه من و مادرم ، دلار است. پیشگفتار در وجود کائنات ،انسان بخاطرعشق رهاست و به علت مرگ اسیر است، نیستی اصل مهم بشریت است و اینکه بعدازمرگ ، چند روزی در یادها هستیم و بعد فراموش می شویم. در دوری باطل، پذیرای ...
ترامپ بار دیگر به رسوایی جنسی متهم شد
اِمی دوریس، مدل سابق در ادعای تازه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا را متهم کرد که در جریان برگزاری مسابقات تنیس آزاد ایالات متحده در سال 1997 به زور بدن او را لمس کرده و زبانش را در دهان و حلق او فرو کرده است. به گزارش یورونیوز؛ خانم دوریس این ادعا را در گفتگوی روز پنجشنبه خود با روزنامه گاردین مطرح کرده و گفته است: برای شستن لنزهایم به دسشتویی رفته بودم، او مرا بیرون دستشویی اتاق ...
حق و حقوق دیگران را رعایت کنید
خوانی می رفت. او با این کارش، تا حدودی معاش خانواده را تامین می کرد. زمزمه های انقلاب که در شهر پیچید، رمضان علی نیز به جمع مردم کوچه و خیابان پیوست و شعار رهایی از بَند جور سر داد. فاطمه در مورد اعتقادات برادرش می گوید: من خیلی کوچک بودم که پدرم را از دست دادم. رمضان مرا روی پایش می نشاند و داستان حضرت رقیه و سکینه را برایم تعریف می کرد. او می گفت: صف نماز جماعت را تا می ...
27 شهریور99 سی و هفتمین سالروز شهادت سردار هرمزپور| برای شکم انقلاب نکردیم؛ دولت را تضعیف نکنیم
عشق می ورزد، آنکس که به من عشق ورزید، دوستش می دارم، و آنکس که دوستش داشتم، می کشمش و آنکس را که کشتم، خودم خون بهایش می باشم . آری پدرم ، مادرم ،برادرانم ،خواهرانم ،همسرم و فرزند عزیزم مهدی جان، اقوام، خویشان، دوستان، همرزمان، و شما ای ادامه دهندگان راهم سلامم را بپذیرید، اگر خدا کرد من شهید شدم ناراحت نشوید. هر وقت مرا به یاد می آورید خدا را ذکر کنید. برای شهدای اسلام ...
آگاهانه شهادت را انتخاب کرد
با منافقان و دشمنان انقلاب پیوست و همواره در جهت پاسداری از انقلاب تلاش می کرد. او توضیح می دهد: من فرزند بزرگ خانواده هستم و هنگامی که حسین علی با آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه برای انجام خدمت سربازی خود را به حوزه نظام وظیفه معرفی کرد، حدود 31 ساله بودم. او با خانواده من بسیار صمیمی بود و خاطرات زیادی از برادرم دارم. وی تصریح می کند: زمانی که به او پیشنهاد دادیم تا ازدواج کند ...
نیوشا ضیغمی از شغل میلیاردی همسرش رونمایی کرد + عکس
بازیگری وقتی می خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع ...
علامه شیخ محمدتقی بهلول گنابادی
سراسر مبارزه شما گواهی بر این مدعاست. با تشکر از اینکه دعوت ما را برای انجام این گفت وگو پذیرفتید. با اینکه قریب به 100 سال از عمر شما می گذرد، خانه و کاشانه ای ندارید و این سؤال برای همه علاقه مندان به شما مطرح است که روزگار بر شما چگونه می گذرد؟ بنده الآن 92 سال عمر دارم. زندگی من غیر از چهار سالی که در ایران زن دار بودم و یک سال هم در افغانستان، همیشه به تجرد گذشته است. از همسر ...
یک بانو با نگاهی از جنس توانستن/از ویلچرنشینی تا نویسندگی 32 عنوان کتاب
...، بعد از 48 ساعت در میان ناباوری های مادرم چشم هایم را باز کرده بودم، دکتر فیروز صالح پور به مادر و پدرم گفته بود امیدی نیست و فرزندتان زیاد دوام نخواهد آورد. 48 ساعت کما و بی هوشی آغازی بر پایان گام برداشتن های من بر زمین بود قطع نخاع آن هم از گردن به پایین تقریبا تفاوت زیادی با مرگ کامل نداشت، حیات نباتی زندگی میخ شده بر زمین، شاید اینها تنها چیزهایی بود که در آن ثانیه ها ...
بن بست !
ظهر می خوابید. رفتارهایش برایم عجیب غریب بود! چطور می توانست مرا تا آن وقت شب در خانه تنها بگذارد و با دوست هایش بیرون بماند. وقتی اعتراض می کردم داد و فریاد راه می انداخت که تو تنها نیستی و مادر و پدرم کنارت هستند. بعدها متوجه شدم چون مادرش می خواسته پسرش اصلاح شود او را اجبار کرده تا با من ازدواج کند. مدت 2 سال از ازدواجمان می گذشت اما من همچنان اجازه ورود به خانه پدرم را نداشتم چون ...
زن جوان: همسرم برای مهریه مرا نقره داغ کرد
با همه این حرف های پوچ و فریب دهنده خودم را قانع کردم تا با او ازدواج کنم، اما بعد از سه سال زندگی مشترک روزی فهمیدم که یوسف از دو سال قبل دختری کم سن و سال را به عقد خودش درآورده است و من از این موضوع بی خبر بودم. زمانی که از ازدواج پنهانی همسرم مطلع شدم چند ساعت گریه کردم و اشک ریختم. به یوسف گفتم ازدواج حق تو بود و من می دانستم تو روزی مرا رها می کنی! می دانستم من فقط طعمه ای برای هوسرانی های ...
سیدمنصور نبوی از آغاز تا شهادت/برادر نبوی طراح عملیات و مرد میدان عمل بود
در آغوش کشید، زینب السادات 34 ساله در گفت وگو با ما می گوید؛ من متولد سال 1365 هستم، ده ماهه بودم که پدرم در فروردین ماه 1366 شهید شد، مادرم خانه دار بود و گاهی خیاطی می کرد، پس از شهادت پدر، برادرم متولد شد و هم نام پدر شد . اولین صحبت هایم را با پدرم بر سر مزارش در امامزاده حسن(ع) روستای هولار در شهر ساری داشتم، من برایش حرف می زدم و او گوش می کرد، حتی یک بار در خوابم ندیدمش، ولی تا ...
فائزه هاشمی:یک بار قبل از انقلاب،محسن به من تذکر داد؛مادرم به او گفت تو قیم خواهرت نیستی
...؛ برخورد انصار حزب الله و... البته نه به این شدت و وقاحت. پدر یا همسرتان هیچ وقت نگفتند فائزه بس کن؟ همسرم که هیچ وقت؛ ولی بابا گاهی می گفت که مثلا فلان جا تند رفتی. لحن شان تند بود یا دوستانه؟ بابا اصولا لحن تندی نداشت؛ اما طوری بود که معمولا اثر می کرد. درباره همسرم هم بالاخره دعواهای زن و شوهری همیشه هست. اگر همسرم تند شده، من هم تند شده ام یا برعکس. همیشه در مقابل ...
9 مرد با داس و چماق مرد جوان را مقابل زن و دخترش کشتند/ قاتلان قصاص نمی شوند
کنیم و بعد از این درگیری شرایط برای خانواده من خیلی سخت شد. من درخواست دارم حالا که 9 سال در زندان بودم و تاوان کاری را که کرده ام داده ام حکم آزادی مرا صادر کنند. با پایان جلسه دادگاه هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند
پژواک فریاد نواب نگرش و عمل او را متأثر کرد
سرویس تاریخ جوان آنلاین: سالروز ارتحال عالم مجاهد زنده یاد آیت الله ابوالقاسم خزعلی، فرصتی مغتنم برای بازخوانی سیره اوست. در مقالی که پیش روی شماست، بخش هایی از منش فردی و اجتماعی آن بزرگ به مدد روایاتی از نزدیکان او، مرور شده اند. امید آنکه علاقه مندان را مفید و مقبول آید. آیت الله بروجردی فرمودند اگر دختر داشتم، حتماً به آقای خزعلی می دادم! شاید نزدیک ترین کسی که بتواند سیره هر شخصیتی را به واقع بنمایاند، همسر اوست. چه اینکه شریک زندگی هر فرد، سّر و علن وی را دیده و آن را از نزدیک درک کرده است. مرحومه مغفوره بانو طاهره کلباسی، همسر زنده یاد آیت الله ابوالقاسم ...
منصور با زن مطلقه دوست شد تا دختر 18 ساله را آزار شیطانی بدهد / او زن داشت
یک مرد پلید که توانسته بود با زن مطلقه ای دوستی کند وقتی دید او دختری 18 ساله دارد نقشه تجاوز را طراحی کرد. مادر جوان الهه در ادعاهای هولناکی در دادگاه کیفری استان تهران گفت: بعد از طلاق با دخترم در تهرانپارس زندگی می کنیم، خودم از راه فروختن لباس و اجاره کردن غرفه، خرج زندگی را در می آورم، تا اینکه منصور با من آشنا شد او خودش را پلیس و سروان معرفی کرد و چون ظاهر فریبنده و سلاح و ...
پدر بیل گیتس در 94 سالگی درگذشت
ویلیام اچ. گیتس ، پدر هم بنیان گذار مایکروسافت و نیکوکار میلیاردر شناخته شده، یعنی بیل گیتس ، دوشنبه ی گذشته درگذشت. این خبر را نخستین بار خودِ بیل گیتس در وبلاگ GatesNotes اعلام کرد. ویلیام گیتس هنگام مرگ 94 ساله بود. در سال 2018، بیل گیتس اعلام کرد پدرش با بیماری آلزایمر دست و پنجه نرم می کند. سه شنبه ی گذشته، هم بنیان گذار مایکروسافت با انتشار توییتی جدید نوشت: پدرم بیل گیتسِ واقعی بود. او همه ...
6 مرد خانه با اذن مادر به جبهه رفتند
بزرگ رزمنده خانه مان پدرم که این روز ها 90 سال دارد و مادرم که پشتوانه بسیار خوبی برای فعالیت ها ی ما در دوران دفاع مقدس است، هستیم. علی اصغر اولین شهید بود؟ بله، برادرم علی اصغر، فرزند پنجم و اولین شهید خانواده بود که ما را سربلند کرد. متولد 5 مرداد سال 1347 بود که در نهایت حضور بسیجی وارش در جبهه در 25 اسفند سال 1363 به شهادت رسید. خوب به یاد دارم یک بار پدرم می خواست وضو ...
یک عمر هنر در دل سفر | از قدمگاه تا مصلی با هنر معماری
کشاورزی می کرد. مادرم هم یزدی بود او 32 سال داشت که فوت شد و من در آن زمان ده ساله بودم. از دست دادن مادرم در آن سن کودکی برایم خیلی سخت بود. من فرزند دوم بودم و دو تا بچه کوچک تر از من بودند. آن روز ها به سختی می گذشت، اما بعد پدرم دوباره ازدواج کرد و نامادری ای که داشتیم خدارحمتش کند مادر خوبی بود و برای ما کم نگذاشت. ما سه برادر هستیم و یک خواهر از مادر من و دو خواهر و یک برادرم از خانم بعدی ...
وصیت شهید اشکوریان به مسئولین شهرستان تنکابن / نام لتاک تغییر کند
یک وظیفه بر خود می دانم و اینک چند جمله وصیتی را که می کنم سعی کنید آن را انجام دهید. مرا در قبرستان عمومی لتاک و در کنار پدرم دفن کنید و در هنگام دفن عکس کوچکی از امام امت را همراه من در قبر بگذارید چون من عاشق او بودم. و ولایت فقیه را که راه انبیاء و امامان معصوم می باشد با جان و دل قبول دارم. و مرا در روز پنجشنبه دفن کنید و در شب جمعه در مسجد لتاک دعای کمیل برگزار نمایید و در آن مجلس ...
عطار بانوی همه فن حریف
. حین خوش وبش با ما فوراً روپوش کار را به تن کرده و دستکش به دست می کند. انگار نخستین باری نیست که می خواهد درباره فعالیت هایش صحبت کند. خوب از هدف حضور ما باخبر است و بدون معطلی تریبون را به دست می گیرد و به شرح داستان زندگی اش از کودکی می پردازد: یک سال و نیم بیشتر سن نداشتم که دچار فلج اطفال شدم و بر اثر ضعف عضلانی، پای چپم دچارمعلولیت شد. شاید باورش سخت باشد، اما من هیچ وقت در هیچ دوره و مرحله ...
درگیری مسلحانه در یک رقابت عشقی
سرویس حوادث جوان آنلاین: چند روز قبل مرد جوانی در تهران وحشت زده به اداره پلیس رفت و از دو مرد موتور سوار به اتهام اقدام به قتل شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: ساعتی قبل برای رفتن به محل کارم با خودروی پژو 206 خودم از خانه ام در یکی از خیابان های مرکزی تهران بیرون آمدم که دقایقی بعد داخل خیابان دو مرد که سوار موتورسیکلتی بودند، راه مرا سد کردند. بوق زدم که راننده راه را باز کند ...
20سال انتظار برای کتاب فروشی!
فلان این قدر داغون است، جلد بعضی کتاب ها خیلی کهنه بود. البته در آن دوران کودکی، اشتراک مجله کیهان بچه ها و سروش کودکان را هم داشتیم و یک بار هم داستان کوتاهی برای مجله همشهری داستان فرستادم که برگزیده شد و آنها هم برایم فرستادند، جایزه ام، یک لیوان ماگ بود. داستانم را با الهام از فیلم سینمایی گاو داریوش مهرجویی نوشته بودم. هنوز هم می نویسید؟ من سال 1392 ازدواج کردم و الان ...
پدرم می گفت شعر پناه من است
شهریار خودش شهرت را دوست نداشت و من هم همین حس را دارم. برای من به عنوان فرزند شهریار، آن محبت باطنی که پدرم برای خود خرید واقعا ارزشمند است. یادگار دیگر او برای فرزندانش، فهم و احساس لذت از ادبیات و شعر است. خودتان چقدر با ادبیات مانوس هستید؟ من همیشه با ادبیات مانوس بوده ام، از همان کودکی؛ در دنیای شاعرانه زندگی و رشد کرده ام. اگر بخواهم به شکل کلی بگویم، ادبیات جزو علوم انسانی است ...