سایر خبرها
بهشت زیر پای مادران است اما دنیا زیر پای مادران شهدا/ از مادر شهید ژاپنی تا مادری که شهدا به عیادتش آمدند
، از فرهادش گفت که برایش شیرین ترین بود. مشتاق بودم بدانم چه چیزی یک جوان زرتشتی را به جبهه جنگ با دشمن کشانده که مادر، سئوالم را نپرسیده پاسخ داد: باورم نمی شد تنها پسرم که دانشجوی نمونه بود و فقط چند واحد با مهندسی عمران دانشگاه شریف فاصله داشت، تصمیم گرفته به میدان جنگ برود. از او اصرار بود و ازمن انکار. اما بالاخره با آنچه از خودم یاد گرفته بود، خلع سلاحم کرد. یک روز در میان یکی از همان بحث ...
روایتی از فعالیت ایرنا / دوره بنی صدر تا احمدی نژاد
موسسه ایران را به من داد. من به آن جا رفتم و تا دوره ای که بین ایرنا و وزیر وقت ارشاد، اختلاف ادامه داشت . پس از مدتی هم آقای کاوه اشتهاردی به عنوان مدیر مسوول جدید آمد. مدیرعامل ایرنا هم تغییر کرده بود و آقای جلال فیاضی جای آقای خادم المله را گرفته بود. من مدت کوتاهی هم در زمان آقای فیاضی معاون خبر بودم. یک روز به آقای فیاضی گفتم شما هر اطلاعاتی درباره سازمان و نیروهای آن بخواهید عین ...
گریم حرفه ای دختر سارق برای سرقت میلیونی
را بیهوش کنم و تمام پول و طلاهایش را سرقت کنم. بعد از دزدی هم از تهران خارج شدم اما در نهایت گیر افتادم. سرقت را چطوراجرا کردی؟ به بهانه جمع کردن وسایلم به خانه اش رفتم. از قبل داروی خواب آور پودر کرده بودم که داخل چایش ریختم. وقتی چایش را نوشید خوابید. من هم سر فرصت هرچه پول، طلا، دلار و عتیقه داشت سرقت کردم. یکی از کارت هایش را هم برداشتم، چون رمزش را داشتم. معمولا با آن کارت برایش ...
قاعدگی دردناک در سن کم/سوزش هنگام نزدیکی/کورتاژ و اختلال هورمونها
پریود شدم و تا الان منظم بودم و دوره پریودیم 5 یا 6 روزه بود اما اینبار من 2 روز خونریزی شدید همراه با لخته تیره رنگ داشتم و 1 روز لکه داشتم یعنی کلا 3 روز یا 2 روز و نصف پریود بودم و دیگه خونریزی یا لکه نداشتم خیلی نگران شدم آخه همیشه 5 روز کامل پریود میشدم و من ماه قبل بخاطر پریودی دردناکم به پزشک مراجعه کردم و سنوگرافی رفتم و مشکلی نبود میشه راهنمایی کنیند؟ باتوجه به سن شمامشکلی ...
عمری تکاپوی پردغدغه از دادگاه کسروی تا دادگاه هویدا!
یاد حاج احمد شهاب، در زمره اعضای قدیمی جمعیت فدائیان اسلام بود. او مبارزه و سیاست ورزی دینی را از نیمه دهه 20 آغازید و تا پایان حیاتش در خرداد 1386، به آن تداوم بخشید. وی گام های سیاست ورزی خویش را در جمعیت فدائیان اسلام و در مواجهه با احمد کسروی آغازید. بنده از سال 1324 با شرکت در جلسات فدائیان اسلام، با فضای مبارزه آشنا شدم. در آن دوره، احمد کسروی علیه مسلمات اسلام و تشیع، تبلیغ می ...
زن 22 ساله: هیچ یک از ازدواج های موقت من دوام نداشت
های دلاری شوهرش نقشی ندارد درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی گفت: دختری خردسال بودم که مادرم من و برادر سه ساله ام را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت چرا که پدرم مردی شیشه ای بود و آن ها با هم اختلاف داشتند. بعد از این ماجرا پدرم منزلی را اجاره کرد و ما به زندگی ادامه دادیم تا این که هفت سال قبل جوانی به نام فولاد به خواستگاری ام آمد و من پای سفره عقد نشستم. یک سال از دوران نامزدی ما گذشته ...
علی انصاریان: کاش قبل از مادرم بمیرم
مطهر حضرت زینب (س) بودم و خودم 70 روز بعد به سفر مکه رفتم. فکر می کنید مادرتان به دلیل شهرتی که شما دارید. بین شما و فرزندان دیگر فرق گذاشته است؟ صددرصد. همیشه غذایی را که من دوست داشتم درست می کند (باخنده). البته گاهی از ما می پرسید که غذا چی می خورید و ما هم اسم غذایی را می گفتیم ولی او باز هرچه را که خودش دوست داشت، درست می کرد. و پدرتان چطور؟ سال 88،87 درگیر ...
بانوان قدرتمندی که به تاجران موفق تبدیل شدند
کارم استعفاء دادم، در این زمان بود که متوجه شدم جسارت دارم، چون کار به آن خوبی را از دست داده بودم و در راهی قدم گذاشته بودم که اصلاً از عاقبت آن با خبر نبودم. دانشور گفت:، چون در طول چند سال کار خود 2-3 میلیون تومان جمع کرده بودم با یکی از دوستان خود وارد حوزه واردات و صادرات اسباب بازی شدم. متأسفانه تمام دارایی خود را در آنجا از دست دادم. برای بار دوم با وجود اصلاح اشتباهاتم دوباره شکست ...
انصاریان: من را کنار پدرم خاک کنید
.... من در زمان حیات پدرم همیشه قدرش را می دانستم و با همه وجودم دوستش داشتم همه حسرت من این است که چرا باید در 32 سالگی داغ پدرم را می دیدم. چرا نشد که بیشتر باهم باشیم. * دوست دارم کنار پدرم دفن شوم پدرم وقتی فوت کرد دقیقاً 63 سال داشت و روز دوشنبه در مزارش آرام گرفت. روایت داریم که حضرت رسول (ص) و حضرت امیر (ع) نیز در 63 سالگی فوت و در روز دوشنبه به خاک سپرده شدند. اینها ...
چشم خاور در نیزار سوخت تا ما زنده بمانیم
کردیم تا محل عبور را پوشش بدهیم. وسط این درگیری به کتف حاج حسن تیر خورد و شروع به داد و فریاد کرد. من دهان حاج حسن را گرفتم تا صدایش به بعثی ها نرسد. حاج حسن گفت بهروز! جان مش اکبر من رو ببر یه جای امن. زیر بغل فرمانده دسته را گرفتم و به محلی که کمتر در تیررس دشمن بود، بردم. 10 قدم رفتیم که ناگهان داخل یک گودال سنگر تانک سقوط کردیم. حاج حسن چند دقیقه از هوش رفت. فکر کردم شهید شد. به صورتش سیلی زدم ...
عکس هایی که تاریخ ساز شدند
هم اولین عکسی بود که از شهیدچمران منتشر می شد. جنگ که شروع شد رفتم خوزستان. بچه اهواز بودم و منطقه را می شناختم. فاو هم رفتم و از عملیات عکاسی کردم. ترس سرم نمی شد، فقط عاشق این بودم عکاسی کنم. هشت سال منطقه بودم. یک بار هم شیمیایی شدم نزدیکی های فاو. بمبی منفجر شد و مثل قارچ رفت بالا، زیبا بود. حواسم نبود شیمیایی زده اند و نه لباس دارم و نه ماسک. عکس گرفتم و بعد پریدم توی ...
گفت وگو بادکتر احمد خنجری قمی ، جانبازقطع عضو(بخش دوم و پایانی) ماجرای پزشکی و خادمی زائران حسینی!
سال جبهه و حضور در مناطق عملیاتی را داشتم. همچنین در مقاطع آخر، فرمانده گردان عملیاتی لشگر17 ابالفضل العباس(ع) بودم که نام گردان را هم خودم پیشنهاد دادم و نشان افتخار (قطع دست) را هم از ایشان گرفتم. بنابراین با این فراخوان یک دوره آموزشی علوم و معارف دفاع مقدس را با اساتید و فرماندهان سپاه از جمله محسن رضایی، سرداران شمخانی و رحیم صفوی، و از امرای ارتش امیر رشید، امیر قویدل و امیر سعدی ...
سلول زندانم شبیه قبر بود!
ابوذر چهل امیرانی مسجد ابوذر وعده گاه همیشگی اهالی برای حضور در راهپیمایی هایی مثل 22 بهمن و روز قدس بوده است. انتخاباتی همچون ریاست جمهوری هم از این مسجد به صورت زنده پخش می شود و خیلی از شخصیت های ملی و مذهبی در آن سخنرانی کرده اند. نام این مسجد از زمان ترور نافرجام مقام معظم رهبری بر زبان ها افتاد، اما قبل از انقلاب هم هسته اصلی برای مبارزات مردم با رژیم شاهنشاهی بوده است. وقتی اسم ...
پسر 14 ساله ارمنی با تفنگ پلاستیکی با ساواک می جنگید
گروه جامعه خبرگزاری فارس - سودابه رنجبر: از آرمناک آرتونیان می پرسم: شما در بحبوحه پیروزی انقلاب ایران و سال های دفاع مقدس پابه پای مسلمان ها ... حرفم را قطع می کند و می گوید: در تمام این سال ها انقلابی بودم و هستم. یک شهروند ارمنی، ایرانی و انقلابی. باگذشت چهل ودو سال هنوز هم تب وتاب سال های انقلاب و خاطرات روزهای جبهه و جنگ در وجودش موج می زند. مخصوصاً وقتی خاطرات انقلاب را تعریف می ...
مادر؛ روایتی از مادرانه های شهدا
.... در یکی از مرخصی هایش برایش پیرهنی دوخته بودم که سه دکمه بیشتر نداشت روز شهادت انرا به تن داشت و من از این نشانه داودم را شناختم. مراسم تشییع داود در پنجم فروردین سال 63 برگزار شد و حاجی بعد از تشیع عازم جبهه ها شد. آنگاه که رسول و علیرضا پای به میدان می گذارد مادر صبورانه می گوید:رسولم نیز بدنبال حاجی در سال 63 عملیات بدر سالگرد برادر بزرگتر داود راهی جبهه ...
روز بمباران مدرسه زینبیه دلهره داشتم، ولی مانع رفتن دخترم به مدرسه نشدم
من به سمت پنجره رفتم، از پنجره مدرسه زینبیه دیده می شد، چند دقیقه بعد آژیر خطر کشیدند و وضعیت قرمز اعلام شد. من هواپیماهای عراقی که نزدیک زمین پرواز می کردند را با چشم دیدم. پدر شهیده شهربانو پورحسن خاطرنشان کرد: ترس تمام وجودم را فرا گرفته بود. می لرزیدم، عمر خود را کرده بودم و نگرانی ام بابت شهربانو بود و یادم هست حضرت مهدی (عج) را به یاری طلبیدم؛ چرا که صدای بمباران بلند شده بود و مدرسه زینبیه در دود و آتش بود. شایان ذکر است، شهیده شهربانو پورحسن در سال 1344 متولد شده و 12 بهمن ماه سال 1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمده است. انتهای پیام/ ...
ضرب شست پلیس تهران به 746سارق و مالخر
... می دانی که یک سال است که صاحب پلاک را به دردسر انداخته ای؟ فکر نمی کردم که او گیر می افتد. راستش یک روز که اصلا حالم خوب نبود و خمار بودم به پارکینگ عمومی رفتم. در آنجا موتور شاکی را دیدم که ظاهرا توقیف شده بود. شماره پلاک و مدل موتور را روی کاغذی نوشتم. بعد از آن درست همان مدل موتور را سرقت کرده و پلاک را جعل کردم. بعد از آن در خیابان های تهران و حاشیه پایتخت پرسه می زدم و اقدام به ...
جزئیات دیدار دوساعته سردار سلیمانی با پوتین
می دهم بگویم که حاج قاسم سلیمانی از طریق قرائت استراتژیک (وقایع)، استدلال، منطق جذاب و شخصیت کاریزماتیک خود، توانست علاوه بر تلاش های قبلی، روسیه را به تصمیم گیری برای ورود به سوریه متقاعد کند. تلاش های بزرگ و بحث های زیادی انجام شد، با این وجود رئیس جمهور پوتین مردد بود. نصرالله می افزاید، سلیمانی در هنر قانع کردن مهارت و منطقی بی عیب و نقص داشت. او برای پیوستن به جنگ نه به واسطه حضور روسیه ...
شهادت، مزد خدمت بی ریا و کار خالصانه شان بود
کردند در فراق و مرد ها چقدر راه رفتنشان شبیه آدم های کمر شکسته بود. نکته مهم این بود که تمامی این امدادگران از خانواده شهدا و ایثارگران بودند . من حدود یک هفته در بیمارستان بستری بودم صد ترکش به بدنم اصابت کرده بود، چند ماه طول کشید تا دوباره سر پا شدم. حالا 24 سال از آن زمان گذشته و من، غلامرضا نویدکیا، مسئول بخش عشایر سردشت دزفول که در فاصله نیم متری انفجار مین حضور داشتم، نظاره گر شهادت رفقایم بودم؛ شهادتی که مزد خدمت بی ریا و کار خالصانه شان بود. انتهای پیام ...
فجر 42| دیدار با شاعر پیشکسوت انقلاب/ اول شاعر بودم، بعداً سرهنگ شدم! +فیلم
زمانی برای دفاع از خاک کشورمان به جبهه رفتیم. هرچند از اوایل انقلاب هم در مبارزات بودیم. بنده نظامی بودم و با اینکه فرمانده مرکز بودم، مرخصی می گرفتم و به جبهه می رفتم. رئیس کارگزینی به من گفت: اگر اتفاقی برای شما بیفتد، خیلی بد می شود. من هم پس از سخنان او از حوزه هنری نامه ماموریت گرفتم تا در جبهه شعرخوانی داشته باشم. او به نام دوستانش که حالا در قید حیات نیستند، اشاره کرد و توضیح ...
شهید مدافع حرمی که در دوران دفاع مقدس غواص بود + تصاویر
مشتاقانه عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و به عنوان نیروی رزمی در تیپ امام حسن مجتبی(ع) و لشکر هفت حضرت ولیعصر(عج) در ماموریت های مختلف و عملیات های بزرگ و کوچک تا پایان جنگ تحمیلی حضور مستمری داشت. وی افزود: حاج احمد از نیروهای زبده ی غواص شرکت کننده در خط شکنی عملیات های والفجر هشت و کربلای چهار بود که بارها تا مرز شهادت هم پیش رفت اما هنوز قسمتش نبود. اسکندری عنوان ...
بهزاد با گلوله تانک، تکه تکه شد
اطلاعات مربوط به وضعیت خطوط جبهه تا عمق دشمن را به فرماندهی جهت تصمیم سازی گزارش می کرد. پاتک سنگین دشمن از ابتدای صبح شروع شد بنده بالای دیدگاه بودم و برادر دانشجویی بنام کاهنی در داخل سنگر پای دکل بود. هوا و دید کاملا خوب بود شب قبل باران امده و تجهیزات مختلف نظامی ارتش بعثی کاملا برق می زد و به قول دیدبان ها لقمه چرب و نرمی در داخل و مناطق پشت پتروشیمی عراق مشاهده می کردم ...
نخستین جرقه فراگیر انقلاب در همدان چه زمانی بود؟
سیر حوادث همدان در بستر تاریخ انقلاب اسلامی تا تثبیت انقلاب اسلامی براساس اسناد و تاریخ شفاهی بررسی شده است. در انقلاب اسلامی ایران به صورت کلی و به ویژه در تاریخ انقلاب اسلامی همدان به صورت جزیی سه گروه را می توان مشاهده کرد؛ نخست علما و روحانیون مبارز از جمله شهید آیت الله مفتح، مرحوم آیت الله ملاعلی معصومی همدانی، آیت الله بنی صدر، شهید آیت الله اسدالله مدنی، مرحوم حجت الاسلام حسینی همدانی و ...، دوم نقش بازاریان که در پیوند ب ...
یادی از شهید حسن خوراکیان که طبابتش را در جبهه آبادان شروع کرد
عمل می کرد، نگهبانی می داد و کار های جانبی دیگر و اوقاتی هم به عنوان رئیس بیمارستان آبادان فعالیت داشت و به طور کلی باید عرض کنم شهید خوراکیان خود را وقف انقلاب و جنگ تحمیلی کرده بود که سرانجام به آرزویی که داشت رسید. در زمان شهادت حسن، پدرم نیز در جبهه حضور داشت و ایشان پیکر شهید را به مشهد انتقال داد. می گفت: جنازه حسن را تحویل گرفتم. دوستانش گفتند اجازه بدهید ما انتقالش بدهیم، اما من ...
روایتی از تلاش یک رزمنده برای رسیدن به مقام شهادت در رقص دلفین ها
غلامرضا علیزاده نیلی در گفت وگو با خبرگزاری میزان پیرامون کتاب رقص دلفین ها گفت: کتاب رقص دلفین ها مجموعه ای از خاطرات من است که روز های ابتدای انقلاب اسلامی در نیروی هوایی، جبهه های هشت سال دفاع مقدس و پایان جنگ تحمیلی را روایت می کند خاطراتی که در جای خود جذاب و خواندنی هستند. وی به بخش اول کتاب رقص دلفین ها اشاره و بیان کرد: با شروع درگیری ها در کردستان جزو اولین گرو ه خلبانانی ...
درس های زیادی از امام (ره) یاد گرفتم/ 29 روز در زندان شاه بودم
به گزارش خبرگزاری مهر و به نقل از فدراسیون کشتی، محمدرضا طالقانی رئیس اسبق فدراسیون کشتی و عضو هیأت رئیسه فدراسیون گفت: در کودکی چون پدرم اسم زیبای پهلوانی را به یدک می کشید، به سمت کشتی کشیده شدم. در سال 1355 و در حالی که سرباز بودم در جام جهانی آمریکا دوم شدم و پس از قهرمانی در تیم ملی در لوزان سوئیس دستم شکست و در عین حالی که داشتم کشتی گیر خوبی می شدم یک مرتبه انقلاب شد و راه من رفت به سمت ...
مرا قسم داد تا بگذارم به سوریه برود
به گزارش جهان نیوز به نقل از میزان، بهمن ماه سال 1394، دو شهر کوچک در شمال شهر حلب کشور سوریه به نام های نُبل و الزهرا ، پس از چهار سال محاصره توسط تروریست ها، با عملیات رزمندگان مقاومت و ارتش سوریه آزاد شدند. در عملیات آزادسازی این دو شهر، نیرو های ایرانی، افغانستانی و پاکستانی نیز نقش به سزایی داشتند به طوری که 15 روز پس از شکست حصر، حاج قاسم سلیمانی در میان مردم شهر رفت و میان کودکان سوری ...
این صدف انگار مروارید ندارد! در برنامه یه روز تازه
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی شبکه پنج سیما، در بخش معرفی کتاب امروز برنامه یه روز تازه کتابی با عنوان این صدف انگار مروارید ندارد! معرفی شد. این کتاب خاطرات خودنوشت اسماعیل ابراهیمی است در پشت جلد این کتاب آمده است: می رفتم تا یک طاغوتی تمام عیار بشوم، انقلاب شد! داشتم یک انقلابی دوآتشه می شدم، انقلاب پیروز شد! رفتم جرأتم را در کردستان محک بزنم، جنگ شد ...
تهمت زنندگان به مدافعان حرم باید پاسخگو باشند/ ناگفته های جنگ توسط رزمندگان بازگو شود
هایی که به کار گرفته بودیم جزو رزمندگان برای اعزام به جبهه باشیم. حجت الاسلام بیگدلی بیان کرد: زمانی که تصمیم گرفتم عازم جبهه شوم برادر بزرگم در جبهه حضور داشت و نظر پدرم بر این بود که من در کنار خانواده بمانم تا بعد از برگشت ایشان من به جنگ بروم، اما با زبان بچگی که داشتم پدرم را تا حدودی راضی کردم با این حال در زمانی که در مینی بوس نشسته بودم تا عازم شوم، پدرم آمد و هر چه اصرار می کرد ...