وقتی مادر ملتمسانه کمک می خواست
سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت معتبر مادرانه
نرسیده به بم، چراغ های شهر پدیدار می شد. توی عالم هفت - هشت سالگی می پرسیدم چراغ خانه ما کدام است؟ می گشت چراغ سبز امامزاده اسیری را پیدا می کرد و می گفت آن چراغ خانه مان است. من بزرگ شدم و بعدها فهمیدم ما هر وقت به کرمان می رفتیم چراغ های خانه مان را خاموش می کردیم و مادرم قشنگ ترین و نورانی ترین دروغ جهان را می گفته که چراغی در دلم روشن بماند. زلزله که شد از همه بریدم. یک چادر زدم توی ...
4 روایت متفاوت از شکوه مادری
همسر یک طلبه حوزه علمیه و مادر 11 فرزند، به ملاک های خود در تشکیل زندگی و فرزند پروری اشاره می کند و می گوید: در 14 سالگی با همسرم ازدواج کردم. مهم ترین ملاک هر دوی ما برای ازدواج تدین بود، نه مال و ثروت . وی ادامه می دهد: مهریه ام به نیت تبرک جستن از اهل بیت(ع)، 14 سکه است. معتقدم، فرزندآوری سخت است ولی نه به آن سختی که مردم فکر می کنند. خصوصا چند سال اول تا بچه ها یک مقداری از آب و ...
چند روایت درباره اینکه مادرها همیشه هستند، حتی اگر در پیش چشمانمان نباشند
می گویم.) نگاه باصلابت مادرم در آن تصویر به جامانده از روز تشییع در بهشت رضا هنوز هم به دلم قوت قلب می دهد. در آن گیر و دار داد و فریاد و اشک و آه، هم چنان که دست خواهرزاده بازی گوشم را که شیطنت هایش کار دستش داده بود نگه داشته بودم، از خودم پرسیدم: راستی مادرم در آن زمان که ناگهان نقش تازه اش را پذیرفت چند سالش بود؟ در آن زمان که پدرم برای حضور در جبهه رفته بود و او را با 5 تا بچه قد و ...
روایتی از زندگی همسر شهید غواص علی اکبر ابراهیمی | 18 ماه عاشقی، 38 سال بغض
. مدتی بود که رفت و آمدشان به خانه ما بیشتر شده بود. توی رفت و آمد ها و در بین صحبت بزرگ تر ها متوجه شدم که دارند درباره من حرف می زنند. خواستگاری است. از مادربزرگم شنیدم که گفت: مادر این پسرعموی بابات که می یاد اینجا، برای اینه که می خوان از تو خواستگاری کنن . بعد از آن به رفت و آمد ها و حرف ها دقت می کردم و گوش می دادم. حتی یک روز علی اکبر را برای دیدن من آورده بودند خانه ما، ولی به من نگفته ...
بهشت زیر پای مادران است اما دنیا زیر پای مادران شهدا/ از مادر شهید ژاپنی تا مادری که شهدا به عیادتش آمدند
... آنقدر نیامدی که حرف هایم تمام شد... بهانه ام برای دیدار با وارسنیک داودیان ، مادر 82 ساله شهید وِهانج رشیدپور بابرودی ، تبریک کریسمس و سال نو میلادی بود. به شوق شنیدن خاطرات مادر از پسر رشیدش رفته بودم اما آن روز بیشتر مهمان چشم های مادر بودم؛ چشم هایی که تا با عکس پای درخت کریسمس گره می خورد، بارانی می شد. برای مادر که حالا دیگر هم گوش هایش سنگین شده بود و هم با ضعف پاها و درد ...
(تصاویر) مراسم تشییع و خاکسپاری مرحوم علی انصاریان
انصاریان آخرین نفری بود که بر سر مزار فرزند حضور یافت. ننه علی که حضور و ازدحام جمعیت اجازه حضورش در نزدیکی مزار فرزندش را نمی داد بعد از چند بار درخواست توسط میکروفن برای این موضوع، با اشک و فغان و ناله و ضجه صحنه های تلخ این مرگ تراژدیک را تکمیل کرد. هیچکس دوربین بیرون نیاورد و همه مسخ از این صحنه با ناله های مادر در فراغ انصاریان همنوا شدند. * محمد علیزاده خواننده پاپ ایران نیز از دیگر چهره ...
چگونه کودکان را مسئولیت پذیر تربیت کنیم؟
بداند این کار را از کجا شروع کند و هر وسیله را چطور سر جای خود بگذارد؛ بنابراین تصور نکنید فرزند شما خیلی کوچک است و از عهده این کار بر نمی آید، وقتی زمان تمیز کردن اتاق کودکتان می شود حتما مسئولیت هایی را به او بدهید. کودک با کمک شما معنای مسئولیت را می فهمد و تمایل پیدا می کند که این کار را تکرار کند. *واگذاری کار های ساده به بچه ها واگذار کردن کار های ساده و کوچک به بچه ها ...
مجری مشهوری که فرزند شهید است!
هدیه بخرم و ایشان هیچ وقت از من چنین انتظاری نداشته است. می دانم که او از ته دل ترجیح می دهد من و دیگر بچه ها یک چیزی برای خودمان بگیریم به ویژه اگر خوراکی باشد، خیلی از این مسئله خوشحال تر می شود. در ضمن هر روز باید برای ما روز مادر باشد و این طور نیست که من برای ابراز محبت و سرزدن به مادر، فقط یک روز در سال را اختصاص بدهم. 365 روز سال برای من روز مادر است و در هر کدام از این روزها، می توانم برای ...
ایلام دارد خودکشی می کند آقایان!
معمولاً آدم ها ترجیح می دهند خیلی ماجرا را باز نکنند، اینکه چه دلیلی داشته و چه جرقه ای به انبار باروت افتاده، اینکه چه بهانه ای یک پدر را به آتش فشان تبدیل کرده تا روز مادر را به سوگواره تبدیل کند، اینکه ... هیچ چیز دلیل نمی شود که یک نفر زن و فرزندانش را به گلوله ببندد. هیچ توجیهی برای این فاجعه نسازیم اما زیر فرش هم پنهانش نکنیم. استان ایلام بالاترین میزان اقدام به خودکشی را در کل کشور دارد. ...
حضور عجیب ماموران شاه در تشییع یک شهید
اتاق عمل بردند به تنفس مصنوعی که رسید دیدم دیگر نفس نمی کشد. مطمئن شدم که به شهادت رسیده است با این حال پرستار گریه می کرد و تقلا می کرد تا نفسش برگردد ولی محمد تمام کرده بود. با این ترفندی که مثلا محمد مریض است و باید به بیمارستان دیگری انتقالش بدهیم پیکرش را داخل آمبولانس گذاشتیم و به دستش سرم زدیم و به مسجد محله رفتیم تا مادر برای آخرین بار بتواند او را ببیند. وقتی به بهشت زهرا(س ...
روایت زنی که با انتخابی اشتباه به دام هیولایی شوم افتاد
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه ، آوای آرامش شیرازه سلسله موارد دردودل و مشاوره و تحلیل های مرکز مشاوره آرامش پلیس فارس است که تقدیم مخاطبان گرانقدر می شود. اعتیاد مادر من بچه بودم و خوب و بد را تشخیص نمی دادم، اما پدر و مادرم که خودشان را عقل کل می دانستند باید حواسشان را جمع می کردند تا در اسارت یک دیو سیاه، دلم کبود نمی شد. من بی گناهم و تمام این تقصیرها گردن خانواده ام است ...
نگاهی به یکی از وقایع 2 دی 57 در چهارراه شهدا مشهد
افتاده است. نمی داند، اما نگران است، صدای ذکر و ناله خیلی آرامی از درون اتاق می شنود، بدون سروصدا به پشت در اتاق می رود، چقدر صدای نماز شب خواندن محمدحسین را دوست دارد. دیگر مادر به این ناله های شبانه پسرش عادت کرده است. بار ها شده که نیمه شب از خواب برخواسته و سوسوی چراغ اتاق محمدحسین را دیده است که گوشه ای نشسته و نجوا می کند. دی ماه 1357 و در یک روز زمستانی، نسیم خنکی بیرون منزل است ...
با مادری مبارز که هم سلول دخترش شد
اده ی پدرم به شهر همدان مسافرت کردند، مجدداً گونی را خارج و به منزل پدرم برده به دور آن نایلون کشیدم و در باغچه شان دفن کردم. دیگر از آیت الله سعیدی خبری نشد، هر چه دوستان و خانواده ی ایشان به زندان مراجعه می کردند، نتیجه ای نگرفتند، تا اینکه پس از یازده روز در 21 خرداد ناگهان فرزند بزرگ ایشان خبر شهادت پدر را آورد. جسد مطهر این شهید عزیز را چون مادر بزرگوارش حضرت زهرا (س) شبانه، در وادی الس ...
دختر"نبوت"، مادر"انسانیت"
است می گفتند برو بابا دنبال کارت! مسئله دیگری که از سبک مادری حضرت فاطمه(س) اشاره کنم، ایشان سبک مبارزات سیاسی، سبک فعالت های علمی، سبک عبادات عجیب و غریب و توحید حضرت فاطمه(س)، حالا چون بحث روز مادر است، سبک مادری یک نمونه از کار ایشان را من عرض کنم، از دورانی که این بچه ها را در آغوش می گرفتند و برای حسن و حسین(علیهماالسلام) لالایی می گفتند و می خواباندند تربیت این ها را شروع کردند ...
دلتنگی هایی از جنس مادرانِ کهریزک
هم مادر بوده و هم پدر. بدون وقفه و با اقتدار ادامه می دهد: خانه ام سمت میدان ونک، خیابان شیخ بهائی شمالی بود. فرزندانم امضای مرا جعل کردند و خانه را فروختند؛ من هم برای تنبیه آن ها به کهریزک آمدم و الان هر دویشان رفته اند آمریکا . از بهمن 92 ساکن کهریزک شده و ارتباطی با فرزندان و اقوامش ندارد: نمی خواهم بچه هایم را ببینم و آن ها هم رویشان نمی شود برای ملاقات من بیایند؛ حتی دلم ...
کودکم مرا ببخش
کرده بخواهیم فرزندش را از او جدا کنیم. دخترانی داریم که این بچه ها حاضرند در پاتوق بمانند و با درد کنار مادرشان باشند. شالوده زن ایرانی، عشق مادری است. من ندیدم که یک زن ایرانی این عشق را نداشته باشد. این را ندا می گوید و ادامه می دهد: اینجا بچه ها از یکدیگر عشق می گیرند و این عشق کمک می کند آن را در بیرون از این محیط به دیگران هدیه دهند. مادر بودن تنها بغل کردن نیست بلکه مدیریت و تربیت ...
چقدر هوای دل مادرمان را داریم؟
قرار با مادر را تنظیم و در ماه سهم هر کدام از ما چند روز است که در خانه مادر باشیم. زمانی که کنار او هستیم، سرگرم گفتگو می شویم و حسابی با مادر وقت می گذرانیم و درد دل می کنیم. مادر برایمان آنقدر حرف می زند تا خوابش می گیرد. این را هم بگویم هر چیزی مادر لازم داشته باشد، هر کدام از ما که نوبتش باشد برایش مهیا می کنیم و می بریم. به نظر من بقیه هم می توانند با زمان بندی مناسب و کنسل کردن خیلی از ...
99 پیام تبریک روز مادر و روز زن برای تمام زنان خانواده
لالایی هاتو دوست دارم بغض صدات و دوست دارم روزت مبارک ******** در آسمان آبی دلم، جایی برای ابر ها نیست مادرم! دعایم کن که با دعایت، دلم خانه درد ها نیست روزت مبارک ******** آسودگی از من ندارد مادر آسایش جان و تن ندارد مادر دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ورنه غم خویشتن ندارد مادر ...
دلتنگی های قیمتی یک مادر/ از خدمت مادرانه به بیماران تا نشستن در کلاس مجازی هم پای فرزندان
کرده است/ به بیماران مادرانه خدمت می کنم چاجی با بیان اینکه پرستاری صبرم را به عنوان مادر خیلی زیاد کرده است، گفت: بعد از به دنیا آمدن فرزندم، دلسوزیم نسبت به بیماران خصوصا بچه ها خیلی بیشتر شده است، همه بیماران کودک را فرزند خودم تلقی می کنم و دل مادر آنها را جای دل خودم می گذارم و مادرانه به آنها خدمت می کنم. وی افزود: بعد از اینکه فرزندم مریض شد احساس می کنم مادران سختی ...
شعار مادر شهید صالحی در تشییع فرزندش/ رقابت دایی و خواهرزاده برای نیل به شهادت
دوستانه و مسافرت ها و دورهمی های مذهبی گرفته تا حضور در جبهه و دوستی بعد جبهه در این چند سال مولود ماجراهای خاص بین آن ها شد، این را مادر شهید هم تائید می کند بچه های آن دوره مدرسه مفید خیلی عاشق بودند. یکبار حمید اجازه گرفت و با مینی بوس یکسری از بچه ها را برد خانه مان در شمال. نگران بودم خورد و خوراکشان چه می شود، یک روز تلفن برداشت به تک تک بچه ها زنگ زد و گفت فلانی تو سیخ بیاور، فلانی تو نان بگیر ...
نقشه سرقت به شیوه تصادف ساختگی در زندان کشیده شد
افتادم تازه فهمیدم چه اشتباهی مرتکب شده ام. سابقه قبلی ات چه بود؟ با چند نفر شرور در فضای مجازی کری خوانی داشتیم، کری خوانی های ما به درگیری ختم شد و من برای قدرت نمایی از چاقو و قمه استفاده کردم. همین باعث شد که دستگیر شوم و 6 ماه در زندان بمانم. تقریبا 2ساعت بعداز آزادی ام با همدستی دوستم نقشه سرقت کشیدم و آن را اجرا کردیم. به محض آزادی سراغ دوستم که بچه محله مان بود رفتم ...
تلاش 42 ساله مادری برای تحقق آرزوهایش؛ 2400 فرزندم را در آغوش خانواده ببینم + فیلم
بگویند مامان، بابا، عمه، خاله ... . روز تولد مامان فاطی است و برایش کیک گرفته اند ولی بی تابند که شعر و آیت الکرسی خواندنشان تمام شود تا همگی هجوم ببرند طرف کیک و شمع ها را فوت کنند. محیطی زیبا با امکانات خوب، کمبود بابت خورد و خوراک و زندگی راحت ندارند اما، کاش همه آنها مادر و پدر داشتند. به راستی چطور می توان برای این بچه ها از روز مادر گفت؟ حالا که تلویزیون های اتاقشان پر است از ...
هدیه ای به پاس یک عمر زحمت و مهربانی
هم می خریدم، آخه مادرم عاشق گل و گلدون بود، بیشتر سعی می کردم، گلدون بخرم، همیشه هم می گفت که مادر چرا زحمت کشیدی تو خودت گل زندگی منی، اما برق چشماش یادم نمیره، حیف که خاموش شد، تازه فهمیدم داغ مادر با قلب آدما چه می کنه، سه ماهه که کرونا مادرم را از ما گرفت، دلم نمی خواد روز مادر برسه، باور نمی کنم امسال باید گل رو ببرم سر خاکش، عاجزانه به همه مردم التماس می کنم که این روز را از راه دور به ...
خانم دکتر همیشه آنلاین
روز مقرر به کلینیک رفتم، ساعت نزدیم 2 بعد ازظهر و در کلینیک خبری از صدای بچه ها نبود و البته این جای شکر داشت؛ صمیمانه پذیرای من شد، لحظه ای دلم به حالش سوخت با آن ماسک ضخیم، شیلد و گان و عینک واقعا کار بسیار سخت است چه در گرمای تابستان و هم سرمای زمستان. بعد ازسلام و احوالپرسی و گپ و گفتی کوتاه، مصاحبه را شروع کردم. فارس: روز زن را خدمت شما تبریک می گویم امیدوارم که همیشه سلامت باشید ...
چشم خاور در نیزار سوخت تا ما زنده بمانیم
پوشش بدهیم. وسط این درگیری به کتف حاج حسن تیر خورد و شروع به داد و فریاد کرد. من دهان حاج حسن را گرفتم تا صدایش به بعثی ها نرسد. حاج حسن گفت بهروز! جان مش اکبر من رو ببر یه جای امن. زیر بغل فرمانده دسته را گرفتم و به محلی که کمتر در تیررس دشمن بود، بردم. 10 قدم رفتیم که ناگهان داخل یک گودال سنگر تانک سقوط کردیم. حاج حسن چند دقیقه از هوش رفت. فکر کردم شهید شد. به صورتش سیلی زدم. به هوش آمد و گریه کرد ...
واقعیت زنانه جامعه ما؛ مادر شهید قرصتر و محکمتر از پدر
، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچه ی انسان برود کشته بشود، دومی برود کشته بشود، سومی برود کشته بشود؛ شوخی است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانه ی سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشی ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچه هاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادر ها آن وقتی که جنازه ی بچه هاشان میآمد یا حتّی نمیآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و ...
زنان تصویر آینده تاریخ اجتماعی ایران
خانگی عبور می کنم. چون معتقدم اگر هدیه ای تهیه می شود، باید برای خودش گرفته شود. شاید خرید وسایل خانه بتواند تأثیری را در زندگی او ایجاد کند، اما بیش از هر چیزی دلم می خواهد که برای شخصیت و هویت مادرم ارزش قائل شوم. هدیه های من در روز مادر بیشتر لباس و روسری است. خوشحالم از اینکه برایش هدیه ای می گیرم و این را افتخاری می دانم که حداقل سالی یکبار با گرفتن یک هدیه کوچک، عشق و علاقه ام را به او نشان دهم ...
تجمع برای رسیدن به پیک چهارم
.... گویی والدین باور ندارند که کرونا دیگر دنبال مسن ترها نمی رود و هر ریه ای حتی اگر ریه خردسالان باشد را هم به خود درگیر می کند و جان بچه ها را به خطر می اندازد. این را خانواده رخشانی که همراه با نرگس، دختر 4ساله و نیما، نوزاد 6ماهه در آغوش مادر به این پاساژ آمده اند، نمی دانند. مرتضی رخشانی می گوید تا حالا نشنیده است که بچه ها کرونا بگیرند: نمی دانستم بچه ها کرونا می گیرند. اگر می دانستم ...