1044 شرور و سارق در پایتخت به خط شدند
سایر منابع:
سایر خبرها
مجرمانی که به صد ها فقره سرقت و شرارت اعتراف کردند/ از شکنجه مسافر تا سرقت دوچرخه
پرایدی شدم که زن جوانی نیز روی صندلی عقب نشسته بود و راننده جوانی قوی هیکل بود. خواستم روی صندلی عقب بنشینم که دیدم دستگیره در خراب است. به همین خاطر روی صندلی جلوی ماشین نشستم. زن میانسال که صورتش سوخته و گردن و کتفش نیز شکسته بود ادامه داد: پس از طی مسافتی زن جوان که بعداً فهمیدیم همسرش بوده و برای جلب اعتماد مسافران او را همراه خود می برده از ماشین پیاده شد و راننده به راه افتاد. چند لحظه بعد ...
قصه عجیب چهار دزد خیابان های تهران
...> وقتی این زن روی صندلی جلو نشست، در راه همسرم را پیاده کردم و بعد از طی مسافتی به جاده خاکی رفتم. در جایی خلوت خودرو را نگه داشتم به بهانه اینکه باید از صندوق بنزین بیاورم از ماشین پیاده شدم. مقداری ماده بیهوشی تهیه کرده بودم. آن را به دستمال آغشته کردم. همان لحظه آن زن همه چیز را دید. می خواست از ماشین پیاده شود ولی دستگیره کنده شده بود. داشت تقلا می کرد که روی صندلی عقب خودرو نشستم. می خواستم ...
سرنوشت شوم برای جوان 22 ساله
به فروش مواد مخدر رو آوردم. از آن روز به بعد به هر خلافی دست می زدم تا هزینه های مصرف موادم را تامین کنم. شیوه و شگرد سرقت از صندوق عقب خودروها را از دوستان خلافکارم آموختم و گاهی به خودروهای پارک شده نیز دستبرد می زدم . در این میان چهار بار به جرم سرقت، اعتیاد و فروش مواد مخدر دستگیر شدم به گونه ای که پنج سال از عمرم را پشت میله های زندان گذراندم. آخرین بار نیز پس از آزادی از زندان، دوباره به سرقت ...
اتفاقات تلخی که پشت نقاب مسافربرهای شخصی رقم می خورد
...، از فکر کردن به چیزهای بی محتوا خسته شدم و تصمیم گرفتم به خانه بازگردم. همان لحظه یک اتومبیل شخصی کنارم ایستاد و بوق زد، من بدون هیچ توجهی به راننده و نوع ماشین سوار شدم، مسیر رسیدنم به منزل طولانی بود به همین خاطر از راننده خواستم مرا به صورت دربست به منزل برساند. کم کم متوجه شدم که راننده نوع رفتارش متفاوت شد ولی من غرق در افکار خودم بودم، تصمیم گرفتم با دوستم تماس ...
گاوهای آبستن را قربانی نکنید/ برایت تربت آوردم!
برف تعدادی کمی خودرو رفت و آمد می کردند، از دوردست خودرو بسیج به چشم می خورد، دلم لرزید چون دیشب خواب دیده بودم داوودم شهید شد، چند جوان از جیب پیاده شدند بعد از احوالپرسی به داخل خانه رفتیم، جویای بقیه خانواده شدند، گفتم برای کار به بیرون رفتند از آنها پرسیدم داوودم شهید شد؟ امتناع کردند و گفتند؛ نه خدا نکنه... خواب یقین داشتم که داوودم شهید شد سکوت کردم و آنها رفتند بعد ...
حضور برادر شهیدم را در زندگی احساس می کنیم
یادش افتاد که عباس شهید شده است! بنابراین همان موقع غش کرد. دفاع پرس: هیچ موقع عباس شما را تنبیه نکرد؟ چرا! چند دفعه ای تنبیه شدم که هربار مقصر خودم بود. یکبار کنار استخر، یکبار هم موقع اعزام. عباس شناگر ماهری بود. سال 58 بود. با دوچرخه از مریم آباد آمدم تا شنای عباس را در استخر باغ ملی ببینم. با چند نفر از بچ ههای ناباب محله آمده بودم. همین که عباس مرا کنار استخر ...
آخرین گفتگو با پدر بابک خرمدین
کرد و با کمک همسرم او را به حمام بردیم و جسدش را مثله کردیم. هنوز تبر و چاقویی که با آن فرامرز را مثله کردیم دارم. بعد از قتل هم تکه های جسد را در سطل زباله انداختیم. بعد هم خودروی پراید او را در اطراف مهرآباد رها کردیم. خانواده فرامرز به سراغ او نیامدند؟ به دروغ به آنها گفتیم که روز حادثه به همراه آرزو آمده خانه و همسرش را در خانه ما گذاشته و با چند نفر قاچاقی تهران را ترک ...
سیزده برداشت با بانوی قیام و قلم
می گرفتمشان. برداشتِ دَه: شبِ بیست ویک رمضان بود. بعد از افطار زنگ زدم بهش. مادرش گوشی اش را جواب داد. من و حاج خانوم نَه تا حالا همدیگر را دیده بودیم و نَه حتّی صدای همدیگر را شنیده بودیم. اوّلین مکالمه ی ما بود. وقتی حالِ لیلایش را پرسیدم، گفت: شما خودت مادری؟ دختر داری؟ گفتم بله. و حاج خانوم شروع کرد برایم روضه ی باز خواندن، و من فقط هِق هِقِ گریه بودم آن وسط. گفت و گفت و گفت و من ...
گفت وگو با مادرشهیدان مجید و جمشید علی بخشی وقتی مادر شهادت فرزندش را در تلویزیون می بیند!
. فاش نیوز: پیکر شهید را دیدید؟ - بله؛ پیکر شهید مجید را می برند تبریز. فرمانده می گوید سریع بفرستیدش بیمارستان. تا می خواهند بیاورند تهران، می گویند بارندگی است. نمی شود و برش می گردانند تبریز و آنجا عملش می کنند. 6 روز آنجا می ماند. بعد 6 روز به شهادت می رسد. وقتی دوتا از دوستانش می آیند تهران، من هم آنجا نبودم. شهرستان بودم، می گویند مجید زخمی شده. نمیدونیم کجا بردنش. پسر ...
اولین مصاحبه تکان دهنده با پدر و مادر بابک خرمدین
و با دیدگاه خودم درباره او بنویسم که چند سال است درباره او نوشته ام و آخر های کتاب بودم. نام آن را سوگنامه ای برای بابک گذاشتم. حتی دستنوشته هایم هنوز در خانه مان هست که دستگیر شدم و نشد آن کتاب به چاپ برسد. آنقدر به بابک خرمدین اعتقاد قلبی و فکری داشتم که حتی در وصیت نامه ام نوشتم بعد از آن که فوت شدم، جسدم را بسوزانند و به آرامگاه بابک خرمدین منتقل کنند و در ورودی آرامگاه دفن کنند تا مردمی که به ...
آثار فلسفی ام درباره بهترین سیستم اقتصادی ممکن و واقع بینانه است/ فیلسوفی متعهد به ایده های جنجالی !
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورکر - پیتر سینگر، فیلسوف استرالیایی، در اواسط بیست سالگی گیاه خوار شد. این اتفاق زمانی افتاد که یکی از هم کلاسی هایش در آکسفورد در سالن غذاخوری درباره وحشی گری های صنعت دامداری کارخانه ای برایش گفت. چند سال بعد در سال 1973 سینگر مقاله ای به نام آزادی حیوانات را به مجله نیویورک ریویو فرستاد. رابرت سیلورز، سردبیر دیرینه این مجله نه تنها آن را چاپ کرد، بلکه خودش هم گیاه خوار شد. در 1975 سینگر مقاله اش را به یک کتاب تبدیل کرد که به ده ها زبان ترجمه و الهام بخش جنبش مدرن حقوق حیوانات شد. سین ...
روزنامه نگاری هم شد شغل؟!
کیهان را دارم، بورسیه دانشکده بودم و چند روز قبل از پیروزی انقلاب به ایران آمدم و... هنوز حرف هایم تمام نشده بود که یک جوان کم سن و سال واحد گزینش انگار که مچ یک مامور کارکشته سیا را گرفته باشد با لحنی نه چندان دوستانه گفت: - اصلا شما چرا از آمریکا به ایران آمدید؟ شاید حق داشت و نمی بایستی به ایران می آمدم. برای استخدام به نهضت سوادآموزی رفتم. حاج آقایی که چند انگشتر ...
درخواست قصاص برای عاملان قتل دختر دانشجو
روی زمین افتاده بود و نفس نمی کشید. از سپهر سؤال کردم که گفت دختر جوان بعد از مصرف مواد حالش بد شد و شروع به داد و فریاد کرد. او می خواست ندا را ساکت کند، اما یکباره از نفس افتاد. آنجا بود که از ترس جسد را حوالی شریف آباد بردیم و آتش زدیم. با ثبت این اظهارات، سپهر نیز با انکار قتل گفت: روز حادثه ندا مشغول مصرف مواد بود که یکباره شروع به داد و فریاد کرد. از او خواستم آرام باشد، اما مرا ...
فرزندکشی های مشابه قتل بابک خرمدین در ایران و سرنوشت قاتلین
. وی ادامه داد: اذیت های او به حدی بود که سرانجام تصمیم به قتل پسرم گرفتم. روز حادثه وقتی با او تنها بودم و طبق معمول دعوایمان شد با چاقو وی را به قتل رساندم. بعد از قتل می خواستم جسد را از خانه بیرون ببرم، اما سنگین بود و زورم نرسید. از طرف دیگر می ترسیدم هر لحظه بچه هایم برسند و از راز جنایت مطلع شوند. به همین خاطر تصمیم گرفتم جسد پسرم را مثله کنم تا حمل آن برایم راحت تر باشد. قطعات جسد ...
قتل دختر دانشجو به دست 2 پسر جوان / آنها جسد نیلوفر را آتش زدند + عکس
نیلوفر به پلیس داده بودند با مشخصات جسد سوخته مطابقت داشت. به این ترتیب آنها به رفتند و جسد دخترشان را شناسایی کردند .شواهد نشان می داد نیلوفر دانشجو بود و آخرین بار از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت و یک روز بعد پلیس خودرو وی در منطقه ولنجک پیدا کرده بود. در حالی که پزشکی قانونی به خاطر شدت نتوانست علت اصلی فوت را مشخص کند ، به بررسی فهرست مکالمات تلفنی دختر دانشجو پرداخت و رد دو پسر ...
روایت همسایه ها از ماجرای قتل کارگردان
. مخصوصا اعترافات عجیب پدر و مادر آقای کارگردان در روز دوشنبه در دادسرای جنایی تهران. جایی که پدر بابک درحالی که از قتل پسرش خدا را شکر کرد وگفت: ما با پسرم اختلاف عقیده داشتیم و با اینکه او کارگردان و مدرس بازیگری بود اما در سال های اخیر مدام با ما بدرفتاری می کرد و حتی گاهی من و مادرش را کتک می زد. او هنرجویانش را که همه شان دخترهای جوان بودند به خانه می آورد و به اتاقش می برد و مادرش را مجبور می ...
پیدا و پنهان عروسی متفاوت سردار علیپور با دختر خرم آبادی + تصاویر
...> **: قبل از این که این بار بیایید اندیمشک چند سال قبلش آمده بودید اندیمشک برای زندگی؟ همسر شهید: بله. سال 60 آمدیم اندیمشک. تا سال 65 هم بودیم. بعضی وقت ها که مامانم عصبانی می شود از یک چیزی، به بابام می گوید: تو دیگه اواخر جنگ، ترسیدی! پدرم وقتی کوچک بوده در شش ماهگی، مادرش را از دست داده است. شش سالش بوده که پدرش را هم از دست داده است. بعدِ فوت مادرشان، پدرش با خاله اش ازدواج ...
کاندیداهای عجیب ریاست جمهوری!
عنوان اسکورت همراهم بیاید تا تهران، چند روز پیش گفت به خاطر کرونا نمی آید. درنهایت چون دوستانم خیلی اصرار کردند که حتما شرکت کنم و یک خیر هم پیدا شد که کرایه سفرم را تقبل کرد، تصمیمم عوض شد . سال 84 برای کابینه تان فکری هم کرده بودید؟ بله. برای معاون اول مان نگهبان کارخانه را در نظر گرفتیم. ایشان از نظر من صلاحیت داشت چون صادق و امانت دار است. یکی از دوستان سربازی ام در بهداری ...
انتخابات آخرت
،هول شدم فورا سلام کردم ی جوری احوالشونو پرسیدم که خودشون هم جا خوردند،ولی اصلا به روی خودشون نیاوردند ،یکیشون ظاهراً اسمش منکر بود البته خداییش منکر هم نبود برو رویش خیلی هم از من جذابتر بود،تقریبا شبیه لئوناردو دی کاپریو بود، با خودم گفتم اگه منکرش اینه پس حورالعینش چطوریه.... ناخود اگاه یه آهی از ته دل کشیدم منکر بمن زل زد و گفت : سیدنشعان البوشوکه ؟ _بله البته الان چندساله ...
سه توصیه و نکته کلیدی از آیت الله بهجت (ره)
...> از حضرت آیت الله العظمی بهجت قدس سره درخواست کردم: یک ذکر خیلی بزرگ یادم بدهید. گفتند: ذکری یادتان بدهم که از جواهرهای همۀ کوه های دنیا و مروارید همه دریاها قیمتی تر باشد؟ گفتم: بله! و منتظر یک ذکر عریض و طویل خاص بودم؛ که گفتند: استغفار... استغفار... استغفار! اگر بدانید در این استغفار چه گنج هایی نهفته است؛ روح را صیقل می دهد، راه ها باز می شود و حاجت ها ...
روایت زندگی مصطفی از تولد تا شهادت/از مسئولین فعلی ناامیدیم/ آمریکا کعبه آمال برخی از مسئولین
مقاله IST در مجلات معتبر عملی جهان به چاپ رساند. دانشگاه تهران به پاس قدردانی از جانفشانی های اثرگذار این دانشمند ،بعد از شهادت این شهید والا مقام نخبه جوان در عرصه علم و فناوری و جهاد علمی، درجه دکتری افتخاری تخصصی در رشته'نانوبیوتکنولوژی' این دانشگاه را به وی اعطاء نمود. در سال 1377 در دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جداسازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام شد ...
یک سکانس خونین برای کارگردان جوان + فیلم
...، تصمیم به قتلش گرفتیم. او حتی یک بار مدعی شد با خانمی در خارج از کشور آشنا شده و قرار است این خانم سه میلیارد تومان به او بدهد تا زندگی مستقلی داشته باشد اما این ادعا هم به واقعیت نرسید. جمعه شب همسرم زرشک پلو و مرغ درست کرده بود. هشت قرص خواب داخل آن انداخت اما پسرمان غذا را نخورد. روز بعد با او صحبت کردم و خواستم رفتارش را تغییر دهد. حتی پیشنهاد دادم این خانه را بفروشیم و با سهمش خانه ای ...
پدر بابک خرمدین: با قتل پسرم به آرامش رسیدم!
خواست برای خودش و میهمانش غذا درست کند و مادرش از آن ها پذیرایی می کرد و این در حالی بود که می دانستیم پسرم با دختران در خانه رابطه جنسی برقرار می کند. مرد 81 ساله گفت: از رفتار های پسرم خسته شده بودم و او بعضی اوقات ما را کتک می زد و می خواست کارهایش را انجام دهیم و باور کنید از وجود پسرم یک روز آرام نداشتم و جانمان به لبمان رسیده بود. حتی از پسرم خواستم برای خودش خانه ای تهیه کند و حاضر ...
ماجرای قتل بابک خرمدین چه بود؟
... پدر بابک خرمدین ادامه داد: پسرم با دخترها به داخل اتاق می رفت و از مادرش می خواست برای خودش و میهمانش غذا درست کند و مادرش از آنها پذیرایی می کرد و این در حالی بود که می دانستیم پسرم با دختران در خانه رابطه جنسی برقرار می کند. مرد 81 ساله گفت: از رفتارهای پسرم خسته شده بودم و او بعضی اوقات ما را کتک می زد و می خواست کارهایش را انجام دهیم و باور کنید از وجود پسرم یک روز آرام نداشتم ...
اعترافات پدر بابک خرمدین: پسرم مجرد بود؛ از بچگی ما را اذیت می کرد / خدا را شکر با قتل پسرم به آرامش ...
جسد بابک خرمدین کارگردان سینمای ایران روز گذشته (26 اردیبهشت ماه) در فاز 3 شهرک اکباتان تهران کشف شد و پلیس عاملان قتل را بازداشت کرد. قتل بابک خرمدین کارگردان سینمای ایران به دست پدر و مادرش بوده که هر دو توسط پلیس بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار دارند و هنوز از انگیزه شان اطلاعاتی در دست نیست. بابک خرمدین متولد 1353 در تهران و کارگردان سینما است. سوگنامه ای برای یاشار به کارگردانی او در گروه هنر و تجربه اکران شد. ماجرای قتل بابک خرمدین چه بود؟ ...
نصیری: وقتی انتخاب قایق المپیکی فنی باشد، حقی پایمال نمی شود
المپیک توکیو بگیرد. در بدترین حالت هم دو سهمیه داشت و هم من می توانستم به المپیک بروم و هم خانم ملایی. نازنین ملایی می گفت همان موقع که قوانین تغییر کرد، کشورها باید به آن اعتراض می کردند. بله، اگر همان زمانی که فدراسیون جهانی این قانون را گذاشت تمام کشورها اعتراض می کردند، شرایط به این شکل نمی شد. چون این قانون فقط برای آسیا که نیست. اروپا و آمریکا و آفریقا هم شامل این قانون ...
مصاحبه مفصل با پدیده فرانسه؛ اوپامکانو: لایپزیگ خودش را به بوندس لیگا تحمیل کرد/مادرم اجازه نداد به ...
... *در مصاحبه های قبلی گفته اید وقتی 16 سال سن داشتید، با پیشنهاد بایرن مونیخ روبه رو شدید. چه شد که چند سال زودتر به بایرن نرفتید؟ به خاطر حرف مادرم آن موقع نرفتم. مادران همیشه دل نگران فرزندان هستند. با 16 سال سن آدم فکر نمی کند آینده اش چه شکلی خواهد بود. آن موقع وقتی پیشنهاد بایرن آمد، شرایط خیلی خوب و مجذوب کننده ای داشت. من آنقدر هیجان زده بودم که شب ها خوابم نمی برد. می ...
آلکنو رو در روی اصحاب رسانه
کنار سرمربیان خارجی حضور دارند و کارنامه آن ها درخشان تر از قبل می شود، این مربیان با حضور در رقابت های مختلف تجارب زیادی را به دست می آورند. تندروان هر روز در سالن حضور دارد وی یکی از مربیان جوان و با انگیزه ایران است، من از شما سوال می کنم چرا محمدرضا نباشد؟ روزگاری پیمان اکبری در کنار مربیان خارجی حضور داشت حال من یک مربی دیگر را انتخاب کرده ام فکر نمی کنم این موضوع بدی باشد. ...
آلکنو: قول نتیجه نمی دهم
...، این مربیان با حضور در رقابت های مختلف تجارب زیادی را به دست می آورند. تندروان هر روز در سالن حضور دارد وی یکی از مربیان جوان و با انگیزه ایران است، من از شما سوال می کنم چرا محمدرضا نباشد؟ روزگاری پیمان اکبری در کنار مربیان خارجی حضور داشت حال من یک مربی دیگر را انتخاب کرده ام فکر نمی کنم این موضوع بدی باشد. روی ذهنیت بازیکنان کار کردم سرمربی تیم ملی والیبال گفت ...
الکنو در پاسخ به مهر: مربی که قول سکو را بدهد شارلاتان است!
انتخاب کردم؟ ایشان هر روز به صورت مستقیم در تمرین شرکت می کند و تمرینات را می چرخاند. ایشان مربی جوان و آینده داری هستند. سوال این است که چرا تندروان نمی تواند به جای اکبری برود؟ زمانی هم آقای اکبری تجربه نداشتند و یکی به ایشان فرصت داده است که این تجربه را به دست بیاورد. اگر بعد از من یک مربی به جامعه والیبال ایران اضافه شود مسئله بدی نیست. شرایط متفاوت کار در ایران و روسیه سرمربی ...