سایر منابع:
سایر خبرها
اولین افغانستانی که خونش در راهیان نور ریخته شد! + عکس
با یکی از دکترها یا یکی از پرستارها بحثش شده بود و واکنش نشان داده بود. رفتم در قسمت اورژانس؛ از یکی دو نفر که پرسیدم معلوم بود که همه از دست ایشان ناراحت هستند. گفتند ما اطلاعی نداریم، آمده بود اینجا اما خبر نداریم الان کجاست. اورژانس بیمارستان بقیه الله هم خیلی بزرگ است. رفتم بخش اعصاب و روان و گفتند نه، اینجا نیست. دوباره به حیاط رفتم اما پیدایش نکردم. دیگر پیش خودم گفتم یک بار دیگر ...
جای مهاجرت به اروپا عازم جبهه شدم
به هم زبان های خودشان (عرب زبان های خوزستانی) رحم نکردند به ما رحم کنند؟ این انگیزه اولم بود. انگیزه دومم فرمایش حضرت امام (ره) بود. آنجا که گفتند واجب است همه به جبهه بروند. بر خودم تکلیف دانستم به عنوان بسیجی داوطلبانه به جبهه بروم. از قبل فعالیت های انقلابی داشتید؟ قبل از انقلاب مؤذن مسجد بودم، فعالیت های انقلابی داشتم و حتی توسط ساواک دستگیر شده بودم. شغلتان آن ...
قتل دردناک نوعروس 16 ساله به دست برادرش در کهریزک / سودابه قربانی حرف های فامیل شد
....خواهرم را دوست داشتم. چرا از دستش عصبانی بودی؟ مدتی بود با شوهرش اختلاف پیدا کرده بود و گاهی چندین ساعت بیرون از خانه می ماند و از او بی خبر بودیم یا شب به خانه نمی آمد.می گفت به خانه دوستم رفتم یا می گفت برای کار به شهرستان رفتم و در محل کار خوابیدم.اما همین غیبت ها و تاخیرهای او باعث می شد که پشت سرش حرف و حدیث باشد و حتی این بدگویی ها به افغانستان هم رسیده بود. ...
صحبت های تلخ قهرمان المپیک پای گاری دستفروشی؛ آقای سجادی لطفا جوابم را بدهید/ درخواست تابعیت کشورهای ...
دیدار و صحبت با رئیس اداره تربیت بدنی باید 2 ساعت انتظار و دوند گی کنم و متاسفانه زمانی هم که ایشان راملاقات می کنیم برخوردشان سرد است و اصلا تحویل نمی گیرند. قبل از مسابقه برای یک دست لباس جودو رفتم و مشکل ام را مطرح کردم که توان خرید یک دست لباس را ندارم برای مسابقات اما اهمیتی ندادند. قهرمان جودو ایران در ادامه از مشکلاتش گفت: خواهرم سرطان دارد، مادرم دیابت دارد و دو برادر معلول دارم ...
رونمایی از متانت خاص نفیسه روشن /عکس
ازدواج پول آب و برق خانه را نمی دادم و منتظر می نشستم که خودش بیاید بدهد اما بعد از یک مدت متوجه شدم که پرداخت نکردن قبض ها می تواند منجر به قطع شدن آب و برق شود. (خنده) خیلی سخت است. نفیسه روشن دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه آزاد اسلامی است یکی از پررنگ ترین سختی هایش کجاست؟ - یکی از پررنگ ترین سختی هایش نبودنش در لحظه هایی است که من انتظار دارم کنار من باشد. ...
مردم در کوه جمع شده بودند
با لهجه شیرین کرمانی اش گفت: کجا می روید؟ گفتم که بی خواب شده ام و می خواهم بروم کوه. بلند شد و گفت من هم خوابم نمی برد، با تو می آیم. خلاصه با هم رفتیم درکه. چند ایستگاهی بالا رفته بودیم که گفتم کاش با خودم سازمی آوردم؛ اما حالا که نیاورده ام، تو بخوان. ایرج هم شروع کرد و آوازی را که همان شب ضبط کرده بودیم، خواند. در سکوت کوه ناگهان احساس کردم کسی پشت سرمان است، برگشتم و دیدم مردمی که صبح زود به کوه آمده اند، پشت سر ما می آیند تا به خواندن ایرج گوش بدهند. بعد هم او را تشویق کردند و ما درباره آلبوم و اینکه به زودی منتشر می شود برای مردم توضیح دادیم و آمدیم. ...
شکنجه در خانه پدری
او به مصرف موادش ادامه دهد، نازنین درباره پدر و مادرش تصریح می کند: زمانی که پدرم ما را از خانه بیرون کرد، 7 سال بود که از پاکی مادرم می گذشت، اما او وقتی به خانه مادر بزرگم برگشت دوباره اعتیادش را شروع کرد، چون مادر بزرگم هم معتاد است. پدرم هیچ وقت من را نمی خواست پدرم من را نگه نمی داشت، اصلا از ابتدا هم من را دوست نداشت، پدرم شغل آزاد دارد. من چند بار رفتم به منزلش رفتم ...
سلفی نیلوفر کوخانی با عوامل سرجوخه در پشت صحنه /عکس
کنم نیستم ولی حس می کنم روزهای پیش رو اتفاق های خوبی می افتد و این بر می گردد به خودم که چگونه پش بروم ، در کل خیلی خوش بین هستم علاقه به جاز تقریبا در همه لحظات زندگی من ، موسیقی قرار دارد ، همه سبک ها را دوست دارم اما بیشترین علاقه ام سبک موسیقی جاز می باشد ازدواج نیلوفر کوخانی بهمن 1391 در 22 سالگی ازدواج کرد و معتقد است ازدواج هنرمند سخته ...
هواپیماربایی وحشت آور در پرواز اهواز به مشهد / مجازاتش چیست؟ + عکس
کنم .می خواستم کاری کنم که همه بدانند من یک معترض هستم و به وضعیت کنونی جامعه اعتراض دارم. متهم درباره نقش همسرش در هواپیماربایی گفت: همسرم در این ماجرا هیچ نقشی نداشت. او اصلا نمی دانست من قصد هواپیماربایی دارم. در هواپیما هم کنار همسرم نشسته بودم .به بهانه اینکه می خواهم به دستشویی بروم از جایم بلند شدم . متهم درپاسخ به سوال قاضی درباره اینکه چطور اطلاعات پرواز را به دست ...
سولسشر: به زودی به اولدترافورد باز خواهم گشت/ هر چه در توانم بود انجام دادم
این بچه ها فهمیدند منچستریونایتد یعنی چه. چون ما عقب بودیم و همه فکر می کردند مقابل تیمی بسیار خوب همراه با بازیکنان خوب، هیچ شانسی نداریم. ولی آن ها شخصیت و غرور منچستریونایتد را به نمایش گذاشتند. قطعا آن بازی را به یاد خواهم داشت و البته عکسی از خودم در همان شب کنار سر الکس (فرگوسن) و اریک (کانتونا) در حال جشن گرفتن دارم. یکسری ویدیوها از رختکن هم هستند. خلاصه خاطرات خوبی به جا مانده است. ...
سلفی شبونه الهه حصاری و خواهرانش /عکس
حرفه ای من خیلی عطر دوست دارم ، برند مورد علاقه من هم لانکوم و جی وان چی هست دیور را هم خیلی دوست دارم و هر محصول جدیدی هم که تولید می کند را دوست دارم که داشته باشم ، آنقدر عطر دوست دارم که شاید بشود گفت عطرباز هستم. تدریس بازیگری من قبل از اینکه در آموزشگاه تدریس کنم ، در باشگاه ورزشی یوگا را به علاقه مندان این رشته آموزش می دادم و البته الان هم مشغول اش ...
ویدئو/ پرستو صالحی مثل ریحانه پارسا در ترکیه کلیپ بازی کرد!
هشت با ونداد عزیز دوست خوبم اومدیم استانبول برای ضبط ویدئو کلیپش. او ادامه داد: اون موقع حتی یک لحظه فکر نمی کردم یک روزی خودم ساکن این شهر بشم پخش این کار با وقفه اتفاق افتاد. پیشتر حضور ریحانه پارسا درر ویدئوی شادمهر عقیلی جنجالی شده بود. پرستو صالحی، بازیگر سینما وتلویزیون با انتشار ویدیویی تایید کرد که به قصد مهاجرت از ایران خارج شده است. این ویدیو پس ...
آقانیا: هیچ وقت امید و انگیزه ام را از دست ندادم
محمدرضا آقانیا در گفت وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، در مورد مبارزه هایش در دور مقدماتی لیگ برتر کشتی فرنگی، اظهار داشت: برای تیم باشگاهی ام سید بابل، 6 دور کشتی گرفتم. 5 حریفم را در وزن 63 کیلو بردم و تنها باختم هم در دور رفت مربوط به حضورم در وزن 67 کیلو بود که به خاطر ارنج تیمی، به وزن بالاتر رفته بودم. در دور برگشت که در هر سه مسابقه در وزن خودم کشتی گرفتم، همه حریفانم را با امتیاز بالا ...
در سکانس های منزل، فرمانده اصلی همسر ستاری است/بازیگر بدقلقی هستم
بینی ام این بود که نتیجه آن پیشنهاد، کار فوق العاده ای در نمی آید. یک مقدار از این که اثر متوسط و ضعیف انجام دهم، گریزان شده بودم. به اندازه کافی از این کارها در پرونده ام دارم. الان 52 سال سن دارم. در ده سال گذشته فکر می کردم چرا باید کاری را انجام دهم؟ شما زمانی کاری را انجام می دهی که احساس کنی نتیجه اش رضایت بخش است. امیدوارم در ادامه هم وسوسه ها باعث نشود این رویه را تغییر دهم. دلم می خواهد گزیده کار باشم و کارهایی که انجام می دهم برای مخاطب و خودم جذاب و دوست داشتنی باشد. ...
آرزوهای تلخ و شیرین شهریاری ها قبل از مرگ / اگر بدانید تنها 6 ماه زنده اید جکار میکنید؟ اینستاگرام شهریار
بعد سنگ قبرم رو خودم انتخاب کنم اگه بچه داشتم امکانات رو برام درست میکنم اگه نداشته باشم دارایم رو میبخشم بکارتون خوابها بچه های کار البته خیلی فکر میکنم به مرگم که قبل مرگ همه رو درست کنم همیشه به همسرم میگم فوت شدم خرجم رو برای بچه های کار روزهای پنج شنبه چون عاشق سگ هستم برای فاتحه ام برای سگها غذا ببره وثاقتی : ولی امیدوارم هیچ وقت زمان مرگم و ندونم دوست ندارم از زمان مرگم آگاه بشم ...
چارلی چاپلین ایرانی شبانه روز راه می رود تا مردم را شاد کند/ فلاح مرتضوی کیست؟
را به تن کردم. چون شخصیت چارلی را دوست داشتم، پیش خودم گفتم هر اتفافی رخ دهد، مهم نیست. 20 روزی که تهران بودم، نزدیک 3 میلیون عکس با من گرفتند. درآمد روزانه من در تهران، بین 200 تا 300 هزار تومان بود. درحدی بود که بتوانم خرج خودم را تامین کنم. بیشتر رستواران ها، پولی نمی گرفتند. در مترو هم همه مرا می شناختند و رایگان سوار می شدم. برای خواب هم معمولا به مساجد می رفتم. در دربند تهران م ...
تهمت ازدواج مجدد در سوریه به مدافع حرم! + عکس
می کردند. به من می گفتند جلو نمی روم اما جلو هم می رفتند. در همان بار دوم بود که مجروح شده بودند؛ دو تا ترکش در سرشان بود ولی خب هنوز هم آرام نبودند و روز بعدش هم که جمعه بود به من گفت بیا برویم امامزاده صالح که گفتم نه، می خواهم تنها باشم. با زینب دوتایشان رفتند خانه مادرشان و من در خانه تنها ماندم. با خدای خودم خلوت کردم، گفتم خدایا! اگر حق است آرامم کن، اگر نیست حداقل در برابر این حرف ها و صحبت ...
پرونده قتلی که پس از 12سال بسته شد
یه خانمی آشنا شده بودم. می خواستیم ازدواج کنیم. نزدیک شب عید بود. با خودم گفتم خب من برنامه ریزی کرده بودم برای این پول. رفتم دم خونش تا بپرسم اصلا می خوای این پول رو بدی یا نه. اتفاقا اون شب مهمون داشت. نشون به اون نشون که شام ماکارونی هم داشتن. طلبی که وصول نشد نیازی نبود سوال دیگری پرسیده شود جواد خودش پشت سر هم مو به مو حادثه آن شب را شرح می دهد: رفتم زنگ در خونه رو زدم ...
جوان مرگ شدن مادرم مرا نوکر امام حسین(ع) کرد/حرف یک پیرغلام در لحظه مرگ!
سیدالشهدا در لحظه مرگ! عسکری درباره آخرین آرزوی زندگی اش می گفت: دوست دارم و امیدوارم که لحظه مرگم آقا به استقبالم بیایند و من هم بلند شوم و بگویم آقا ممنونتم. 50 سال است که می خوانم و حالا مزد این ها را می خواهم. یا بلند می شوم می گویم که آقا من همان هستم که 50 سال است که می خوانم: جانبازی و مرگ سرخ و شمشیر/ بهتر ز حیات ننگ و تحقیر/ بیعت نرسد به روبه از شیر/ باران اگرم ببارد از تیر/ این ره ...
آرزوی شیرین
حافظ هفشجان که یک برند بزرگ و اصلی تولید پولک و نبات است مراجعه کردم و از آموزش های استاد حافظ فتحی بهره مند گردیم. برای ایجاد کارگاه نیاز به سرمایه و حمایت داشتم. در سال 1399 به کمیته امداد شهرستان کوهرنگ مراجعه کردم و با راهنمایی و حمایت کارکنان این نهاد 50 میلیون تومان تسهیلات اشتغال دریافت کردم و تجهیزات تولید پولک و نبات خریدم و کارگاه خودم را راه اندازی کردم. آقای یوسفی با اشاره به ...
ماجرای رویایی که مادر شهید را در شب عاشورا شفا داد
دراز کشیدم و با الله اکبر اذان صبح چشم هایم باز شد... نماز را نتوانستم آن طور که دلخواهم بود بخوانم... خواستم کمی بیشتر استراحت کنم که بتوانم تا آخر شب دوام بیاروم. دراز کشیدم و چشم هایم گرم شده و نشده، حواسم رفت پی یک صدا... صدای عزاداری می آمد. اول دور بود و نامفهوم. من شک کردم. ولی وقتی نزدیک شدند یقین کردم صدای سعید آل طاهاست. تو دلم گفتم محمد (فرزند شهیدش) چقدر صدای سعید را دوست داشت. می ...
نوای کودکانه حسرت برای خواندن از قلب جنگل های گیلان
نیز بهتر از حال اشکان نیست، و من یک زن تنها و با دستان خالی جایی را بلد نیستم تا برای درمان و معالجه او را ببرم و زندگی ما سراسر غم و غصه است. اشکان بچه فوق العاده خوب و کاری است و تمام کارهای مردانه زندگی ما بر عهده اوست و بعضی مواقع سوال می کند، چرا من مثل بقیه بچه ها نمی توانم به مدرسه بروم، می گوید: دوست دارم برای خودم کیف و کتاب داشته باشم. وی ادامه داد: راه دسترسی ما به آب خیلی ...
پایم با شال سبز پسرم شفا یافت
: بنده بر اثر حادثه ای از پله افتادم، سرم کوبیده شد و پایم دچار آسیب شد. مرا در ماشین گذاشتند که به بیمارستان ببرند، گفتم نمی خواهم به بیمارستان بروم مرا نزد شکسته بند ببرید، فردای آن روز درد داشتم، از پایم عکس انداختم، دکتر گفت قلم پای شما ترکیده و باید پایتان را گچ بگیرید، قبول نکردم. وی اظهار داشت: هشتم محرم بود؛ از مسجد المهدی به منزل ما آمدند که برای نذری ظرف ببرند. من به کمک خانم ...
یک هفته از کلاس آنلاین
مامانم گفت: دنیز، امروز که به کسی نزدیک نشدی؟ گفتم: چی انتظار داری؟ زنگ تفریح خودم رو بپیچم لای پتوی اسیدی که کسی نزدیکم نیاد؟ یاد وقتی افتادم که پایم گرفت به نیمکت سنگی حیاط و افتادم روی پاهای رها. یا وقتی آوینا برایم قلاب گرفت که توپش را از سقف آب خوری بیاورم. مشکلات درازِ کلاس بودن همین است دیگر، همه تو را نردبان می بینند! مامان گفت: می گن یه مریضی اومده، اسمش کروناست. می ...
تجاوز وحشتناک پسر خیاط | تجاوز وحشتناک به شبنم 21 ساله در خانه خالی
به گزارش شمانیوز : تجاوز وحشتناک به بهانه آشنایی با مادر پسر شیطان صفت صورت گرفت. تجاوز وحشتناک به شبنم 21 ساله در خانه خالی اتفاق افتاد. فرهاد که 30 سال داشت به دختر 21 ساله تجاوز وحشتناک کرد. ماجرای تجاوز وحشتناک فرهاد به شبنم را در ادامه می خوانید: یک روز به من پیشنهاد کرد که برای آشنایی با مادرش به منزلشان بروم. من هم، چون در مدت دوستی به او اعتماد کرده بودم دعوتش را پذیرفتم و به ...
فریبا معصومی: دوست دارم بیشتر فعالیت کنم و حمایت شوم/در هر شرایطی شکرگزار خداوند متعال بودم
این است دوست دارم بیشتر فعالیت کنم و حمایت شوم آرزوی من بین المللی شدن محصولاتم است و همیشه روی پای خودم بایستم و بتوانم زندگی رو به پیشرفت داشته باشم برای جانعه فردمفیدی باشم. برای اینکه امروز در زمره یک بانوی کار آفرین موفق باشید چه برنامه ریزی کردید ؟ با هزار سختی یک آموزشگاه بنام امید زندگی ، مدرک مربی گری گرفتم و با همین شرایط درس خواندن اما شرایط ادانه تحصیل نداشتم ...
عکس/ مجید مشیری، دختر و همسر جوانش!
شدم متنی را به من دادند به نام کویر و گفتند برو و بعد از 20 روز برگرد. به هر حال از من خواستند تا آن متن را بخوانم و من نشستم و متن را خواندم که بخشی از آن را هنوز به یاد دارم. گفتم تو از کویر چه می دانی ... وقتی متن تمام شد آنها برای من دست زدند و سیروس الوند گفت که این پسر خیلی خوب است. اولین فیلمی که در آن بازی کردم سریال هفت سنگ در سال 1376 بود. سریال مسافری از هند را خیلی دوست داشتم، مردم من را بیشتر به خاطر سریال خط قرمز می شناختند. این سریال خیلی سوژه های جدیدی داشت و همین باعث شد تا طرفداران زیادی داشته باشد. ...
محمد ابراهیم برایم زنده است/از تصمیم اهداء عضو پسرم راضی هستم
. چون برنامه زندگی پس از زندگی را دیده بودم و می دانستم روحش نظاره گر هست، هیچ زمان گریه نکردم. آی سی یو منتصریه دوبار رفتم، اما تربت حیدریه زمان بیشتری بودم. چون می دانستم تمام وقت من را می بیند، سعی می کردم به فرزندم استرسی وارد نکنم. زمانیکه وارد اتاقش می شدم می گفتم عزیزم، پسر قشنگم بوسش می کردم و می گفتم چه دوست های جدیدی پیدا کردی. بغلش کردم خیلی با تعجب نگاه می کردند که اینگونه ...
بازداشت مدافع حرم فاطمیون در هتل سوریه! + عکس
هستم ولی می دانم که حضرت امام خامنه ای را دوست دارم؛ گفت خب بروید! این را که گفتم ماجرا تمام شد و برگشتیم به خانه و دیدیم که آقا جعفر هم آمده و همزمان با ما رسیدیم. گفت کجا رفته بودی در این شلوغی ها؟ گفتم آمدم دنبال تو. پدرش هم یک مقدار نصیحتش کرد و دعوایش کرد که این کارها چیه داری می کنی؟ هنوز خیلی پدرش و خانواده اش در جریان ارتباط آقاجعفر با سپاه نبودند و اینها را فقط من تا حدودی می ...