سایر منابع:
سایر خبرها
پرسپولیس رونالدو و مسی را هم بیاورد به استقلال نمی رسد
نمی کرد. دیدید چند ماه حمایت از پرسپولیس کم شد این تیم چطور به مشکل برخورد؟ این چند سال که پرسپولیس پشت سر هم قهرمان شد به خاطر حضور بابا مسعود بود. بر چه اساسی این صحبت ها را مطرح می کنید؟ چون استقلال بی رقیب در صدر جدول است. چون استقلال نمی بازد. چون استقلال گل نمی خورد. اینها همه برای آنهایی که دوست دارند پرسپولیس شان قهرمان باشد زور دارد. به آنها فشار آمده است. تا دیدند ...
شهیدی که پس از 15 سال به وطن بازگشت
آن را به شما بگویم. واقعاً هم همین طور شد، ما هیچ چیز را از هم پنهان نمی کردیم. مردمدار بود. مدتی که در روستا زندگی می کردیم، با دیدن اوضاع آنها خیلی عذاب می کشید؛ چون شرایط خیلی سختی داشتند و از حداقل امکانات محروم بودند. من بارها می دیدم که برای این مردم اشک می ریزد. ما می رفتیم و به خانواده ها سرکشی می کردیم و من می دیدم خیلی آرام و نامحسوس، بدون اینکه به آنها چیزی بگوید ...
رحماندوست: لالایی عاشورا را زیر تیر چراغ برق سرودم | سوژه شعرهایم از خیال پردازی بچه هاست | صد دانه ...
اسمم را روی گواهینامه دید، چهره اش باز شد و گفت: من اگر شما را جریمه کنم پیش بچه ام خجالت می کشم. بعد هم احترام نظامی گذاشت و گفت: بفرمایید، به سلامت. با ترافیک و شلوغی تهران چطور کنار می آیید؟ همیشه در ماشینم کتاب صوتی دارم که موقع رانندگی گوش می کنم و متوجه نمی شوم زمان چطور می گذرد؛ باعث می شود از ترافیک و شلوغی کلافه نشوم. به همه هم توصیه می کنم ترافیک تهران را با گوش دادن به ...
عنایتی: دربازی های خارجی اعتراض به داوری به مراتب بیشتر است/مقابل استقلال اخطار عجیب و غریبی گرفتم
. سعی می کنیم رو به جلو حرکت کنیم و ان شاءالله بازی های آبرومندانه داشته باشیم و جایگاه خوبی در جدول لیگ به دست بیاوریم. وی در مورد اینکه روح الله باقری یک موقعیت صدرصد گلزنی را از دست داد عنوان کرد: بله حرف شما را قبول دارم و فکر نمی کردم چنین اتفاقی رخ بدهد. به هرحال بازیکن در یک لحظه باید تصمیم بگیرد ولی در آن صحنه احساس کرد اگر توپ را استپ کند بهتر است. بازیکنانی داریم که در شرایط ...
برای شهادت همه گریه می کرد غیر از پسرش!
جمع گریه نمی کردم. در مسجد شنیدم می گفتند یک شهید آمده اما مادرش اصلا گریه نمی کند. بعد از چند روز شهدای دستواره را آوردند. آن قدر گریه کردم که نگو. مردم می گفتند وای! بسم الله! برای پسر خودش گریه نکرد، حالا برای بچه مردم گریه می کند. گفتم برای پسرم گریه نکردم تا با صبوری ام کمر دشمن را خم کنم. یکی که سهل است همه پسرانم حتی خودم فدای این انقلاب. الان هم که می بینید اشک می ریزم برای بچه مردم گریه می ...
علی داد بعد از شهادت هم به دادم می رسد + عکس
...> **: ایشان هر موقع می آمدند مرخصی، برخوردشان با بچه ها چطور بود؟ همسر شهید: من افغانستان بودیم، می آمد خانه خواهرش، با تلفن حرف می زدیم. نمی توانست به افغانستان بیاید و برود. **: اگر شهید الان از در بیاید داخل، چی بهش می گویید؟ همسر شهید: کاش از در بیاید... ان شا الله امام زمان ظهور کند که همه بیایند. **: حرفتان با شهید چیست؟ همسر شهید: حرفی که با ...
در تماس آخر علی داد از سوریه چه گذشت؟
. **: چه سالی بود؟ همسر شهید: سالش را یادم نیست. بعد از آن آمد سوریه، 5 ماه دیگر هم در سوریه بود. سوریه رفت و بعد از 5 ماه، ماه ششم دیگر تلفنش خاموش شد و شهید شد. از آن به بعد دیگر خیلی دلنگران بودم؛ به هر کسی زنگ زدم می گفتم علی داد کجاست؟ باز می گفتند علی داد رفته است بجنگند؛ همین بهانه ها را پیش می کشیدند. **: چطور به شما خبر دادند؟ همسر شهید: بعد از ظهر ...
جواد نکونام: حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا باید سال ها پیش رقم می خورد
جواد نکونام می گوید پیشرفتی در لیگ برتر رقم نخورده و فوتبال ایران در حال درجا زدن است. به گزارش طرفداری، صحبت های جواد نکونام را می خوانید: بعد از قهرمانی در سوپرجام به اندازه کافی در این باره صحبت کردید. چیزی از قلم نیفتاده است؟ راستش برای چند روز از این قهرمانی خوشحال بودم چون می دانستم این جام باعث شادی مردم خوزستان و هواداران فولاد خواهد شد. ولی جشن ما دیگر ...
مجیدی: هر کس نمی خواهد، از استقلال برود/ تارتار: بازیکنانی گرفتیم که دلشان با ما بود
اجازه نمی دهم کسی برای استقلال شرط بگذارد. همین جوانان مطمئن باشید آنقدر خوب خواهند بود که سال بعد همه تیم های دیگر دنبال آنها خواهند آمد. * زمین مجموعه انقلاب بدتر از زمین مجموعه آرارات بود وی در خصوص برگزاری تمرین در مجموعه انقلاب گفت: ما دیروز آنجا تمرین کردیم و تا پایان تمرین نگران بودم که بازیکنانم مصدوم شوند. زمین دیروز بسیار بدتر از زمینی بود که ما در آن تمرین می کردیم ...
هیچ بازیکنی نمی تواند برای استقلال شرط بگذارد/ هرکس می خواهد برود
دهم کسی برای استقلال شرط بگذارد. همین جوانان مطمئن باشید اینقدر خوب هستند که سال های بعد بقیه باشگاه ها دنبالشان بیایند. وی در خصوص برگزاری تمرین در مجموعه ورزشی انقلاب نیز صحبت کرد و گفت: دیروز آنجا تمرین کردیم و تا پایان تمرین نگران بودم که بازیکنانم مصدوم نشوند. زمین دیروز بسیار بدتر از زمینی بود که ما در آن تمرین می کردیم و به همین دلیل به زمین تمرین آرارات برگشتیم. ...
راننده پاک دست نکایی چک 291میلیونی را به صاحبش برگرداند
تلفن زنگ خورد و پاسخش را دادم دیدم صاحبش است و آدرس دادم وقتی صاحبش آمد دیدم گوشی برای پدر همکلاسی پسرم است؛ 50 روز پیش هم کیف پولی را در خیابان پیدا کردم به صاحبش پس دادم. این اتفاقات پشت سر هم برایم تلنگری است که احساس می کنم امتحان خداوند بود و از همه امتحانات سربلند بیرون آمدم و الان احساس آرامش و سبکی دارم و مطمئن هستم خداوند جای دیگر مرا کمک می کند. این راننده پاک دست ...
اشکان دژاگه : اگر در بازی ایران آرژانتین VAR بود یک نتیجه تاریخی برای ایران رقم می خورد ؛ خیلی خوشحالم ...
لیگا تا فولام انگلیس و... ممکن است دوباره به ایران برگردی؟ هر جا بازی کردم با افتخار بازی کردم. آن 3 سالی هم که در تراکتور بازی کردم هم همین طور. هنوز هم برخی مواقع با آقامسعود شجاعی درباره روزهای خوب و خاطرات شیرین آن روزها حرف می زنیم. الان هم نمی توانم بگویم می آیم یا نمی آیم! معلوم نیست. الان در قطر با باشگاه الشحانیه قرارداد دارم و تمام ذهنم فقط اینجاست. بعد از آن هم هر چه خدا بخواهد، همان اتفاق می افتد. ...
ژست های عجیب شهاب حسینی در جشنواره فجر
تاریخ ثبت شود. اما اگر می خواهید بدانید پریچهر قنبری چه ناگفته هایی از زندگی مشترک شان دارد، گزیده حرف هایش در سال های اخیر در گفت و گو با مجله زندگی ایده آل و نشست خبری و رونمایی از فیلم ساکن طبقه وسط، ساخته شهاب حسینی را برای تان جمع کرده ایم. شهاب واقعا چه کاره است؟ شهاب هیچ وقت کافه دار نبوده است. بعد از تولد محمدامین مدتی در خانه بودم و همان موقع دوست داشت فضای دوستانه ...
پرسش خبرنگاران بود که نشست های خبری را چالشی یا خنثی می کرد و نه مجری/ من اگر تصمیم گیر بودم فقط 5 نفر ...
...: بسیاری از خبرنگاران نسبت به عدم پرسیده شدن سوالات شان اعتراض داشتند و معمولاً در همه نشست ها این مسائل وجود داشت. اعتراضات به بیرون از سالن هم کشیده می شد؟ مثلا اینکه بعد از نشست خبرنگاران به سراغ شما بیایند و گلایه کنند؟ مهربانی: من خیلی کمتر با این ماجرا مواجه بودم چون تجربه نشست های روز اول که پدرام کریمی زحمت اجرای آن ها را کشیده بود داشتم و متوجه حساسیت بیشتر ماجرا به سوالا ...
انتقاد صید از آبروریزی دوپینگ ساوه شمشکی| فدراسیون اسکی کمپ خانوادگی شده است!
احساس بیماری نمی کردم. سر ساعت5 همان روز فدراسیون اسکی، همه خبرگزاری ها به ویژه شبکه خبر اعلام کردند که آزمایش کرونای من مثبت شده است. با دبیر فدراسیون تماس گرفتم، اما جواب نداد. یعنی بعد از مثبت شدن آزمایش کرونا و حذف از المپیک زمستانی، دبیر فدراسیون تماس شما را رد کرد؟ بله. بار ها تماس گرفتم و دیگر جواب تلفنم را نداد. فردای آن روز، 12 بهمن، نتوانستم کاری انجام دهم و به ...
دیپلماسی؛ اعتقاد تهران برای حل بحران ها/فضای جلسات هیات دولت کارشناسی است
بتوانید حرف خود را بزنید. اگر بتوانید حرف خود را بیان کنید استقلال فکری ایجاد می شود، استقلال فکری که ایجاد شد استقلال سیاسی بدنبال آن می آید. یک عده دنبال این هستند این مسئله را از مردم بگیرند؛ به نام انقلاب و نظام می خواهند این کار را کنند. خیلی از کسانی که نقد می کنند دلسوز کشور هستند. به نظر من، فضای مجازی آمده تا انقلاب اسلامی را نجات دهد. واقعاً اعتقاد به این دارم، فضای مجازی برای ...
موضع رهبری در مورد آزاداندیشی ویترینی نیست/ باید بتوانیم همه با هم حرف بزنیم
به گزارش برنا؛ سید عزت الله ضرغامی در این برنامه تلویزیونی که امروز جمعه 22 بهمن از شبکه پنج سیما پخش شد، در سخنانی با گرامی داشت یاد و خاطره بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی به مواضع رهبر معظم انقلاب در حوادث گوناگون اشاره کرد و افزود: موضع رهبری در مورد آزاداندیشی ویترینی نیست. آقای رئیسی اهل مشورت است ضرغامی با بیان این که استقلال فکری پیش نیاز استقلال سیاسی است، اظهار کرد ...
خاطرات صادق طباطبایی، شماره 6: امام تز حکومت اسلامی را سال 48 مطرح کردند
.... ایشان یک نگاهی به من کردند گفتند: شما آقا صادق هستید یا آقا جواد؟ من از حافظه و حضور ذهن ایشان خیلی تعجب کردم. گفتم: ماشاءالله ! و سپس به ایشان گفتم که به چه دلیل خودم را معرفی نکرده بودم. برخورد به یادماندنی و جالبی بود. البته در جلسه ی اول فرصت به گزارش هایی که فراهم کرده بودم، نرسید. از احوال پدرم پرسیدند. بعد من موضوع را به جو سیاسی نجف کشاندم. گفتم: شنیدم این جا نسبت به اسرائیل ...
روایت محترم بانو از انقلاب تبریز/ قیام 29 بهمن؛ نماد غیرت عاشورایی
ه و به مردم در مورد قیام علیه رژیم پهلوی آگاهی داده و روشنگری می کرد. با وجودی که من یک خانم خانه دار بودم به واسطه شوهر و پسرانم در جریان اخبار انقلاب و صحبت های حضرت آقا بودم علاوه بر فعالیت علما تظاهرات دانشجویی نیز بیشتر و گسترده تر شده بود. یک روز پسرم از دانشگاه خبر داد که دانشجویان دانشگاه تبریز تظاهرات کرده و به سمت " تپلی باغ" در حرکتند. زودتر خودم را به آنجا رساندم و با دانش ...
مجیدی: هر کس نمی خواهد، از استقلال برود/ تارتار: بازیکنانی گرفتیم که دلشان با ما بود
اجازه نمی دهم کسی برای استقلال شرط بگذارد. همین جوانان مطمئن باشید آنقدر خوب خواهند بود که سال بعد همه تیم های دیگر دنبال آنها خواهند آمد. * زمین مجموعه انقلاب بدتر از زمین مجموعه آرارات بود وی در خصوص برگزاری تمرین در مجموعه انقلاب گفت: ما دیروز آنجا تمرین کردیم و تا پایان تمرین نگران بودم که بازیکنانم مصدوم شوند. زمین دیروز بسیار بدتر از زمینی بود که ما در آن تمرین می کردیم ...
آهنگ جدید رضا رویگری به بازار آمد
قضاوت کنیم. حتی خودم را می گویم. خیلی ظاهری و با معیارهای خودمان همه چیز را می سنجیم و حکم می دهیم. آقای رویگری اصلا چطور شد که این اتفاق برای شما افتاد؟ رضا: یک شب به شدت دچار فشار عصبی شدم. البته قبلش نیز دچار بیماری قلبی شده بودم. کنسرتی داشتم که بعد از اجرای آن دیدم نفس نفس می زنم. خودم را به بیمارستان خاتم الانبیا رساندم. در آنجا فشارم را گرفتند و بعد از معاینه دیدند که ...
قیمت خودرو
. او در عین حال در صدایش ذوق خوشحالی حس می شود و ادامه می دهد: برایم خیلی حس جالبی است که بعد از گذشت این همه سال دوباره بتوانم بخوانم. آن زمان حال و هوای انقلابی بود و مردم حال و هوای انقلاب داشتند ولی الان نمی دانم احساس مردم چگونه است. فقط امیدوارم بتوانم درست اجرا کنم و مردم کشورم را خوشحال کنم. این هنرمند سپس در پاسخ به اینکه پیشنهاد این اتفاق (اجرای زنده سرود الله الله ...
چریک افغان، پشت تپه شنی جاودانه شد + عکس
نبود که بخواهم ازدواج کنم؛ خیلی بچه بودم. **: در زندگی شده بود از دستشان شاکی بشوید که نباید این اتفاق می افتاد؟ اینکه چرا سرنوشتتان گره خورده به سرنوشت ایشان... همسر شهید: نه، نه، با هم بحث داشتیم اما نشد که پشیمان بشوم. **: آن موقع که از سرِ کار برمی گشتند، نحوه ورودشان به خانه چطور بود؟ یعنی همان لحظه که در را باز می کردند، اخلاقشان با شما و بچه ها چطور بود؟ ...
گاهی قلبم مثل برگ گلی که غبار روی آن بنشیند، غبار گرفت
انسان ها هر روز یا هر ساعت یا هر دقیقه یا هر ثانیه، همراه با تغییر و تحولات با وظایف تازه ای مواجه می شویم که باید انجام شان بدهیم. وظیفه ما در هشت سال دفاع مقدس، دفاع از کشور و انقلاب بود. دفاعی که نه فقط در تاریخ اسلام که در تاریخ دنیا هم بی سابقه بود و نمونه مشابهی نداشت؛ همان طور که انقلابی نظیر انقلاب ما وجود نداشت. انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت بعد از آن، استجابت دعاهای امام سجاد(ع) بود که از خدا ...
بازیکن 11میلیاردی در پرسپولیس چه می کند؟
دوست داشتند. مهدی شیری من نمی دانم چرا آن تکل را زد و... * به نظر شما تنها مقصر شکست سوپرجام مهدی شیری بود؟ - نه، خیلی ها بد بودند همین رضا اسدی که می گویند 11 میلیارد تومان قراردادش است وسط زمین چه می کرد؟ همین طور حامد لک که اصلا نفهمیدیم چه طور آن گل را خورد؟ * یک مقدار توپ پس از برخورد به سر کولی بالی چرخید و به همین خاطر مهارش سخت بود. نبود؟ - نه ...
از دخترانی با موهای چتری تا مردان چفیه پوش عشایر/ نمایش همدلی در چهل و سومین جشن اقتدار و پیروزی انقلاب
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، موهایش را چتری بریده بود و لبیک یا خامنه ای می گفت! تناقضی که نمی دانستم چطور در ذهنم تحلیلش کنم، کنارش ایستادم و گفتم که خبرنگارم، آرام خندید و پرچم سه رنگ اش را تکان داد: قرار نیست که همه چی واسه شما حزب الهیا باشه! چرا اینطور با تعجب بهم زل زدی؟ من هم آقای خامنه ای رو دوست دارم، هم عاشق کشورمم مردم با تمام وجود شعار می دادند، دختر شال اش را کمی جلوتر ...
فراموشی | یک داستان کوتاه از سروش صحت
فراموشی سروش صحت سوار تاکسی که شدم شاخ درآوردم. راننده تاکسی، علی احمدی شاگرد اول کلاس مان در دبیرستان بود. علی نابغه بود و همان سال که کنکور دادیم، مهندسی الکترونیک سراسری قبول شد بعد یک دفعه غیبش زد. هیچ کس خبر نداشت کجاست. علی عاشق مارکز بود؛ صد سال تنهایی را پنج بار خوانده بود وقتی از مارکز حرف می زد با خال بزرگی که بغل گوش چپش بود، بازی می کرد و چشم هایش می ...
گزارش های یک عاشق عوضی؛ خداوند این سینما را از ما نگیرد
.... چون، نشدم. راستش، الان مثل یک عاشق شکست خورده ای می مانم که نمی داند دقیقا طرف مقابل اش کیست یا چیست. البته من عاشق سینما بودم ولی الان فهمیدم که سینما، شکل های مختلفی دارد و من تا می آیم عاشق آن شکل شوم، شکل اش عوض می شود. بعد تا می آیم به عشق آن یکی عادت کنم، دوباره عوض می شود. هی عوض می شود. هی عوض می شود. روز آخر که آمده ام اینجا، دارم به همه چیز با دقت نگاه می کنم ...