سایر منابع:
سایر خبرها
بی خیالی زیر بمباران
از دست پدر شاکی بودم، اما نه به خاطر ترس، چون وضعیت ترسناک بمباران غرب کشور بیمناکمان نکرده بود. پدرم زن و سه بچه اش را با خود به سربازی آورده بود. به علت وضعیت جنگی، دو سال و چهار ماه هم خدمت کرد و به نوعی خدمت کردیم. بااین حال، غربت و دوری از مشهد بود که من هفت ساله را می آزرد نه زندگی در هراس بمباران. ما بچه ها درک درستی از این ترس نداشتیم و حالا که فکرش را می کنم می بینم پدر و ...
برادرم لحظه شهادت با خونش نوشته بود: سلام بر حسین (ع)
اربابش امام حسین (ع) می پیوندد. خبر شهادت علی محمد احمد فلاح نژاد برادر شهید از شنیدن خبر شهادت برادرش برایمان می گوید که هرگز از یاد و خاطرش پاک نخواهد شد: رئیس بنیاد شهید حاج عربعلی فلاح نژاد که از بستگان ما بود و بعد ها خودش هم به شهادت رسید به خانه ما آمد. ایشان پدر و مادرم را خواستند و به ایشان گفتند: که علی محمد در جبهه مجروح شده و در حال حاضر در یکی از بیمارستان های تهران ...
کوچکترین شهید دفاع مقدس که بود؟ / آغوش امام ظفر را جَلد جبهه کرد
زمزمه های رفتنش به جبهه را شروع کرده بود اما همه مخالف بودند فقط 11 سال و خورده ای سن داشت هر کاری کرد نتوانست از سپاه لردگان اعزام شود به بروجن رفت و از آن جا عازم جبهه شد. در زمان آزادسازی خرمشهر آن جا بود که از ناحیه کمر زخمی می شود و همه فکر می کنند که شهید شده است و چند روزی را در میان شهدا می ماند اما بالاخره پیدایش می کنند و به بیمارستان منتقل می شود. بعد از مرخص شدن از ...
بازداشت تازه داماد 5 روز بعد عروسی/ او شکارچی زنان بود!
شتر از من خوشحال به نظر می رسیدند چرا که دوباره سر و سامان می گرفتم و زندگی جدیدی را آغاز می کردم. بالاخره پس از چند جلسه گفت وگو با رستم سر سفره عقد نشستم در حالی که غیر از پدر و مادرم و داماد فرد دیگری در محضر ثبت ازدواج نبود. در حالی که احساس می کردم سرنوشتم تغییر کرده و خوشبختی به من روی آورده است، ناگهان همسرم رابطه اش را با من قطع کرد و به مکان نامعلومی رفت و دیگر هیچ خبری از او نداشتم. اکن ...
پای صحبت راویان قصه های تلخ و شیرین دفاع مقدس
.... محمد عباسعلی زاده نیز دیگر رزمنده ای است که امروز روایتگر دوران دفاع مقدس شده است، او در سن 15 سالگی عازم جبهه های جنگ شده و به قول خودش جزو افرادی است که بارها دست به دستکاری شناسنامه زده تا بتواند دو سال خود را بزرگ تر نشان دهد و رهسپار جبهه شود. وی، انگیزه خود از تلاش برای عزیمت به جبهه را احساس تکلیف ملی و شرعی عنوان کرد و گفت: برادر بزرگم در عملیات خیبر جانباز شده ...
پای صحبت های جانبار 70 درصدی که پدر فرزند شهید شد
هم پای صاعقه به چاپ رسیده که این کتاب مثل یک فیلم سینمایی است و با حضور 20 فرمانده پیش می رود به گونه ای که مخاطب خودش را در جبهه احساس می کند، گلعلی بابایی و حسین بهزاد نویسندگان این کتاب خود نسبت به اطلاعات جنگ اشراف دارند. محمودآبادی اعلام کرد: در سال 1360 تیپ ما یعنی تیپ 2 لشکر حمزه با لشکر محمد رسول الله(ص) ادغام شد و از این رو با همه فرماندهان بزرگ دفاع مقدس خاطره مشترک داریم. جا ...
شهدای روحانی آذربایجان شرقی(29): وصیت شهید طلبه ولی پور: اجازه ندهید دشمنان فتنه به راه بیندازند
فرمایشات امام امت عمل کنید. از همه اهل خانواده ام می خواهم که برای من گریه نکنید. مصیبت امام حسین علیه السلام و لبهای تشنه او را به یاد آورید و برای او گریه کنید. وصیت به دوستان و آشنایان ؛ ای برادران و ای دوستان عزیز بنده! عاجزانه از شما می خواهم که دست از لذات دنیا بردارید و بیایید با خدا معامله کنید و به سوی جبهه های جنگ رو بیاورید که اسلام در خطر است و به شما احتیاج دارد، مبادا در مقابل ...
کومله کیست؟
برای دیدن عروسی دختر یکی از سرکردگان بردند. پس از مراسم گفت: باید برایم قربانی کنید تا به خانه شوهر بروم، دستور داده شد قربانی ها را بیاورند. شش نفر از مقاوم ترین بچه های بسیج اصفهان را که همه جوان بودند، آوردند و تک تک از پشت سر بریدند. این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پر پر می زدند و آن ها شادی و هلهله می کردند؛ ولی آن بی انصاف باز هم تقاضای قربانی کرد. مجددا شش سپاهی، چهار ارتشی و دو روحانی ...
خنثی کننده 5 هزار بمب کیست؟ | قرار بود خانه امام را بزنند | خنثی سازی باورنکردنی موشک شعله ور ظرف دو ...
کردیم که بمب گذاری نکنند. همه چیز آرام بود تا اینکه تابستان سال 1359 رسید و عراق به ایران حمله کرد. عراق همان روز اول (بعدازظهر 31 شهریور) آمد و مهرآباد و چند پایگاه نیروی هوایی ایران را بمباران کرد. آن زمان 21 سالم بود و تهران بودم. اولویت اول ما پایگاه یکم بود. ما روز اول جنگ آماده جنگ نبودیم، ولی تأسیسات مان نصب بود. من آن شب و چند ساعت بعد از بمباران باند فرودگاه مهرآباد، مستقیم با بمب ...
آنان که تاب ترک دیار نداشتند و دردهای جنگ را به جان خریدند
، حتی در تهران که آن همه امکانات وجود داشت. در اهواز، در خانه های سازمانی شرکت نفت زندگی می کردیم و اگر می خواستیم به تهران بیاییم، باید اجاره پرداخت می کردیم. همسرم کارمند شرکت نفت بود و او هم نمی توانست از خوزستان دل بکند. پدر و مادرم سال 65 به اصفهان برگشتند و در تیران و کرون ساکن شدند، پدرم سال 70 و مادرم سال 76 فوت کردند. صدام هم چون مجبور به عقب نشینی از خرمشهر شده بود و با هواپیما و گلوله توپ ...
پاسخ به چند سوال درباره بیمه زنان خانه دار
یا همسر خود هستند می توانند به استفاده از بیمه درمانی پدر یا همسر خود ادامه دهند و نیازی به پرداخت سرانه درمان جدید نخواهند داشت. - من قبلا شش سال شاغل بودم و محل کارم برایم بیمه تأمین اجتماعی واریز می کرد. سوابق آن بیمه را چگونه می توانم به سابقه بیمه زنان خانه دار اضافه کنم؟ بیمه زنان خانه دار به عنوان سابقه بیمه تأمین اجتماعی تلقی و به سوابق قبلی بیمه تأمین اجتماعی اضافه می شود و نیاز به هیچ اقدام خاصی برای اضافه کردن سوابق نخواهد بود. انتهای پیام ...
ماجرای شهر خمینی در عراق/ ساعاتی با بسیجی های ترک عراق
. او ادامه می دهد: بعد از اعدام صدام و به سمت رسیدن تجزیه طلب ها هر روز شاهد انفجارهای مهیب در طوزخرماتو بودیم به طوری که در یک روز 36 انفجار فقط در یک کیلومتر مربع انجام شد و همه خانه های ما تخریب شد و حتی بچه هایمان را زنده زنده می سوزاندند. همانطور که حاج احمد همه این اتفاقات را با بغض برایمان تعریف می کند، می گوید: این روند انفجار 11 سال به طول انجامید و حتی یک روز هم وقفه ...
سردار شهید علی اکبر حسام از عشق به والدین تا برگشت بی سر از شلمچه/ دیدبانی که عظمت خدا را دید
اسلام ریخته شود در مرگ من اشک اشک نریزید، برای تنهایی حسین و یارانش اشک بریزید. سال ها آرزوی این را داشته ام که ای کاش در آن زمان ما هم بودیم و جزو 72 تن قرار می گرفتیم، حال وقت آن رسیده که بپا خیزیم و دست از خانه و زن و بچه بکشیم و خون ناقابل خود را فدای اسلام کنیم، این راهی است که باید رفت قبل از اینکه مرگ به استقبال ما بیاید، ما خود زودتر به استقبال آن برویم. مطابق داده دستگاه ...
شهیدی که پس از شهادت به مادرش لبخند زد/ ضیاءالدین هنوز هم گره گشایی می کند!
بودیم و اکثر سفرهای زیارتی و غیره را با هم می رفتیم، در سال 64 به جبهه اعزام شدیم و در 6 اسفند 64 به عملیات والفجر هشت اعزام شدیم آنقدر از لحاظ سنی و جثه بدنی کوچک بودیم که وقتی کت می پوشیدیم تا زانوهای ما می آمد، چند روز به عید سال 65 باقی مانده بود که در یکی از عملیات ها مورد حمله شیمیایی دشمن قرار گرفتیم، بعد از شیمیایی وضعیت ما طوری بود که وقتی به پوست مان دست می کشیدیم پوست ما از جای کنده می ...
نخستین ایرانی برنده جایزه صلح جهانی آلفرد فرید در اتریش چه کسی است؟ عکاس مطبوعات و راوی تصویری روزهای ...
بیرون می آوردند یک گوشه خلوتی پیدا می کردم و اشک می ریختم. شاید چون خودم پدر 2 بچه بودم آنقدر اذیت می شدم. خیابان اقبال و محله سبلان را که زدند شبیه یک قتلگاه شده بود. باورتان نمی شود آن روز پیکر چند نفر را از زیر خاک بیرون کشیدند. موشکباران محله سبلان خیلی مهیب بود. خانه ها همه خراب شده و امدادگران در تلاش بودند پیکرها را از زیر خاک بیرون بیاورند. در میان آنها خیلی هایشان بچه ...
سردار شهید پروانه، عقابی گشوده بال در عرصه میدان های سخت
در سال 1361 به همراه دیگر رزمندگان اسلام نقش موثری در آزادسازی مناطق روستایی سروآباد و مریوان کردستان از دست کومله داشت. وی که گفته بود تا پایان جنگ برای دفاع از مرز و بوم و آرمانهای انقلاب اسلامی در جبهه می ماند، سرانجام در نهم اسفندماه 1362 در عملیات خیبر، در حالی که فرماندهی گردان رعد تیپ 21 امام رضا(ع) را بر عهده داشت در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد. راز گمنامی ...
آن مرد که در باران رفت با دست های بسته آمد...
... عامری ادامه داد: همسرم همیشه از ساعات اولیه صبح برای کارهای مختلف از خانه خارج می شد و من و بچه ها همیشه منتظر حضور و دیدارش می ماندیم. او عضو گردان ویژه خط شکن لشکر ثارالله بود و جبهه را خانه خود می دانست؛ برای همین از جان و دل وقت می گذاشت و زمانی هم که به جبهه می رفت انتظار ما صدچندان می شد. آن مرد با دست های بسته آمد در ادامه روایت همسر این شهید بزرگوار چنین است ...
از پیش حاج حسن کسی دست خالی برنمی گشت
نمی ماند و همه به جبهه می روند. گاهی عده ای اعتراض داشتند که در این حد، شهرهای کوچک را خالی از جوان نکنید که نیروی کار برای کارهای کشاورزی و دامداری باقی بماند. . برای نجات بچه های مردم، از خودش گذشت حاج حسن در سال های جنگ مدام بین شهر و خط، در رفت و آمد بود. در عملیات های متعدد و نیز در پشت جبهه، تمام وقتش صرف خدمت به کشور و مردم می شد. او بارها از نواحی مختلف و به شکل های ...
حرکت در مسیر شهادت، قرار عاشقانه زندگی مشترکمان بود/زینب وار به وصیتش عمل می کنم
پذیر و وظیفه شناس دربین همه شهرت داشت. وابسته به دنیا نبود و سادگی در زندگی یکی از ویژگی های خاص همسرم بود. *تربیت فرزند باید با مادر باشد همسر از تلاش ابالفضل در همه عرصه های زندگی گفت و عنوان کرد: در خانه خیلی همراه من بود و احترام بسیار به بنده می گذاشت، همیشه این نکته را عنوان می کرد که تربیت فرزندان باید با مادر باشد و به بچه ها هم وصیت کرده اند که اگر میخواهید به همه جا ...
دو فرزندم در بمباران کرج فدای سید الشهدا (ع) شدند
مجروح شدم. چه شد که شما دو فرزند سه ساله و سه ماهه را از دست دادید؟ من چند روزی برای مهمانی به منزل پدرم رفته بودم. روز سوم که آنجا بودم همه خواهرهایم به آنجا آمدند و با هم بودیم. بچه هایمان با هم بازی کردند و ناهار خوردیم. بعد از ساعت 2 پدرم به مغازه خودش که آهنگری بود، رفت و خواهرهایم برای زیارت به امام زاده محمد (ع) رفتند، من هم می خواستم با آنها همراه شوم اما چون ...
رزمندگان وخانواده های شهدا در جنگ نرم مقابل دشمن، تریبون روشنگری باشند/ گوش به فرمانی ولایت راه شکست ...
نیروهای بعثی وارد عمل شدیم. وی اضافه کرد: بنده مسئولیت های مختلفی در جبهه داشته ام از جمله به عنوان مسئول تپه، به عنوان معاون گروهان، به عنوان فرمانده دسته عملیاتی کربلای یک، به عنوان مسئول امداد گروهان یک شهید رجایی از گردان شهید خوشروان فعالیت داشته ام و سعی کرده ام در این مدت در مسئولیت هایی که برایم فراهم شده به خوبی انجام وظیفه کنم و حتی در طول 30 سال خدمتم در آموزش و پرورش به عنوان ...
همه زنده زنده سوختند
من غیرقابل قبول بود که تو زنده هستی. شب قبل از این که به بابلسر برگردم، دایی ام به خانه مان رفته بود. پدرم جویا شده بود که چرا این وقت شب آمدی او هم ماجرای من را تعریف کرد. اما هیچ کس باور نمی کرد من قرار است سالم به بابلسر برگردم. روز بعد همه به بیمارستان آمدند. خانواده ام را که دیدم، اشک از چشمان پدرم جاری شد. تا آن روز کسی از خانواده اشک پدر من را ندیده بود. خانمم هم تا صبح نخوابیده بود. باز هم خواستم به جبهه برگردم اما خانواده مانع شدند. چون بچه دار هم شده بودم خانواده ام دیگر نگذاشتند. ...
شهید جمور قبل از شهادت شهید زیسته بود
پشت بامِ خانه بر من نظارت داشت. نکته فوق العاده و مهم این است که در آن زمان تمام دارایی پدرم 4 رأس گوسفند بود که به راحتی و برای هدف بزرگتری مثل آموزش و تربیت در اختیار من که حدود 7 سال سن داشتم قرار می داد و هیچ ابایی از اتلاف اموالش نداشت، برای مثال امروز والدین اگر وسیله با ارزشی داشته باشند آن را دست بچه ها نمی دهند! وقتی گوسفندها را به دامنه کوه بردم نکاتی را آموختم و وقتی برگشتم هم نکاتی ...
حضور مردمی در جنگ تحمیلی، پیروزی را برای ملت ایران رقم زد
به جبهه اعزام شوم اگرچه پایگاه های بسیج در بعد انقلاب به ویژه سالهای 58 و 59 فعال بودند اما بنده از چگونگی اعزام به جبهه توسط این پایگاه ها بی اطلاع بودم. این شرایط در حالی بود که بسیج مستضعفین عشایری غرب کشور با محوریت کرمانشاه تشکیل شد و مهندس جلال الدین پولکی به عنوان فرمانده از سوی آقای مجد؛ مسئول بسیج مستضعفین کشور معرفی شد و در آن ایام بنده با گذشت چند روز از جنگ تهران بودم اما پس ...
ماجرای کتک کاری محمد جهان آرا با بنی صدر در خرمشهر چه بود؟
، هواپیمای حامل چند تن از فرماندهان ارشد جنگ را به طرزی مشکوک منفجر کردند، سید هم در همان هواپیما بود، او رفت در حالی که آزادی خرمشهرش را ندید. گفته شده سید محمد علی در خانواده ای که پدر و مادر محب اهل بیت علیهم السلام بودند در نهم شهریور ماه سال 1333 در خرمشهر به دنیا آمد. هنوز نوجوانی 15 ساله بود که به صف مبارزان با طاغوت پیوست. سال 49 همراه گروه حزب الله خرمشهر شد و مبارزاتش وارد ...
هیأت 41 ساله گردان تخریب؛ دل و جگردارهای دوران دفاع مقدس
کنید عظمت او را دریابید، خود را تسلیم او سازید که او حسین زمان است و هرکس او را تنها گذارد؛ امام زمان را تنها گذاشته است. هیأتی که 41 سال است پابرجاست ابراهیمی در خصوص این هیأت هم می گوید: بعد از دوران دفاع مقدس به برکت شهدا و عزم راسخ حاج منصور رحیمی، همه اعضای گردان از ابتدای جنگ، 41 سال است که در هیأت، دور هم جمع می شویم. حاج منصور مانند پدر و برادر بزرگتر همه را دور هم ...
پای صحبت پیشکسوت دفاع مقدس/ اتحاد مردم الگوی حل مشکلات در همه زمان هاست
دست برود را منتشر کنید. وی با بیان اینکه خاطرات و وقایع جنگ تحمیلی هیچگاه از ذهن رزمندگان آن دوران پاک نمی شود اظهار داشت: حمله عراق به ایران و شروع جنگ در ابتدا و در اذهان مسئولان و مردم یک حادثه زودگذر تلقی می شد اما پس از گذشت یک ماه از تجاوز ارتش عراق به خاک ایران بتدریج همه متوجه شدند که جنگ شرایط کشور و جامعه را کاملا تغییر داده است و باید با وضعیت جدید خود را هماهنگ کنند. ...
تقریظ های رهبر انقلاب بر آثار مکتوب دفاع مقدس
جشن حنابندان نویسنده محمدحسین قدمی متن تقریظ رهبر معظم انقلاب ب سم الله الرحمن الرحیم روز و شبی چند در لحظه های پیش از خواب، در فضایی عطرآگین و مصفا و در معراج شور و حالی که سطور و کلمات نورانی این کتاب به خواننده خود عطا می کند، سیر کردم و خدا را سپاس گفتم؛ هم بر آن قطره عشقی که در جان این نویسنده افکنده و چنین زلال، اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است، و هم بر آن دست قدرتی که نقشی چنان بدیع و یکتا بر صفحه تاریخ معاصر پدید آورده و صحنه هایی که افسانه وار از ذهن و چشم ...