شکنجه های عجیب در زندان اسرائیل برای یک مصاحبه تلویزیونی
سایر منابع:
سایر خبرها
مریم قاسمی نامزد مرتضی پاشایی: حالم از همه بدتر است!
دوستانم را هم دعوت کرده ام که صدای بسیار زیبایی دارد. آن دوست مرتضی پاشایی بود؛ او به خانه ما آمد و به افتخار برادرم ترانه ای با ساز خواند و اجرا کرد و همه مهمان ها با هیجان او را تشویق کردند و از اجرای زیبایش لذت بردند. همانجا به او گفتم که من مطمئنم شما به جاهای خیلی خوبی می رسید. از آن شب به بعد مرتضی پاشایی را ندیدم تا چند سال بعد که قطعه یکی هست را منتشر کرد ...
پسر جنتی راز طول عمر پدرش را فاش کرد
نیز اخیرا فوت کرده است. مرحوم جعفر شجونی در سال 1394 در گفت وگویی گفته بود: یک بار آقای جنتی مرا دید و گفت: شجونی تو کجایی؟ من مواضع تو را که می خوانم، خوشم می آید. گفتم آقای جنتی من فرزند انقلابم و از انقلاب دفاع می کنم. گفتم من از شما هم دفاع می کنم. گفت از من؟ مگر درباره من چه می گویند که تو از من دفاع می کنی؟ گفتم می گویند اولین خواستگار حضرت حوا تو بودی! منتها چون سنت بالا بود او را به تو ...
نوای پرسوز مهدی در شب آخر
دل آذر با فرمانده لشکر می آیند طرفم. آمدند داخل سنگر. اولین بار بود که حاج مهدی را از نزدیک می دیدم. با خنده گفت چند وقته نرفته ای مرخصی؟ لابد با این قیافه، توی خونه رات نمی دن. بعد قیچی دل آذر را گرفت و همان جا شروع کرد به کوتاه کردن موهام. وقتی تمام شد، در گوش دل آذر یک چیزی گفت و رفت. بعد دل آذر گفت وسایل تو جمع کن. باید بری مرخصی. گفتم آخه... گفت دستور فرمانده لشکره. بغض کرده بود ...
زندگی ماشینی و فقر عواطف در سبک زندگی غربی
سالشان نشان می داد آن طرف نشسته بودند. دیدم مراقب ما هستند و نگاه می کنند. در این بین پسرم آمد رد بشود، دیدم با او نجوا کردند، سؤال هایی کردند و او هم جواب داد. بعد پسرم آمد، گفت: می پرسند این کیست که تو این جور داری خدمت می کنی؟ شک نداشتند که من باید نوکر باشم و می خواهم در مقابل این کار خودم پول بگیرم. گفتند: تو چقدر پول می گیری که برای این شخص این جور خدمت می کنی؟ گفتم: این پدر ...
نگاهی به زندگی شهید دانیال رضازاده، شهید مدافع امنیت، به روایت مادرش
و پایگاه باهم بودند؛ نه فقط این ها بلکه در مدرسه راهنمایی، دبیرستان و حتی دانشگاه، اردو های جهادی، کار و مأموریت های بسیج هم همین طور. با این همه کار که برای خودش ردیف کرده بود، حواسش به من هم بود. بار ها گفت که ازدواج کنم. می گفت: مامان تو هنوز جوانی، من که بروم تنها می شوی. می گفتم: نه، تا تو باشی تنها نیستم. حتی اگر پیش من نباشی، باز هم با هم هستیم. خادم الشهدا دانیال ...
چه فرقی می کند؟ در هر کجای نقشه باشی فلسطین مثل بغضی از تو می گیرد امان را (چشم به راه سپیده)
غبار پای تو تأثیر کیمیا دارد شبیه چشم شما سرخ می شود چشمش کسی که چشم بر آن ریشه عبا دارد علاج تشنگیم را فرات هم نکند تنور سینه من داغ کربلا دارد به سینه می زنم و حلقه می زنم بر در در این معامله یک دست هم صدا دارد دلم هوای حرم کرده خوب می دانم برات کرب و بلا را فقط رضا دارد دوباره خرجی ما بی حساب زهرا داد همیشه سفره گرمش هوای ما دارد حسن لطفی ...
قرض های یک شهید که به کمک رهبر انقلاب حل شد
که از زیر بار این قرض ها خلاص شوم. آن روز ، کلی سر خاک عبدالحسین گریه کردم. وقتی می خواستم بیام، آرامش عجیبی بهم دست داده بود. هفته بعد تو ایام عید( عید سال هزار و سیصد وهفتاد وپنج)، با بچه ها داخل منزل نشسته بودم که زنگ زدند. دست پاچه گفتم: دور و بر خونه رو جمع و جورکنید، حتماً مهمونه. حسن رفت و در را باز کرد. وقتی برگشت، حال و هوایش از این رو به آن رو ...
فال حافظ | پیش بینی سرنوشت شما بر اساس فال حافظ
ای خونبهای نافه چین خاک راه تو خورشید سایه پرور طرف کلاه تو یاران همنشین همه از هم جدا شدند ماییم و آستانه دولت پناه تو تعبیر: روزهای خود را با غم و اندوه سر می کنی. خود را به شدت عذاب می دهی و از زندگی ناامید و مأیوس شده ای. امید خود را هرگز از دست نده، چرا که جز شکست چیزی عاید انسان ناامید نمی شود. امیدوار باش که بعد از هر سختی، آسایشیست و تو نیز به زودی از ...
امام قدرت آمریکا را شکست شما چه می کنید آقای ظریف؟!
...، نه توان دفاعی؟! امروز هم می گویم، باز هم خواهم گفت، چون حرف امام(ره) است که مردم پایه قدرت ما هستند. بد گفتم؟!". ابتدا ببینیم ظریف،12 آذر 1392 در دانشکده فنی دانشگاه تهران چه گفت. این ویدئوی سخنان اوست (https://www.aparat.com/v/ecSaI): "غربی ها از چهارتا تانک و موشک ما نمی ترسند. از این مردم می ترسند. آیا شما فکر کرده اید که آمریکا که با یک بمبش می تواند تمام سیستم های نظامی ما را ...
یک روز با توان یابان هنرمند/ اتاق هایی از آنِ آن ها
به گزارش ایسنا، اینجا اتاقیست در میان یک مجتمع ساختمانی نسبتا بزرگ که بخش هایی از آن البته هنوز نیمه کاره یا نیمه فعال است؛ یک موسسه نیکوکاری در کاشان که موجب حضور توان یابانِ کارآفرین صنایع دستی در کنار یکدیگر شده است. قسمت های فعال این مجتمع دارای محیطی پویاست و رفت و آمد توان یابان در محوطه اش امری عادی محسوب می شود. گرچه در سطح جامعه، تعداد توان یابانی که اینچنین سرزنده باشند به نسبت تعداد کل جامعه توان یابان زیاد نیست، اما چشمان آنها که امروز در این مرکز ...
نقشه شیطانی پسر پلید برای دختر نوجوان/ تجاوز به دختر 16ساله در پارتی شبانه+جزییات
چه بهتر، بدون آقا بالا سر با سمیرا زندگی می کنم. شب بعد سمیرا و دوستانش با هم گل کشیدند و به بهانه خریدن آب میوه همگی بیرون رفتند و فقط من ماندم و میلاد! میلاد پسری 24 ساله بود و از شب قبل خیلی تو نخ من بود. وقتی که همه رفتند، به من گل داد که بکشم. من که تا به حال حتی سیگار هم نکشیده بودم، حالم بد شد و میلاد با مهربانی زیاد کمک کرد که حالم بهتر شود و همان شب در حالی ...
وصیت شهید: خدایا کمک کن تا راه شهیدان را بتوانم خوب ادامه بدهم
گناه گرفتارم. خدایا خودت نجاتم ده. خدایا به جز تو کسی را ندارم. خدایا کمک کن تا راه شهیدان را بتوانم خوب ادامه بدهم و اسلحه خونینشان را تا آخرین نفس در دستهایم نگه دارم. دست هایی که همیشه آرزو داشت و دارد که اسلحه خونین بردارد تا ریشه کفار را از زمین بکند. خدایا اسلحه خونین شهیدان را برداشتم و به ندای هل من ناصر حسین (ع) لبیک گفتم خدایا کمکم کن تا مثل حسین با نیتی خالص از میدان خارج شوم تا ...
سردار شهید مازندرانی که به بنی صدر گفت تکه تکه ات می کنم+تصاویر
.... وقتی دختر نوجوانی بودید، مادرتان را از دست دادید و نگهداری برادر و خواهران خردسال تان به عهده شما افتاد، بعد ازدواج که کردید شوهرتان شهید شد، دوباره به تنهایی در نگهداری و پرورش فرزندان تان کوشیدید که فرزندان فرهیخته و فرزانه ای به جامعه تحویل دادید، از این که سرنوشت تان این گونه رقم خورده، چه حسی دارید؟ من راضی به رضای حقم، آنچه خدا بخواهد، همان خواسته ما است، من چیزی ...
کلنا عباسک یا زینب
) او را به مدافعی حرم انتخاب نموده اند. کلیپی از صحبت های شهید سلیمانیان در فضای مجازی موجود است که چنین می گوید: تا شهید نشدم پخش نکنید. چند روز پیش به بی بی حضرت زینب خیلی گله کردم. گفتم سه ماهه پاسپورت تو جیبمه و پوتین به پام. هر روز دارم به این در و اون در می زنم قابل نمی دونی... بعد صبح خواب دیدم تو عالم خواب می گن که بی بی گفتش بالاخره شما دعوت شدی. بلند شدم. از خوشحالی نمی دونستم ...
فال حافظ برای متولدین ماه های مختلف سه شنبه 23 آبان 1402 + فیلم
برای همه عیان خواهد شد. فال حافظ متولدین دی ز دست کوته خود زیر بارم که از بالابلندان شرمسارم من از بازوی خود دارم بسی شکر که زور مردم آزاری ندارم تعبیر فال حافظ: فال حافظ شما دی ماهی عزیز اینگونه تفسیر می شود که انسانی صادق و بی آزار هستی. هیچ کس از تو آزاری ندیده و در حق شناسی شهره ای. از روزگار بسیار دلگیر و ناراحتی ولی ...
خاطره بمباران پایگاه اربیل در دومین روز جنگ
جنگ یک هفته طول می کشد. بنابراین سعی داشتیم خوب کار کنیم که زودتر تمام شود. بعد از دادن مختصات، سریع کارهای دیگر را کردم که از بقیه عقب نمانم. بچه های زمینی ما را آماده و بعد ماچ می کردند. آقایی که آمد مرا به صندلی بست و ... [ متأثر می شود.] هیچ یادم نمی رود. اشک توی چشم هایش بود. چون برگشتمان پنجاه پنجاه بود. من در آن لحظات، فقط به اربیل و زدن هدف فکر می کردم. روی هدف دیدم ای داد بیداد ...
خاطره ای از ملاقات با یاسر عرفات ؛ دهانم از آنچه می دیدم باز مانده بود!
...> بعدازظهر یک جیپ ارتشی برای بردن ما آمد. اولین بار بود که سوار این نوع ماشین می شدیم. کنار راننده یک مسلسل کلاشینکف بود که تا رسیدن به هتل، یک لحظه از آن چشم برنداشتیم. واقعاً زیبا بود. خلاصه مقاومت و نماد آن بود. نماد کلاشینکف روی همه شعارها رسم شده و یار و یاور و همراه تمام آوازها و شعارهای انقلابی بود. در اتاق هتل نشستیم و شروع به برنامه ریزی کردیم که بعد از رسیدن به لبنان چه کنیم. احمد می ...
دوست دارم خاک پوتین رزمنده های فلسطینی را پاک کنم/ با قرائت قرآن حسن مسحور می شدیم
بود و در ختم و مراسمات برادرش نبود. این پدر شهید ادامه داد: چند شب بعد خواب حسین را دیدم که با لباس سفید به تن داشت و او را بوسیدم. هنوز یک هفته نشده بود که گفتند بله حسین هم شهید شده. ماهم کاری نکردیم جز شکر خدا، ولی اینکه در عرض یک هفته 2 بچه شهید شوند بدنم را سرد کرد. همه چیز را سپردم به خود خدا. الحمدالله بچه هایم اهل قران هستند. خداوند 10 بچه به من داد 6 پسر و 4 دختر که همه داماد ه ...
توسعه اجتماعی | مسئولیت پذیری و مطالبه گری
و کشتی به سلامت به ساحل رسید. مسافران دور بزرگمهر حلقه زدند که تو پیامبری یا جادوگر؟.. از کجا می دانستی که نجات پیدا می کنیم؟! بزرگمهر گفت: من هم مثل شما نمی دانستم. اما گفتم بگذار به این ها امیدواری بدهم. چرا که اگر نجات نیافتیم دیگر من و شما زنده نیستیم که بخواهید مرا مؤاخذه کنید. امید هیچ آدمی را از او نگیریم! برای پیوستن به کانال اداره کل بهزیستی استان کرمانشاه در پیام رسان ایتا، اینجا را لمس کنید ...
والدین شهدا تجلی بخش گوهر شهادت در جامعه هستند
چند کلمه با خانواده ام، گفتگو می کنم. سلام بر همگی. سلام بر تو ای مادرم که خدا تو را حفظ کند خدا تو را با حصرت زهرا (س) همنشین کند، که زحمات زیادی متقبل شدید و احسن بر تو، ای پدر عزیز که نان حرام به من نخوراندی و پس از هر دوری شما خجالت زده ام و از شما می خواهم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید، شما را به جان حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) مرا حلال کنید و شما ای برادران و خواهرانم شما هم مرا ...
بیا فال حافظ بگیر با معنی | فال حافظ شیرازی سه شنبه 23 آبان 1402
...> تعبیر فال حافظ: فال حافظ امروز شما می گوید به دیگران کمک کن تا در صورت نیاز به یاری تو بشتابند. فقط به فکر منفعت خودت مباش و سود دیگران را نیز در نظر بگیر. حسرت گذشته ها را خوردن و حرص زدن برای آینده فقط امروز تو را تلخ می کند پس از زندگی لذت ببر و خود را گرفتار غم های بیهوده نساز. فال حافظ متولدین مرداد گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو ...
سرهنگ ثریا من هستم
آرزو دارد پیشرفت و خوشبختی جوانش را ببیند، اما مادران مظلوم و بی گناه از همه جا بی خبر این چنین سرشکسته و شرمنده می شوند. شما سال ها، شبانه روز مقابل پادگان اشرف تحصن و سخنرانی کردید؛ نتیجه تحصن و اعتراض هایتان چه بوده است؟ چند نتیجه داشت؛ اول اینکه بعد از 7 ماه تحصن و سخنرانی پشت در های پادگان با بلندگو، افراد زیادی از دست این فرقه فرار کرده و به ما پیوستند. همان ها و ازجمله آقای پیمان ...
جانبازی مصطفی رازی بود که بعد از شهادتش به آن پی بردیم
جبهه وقت رفتنش که رسید، همه گریه می کردند، اما من محکم ایستادم و گفتم سپردمت به حضرت زهرا (س). اسم حضرت زهرا (س) به وجودم استحکام بخشید. مصطفی رفت و بعد از دو ماه برگشت. وقتی برایمان از سوریه تعریف می کرد، فهمیدیم سعی می کند همه چیز را عادی جلوه بدهد تا ما نگران نشویم تا سال 96 که دوباره قصد رفتن کرد. همسرش یک هفته قبل به من گفت که مصطفی می خواهد باز هم برود. این بار نگرانی ما خیلی بیشتر ...
موتور به پارکینگ رفت خودم به خانه
امروز که سوار موتورسیکلت بودم پلیس جلویم را گرفت و گفت: می دونی یک موتورسوار باید کلاه داشته باشه؟ با خنده گفتم: دستت درد نکنه آقای پلیس. مگه اینی که روی سرم گذاشتم زیرشلواریه که شما می گین کلاه باید داشته باشی. پلیس گفت: منظور از کلاه، این مدل کلاهی که شما سرت گذاشتی نیست. گفتم: اتفاقا یکی از بازیگران معروف توی تمام سکانس هایی که بازی می کنه از همین مدل کلاه ها ...
فرمانده ایرانی خطاب به معاون صدام: شما چون کافرید سلاحتان بُرنده نیست
؟ گفتم: چه طور؟ پاسخ داد: نمی دانید چقدر از ما را کشته اید! گلوله ای نبود که به هدف نخورد و ماشین، نفربر، نفرات و سنگر ما را نزند! شهید طهرانی مقدم در این فایل صوتی می گوید: عملیات ما متکی بر هیچ چیز یا معیاری نیست؛ فقط امداد های خداست و آیه وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ . برعکس، اگر مصاحبه های اسرای عراقی به خصوص مصاحبه های روزنامه جمهوری اسلامی را بخوانید، می بینید که همه آن ها از آتش ...
ماجرای هدیه مادر شهید به همسر بهشتی پسرش
گروه فرهنگی - رجانیوز: این انگشتر مرا یاد ابراهیم می اندازد و همیشه در دستانم می ماند تا اینکه او را دوباره زیارت کنم و خودم انگشتر را به همسر بهشتی اش هدیه دهم. به گزارش رجانیوز به نقل از جهان نیوز، در خانه مشغول آشپزی بودم که ناگهان ابراهیم وارد خانه شد و یک راست به آشپزخانه آمد. فکر کردم آمده ناخنکی به غذا بزند و غذا را مزمزه کند. مثل همیشه سرش را پایین انداخت و با لبخند ...
زن بی حیا شوهرش را با سم تدریجی کشت/مادرشوهر مچ زن خیاتنکار با مرد کابینت ساز در خانه گرفت!
به گزارش ندای گیلان به نقل از ایران ، پاییز سال 1400، مرد میانسالی به نام شهاب به یکی از بیمارستان های تهران منتقل شد اما ساعاتی بعد جانش را از دست داد. باتوجه به اینکه مرد میانسال سابقه بیماری داشت و هر چند روز یک بار برای درمان به بیمارستان منتقل می شد، مرگ او مشکوک به نظر نرسید. مادر شهاب گفت: حدود یک هفته در خانه پسرم میهمان بودم. در این چند روز مدام حالش بد می شد و او را به بیمارستان ...