سایر منابع:
سایر خبرها
خاطره جالب یمینی شریف از فرخی یزدی
دی ماه سال 1335 به پیشنهاد جعفر بدیعی اولین شماره مجله کیهان بچه ها از طرف مؤسسه کیهان انتشار یافت و آن ها تا سال 1358 با مؤسسه کیهان همکاری داشتند. عباس یمینی شریف از بنیان گذاران شورای کتاب کودک نیز بود. بیش از 30 اثر شعر و داستان او در دوران حیاتش به انتشار رسید و برنده جوایز متعدد در ادبیات کودکان شد. او در شعری گفته بود من نغمه سرای کودکانم/ شادست ز مهرشان روانم/ عباس یمینی شریفم ...
41 نمونه از بهترین و زیباترین شعرهای شب یلدا از شاعران مشهور
شعراست محمل شب یلدا بلند است و یگانه نمی گیرد دلم هرگز بهانه شب یلدا کنار دوستان باش برای ما گلی از بوستان باش شب یلدا به آجیل و ترانه بساط میوه ها در کنج خانه شب یلدا، انار و هندوانه غذا سبزی پلو، ماهی بهانه. خواندن شعر حافظ و گرفتن فال حافظ در شب یلدا جزو زیباترین آداب و رسوم زیبای شب یلدا است ...
تجربه خسروانی خسرو باباخانی
که تمام شد، یکی شان آمد و می گفت فوق دیپلم ادبیات است، با کاغذکی در دست که رویش اسم دو کتاب را نوشته بود و می خواست سری بعد که آمدیم برایش بیاوریم. یکی دیگرشان آمد برای باز کردن گرهی که در شهرداری منطقه یک ما دارد و آن دیگری به شکوه و گله که تو با دادستان رفیقی، جای این ژانگولربازی ها بهش بگو یک ماه زودتر مرا خلاص کند! ...
آداب و رسوم های رایج شب یلدا در استانهای مختلف کشور
شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می کنند و به خانهٔ عروس می برند. در کردستان نیز مانند سایر مناطق کوهستانی ایران این آیین تاریخ کهنی دارد که به همان نام قدیمیش شو چله خوانده می شود و در شهر سنندج مرکز استان کردستان از قدیم اکثر خانه ها غذای دلمه و نان سنگک برای پذیرایی از مهمان ها آماده می کنند و این به صورت سنتی در این شهر تبدیل شده است. مردم استان بوشهر نیز همچون دیگر ایرانی ها ...
نامه ای به آسمان؛ او شفیعی کدکنی است، یکی از 120 هزار نیست!
های وارده، روند قانونی اش را طی می کند. به بیان دیگر شفیعی کدکنی هم مثل دیگران! بعد از آن مقام پایین دست با جسارت بیشتری درباره اعطای مجوز به اثر برجسته ترین چهرۀ فرهنگی ایران و محبوب ترین شخصیت دانشگاهی نزد دانشجویان نظر داد و گفت: سالانه 120 هزار عنوان کتاب برای بررسی و صدور مجوز به اداره کتاب می آید و مجموعه شعر "نامه ای به آسمان" یکی از همان 120 هزار عنوان است . این در ...
کشاورز 86 ساله ای که شعر می سراید/ کتابخوانی جزء جدایی ناپذیر مردم فرسش
خانگی با کتاب های ارزشمند، با داشتن 86 سال، همچنان به کشاورزی می پردازد و کتابخوانی و شعرخوانی جزء جدایی ناپذیر از زندگی اوست و معتقد است هرکس با قرآن مانوس شود و پیامبر (ص) و ائمه (ع) را به خوبی بشناسد عزت می یابد و شکست نخواهد خورد؛ وقتی پای صحبت ها و شعرهایش می نشینی متوجه گذر زمان نخواهی شد، مصداق آن چایی ست که سه بار در این گفت وگو ریخته شد و سرد شد. خود را این گونه معرفی می کند: عزت ...
مارعلی، خدانگه دار!
پایگاه مسجد افتاده. یادگاری های مارعلی رحیمِ مارعلی از بقیه خواهر ها و برادرهایش قدبلندتر بود. مارعلی کلی ذوق داشت از قد بلندش. با ما حرف می زد و به عکس رحیم خیره شده بود: ما کوتاه بودیم و رحیمم شاخ شمشاد هنوز هم دوستش داشت. هنوز هم یادش بود که چطور دوید سمت خانه و به التماس زیر پایش افتاد: گفتم بابا فوت شده. گفتم پسر توام مارعلی. گفت برو با حاج خانوم بیا ببینیم چی میشه! ...
تقاطع وصال؛ جغرافیای جنگ
جنگ ها را به مفهوم جهان متصل می کنیم تا عینیت بیابند و حقیقت خود را حفظ کنند. این گونه جنگ به مکان وابسته می شود و معنا می یابد. عادت مان بود بعد از کلاس از میدان انقلاب تا متروی تئاتر شهر قدم بزنیم و درباره ی موضوع رساله ام صحبت کنیم. آخرین یکشنبه ی مهر بود، 29 مهر. کلاس که تمام شد، به عادت همیشگی زیر باران به سمت مترو راه افتادیم. داشتم با اشتیاق درباره ی آخرین خوانده هایم حرف می زدم ...
آداب و رسوم شب یلدا در استان های ایران
و سپس با بادام، گردو، کشمش، سیاه دانه و کنجد تزئین می کنند. در این شب بچه ها به پشت بام همسایه ها می روند و شالی یا چادری را از بام می آویزند و شعر شب یلدا را بلند می خوانند. امشو اول قاره / خیر دِ هونَت بواره امشب اول یلداست / خیر از خانه ات ببارد نون و پنیر و شیره / کیخا هونَت نمیره نان و پنیر و شیره / کدخدای (صاحب) خانه ات نمیرد ...
ایستادن در بلندای شب در انتظار خورشید
خورده بود. در آن دوره از تاریخ کوتاه شدن روزها باعث می شد محصولات کشاورزی نور کمتری دریافت کنند، بنابراین محصولات رشد خوبی نداشتند و کشاورزان عایدی شان از زمین ها کم می شد، برای همین آخرین روز پاییز جشنی به پا می شد برای شکرگزاری تمام شدن روزهای کوتاه، در این جشن کشاورزان از محصولات کشاورزی و از آنچه در خانه داشتند، برای جشن تدارک می دیدند. به مرور زمان این جشن همه گیرتر شد و مردم سعی می کردند با ...
اسفندیار قره باغی یک انسان آزاد
. او عناوینی همچون رئیس مرکز سرود و آهنگ های انقلابی، رئیس کمیته آواز کلاسیک خانه موسیقی، مسئول موسیقی رادیو و نائب رئیس کانون هنرمندان ایران و... دارا بود که علاوه بر این عناوین، مطابق گفته خودش، همانند اسلحه بزرگ در مقابل بیگانگان، حدود 847 ترانه ملی را در قالب های رزمی، میهنی و حماسی، به ویژه در زمان جنگ تحمیلی خوانده است و این حجم از رفتار تاثیرگذار هنری می توانست از او برای ما یک ...
معرفی بازی های چند نفری دورهمی برای شب یلدا
امیری را به جای شعر بهتان غالب نکنند. یکی از کلک های رایج در بازی هم این است که بیت هایی را حفظ کنید که آخر آنها به حرف های سختی مثل ز ختم شود! مافیا (آدمکش) در این بازی دو گروه داریم؛ مافیا (دزد) و پلیس. اول بازی با رأی گیری یک نفر که می تواند زبان به دهان بگیرد و با ایما و اشاره به رفقایش آمار ندهد، به عنوان حاکم یا کدخدا انتخاب می شود. بعد روی کارت هایی می نویسد پلیس و به ...
سینمای ایران مثل شعر فارسی است
یکسری ابتکارات، رنگ وبوی فرهنگی ببخشیم؛ به هرحال ما از جناح چپ آمده بودیم تا به تغییرات بنیادی و انقلابی بیاندیشیدم گرچه بعد ها به این نتیجه رسیدیم که ازطریق اصلاحات بهتر می توان به بهبود اوضاع کمک کرد. به هرحال همین آرمان خواهی ها موجب می شد تا نگاه مان به سینما صرفاً برای سرگرمی نباشد بلکه سینما را ابزاری برای آگاهی بخشی می دیدم و طبیعتاً این نگرش به تولید فیلم هایی می انجامد که دغدغه مند است و ...
محفل ادبی روایت مادرانگی برگزار شد
دعوت می کرد می آمدند خانه مان. همه می دانستند مادرم هیچ کاری به کار هیچ بچه ای ندارد. بچه های فامیل حتی اگر پشتی های خانه را برعکس می کردند و عین قطار، پشت به پشت هم، روی آنها راه می رفتند، مادر نه اعتراضی می کرد و نه حتی اخم می کرد. همۀ بچه ها، حتی بچه های دوست و آشناهای پدر، توی خانۀ ما راحت تر از خانۀ خودشان بودند و برای همین مادرم، همیشه محبوب بود. می گفت نیومدیم که تو دنیا بمونیم. باید بذاریم ...
نوحه ای که استودیو را به تماشای هیأت آورد+فیلم
رانی مردمی را بیش تر و بیش تر مرور می کردیم، فهم مان و باورمان از مردم را بالاتر می بردیم تا می رسیدیم به فصل حرکت عمومی... تا دوباره این بیت بر صدر شعر دیگری بنشیند و شاید این بار گوش ها آماده تر باشند برای شنیدن... 13سال بعد، ایام فاطمیه اول، همان نقل 75روز که مشتریانِ کم تر و البته خاص تری دارد، بالاخره آن قطعه ای که باید، خوانده شد... در شهری که باید... در گلزارشهدای زنجان... در ...
زندگینامه کوتاهی از12شاعر برتر دنیاراباهم می خوانیم
مولانا سرگرم تدریس بود، فتوی می نوشت و سخن می راند ... جلال الدین در لاندره به اشاره پدر گوهر خاتون دختر شرف الدین را به زنی گرفت و چهار سال بعد پدر و پسر به خواهش سلطان سلجوقی روم رخت به قونیه کشیدند. تا اینکه مولانا در قونیه با شمس تبریزی آشنا می شود و صورت دیگری به خود می گیرد. پس از 16 ماه همدمی مولانا با او شمس به دمشق پناه می برد. پس از آگاهی مولانا از اقامت شمس در دمشق ...
و تن خواهیم داد؛ نه وطن /شمیم ایثار در فضای فرهنگ کشور پیچید
شهید عالی مقام هستیم و موظفیم این مسیر نورانی را برای اعتلای کلمه الله با قوت ادامه دهیم. اسماعیلی خطاب به شهید گمنام تاکید کرد: ما به تو شهید عالی مقام این قول را می دهیم که در کنار آرمان های بلند تو و همرزمانت بایستیم، همه ما با قوت این مسیر نورانی را ادامه دهیم و بتوانیم پرچم این نهضت را به دست رهبر از جان عزیزترمان و صاحب اصلی اش امام زمان (عج) برسانیم. در پایان حاضران در مراسم تشییع و تدفین، بر سر مزار شهید گمنام حاضر شده و ضمن قرائت فاتحه، با آرمان های امام راحل(ره)، رهبر معظم انقلاب اسلامی و شهدا تجدید میثاق کردند. ...
قصه هایی که براساس بازبینی افسانه ها نوشته شدند
، غار تنهایی خاله سوسکه؛ غول گیس و گنج طلسم شده است. شباهت نامی با اثر اوژن یونسکو شفیعی درباره هم نامی این کتاب و اثری از اوژن یونسکو نمایشنامه نویس فرانسوی که در سال 1994 درگذشت، توضیح داد: در این مجموعه، قصه ای هست به نام آوازه خوان طاس که اشاره به حسن کچل دارد. حسن کچل من در این قصه برای حیوانات و درختان و انسان ها قصه ها را به شکل ترانه و آواز می خواند تا به جهان زندگی ببخشد ...
داد از نامدیران فرهنگی
احمدمرادپور از دیگر حاضران این نشست صمیمانه بود و صحبت هایش را این گونه شروع کرد: فکر می کنم سال 1360 یا 61 بود که برای اولین بار در ساختمان تولید تلویزیون ایشان را دیدم. اتاق ایشان نزدیک اتاق ما بود. آن زمان اوج جوانی ما بود و به لباس و ظاهر خیلی اهمیت می دادیم. من گفتم آن جوان خوش تیپ کیست؟ گفتند سیف الله داد است، بقیه کت وشلواری بودند و ایشان تیپ اسپرتی داشت. چند وقت بعد فیلمنامه زیر ...
معلّق داستان کوتاه برگزیده جایزه ادبی یوسف
جبهه آخه؟.... گند زدی به شناسایی بسِت نیست حالا داری تنبلی هم می کنی؟! دندان هایم را برهم فشردم و به سمتش خیز برداشتم و با او دست به یقه شدم. همان لحظه فهمیدم چه اشتباهی مرتکب شده ام! مسعود خیلی راحت مرا هل داد و به پشت روی علف های خشکیدة کف نخلستان افتادم. اسلحه اش را از دوشش آورد پایین و گفت: اگه آدم نشی به گلوله حرومت می کنم بچه پر رو! از روز اول همش منو تحقیر می کنی... بسه ...
وقتی حاج قاسم به استقبال خانواده شهیدحدادیان رفت
باید خودتان محمد حسین شوید.اول اینکه در لقمه ای که به خانه می برید، خیلی دقت داشته باشید که زحمت کشیده و حلال باشد. بعد به واسطه اینکه بچه ها بیشتر وقت خود را در خانه می گذرانند، مادر خانواده نقش پررنگ تری دارد. مادر محمد حسین خیلی از مهمانی ها را شرکت نمی کرد به طوری که صاحب خانه هم ناراحت نشود. به عنوان مثال اگر مهمانی بود که ماهواره داشتند یا در مهمانی محرم نامحرم رعایت نمی شد، مادر جوری برنامه ...
خیمه گاه فاطمه(س) پناهگاه بی پناهان/اینجا نظرکرده فرشتگان است
جاری شد سعی داشتم اشک هارا متوقف کنم و تمرکزم را معطوف صحبت های سخنران کنم ولیکن نمی توانستم غرق در افکار خویش و سرگردان ناگاه دستی روی شانه ام قرار گرفت، بی اختیار سرم به سمتش برگشت. دیدم همان خانم است ولی این بار امید وار با متعجب و خیره نگاهش کردم. بی مقدمه و بی آنکه بداند من کیستم گفت: چند روز است مشکلات زندگی و بد اخلاقی های همسرم باعث شده به خانه خواهرم بیایم امروز می خواستم کنار دریا بروم ...
جملات اشتباه والدین که فرزندان را در آینده نیازمند روانشناس می کند
... روانشناسان توصیه می کنند توجه دختران را بر زیبایی شان متمرکز نکنید. چون ممکن است در بزرگسالی این تصور را پیدا کنند که ظاهر مهم ترین چیز است و هر نقص ظاهری جزئی ای را برای خودشان بزرگ کنند. در نهایت ممکن است دچار عقده های مختلفی شوند و وقت ارزشمند خود که باید صرف رشد فردی شود را هدر دهند. 2- من سن تو خیلی بهتر بودم مقایسه شدن همیشه برای بچه ها دردناک است. به علاوه، اگر ...
روایت گرانی که همیشه در حاشیه بوده اند
خاطره انگیزی را روایت کرده است. در بخشی از کتاب می خوانیم: کارخونه اگه الان بود، بچه های منم می رفتن اونجا کار می کردن. منم می تونستم دست نوه هام رو بگیرم و ببرم نشون شون بدم که کجا کار می کردم. ولی الان زمین خالی رو نشون بدم؟ کارخونه اگه بود، به بچه ها و نوه هام می گفتم من خاک این کارخونه رو خوردم. کارخونه روزی سه نوبت سوت می زد. کشاورز، کاسب و نونوا از دورترین نقطه بهشهر با صدای سوت ...
شهادت نادر انگیزه دیگران برای رفتن به جبهه شد
. دل آدم باز می شد وقتی نادر را می دید. به او می گفتم اینقدر جبهه نرو. می گفت اگر تو، من و دیگران به جبهه نرویم، پس چه کسی برود از کشورمان دفاع کند. واقعاً رفیق مهربان و دلسوزی بود. همیشه سعی می کرد حداقلی که داشت اگر دوست نیازمندی دارد به او کمک کند. ما آن موقع در مشکلات و سختی ها زندگی می کردیم. مثلاً اگر 10 هزار تومان پول داشت بین دوستانش تقسیم یا سعی می کرد کرایه ماشین بچه هایی را که دست شان ...
زاهدی: بابت همین تکل در آسیا کارت قرمز دادند / مطمئن بودم سهرابیان پنالتی کرد اما داور نگرفت
آن لحظه توپ کجا بود. خودم می دانم بعد از ضربه حرکت کردم و فشاری هم که اعمال شد، باعث سرنگونی من شد. یک صحنه دیگر هم بود که باشگاه چندبار اعتراض کرده است؛ صحنه ای که امید حامدی فر مچ پایت را زد. آن صحنه به ذهنم خطور می کند، ناخودآگاه پایم درد می گیرم. من لحظه ای که روی زمین بودم، گفتم صد درصد قرمز است و به بچه ها هم گفتم. بعد از بازی که صحنه را دیدم، متوجه شدم آقای داور پشت ما بود ...
گولسیانی از مسی بزرگتر که نیست!/ شماره 10 پرسپولیس را دوست داشتم؛ نمی دانستم هاشمی نسب این شماره را می ...
شهاب زاهدی که در ابتدای فصل برای تقویت خط حمله پرسپولیس به این تیم اضافه شد، روز پنجشنبه اولین حضور خود در دربی را تجربه کرد؛ او در این مسابقه در یک صحنه مشکوک پنالتی و یک خطای مشکوک به اخراج حاضر بود و البته در یک صحنه هم دروازه استقلال را باز کرد که [...]
روابط آزاد زن و مرد تجربه سیاه غرب را پیش روی ما می گذارد
ما در کدام زمان فرصت کرده ایم که با زبان فرهنگ و به طور بایسته با جوانان خود سخن بگوییم؟ از نظر سیاسی ابزاری به دست بیگانگان می دهیم که آن ها بچه های پاک و مظلوم مان را به خاطر ندانم کاری های ما در برابر نظام اسلامی قرار دهند. هیچ وقت از خودمان این سؤال را پرسیده ایم که چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی در بهمن سال گذشته، دستور آزادی این همه جوان زندانی را دادند؟ این جوانانی که در خیابان ها شعار می دادند ...
داستان دلتنگی های عاشقانه یک مادر که "آخرین خداحافظی" پسرش را ندید
پیدا کنم که از این رهگذر به تاریخچه باشگاه استقلال و تیم تاج برسم؛ بنابراین تحقیقاتم را شروع کردم و به دوستانم و مسئولان در معراج شهدای مشهد گفتم که هرکسی را در هر جایی می شناسند به من معرفی کنند. وی ادامه داد: حدود 3 هفته بود که دنبال سوژه می گشتم و پیدا نمی کردم تا این که یکی از دوستان معراج شهدا به من آدمی را معرفی کرد که ورزشکار بوده اما فوتبالی نبوده و والیبال بازی می کرده و خانه ...
برای نجات تعلیم و تربیت باید طرحی نو درانداخت
کودکی و جوانی ما فرهنگ سنتی ، حاکم بر جامعه بود و محدودیت های خاص خودش را داشت هیچ توقعی در جوانان ایجاد نمی کرد بنا به تعلیماتی که خانواده و آموزگاران به ما می دادند کارها ردیف می شد. او با اشاره به اینکه بزرگترین سرگرمی بچه ها توپی بود که با دست خود درست کرده بودند و با هم سن و سال ها بازی می کردند عنوان می کند:با راه اندازی خسرو مهر یا آهنشهر دگرگونی هایی بزرگی ایجاد که منجر به تغییرات ...