نقشه رمزآلود| مرد جوان برای مهاجرت به زنش هم رحم نکرد!
سایر منابع:
سایر خبرها
نقشه شوم مرد جوان با عروس 15 ساله
روزی که همسرم سند منزلمان را به نام مادرش زد مرا قانع کرد که برای قطع نشدن مبلغ یارانه این کار را انجام داده است اما طولی نکشید که مادر شوهرم به همراه خانواده اش به منزل من آمدند و در حالی که وسایلی را در اتاق ها می گذاشتند با پلیس 110 تماس گرفتند که این مستاجر منزل آن ها را تخلیه نمی کند و ...
سناریوی هولناک برای قتل پدرخوانده
گریه و اشک گفت: به خدا جناب سروان من بی تقصیر بودم؛ هرچی بود زیر سر رامین بود. او بود که زیر پایم نشست و گفت که عاشقت شده ام و آخر سرهم پدرخوانده اش را کشت. گفتم: خب بعد چه شد؟ زن جواب داد: رامین بیکار بود و در واحد بالایی زندگی می کرد. زمانی که همسرم سر کار بود به واحد ما می آمد و شروع به ابراز علاقه نسبت به من می کرد. می دانست که من با شوهرم اختلاف سنی داریم و مشکلاتی داریم. تا اینکه یک ...
بی تابی هایمان را با عشق به حاج قاسم تسلی می دهیم
می خواهد محل را ترک و به سمت پایین گلزار حرکت کنند. همانطور که احتمالاً در فیلم ها دیده اید، بعد از خروج از گلزار و هنگام عبور از خیابان در کنار اتوبوس و در لحظه انفجار دوم همه خانواده به شهادت می رسند. گلزاری در ادامه از نحوه شناسایی پیکر شهدا می گوید: پدر و مادرم در سیرجان و من در بم زندگی می کنم. من محل کار بودم. وقتی این اتفاق در گلزار شهدای کرمان به وقوع پیوست، بعد از شنیدن ماوقع بمب ...
در شهادت فرزندم دو رکعت نماز شکر خواندم/ شهادت بهای انقلابی بودن و ماندن است
ارسال کردم و همه با تعجب نگاه می کردند که ایا می شود، مادر باشی و اینقدر صبورانه با خبر شهادت فرزند کنار بیایی! در جواب همه این سوالات این جمله کافی بود که سر و جانمان فدای اهل بیت علیه السلام و ولایت باشد. حاجیه خانم نجفی، رویای صادقه شهادت فرزند را شب قبل از شهادت جوان 22 ساله اش دیده بود و در این رابطه افزود: خواب دیده بودم که در مسیری هستیم و یک صف از مادران شهدا ایستاده اند و به من گفتند که ...
روایت زندگی یک زن سرپرست خانوار
...، قیم شوهرم که مشکل اعصاب روان دارد هم بودم، اما دیگر خسته شدم و طلاق گرفتم، الان زباله جمع می کنم، مادرم سال ها در حرم علی بن مهزیار تکدی گری می کرد همه می شناسنش ولی دیگر مریض شده و نمی تونه! توی یک اتاق زندگی می کنیم، 15 سال تحت پوشش بهزیستی بودم و بعد از طلاق تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتم، کولر و یخچال و بخاری هم نداریم، به رئیس جمهور نامه نوشتم و وضعیتم را گفتم اما در آخر یک میلیون به من ...
همه چیز درباره مرگ آوا قهرمانی زیر شکنجه نامادری
خیلی خیانت کرد پول، خانه، ماشین و همه چیزم را گرفت و برد. یادم نمی رود یک روز آمد و داد بیداد کرد و گفت یا باید خانه را به نام من بزنی و یا من را باید بکشی، خانواده من هم چون انسانهای شریفی بودند، گفتند این کار بکن. وی در حالی که تاب ایستادن ندارد، روی سنگی می نشیند و ادامه می دهد: مادر آوا هشت ماه بعد از اینکه با یک فرد دیگر به ترکیه رفت، به کشور برگشت و از من طلاق گرفت و در ...
گرفتار شدن مردان هوسران در سایت های صیغه یابی / پول هایشان را بالا کشیدند + جزییات
بریزم که 2/5میلیون تومان به حساب او ریختم، اما دو روز بعد بلاک شدم. آنجا بود که با اکانت فیکی دوباره به صاحب کانال پیغام دادم و متوجه شدم خانمی در کار نیست و صاحب کانال با اکانت هایی که خودش با اسم و عکس زنان دیگر ساخته است از من کلاهبرداری کرده است. امیر 50ساله هم قربانی دیگراین مجرمان است. اودرشکایت خودبه ماموران گفته: بعد ازفوت همسرم بایک کانال همسریابی آشنا شدم. برای این که بتوانم ...
ازدواج ساعتی با 400 هزارتومان!
برای این که می دانستم این کار راحت است و به آسانی طعمه های خود را در تله می اندازم با عکس دخترانی که در اینترنت پیدا کرده بودم، کانال و سایت راه انداختم و بعد از مراجعه مردان، حساب شان را خالی می کردم. در پرونده ای دیگر، مردادماه امسال مرد جوانی به پلیس فتای البرز مراجعه کرد و در شکایتی مدعی شد در یک کانال صیغه یابی عضو شدم و مدیر کانال که دختری جوان بود ازمن برای حق معرفی 15میلیون ...
نام و نشان امیر نامدار در طهران | ساخت دانشگاه برای جلوگیری از خروج دانشجویان به خارج از کشور
نشان دهند و تخریب چهره امیر نیز از جمله آنهاست. در این سند جعلی که گویا برای اولین بار روی سایت های اینترنتی آمده است، چنین می خوانیم: قربانت شوم، الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولم، خبر رسید که شاهزاده موثق الدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان رانده اید. فرستادم او را تحت الحفظ به تهران بیاورند تا ...
راز های یک طلاق سالم!
.... در نتیجه، آنان می توانند به طور مرتب او را ببینند. ما جشن کریسمس، جشن های تولد ها و مناسبت های خانوادگی خاص را با یکدیگر می گذرانیم. ما با هم کنار می آییم و از همه مهم تر آن که درباره یکدیگر همواره به خوبی صحبت می کنیم. "ما مراسمی برای جدایی مان ترتیب دادیم"؛ استلا، 31 ساله از برایتون من و شریک زندگی سابق ام چهار سال زندگی مشترک داشتیم. با این وجود، به دلیل کم تجربه ...
این جنگ خاموش نمی شود تا امام زمان -علیه السلام- تشریف می آورد! /روایت آیت الله آدینه وند از یک خبر ...
درس ها، رفتیم کوهدشت لرستان و از آن جا هم رفتیم ده خودمان و وارد منزل ابوالزوجه ام شدیم. روستای ما از توابع بخش طرهان است و نام قبیله آبا و اجدادی ما آدینه وند است و با قبیله کوشکی همجوارند. در همان روز اوّل یا یکی دو روز بعد دو جوان 30-35 ساله با لباس لری خودمان به نزدم آمدند و به زبان لکی گفتند: کدخدای قریه کوشکی ها، شخصی به نام مشهدی درویشکه است. او برزگری به نام کربلایی رحیم دارد که بیسواد ...
ناگفته های قتل آوا قهرمانی به دست نامادری سنگدل / دلیل طلاق پدر و مادر آوا
کرد ولی در بیمارستان گفتند که دخترت شکنجه شده است و من چون باور نکردم برای بررسی بیشتر دوربین خانه را کنترل کردم که در دوربین کتک خوردن دخترم را توسط همسرم دیدم. او اظهار کرد: حالا از مسوولان می خواهم او را اعدام کنند و خودم چهارپایه اعدام را از زیر پایش خواهم کشید. مقصر که بود؟ پدر یا مادر آوا بعد از انتشار خبر فوت آوا کودک چهار ساله ارومیه ای، فردی که خود را مادر وی در فضای م ...
اگر در مقدماتی جام جهانی 98 بازی می کردم مستقیم به جام جهانی صعود می کردیم | مایلی کهن بزرگترین لطمه را ...
را اینطور ادامه داد: من در دوران فوتبالم بابت بازی ملی خیلی بدشانس بودم و حقم این بود که خیلی بیشتر از این بازی ملی داشته باشم. قبل از شروع بازی های مقدماتی جام جهانی 1998 شرایط خیلی خوبی داشتم و حتی یک بازی با قطر انجام دادیم که یک بر صفر برنده شدیم و گل را من زد. در آن بازی محمد مایلی کهن از دقیقه 20 من را بلند کرد که گرم کنم ولی در دقایق آخر به زمین رفتم که گل زدم. بعد از شروع مرحله اول ...
قاتلی که با خونسردی 7 زن را کشت
95 زنی را دیدم که در دستشویی خانه غش کرده بود، اما وقتی از همسرم موضوع را پرسیدم او به من حمله ور شده و گلویم را گرفت و سپس مرا به اتاق انداخت و در را روی من و دخترم بست. اظهارات مکتوب خفاش شب گیلان در اعتراف ها دستخط خودم بوده، اما برخی از آنان را قبول ندارم. من هرگز نگفتم که با همسرم و فرزندم در خیابان افرادی را سوار می کردیم و حضور من به خاطر جلب اعتماد مقتولان بوده است. تنها فروش 2 مورد از طلا ها را قبول دارم که آن هم قبل از اطلاعم از اقدام های همسرم بود. منبع: fararu-698321 ...
دادگاه رسیدگی به پرونده منافقین| خصیصه مشترک داعش و منافقین
رد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، با اشاره به وجهه شباهت گروه های تروریستی مجاهدین و داعش گفت: هر دو از ترورهای کور برای گرفتن تلفات بیشتر استفاده می کنند. وی افزود: این گروه های تروریستی برایشان مهم نیست که در جمعیتی که اقدامات تروریستی کور را انجام می دهند، زن باشد یا کودک و پیر و جوان باشد. هدف این گروه های تروریستی، گرفتن تلفات بیشتر است. نماینده دادستان بیان کرد: به همی ...
افشای 3 ضلع قتل زن قرمزپوش/ ردپای شوهر دختر و دوست پسرش در آتشگاه کرج
ا برداشت و در جاده انداخت و خودش هم رفت این درحالی بود که یک زن در ساعت یک ونیم شب در جاده خلوت بیابانی چطور می توانست تنهایی به خانه برگردد. بوی جنایت در شب سرد کارآگاهان جنایی که پس از تناقض گویی های همسر مقتول و دختر مقتول متوجه شده بودند مادر خانواده به قتل رسیده است به دستور بازپرس هر دو مظنون پرونده بازداشت شدند. در ادامه تحقیقات فنی و استفاده از شگردهای علمی د ...
آتش زدن همسر جوان مقابل دختر 12 ساله
تحقیقات بیشتری را در خصوص زندگی این زوج انجام دهند و در نهایت مشخص شد که آنها از مدت ها قبل باهم اختلاف داشته اند.در این میان اما اظهارات دختر 12 ساله قربانی راز این جنایت خانوادگی را فاش کرد.این دختر به مأموران گفت: پدرم مقابل چشمان من، مادرم را آتش زد. او بعد از دعوا با مادرم از بیرون بنزین آورد و روی مادرم ریخت، بعد هم خودش او را به بیمارستان رساند. با افشای این ماجرا ناصر به ناچار لب به ...
برگزاری پنجمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین
ای دادگاه دختر یکی از شهدا که پدرش به دست منافقین به شهادت رسیده است، گفت: پدرم شغلش آزاد بود و مغازه آجیل فروشی داشتند و فقط به دلیل نصب عکس های امام خمینی (ره) و چند تن از سربازان نظام بود که پدرم را به قتل تهدید می کردند. وی گفت: بعد از پدرم سال ها ما را به قتل تهدید می کردند، واقعا کسی نمی تواند ترس ما را درک کند. نیمه شب درب منزل ما به صدا در می آمد و نامه ای پر از تهدید را داخل خانه ...
بانوی کارآفرینی که مچ مشکلات را خواباند
ن و هم به کار درون منزل برسم و مجبور شدم مغازه را جمع کنم . *به زیر صفر رسیدم این کارآفرین اضافه می کند: آن روزها پسرم 7 ماهه بود از سال های بیماری و رنج و درد بی پایانش بهتر است حرفی نزنم طوری شد که هر چه پس انداز داشتیم خرج درمان شد و حتی به صفر رسیدم ولی خانواده ام بودند که در کنارم بودند و تنهایم نگذاشتند، 6 سال این غم و درد ادامه داشت و سال 98 همسرم را از دست دادم. ...
شباهت منافقین با داعش/ تروریست پروری در منافقین
قرائت کیفر خواست در این جلسه گفت: عرض تسلیت به پیشگاه حضرت ولیعصر، مقام معظم رهبری و شهدای واقعه تروریستی کرمان را دارم. تهدید آجیل فروش به مرگ به دلیل چسباندن عکس امام در مغازه اش فرزند شهید حاج محمد مقدم در این جلسه از دادگاه گفت: سال ها بعد از ترور پدرم ما و خانواده را تهدید به قتل می کردند، نیمه شب در را می زدند و نامه تهدید به مرگ را در خانه می انداختند وی ادامه ...
دسیسه خانوادگی برای سرقت از پدر خانواده
ادامه گفت: من از همسرم به اتهام سرقت و اقدام به قتل شکایت دارم و احتمال می دهم آن ها تصمیم داشته اند پس از اینکه اسناد را به نام خود بزنند، مرا هم سر به نیست کنند. چون پس از این حادثه متوجه شدم وقتی مرا بی هوش کرده بودند، از من اثر انگشت گرفتند و تعدادی از املاکم را به نام دختر و پسرم زده و حتی جعل سند هم کرده اند. اگر دخترم آن ها را لو نمی داد و من متوجه نمی شدم، آن ها پس از انتقال اموالم، نقشه ...
زور سرطان به جوانبخت نرسید
لحظه خودم را جای آن ها بگذارم. از آن به بعد به چشم سرماخوردگی به بیماری ام نگاه کردم و یواش یواش روحیه ام برگشت. وقتی شیمی درمانی می رفتم، می دیدم مریض های به مراتب بدتر از من می خندند و روحیه شان را حفظ کرده اند. این برای من امیدبخش بود. به جایی رسیده بودم که دونفری زیر بغلم را می گرفتند، اما خدا را شکر این هفته اولین بار پس از بیماری با همسرم دور بوستان ملت را یک بار پیاده روی کردم ...
سوء استفاده پلید مرد فریبکار از نامزدش
به گزارش تازه نیوز، باورم نمی شد نامزدم بعد از حدود 6 سال که از برگزاری مراسم عقدکنان می گذرد با من در پارک ملت قرار گذاشته بود اما با آن که از او احساس تنفر هم داشتم، تصور می کردم دلش برایم تنگ شده است به همین خاطر سر قرار رفتم. در همین هنگام بود که دو جوان موتورسوار به سوی ما آمدند و.... به نقل از خراسان، دختر 22 ساله که مدعی بود برای رهایی از مشکلات زندگی فقط به طلاق می اندیشد ...
روایتگری بانوی مقاوم پاکستانی از حاج قاسم؛ زنبیون را برای فتح قدس تربیت می کنم
پذیرایی کردم و گفتم پشت حاج قاسم بایستید که ایستادند تا جایی امام خامنه ای از آنها متعجب شدند و فرمودند، زینبیون خیلی خوب می جنگند. سلام من را به پدر و مادر شهدای زینبیون برسانید. من زنبیون شما را برای فتح قدس تربیت می کنم خواهران عزیز، برادران گرامی فکر نکنید ما غریبیم ما خواهر و بردارهایی مثل شما داریم. امروز بحث غزه است . روزی همسرم از حاج قاسم پرسید بالاخره با زنبیون چه ...
جنون زورگیری دختر 27 ساله از زنان + فیلم
منزل آن طور که پلیس می گوید مریم تنها 2 شاکی دارد که هر 2 در یک شب مورد حمله او قرار گرفتند. ساعت 21 و 15 دقیقه سارا و حدود ساعت 21 و 30 دقیقه محبوبه با او مواجه می شوند و اتفاقات تلخی برایشان رقم می خورد که به گفته خودشان بعید است تاثیر این حادثه بر جسم و روحشان به این زودی ها از بین برود. سارا یک زن 34 ساله است که با گذشت 11 روز از این اتفاق، هنوز رنگ به رو ندارد، با ...
شهیدی که دو بار در کودکی حاجی شد
به گزارش خبرگزاری ایمنا از سیستان وبلوچستان، دو هفته ای از شهادت پسر خانواده می گذرد اما هنوز گریه های بی امان مادر اجازه سخن گفتن به او نمی دهد و هق هق کنان می گوید پسرم غریبانه شهید شد. پدر شهید می گوید، همسرم حال روحی مناسبی ندارد و تنها کسی که بعد از شهادت پسرمان با او حاضر به گفت وگو شده است، شما بودید، مادر است دیگر، می گوید پسرم در شرایط سخت کار می کرد و خدا می داند شاید با لبان ...
ممانعت قاری شهید از قرائت قرآن در رادیو تلویزیون طاغوت
، اما خودش راهی پیدا و ثبت نام کرد و، چون صدای خوبی داشت امتیاز قرائت قرآنش باعث شد او را قبول و عضو سپاه کنند. سپاهی 17 ساله من سراغ ندارم، ولی او در همین سنین عضو سپاه شد. برادر شهید تصریح کرد: با اینکه به تلاوت و تدریس قرآن مشغولش می کردند، اما او برای رفتن به جبهه بال بال می زد تا اینکه سر از جبهه درآورد و به آرزویی که داشت رسید. با اینکه سبک عبدالباسط کم خوانده می شد او با سبک ...
وقتی امام فرمود: خدایا من را با حاج عیسی محشور کن.
.... حضرت امام نسبت به نزدیکان و اطرافیان شان بسیار حساس بودند و با ملاحظه همه جوانب در اینگونه موارد قاطعانه تصمیم می گرفتند. خادم امام در خاطراتش، به برنامه های روزانه اش در بیت امام اشاره کرد و گفت: در ابتدای ورودم به بیت، مسؤولیت ها بین من و همان خادمی که شرحش گذشت تقسیم شده بود و من بیشتر مشغول پاسخ به تلفن ها بودم اما با رفتن او از سویی و آشنایی بیشتر خانواده امام با من ...