سایر منابع:
سایر خبرها
مقام پرستی به اسلام ضربه می زند
نگذارید دشمن زبون فکر کند سنگر عزیزانمان خالی مانده است و در برابر هر مصیبتی صبر و شکیبایی داشته باشید که به یاری خدا حق بر باطل پیروز است. سخن من به پدر و مادرم این است که چنانچه خداوند منان توفیقی نصیب این حقیر نمود که در راه او جان ناقابل خود را فدا کنم، در سوگ من گریه و زاری نکنید زیرا گریه و شیون شما باعث دلشاد شدن منافقین پست فطرت خواهد شد و امیدوارم که برادرانم بعد از من سلاحم را بر ...
شهادت در راه اسلام برای من آرزو کنید
طور متوالی به جبهه رفت و برگشت و قصد کرد تا دوباره به جبهه برگردد. پدر و مادر او را نصیحت کردند و نمی خواستند از ادامه تحصیل باز بماند. اما برادرم گفت: (اگر همه به سرکار و مدرسه بروند پس چه کسی برود بجنگد؟ پدر جان همان طور که شما عاشق امام حسین(ع) هستید و مشتاق دیدارش، من نیز عاشق اوهستم.) سیدحسین بسیار شجاع و نترس بود وی ادامه داد: برادرم از همان کودکی بسیار شجاع و نترس بود و به ...
بیا بابا، بیا بابا، بیا جانِ من و مادر...
برای حفظ پرچم اسلام و در راه خدمت به مردم جان خود را از دست دادند. شهید مالک رحمتی دارای دو فرزند است که دختر شهید در نبود پدر بسیار بی قراری می کند. منصوره قلندری شاعر خوش ذوق البرزی در وصف بی قراری دو فرزند شهید مهدی رحمتی در فراق پدر شعری سروده است که در ادامه می خوانید. رقیه درد بی بابایی ایتام می داند برای کودکانِ رحمتی او روضه می خواند بیا ...
شهید رئیسی، سیاست مدار با اخلاق و مردمی
گروه استان های دفاع پرس - سید شمس الدین موسوی مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش مقدس استان زنجان: پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: حیا از ایمان است. 1. ما انسان ها خیلی درک خوبی از موقعیتی که در آن هستیم، نداریم و قدردان نعمات هم معمولا نیستیم؛ مثل: نعمت وجود پدر و مادر، اولاد صالح و سالم، سلامتی و ... اینها همه نعمت های خداوند هستند که تا وقتی داریم برایمان عادی هستند. تازه زمانی حسرت می خوریم و با کف دست ...
بزرگترین آرزوی من، شهادت است
نامه شهید گنج علی غیاثوندمحمدخانی: سخنی با پدر و مادرم؛ عزیزانم! شما برای من رنج ها و زحمت های فراوانی کشیدید و من از اینکه نتوانستم زحمات شما را جبران کنم، متأثرم. می دانم که برایم آرزوهای دیرین و برای زندگی ام معیارهای سازنده در نظر داشتید؛ اما بدانید بزرگترین و والاترین آرزو، هدف و معیار برای من، شهادت است و اگر می خواهید روح مرا شاد کنید، از شما می خواهم تا آنجایی که ممکن است برایم ...
فریاد مرگ بر چپ و راست سر دهید
هستند که آشوب گران داخلی اند و شما با فریاد مرگ بر توده ای، فدایی و منافق ، مشت محکمی بر دهان آن ها کوبیده و توطئه های آن ها را خنثی می کنید و بانگ اسلام مکتب ماست/ خمینی رهبر ماست را به گوش تمام مستضعفین در اقصی نقاط عالم برسانید و در حق اسلام عزیز، امام زمان (عج)، امام خمینی، لشکریان اسلام، شهدا و زخمی ها، دعا کنید. سخنی هم با خانواده ام؛ پدر، مادر، برادران و خواهران عزیز! سلام و درود ...
حسین سلیمانی کیست؟
...، تجربه دوم خود را در بازیگری داشت. یک سال بعد، در سریال "چشم به راه" به کارگردانی اصغر فرهادی حضور یافت و در سال 1378، در سریال "داستان یک شعر" نیز تحت کارگردانی فرهادی، شرکت کرد. تجربه کارگری حسین سلیمانی در نوجوانی بعد از درگذشت پدر، مادرم برایم هم پدر بود، هم مادر، من هیچ وقت گرسنه نخوابیدم، اما مطمئنم مادرم خیلی از شب ها گرسنه خوابیده است. به خاطر ...
حال و هوای خانه شهید دریانوش؛ خلبان حادثه سقوط بالگرد+فیلم
...> به سراغ مادر شهید می رویم؛ چشمانش پر از اشک است و دستانش می لرزد. دو ماهی می شود که فرزند شهیدش را ندیده است ... در ابتدا می گوید نمی دانم چه بگویم حالم خوب نیست ...باور نمی کنم که محسن دیگر نیست... مادر خلبان شهید محسن دریانوش درباره شهادت پسرش در سانحه سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهان ایشان گفت: پسرم با سربلندی و افتخارآمیز شهید شد. همیشه به خدمت در راه نظام افتخار می کرد. ...
سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست
رهروان شهیدان راه حق و حقیقت. و با عرض سلام خدمت تمامی دوستان و آشنایان و فامیل و همکاران و برادران و خواهرانم و مادر گرامی ام و پدر و مادر همسر عزیزم. همسر عزیزم؛ من در زندگی حق شما را ادا نکردم، امیدوارم مرا ببخشید و از خداوند برایم طلب غفران و رحمت کنید. ان شاءالله همدیگر را در پیش خداوند متعال ملاقات کرده و در آخرت نیز یار و هم بال هم باشیم. به شما همسر عزیزم ...
دفاع از وطن واجب است
محمود ظهیری: مادر از من راضی باش استدعا دارم همه آ ن هایی که مرا می شناسند، تا جایی که می توانند مورد عفو و بخشایش قرار دهند؛ امیدوارم کسی از من نرنجیده و آزاری ندیده باشد یا اگر دیده در قبال آن مرا ببخشد و حلال کند. امیدوارم مادرم از من راضی باشد و رضایت اوست که مرا از پل صراط خواهد گذراند، چون اگر مادر مرا حلال کند، بقیه مسائل حل خواهد شد و روح من آزار نخواهد دید. ...
ناظم افغانستانی نیز در رثای سید ابراهیم ما، شعر می سراید
نیست بمان، شتاب مکن، وقت، وقت مردن نیست هنوز جنگ من و جنگ ما تمام نشد هنوز فرصتِ این گونه رخت بستن نیست اگرچه قصه ی ما، قصه ی شهادت ماست اگرچه مرگ در این راه گَردِ دامن نیست مباد خاطر ما بشکند بدون شما مباد گریه بیاریم، وقت شیون نیست! یکی برفت و هزاران دوباره برخیزد سپاه می رزمد گر در آن تهمتن نیست ...
قتل پسر بعد از طلاق به دست پدر مسلح / دختر جوان دست به افشاگری قتل برادرش زد
به گزارش رکنا، 30 مهر ماه سال 1402 به کلانتری خانی آباد خبر رسید مرد 32 ساله ای به نام فرهاد در خانه پدری اش با شلیک گلوله کشته شده است . ماموران کلانتری به خانه قدیمی رفتند و جسد فرهاد که در راه پله ها افتاده بود با دستور قضایی به پزشک قانونی منتقل شد و ماموران به پرس و جو از اعضای خانواده پرداختند. پدر قربانی به نام فریبرز به ماموران گفت: پسرم دو سال قبل همسرش را داده بود ...
خبرها تلخِ تلخ هستند
گذرد گویی بلندای هزاران یلدا در دل دارد، هر ثانیه اش سوختن است و آب شدن؛ راستی! کاش سوختن را نفهمیده باشند، کاش پرکشیدن شان قبل از آتش گرفتن باشد، کاش صورت های شان قدرِ جای بوسه ای سالم مانده باشد، کاش، لا یوم کیومک یا اباعبدالله الحسین من یک مادرم، راستش را بخواهید از وقتی فهمیده ام شهید مالک رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی سه فرزند کوچک و فرشته ای در راه دارد غصه امانم را بریده است ...
در شهادت حقیقت است، نه ترس و یأس!
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا ) ؛ هادی مقدم دوست کارگردان سینما و تلویزیون، در یادداشتی در واکنش به شهادت آیت الله رئیسی نوشت: از دست دادن آقای رئیسی و همراهان ایشان در مسیر سفر کاری عمیقأ جای تسلیت دارد اما شهادت آقای رییسی و همراهان باز هم مثل شهادت و یاد همه شهدا برای همه مردمان روزی رسان و متذکر مرگ و شهادت است. برای انسان، مرگ چه بخواهیم و چه هر کوششی کنیم که ...
تلخ و شیرین اهدای عضو از زبان یک هماهنگ کننده پیوند
بچه ام بده . وی ادامه داد: مورد دیگری داشتیم که تک فرزند یک خانواده مرگ مغزی شد و پدر و مادر هم در سنی بودند که دیگر بچه دار نمی شدند. هر چه این پدر و مادر در زندگی کار و تلاش کرده بودند حالا دیگر حتی وارثی نداشتند اما حاضر شدند اعضای فرزندشان را اهدا کنند. مدیر مرکز فراهم آوری اعضا و نسوج پیوندی خوزستان گفت: چند وقت پیش می خواستیم پیوند قلب را برای پدر یک خانواده انجام دهیم ...
انقلاب اسلامی پرچم اصابت و انسانیت را برافراشت
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سفیرافلاک، شهید ولی الله توکلی در وصیت نامه خود نوشته است: خدایا تو می دانی که من سخت عاشقم شوق دیدار وصال یاران به خون غلتیدن را دوست دارم و عشق به شهادت در دلم آرزویی شده است و دوست دارم که به شهد شیرین نائل آمده و کامیاب شوم و اکنون که اولین سال های جوانی عمر را می گذارندم و تند و سریع به سوی مرگ راه می سپارم، پس چرا چون علی اکبر امام حسین(ع) در راه عقیده ام اسلام و ...
زندگی معنوی را ترجیح می دهم
شهادت نائل آمد. مزار این شهید در گلزار شهدای شیخان استان قم است. در ادامه وصیت نامه شهید محمود ابراهیم زاده را می خوانید. بسم رب الشهدا والصدیقین با سلام خدمت امام امت و با درود به شهدای این انقلاب و با سلام به پدر و مادر عزیزم از پدر و مادر خودم می خواهم که از من راضی باشند و من اگر شهید شدم من را ببخشند و از خدا بخواهید که من را با شهیدان صدر اسلام ...
با استقامت راه شهدا صحرای کربلا را ادامه بدهید
کبیر انقلاب امام خمینی و سلام به شما پدر و مادر باایمان و قرآن شناس. پدر گرامی من که در این راه پر افتخار و پر شهادت رفتم و می روم همچون خود را آگاه کن و خود را استوار کن تا بتوانی جلو دشمنان صبر کنی. مادر عزیزم پیام من این است که آن اشک چشم بر زمین می ریزی همچون خود را مانند ام لیلا مادر علی اکبر بساز که جلو چشم مادر شهیدان فاطمه زهرا (س) روسفید باشی. مادر جان من که مانند یک سرباز ...
خانواده شهدا برای سلامتی رئیس جمهور و همراهانش دست به دعا شدند
علی هاشمی که خود سالها طعم غربت پدر و دوری از او را چشیده است در تماس با خبرنگار ما گفت: ما هم مانند همه از زمانی که این خبر را شنیدیم بسیار متأثر و ناراحت شدیم. من و به ویژه مادرم دست به دعا برداشتیم و از آقا امام رضا (ع) در شب تولدشان سلامتی آیت الله رییسی را میخواهیم. ایشان خالصانه به مردم خدمت میکرد و به فرموده رهبر انقلاب، امیدواریم خداوند این نعمت بزرگ را از ما نگیرد و هر چه زودتر به آغوش ...
بعد از شهادتم شیرینی پخش کنید
) بدهد. پدر، مادر، خواهر و برادر اگر این افتخار نصیب من شد که شهید شوم از شما این خواهش را دارم که پیرو راه امام باشید و امام یعنی اسلام پس از او پیروی کنید و راه مرا ادامه دهید و من امانتی بیش نبودم از همگی التماس دعا دارم که اگر از من خطایی سرزده مرا ببخشید چون بچه بودم و نمی فهمیدم حال به خود آمده و خودم را شناختم و به همین خاطر به ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیزمان لبیک گفته و به جبهه رفتم تا دین خود را ادا کرده باشم و با امام زمان(عج) ملاقات کنم و با خدا باشم. خداحافظ همگی شما و یاران امام عزیزمان. محمد علی مدبر. 20 اردیبهشت 1361 . انتهای متن/ ...
آخرین ذکر شهید عطار روشن هنگام شهادت/ زمانی که خرمشهر خونین شهر نام گرفت
کلّی کلاس و احترام داشت)، در قسمت ترابری پادگان نیروی دریایی خرمشهر به عنوان راننده خودرو فرماندهی مشغول به خدمت شد. حدود هشت ماه گذشت، شهریور 1359، فکر کنم بیست وپنج روز بهش مرخصی داده بودند. وقتی آمد طبق معمول به اهل فامیل سر زد و احوالپرسی می کرد. آخرین سفر از پدر تقاضای سفر کرد. پدر نپذیرفت و گفت کار دارم و نمی شود! اصرار کرد و به پیشنهاد مادرم بدون پدر ماشین را برداشتیم و ...
دیدار خدام کاروان زیر سایه خورشید با خانواده شهید مدافع امنیت در جیرفت
بیابان راه را گم کنیم ستاره ها راه را به ما نشان می دهند و شهدا هم در بیابان زندگی بهترین راهنما برای ما هستند. وی خاطرنشان کرد: ما با جهت گیری از زندگی و راه و روش شهدا می توانیم خوشبخت و سعادتمند شویم. حجت الاسلام بُرزش آبادی اظهار کرد: شرط شهید شدن، شهید بودن است و این اخلاق نیکو و برقراری ارتباط با خداست که انسان را آماده شهادت می کند. این خادم الرضا خاطرنشان کرد ...
خواهران حجاب خود را حفظ کنند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هرمز ؛ شهید سید علی اصغر جاهد 28 آذر 1365 در یکی از وصیت های خود آورده است: مادرم همیشه آن صداقت همیشگی تان را رها مکن، برادرم هرگز از خدمت در راه اسلام خستگی به خود را مده مانند قبل و حال سعی کن دیانت داشته باشی، خواهران هرگز آن ساده پوشی و ساده زندگی کردن را از یاد مبرید چون تجملات انسان را از یاد خدا دور می کند. وی افزوده است: سعی کرده ام انسانی پاک و ...
زندگی شیرین
دوست نداشت که عمر زندگی مشترک او کوتاه باشد. شبی که پدر و مادرش برای خواستگاری به خانه مان آمدند مادرم به دایی گفت: برای خواستگاری کدام یک از فرزندانت آمده ای وقتی می شنود برای مصیب، راضی نمی شود. دایی در ادامه گفت: درست است که پسرم از سلامتی برخوردار نیست و به دلیل مشکل قلبی چند سال دیگر مهمانمان نخواهد بود؛ اما خودش خواسته از دخترتان خواستگاری نماید. تصمیم خودم را گرفته بودم، با ...
قابی از زندگی خانواده 9 نفره نرجس و نورالله
وارد خانواده ای کم جمعیت شدم که در آن همسرم به همراه مادرشان زندگی می کردند و پدر همسرم نیز در سال های گذشته به مقام والای شهادت نائل شده بود. این مادر جوان عنوان می کند: از همان روزهای ابتدایی ازدواجمان دوست داشتم با تعدد فرزندان، نسل خانواده شهید همسرم را گسترش دهم، اما همسرم موافقت آن چنانی نداشت تا زمانی که مقام معظم رهبری در سخنرانی های خود بر فرزندآوری و جوانی جمعیت تاکید بسیار ...
از خرج های بیهوده خودداری کنید
سلام بر یگانه منجی عالم بشریت امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و با درود سلام بر خانواده شهدا و مفقودین و با سلام بر مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی: این جانب محمّدرضا افشار فرزند حسین، متولّد 1348 اعزامی از قم وصیت نامه خود را آغاز می کنم. پدر و مادر عزیزم، من یک امانتی بیش در دست شما نیستم و امانت هم باید به صاحبش داد. مادرم اگر من لیاقت شهیدشدن را داشتم و شهید شدم برای من گریه ...
از کودکی به فرزندان خود نه گفتن را بیاموزید | معرفی کتاب بلند بگو نه!
در کتاب چطور انسان شایسته تربیت کنیم می خوانید که فرقی ندارد اگر مشکلات بزرگ یا کوچک با فرزندانتان داشته باشید، در هر صورت پدر و مادر بودن کار سختی است.بسیاری از شما به عنوان والد، در موقعیت های حساس و استرس زا بدون فکر واکنش نشان می دهید. هانتر کلارک فیلدز در کتاب چطور انسان شایسته تربیت کنیم می گوید که دنیای بهتر با تربیت فرزندان مهربان و دلسوز به وجود می آید. در کتاب راهنمای پیش رو ...
ماجرای دختری رشتی که سایه برای او شعر نوشت (2)
اینکه دارم پناه می برم می گم مادر جان! ... این یعنی دیگه... دیگه یک لحظه دیگه رو نمی تونم تحمل کنم.... اون روز هم به مادرم پناه بردم... نمی دانم این جمله را بنویسم یا ننویسم... سایه گفت: گالیا... هرچه بود، اهل وفا و این حرف ها نبود لینک کوتاه کپی لینک
دردسرهای پنجمین ازدواج مرد 43 ساله
مرد 43 ساله گفت: در یکی از شرکت های خودرو سازی مشغول کار هستم اما هیچ گاه رنگ خوشبختی را ندیدم چرا که وقتی دیپلم گرفتم و عازم خدمت سربازی شدم، مادرم دختری را برایم خواستگاری کرد و من هم پذیرفتم. این اولین ازدواج من بود که 16 سال ادامه داشت. آن زمان بعد از پایان خدمت زندگی مشترکم را با مریم آغاز کردم اما وقتی پسرم به 15 سالگی رسید تازه فهمیدم که من و مریم هیچ تفاهم اخلاقی با یکدیگر نداریم. به همین ...
زهی خیال باطل...
. تاسوعا و عاشورا هر جا که بود خودش را به روستا می رساند. همه زندگی و همراهی ام با رضا خاطره است. سه ماه قبل از شهادتش آمد و به من گفت بابا می خواهم شما و مادر را شمال ببرم. می دانستم این سفر را با همه مشغله هایی که دارد، به خاطر من و مادرش برنامه ریزی و با خواهرهایش هماهنگ کرده است و... مادرش گفت من دیسک کمر دارم و نمی توانم. او هم گفت اگر شما نیایی من هم نمی روم. با اصرار و ذوقی که از رضا دیدیم ...