سایر منابع:
سایر خبرها
طلبکار 500 میلیون تومانی به ضیافت مرگ رفت / نفرت از مقتول زمینه ساز اقدام به قتل دو نفر دیگر
داده و با چوب ضربه سنگینی به صورت مقتول زدم و او تعادلش را از دست داد، آنقدر از او نفرت داشتم که می خواستم با طناب خفه اش کنم، اما جسدش را داخل چاه انداختم. پس از قتل، با خواهر و خواهرزاده اش که پسری 21 ساله بود تماس گرفتم و آنها صبح چهارشنبه به خانه ما آمدند، آنقدر از مقتول نفرت پیدا کرده بودم که می خواستم مابقی اعضای خانواده اش را نیز بکشم، داخل پارکینگ خواهر و خواهرزاده مقتول از ماجرا ...
حرف های دختری که روز تصادف، همراه مهدی قائدی بود
دست رفت. وقتی ماشین واژگون شد من دیگر چیزی نفهمیدم. یعنی بیهوش شدید؟ من یک روز کامل بیهوش بودم. بعد هم که چشمانم را باز کردم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم. سه تا از مهره های گردنم به شدت آسیب دیده بود. سه تا از دنده هایم هم شکسته بود و ریه هم آمبولی شد. زانوی پای راستم هم آسیب دیده بود. حدود 15 روز در بیمارستان بوشهر بستری بودم. چه کسی پشت فرمان نشسته بود؟ ...
امیدهای معتادان متجاهر برای وصل به زندگی
با هم از دست دادم. همسرم فرزندم را با خود برد و به خانه پدرش رفت. دیگر روی رفتن به خانه پدر را هم نداشتم شب ها در خیابان ها می خوابیدم. از یک زندگی معمولی به کارتن خوابی رسیده بودم. ضایعات جمع می کردم تا خرج موادم را تأمین کنم. سه ماهه که اینجا هستم خیلی راضی ام حاج آقا طاهری (روحانی که در مرکز حضور دارد.) به من قول داده که دوباره به خانواده وصل شوم (وصل شدن اصطلاحی است که معتادان درباره پیوند با ...
خود مراقبتی، راه و رسمی برای سالم ماندن
کسب و کار نیوز:در دنیای امروز که شاهد رشد روزافزون بیماری های غیر واگیر هستیم می توان با سرلوحه قرار دادن اصل خود مراقبتی و اصلاح سبک زندگی به افزایش طول عمر همراه با سلامتی در بین شهروندان امیدوار بود.
وداع پرشور مردم با خالق آلبوم معجزه /آخرین لبخند پسر برای پدر
: من آخرین لبخند پسرم را دو روز پیش از فوت زمانی که حالش بد بود دیدم؛ من از وی خواستم که برایم بخندد و او تمام تلاشش را کرد تا با آن حال بیمار لبخند زد، آخرین لبخندی که در یاد من خواهد ماند . پدر صفوی با اشاره به صحبت های آخر بهنام تاکید کرد: وی از من و مادرش تشکر کرد برای اینکه در این سال ها از وی مراقبت کردیم و عذرخواهی کرد که وی نتوانسته مراقب ما باشد . وی با بیان اینکه من ...
پس از دیدن آقا آرام و قرار نداشتم!
گرایشات مبارزاتی داشت؟ دایی هایم روحانی بودند و من از ابتدا با روحانیت مرتبط بودم. ساواکی ها دایی ام حاج شیخ محمدحسین اعرابی را از پشت بام فیضیه پایین انداختند. سه ماه خانه کدخدای مشهد اردهال در کاشان بستری بود. مخفیانه برایش دکتر می بردند و بعداً با لباس مبدل به زاهدان آمدند. آن موقع من دانش آموز بودم. خانواده پدرم سیاسی بودند و خانواده مادری ام هم که همه روحانی بودند. کلاً کیخا ها سیاسی ...
نوشتن از شهدا تأثیر زیادی در زندگی من داشته است
بامزه ای برای هم کلاسی ها می افتاد، امکانات مدرسه به روز می شد... این ها سوژه برای نوشتن من می شد. معمولاً هم همه از این که نوشته هایم را برای آن ها بخوانم، لذت می بردند. چون اغلب برگرفته از حوادثی بود که در اطراف آن ها هم اتفاق می افتاد و با رگه های طنز نیز همراه بود. یک نشریه دیواری دانش آموزی کاملاً خودجوش هم داشتیم که با همکاری بچه ها می نوشتیم و هر هفته منتشر می کردیم و همه می خواندند. در هر ...
بازنگری رسانه ای و تقویت روزنامه نگاری محلی نیاز دنیای معاصر
فرهنگی بازنشسته است و پدرم آهن فروش. فرزند سوم خانواده ام؛ از آنجا که پدر و مادرم متوجه می شوند اسم دختر شهید مفتح فائزه است مرا فائزه نامیدند که به معنای پیروزی و موفقیت است. وی افزود: من رشته علوم ارتباطات و روزنامه نگاری خوانده ام؛ در دوره دکترا با همسرم آشنا شدم که همواره مشوق اصلی من در زندگی بوده است و حاصل ازدواج ما پسری چهار سال و نیمه است. انتخاب رشته دانشگاهی مسیر ...
ناصر خاکباز با وانت به دام افتاد
می کردم. بعد از آن با همسرم برای کار به تهران آمدیم. در یک مجتمع آپارتمانی در خیابان پیامبر به عنوان سرایدار مشغول به کار شدم. نخستین بار است که دستگیر می شوی؟ بله. من تا قبل از شروع این کار هیچ وقت خلاف نکرده بودم و همیشه از راه حلال پول درمی آوردم. کارت دقیقا چه بود؟ فرد اصلی این باند که در خارج از کشور زندگی می کند، شیشه ها و مشروبات را به تهران می فرستاد. من ...
هنرجوی بازیگری از چوبه دار رهایی یافت
دیوانعالی کشور تأیید نشد و پرونده دوباره به دادگاه ارجاع شد. در دادگاه دوم فرید ضمن دفاع از خودش گفت: من هنرجوی بازیگری هستم و مدتی بود که به دنبال کار بودم تا اینکه یک روز با مقتول آشنا شدم، او مرا خام حرف هایش کرد و به من وعده داد که به سبب آشنایی با کارگردانی معروف می تواند مرا به عنوان بازیگر به او معرفی کند. روز حادثه با دعوت او به خانه مجردی اش رفتم که به من مشروب داد و دقایقی ...
ضیافت معصومانه
هدیه به آن خانواده بدهد یا حداقل کمی موادغذایی برایشان آورده باشد ولی در کمال ناراحتی دیدم این خانم هیچ تدارکی برای آن خانواده نداشت و بعد از دیدار برگشتیم و من خیلی ناراحت بودم. یک ماه گذشت و دوباره این خانم هم هیاتی ما آمد و گفت دوباره به دیدار آن خانواده برویم با آنها کار دارم، دوباره بلند شدیم رفتیم ولی من در دل خودم ناراحت بودم که سری قبل رفتیم و دست خالی بودیم، این بار هم دست خالی می ...
از رویا تا واقعیت
. رهبر این نهضت هم دکتر مصدق بود. این خاطره را هیچ وقت فراموش نمی کنم که 29 مرداد 1332 بود که دبیرستان را تمام کرده بودم. اولین سفری بود که به تهران آمده بودم. یک روز قبل به منزل دکتر مصدق حمله کرده بودند. اولین جایی که در تهران رفتم همان جا، خانه دکتر مصدق بود که شاهد صحنه های وحشتناکی بودم. تمام درها را از جا در آورده بودند و جای گلوله ها روی دیوارها بود. رد خون را در همه جای خانه می شد دید. این ...
بهنام صفوی به خانه ابدی بدرقه شد
بهنام معتقد بود که سعی کرده در طول عمرش به هیچکس بدی نکند و من هم شاهد عشق و علاقه بسیار او به همه مردم بودم اما جا دارد اینجا درخواست کنم اگر کسی از او ناراحت است، بهنام را ببخشد. می دانم که وقت کوچ هر کس روزی فرا می رسد و فقدان او را اتفاقی ناخوشایند نمی دانم. بلکه خوشحالم، چون بهنام دیگر سخت و سنگین نفس نمی کشد. صدای شیون و گریه که کمتر شد با صدایی بلند گفت: بهنام نمرده است، اگر اندوهی ...
گفتگو با مژگان، خانم مجردی که مادر شده است
باید مدتی را در آنجا بگذرانند: بعد از گذراندن دوران آزمایشی و انجام یک سری مراحل اداری موافقت شد که سه روز در هفته در شیرخوارگاه حضور داشته باشم، بعد این سه روز شد چهار روز و بیشتر، کم کم به آن ها وابستگی پیدا کردم به شکلی که بعضی روز ها از صبح تا 9 شب کنار بچه ها بودم. روز هایی که حال او را از همیشه بهتر می کردند آن قدر که بگوید: من 37 سال از خدا عمر گرفته ام، اما در تمام زندگی ام هیچ وقت به ...
وعده دروغین ازدواج دختر جوان را تا پای مرگ برد
تکمیل اقدامات درمانی است.مریم در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: بهمن سال گذشته (1397) بود که از طریق فضای مجازی با علیرضا آشنا شدم؛ ابتدا ارتباط ما در حد چند پیام کوتاه بود تا اینکه این ارتباط هر روز بیشتر و بیشتر شد. علیرضا به من پیشنهاد ازدواج داد و من نیز بلافاصله پیشنهاد او را قبول کردم. او گفت قصد دارد مرا به خانوده اش معرفی کند و مرا به خانه شان در محدوده فلکه دوم صادقیه برد؛ زمانی که وارد خانه ...
ادعاهای جوانی که دوستش را به قتل رساند
اعتماد داشتند. به دلیل این اعتماد کلید اتاق های مهم مدرسه دست حامد بود، در یکی از اتاق ها سؤال های امتحانی نگهداری می شد و ما با کمک حامد توانستیم سؤال های امتحانی را برداریم و سؤال ها لو رفت. دوستی ما به دلیل این ماجرا محکم تر شده بود. من حامد را امین خودم می دانستم. یک روز بعد از خستگی شدید به خانه حامد رفتم لباس ها و تنم کثیف بود به حمام رفتم لباس هایم را درآورده بودم که حامد از من چند عکس ...
بانوی ملّای اصفهانی در بیانات رهبر معظم انقلاب که بود؟
کمی از زن و جایگاه او در نگاه اسلامی و انقلاب اسلامی بگوییم و برای چندمین بار به معرفی بانوی فاضل و برجسته عالم شیعه بپردازیم؛ دیدار رهبر انقلاب با 2 هزار نفر از طلاب کشور در عصر دومین روز از ماه مبارک رمضان و سؤال یک بانوی طلبه از ایشان پیرامون جایگاه اجتماعی طلاب خواهر در جامعه و البته پاسخ رهبر انقلاب به این بانوی طلبه است، که فرمودند؛ این همه فاضلِ زن داریم؛ حضورشان در خانواده و اجتماع خیلی ...
ام المؤمنین خدیجه(س) محبوب ترین همسر پیامبر(ص)
با قراین و شواهد قوی تر، تقریبا هم سن پیامبر(ص) بوده اند. بنابراین، در حدود "عام الفیل" متولد شده باشند، یعنی حدود چهل سال قبل از بعثت و پنجاه و سه سال قبل از هجرت. * پدر و مادر پدر ایشان خویلد بن اسد از شخصیت های محترم و ارزشمند قبیله قریش بود. او بزرگ طایفه خویش بود و در برخی جنگ های پیش از اسلام، ریاست جنگ قبیله "بنی اسد" را عهده دار می شد. هنگامی که تبع می خواست حجرالاسود ...
تفسیر سوره فجر و قیامت از شهید مرتضی مطهری/ جزوه حزب جمهوری اسلامی
: و آن روز (در قیامت) جهنم آورده می شود و آن روز انسان آگاه می شود. اما دیگر بیداری چه فایده ای دارد؟ 24- یقول یا لیتنی قدمت لحیوتی. ترجمه: ای کاش برای زندگی ام چیزی پیش فرستاده بودم. 25- فیومئذ لا یعذب عذابه احد. ترجمه: (چنین انسانی که با نعمت های الهی چنین رفتار کرده) خدا او را عذاب می کند به عذابی که تا حال به احدی چنین عذاب نکرده است. ...
پدر عروس 15 ساله به ناچار در دادگاه بله گفت ! / رامتین این دختر را با خود برده بود
زن 17 ساله که به همراه خانواده اش و برای اعلام شکایت از خانواده همسرش به اتهام ضرب و جرح عمدی و دخالت در امور زندگی وارد کلانتری شده بود در حالی که بیان می کرد آن عشق و علاقه دیوانه وار بین من و همسرم فقط چند ماه طول کشید با ابراز پشیمانی از ازدواج در پی یک عشق خیابانی به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: حدود دو سال قبل در حال گذراندن امتحانات نیمه اول سال بودم که بالاخره شماره تلفن رامتین ...
زندگی مخفی فرناز پس از انصراف از خودکشی
تهران (پانا) زن 20 ساله ای که به دلیل ناامیدی از رسیدن به زندگی مرفه از خانه فرار کرده بود، از سوی ماموران پلیس شناسایی و به خانه برگردانده شد. به گزارش روزنامه شهروند، نوزدهم فروردین ماه امسال، مردی به کلانتری 127 نارمک مراجعه و اعلام کرد که دختر 20ساله اش به نام فرناز از صبح روز قبل از خانه خارج شده و تاکنون بازنگشته و تلفن همراه خود را نیز پاسخ نمی دهد که در همین راستا پرونده ای تحت ...
سرقت میلیونی سکه های خانه پدری
ادامه بازجویی ها عنوان کرد که این کار را به تحریک پسر جوانی انجام داده که در ادامه این شخص نیز دستگیر و به جرم خود اعتراف کرد. وی همچنین از کشف طلا و سکه های سرقتی خبر داد و گفت: طبق نظر کارشناسان ارزش آن ها به چهار میلیارد ریال می رسد. سردار امان اللهی در پایان از خانواده ها خواست تا مراقبت بیشتری از فرزندان خود به عمل آورده و اموال با ارزش خود نظیر طلا و جواهراتشان را به جای نگهداری در منزل در اماکن مطمئن نظیر بانک ها نگهداری کنند./ایرنا کلمات کلیدی سکه سرقت دختر ...
از عشق سبز مادر تا عقل سرخ فرزند
تواضع می یابیم. سیاووش سخت از بدنامی هراسان است حال آنکه عاشقی سرآغاز بدنامی است. عطار بنیاد عشق را بدنامی می داند وکسی را که در این راه از ننگ بهراسد، ناپخته به شمار می آورد: عشق را بنیاد بر بدنامی است. هرکه از این سرکشد از خامی است. و حافظ به همین اعتبار سروده است: گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن! شیخ صنعان، خرقه رهن خانه ی خمار داشت.[75] عطار ...
روزمرگی های فوق العاده یک آبدارچی در فضای مجازی
نزدیک به 400 هزار دنبال کننده دارد بازتابی از زندگی معمولی و روزانه او در محیط کار و خانه اش است و در بیوگرافی پیجش نوشته است: برای یک روز هم که شده، دنبال چیزهایی که نداری نرو! از چیزهایی که داری لذت ببر. با همه اینها عقلمند که با پیج روزمرگی های یک آبدارچی معروف شد، چند روزی است که از کارش استعفا کرده و می گوید: دیگر نمی خواهم آبدارچی باشم، اما من هنوز هم همان آبدارچی هستم، آبدارچی ای که پیشرفت کرد ...
تحصیل به شرط دلار آزاد
برود و از همان مسئولان نامه بگیرد. وضع دانشجویان خارجی بهتر از افغانستانی هاست؛ آنها از عراق و سوئد و... به ایران آمده اند، درآمد خانواده شان به دلار است و با آن پول به راحتی می توانند در ایران زندگی کنند، وقتی دلار به تومان تبدیل شود، قاعدتا پول خوبی هم از آن درمی آید. برای دانشجویان افغانستانی اما شرایط خیلی سخت است. مهسا حالا ترم 6 است، وقتی دلار 3500 تومان بود، وارد دانشگاه شد، از ترم سوم ...
تعرض به دختر جوان با وعده ازدواج
...، اما با انتقال سریع به بیمارستان و انجام اقدامات درمانی از مرگ نجات یافته و در حال حاضر در حال تکمیل اقدامات درمانی است. به همین دلیل کارآگاهان برای انجام تحقیقات به بیمارستان اعزام شدند. مریم در اظهاراتش گفت: بهمن سال گذشته از طریق فضای مجازی با علیرضا آشنا شدم. ابتدا ارتباط ما در حد چند پیام کوتاه بود، اما این ارتباط هر روز بیشتر و بیشتر شد تا اینکه در نهایت برای اولین بار یکدیگر ...
کودکان کار کرمان، پشت چراغ قرمز قانون
. طبق گفته بشیر، پدرش بیمار نیست و تنها دلیل کار نکردنش این می تواند باشد که هیچ کس به مرد تنومند افغان که در حال تکدی است کمک نمی کند و یا دست فروشی آدامس و فال را از او نمی پذیرد، لذا فرستادن زن و بچه به خیابان برای دست فروشی و تکدی گری بهترین حالت برای درآوردن معاش بی تلاش است. فردای آن روز خانه محمد را پیدا کردم و حال نزار خانواده اش را به چشم دیدم، اتاقی محقر که تعداد وسایل موجود در ...
حضور چهره ها در مراسم تشییع جنازه بهنام صفوی + تصاویر و فیلم
کرده ایم و عذر خواست که نتوانسته مراقب ما باشد. حمدلله صفوی بغضش را فروخورد و ادامه داد: من و مادرش تمام تلاشمان را کردیم تا بماند، اما در نهایت تسلیم اراده پروردگار شدیم. به بهنام هم گفتم خودت را تسلیم خواست خدا کن و آرام بگیر. آخرین اشک های پسرم را بعد از گفتن این جمله، به چشم دیدم. اگر چه بهنام معتقد بود که سعی کرده در طول عمرش به هیچکس بدی نکند و من هم شاهد عشق و علاقه ...
حضور چهره ها در مراسم تشییع جنازه بهنام صفوی + تصاویر و فیلم
کرده ایم و عذر خواست که نتوانسته مراقب ما باشد. حمدلله صفوی بغضش را فروخورد و ادامه داد: من و مادرش تمام تلاشمان را کردیم تا بماند، اما در نهایت تسلیم اراده پروردگار شدیم. به بهنام هم گفتم خودت را تسلیم خواست خدا کن و آرام بگیر. آخرین اشک های پسرم را بعد از گفتن این جمله، به چشم دیدم. اگر چه بهنام معتقد بود که سعی کرده در طول عمرش به هیچکس بدی نکند و من هم شاهد عشق و علاقه ...
روایت پدر قهرمان المپیک از نحوه کشف سردار آزمون
شخصی اش کردیم. نخستین بار در کمپ باشگاه روبین کازان مستقر شد و پس از آمدن خانواده اش به یک خانه انتقال یافت. بردیف همانند یک پدر با سردار آزمون خیلی صحبت کرد. سردار آزمون باید فقط فوتبال بازی می کرد و خلیل آزمون به عنوان پدرش مسئولیت دیگر کارها را بر عهده داشت. قربان بردیف با سردار به زبان ترکمنی صحبت می کرد و ارتباط خاصی با هم داشتند. بردیف کارهای زیادی کرد تا سردار آزمون در مسیر واقعی و پیشرفت ...