سایر منابع:
سایر خبرها
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند/ بخش پایانی
حاج قاسم می رفتند صبح جمعه خواب بودم که عمه ام باهام تماس گرفت و با صدایی غمگین و هراسان گفت که الان تو دعای ندبه مسجد اعلام کردن که سردار سلیمانی رو آمریکایی ها شهید کردن، من باور نکردم و گفتم حتما اشتباه متوجه شده و همچین چیزی امکان نداره! همون موقع سریع رفتم تلویزیون رو روشن کردم و زدم شبکه خبر و دیدم خبر شهادت رو زیرنویس کردن. باز هم باورم نشد زدم شبکه های دیگه همه جا ...
روایت آخرین بدرقه "باباحسین"/ پروانه ی شمع حاج قاسم
چه بگویم، همین طور که به سرم می زدم فقط گفتم: آبجی! حاجی، حاجی شهید شده ،... حاجی که می گفتم یعنی بابا، یعنی هر اتفاقی برای حاجی افتاده باشد، برای بابا حسین هم افتاده است. زنگ زدم نجف به علی (همسرم)، چند عکس برایم فرستاد و گفت: نفیسه! دعا کن بابا توی آن ماشین نبوده باشد. ، با اینکه مطمئن بودم چه اتفاقی افتاده است اما باز می خواستم باور کنم بابا در آن ماشین نبوده است. نزدیک ظهر بود که دم در ...
شهیدی که حاج قاسم را جای خود به مراسم عقد فرزندش فرستاد
خجالتی بودن، ناراحت هم بودم. حال و احوال ها شروع شد. تا اینکه پدر خانواده آنچه را که ساعت ها منتظرش بودم و خودم را از قبل برایش آماده کرده بودم، پرسید. خودم را جمع و جور کردم و با صدایی غمگین گفتم: پدرم شهید شده، در سوریه مدافع حرم بود. همین دو جمله را گفتم و خلاص. بغض آمد و گلوی همه را گرفت. فقط این را یادم هست که در آن لحظات سخت و سنگین، خاطرات کودکی من و پدرم، شوخی ها، خنده ...
کار کوچکی برای خاندان عصمت و طهارت کردم/ دو بار مجروح شدم
جانباز مدافع حرم مسلم محمدی در گفتگو با نوید شاهد سمنان گفت: متولد 1374 درشهرستان بردسیر استان کرمان هستم که در سال 87 به همراه خانواده به افغانستان عزیمت کردیم. پس از اشغال سوریه توسط داعش برای اعزام به سوریه و دفاع از حریم اهل بیت (ع) به سمنان آمدم و تحت آموزش های تیپ فاطمیون به آنجا اعزام شدم. مادرم به رحمت خدا رفته است و خانواده ام در افغانستان هستند. برادرم علی محمد نیز در سوریه به شهادت ...
همیشه در خانه ما بحث راهیان و راویان و جنگ بود/ سردار سلیمانی نام خان طومان را که شنید چشمانش پراز اشک شد
به گزارش خبرگزاری بسیج، زهرا کابلی دختر شهید حاج رحیم کابلی از شهدای مدافع حرم گفت: پدر در سال 1342 از پدر و مادری اهل تسنن متولد شد. یکی از مادربزرگ های پدر شیعه بود که در مسیر مذهب شیعه قرار گرفت. پدرم در ابتدای انقلاب و هشت سال دفاع مقدس نیز فعال بود و در سه عملیات جنگ تحمیلی جانباز شد. یکی از دغدغه ها و دل تنگی هایش دوستان شهیدش بود؛ هیچ وقت خودش را از شهدا دور نکرد. در سال 1386 سفری به کربلا ...
ناگفته های زندگی شهید ابومهدی المهندس به روایت رفقای قدیمی
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اگر چه ما ایرانی ها هنوز که هنوز است از بهت شهادت سردار سلیمانی بیرون نیامده ایم، اگر چه هنوز که هنوز است احساس می کنیم سیدالشهدای مدافعان حرم را درست و کامل نشناخته ایم، اما در این بین نباید یادمان برود شخصیت ابومهدی المهندس، همراه و همسنگر قدیمی حاج قاسم نیز نیازمند واکاوی و بررسی است؛ شخصیتی که رهبر انقلاب چهره او را نورانی و خدایی توصیف کردند. ...
حاج قاسم، استکبارستیزی را در جبهه مقاومت بنا نهاد/نفوذ کلام حاج قاسم، استثنایی بود
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ حجت الاسلام عبدالله رضایی رزمنده و جانباز مدافع حرم اردبیلیدر گفتگو با سبلان ما ، به تبیین ویژگی ها و شاخصه های سربازان ولایت پرداخت و گفت: اخلاص، تواضع و فروتنی در کنار ولایت پذیری و عمل به اوامر ولی فقیه از جمله خصوصیات بارز سربازان ولایت است. وی با بیان اینکه حاج قاسم سلیمانی نه تنها سرباز ولایت بود، بلکه در ولایت ذوب شده بود و تنها راه رستگاری ...
هجر حبیب| ماجرای حضور شهید سلیمانی در سیل98 خوزستان چه بود؟
... این روحانی مبارز با اشاره به خاطراتی از ابومهدی اظهار داشت: به یاد دارم یک شب در مجلسی در مسجد اعظم قم حضور داشتیم. از باب ناراحتی پا و کمر، بنده روی صندلی نشسته بودم. جمعیت هم مقابل ما نشسته بود. یک لحظه نگاهم به فردی افتاد که دقیقاً جلو پای بنده نشسته بود. از پشت سر، احساس کردم که ایشان ابومهدی باشد! یک مقدار دقت کردم و بعد دست گذاشتم روی شانه اش و گفتم؛ شما ابومهدی هستید؟ سرش را ...
آیت الله جزایری از خاطرات و رفاقت خود با سردار سلیمانی و ابومهدی می گوید؛ ماجرای بوسه سردار بر پیشانی ...
در مجلسی در مسجد اعظم قم حضور داشتیم. از باب ناراحتی پا و کمر، بنده روی صندلی نشسته بودم. جمعیت هم مقابل ما نشسته بود. یک لحظه نگاهم به فردی افتاد که دقیقاً جلو پای بنده نشسته بود. از پشت سر، احساس کردم که ایشان ابومهدی باشد! یک مقدار دقت کردم و بعد دست گذاشتم روی شانه اش و گفتم؛ شما ابومهدی هستید؟ سرش را برگرداند و دیدم که خودش است. به او گفتم بیایید در صندلی کنار من بنشینید. که در جواب گفت؛ لا ...
مدافعین حرم، مدافع ارزش های انسانی بوده اند/ راه ایستادگی ما، وحدت و برادری ادامه دارد
. گروه اول خواص گرایان و گروه دوم مردم گرایان هستند و عجیب است که گروه اول، گروه دوم را جنگ طلب معرفی می کند. ما در برابر حمله رژیم بعث دفاع کردیم اما ما را جنگ طلب معرفی کردند! دکتر رضایی افزود: برادرمان حاج قاسم را در عراق به شهادت رساندند و او را جنگ طلب معرفی کردند اما همه می دانند که قاسم مدافع انسانیت است. مدافعین حرم، مدافع ارزش های انسانی بوده اند. جنگ ما جنگ عقیده و مقاومت است ...
دختر ابومهدی: پدرم می گفت نمی خواهد حاج قاسم را بین گرگ ها تنها بگذارد
را برداشته اند. تنها نشسته بودم زیرا وقت نماز بود. به فکرم رسید که اهل خانه را یکی یکی بیدار کنم تا نماز بخوانند. رفتم سراغ مادرم که از صدای من حس کرد اتفاقی افتاده. گفتم چیزی نیست بلند شو برای نماز. مادر ناگهان گفت، پدرت شهید شد؟ گفتم بابا و حاجی. به خواهر دومم هم حتی فقط گفتم بلند شو برای نماز. گفت بابا شهید شد؟ گفتم آره. بابا و حاجی شهید شدند... برای اولین بار در عمرم نهایت عزت را حس کردم یعنی عزتی که دیگر بالاتر از آن عزت نیست و همچنین غمی حس کردم که بالاتر از آن غم دیگری نیست. ...
آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در طول حیات خود 4 بار ترور شدند!
. فرد مهاجم نیز هیچ ابا نکرد. دستش را زیر دست من آورد و دو تا تیر پشت سر هم خالی کرد. یک تیر هم زد به دیوار اتاق و از در رفت. احتمال داد که آقای هاشمی کشته شده است. او که رفت، من بلند شدم. دیدم خون از شکم آقای هاشمی بیرون زده. چادری را که برای نماز برداشته بودم، دور بدن آقای هاشمی بستم. فاطمه شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن. گفتم: جیغ نزن، برو ماشین خبر کن. او رفت. خودم هم دویدم داخل کوچه و ...
حاج قاسم نمی خواست خانواده ما داغ دیگری ببیند!
عملیات فرمانده لشکر با بچه ها صحبت می کرد. ما در قرارگاه لشکر و من در واحد انتظامات لشکر بودم. خیلی مشتاق دیدار و روبوسی با حاج قاسم بودم. حاج قاسم عادت داشت بعد از سخنرانی برای روحیه دادن و مصافحت بین نیرو ها می آمد. من هم سر از پا نمی شناختم تا خلاصه نوبت به من رسید. حاج قاسم به محض دیدنم از شباهت زیادی که با حسین داشتم مرا شناخت و گفت شما برادر حسین هستی؟ گفتم بله. گفت من به حسین اجازه ندادم بیاید ...
همسر شهید مقاومت: شهادت آرزوی شهید سلیمانی بود
ادامه داد: حاج قاسم به دلیل شلوغی عزاداران در بیت الزهرا نتوانست آن لحظه پاسخگوی مشکلاتم باشد. وی تصریح کرد: پس از ایام فاطمیه شخصا با بنده تماس گرفت که من در جوار آستان قدس رضوی بودم و با اظهار قول مساعد برای رفع مشکلاتم، از من خواست که دعای شهادت برای این شهید والامقام کنم، این دعا را در سال 97 در آستان قدس رضوی برایشان کردم و در سال 98 به مقام رفیع شهادت نائل شدند. حسینی ...
رستاخیزِ تبریز
بودم و شب را هم ماندم، نزدیک های صبح بود ماجرا را فهمیدم، منتظر نماندم به سمت تبریز راه افتادم، در مسیر با حاج آقا آل هاشم(امام جمعه تبریز) و سردار خرّم(فرمانده سپاه استان) تماس گرفتم برای هماهنگی، حاج آقا رسما گریه می کردند و سردار خرم هم حالش بهتر از امام جمعه نبود، پیشنهاد تجمع بعد از نماز جمعه مطرح شد و هر دو بزرگوار تاکید کردند که حتما تبریز باید مثل همیشه پرچمدار باشد. برگی اشاره ...
مادر طاهره، فقط مادر طاهره نیست
است می گوید: 14 ساله بودم ، ولی عروسش سمانه خواجه علی استدلال می کند که باتوجه به سن دخترشان احتمالا زمان عروسی 18 ساله بودند. شوهرش حاج غلامحسین انصاری در جوانی سالار دهقان بوده و برای اربابش با سهم برابر کشاورزی می کرده است. بعد از انقلاب زمین های آن ارباب را می گیرند و بین دهقان ها از جمله همسر زهرا خانم تقسیم می کنند، اما آن ارباب می گوید زمین های من را زورکی گرفته اند و به شما داده اند، نماز ...
ظریف: حاج قاسم سلیمانی قهرمان تلاش برای صلح بود
حال سوار شدن هواپیما هستم، اگر شما نیاز بود به آقای امیرعبداللهیان معاون من زنگ بزن، او به حاج قاسم می گوید و کار عملیاتی می شود. وی افزود: وقتی به اندونزی رسیدم جان کری زنگ نزده بود، گفتم چرا زنگ نزدی گفت سعودی ها نظرشان عوض شده بود و گفتند ما سه هفته دیگر جنگ را می بریم. ظریف گفت: آن سه هفته الان پنج سال طول کشیده است. آمریکایی ها این شکست ها را مخصوصا در دوره ترامپ که تمام ...
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند/ بخش دوم
بیشتر شده، همین! فهیمه؛ 34 ساله حسابدار، مشهد * شاگردم سر کلاس گفت بچه ها ما حق داریم ناراحت باشیم... صبح جمعه حدود ساعت 6 من خواب و بیدار بودم که خواهرم وارد اتاق شد و به اون یکی خواهرم گفت بدبخت شدیم سردار شهید شده بلافاصله نشستم و گفتم خجالت بکش این چه شوخیه که می کنی، خواهرم قسم خورد که راست میگه، بعد گفت بیا شبکه خبر رو نگاه کن؛ همه گریه می کردن حتی اون ...
درخواست دیه از بیت المال بعد از خودکشی قاتل
ادامه دهد و زندگی جدیدی را شروع کند. متهم در خصوص قتل گفت: خیلی به او علاقه مند بودم به همین خاطر به او گفتم حاضرم این ماجرا را فراموش کنم و با من زندگی کند، اما او قبول نکرد. سمانه در حال کشیدن قلیان بود که از شنیدن این حرف عصبانی شدم به همین خاطر با چکشی که برای خرد کردن زغال قلیان آنجا بود، چند ضربه ای به سرش زدم و او روی زمین افتاد. همانجا شلواری که گوشه اتاق افتاده بود را برداشتم ...
خودکشی بعد از قتل همسر و فرزند
. به زهره گفتم با این کار موجب بدبخت شدن پسرمان و ازهم پاشیدن زندگی سجاد و زن و بچه اش می شود، اما زهره گفت این ماجرا به او ربطی ندارد. من که به شدت عصبانی شده بودم، همسرم را کشتم و بعد به خانه رفتم و پسرم را به قتل رساندم و بعد هم خودکشی کردم، اما زنده ماندم. با اعتراف های تکان دهنده این مرد، پلیس به جست وجو در خانه وی پرداخت و یک فلش کشف کرد که حاوی فایل صوتی هفت ساعته ای بود ...
جمعه رفتی اما باز می گردی جمعه ای دیگر، در سپاه صاحب العصر
انجا باشم. گفتند چند نفر هم در مراسم از دنیا رفتند اینجا بود به آن حکمتی که دوستم گفت رسیدم ،گفتم شاید اگر من هم بودم ،به همراه حاج قاسم رفته بودم ،شاید او خواسته اینجا باشم خاطره ام را بنویسم و ادامه دهنده راه مبارک اش باشم . به امید روزی که همراه منتقم مادرمان برگردید،بار دیگر در قدس نمازی به جماعت صاحب الزمان(عج) بخوانیم ،شهادت مبارک ات بادسردار دلها. انتهای پیام/ ...
مجید گوش های دوست دخترش را برید و به زنش هدیه داد + عکس
. در آنجا سر پول درگیر شدیم و او به من ناسزا گفت و من که بشدت عصبانی بودم با چاقویی که همراهم بود ضربه ای به گردنش زدم و با سرقت ضبط خودرو، گوشی و پولی که همراهش بود از آنجا فرار کردم. چند ماه بعد با دوستم علی سوار بر ماشین او به نزدیکی جاده بهشت زهرا رفته بودیم. او یک باغ انگور دید و گفت برویم آنجا انگور بخوریم. گفتم اگر صاحب باغ ما را ببیند درگیری پیش می آید به همین خاطر مخالفت کردم ...
شهیدی که در سوریه انتخاب شد/ حاج قاسم گفت وحید بیاید
. بهش گفتم حاجی چطور شهید شده؟ دوستم گفت: با موشک زدند. نماز صبح را خواندم ...بعد از نماز نشسته بودم و همین طور فکرم درگیر بود. پیش خودم گفتم وحید که همیشه با حاجی بود. یک دفعه به دلم افتاد و بلند شدم و دو رکعت نماز صبر خواندم. دیگر مطمئن شده بودم که وحید شهید شده. ساعت هشت و نیم صبح بود که مادرم زنگ زد و گفت چه خبره؟ تلویزیون چی میگه؟ مادرم بعداً تعریف کرد که همان ساعت که خبر شهادت حاجی را ...
پاسخ بارزانی به جان کری درباره حضور حاج قاسم در اقلیم کردستان
بیرون برو. از اتاق بیرون آمدم اما به دلیل مسائل امنیتی از گوشه ای نظاره گر ایشان بودم. دیدم حاج قاسم پایین پای مادر آمد و کف پای مادر را شروع به بوسیدن کرد و آن را به روی صورت خود می مالید و گریه می کرد و می گفت مادر حاج قاسم را ببخش، حاج قاسم نتواست حق تو مادر را ادا کند. بعد از آن هم دست مادر را بوسید و دست انداخت دور گردن مادر و زار و زار گریه کرد؛ این قدر با شدت گریه می کرد که صدای گریه ایشان را ...
شباهت های حاج قاسم به شهید رجایی و آیت الله هاشمی رفسنجانی
است که در طول این سال ها به خاطر استفاده نامطلوبی که از مسائل عرفانی شده، مسائل عرفانی در جامعه خیلی سخیف شده و اگر کسی مطرح کند برای بعضی ها بوی خرافه از آن به مشام می رسد؛ لذا با تمسخر و سبکی نگاه می کنند. من با آقای سلیمانی یک ماه در مکه هم اتاق بودیم؛ در آنجا شاهد ارتباطات روحی او با شهید حسین یوسف اللهی بودم. در آخر هم نگفت من را در حرم امام رضا(ع)، حضرت معصومه(ع) و یا امام خمینی(س ...
هجر حبیب|دل نوشته همسر شهید مدافع حرم سعید انصاری در فراق حاج قاسم/ حکایت دیداری که به آخرت رسید
خبرگزاری تسنیم قرار داده اند. در ادامه متن دلنوشته همسر شهید مدافع حرم سعید انصاری را می خوانید: گوشیم زنگ خورد شماره افتاد یعنی آشنا نبود، در حال رانندگی بودم خوشبختانه جایی که بودم خلوت بود کنار ایستادم: - سلام علیکم خانم شهید انصاری صدای خانم جوانی بود؛ - سلیمانی هستم وای وقت مشاوره با خانم دکتر سلیمانی داشتم؛ -ببخشید شما از دفتر ...
تشییع پیکر سردار سلیمانی در مشهد به روایت یکی از مستندسازان
محسن اسلام زاده - مستندساز | شهرآرانیوز - تازه از کردستان عراق آمده بودم و هنوز سرمای استخوان سوزش توی تنم زوزه می کشید. شب را کنار شوفاژ صبح کردم. از خواب که بیدار شدم، اول شروع کردم به وررفتن با گوشی و چک کردن شبکه های اجتماعی. حامد برایم پیامک فرستاده بود، آن هم سر صبح و بعد از مدت ها. هرچه می خواندمش درست ملتفت موضوع نمی شدم: حاج قاسم به حاج احمد کاظمی و باکری و دیگر رفقای شهیدش پیوست. سرمای ...
شهادت سردار و بی قراری کودکی که شاخه گل را به سردار اهدا کرد/ محمد حسین به آغوش سردار قانع شد
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، همان طور که می دانید، خانواده های شهدای مدافع حرم مازندران در دوم اسفند ماه سال 1397، در شهر بابل، میزبان سردار سلیمانی بودند، در این میان حرکت دلی، فرزند شهید بواس در هنگام نماز جماعت، شاخه گلی به سرلشکر حاج قاسم سلیمانی هدیه کرد، لنز دوربین ها را به خود معطوف کرد و خبرساز شد. عکس ها و فیلم منتشر شده از این ماجرا پس از شهادت سردار سلیمانی رنگ و ...
آنچه حاج قاسم در دیدارهایش از خانواده شهدا تقاضا می کرد
. جملاتی از وصیت نامه حاج قاسم که نشان از سوختنش در راه خدا دارد. جملاتی که در وصیت نامه سردار که شاید برای خانواده شهدا بیش از هر کس دیگری آشنا باشد. زیرا در دیدارهایش با آنها جزو درخواست های ثابت حاج قاسم بود. پدر شهید مدافع حرم فاطمیون سیدمحمد صادق حسینی در همین خصوص خاطره ای از دیدارشان تعریف می کرد: سردار یا الله گفت و همان جلوی در ایستاد. گفتم بیایید داخل. حاج قاسم گفت: اختیار با ...