سایر منابع:
سایر خبرها
شهیدی که با استقامت در مقابله با گناه مسیر بندگی و عرفان را یک شبه طی کرد
لذت بردن از نماز برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه 12 ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می کند. اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه می گفت و می خندید. من فقط می دیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام می داد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می داد. احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی کرد. فقط زمانی برافروخته می شد که می دید کسی در یک جمعی غیبت می ...
متن و صوت دعای عالیه المضامین
دِینِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی ای خدا و آنچه را در مسئلت از درگاه حضرتت تقصیر رفت و فکرتم از درخواست آن عاجز ماند و هوشم بدانجا نرسید از امور شایسته دنیا و آخرتم فَامْنُنْ بِهِ عَلَیَّ وَ احْفَظْنِی وَ احْرُسْنِی وَ هَبْ لِی وَ اغْفِرْ لِی وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ أَوْ مَکْرُوهٍ مِنْ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ آن ها را هم بر من منت گذار و همه را عطا فرما و مرا حفظ و ...
می گفتند خمینی، خمینی راه نینداز، می خواهیم کاسبی کنیم!
که می توانید در ادامه بخوانید: احمد آقا [خمینی] یک روز آمد اینجا، [به او] گفتم که تو حالا را نگاه می کنی ولی من می خواهم که صد سال دیگر هم مردم سوژه و بهانه ای نسبت به انقلاب نداشته باشند. در آخرین ملاقاتم با امام که احمد هم آنجا نشسته بود و این آقای آسیدهادی خودمان هم بود، من به امام گفتم که آقا ما دلمان می خواست حضرت عالی با آن قداست و چهره ی ملکوتی که وارد ایران شدید که تمام ارگان ها ...
نخبه ای که پایش به سوریه باز شد/ گریه یمنی ها برای شهید ایرانی
...> *جوانم مثل حضرت علی اصغر شهید شد بهش گفتم یعنی تو صدای هل ناصر شنیدی؟! گفت: دوست داری چی از من بشنوی؟ فقط می توانم بهت بگویم اگر نرم، فردای قیامت خودت باید جواب امام حسین را بدهی! آخرین بار گفت: مامان بگذر! تا نگذری خدا هم نمی گذرد! گفتم: نمی تونم! تو یه دونه هستی! من چطوری از یه دونه بچه ام بگذرم؟ گفت: مامان مادر وهب هم همون یه دونه رو داشت! گفتم: هر چی بگویی من نمی توانم! گفت: مامان ...
13 رجب، کرامات امیرالمؤمنین
گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمین علیرضا توحیدلو در یادداشتی نوشت: ولادت امام علی علیه السلام در 13 رجب سال 30 عام الفیل رخ داده است. بنا به نقل علمای شیعه(1) و گروه زیادی از اهل سنت ولادت آن حضرت در خانه خدا اتفاق افتاده است. به گزارش بولتن نیوز ، این جریان از اختصاصات آن حضرت است و در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است. پدر و مادر امام علی علیه ...
پای صحبت همسر شهید زمانلو؛ آخرین دیدار
؛ درهمین حال یک دفعه سردار درستی با حسین آقا تماس گرفت و گفت: اگر آب در دست داری بزار و بیا. حسین آقا سریع حرکت کرد و من دنبالش تا سر کوچه دویدم و گفتم کجا با این عجله حالا این بار را اجازه بگیر هنوز یخ بدنت باز نشده، تو رمق نداری حتی نمی توانست انگشتانش را حرکت دهد؛ یک دفعه حسین برگشت، گفت: کجا دنبالم می آیی خانم، بد است برگرد دستور فرمانده است و امنیت کشور مهمتر از یخ بدن من است. ...
انصاف نیوز نوشت؛ گزارشی از وضعیت معیشتی مردم شهر قدس/ شهر قدس دارد در فقر جان می سپارد
گردن اینا؛ ولی اینا تو اون کارا نبودن، ما همه ی اینا را می شناسیم دیگه. من از سال 51 اینجا هستم، اونایی که بودن را اصلا ما نمی شناختیم اینا کی اند و از کدوم جا اومدن. اینایی که آتیش می زدن، اصلا بچه ی اینجا نبودن. الان یه شهرداری تو خیابان 45 متری هست، پسرم اونجا کار می کنه، گفت اگه یه لحظه اونجا مونده بودیم، ما را هم کشته بودن! اصلا هیچ کدوم اینها را ما نمی شناختیم. مردم اینجا مسالمت آمیز اعتراض ...
روایت چهره ای دست یافتنی از خواجه نصیرالدین
هم باید بر مصالح باشد. روزگار حتی اجازۀ زن ستاندن هم از من گرفت. آن داعی که دختر خود به عقد من درآورد، مصالح خود و باطنیان بر خواست من مقدم می داشت. عیالم هم در این سوداست که ولایت عهدی، کِی به فرزند ارشدش خواهد رسید. رو به شیخ لبخند زد که: - غریب تر از من، کس می شناسید؟ کتاب خواجه نصیرالدین طوسی، داستان واره علمی - تاریخی به همراه خلاصه زندگی نامه را حسن احمدی فرد با مشاوره علمی دکتر جواد عباسی سال 1394 در 192 صفحه نوشته و توسط انتشارات سنبله در سه هزار نسخه به چاپ رسیده است. ...
■ توجه به نماز در آخرین لحظات عمر
تکبیرة الاحرام از میان دولبش بیرون آمد که جان به جان آفرین تسلیم نمود و روح مطهرش به عالم قدس به پرواز در آمد. آری ای عزیز! این است معنای الصلوة معراج المومن و این است تفسیر قد قامت الصلوة (1) نماز، شیطان را از انسان دور می کند حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل است که می فرماید: شیطان تا زمانی که فرزند آدم نسبت به نمازهای واجب تعهد دارد و مراقب نمازهای ...
سفر حج مقدمه ای برای جهاد در راه خدا/ لباس احرام شهید عامل سوغات رزمندگان شد
کد خبر : 444408|| تاریخ انتشار : 05 اسفند 1399 به گزارش خبرنگار دفاع پرس از مشهد، سردار شهید رمضانعلی عامل فرمانده تیپ امام صادق (ع) از لشکر 5 نصر در 18 بهمن 1340 مصادف با نخستین روز از ماه مبارک رمضان در مشهد متولد شد؛ وی در پنجم اسفند 1362 در عملیات خیبر در منطقه هورالهویزه به فیض شهادت نائل آمد. به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس به سه خاطره در خصوص این فرمانده اشاره خواهیم داشت. لباس احرام شه ...
رواج فرزندکشی عصر جاهلی در لباس گفتمان مدرن / شاید وقتی دیگر
آن هنگام که پروردگار خویش را ندا داد، پروردگارا! مرا تنها مگذار که تو از همه بازماندگان بهتری و در آیه 38 آل عمران نیز می فرماید: هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ؛ در آن جا بود که زکریا،(با مشاهده آن همه شایستگی در مریم) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: خداوندا از طرف خود، فرزند پاکیزه ای(نیز) به من عطا فرما، که تو دعا ...
یادی از سردار شهید حمیدرضا شریف الحسینی، مسئول مهندسی قرارگاه سوم قدس
می آید. این شهید در وصیتنامه خود میگوید: پدرومادر عزیزم، قرارگرفتن در صراط مستقیم را عمده تلاش شما و دامن پرمهرتان میدانم. از بابت زحماتی که برایم کشیده اید تشکر میکنم و امیدوارم مرا عفو کنید. همسرم، از این به بعد تو در امتحان سختی هستی که صبر، مقاومت، اعتقاد کامل به خدا، پیامبر(ص)، امامان(ع) و خمینیکبیر میتواند تو را به بهشت برین هدایت کند. پسرم، محمد، بیعلت نام تو را محمد انتخاب نکرده ام ...
تو راز نُه فلک را فاش کردی با کراماتت
تو را صدا زده هر بامداد ای ساقی سبوکشان همگی بندگان میکده اند بیار باده، فبشّر عباد ای ساقی کجا روم؟ چه کنم؟ دامن که را گیرم؟ که پیر میکده را هم نداد ای ساقی مرا بهشت تو هستی و سرنوشت تویی مرا چه کار به کار معاد ای ساقی خدا شبی که تو را آفرید و معنا کرد دو عالم از حرکت ایستاد ای ساقی جواد یعنی باران، جواد یعنی دشت أنا البخیل و أنت ...
حجازی: من استعداد داشتم، عابدزاده پشتکار
کردم و پشتکار او را داشتم، خیلی راحت در اروپا بازی می کردم. البته می دانید که من تا آستانه حضور در منچستر یونایتد هم پیش رفتم اما بدشانسی آوردم. یادم هست یک روز به رایکوف گفتم اگر می خواهید من در استقلال بمانم شرطم این است که یک روز در میان تمرین کنم و این مربی یوگسلاو که خیلی مرا دوست داشت، جلوی مدیر باشگاه گفت: باشه قبول. تو بمان و هر طور دوست داری تمرین کن. حجازی در پایان گفت: من اصلا ...
امام جواد (علیه السلام) تجسم صلابت
; زیرا آنان فتنه گرو ملعونند. ای اسحاق! مرا از شرآنان راحت کن. گفتم: فدایت شوم. آیا کشتن آنان جایز است؟ فرمود: آنان فتنه می کنند و گناه آن را به من ودوستانم نسبت می دهند. قتل آنان واجب است. اگر می خواهی ازشرآنان خلاص شوی، آشکارا آنان را نکش; زیرا در این صورت بایدپیش داوران ستم پیشه شاهد بیاوری و در نهایت تو را خواهند کشت. من نمی خواهم به خاطر دو فاسد، مومنی از بین برود. این کار راپنهانی انجام بده ...
عاشقم عاشق نامی و رسیدم به امامی // غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
...> وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی با تو، بی خود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی! بی تو چرخیدن بی عشق؛ چه احرام حرامی! پسر حیدری و خاتم جود است به دستت شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده برده ای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست ...
پدر و مادرم دشمن از استقامت شما به زانو در می آید
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، شهید عبدالرزاق معرفاوی در سال 1346 در بوشهر دیده به جهان گشود و در 1366/12/30 در قصر شیرین یه شهادت رسید. وصیت نامه شهید بسم رب الشهداء والصدیقین سپاس خدا را که نعمت سلامتی عطاء نمود، سپاس خدا را که مرا در خانواده ای مذهبی بدنیا آورد، سپاس خدا را که در سن جوانی با شور و هیجان انقلابی مردم مستضعف و مسلمان ایران مواجعه و از انحراف ...
خاطراتی از بهمن زمانی همرزم شهید حاج مرتضی شادلو
به آن مرد کمک کرد. بعد از پایان کار با هم به قرارگاه رفتند. همه دور مرد جوان را گرفتند و علت تأخیر و روغنی بودن سر و صورت و لباسش را پرسیدند. مرد تعمیرکار از یکی از بچه ها با صدایی که دیگران نشنوند، پرسید مگر این جوان کیست؟ رزمنده گفت حاج مرتضی، فرمانده قرارگاه. اشک در چشمان مرد حلقه زد. پیش فرمانده رفت. حاج مرتضی او را در آغوش گرفت و گفت گریه نکن مرد! حق با تو بود. انجام آن همه کار به تنهایی خیلی ...
سازنده پل وحدت با لباس جهاد به استقبال شهادت رفت
پایش را قطع می کنیم. پدرم خیلی ناراحت بود. به مرتضی گفته بود اگر تو را بگیرند و آن بلا هایی که گفتند سرت بیاورند ما چه کار کنیم؟ مرتضی هم گفته بود اگر دست و پایم را قطع کنند و چشم هایم را در بیاورند، تا آن ساعتی که جان دارم از انقلاب دست برنمی دارم. مادرم تعریف می کرد یک بار برادرم سراسیمه به منزل آمد و با اشاره به کتاب هایی که آن زمان ممنوعه بود، گفت مادر! بیا کمک کن این کتاب ها را داخل این ...
اس ام اس ، متن ادبی و پیامک برای تبریک روز مرد
دنیا پسرشه، “مظلوم ترین” مرد دنیا پدر شوهرشه، “قدر نشناس ترین” مرد دنیا دامادشه، “خوشبخت ترین” مرد دنیا شوهر خواهرشه، و “بدترین”، ”بی ریخت ترین”، ”بی عاطفه ترین “ ” بداخلاق ترین” مرد دنیا شوهرشه! روز مرد مبارک روز مردان انجلس که توافق کردند همراه خود زن نبرند تا بتوانند 300 سال در آرامش بخوابند بر شما مردان مبارک! اگه یه مرد ...
ناگفته هایی از یوسف لشکر انصارالحسین(ع) همدان /شهیدی که دل نگران نسل آینده انقلاب بود
دوستش داشتم و هر وقت که به جبهه می رفت از زیر قرآن ردش می کردم و می نشستم برایش دعا می خواندم. از خدا می خواستم بچه ام را سالم نگه دارد. یک بار که به مرخصی آمد گفتم: حسن جان! شب و روزم شده دعا کردن برای سلامتی ات . لبخند زد؛ مثل همیشه ملیح و نمکین. سرش را پایین انداخت و گفت: پس مامان جان همه اش زیر سر شماست. چند بار می خواستم شهید شوم، اما نشد. خیلی عجیب بود. سرش را که بالا ...
■ رعایت نماز اول وقت در کلام معصومین علیهم السلام
...> - نمازی که در اول وقت بالا برود ، سپید و نورانی به سوی صاحبش باز می گردد و می گوید : مرا حفظ کردی ، خدا تو را حفظ کند . و هنگامی که در غیر وقتش و بدون حدودش بالا برود ، سیاه و تاریک به سوی صاحبش باز می گردد و می گوید : مرا تباه کردی ، خدا تو را تباه کند . - امام صادق ( علیه السلام ) : فضیلت اول وقت بر آخر آن برای انسان ، بهتر از فرزند و دارایی اوست . - هر نماز دو وقت دارد که از این دو ، اول ...
بی بی جون، ماشالا تو 90 سالگی عین دخترای 14 ساله می مونین
... - چیه بی بی جون؟ چرا حرفتون رو نمی زنین؟ - میگم ننه، تو کجا میری سلمونی؟ گفتم دلُم خو پوسید، برم سلمونی، یَی دَسی تو سَک و صورتُم بییَرم بلکه یَی ذرِی حال و هوام عوض شد. با دهان باز خیره شدم به او که گفت: - مرررررررررگ، بری چه ایطو کپُته واز کردی؟ میه جن دیدی؟ - آخه بی بی، شما... سلمونی... چی بگم والا؟ - ها... میه چی چیه؟ یَنی همچو خدا زده ...
پسران حرم
تلفنش هم برای مادر فرق نداشته است: از سوریه چند بار زنگ زد؛ می دانست پدرش به افغانستان رفته و من تنها هستم. می گفت مامان تنهایی؟ غصه نخوری! می گفتم خب معلوم است که تنها هستم. برادرت که شهید شد و جایش خوب است، پدرت که افغانستان است، تو هم که مرا گذاشتی و به سوریه رفتی. من خیلی تنها هستم اسماعیل. اما اسماعیل دلداری اش می دهد که هیچ کس در این دنیا تنها نیست و خدا هوای همه را دارد. راست می ...
کرامات جواد الائمه
. از دیدن او خوشحال شدم. از من خواست که با وی همراه شوم و چون سال گذشته مرا به کوفه، مدینه و مکه برد و به شام بازگرداند. وقتی خواست برود به او گفتم: تو را به خداوندی که چنین قدرتی را به تو عطا کرده است سوگند می دهم که بگویی کیستی؟ فرمود: من محمد بن علی بن موسی بن جعفر (جواد الائمه) هستم. من این ماجرا را به دوستان و آشنایان بازگو کردم و این ماجرا پخش شد تا اینکه مرا دستگیر و به ادعای نبوت ...
سروان عَلیَکی چگونه جان 20نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ + عکس
است یا توپولف؟ با خودم می گفتم شاید صدای توپولف این طور است. اما فرصتی نبود که در مورد این مسائل بحث کنم. ناگهان جرقه ای در ذهنم زد: این هواپیما، سی - 130 خودمان است! در آن شلوغی و سروصدا، کسی حرف مرا نمی شنید و زمان فکر کردن هم نبود. فقط داد زدم: سی - 130 است. می خواهم موشک را دیستروی کنم. یعنی موشک را در هوا منفجر کنم! این فریاد من، ناگهان اتاق بی.سی.سی و بچه ها را ساکت و متعجب کرد ...
محاکمه مردی که روی برادرش اسید پاشید
ای از پشت ساسان سوخته است. حتی سرش هم سوخته بود. بعد از 20 روز همسرم در بیمارستان فوت شد. با اینکه صورتش چیزی نشده بود، اما شدت سوختگی خیلی زیاد بود. این زن درباره اینکه چرا زودتر شکایت نکرد، گفت: اگر شوهرم زنده می ماند، من شکایتی نداشتم؛ چون دو برادر بودند که خودشان اختلاف شان را حل می کردند. ساسان دوست نداشت من در روابط خانوادگی او دخالت کنم، اما حالا که شوهرم فوت کرده من با یک بچه شش ساله ...
شرح ملکی اصفهانی بر دعای هفتم صحیفه سجادیه
نسبت به مملوک خود بخواهد می تواند انجام دهد، ما می دانیم که تو ما را دوست داری هر مشکل و سختی که از جانب تو بر ما وارد شود جنبه تربیتی دارد. َکَأَّدَنِی: از کأد به معنای سختی است. بنابراین معنای این فراز از دعا این است: پروردگارا! حوادثی بر من فرود آمده که سنگینی آن مرا به مشقت و رنج انداخته است. 12)وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. ألمّ: روی آورده است ...
خاطرات وکیل/ اقدام علیه نظام ،بهانه ای برای پناهندگی
...... نوچه هاش وسط حرفش پریدند و گفتند:ها بچه جون این فضولی ها به تو نیومده،حسن آقا خیلی وقته نیت خط مقدم کرده... حسن ساقی دو ماه نشده برگشت و پای قدمش گوسفند قربانی کردند و حسن ساقی شد حاج حسن و برو بیایی برای خودش داشت تا روزی که خبر شهادت آقا حسام برادر بزرگ آقا جمال پیچید توی محل!حرف و گفت اهالی محل که می گفتند مگر اینها هم اهل جبهه بودند، بغضی شد توی گلویم که تا به ...