سایر منابع:
سایر خبرها
تصاویر | رئیسی و قالیباف شب یلدا کجا رفتند؟
به گزارش همشهری آنلاین، رئیس جمهور در شب یلدا با حضور در منزل شهید آرمان علی وردی با خانواده این شهید گرانقدر دیدار و گفتگو کرد. رئیس جمهور در این دیدار با تمجید از مادر و پدر این شهید بزرگوار برای تربیت چنین فرزندی گفت: آرمان تا پیش از شهادت عزیز شما بود، اما امروز عزیز همه ملت ایران است. رئیسی اظهار داشت: شهادت برای همیشه تاریخ شهیدان را ماندگار و ابدی می کند. ...
حضور یلدایی آیت الله رئیسی در منزل شهید آرمان علی وردی
آیت الله رئیسی، رئیس جمهور در شب یلدا با حضور در منزل شهید آرمان علی وردی با خانواده این شهید دیدار و گفت وگو کرد. خبرگزاری میزان_ آیت الله سید ابراهیم رئیسی شامگاه چهارشنبه همزمان با شب یلدا به دیدار خانواده شهید آرمان علی وردی از شهدای مدافع امنیت رفت. رئیس جمهور در این دیدار با تمجید از مادر و پدر این شهید بزرگوار برای تربیت چنین فرزندی گفت: آرمان تا پیش از شهادت عزیز شما بود، اما امروز عزیز همه ملت ایران است. آیت الله رئیسی اظهار داشت: شهادت برای همیشه تاریخ شهیدان را ماندگار و ابدی می کند. انتهای پیام/ ...
نگویید خانه داری بگویید کشورداری!
فرزند یک مادر شاغل هستم. همیشه حسرت بودن مادر در کنارم رو داشتم. داشتن یک محیط خانوادگی گرم. نه جنگ اعصاب و اختلاف پدر و مادر به خاطر خستگی مادرم! با اینکه پدرم همیشه خیلی زیاد کمک می کرد. به خاطر همین بعد از بچه دار شدن، موندم خونه تا بچه هام بزرگ تر بشن و از دیدن لحظه لحظه رشدشون لذت ببرم و اون ها هم از بودن من کنارشون لذت ببرن. یک مادر نوشته بود: به نظرم به مادرانی که خانه داری رو انتخاب ...
کوچه مردها
شهید شد بعد از مدتی بچه ها حلقه محاصره را شکستند و آمدند تو دل محاصره و بعد از مدتی حاج احمد آمد. من روی شانه خاکریز نشسته بودم؛ خسته و خاک آلود. نای بلند شدن نداشتم. حاج احمد رفت بالای سر حسین نشست و گریه کرد. بعد از چند روز خبر آزادی خرمشهر را که شنیدم با چند تا از بچه ها رفتم دم مسجد جامع خرمشهر خیلی شلوغ بود. حاج احمد آمد. یک عصا زیر بغلش بود و می لنگید. جمع شدیم دورش حاج احمد گفت: از همه ...
از یلدا تا بهشت راهی نیست!
وقتی یک عمر مهرشان را به شیرینی یک انار سرخ دانه دانه به خوردمان دادند... یلدا ؛ شب جبران است! قابی بی تکرار، پیش رویمان استو تمامِ هنر ما میتواند ،همین نشاندنِ لبخند، کنج لبهای معصومشان باشد. تو چه میدانی شاید بهشت؛همان حلقه گرمیست که آرزوی یکسالِ چشمان کم سوی مادر است. همان برق نگاه پدر وقتی صدای خنده ما، خانه اش را پر میکند! همان لحظه که به آسمان، نگاه کرده و از ...
وصف حماسی شهید اسداللهی از سردار سلیمانی/ واکنش مادر شهید به اغتشاشات اخیر
می شوی، می گفت نه باید با روزه خودسازی کرد. در راهیان نور و جهادی فعالیت داشت، کلاس های مهدویت در خارج از کشور برپا می کرد. مادر شهید بیان کرد: یکبار حمیدرضا به من گفت فرماندهی داریم که همه جا هست و دشمن از ایشان می ترسد، بعد از شهادت فهمیدم منظورش سردار سلیمانی است. از همه نظر فرزند خوبی برای ما بود، نجابت و چشم پاکی اش زبانزد بود. روی حجاب حساسیت داشت و برایم جالب بود یکبار در دوره ...
مادر سه قلوهای مشهدی از شیرینی مادری می گوید/یکی از قل ها هنوز در بیمارستان است+تصاویر
سه قلو را بیشتر حس کند. مادر خانه دار است و پدر در چاپخانه مشغول کار است و این سه قلوهای دوست داشتنی اولین فرزندان این زوج جوان مشهدی هستند و تولد این سه قلوهای دوست داشتنی بهانه ای شد تا شهردار منطقه چهار مشهد و فاطمه سلیمی عضوشورای شهر مشهد دیداری با این خانواده 5 نفره داشته باشند. مادر سه قلوها می گوید: خدا دودختر ویک پسر به من داده است البته یکی از فرزندانم به دلیل اینکه ...
چقدر چادر خونین چقدر غنچه پرپر/کجاست پیکر بابا؟ کجاست خنده مادر
گاه گاه می کشد آهی سکوت کرده و فریاد چشم های سیاهش زده ست تیر به قلب پلید شام سیاهی سکوت کرده در اندوه مادر و پدر امشب دل شهید برادر برای اوست پناهی چرا زیارت آخر به قتلگاه بدل شد کبوتران حرم پرپرند از چه گناهی نوشته ام به دلم عشق آب و خاک وطن را مقیم این حرمم تا ابد، خدا تو گواهی ز خاک لاله رخان شهید شاهچراغت هزار لاله برویان به لطف عشق ...
ستاره سهراب
آداب و سنن اسلامی تربیت کرد تا مایه عزتش باشد و چه عاقبت به خیر شد فرزند. محمدرضا تازه به سن سربازی رسیده بود که برای انجام وظیفه و خدمت سربازی توسط نیروی انتظامی به خدمت گرفته شد و مرز جکیگور و پاسگاه پیشین منطقه سرباز ایرانشهر، محل خدمتش بود. دوری راه و فراق از پدر و مادر را برای اولین بار تجربه می کرد و شاید این دوری مقدمه ای بود برای رهایی او از قید دنیا و دلبستگی هایش ...
دیدگاه؛ دریچه ای رو به ماجرا ها و آدم ها
بگم تو این سال ها چی کشیدیم، ولی مادر اخم کرد. پدر نشست لبه پاسیو و گفت رفتن من خیلی هم بد نیست. قد و بالای فرامرز شباهت زیادی به پدر داشت... اگر دیدگاه سوم شخص تنها به جهان ذهنی یکی از شخصیت های داستان ورود کند و نتواند ذهنیات دیگر شخصیت ها را دریابد، به آن دیدگاه دانای کل محدود می گوییم. در اینجا راوی او است، اما همچون من (دیدگاه اول شخص) تنها از ذهنیات شخصیت کانونی (یعنی همان آدمی که ...
عطرِ سیب هایِ سرخ
خوش را از دست بدهد. حرف هایش را دوباره در ذهن مرور کرد تا بر زبان بیاورد: پسرم، شکرِ خدا حالِ همة اقوام خوبه؛ دایی مجید دیگه از درد پا نمی ناله... دکتر گفت بعد از رفتن تو، غصه ت رو خورده بود و این طور زمین گیر شد. حالا بهتر شده و صبح ها می ره سرکار. حتماً می دونی که عمو علی و همسرش هم چند روز پیش رفتند مکه. بچه هایشان حالا خیلی بزرگ شدند و همه شون ازدواج کردند. مسعود رو که کوچک تر بود یادته؟ همون ...
از سوز محبت چه خبر اهل هوس را!
و حال مادرانه اش در حق جانبازان، زمان نمی شناخت. او مادری بود که سیر نمی شد از ابراز محبت مادرانه در حق جانبازان نخاعی. خدا برای دل او پیراهنی از جنس محبت دوخته بود که تا آخرین روز زندگی اش نه تنگ شد، نه از مد افتاد و نه آب رفت. بانو زهرا سامانی از نادر مادرانی بود که زمان انجام رسالت متفاوت خود را شناخت و با حضور در آسایشگاه جانبازان نخاعی به جانبازان غریب در تهران خدمت کرد ...
شهید سلیمانی در پیش روی خود دین، نظام و ایران را می دید
...: چند نکته هست که شاید همه ما توجه به آن هم داشته باشیم اما علم به علمش نیست، نکته اول اینکه خدا انکار شدنی نیست، هیچ ملحدی نیست که خدا را نشناسد، زیرا ذات اقدس الهی این پیکر را با توحید ساخت، (خَلَقْتُ بِیَدَیَّ)؛ با دست بی دستی خودم تو را ساختم، لذا انکار شدنی نیست، نشانه آن اینکه وقتی انسان سوار بر کشتی در دریای طوفان زده و در حال غرق شدن است و به هیچ کس دسترسی ندارد، قلب آدمی متوجه خدا هست، ا ...
خواهر و برادری که با ضربات چاقو و اسید از جسد خواهر کوچکتر انتفام گرفتند!
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اعتماد آنلاین؛ خواهر و برادری که با ضربات چاقو و اسید از جسد خواهر کوچکتر انتفام گرفتند! پای میز محاکمه رفتند. متهمان که با درخواست قصاص از سوی پدر و مادرشان مواجه شده اند ماه ها سعی کردند واقعیت را مخفی کنند اما اسیدی که با آن مقتول را سوزانده بودند، کار دست شان داد.قتل الناز دختر 36ساله از سوی پسر مورد علاقه اش به پلیس گزارش شد. او گفت: من مدت هاست با ...
تو قامت بلند تمنایی ای درخت
دوستی می گفت اگر هنگام تولد هر کودکی، پدر و مادرش یک درخت می کاشتند، الان کویر لوت هم سر سبز بود. دیدم راست می گوید بنده خدا و اینکه چرا این پیشنهاد ارزشمند به عقل مدیران و تصمیم گیران نرسیده است، ا... اعلم. در تکمیل پیشنهاد آن دوست عزیز عرض کنم بسیاری از پیشنهاد ها عالی اند مشروط بر اینکه اجرا شوند و اجباری هم باشند! مثلا اگر پدر و مادر یک کودک تازه متولد شده را قانون مجبور کند که ...
اهدای جایزه ویژه حقوق بشر به دانش آموز زینب سبزعلی زاده فرزند شهید ترور
خمیده شد تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم. آنهایی که رفتند تا ماندگار شوند. سلام بر شهدا، سلام بر تربت پاک شهدا و سلام بر انسان های پاکی که از این خون ها حفاظت می کنند. وی در ادامه و با گرامیداشت یاد و خاطره پدر خود افزود: پدر! دلم را به آسمان ها می سپارم تا نوشته هایش را به تو نشان دهم. آرزویم این است که همچون ابرها در کنار تو بودم، با تو پیش خدا بودم، نمی دانی ...
روایتی از کتاب کوچه نقاش ها ؛ سر چمران را بدهید، کار تمام است
ارتفاعات سرازیر شد. جواب تیر را با تیر دادیم؛ اما نمی دانستیم جای دقیق شان کجاست. همه اش کوه و صخره بود. از برق تیرهایشان می فهمیدیم کجا هستند. زیر لب اشهدم را خواندم و دلم را به خدا دادم. چند گلوله آرپی جی و خمپاره دوروبرمان نشست و بعد، از سمت ژاندارمری، یک نفر از بلندگو گفت: امروز خیانت ها معلوم می شود. آی مردم، آی پاسدار های بومی، ما با شما هیچ کاری نداریم. طرف حساب ما، چمران و اصغر ...
میثاق نامه شهید مرتضی احمدی نیا با پروردگارش
...> مادر شما حجاب تان را همینطور حفظ کنید و برای من گریه نکنید خصوصاً جلوی دشمنان. برادر و خواهر عزیزم اگر در خانه و یا بیرون شما را ناراحت و یا اذیّت کرده ام مرا ببخشید. درس بخوانید تا به درد مردم و خودتان برسید. از برادرم می خواهم راه مرا ادامه دهد و اسلحه به زمین افتاده من را بردارد تا سنگر و جبهه خالی نماند و همچنین از خواهرم می خواهم راه مرا ادامه دهد و حجاب خود را به ...
درمیان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم / نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم
سنگی که حرمت رخ آیینه را نداشت با سیلی ای که زد رخ آیینه را شکست گوشواره ای که بود ضریح طواف حور یا رب به ضرب سیلی ِ یک بیحیا شکست افتاد از نفس ، پر پروانه هم که سوخت روح غرور و غیرت شیر خدا شکست وقتی که قلب حضرت خاتم زغم شکست عیسی صلیب و موسی عمران عصا شکست دست قضا قدر همه را جمع کرد بعد ...
مادر شهید: حرص می خورم؛ چرا آقا را اذیت می کنند؟!
آن ها محبت می کرد. آدم احساس دلتنگی می کند اما همه ش شکر می کنم که جای خوبی رفته و به راهی رفته که دوست داشته. اصلا پشیمان نیستم و روزی چند بار شکر می کنم و اصلا پشیمان نیستم. به خدا اگر آن یکی پسر من هم اگر بخواهد برود، راضی ام. آن روز به من می گفت منم دوست دارم بروم جبهه و راه داداشم را ادامه بدهم. گفتم برو؛ من اصلا ناراضی نیستم. * خدا شهید را دوست دارد برای دین اسلام و ...
تک تیراندازی که در کربلای یک به هدف زد
.... در آن زمان همه می گفتند که تو سنی نداری و دَرست را ادامه بده؛ ولی برادرم به حرف کسی گوش نمی داد، هدفش بالاتر از این حرف ها بود. امام و رهبری و ولایت فقیه را تا چه حدی قبول داشت؟ خیلی قبول داشت. جمله اول و آخر وصیت نامه اش این بود که امام را تنها نگذارید. چگونه شد که به جبهه رفت؟ از پایگاه های بسیج شروع شد، شب ها برای گشت می رفتند. بیشتر وقتش را در ...
تلنگر قرآن دربارۀ مراقبت از والدین سالمند
پیچیده تری نسبت به گذشته پیدا کرده، این دستور قرآن تا حدودی مورد بی مهری واقع شده است. اگر از کسانی که پدر و مادرشان را به خانۀ سالمندان فرستاده اند دلیل این کارشان را بپرسید، اکثراً مشغلۀ کاری زیاد، نداشتن حوصلۀ سر و کله زدن، برنامه ریزی برای رشد شخصی، تنش به خاطر دخالت های بی جا و... را بهانه می کنند. بدتر از همه اینکه بر آن ها منت هم می گذارند که با پول زیاد، بهترین پرستارها را برای ...
فال حافظ امروز سه شنبه 29 آذر 1401 با تفسیر زیبا و دقیق
مادر کن حلالش ای دل من، اگر آن شاهد شیرین کلام، خون مرا بریزد از او درگذر و مانند شیر مادر خون مرا حلالش کن. ✦✦✦✦ بیت هشتم مکن از خواب بیدارم خدا را که دارم خلوتی خوش با خیالش برای خاطر خدا از این خواب خوش بیدارم مکن که با خیال او در خواب، بزمی نشاط انگیز دارم. ✦✦✦✦ بیت نهم چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر نکردی شکر ایام وصالش ای حافظ، تو که از دوری او در هراس بودی چرا در ایام وصال او شاکر و سپاسگزار نبودی؟ منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص. ...
دلال انگلیسی مأمور خرید کتاب های خطی بود
گرسنگی دست و پایشان می لرزید و بعد از آن یک کتاب خطی نجات پیدا کرد و خدا این حرکت را دید و برکت داد. من با زندگی علمای زیادی روبرو شده ام و دلم می خواهد که مثل این کار را برای علمای دیگر هم ادامه دهم. حجت الاسلام سید محمود مرعشی نجفی: پدرم از نظر سیاسی بسیار همراه حضرت امام بودند حجت الاسلام سید محمود مرعشی نجفی، فرزند آیت الله مرعشی نجفی و مدیر کتابخانه این مرجع جلیل القدر نیز ...
شهادت سردار سلیمانی چه روزی است + تاریخ و ساعت، زندگی نامه، وصیت و تولد
مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می کردم. عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر کنید، به طوری که هر کس شما را می بیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خوِد شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت. کد خبر 627047 ...
12 بازیگر جوان که نمی دانستید فرزند ستاره های مشهور هالیوود هستند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بعضی فرزندان تصمیم می گیرند و پا جای پای والدین خود بگذارند و راه آن ها را در ادامه دهند. این موضوع در مورد فرزندان سلبریتی های هالیوود هم صدق می کند که در ادامه با تعدادی از آن ها آشنا خواهیم شد. گایا وایز، دختر اِما تامپسون گایا وایز که به تازگی در سریال شاهد خاموش (Silent Witness) حضور پیدا کرده، سابقه ی بازی در فیلم های سینمایی پیاده روی در جنگل (A Walk in the ...
شهید سمیر اجاغ پور: پیروز جنگ اسلام و کفر ماییم!
بزرگواری خودشان ببخشند. از خاله عزیزم می خواهم که نا امید نشود چون به یاری خداوند فرزندان شما سالم به آغوش تو خاله عزیزم باز می گردد که در دست جنایتکاران بعثی اسیرند. مادر جان! از امام صادق علیه السلام می پرسند: ایّ الاعمال افضل: الصّلاة لوقتها چه اعمالی بهتر است: خواندن نماز به وقت. و برّ الوالدین و جهاد فی سبیل الله و نیکی به پدر و مادر و جهاد در راه خداوند. ...
از کردستان تا بهشت؛ روایت شهیدی که به خاطر یک امضا به زندگی برگشت
: اگر حرف پایانی و ناگفته ای مانده است بفرمایید. از سال 67 که این اتفاق افتاد با خودم عهد کردم که خدا کمک کند این جسم نحیفی که بعد از مجروحیت خدا به من بازگردانده تمام تلاش خود رامصروف سازم تا شریف زندگی کنم تا در مسیر زندگی همواره پیش خدا و رفقفای شهیدم روسفید باشم و به خانواده خود هم گفته ام و توصیه کرده ام جوری زندگی کنیم که فردا خود شما پشیمان نشوید که ای کاش همان سال 66 این پسر، این همسر، این پدر امروزِ ما، رفته بود. چون زندگی با جانبازی، زندگی با برند افتخارآمیز جانبازی سخت است. گفت و گو از مبین جلیلی ...
دنیای دِه!!
بعد برای شاگردان "رکراکی" هورا بکشیم!!! به خدا؛ نفرین مردِ کروات دامن ما را گرفت! یکی را می خواستیم که هم فوتبال مان را تحقیر کند و هم مانند گذشته مسئولان فوتبالمان را!!! با یک تیر دونشان زدیم!!! "علی باش" پایِ ثابتِ مجالس بود. به عشقِ حسین (ع) می آمد... در جمع نشسته بود اما دلش جای دیگر بود.رفتم و کنارش نشستم. از روزگارش پرسیدم؛ گفت:"افعیِ سیاست و اژدهایِ قدرت همه را به جان هم انداخته ...