سیما مطلقه مردان غریبه را به خانه می برد! / الهام و الهه از مادر ...
سایر منابع:
سایر خبرها
تویسرکانی:استفاده از سند جعلی در سازمان ثبت اسناد به صفر رسیده است
دفترخانه تاثیری ندارد و نمی تواند باعث تضییع حقی شود. وی ادامه داد: در ابتدای ورود بنده را بر حذر می داشتند؛ از روز اول سنگ پرانی ها، مخالفت ها وجود داشت و به تنهایی و در شرایطی که اول فضا به حدی سنگین بود که خودم هم ناامید می شدم، این تحولات رخ داد و بعد از اینکه رئیس وقت قوه قضاییه آثار ابتدایی را دیدند، حمایت کردند. شاید اگر حمایت های ایشان نبود، این تغییرات اتفاق نمی افتاد تا جایی که امروز ...
کناسگور از نبرد من می گوید گفت وگو با کارل اوه کناسگور: آیا هر کسی می تواند یک نبرد من بنویسد؟
که ماه پیش به دفتر کارم آمد تا درباره شان حرف بزنیم. کناسگور اکنون از یک نظر شهرتی نامعمول دارد و جزئیات بسیار زیادی از لحظات خصوصی و شرم آور زندگی اش را با خوانندگان خود در میان گذاشته است. (خودش می گوید: باید از خودم پنهان کنم که مردم چه اندازه درباره ام می دانند ). او از لیندا بوستروم، که در رمان با او ازدواج می کند، جدا شده است. کناسگور ساکن لندن است و سیگار را ترک کرده. این طور که پیداست ...
تجربه امن زندگی در خانه آرزو
...، اما من که غول مواد مخدر را شکست داده بودم می گفتم: نه من هیچ وقت به شلتر نمی روم و از همین جا مرخصم کنید اما قانون این بود که باید به خانه میان راهی بروی و بعد مرخص شوی. همان روز بود که برای اولین بار به اینجا آمدم خانه آرزو ؛ به خودم گفتم خانه آرزو دیگر چیست؟ بعدازاین همه سختی ما را به اینجا می کشانند اسمش را هم گذاشته اند خانه آرزو ، اما امشب متوجه شدم که این خانه است که نمی ...
30 سال فراق، انتظاری که معنا نشد
سه دختر به نام های محمود، حمید، مجید، حسین، رضا، مریم، طاهره، طیبه و خدا مجید را انتخاب کرد و عاقبت بخیر شد و نامش ماندگار شد. بین بچه ها تفاوتی نمیگذاشتم و تربیت من و حاج آقا برای بچه ها دقت در رفت و آمدها و درس خواندن و نمازشان بود. قرارمان این بود تا قبل از اذان مغرب، پسرها حتماً منزل باشند و دخترها همیشه کنار خودم بودند. وی تأکید میکند: بچه ها را به موقع به خانه بخت فرستادیم و معتقدم بزرگترین ...
سیلی خشونت بر پیکر نحیف
نگاه نگران و پریشانش را به این سو و آن سو می چرخاند، می گوید: حدود 10 سال است که پدر و مادرم را در اثر یک سانحه تصادف از دسته داده ام از زمانی که دیگر آن ها را ندارم، متوجه شده ام که چه نعمت بزرگی را از دسته داده ام، دو برادر بزرگ تر از خودم دارم که در این مدت 10 سال تحت سیطره و خشونت آن ها بوده ام، بارها از دست ان ها کتک خودره ام، فحش شنیده ام و چه روزهایی که در خانه احساس خطر نکرده ام احساس خطر ...
چگونه به کتابخوانی عادت کنیم؟
دیگری ماشین را می راند، یا در جا هایی مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر می برند و به هرحال اوقاتی را در حال انتظار به بی کاری می گذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتی هم به مقصد رسیدند، نشانی لای کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصت های بعدی آن را باز کنند و از همان جا بخوانند. بنده خودم چند جلد قطور ...
یافت آباد؛ چهارراه داش مجید
...! لباس فرم مدرسه تن شان بود! و عجبا! مثل پروانه دور شمع شهید بچه محل که حالا بدل به قهرمان زندگی شان شده بود، می چرخیدند! و چه بخت، با من یار بود که تا خواستم عکسی از شور و شوق شان بگیرم، یکی شان بنا کرد بوسیدن عکس مجید! داش مجید! و همراه با این ادعا: داش مجید با من رفیق بود! ادعایی بزرگ که موجب جر و بحث دانش آموزان شد: حالا همسایه تون بوده دیگه! رفیقت که نبوده! ولی ولی محسن راست می گوید! خودم ...
سردار آزمون: مسی نه من زلاتان ایرانم/همه از رفتن کی روش ناراحتند جز یک تیم!
همه تیم می کنم. *امیدوارم خودم را در لیگ قهرمانان اروپا نشان دهم مهاجم ایرانی زنیت در خصوص اینکه زنیت قهرمان لیگ روسیه خواهد شد و به لیگ قهرمانان اروپا باز می گردد و چقدر برای حضور در این مسابقات آماده است و چه حسی دارد، گفت: لیگ قهرمانان اروپا بهترین بازی ها در کل دنیا است و آرزوی هر بازیکنی بازی در لیگ قهرمانان است، حتی رونالدو، و او هم وقتی برنده می شود خیلی خوشحال می شود ...
محسن تنابنده و درخشش در نقش یک افغان
. تنابنده معتقد است که تجربه بازیگری او هم در ساخت این فیلم بسیار به کمکش آمده است. او اضافه می کند: به دلیل وجود حساسیت ها و خاص بودن موضوع قسم، از مشاورین قضایی و تعداد زیادی از قضات کمک گرفتیم. خودم هم بیش از 50 پرونده را مطالعه کردم تا فیلمنامه هیچ مشکلی نداشته باشد . تنابنده امیدوار است قسم طبق قول و قرارها، عید فطر اکران شود و در جلب توجه مخاطبانی که او را بیشتر به عنوان یک بازیگر ...
چگونه از کسانی که نابارور هستند حمایت کنیم؟
، انگار به من حس یتیم بودن دست می داد. سوال هایی از خودم می پرسیدم مثل خدایا چرا؟ چرا همه آن چیزی که من اشتیاقش را دارم دیگران می توانند به دست بیاورند؟ چرا آن چیزی که قولش را به من داده بودی، نصیب آن ها می شود؟ ، اما ناگهان احساس کردم باید به خدا در انجام این قول کمک کنم، احساس کردم باید کاری انجام دهم، احساس کردم نمی توانم منتظر بنشینم تا معجزه ای برای من رخ دهد. من و همسرم ...
عنقا: قصد دارند حجاب را برای دیندارها علی السویه کنند/ ارشاد بیشتر از آمریکا روی دلار تعصب دارد
گویی برای نیمه شعبان نصب شده و جمله معروف روی آن نصب شده که تا "نیایی گره از کار بشر وا نشود"، این جمله کد سریال است. در همان دوره مجله همشهری با من یک گفتگویی کرد، گفت شما نگران نیستی الان آقای احمدی نژاد هم دارد در مورد همین موضوع مهدویت حرف می زند و شما هم در همین مورد حرف می زنی؟ گفتم من برای اینکه حرف حقی بزنم که نباید خودم را با کسی هماهنگ کنم، دوم اینکه من دارم کار خودم را می کنم، احمدی نژاد ...
حاشیه های مراسم تشییع حرّ مدافعان حرم
ناراحتی کرده بود، مجید گفته بود: یک بار گفتید، خجالت کشیدم. دیگر به رویم نیاورید... شنیدم در یک مجلس روضه، متحول شد و بعد هم به سوریه رفت. داستان زندگی مجید و تغییر و تحولش، روی خیلی ها تأثیر گذاشته، ازجمله پسرعمه خودم. حالا او هم مسیر زندگی اش عوض شده. به قلیان و خالکوبی نیست، ذاتت باید درست باشد خانم سالمندی که کنارمان ایستاده و حرف هایمان را شنیده هم یکی از ...
درخشش سینمای اجتماعی با سیمای منفور اعتیاد
روی یکی خالی می کنم. اقلیما: امنیت باید در ذهن ما باشد نه وابسته به تعداد پلیس هایی که در خیابان وجود دارد. وقتی امنیت وجود ندارد من ماشین که می خرم برایش 4 قفل می خرم و به انواع آژیرها مجهزش می کنم و باز هم خیالم راحت نیست. بیمه هم کرده ام اما می دانم فایده ای ندارد و بیمه هم پولم را نمی دهد. من نوعی وقتی پلیس را در خیابان می بینم باید خوشحال باشم نه اینکه خودم را بپوشانم. وظیفه پلیس این است ...
احترام برومند: برگزاری کلاس های تئاتر و موسیقی، مدارس را برای دانش آموزان جذاب می کند
دست بگیرد و عکس هایش را نگاه کند. اگر کتاب های شنیداری جذاب باشند زمینه خوبی می شوند تا کودکان بخواهند کتاب های چاپی را هم تهیه کنند و مطابقت بدهند. خودم این موضوع را امتحان کرده ام؛ زمانی که برای بچه هایم قصه می گفتم همیشه دوست داشتند کتاب را نگاه کنند. وی افزود: پیشنهاد می کنم کانون پرورش فکری کتاب های چاپی قصه هایی را که به صورت شنیداری درآمده است، هم به صورت بسته بندی شده به فروش برساند ...
کوله کلمه روی شانه آگاهی
باید از جیب خودم بپردازم. شیرین ترین و تلخ ترین خاطراتی که این سال ها به واسطه کوله کتاب برایتان رقم خورده چه بوده؟ شیرین ترین خاطره، آشتی کردن مادر و پسری بود که خیلی اتفاقی هر دو در یک زمان سر از آلاچیق پر از کتاب درآوردند. جالب بود آن ها روز جمعه به همراه خانواده برای تفریح و استراحت به پارک آمده بودند و بدون این که از هم خبر داشته باشند قصد قدم زدن و چرخ زدن در محوطه پارک را ...
کانون های شورشی/9 | من به تنهایی چندین کانون شورشی بودم!
، ندارم. البته خودم دنبال کار نرفتم. با مستمری که بعد از پدرم به ما پرداخت می شود، دو نفری با مادرم زندگی می کنیم. بفرمایید که برای اولین بار از چه طریقی با گروهک منافقین آشنا و مرتبط شدید؟ حدود 10 ماه پیش برای اولین بار وارد شبکه اجتماعی توئیتر شدم. اول کارهای توئیتری من جوری بود که با مضمون شعر بود، شعر های خودم را می گذاشتم، یا شعرهایی را که خوشم می آمد را ری توئیت می کردم. گاهی ...
معلمان معلول نمی توانند در مدارس عادی تدریس کنند
را آموزش می دهم فاطمه ظرافت انگیز نابیناست، 26 سال است که در مدرسه نابینایان عبدالعظیم شهر ری تدریس می کند. او از عشقش به بچه های نابینا می گوید: من از ابتدا به معلمی علاقه داشتم البته نه این علاقه ای که در حال حاضر دارم. من در مدرسه عادی درس خواندم و خیلی چیزها را خودم یاد گرفتم. لحظه هایی داشتم که کسی نگفت چه کنم. لحظه هایی که نمی دانستم چه رفتاری درست است و چه رفتاری غلط و خودم را ...
طیبی: حیدریان و فالکائو اسطوره های من هستند
اروپا خیلی لذت بخش بود. چیزهای جدید زیادی یاد گرفتم. حضور در این مسابقه یکی از آرزوهای دیرینه من بود که خدا را شکر محقق شد. خیلی دوست داشتم با قهرمانی کارمان را به اتمام برسانیم، اما نشد. تمام دنیا بیننده این بازی بودند و به نوبه خودم تلاش کردم تا نماینده شایسته ای برای ملت ایران باشم. با این حال فصل فوق العاده ای را پشت سر گذاشتید. خودت راضی بودی؟ بله، این فصل، فصل خیلی خوبی ...
ماجرای مردی که راه ناکجاآباد را در پیش گرفت
پدرم آورده بودم او سر من خواهد آورد. با شنیدن این جملات یک لحظه نوجوانی خودم را تجسم کردم و زلزله ای در من رخ داد و تکانی خوردم. کردارهای زشت گذشته ام مثل فیلم از جلوی چشمانم رد شدند و به من یادآوری کردند که از هر دست بدهم از همان دست پس خواهم گرفت. چند روز بعد از این ماجرا تصمیم گرفتم به کمپ بیایم و خودم را اصلاح و شش های پر از دودم را پاک و از همه مهم تر گذشته سیاهم را جبران کنم و تا دیر نشده و دست انتقام سراغم نیامده است، گذشته ام را اصلاح کنم. منبع: خراسان ...
پدرم را مقابل چشم های نوه 5 ساله اش شهید کردند
پدرم جمع می شوند و یکی از آن ها پدرم را سوار ماشین خودش می کند تا به بیمارستان برساند. به گفته همسایه مان پدرم سر کوچه مان شهادتین را می گوید و به شهادت می رسد. زمان ترور پدرتان، شما کجا بودید؟ ما طبقه بالای منزل پدر زندگی می کردیم. دخترم که آن موقع حدود پنج سال داشت، جلوی مغازه پدرم این صحنه را دیده بود. من بعد از شنیدن صدای گلوله بلافاصله خودم را به کوچه رساندم و ناباورانه دیدم ...
گفتگو با سعید راد، فاتح نیم قرن گیشه ها و قلب ها
های جنگی اسلحه به دست می گیرند اکثرا رامبو می شوند. ورود به سینما نیاز به دانش و فهم و درک لازم دارد. این وضعیت نشان می دهد کارگردانی که چنین فیلم هایی را می سازد آرتیستیک فکر می کند. امروز بازیگرانی در سینمای ایران حضور دارند که از نظر ظاهری وضعیت خوبی دارند اما فاقد توانایی و هنر بازیگری هستند. بنده خودم هنگامی که برخی این افراد را می بینم به مدت یک ربع محو جذابیت های ظاهری آنها می ...
سردار آزمون: 24 ساعت هم در جام جهانی بازی می کردم، نمی توانستم گل بزنم
دارم در حریم شخصی آدم ها وارد شوند. درباره بهترین بازیکن بودن هم همه بچه ها به من کمک می کنند و همین کمک ها باعث شد بهترین بازیکن ماه مارس شود و این جایزه را تقدیم به همه تیم می کنم. امیدوارم خودم را در لیگ قهرمانان اروپا نشان دهم مهاجم ایرانی زنیت در خصوص اینکه زنیت قهرمان لیگ روسیه خواهد شد و به لیگ قهرمانان اروپا باز می گردد و چقدر برای حضور در این مسابقات آماده است و چه ...
اینجا عسگرآباد؛ پایان دنیاست
سیری و رفاقت برایم بوده است. خودم را مدیون رفاقت اش می دانم به این امید راهی می شوم که من هم بالاخره کاری برایش کنم. هیچ ایده و تصوری از آنجا نداریم، حتی نمی دانیم پاسگاه است یا اردوگاه؟ وِیز را روشن می کنیم و راه می افتیم . یک و ساعت نیم دیگر به جاده ای می رسیم که به روایت ویز تهِ آن عسگرآباد است. سمت راست سه بقالی، چند دیوار نیمه کاره دور یک زمین در سمت راست و روبه رو که دیگر بن بست ...
خاطرات یکی از شهیدان زرتشتی مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت
نمی شه. دارن می آن و می خوان ما نباشیم. فرهادت نمی تونه بشینه فقط نگاه شون کنه مادر می گوید: دل سپردم که برود. قرار شد خودم ببرمش پادگان قصر فیروزه تا از آنجا برود هر جایی که لازم اش دارند فرهاد دوره آموزش را در لشکر 88 می گذراند و راهی جبهه تنگ چزابه می شود. تا روزی که شهید شد، سه چهار باری مرخصی می آید. بار آخر، انگار پدر فرهاد کیخسرو فهمیده بود که دیگر چهره پسرش را نمی بیند. بغضش می ...
چشم هایم را برای حفظ قرآن به دخترم دادم
بزرگ کردن شان دست تنها بوده، اما به قول خودش همه شان خوب و باخدا تربیت شده اند. می پرسم برای تربیت بچه هایت چه کار کردی؟ می گوید: من خودم سواد ندارم اما خیلی تلاش کردم هم بچه هایم با خدا باشند و هم درس خوان و موفق. موقعی که باردار بودم، همیشه وضو داشتم. هیچ وقت بدون وضو نخوابیدم و بدون وضو به بچه هایم شیر ندادم. خدا کمک کرد همه بچه هایم خوب و باخدا هستند. گریه هایی که در حرم امام رضا(ع ...
یادداشت: مردن در فاصله نیمکت تا رختکن
هواداری و رسانه ای وجود دارد اما هنوز می توان آرزو کرد که این آخرین بار باشد که در ورزشگاه ها شاهد این اتفاقات هستیم. آرش خوشخو روزنامه نگار و منتقد سینما در رابطه با ریشه این جنجال ها یادداشتی را نوشته است که در زیر می خوانید: 1- اولین تجربه ام در رکیک بودن ، برگرفته از شعارهای فوتبالی بود. در تابستان 56 در سن 6 سالگی برای خودم و در بین بچه محل ها کارشناس فوتبال محسوب می شدم. عمویم یک ...
نشست خبری إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا ؛ مهم ترین خبر معارفی رسانه ها
. من خودم سواد ندارم، اما خیلی تلاش کردم هم بچه هایم با خدا باشند و هم درس خوان و موفق. موقعی که باردار بودم، همیشه وضو داشتم. هیچ وقت بدون وضو نخوابیدم و بدون وضو به بچه هایم شیر ندادم. خدا کمک کرد همه بچه هایم خوب و باخدا هستند . تلاوت ترتیل آیات 249 تا 252 سوره مبارکه بقره واقع در صفحه 41 قرآن کریم با صدای استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد یکی دیگر از مطالب منتشر شده در صفحه قرآن و فعالیت های ...
سرنوشت دخترانی که در آتش سوختند
/> پریسا در پایان می گوید: دانشگاه که رفتم، دیگر نمی خواستم ادامه بدهم. از مسئولان دانشگاه خواستم که به من مشاوره بدهند، گفتند نمی دهیم. برای من سخت است که در دانشگاه بین همسن و سالان خودم باشم چون به ما بد نگاه می کنند. من کم آوردم و از زندگی ناامیدم. منبع، پاناما
آزمون: اگر خدا بخواهد به رئال مادرید هم گل می زنم/ آرزوی رونالدو هم بازی در لیگ قهرمانان اروپا است/ ...
در لیگ قهرمانان بازی کرده و خودم را نشان بدهم. او درباره حسی که از بازی کردن زیر نظر قربان بردیف در دوران جوانی داشته، گفت: احساس خیلی خوبی بود، اما وقتی زیر نظر قربان بازی می کردم با هر گلی که در لیگ روسیه و لیگ قهرمانان به ثمر می رساندم نباید مغرور می شدم چرا که در صورت مغرور شدن نمی توانستم مسیر رو به رشدم را ادامه بدهم و 100 درصد افت می کردم. اگر گل می زدم یک روز خوشحال بودم و ...
پرونده کلاهبرداری میلیاردی خانوادگی رسیدگی شد
.... وی در پاسخ به این سئوال قاضی که نقش متهم ردیف دوم و سوم که پسر و همسر او هستند در این قرار دادها چه بوده گفت: زمانی که شرکت را در سال 67 ثبت کردم، پسرم سه سال داشت. در آن زمان برای این که ثبت شرکت حداقل وجود سه نفر الزامی بود، همسر و پسر سه ساله ام را به عنوان شریک معرفی کردم. اما تمام امضاها از طرف همسر و پسرم را خودم انجام می دادم و آنها هیچ دخالتی در امور شرکت نداشتند. ...