رفیق دوست: بنی صدر از اول تا آخر خیانت کرد
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت محمد هاشمی از نظر آیت الله هاشمی در مورد تسخیر سفارت آمریکا، هواپیمای امام و اختلاف نظرات در دولت ...
مرحله خطرناکی شده بود، آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا خدمت امام می فرمایند من قطع نامه را می پذریم، شما من را به عنوان فرمانده کل محاکمه و اعدام کنید؛ امام بعد از تأملی قطع نامه را می پذیرند، البته قبل از صدور بیانیه امام، جلسه ای در دفتر رئیس جمهور تشکیل شد که 27 نفر از مسئولان شرکت کردند. آنجا درباره شرایط جبهه ها و جنگ بحث شد تاآنجایی که خاطرم هست همه موافق پایان جنگ بودند. امام با ...
روایت های جالب سردار محسن رشید از تشکیل دفتر سیاسی سپاه / حسین خرازی و احمد کاظمی، پدر محسن رضایی را در ...
تسنیم نوشت: سردار محسن رشید گفت: یکی از افتخارات راویان جنگ این است که در تمام طول 8 سال دفاع مقدس، یک سر سوزن اطلاعات لو نرفت و از آن بالاتر، کار به جایی می رسید که اگر راویان نمی آمدند فرماندهان می گفتند بازی است. در ماه های ابتدایی سال 60 درحالیکه چند ماه بیشتر از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نمی گذشت، برخی از مسئولان دفتر سیاسی سپاه تصمیم گرفتند به شکل مدون و جامعی، روایت های ...
از لشگر که هیچ، از گردان و گروهانش هم خبری نبود!
. اسلحه کم بود، یک نفر اسلحه داشت و جلو می رفت، یک نفر دیگر همراهش بود که اگر نفر اول زخمی یا شهید شد، اسلحه اش را بردارد و دفاع کند. ما امدادگرها هم نیروهای بدون سلاح بودیم. یک برانکارد دستمان بود و دنبال نیروها می رفتیم و با کمترین وسایل امداد به مجروحان رسیدگی می کردیم. یک روز همراه با نیروهای سپاه در پل نو بودم. به عراقی ها نزدیک شدیم. جنگ نامنظم بود و حساب و کتاب نداشت. به خاطر ...
نگاهی به زندگی شهید علی اکبر میرزایی + تصاویر
. دیگر نگفت که چه کاره است. هفت، هشت ماه نامه می داد. گاهی که زنگ می زد، می گفتم: چرا نمی آیی؟ می گفت: مامان! کار دارم. می گفتم: این چه کاری است؟ می گفت: بعد می فهمی که من چه کاره بودم. این را که گفت، ترسیدم و با خودم گفتم، یعنی می خواهد شهید شود؟! روزی که خدا او را به من داد، خوشحال بودم؛ روزی هم که از من گرفت، با گریه برایش نماز شهادت خواندم. سرانجام، علی اکبر در 15/7/1365 در کسوت مسئول ...
زندگی وزمانه صنعت وسیاست ایران به زبان محسن خلیلی
فرزند صنعت اما من فرزند پدر و مادر عاشق هستم. این عشق به من به ارث رسیده است و عاشق وطن و مردم آن هستم و در مدت 91 سال از آن موقع که به عقل رسیدم، هر چه داشتم برای میهن خود گذاشتم. من برای استحضار شما عزیزان عرض می کنم اگر مجدداً متولد شوم، باز همان کارهایی را انجام می دهم که کردم. از زندگی خود و از مبارزات خود و از خدمت به مردم و خدمت به میهن خود بسیار راضی هستم. پدر من فارغ التحصیل دارالفنون بود و شاگرد اول بود و خیلی با استعداد در حرفه فنی و مهندسی بود. مدت ها معلم فیزیک دارالفنون بود. با وزارت فرهنگ زمانه، وزارت معارف ...
هرکسی در این ایام کرونا یک ابتکاری برای حسین (ع) به خرج داد ...
.... می گفت همین یک کلمه را گفتم، نمی دانستم این قدر جدی می گیرد. بعد هی می آمد سراغم و می گفت چرا دیگر روضه نمی خوانی؟ چه شهیدی بود این شهید غلام علی رجبی! من دو نفر از این شهدا را از نزدیک می شناسم که ذاکر اهل بیت(ع) بودند. یک قسمتی از وصیتنامه هایشان را برای شما بخوانم. شهید غلامعلی یک چیزی بود، عاشقی بود! داشت جنگ تمام می شد، یک چیزی شبیه این عبارات را گفت: خاک بر سرم جنگ دارد ...
غضنفری: پذیرش قطعنامه 598 برای امام مانند تحمیل صلح در صفین به امام علی (ع) بود/ علایی: حامیان صدام ...
که به امام نوشته بودند تاکید داشت که ما تا پنج سال نمیتوانیم هیچ پیروزی داشته باشیم و حمله آفندی کنیم با این وجود چه طور پس از یک ماه بعد از این نامه به امام گفتند ما الان آماده حمله به بصره و تصرف آن هستیم. به هر روی سوالی که باید آقای رضایی پاسخ دهد این است که آیا آن نام های را که به امام نوشتند درست بوده و یا این حرفی را که در مورد حمله به بصره و تصرف آن زدند. غضنفری بیان کردد: ...
از جنگ جنگ تا پیروزی تا جنگ جنگ تا رفع فتنه
شعار سال: الان 30 سال است که دیگر در سپاه نیستم؛ اما ارتباط دارم و چند روز پیش هم در سپاه بودم؛ ولی در سپاه مسئولیتی ندارم. با سپاهی هایی که چند ماه پیش بازنشسته شدند، ارتباط داشتم؛ ولی وقتی الان به صنایع دفاعی نگاه می کنید، تقریبا همه سپاهی هستند. صنایع موشکی، پهپاد، اپتیک، البته ارت
ائتلاف سعودی مغلوب اراده مردان پابرهنه یمن شد
مجلس در امور بین الملل اظهار داشت: من به ایشان گفتم که راه حل یمن جنگ نیست و شما خواهید دید که در جنگ یمن بازنده خواهید شد. وی با ناراحتی و عصبانیت گفت خواهید دید که ما حوثی ها را در شمال یمن در کمتر از سه هفته نابود خواهیم کرد و دو بار تکرار کرد نابود خواهیم کرد، نابود خواهیم کرد. من لبخندی زدم و به او گفتم آقای وزیر منتظر آینده می مانیم ولی شما اشتباه می کنید. امیرعبداللهیان ادامه داد: چند ...
محسن رضایی به شدت رنگش پریده و دماغش تیر کشیده بود
قرارگاه زده بودیم، سی چهل نفر نماینده و ده بیست نفر امام جمعه و چند نفر از وزرا در سنگر بزرگی جمع شده بودند. پدر یکی از شهدا رمز عملیات را خواند و من رفتم. معمولا وقتی عملیات شروع می شد در قرارگاه نمی ماندم، می رفتم جلوتر ها ببینم تا بدانم در دنیا چه خبر است. وقتی به قرارگاه برگشتم دیدم از جمعیتی که آمده بودند یک نفر هم نمانده است؛ نه امام جمعه ها، نه نماینده های مجلس، نه وزرا هیچ کس نبود. ...
دوران دفاع مقدس، گنجِ تربیت دینی ست
جنگ شروع شد، سوم راهنمایی وارد عرصه بسیج شدم. قبل از جبهه به همراه چندنفر از بزرگان، با ماشین های باری در شهر دور می زدیم و برای بچه های خط مقدم پشتیبانی، مواد غذایی یا کمک های مردمی می فرستادیم. از سال 65 که تقریباً 16ساله بودم، وارد خط مقدم شدم. این جنگ به ما تحمیل شده بود و فقط از وطنمان دفاع کردیم . فرضعلی گرایلی ادامه داد: ثبت نام را از گرگان انجام دادم؛ چون پدرم کارمند دولت بود. اولین اعزام ...
معجزه سه شهید در زنده کردن مادر/ ماجرای گردان پالیزوانی ها
که گزینش سپاه بود گفتم می خواهم به جبهه بروم گفت از بسیج نرو، بیا از طریق سپاه اقدام کن. کمی کار تخریب را بلد بودم. رفتم از دادگستری استعفا دادم و در سپاه اسم نوشتم. مصطفی یک سال و نیم می شد که در جبهه بود. هم سنش کم بود هم عاشق جبهه بود. از هر طرف منعش می کردیم از طرف دیگر می رفت و نمی ماند. مدتی در لانه جاسوسی کار تخریب می کردم از همانجا اعزام به جبهه انجام می شد. یادم می آید مصطفی آمده بود تا ...
طلسم عملیات کربلای5 توسط بچه های میرزاکوچک خان شکسته شد/ از اسناد دفاع مقدس، یک برگ سند رسمی هم در استان ...
که گفتند من اینجا نگهبانی می دهم شما به دعای توسل برو؛ بعد از وضو گرفتن دیدم که آن شخص داخل مجلس در گوشه ای نشسته به او گفتم آقا یا شما برو یا من بروم که گفت تو بمان من می روم! بعد از دعای توسل گفتم آقا شما کی هستید؟ اینجا چیکار می کنید؟ اینجا پر از دموکرات است، ما با عراق 10 دقیقه فاصله داریم، گفتند من امام زمان شما هستم، این جوان با ایشان درد و دل می کند و می پرسد آیا من شهید می شوم که امام نحوه ...
شهید اخلاقی و مرخصی استاندار سمنان/ ما رزمنده ها آمده ایم که بجنگیم، شما خبرنگارها آمده اید چه کنید؟
التماس می کرد بیایید هرچقدر دوست دارید شیرینی بخورید! مردم بسیار خوشحال بودند. تلخ ترین خاطره من هم به روز پذیرش قطع نامه مربوط می شود. ما آن روز در دوکوهه بودیم. ساعت 2 رادیو پیام امام(ره) را اعلام کرد که من این جام زهر را می نوشم و قطعنامه را می پذیرم. همه پادگان یک پارچه اشک بود. میرحاج: من یکسال پس از بازه ای که به جبهه اعزام شدم، به سربازی رفتم. بعد از آموزشی، از شهید محمود نصیری ...
زوج ایثارگر
ظرف دو هفته به دستش می رسد. بعد از اینکه او پیگیر می شود می گویند باید برای خدمت به جبهه اعزام بشوی. خودش در این زمینه توضیح می دهد: همسرم گفت چندین نامه برایت از سپاه آمده، پیگیری کن. هنگامی که از مشهد پیگیر نامه ها شدم، گفتند، چون خدمت نرفتی باید شش ماه خدمت کنی. به آن ها گفتم 7 ماه جبهه بودم. اما گفتند این جداست. این طور می شود که او 6 ماه را در سپاه خدمت می کند. بعد از آن به او می گویند که ...
گفت و گو با آیت الله شیخ علی بدری
خزعلی منبر نمی رود. شما به جایش منبر بروید. همان مجلس منبر رفتم و درباره دروغ های شاه به مردم که اتفاقا آقای خزعلی هم موضوع سخنرانی هایش همین بود، سخن را آغاز کردم. با این سخنان، حسینیه متشنج شد. یک دفعه گفتند که معاون سفیر شاه در کویت وارد شده. من همان جا گریزی به روضه زدم. بعد از جلسه معاون سفیر آمد رنگش زرد شده بود. آمد پیش آقای مهری و گفت که سفیر شما را خواسته. آقای مهری هم اول ...
تحت تاثیر هدایت، فردید ونیما بودم/هایدگر عارف است نه فیلسوف
آلمان رفتم تا زمان مرگ نیما دیگر از وی خبر نداشتم. بعد از 6 سال که در آلمان سکونت داشتم بچه های دانشگاه آمدند و گفتند دایی ام مرحوم شده و خواستند کنفرانسی درباره نیما بدهم. از شهرهای دیگر آلمان هم آمدند و من در مورد نیما سخنرانی کردم. بعدها که به ایران برگشتم حلقه های شعر و بحث با شاعرانی همچون اخوان ثالث ادامه داشت. *پیش از آلمان، ابتدا می خواهیم بدانیم چطور شد رفتید فرانسه؟ ...
روایت های وحشتناک کرونایی؛ نمی دانستیم می میریم یا زنده می مانیم؟
درگیری بود.همیشه با هر تغییر فصلی این اتفاق می افتاد اما این بار سرفه ها شدید شده بود. رفتم دکتر و تشخیص آن ها آنفلوآنزا بود. دکتر یک سری قرص سرماخوردگی و آمپول و به اضافه یک آمپول کورتون دار به من تجویز کرد. بعدها فهمیدم که این آمپول دردهای من را تشدید کرده بود. خودم را به آب میوه و مایعات بسته بودم و کارم شده بود اینکه مایعات بخورم. دوره بیماری که تمام شد، به محل کار رفتم؛ آنجا خیلی ...
ممد الان جنگ است همت را صدا کن/پشیمان نیستیم ولی پریشانیم
جایی که می خواستند به گفتمان انقلاب انحراف دهند و الان هم هر کار اشتباهی که می کنند توپ را به زمین حضرت آقا می اندازند. اما شما جوان ها بدانید در جنگی هستید که دشمن در آن مشخص و شفاف نیست اگرچه امیدواریم که دراین نزاع، امام زمان(عج) کمک کند و سربلند بیرون بیاییم. عزتمندی رزمندگان جنگ زرین قلم : در مورد جنگ ایران و عراق باید بگویم که این جنگ، مختص این دو کشور نبود بلکه ...
شمخانی: جنگ فقط فرماندهان نبودند و فرماندهان جنگ هم فقط فرماندهان مشهور نبودند
تیرباری که بسته بود و خشاب تیرباری که روی تنش بود و شجاعتی که داشت. او اولین شهید ما در نبرد رو در رو است. یعنی رفت داخل تانک. خیلی شجاع بود و تانک تله گذاری شده بود و منفجر شد. ولی دشمن تا سوسنگرد عقب نشینی کرد. شمخانی اظهار داشت: خب از این به بعد ما زبانمان دراز شد. آن نامه معروف مال آن زمان است. چرا؟ چون آن کسانی که جنگ پارتیزانی را تعریف کرده بودند می گفتند ما که داریم مردم را به کار می گی ...
تجلیل از والدین شهید کاظمی پور در سه شنبه های تکریم شهرستان بردسیر
حسین شما کجا بودی؟ گفت من خط مقدم بودم دیشب خواب دیدم که پدر ناراحت است و مادر برایم گریه می کند که امروز صبح آمدم اینجا و دیدم اذان است، گفتم نمازم را بخوانم و بعد حرکت کنم به طرف خانه که الان شما را دیدم. بردار شهید افزود: نیم ساعت او را می بوسیدم و بعد با خوشحالی به بردسیر برگشتیم. احمد رمضان زاده، همکلاسی شهید و رئیس ستاد اقامه نماز جمعه بردسیر هم اظهار داشت: ایشان در منطقه ...
شهید خرازی در آغوشم گرفت و گفت باید ماسک بزنی
بهبودی ام هر ساله یکی دو ماه به جبهه می رفتم. در مجموع 40 ماه در جبهه بودم و 20 سال بعد از جنگ بود که به اصرار دوستان برای تشکیل پرونده جانبازی اقدام کردم که 10 درصد جانبازی برایم ثبت شد. چه خاطره ای در ذهن تان ماندگار شده است؟ همه آن روز ها واقعاً خاطره است. من و شهیدعبدالحمیدحیدری و شهید احمد فصیحی که بچه محل بودیم در ماووت عراق در بخش ادوات خمپاره 120 انجام وظیفه می کردیم ...
ناگفته هایی از جانباز حمید بیات / 16 بار مُردم و زنده شدم
نگیریم آب و خاک کشور را به تاراج می برند و با حکومت بر کشور نفس کشیدن راحت را هم از ما می گیرند، امروز باید وارد عمل شویم و... بعد از سخنرانی حدود 18 نفر از جوانان روستا گفتند به قتلگاه امام حسین (ع) عهد می بندیم به جبهه می آییم. تحمل 39 سال درد / همسرم مجروح واقعی است نه من سال 62 به طور کلی در خدمت سپاه بودم، بعد از ساعت اداری یکی از کار هایی که به دعوت سپاه آغاز کردم، جذب ...
بازگشایی جعبه سیاه علل سقوط پرواز هرکولس/ فرماندهان عالی رتبه نظامی در پروازِ مرگ
ادامه داد: از فردای آن روز رفت و آمدها شروع شد و جلسات مختلفی در ستاد مشترک برای بررسی سانحه تشکیل دادند و بنده هم می رفتم و می آمدم. در آغاز جلسات گفتند که بیایید برای جلوگیری از تشویش افکار عمومی بگوییم مسئله خرابکاری منتفی است. بعد شروع کردند به صحبت های دیگر. از جمله می گفتند شاید هواپیما موتور داشته و خلبان نفهمیده. گفتم ای کاش تیمسار فکوری زنده بود و خودش شهادت می داد. نظر بنده این بود که یک ...
رزمنده دفاع مقدس: از آقامهدی لقب قربان طلا گرفتم
در مناطق عملیاتی بود، وقتی به خانه برمی گشتم احساس غربت می کردم. وی به نوع زندگی خود اشاره کرد و ادامه داد: این زندگی درویشی من است، من با مادیات کاری ندارم، اگر به مادیات فکر می کردم الان زندگی ام این نبود؛ بعد از جنگ مدتی مسئول فروش ضایعات در لشکر بودم، هرگز پول حرام وارد زندگی ام نکردم و همیشه می گفتم این پول مال 36 میلیون نفر است. غنی دل، دلیل اصلی پیروزی رزمندگان در ...
جریان امضای یک خانواده شهید بر کفن سردار سلیمانی
رو فرستاد... از شیرینی آن دیدار صمیمانه هرچه بگویم، کم گفته ام. حسین آن روز به حضرت آقا گفت: پیکر پدرم بعد از 30 سال به وطن برگشته. آقا تا عکس شیخ محمد را دیدند، گفتند: این روحانی بصیر، پدر شماست؟ و بعد ادامه دادند: اگر خودم زودتر به گلزار شهدای کرمان رفتم که هیچ، اما اگر شما رفتید، سلام مرا به ایشان برسانید. حسین گفت: آقا! من 16 ماهه بودم که پدرم به شهادت رسید. حسرت بغل کردن پدرم به ...
پرونده ای با مُهر UNKNOWN
ماند و جواب این اظهارات ضد و نقیض را می داد. حتی عده ای می گفتند خلبان از عمد هواپیما را به زمین زده و بعدها خودش به عراق متواری شده است. خلبان پرواز سی 130 ارتش در سال 1360 ادامه داد: از فردای آن روز رفت و آمدها شروع شد و جلسات مختلفی در ستاد مشترک برای بررسی سانحه تشکیل دادند و بنده هم می رفتم و می آمدم. در آغاز جلسات گفتند که بیایید برای جلوگیری از تشویش افکار عمومی بگوییم مسئله ...
سردار کوثری: روند ماموریت های سپاه اقناعی بود
آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفت و گوی قدس آنلاین با این فرمانده دوران دفاع مقدس درباره اتفاقات آن روزها و ادعای بی بی سی است. اقای کوثری، هر سال در آستانه هفته دفاع مقدس، رسانه های غربی و به خصوص بی بی سی با برنامه ریزی که از قبل انجام می دهند می کوشند با ساخت برنامه های تلویزیونی و ایجاد شبهات مختلف، نگاه مردم کشورمان را به دوران دفاع مقدس تغییر دهند و جالب است که این کار ...
روحانی به من گفت بساطت را جمع کن وبرو!
شرق گفت وگویی با محسن رفیق دوست وزیر سپاه در کابینه میرحسین موسوی انجام داده است. او در پاسخ به این پرسش که آیا در آن جلسه ای که می خواستند درباره قطع نامه 598 تصمیم گیری کنند، شما حضور داشتید؟ گفت: بله، در آن جلسه من پیش حاج حسن آقا دکتر روحانی نشسته بودم، احمدآقا -خدا رحمتشان کند- شروع کرد نامه امام را خواندن. وقتی به اینجا رسید که من قطع نامه و آتش بس را می پذیرم، حاج حسن آقای روحانی محکم در پهلوی من زد و گفت: فلانی بساطت را جمع کن برو، تو به درد زمان جنگ می خوردی، به درد زمان صلح نمی خوری و همین هم شد . ...