سایر منابع:
سایر خبرها
اعزامی از شهر ری ؛ خاطرات امدادگر نوجوان جنگ/ از خدا خواستم زنده بمانم تا کتاب بنویسم
شهادت رسیده اند. این اتفاق من را خیلی ترغیب کرد که حالا که من زنده ام و با آن ها زندگی کرده ام و اگر من نیز نگویم شاید روزی نباشم و خاطرات باقی بماند. لذا خودم را مدیون می دانستم که جنگ را بنویسم. من در کردستان و جبهه های جنوب، کم و بیش خاطراتم را می نوشتم. بعد از جنگ در سال 1365 نیز یکی از دوستانم که در مجموعه حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مشغول بود، خاطرات من را که در شهرری زندگی می ...
مردم از احساسم می پرسند، من می گویم عاقلانه با خدا معامله کردم
چهار پسر داشتم که محمود اولین فرزند خانواده و پاسدار بود. او آخرین باردر 14 فروردین ماه سال 95 به سوریه اعزام و 16 اردیبهشت همان سال مصادف با روز مبعث پیامبر(ص) خبر شهادتش به ما رسید، اما پیکرش در منطقه ماند. مادر شهید می افزاید: خودم از جمله تشویق کنندگان پسرم برای حضور در جبهه مقاومت و دفاع از حرم اهل بیت بودم. خبر شهادتش را هم از رسانه ها شنیدم. وی در مورد آمادگی شنیدن خبر شهادت ...
رابعه مدنی: مادر واقعی بودم نه متظاهر
.... به آقای نعمت اله گفتم لهجه من همدانی است، البته می توانم تهرانی هم صحبت کنم، اما در آن صورت باید حواسم را به لهجه بدهم و کارم را خراب می کنم. ایشان گفت ما تهرانی زیاد داریم، اما همدانی نداریم. احساس می کردم آن باغ، خانه خودم است و بازیگران هم فرزندان واقعی هستند. احساس بیگانگی با هیچکس نداشتم. من 30 سال معلم بودم. وقتی سر کلاس می رفتم دانش آموزان، بچه هایم بودند نه شاگردانم. عشق می کردم که ...
گلایه راوی جنگ از تحریف ها/فتح المبین باعث اضمحلال سپاه چهارم شد
خواندن یک کتاب می آیند و روایت گری می کنند. مثلاً درباره همان بحث شهید قجه ای چندگونه روایت ارائه شده؛ در حالی که، من که خودم آن جا بودم تا الان هیچ روایتی از آن اتفاق نگفته ام. علت هم دارم. اگر نیت این است که جوان امروز ما با آن گذشته آشنا شود، با این کارها نه تنها آشنا نمی شود بلکه در شبهات غرق می شود اما اگر اجازه بدهید من یک درد دل دارم. اول این درد دل را بگویم بعد به ادامه بحث بپردازیم! ...
انفجار گاز از اهواز تا نیشابور
است آمار خسارت بیشتر باشد. معاون امداد و نجات هلال احمر خوزستان در رابطه با این حادثه گفت: در پی اعلام وقوع حادثه در محله عامری، 4 تیم امداد ونجات جهت امدادرسانی اعزام شدند. صبح یکشنبه، انفجار گاز در یکی از ساختمان های مسکونی محله عامری رخ داد که بلافاصله تیم های عملیاتی هلال احمر استان خوزستان به محل اعزام شدندپس از اعلام نیاز از سوی آتش نشانی عوامل امدادی در ساعت 03: 9 با 3 تیم جست وجو و ...
راضی بودم پسرم شهید شود اما اسیر نشود
شنیدم اسرا را شکنجه می کنند، گفتم خدایا اگر صلاح می دانی برای رضای تو شهید شود اما اسیر نشود. چند ماه بعد مسعود گفت من می خواهم به جبهه بروم. او ازدواج کرده بود و فرزند کوچکی داشت. چند بار رفت و برگشت. بار آخر تماس گرفت و گفت پیروز شده ایم و من چشم انتظار بودم اما خبری از او نشد حتی نامه هم نداد تا خبر شهادتش را دادند. من جیغ زدم و یکی از رگ های پشت سرم پاره شد. از خدا خواستم که لااقل پیکر آن ها را ...
15داستان کوتاه و خاطره از زندگی سردار شهید حاج اوستا عبد الحسین برونسی
خدا کردم و باهاش رفتم. موضوع قابله از یادم رفت. ساعت دو، دو و نیم شب یک هو یاد قابله افتادم. با خودم گفتم دیگه کار از کار گذشته، خودتون تا حالا حتماً یه فکری برداشتین. گریه اش افتاد. ادامه داد: اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود. ********************* صورتش را که دیدم جا خوردم. اندازه چند سال پیر شده بود. ساواکی ها ...
دیدم که جانم می رود روایتی از زندگی شهید مصطفی کاظم زاده
همرزم و همراه شهید از زمان اولین برخورد، حضور در چادر وحدت برای مقابله با گروه های منافقین و معترضین به جمهوری اسلامی، گرفتن رضایت خانواده و حضور در جبهه جنگ، اعزام به منطقه سومار و شهادت مصطفی... شرح این رفاقت آن قدر شیرین است که وقتی به لحظه ی جدایی آن دو می رسد، حمید می گوید: دیدم که جانم می رود. گزیده متن چه کار باید می کردم، اصلا چه کار می توانستم بکنم؟ مصطفی داشت می رفت ...
محمد در شهادت گوی سبقت را از پدرش ربود
اولین باری که حال و هوای رفتن به جبهه پیدا کرده بود 15 سال داشت، اما وقتی متوجه شد به خاطر سن کم و حضور پدرم در جبهه او را اعزام نمی کنند کلی گریه کرد. وقتی آن روز گریه هایش را دیدیم، من، پدر و مادرم همراه ایشان اشک ریختیم. پدرم اولین رزمنده خانه ما بود که بعد از مدت ها حضور در جبهه شیمیایی هم شد. محمد پیگیر این بود که هر طور شده به جبهه برود که در نهایت برای اولین بار در 25 مرداد 66 راهی جبهه شد و سه ماه در جبهه حضور داشت. ...
روستای کوچک میشاب با این همه شهید!
48 بود. سه سال از من کوچک تر بود، اما بیشتر از من و دیگر پسرعموها به جبهه رفته بود. حسین پاسدار هم بود و دائماً در منطقه رفت و آمد می کرد. یک بچه واقعاً مؤمن و مهربانی بود. زمان جنگ ما خانه مان را عوض کردیم و به محله دیگری رفتیم. حسین هر روز با موتورش به خانه ما می آمد و سرمی زد. دل مهربانش طاقت دوری نداشت. ایشان از آن رزمنده های پای کار جنگ بود و خدا هم مزدش را در آخرین ماه های دفاع مقدس داد و ...
به صورت مدیریت شده از فضای مجازی استفاده می کردم/از کلاس های خصوصی اصلاً استفاده نمی کردم/برنامه های ...
سالهای هشتم و نهم/ مقام سوم کشوری درالمپیاد آزمایشگاهی به صورت گروهی در سال دهم/ مقام اول استانی در مسابقات آماده هلال احمر به صورت گروهی در سال هشتم و دو مدال نقره و یک رتبه نخست در مرحله کشوری همین مسابقات/ مقام اول کشوری در رشته احکام در سال های 94،97 و 99/ مقام ممتاز مسابقات ریاضی کانگورو/ مقام چهارم کشوری در مسابقات فرهنگی هنری بخش شعر در سال دوازدهم/ و تعداد زیادی مقام های دیگر در رده های ...
حسن آمریکایی با موهای تافت زده چه کسی بود؟+ عکس
امام حسین (علیه السلام) اصفهان بود. حسن فرزند پنجم خانواده بود که در نجف اشرف به دنیا آمد؛ وقتی او دو ساله بود، در سال 1350 خانواده او را عراق بیرون کردند. محل موقت زندگی همه اخراجی های عراق در جیرفت بود که در چادر زندگی می کردند. مادرش می گوید که به قدری جمعیت زیاد بود که یک بار حسن را گم کردم و بعد از ساعتی در پشت بلندگو اعلام کردند که بچه ای با موهای طلایی پیدا شده، خانواده اش بیایند و او را تحویل ...
خاطرات قدیمی ترین بازمانده ژاندارم های اردکان
ژاندارمری اردکان به فرماندهی شهید سلیمان آزادی ، پاسگاه ژاندارمری ساغند و همچنین پاسگاه ژاندارمری رباط پشت بادام، در مسیر نظم و امنیت و آسایش مردم، عمرم را گذراندم. وی که سال 64 مقدمات بازنشستگی اش فرا می رسد برای دفاع از مرزهای کشور به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام می شود و سپس به دستور مقامات کشوری برای برقراری نظم و امنیت داخلی و مبارزه با قاچاقچیان فرماندهی پاسگاه انارک در منطقه حوض ...
ویژه نامه شهدای ورزشکار منتشر شد
که آیا این بچه هم پهلوان است و به ایشان توضیح می دهند که سعید هم از ورزشکاران باستانی است. اینطور که برای ما نقل شده امام ره هم زیر گوش او دعایی می خواند و این سعید چیزی می گوید . اوج افتخارات سعید سال های55 تا 57 بود. سعید که آن زمان 9 سال بیشتر نداشت، نامه ای به امام می نویسد و می گوید: من به خاطر کمک به شما و اعتراض به وضع موجود، ورزش خودم را ترک می کنم. نامه سعید 9 ساله در آن زمان و باتوجه به ...
غافلگیری تلخ دختر12 ساله شهید مدافع سلامت
به گزارش مشرق، هفته ای نیست که خبر شهادت یکی از مدافعان سلامت را نشنویم. اولین شهید مدافع سلامت نرگس خانعلی زاده بود؛ پرستار 23 ساله. چند روزی تصویرش در شبکه های اجتماعی دست به دست شد. غصه خوردیم. دلمان گرفت. آنها که مادر بودند دل به دل مادرش دادند و گریه کردند. جوان ترها حسرت خوردند به جوانی از دست رفته اش. اما این قصه تکرار شد. پرستار بعدی، دکتر بعدی... تا امروز که بعد از 8 ماه، عدد شهدای مدافع ...
از گران شدن تعرفه برق خانگی تا قطع کردن درختان پارک جنگلی چیتگر
...> الان دو روزه که تاکسی ها به مراکز معاینه فنی مراجعه می کنند ولی مراکز معاینه فنی اعلام می دارند که هماهنگی صورت نگرفته ومی بایست هزینه پرداخت نماید سلام وقت بخیر ما توبخش ذلقی شهرستان الیگودرز استان لرستان پارسال وام سیل زدگان گرفتیم که خونه بسازیم وخوردیم به گرانی قراربود هلال احمر 10 میلیون کمک کنه که به بعضی دادن بعضی ها هم ندادن وخونه هامون یک ساله نیمه تمام مونده وبنیاد مسکن روستایی ...
واکنش امام خمینی(ره) به شکست در برخی عملیات ها
با هجوم وحشیانه منافقین به کشور، گروهی از همین جوان ها به اسلام آباد آمدند. من آن زمان مسئولیت یک گروهان 100 نفره را بر عهده داشتم که 80 نفر از آن ها نماز نمی خواندند. می گفتند: با خود گفتیم که ما چقدر بی غیرت هستیم که در خانه بنشینیم و منافقین بخواهند شهر ما را تصرف کنند. همه این افراد بعد از اتمام جنگ و عملیات مرصاد، تاسف می خوردند که چرا زودتر به جبهه نیامده اند. این افراد در جنگ بودند و باید ...
نویسنده خوب همیشه تازه کار است
درباره آن حرف زده است. شما در سال 1382 برای اولین بار رمان نوجوان نوشتید، کتاب هزار و یک سال که انتشارات آفرینگان منتشرش کرده. تا قبل از آن شما را نویسنده بزرگسال می دانستند. چطور شد که سراغ رمان نوجوان رفتید؟ قصه و قصه گویی همیشه در خون هر کسی است. دلم می خواست که این حوزه را امتحان کنم که با کتاب راز -که تقریبا به فنا رفت - شروع شد. بعد موضوع این داستان به ذهنم آمد و دست به ...
توصیه شهید مدافع حرم به همکارانش در سپاه
...، جای خالی پدر را برای فرزندانم پر کن. از همه فامیلها، عمو، دایی، عمه، خاله، دامادها و خواهرزاده ها و برادرزاده ها و دیگر فامیلها طلب حلالیت دارم، اگر قصوری از این حقیر سر زده از همه شما طلب حلالیت دارم، امیداوارم مرا به بزرگی خودتان عفو بفرمائید. اما توصیه به همکارانم خدا را شاکرم که لباس سپاه را بر تن کردم و با بهترینها همکار بودم و لحظه ای از کار کردن در سپاه پشیمان ...
پیکر تکه تکه شده پسرم را از شلوارش شناختیم
از انقلاب عازم کربلا بودم. حسن گفت مادر! من هیچی سوغاتی نمی خواهم، اما ازت یک خواهش دارم. گفتم بفرما! گفت سلامم را به آقا امام حسین (ع) برسان و دعا کن شاه زودتر برود و امام زودتر برگردد. سال ها بعد شهادت برادرش علی اکبر انگیزه او را برای حضور در جبهه برانگیخت. ایشان به عنوان بسیجی اعزام شد؟ حسن هفتم آبان سال 64 با عضویت در بسیج و از طریق سپاه سرخه به منطقه جنوب اعزام شد. مدت 10 ...
علی موسی پور کشتی گیر محله توس: آرزو دارم آتش نشان شوم
طی کردم و بعد از 9 ماه توانستم با دستور پزشک و کمک مربیانم، تمرینات را از سر بگیرم. قرار بود برای مسابقه ای در شرق کشور اعزام شوم. در حال وزن کم کردن بودم و باید حدود 5 تا 6 کیلوگرم از وزنم کم می شد. آن قدر وزن کم کرده بودم که قوای بدنی ام را از دست دادم. مسابقه شروع شد و من ضعف بدنی داشتم و بدنم آمادگی لازم را نداشت. با وجود اینکه حالم خوب نبود، توانستم نفر اول شرق کشور شوم و افتخاری ...
فریسا و چهل فرسنگ زیردریا
محمدرضا محمدی تاش از همان دوران کودکی وقتی به آسمان نگاه می کرد، سودای پرواز در سر داشت. عاشق داستان های علمی تخیلی ژول ورن بود و با خواندن هر داستان غرق در رویای قهرمان قصه می شد. آرزو داشت به جای یکی از این قهرمانان داستان بود که در بی وزنی آسمان و دریا سجده شکر خدا را به جا می آورد. فریسا نیکومنش راد دختر پرتلاش و همسایه ما در محله بریانک برای رسیدن به همین آرزوهای دست نیافتنی و دور ...
آرزو دارم کتابم مزین به تقریظ رهبر انقلاب باشد/ ظاهری زنانه اما باطنی با شجاعت و غیرت مردانه
در آنجا حضور یابم، آن موقع هنوز برنامه خاصی برای اعزام نیرو به جبهه ها را نداشتند خصوصاً اعزام خانم ها را که اصلا نمی شد حرفش را زد، اولین چیزی که از من خواستند رضایتنامه والدین بود، چیزی که من نداشتم و تا آخر جنگ هم نتوانستم به دست بیاورم، مادرم اصلا راضی به حضور من در جبهه نبود لذا از روی ناچاری رضایت نامه ای را از طرف مادرم نوشتم و خودم پای برگه را امضا کردم و تحویل دادم و برگه اعزام برایم ص ...
تزریق امید به رگ های خشکیده آسیب های اجتماعی توسط مددکاران
خانواده ای چه وضعی می تواند داشته باشد. وقتی همه افراد یک خانواده اسیر مواد باشند، حتما پای خلاف هم در پیش است و خلاف هم که باشد، دنبالش زندان است و.... پدر چند سال به زندان افتاد و تمام. کودک بودم و نمی دانستم این بخورونمیری که می گویند از کجا می آید. خوشبختانه من تنها کسی بودم که هیچ وقت پای بساط آن ها ننشستم. داشتم برایتان تعریف می کردم که در خانه ای اجاره ای زندگی می کردیم که چند ماه اجاره عقب ...
100 جنازه از دل دریا بیرون کشیده ام
پیش میاد که گمشده ها رو پیدا کنُم . قصه پیرمرد و دریا از سال 61 شروع می شود. از همان موقع که هنوز شیپور جنگ ایران و عراق داغ بود: غواصی رو از توی جبهه شروع کردم، یه بار برج 10 بود. یه قایقی غرق شده بود و چند تا جنازه افتاده بود توی آب. هوا هم خیلی سرد بود. من ناخدای قایق بودم. زخمی ها رو آورده بودم. وقتی دیدم یه قایق غرق شده رفتم کمک. پریدم توی آب، 17 سالم بود اون موقع، تمام جنازه ها رو ...
فوت 2 نفر در حادثه آوار منطقه 17 تهران
شاهین فتحی مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان تهران دقایقی پیش در گفت وگو با خبرنگار فارس اظهار کرد: از صبح روز گذشته بر اثر گودبرداری نامناسب در محله فلاح منطقه 17 تهران حادثه ای مبنی بر ریزش ساختمانی و به داخل فضای گودبرداری جنبی آن گزارش شد. وی گفت: بلافاصله چهار تیم شامل، دو تیم سگ های زنده یاب از پایگاه امداد و نجات چیتگر، یک تیم واکنش سریع و یک تیم تخصصی نجات از آوار از هلال احمر ...
حاجی بقال شرمنده ام کرد
بیابان های اطراف مقر رفته بودم به خودم آمدم و متوجه شدم راه را گم کرده ام. از جایی مثل جاده ای خاکی سردرآورده بودم. نمی دانستم جاده را به کدام طرف بروم. ناامید سرجایم نشستم و انتظار آمدن وسیله نقلیه ای را کشیدم. در همین حین یک وانت نزدیک شد. رویش هم بلندگویی نصب شده بود. فهمیدم از این وانت های پشتیبانی جنگ است. سریع به طرفش دویدم و راننده هم که متوجه من شده بود، ترمز زد. به وانت رسیدم. راننده چفیه ...
ضرغامی: برای انتخابات 1400 آماده ام
اغراق و خوب تبیین کرد و دوم اینکه آسیب ها و موانع کار را برای اصلاح مشکلات مردم در آن حوزه به خوبی احصا کرد و سوم اینکه راه حل های مناسب و عملیاتی ارائه داد و من الان این کار را انجام می دهم. ضرغامی افزود: اگر خودم آمدم، اینها را اجرا می کنم ولی اگر خودم نیامدم و آرایش را طوری دیدم که آمدن من مفید به حال جبهه انقلاب نیست نمی آیم و این اطلاعات را در اختیار کاندیدای اصلح قرار می دهم. ...
بازداشت قاتل فراری کمتر از 8 ساعت در کهگیلویه و بویراحمد
جمعیت هلال احمر لرستان از گرفتاری یک تیم شش نفره شامل چهار مرد و دو زن در مسیر قله "سن بران" اشترانکوه خبر داد. صارم رضایی گفت: در پی دریافت تماس اضطراری مبنی بر صعود یک تیم شش نفره شامل چهار نفر مرد و دو نفر زن در مسیر قله سن بران اشترانکوه تیم امداد و نجات کوهستان ازنا سریعاً به محل اعزام شدند. وی افزود: تماس هایی از خانواده کوهنوردان از شهرستان بروجرد دریافت کرده ایم و بر این ...