سایر خبرها
قالیباف: سردار سلیمانی در همه شئونات زندگی مرد عمل بود
گرفت و می گفت این چه کاری است که کردی. من می گفتم تو در شهرداری نیستی و نمی دانی. در عین حال در جلسات متوالی بحث می کردیم که در برخی موارد کار را چطور انجام دهیم. قالیباف ادامه داد: شما گستردگی و تنوع قومیت ها در چند میلیون کیلومتر مربعی که باید حاج قاسم در خاورمیانه مدیریت می کرد را در نظر بگیرید او در عین حال از خانواده شهدای مدافع حرم غفلت نمی کرد. حتی یکبار یکی از دختران شهدای مدافع ...
روایت هولناک از قتل نوعروس اهل پارس آباد
غیرممکن بود. شوهر پری ناز اولین کسی بود که با اورژانس تماس گرفته بود. او در اولین اظهارات خود به ماموران پلیس و امدادگران اورژانس گفت: چند روزی بود که با پری ناز اختلاف پیدا کرده بودم. او به من شک کرده بود. امروز خانه پدرم و چندین پیام به همسرم دادم و از او خواستم در مورد مشکلمان حرف بزنیم اما او جواب نداد. به خانه که آمدم او را دیدم که خودش را حلق آویز کرده بود. در ...
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند/ بخش پایانی
داشتن راجع به این خبر صحبت می کردن. دوباره رفتم شبکه خبر و اخبار رو گوش کردم و دیدم که یه عکس بزرگ از سردار پشت سر مجریه و داره خبر رو می خونه، خلاصه چند ساعت همه خبرها رو گوش کردم و همچنان نمی خواستم باور کنم. رفتم همسرم رو بیدار کردم و خبر رو بهش گفتم. مادر همسرم خونه ما مهمون بود که باصدای تلویزیون بیدار شد و سه تایی مات و مبهوت تلوزیون رو نگاه می کردیم و نمی خواستیم باور کنیم. دیگه ...
مادر ساجده راوی زندگی دخترک 15 ساله اش شد
نداشته اند. روز دهم آذر بعد از اینکه دخترم را خاک کردند فهمیدم. آن روز از همه جا بی خبر با بهزیستی تماس گرفتم و گفتم با ساجده کار دارم. گفتند ساجده عمل جراحی داشته و در بیمارستان بستری است. گفتند به خواهرت زنگ بزن. همان وقت با خواهرم تماس گرفتم و فهمیدم از بهشت رضا(ع)برمی گردند. وقتی دخترم دفن شده بود خبردار شدم. فردای آن روزبه بهزیستی مراجعه کردم. هیچ کس خودش را نشان نداد. توسط نگهبان از حیاط ...
معرفی کتاب سرسختی؛ قدرت اشتیاق و پشتکار
طول چند روز برایش خواندم. پدرم در دَه سال گذشته با بیماری پارکینسون مبارزه می کرد و مطمئن نبودم چیز زیادی متوجه شده باشد؛ اما همچنان به نظر می رسید با اشتیاق گوش می دهد. وقتی خواندن کتاب تمام شد، به من نگاه کرد و بعد از مدتی که احساس می کردم ابدی است، سرش را تکان داد و لبخند زد. امید، یعنی انتظار دربرابر اینکه فردا روزِ بهتری خواهد بود. امید چیزی است که به هیچ مسئولیتی نیاز ندارد و فردی ...
مترجمان شهرک
یک ماه بعد، یک روز که خسته و کوفته و با کلی مشغله فکری از سر کار به خانه برمی گردد، زهرای چهار ساله به استقبال پدر می آید و با همان زبان کودکانه به او می گوید: بابا می توانم انگلیسی صحبت کنم! حسن آقا اعتنایی به حرف او نمی کند. به سردی جواب دخترش را می دهد و می گوید که مگر انگلیسی یاد گرفتن الکی است؟! اما چند دقیقه بعد زهرا را می بیند که در دنیا و حال و هوای کودکانه خودش مشغول بازی است ...
خاطره محسن هاشمی از سردار سلیمانی
ادامه محمد جلال مآب ، رئیس ستاد بازسازی عتبات با اشاره به اینکه مدت ها به فکر بودیم که برای مکتب شهید سلیمانی چه اقدامی می توانیم انجام دهیم، اظهار داشت: با بررسی مختلف و مشورت موضوع بین دوستداران سردار سلیمانی، به این جمع بندی رسیدیم که بنای یادبود حاج قاسم را در پایتخت جمهوری اسلامی ایران بنا کنیم و همه نسل ها به یاد سردار سلیمانی و آنچه ایشان برای دفاع انسانیت و مقابله با تروریست در منطقه ...
احساس می کرد کنار حاج قاسم به آرزویش می رسد
بیشتری را در کنار ما و خانواده بگذراند تازه ساعت 12 شب می خوابید ولی بازهم صبح ها همان ساعت پر انرژی از خواب بلند می شد و انگار نه انگار که او بعد از یک روز کاری پرمشغله فقط 2، 3 ساعت خوابیده است. وقتی من از این انرژی زیاد متعجب می شدم و از او سؤال می کردم، می گفت پس شما درباره سردار چه می گویید؟! ما از سردار جا می مانیم، این قدر که ایشان پرانرژی است. این انرژی واقعاً به آقاشهروز هم منتقل می شد. این ...
مادر طاهره، فقط مادر طاهره نیست
دادم و راه بردمش. دم کرده ها را بالا آورد، دستمال داغ کردم روی شکمش گذاشتم، ازش پرسیدم بچه توی شکمت تکان می خورد؟ گفت از وقتی گرمم گرفتی بله، قبلش حرکت نمی کرد. اول که آمدم شکمش یخ بود و فکر کردم بچه مرده است. دو قاشق روغن زرد به زور ریختم توی حلقش، گفت بالا می آورم گفتم عیب ندارد و به خوردش دادم. گرم شد و بچه ول شد، تا دماغ بچه را دیدم بیرون کشیدمش. بچه ای که آن قدر سخت شود و از صبح ...
ناگفته های ظریف از جلسات مشترک با سردار سلیمانی/ ماجرای عصبانیت سردار از وزیر خارجه درباره سوریه
قاسم شهید شده است. واقعا برای من و همسرم یک فاجعه بود. چون حاج قاسم در مقاطع مختلف، آن زمانی که مریض بودم و بعضی دلخوری ها را داشتم خانه ما آمده بود و همسرم رفتارشان را با من دیده بود. واقعا ما هر دو به هم ریختیم. وظیفه من این بود که کار را شروع کنم. همان زمان به دوستان در وزارت خارجه زنگ زدم و برای هفت و نیم صبح جلسه شورای معاونان بگذارید و هر کسی که هر جا هست خودش را برساند. از صبح به وزارت خارجه ...
ناگفته های قالیباف از سردار سلیمانی
به من می گفت تو در این کار وارد نیستی و این کار تخصصی است، هچنین یک وقت هایی هم ایشان وقتی در شهر در حال تردد بود به من زنگ می زد که این چه کاری است که در فلانجا انجام دادید، و من هم با خنده می گفتم این کار شهرداری است و شما وارد نیستی. اما فارغ از این شوخی ها به عنوان مثال در یک زمانی ما برای برنامه ریزی شهری درخصوص یک کاری به دعوت نخست وزیر عراق به بغداد رفتیم و قرار بود یک کاری را انجام دهیم ...
شهیدی که مخزن الاسرار حاج قاسم سلیمانی بود /زندگی نامه شهید حسین پورجعفری، از جنگ تحمیلی تا همراهی سردار ...
به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت سردار شهید حسین پورجعفری (جعفری نیا) عضو سپاه پاسداران و سپاه قدس و از جانبازان هشت سال دفاع مقدس، بیش از 40 سال تا پای شهادت همراه و همراز سردار سلیمانی گام برداشت و سرانجام نیز در کنار فرمانده خود بامداد جمعه 13 دی ماه 1398 در حمله تروریستی آمریکا در فرودگاه بغداد همراه با دیگر همراهان ایرانی و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی به ...
حاج قاسم پژوهشگری متواضع بود/ همیشه در خط مقدم نبرد حضور داشت
قاسم سوال کردم. پاسخ داد که حاج قاسم مرد دیندار و با تقوا و به شدت مراقبت آخرتش است. یک بار به فردی سو ظن پیدا کرده بود و بعد از اینکه عکس این موضوع برایش ثابت شد، فوراً عذر خواهی و طلب بخشش کرد. معذرت خواهی اش با التماس و خاضعانه بود. حاج قاسم آدمی است که نمی خواهد در ملاقاتش با خدا، ذمه کسی بر گردنش باشد و به شدت به این موضوع توجه دارد. در خانه یکی از توفیقات الهی بنده این ...
قالیباف: شخصیت حاج قاسم در جبهه شکل گرفت/ حاج قاسم واقعا عاشق مردم بود
شهید سلیمانی گفت: این ایام شهادت بزرگ مردی بود که در همه ابعاد افتخار آفرید که از همین جا به خانواده این شهید بزرگوار عرض تسلیت و تعزیت دارم. رییس مجلس شورای اسلامی در ادامه در پاسخ به سوال نخست مجری برنامه درباره شروع آشنایی وی با حاج قاسم سلیمانی که در دوران دفاع مقدس و عملیات بیت المقدس بود و اینکه سردار سلیمانی مرد کدام میدان بود، اظهار داشت: شهید سلیمانی ابعاد مختلفی در زندگی داشت و ...
روایت عشق؛ دعا از حرم برای حاج قاسم و ماجرای شهیدی که در بیابان گم شد
و از دعایی که برایش کرده است. خواهر شهید مدافع حرم محمدعلی حسینی و همسر شهید مدافع حرم محمدنبی محمدی : از دیدارم با شهید حاج قاسم سلیمانی می گویم بعد از شهادت همسرم سال 97 دیداری با ایشان در بیت الزهرای کرمان داشتم آنجا یک مشکلاتی داشتم که با ایشان در میان گذاشتم، حاج قاسم گفت الان اینجا مراسم هست انشاءالله از روی فرصت انجام می دهم. حاج قاسم دو روز بعد از دهه فاطمیه که تمام ...
حاج قاسم نمی خواست خانواده ما داغ دیگری ببیند!
شما آمده ای؟ گفتم اسلحه برادرانم بر زمین مانده بود به خاطر همین آمدم. ازمحل خدمتم سؤال کرد، وقتی متوجه شد که جزو نیرو های گردان رزمی نیستم فقط روبوسی کرد و گفت هوای والدینت را داشته باش. بعد از آن موفق شدم سه مرتبه دیگر در جبهه حضور داشته باشم. یک بار در عملیات والفجر 8 آزاد سازی فاو به عنوان تک تیرانداز گردان 412، یک بار هم به عنوان راننده جیپ فرماندهی واحد تخریب و در مرتبه آخر در گردان411 به ...
ماجرای درخواست مهم ظریف از رهبر انقلاب درباره سردار سلیمانی
.... وزیر امور خارجه در ادامه این گفت وگو درباره دیدارهای هفتگی اش با سپهبد شهید عنوان کرد: ما ابتدا که این گفت وگوها را شروع کردیم صبح های یکشنبه همدیگر را می دیدیم و بعد من از ایشان خواهش کردم چون سه شنبه جلسه ای در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه با اساتید دانشگاه داشتم از ایشان خواهش کردم که جلسه را روزهای سه شنبه بیندازم که دو روز دفتر مطالعات نروم. جلسه من با اساتید ...
مردم از حاج قاسم سلیمانی می گویند/ بخش دوم
بیشتر شده، همین! فهیمه؛ 34 ساله حسابدار، مشهد * شاگردم سر کلاس گفت بچه ها ما حق داریم ناراحت باشیم... صبح جمعه حدود ساعت 6 من خواب و بیدار بودم که خواهرم وارد اتاق شد و به اون یکی خواهرم گفت بدبخت شدیم سردار شهید شده بلافاصله نشستم و گفتم خجالت بکش این چه شوخیه که می کنی، خواهرم قسم خورد که راست میگه، بعد گفت بیا شبکه خبر رو نگاه کن؛ همه گریه می کردن حتی اون ...
از تمرکز بر فرهنگ عمومی تا پیگیری دیپلماسی رسانه ای
...، به عنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می کنیم. حقیقتاً شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم. حاج قاسم و شعر مولانا کمتر پیش آمده که یک نظامی ابیاتی از شاعران بزرگ ایران بخواند. قرائت شعر عرفانی مولوی از زبان سردار از انس او با شعر حکایت می کرد. در سوریه توفیق شد از نزدیک با سردارهمدانی آشنا شوم. بعداً متوجه شدم ایشان از ...
آیت الله جزایری از خاطرات و رفاقت خود با سردار سلیمانی و ابومهدی می گوید؛ ماجرای بوسه سردار بر پیشانی ...
اینکه حضرت عالی در آن موقع، مسئول ستاد اصلی کمک رسانی به سیل زدگان خوزستان بودید، خاطره ای از آن زمان در ذهن دارید!؟ بله. آن زمان سردار سلیمانی به همراه ابومهدی المهندس چند روزی را به خوزستان آمده و از نزدیک روند خدمت رسانی به مردم سیل زده را بررسی کردند. همان روز اول یا دوم حضورشان در خوزستان نیز، بعد از اذان مغرب و عشاء نزد ما آمده گزارشی از اقداماتی که می خواهند انجام دهند ...
شباهت های حاج قاسم به شهید رجایی و آیت الله هاشمی رفسنجانی
یشان سرش را از دوربین ها می دزد و پشت صندلی ها می برد. من دیدم این بنده خدا خیلی اذیت و آزار می شود. به منبری نگاه می کرد و سرش را پایین می انداخت و من اذیت شدم. گفت رجایی به این دوربین ها بگو از من فیلم نگیرند. من با دست به کسانی که فیلمبرداری می کردند اشاره کردم و آمدند؛ گفتم حاجی راضی نیست. لطفا بروید و فیلم نگیرید. آنها هم ادب کردند و رفتند. بعد راحت نشست و سرش را نمی دزدید. به ا ...
سحرگاه تلخی که دل آزادگان جهان را برای همیشه داغ دار کرد/قمی ها از خاطرات خود از لحظه شهادت حاج قاسم می ...
بیان کرد: سردار را باید مرد میدان ها و جبهه های مختلف بدانیم این سردار تنها به ایرانی ها تعلق ندارد چراکه او بعد از اشغال سوریه از سوی داعش و امریکا و کشورهای خائن منطقه جبهه مقاومت تشکیل داد، میدان نبرد او فراتر از یک مرز جغرافیایی بود هنوز با نخستین سالگرد شهادت او ابعاد دیگری از دفتر زندگانی او آشکارشده است من به عنوان یک پاکستانی مدیون رشادت های او هستم. سردارانی که فلسفه شهادتشان ...
تو تازه برای ما شروع شدی، سردار!/ ژنرال در سایه که بود؟
گفت کلیپ مان را ببر به سردار نشان بده و من رفتم. گوشی را گرفت توی دستش، پرسید چه کسانی آن را ساخته اند، دقیقاً کجا هستند؟ اصرار داشت همه بچه ها را ببیند بعد رو به همگی مان گفت: احسنت. نگاه پر مهرخودت و دوستت به کار جوانان جهادی در میانه سیل قاب شیرینی برای ما ساخت. اینجا ایران است؛ خلیج گواتر حرف خنده داری است که مدافع حرم باشی اما مدافع وطن نه! این قاب از تو باشد به یادگار ...
دایره پرداختن به قهرمانان ملی را تنگ کرده ایم/حرکت در میدان مین
برتافته نمی شود که درام نویس نگاه خود، پژوهش خود و آگاهی احتمالاً درست تر خود را بنویسد. کمااینکه درباره چهره هایی که طی چند سال اخیر با سوگ فراوان از دست دادیم چیز هایی شنیده می شود که در نگاه نظارت حاکم خیلی محلی از اعراب ندارد؛ به عنوان مثال علاقه مندی یکی از شهدای عالیقدر به موسیقی. وقتی من قصد دارم در نمایشنامه خود به این موضوع بپردازم نگاه نظارتی حاکم می گوید حتی اگر اینگونه هم بوده الان ...
عصبانیت سردار سلیمانی از حق ماموریتی که به او دادند /عکس انداختن دو جوان بدحجاب با سردار
فرماندهی قرارگاه را حاج آقا برای من زدند. توصیه حاج قاسم به آراستگی نیروهای نظامی شانزده سال به صورت مستقیم با حاج قاسم کار کردم. اولین کاری که در حوزه خدماتی و رفاهی در نیرو انجام داد آراستن فضای پادگان نیروی قدس بود. گفت: محوطه نیروی قدس از بیابان باید تبدیل به یک باغ شود. بعد از 4 سال وقتی از بالا به محوطه نیرو نگاه می کردی دیگر اثری از بیابان آن روز نبود. بعد از چند سال هم ...
سردار سلیمانی ؛ برند عزت ، شرف و مقاومت
زندگی ام بوده است. غلامی گفت: هر وقت به هدیه سردار سلیمانی نگاه می کنم، خاطره دیدار با او برایم زنده می شود و امیدوارم انتقام سختی از آمریکا بگیریم چرا که او سردار دل ها بود و در دل همه ما مردم ایران جا داشت، چون با اخلاص کار می کرد. وی افزود : من در دیدار با سردار سلیمانی به ایشان گفتم که می خواستم با این اقدام، گوشه کوچکی از کار و مسیرشان را ادامه دهم تا همه در کنار هم به ...
شهادت نگاشت هایی که به تیغ سانسور رفت!
میان به سوژه ای مهم تبدیل شد! او البته پیش تر هم در تکریم سردار گفته بود، اما پدرخواندگان روشنفکری، آن را به سکوت برگزار کرده بودند! نمی دانم خودِ دولت آبادی با این سخن موافق هست یا نه؟ اما چند خط سوگ نگاشت او برای سردار در آن روزها، یادآور حکایت همان توپچی است! داستان، اما به همین جا خاتمه نیافت، چه اینکه او در روز های بعد و در هجوم اردوگاه عرّ و بوق، ذره ای حاضر نشد که از گفته خود کوتاه بیاید و ...
خانه مردگان به کام معتادان
فاطمه سیرجانی | شهرآرانیوز؛ همه اتفاقات مهم زندگی شان همین جا رقم خورده است، همین جا به دنیا آمده اند، بزرگ شده اند، عاقد خطبه عقدشان را همین جا خوانده است و بعد سر خانه و زندگی شان رفته اند. سال های سال همین جا بوده اند. آبادانی اگر نبوده است، گرمای تنور و نان بوده است. برای من به عنوان گزارشگر حضور در اینجا از یک ساعت مشخص شروع شده و ادامه یافته است و تمام می شود، اما برای آن هایی که ...