جمله دختر حاج قاسم به همسر شهید مدافع حرم/خودم نوکر بچه هاتون هستم
سایر منابع:
سایر خبرها
عاشقانه های شهدا/ شرط سید عبدالله برای تقسیم اجر شهادت با همسرش
که نترس و ناراحت نباش؛ من به خانه و تو سر می زنم، حتی روزی که مریض بودم، خواب شهید را دیدم که به عیادتم آمده بود. فارس: از جبهه رفتن شهید حسینی بگویید؟ همسر شهید: حاج عبدالله به مدت بیش از 5 سال در جبهه بود؛ ابتدا به مدت 6 ماه در سوسنگرد بود و بعد از آن به کردستان اعزام شد. شهید فعال بود و پرکار؛ هر زمان که زخمی می شد، شب به خانه برمی گشت که من متوجه زخمی بودنش نشوم؛ شبی به خانه ...
هیچ اثری مانند شاهنامه زنان خردمند و ستوده ندارد
فردوسی زنان چه نقش هایی دارند؟ در شاهنامه فردوسی زنان به عنوان بخشی از جامعه ایرانی دارای نقش هایی چون مادر، همسر، دختر، کنیز و... داشته اند. در تبیین موقعیت زنان در خانواده، حکومت، سیاست، جنگ، نامزدی، انواع ازدواج ها، عشق، ارث، مالکیت کار، حقوق، حرمسرا، مرگ و عزاداری زن، مهریه، جهیزیه و حتی آرایش و پوشش زنان مباحث مشابه معتنابهی ذکر شده است. زنان از نوعی طهارت روح، جایگاه معنوی و حرمت ...
افتخار به هویت دخترانه و زنانه
در مورد فرزندانشان امانت دار خدا هستند. ما مالک بچه هایمان نیستیم، بنابراین نسخه ی خودمان را برای فرزندانمان نپیچیم. ما نسبت به خود و خانواده مان مسئولیم که جهنمی نشوند و رشد کنند. قطعاً این مسئولیت برای همه ی ما هست. فقط کافی است همان قدری که برای استعدادیابی پسرانمان وقت می گذاریم، دخترانمان را هم دخیل کنیم و استعدادهای زنانه ی آن ها را هم تقویت کنیم. استعدادهای خاص زنانه، مثل مفهوم زیبایی، زایش ...
ناگهان؛ دوستت دارم
سریال قصه های مجید، اثر ناصر چشم آذر عجین شده بود. ناگهان یاد اصفهان و روزگاری که در آن شهر زندگی کرده بودم افتادم. یکباره تمام وجودم پر شد از شادی. آن دو مرد از چه چیزی حرف می زدند؟ ویلیام فاکنر، دفعتا، با دیدن دختر بچه ای که در حال بالا رفتن از درختی است، جرقه ی خلق رمان خشم و هیاهو در ذهنش زده می شود. تصویر، انگیزه ی آفرینش می شود. سال ها پیش در کوی امام اصفهان خانه ی ...
همیار کودکان کار با لقمه عشق و دوستی
شود و بقیه مال خودم. می خواهم دوچرخه بخرم. عاشق دوچرخه هستم و تا الان یک میلیون جمع کرده ام . با هرکدام از بچه ها که حرف می زنی درکی از کودکی کردن ندارند. نیازهایشان را خودشان تامین می کنند و از طرفی نان آور خانه نیز هستند. درحالی که خیلی از کودکان توسط مادر و پدرشان به آرزوها و نیازمندی هایشان می رسند اما این کودکان باید برای داشتن علاقه مندی هایشان سخت کار کنند و دستشان در جیب خودشان ...
کودکان غایبان آمار کار
...؛ به این خاطر که ذهنیتشان دیگر از درس دور شده است و تمرکز ندارند. این ها را رضازاده می گوید که سال هاست از زیروبم مشکلات بچه های مدرسه اش که در حاشیه شهر واقع است، باخبر است. عزیزاحمد، هر روز بساط روسری پهن می کند جثه عزیزاحمد به بچه های هفت یا هشت ساله می خورد، اما دوازده ساله است. او هر روز از 8 صبح روسری های رنگی را کنار خودش مانند سفره ای، پهن و بازارگرمی می کند تا خانم ها ...
داریوش فرضیایی: می خواهم عمو پورنگ بچه ها بمانم
خطراتش را جدی بگیرند و گفت: من از مردم خواهش می کنم مواظب خودشان و خصوصاً فرزندانشان باشند؛ ماسک بزنند! من می بینم که برخی اهمیت نمی دهند و خبرهای بیماری و فوت شهروندانم را می شنوم درد می کشم، دلم می سوزد. پستی در صفحه مجازی ام گذاشتم که مردم را به پویش "من ماسک می زنم" دعوت کردم. فاصله گذاری اجتماعی را رعایت کنید، بچه ها موردخطر قرار می گیرند؛ تو رو خدا ماسک بزنید. شنیده ام بخش عمده ای از کادر درمانی دچار مشکلند، رعایت نکنیم و آنها بیمار شوند و خدایی ناکرده به "کرونا" مبتلا شوند چه کسانی می توانند از بیماران ما نگهداری کنند. واقعاً باید در کنار هم این بیماری را جدی بگیریم. ...
آرزوهای بزرگ نان آوران کوچک
. بیشتر بچه های این مدرسه بعد از کلاس هایشان به نحوی در چرخاندن چرخ زندگی مجبور به کارهای سنگین می شوند و گاه حتی دستان کوچک آنها یارای چرخاندن این چرخ روغن نخورده را ندارد. علی و رضا امیدوارند کرونا هر چه زودتر تمام شود و آنها بتوانند مثل قدیم چیزی بفروشند و شب ها دست خالی خانه نروند. شهرداری هنوز هم زباله ها را نبرده و کودکان هنوز با کیسه های بلندتر از قامتشان در میان این طلاهای کثیف می لولند و ...
نگاه جنسیتی به مدیریت ممنوع (قسمت اول )
تحصیلی تو دخالت داشته باشیم خیلی دشوار بود و معتقد بودم این خودخواهی است که اینطور در تعیین سرنوشت تحصیلی ام دخالت می کنند... به هر حال پذیرفتم که در تجربی ادامه دهم و اگر موفق نبودم بازگردم... اکنون پس از گذشت سال ها از آن تصمیم باید بگویم که خیلی خوشحالم. (خیلی اوقات اون غرورهای نوجوانی موجب می شود تصور کنیم که تحکم های خانواده نادرست و نابه جاست ولی اکنون متوجه هستم که به صلاح من ...
گزارش یک شاهد عینی/ زندگی زیر پوست شهر در کوره های آجر پزی
لر شد و زیرزمین رفت و بعد از چند دقیقه بالا اومد و گفت: نمیان بیرون و باهات حرف نمی زنن. بعد از این بود که آقای سخنگو قید ادامه بازدید رو زد و به سمت خودرو ها به راه افتادیم. در طول مسیر بازگشت با یکی از خانم هایی که از یک جمعیت خیریه بود و در کانکس مشغول به فعالیت بود هم صحبت شدم. +تو اون گودال چند نفر بودن؟ یه زن و مرد بودن؟ -یه زن بود و با یه مرد، ال ...
قاضی: من زلاتان فوتبال ایران هستم نه مارکوپولو
تیم است. من همان طور که گفتید چندین سال به جز امسال در کورس بهترین گلزنان لیگ قرار داشتم و حتی در زمان کی روش عملکردم آنقدر خوب بود که سرمربی سابق تیم ملی با حضور در یکی ازتمرینات به من گفت همچنان روی تو برای دعوت به تیم ملی حساب می کنم. با این حال من با تجربه چندین سال حضوردر لیگ برتر و بازی در تیم های بزرگ لیگ همیشه دنبال موفقیت تیم هستم، هرچند که وظیفه من گلزنی است و این طلسم به زودی شکسته ...
ناگفته های استاد دانشگاه صنعتی شریف از زندان آمریکا/ وکلای آمریکایی برای دفاع از استاد ایرانی چه یاد ...
زندان ها را هندل (مدیریت) می کنند. چند شرکت معروف هستند که زندان ها را رسیدگی می کنند. وی گفت: در نهایت پس از آزادی، در آپارتمانی با همسرم چند هفته را گذارندم. روی پا gps داشتم. کم کم محدوده حرکتی من را باز کردند. مثلا در تمام 2 سال و نیم، شب ها از 11 تا 6 و 7 صبح حتما باید در خانه می ماندم. به گفته وی، 4 بار پیشنهاد دادند که جرم را بپذیرم و مجازات کم شود. یک بار گفتند 2 تا ...
روایتی از یک شب حاج قاسم بین نیروی دشمن
هنوز داغ سردار سلیمانی بر دلش سنگینی می کند و می گوید، صبح روز شهادتش که تلویزیون تصاویرش را پخش می کرد با خودم گفتم چه اتفاقی افتاده و هر چه که گفتند حاج قاسم به شهادت رسیده اما باورم نشد. عباس افزون از همشهریان حاج قاسم و از همرزمانش در جبهه جنگ با صدام است، او که سه سال و چهارماه در جبهه بوده اکنون 75 سال سن دارد قبل از اینکه سوالی بپرسم به یاد خاطراتش با حاج قاسم افتاد، از بزرگی ...
راز جذابیت خانواده شاهرخ استخری در چیست؟ + بیوگرافی
ساز و فروش طلا و جواهر کار می کند . مصاحبه کوتاه با شاهرخ استخری: از یک رزومه شروع کنیم: - اولین کارم در عرصه ی بازیگری یک نقش کوچکی بود در تئاتر اسب های اقای محمد رحمانیان که سال 81-82 بازی کردم بعد یک دوره ی بازیگری هم دیدم زیر نظر خانم نصیرپور و اقای پیام دهکردی و اقای هدایت هاشمی که هم در دوره ی مقدماتی و هم در دوره ی پیشرفته شرکت کردم و 5 تا کار کوتاه هم بازی ...
تودهنی رزمندگان ایرانی به صدام با رمز یا ابوالفضل العباس
ندگان امشب می خواهید توی دهان صدام بزنید؛ همه بچه ها خوشحال بودند که برای عملیات انتخاب شدند. رزمندگان لشکر 10 حضرت سیدالشهداء (ع) پیش از آغاز عملیات کربلای یک بعد از محسن رضایی ، حاج صادق آهنگران پشت میکروفون قرار گرفت و نیم ساعتی هم با نوای وی رزمنده ها گریه کردند و سینه زدند. بعد از نوحه خوانی، گردان ها به خط شدند تا از دروازه قرآن عبور کنند. حاج علی فضلی کنار دروازه قرآن ...
پُست گذاشتن در فضای مجازی به چه قیمت؟/مطالبی که دل خانواده شهدا را می لرزاند
رو شدن دارن . چون نمی دونن قراره چه چیزی و ببینند، چون هر سری بچه های شهدا این چیزا رو میشنون تا یک مدت دلشوره دارن و افسرده اند. کاش مثل همون زمان شهدای دفاع مقدس بود که بدون این همه حاشیه صاف در خونه ی شهید و میزدند و خبر برگشتن شهیدشون و می دادند، نه اینکه هرکی از راه رسید یه جور بند دل آدم و پاره کنه و بره. مرگ یه بار شیونم یه بار! همسر شهید بلباسی در پستی دیگر می نویسد ...
رویای خانه دار شدن
.... مادرم زنم گفت در شهرستان حداقل سقفی هست و خودشان هم از دختر و نوه شان نگهداری می کنند. بعد رفتن خانمم با 40 تومن پول رهنی که داشتم یک واحد زیر همکف 30 متری اجاره کردم. واقعا خسته شده ام؛ من به خیال خودم ادبیات خوانده بودم که شاعر و نویسنده شوم، اما الان فقط یک مرد درهم شکسته ام که نه غروری نزد همسر و خانواده اش دارد و نه رویی برای دیدن ماهی یک بار همسرش. کاش زمان چند سال به عقب باز می گشت که ...
سلام هایی از جنس دلتنگی+عکس
روم که از لحظه ورود بیقراری می کند خود را دلشکسته و منتظر معرفی می کند و می گوید 2 سال است انتظار می کشم تا به پابوسی آقا بروم، امروز صبح خواب دیدم جلوی درب حرمم و اکنون با دیدن کاروان خدام آرامشی در وجودم تزریق شده است و حس و حال زیارت دارم. *جای خالی حاج قاسم، کلیددار حصار امنیت کشور آمنه السادات حسینی اشک می ریزد و می گوید بزرگترین آرزویم این لحظه فرج آقاست، با دیدن تصویر ...
پایِ درددل طیبه سیاوشی: تحمل توهین جنسی دشوار بود
. این مدت از ازدواج های اینچنینی که حتما به شما ارجاع می شد، موردی بود که تحت تأثیرتان قرار داده باشد؟ دختر یازده ساله ای با یک مرد پنجاه ساله ازدواج کرده بود و وقتی داستانش را شنیدم، خیلی گریه کردم. زن اول آن مرد گفته بود که آن بچه هر صبح می خواهد برگردد پیش مادرش. این درد است. در کدام گروه ها و طیف های مجلس بیشتر شاهد پیگیری مسایل زنان بودید؟ یکی از ...
مرگ پسر ایرانی در اقدام غیر انسانی پلیس ترکیه +عکس
و به عکس ها و اعلامیه پسرش که روی دیوار جا خوش کرده است، نگاه می کند. مادر و پدر کامران خیلی جوان اند. هیچ کدام هنوز به 40 سال نرسیده اند و کامران و برادر کوچکش، کامیار، حاصل زندگی مشترک آن ها بودند. عباس، پدر کامران، کارمند یکی از شرکت های تابعه شهرداری است و خانه شان را چند سال قبل پیش خرید کرده اند؛ خانه ای که شاید یکی از زیباترین آپارتمان های کوچه باشد و حالا هنوز بعد از 40 روز ...
2 شهید تازه تفحص شده خان طومان را بشناسید+تصاویر
انتحاری پر از مواد منفجره که به سمت فرماندهی می رفت، آمد. نفر بر توسط بچه های خودی زده شد. صدای انفجار این نفربر منطقه را می لرزاند. بعد از آن نیروهای مقاومت درگیر شده و در این درگیری ها شهید جمشیدی به شهادت رسید. علی جمشیدی در 17 اردیبهشت ماه سال 1395 در منطقه خان طومان به شهادت رسید اما پیکرش مفقود بود تا اینکه پس از گذشت چهار سال از شهادت، پیکر شهید طی عملیات تفحص در سوریه کشف و ...
دبستانی ها هم آلوده مافیای کنکور شدند
دوش بچه هایی که تمام دوران تحصیلشان نگران بودند که مبادا شرمنده خانواده شوند، سنگینی می کند و تازه نزدیک کنکور یادشان می آید به جای رشته پزشکی و امثال آن، چقدر به رشته هنر یا... تمایل دارند. یک آرزوی کودکانه و 12 سال تاوان این ها حرف هزاران دانش آموز مثل فاطمه است که در سن بچگی به اقتضای همان کودکی گفت می خواهم دکتر شوم و تا حالا که بیست و چند سن دارد، هنوز تاوان آرزوی لحظه ای ...
چرا توان بازی کردن پا به پای کودکان را نداریم؟
. سه بار! کودک اخم می کند و دوباره تقاضای بازی می کند. بابا! من الان غذا خورده ام، باید منتظر باشیم غذا هضم شود. چقدر طول می کشد غذا هضم شود. چهار ساعت بعد. چهار ساعت بعد بچه خوابیده است، چون نمی تواند تا دو نصف شب صبر کند که غذای تو هضم شود. اما واقعاً داستان هضم غذای تو موجه است؟ واقعاً نیاز است که دو بشقاب غذا بخوری و این همه سنگین شوی؟ پرخوری من ریشه در حفره های روانی من دارد. در درونم احساس ن ...
هما؛ عاشقانه ای در دل جنگ
... با سماجت پرسیدم: من خوابم نمی بره باشه فاطمه بغل تو، ولی باید بگی چی شد کمرت اینجوری شد؟ - به خاطر شنا کردن توی سد گتونده، اونم زیر تیغ آفتاب حالا شما برو دراز بکش و من و دخترم را تنها بزار می دانستم محسن شنا کردن بلد نیست ولی دیگر چیزی نگفتم و رفتم تا خلوت دختر و پدری به هم نریزد. ادامه داستان را در کتاب هما بخوانید که در سال 1399 با شمارگان یک هزار و 250 ...
جلودار خط ایستادگی | شرح زندگی و شهادت محمد سروش که نام ونشان چندانی از او در شهر نیست
! تو رو خدا نرو که مثل بابام نشی و برنگردی. زندگی با برادرشوهرش و روز ورود به خانه ای را که هشت بچه قدونیم قد حضور داشتند، به خاطر دارد. رنج و سختی کم نکشید و زخم زبان از مردم زیاد شنید، اما آن بچه ها و دختر مشترکشان را مانند مادری دلسوز حمایت کرد و همه را به خانه بخت فرستاد. گوش شنوای دلتنگی ها بعد از این همه سال هنوز وقتی در مشکلات گرفتار یا از مسئله ای دلتنگ می شوم، می روم سر مزار ...
چند سکانس خاطره از جبهه/ ماجرای نارنجکی که حریف 25 تانک شد
نگهبان پست من بودم که بعد نماز صبح دوباره همان خانم لبنانی آمد اما این بار با چند مرد که یک وانت سیب زمینی آورده بودند، اصرار داشتند که سیب زمینی ها را در انبار ما خالی کنند. خلاصه پس از بررسی متوجه شدیم خدا به حرمت و برکت صلوات و دعای از سر اخلاص پاسدارها فرزندشان را شفا داده، این خانم هم مزرعه سیب زمینی داشت و این ها را برای ما هدیه آورده بود. می خواهم بگویم دیدگاه مردم لبنان ...
روایتی تلخ از سرگذشت پدری که مواد مخدر را انتخاب کرد
، که ناگهان صدای گریه دختر و پسر نوجوانی را از وسط راهروی کلانتری شنیدم. دختر با صدای غم آلودی مدام میگفت، کاش مادرم در اثر یک حادثه جانش را از دست داده بود تا اینکه به دست پدر معتادم کشته شود. با شنیدن کلمه اعتیاد پدر،بلافاصله به راهرو کلانتری آمدم. مینا و مهرداد، دختر و پسر نوجوان با راهنمایی یکی از افسران قضایی به اتاق مشاوره کلانتری آمدند، من هم از روی صندلی خود بلند شده و ...
ماجرای روضه خوانی که بدنش در قبر محو شد!/ عکس
این طلبه جسارت کرد و گفت آقا تو درس نمی گویی، تو روضه می خوانی. ایشان با یک بغض و گریه ای فرمودند که من آمدم در حوزه که روضه خوان شوم؛ و سه مرتبه فرمودند ای کاش من یک روضه خوان بودم. مرحوم ملاحسین مولوی را دفن کردند. سالیان سال گذشت. بعد خواستند برادر یا برادرزاده شان را روی قبر ایشان دفن کنند، لحد شکست و رفتند پایین. دیدند قبر خالی است! فیلم این ماجرا موجود است و از صداوسیمای قم پخش شده ...
گفت و گو با یادگار شهید شهریاری
... از سال 72 تا اوائل دهه ی هشتاد در جلسات فنون و قرائات مرکزی قم تحت نظر اساتید وقت قرآنی آقایان حجه الاسلام شهیدی، حجه الاسلام حاج خضر، شمس، علیزاده و رنجبر دوره های لازم را دیدم. در مجلس ابتدا در اداره کل روابط عمومی و بعد به عنوان مسوول ضوابط تدوین قوانین در معاونت قوانین تا اوایل آذر 97 مشغول به خدمت بودم و بنا به پاره ای از مشکلات و علاقه ی شخصی و توسل به ذیل دامن کریمه اهل بیت ...