سایر خبرها
رضا ناجی: با روحیه بالا سرطان را شکست دادم
... این بازیگر برنده خرس نقره ای از جشنواره برلین همچنین بیان کرد: بعضی از تهیه کنندگان خوش قول هستند و به محض تمام شدن کار به وعده های خود عمل کرده و دستمزدها را به موقع پرداخت می کنند، اما بعضی متاسفانه سر قول و قرارداد خود نیستند. چهار سال پیش در سریال دیوار به دیوار بازی داشتم، اما هنوز تهیه کننده دستمزدم را به من نداده است. ناجی خاطرنشان کرد: در طی مدت بیماری بسیاری از دوستان و همکارانم به من سر زدند و احوالی پرسیدند و از همه آن ها سپاسگزارم. همیشه از خدا می خواهم شر این ویروس از سر همه ما کم کند و به روزهای عادی و بهتری برگردیم. 5858 کد خبر 1538770 ...
ماجرای پازل مرگ در یکی از بوستان های مشهد
15 ساله را در آغوش گرفت. دختر ترسیده بود. به ما گفت برایش اسنپ بگیریم تا به خانه برود چون گوشی تلفنش خراب بود! وقتی منتظر اسنپ بودیم ناگهان این آقا (اشاره به متهم ردیف اول) با اسلحه وارد پارک شد، من با دیدن سلاح ترسیدم و به نگهبانی اطلاع دادم. وقتی نیروهای پلیس هم به محل آمدند با آن ها همکاری کردم! حسین (یکی دیگر از متهمان) نیز وقتی با اشاره مقام قضایی در برابر دوربین قوه قضاییه ایستاد ...
شلیک مرگبار در پارک بسیج مشهد
را در آغوش گرفت. دختر ترسیده بود. به ما گفت برایش اسنپ بگیریم تا به خانه برود چون گوشی تلفنش خراب بود! وقتی منتظر اسنپ بودیم ناگهان این آقا (اشاره به متهم ردیف اول) با اسلحه وارد پارک شد، من با دیدن سلاح ترسیدم و به نگهبانی اطلاع دادم. وقتی نیروهای پلیس هم به محل آمدند با آن ها همکاری کردم! حسین (یکی دیگر از متهمان) نیز وقتی با اشاره مقام قضایی در برابر دوربین قوه قضاییه ...
بازداشت داماد رسوایی به بار آورد / خدا به داد راحله رسید
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ،با آن که چند بار به جرم خرده فروشی مواد مخدر دستگیر شدم و 2 سال از عمرم را پشت میله های زندان گذراندم، اما باز هم برای تامین هزینه های اعتیادم این کار را ادامه می دادم تا این که چند روز قبل قصد داشتم از چنگ ماموران فرار کنم که ناگهان شلیک های گلوله ... جوان 31 ساله ای که در عملیات طرح ارتقای امنیت اجتماعی و به اتهام فروش مواد مخدر دستگیر شده ...
سفارش لحظه آخری شهید به پسرش + عکس
.... مهدی به هر بهانه ای دوست هایش را جمع می کرد و مهمانی می داد. توی مهمانی ها هم سنگ تمام می گذاشت. هر دو سه ماه یکبار زنگ می زد به آقام تا گوسفندی از عشایر اندیمشک برایش بخرد. بعد هم دوست هایش را با خانواده دعوت می کرد تا برای تفریح بروند بیرون و معمولاً کباب درست می کرد. هر کاری می کرد تا به اطرافیانش خوش بگذرد. هوای همه را هم داشت. مهدی خانه ای نقلی داشت توی منطقۀ فاز2 ...
فوت و فن تازه و سالم نگه داشتن آبلیموی طبیعی
را بگیرید. سپس ظروفی که برای نگهداری از آبلیمو در نظر گرفته اید باید تمیز و استریل باشد تا بتوانید آبلیمو طبیعی را تا ماه ها در خانه سالم نگه دارید و استفاده کنید. برای نگهداری آب لیمو به این نکات توجه نمایید: آب لیمو را در شیشه های درب دار بریزید آب لیموی تازه را که گرفته اید را باید در شیشه های درب دار ریخته و نگه داری کنید. این شیشه ها را قبل از ریختن آب لیمو ...
مرگ لو دهنده فیلم عشق بازی زهرا امیر ابراهیمی با دوست پسرش ! / ناگفته ها
دو سال گذشته شروع به افشاگری کرد. در سال 1385 پس از لو رفتن و پخش فیلم جنجالی از روابط جنسی و خصوصی با دوست پسرش برای همیشه از ایران رفت. وقتی این فیلم که هم آغوشی او و دوست پسرش را نشان می داد منکر شد و آن را تهمت دانست و تنها به شباهت دختر در فیلم به خودش اشاره کرد. آذر ماه 1398 در حالی 12 سال از ماجرای لو رفتن فیلم می گذشت نسبت مجید بهرامی افشاگری کرد. فیلم لو رفته از کامپیوتر زهرا امیر ...
گفت وگو با رضا علامه زاده، جانباز دفاع مقدس و جهادگر بدون مرز امروز رزمنده و جانباز دیروز و جهادگر خیر ...
روال وارد مقطع راهنمایی شدم. کلاس سوم راهنمایی را که تمام کردم، وارد اولین مرحله جنگ شدیم. تقریبا مهرماه اول دبیرستان بودم که عازم جبهه های جنگ شدم و در تیپ فاطمه الزهرا جبهه های جنوب، دشت عباس ثبت نام کردم و سه ماه آنجا بودم. البته پرونده ای هم آن موقع تشکیل نداده بودم، چون اصلا آن زمان دوران جنگ و انقلاب کسی به فکر این چیزها نبود. سال 61 برگشتم و بعد از یک ماه استراحت، بلافاصله با دو ...
گریه های قاتل بالای سر مقتول
خانه را باز نکرد و در نهایت با کلید یدکی که داشتم در خانه را باز کردم و وارد خانه شدم. پدر زنم گریه می کرد موضوع را از او سؤال کردم که گفت پرستار خانه اش را در پشت بام به قتل رسانده است. هر دو باهم به پشت بام رفتیم و با دیدن جسد خونین بهمن موضوع را به مأموران پلیس خبر دادم. قصد قتل نداشتم تیم جنایی در گام بعدی از قاتل تحقیق کردند وی در توضیح ماجرا به مأموران پلیس گفت دو سال است که بهمن ...
دانلود کتاب خرده عادتها از استفان گایز
نداشتم . فقط یک شنای سوئدی کافی بود . این کار، مخالف درستی برای تمرین کوه اورست بود . به این ایده بسیار خندیدم . چقدر تاثرآور! یک شنای سوئدی هیچ فایده ای ندارد. باید تلاش بیشتری انجام دهم اما هر بار که به برنامه اول خودم برمی گشتم ، قادر به انجام آن نبودم . بعد از این که از شکست خوردن برای انجام تمرین 30 دقیقه ای خسته شدم با خودم فکر کردم ، حالا هرچی من یک شنا را انجام میدم . به سمت زمین ...
نفسش تنگ می شد اما خسته نمی شد!
طور نبودم و اصلا فکر نمی کردم یک روز با یک جانباز ازدواج کنم. ولی بعد که صحبت کردیم مهر ایشان به دل من افتاد و دیگر به مشکلات فکر نکردم و هیچگاه هم از انتخابم ناراضی نبودم. پدر و برادرهایم اصلا راضی نبودند. سه تا از خواهرهایم ایران نیستند و از نظر مالی هم وضعیت خیلی خوبی دارند. پدرم می گفت تو 19 سال داری و اصلا نمی توانی از او مراقبت کنی. چون همسرم ضایعه نخاعی 70 درصد و روی ویلچر بود. ولی ...
زنان ناآگاه غرق در سراب اعتیاد/ دود سفیدی که ارمغان آن روسیاهی است
داشتند و به ما کمک می کردند به همین دلیل در رفاه بودم و به همسرم که جانباز با درصد کم بود و حقوق پایینی می گرفت چیزی نمی گفتم. زهرا اضافه می کند: آن موقع دو فرزند داشتم و خانواده ام مدام به من می گفتند نگذار شوهرت در خانه مواد بکشد، اما من گوش به حرفشان نمی دادم؛ بعدها مریض شدم و همسرم نیز مصرف تریاک را کنار گذاشت و شروع به مصرف هروئین کرد. وی عنوان می کند: مسئولیت زندگی بر دوش ...
پدر شهید: فرزندانم شناسنامه ندارند! + عکس
گروه جهاد و مقاومت مشرق - همین چند روز پیش، زیر تیغ آفتاب ظهرگاهی تابستان، روبروی دانشگاه آزاد شهر پیشوا ایستاده بودیم که مردی میان سال با قامتی متوسط و نگاهی که برقش از پشت عینک قابل تشخیص بود، ما را از گرمازدگی نجات داد و به خنکای خانه اش در خیابان بالایی برد. حاج خدابخش حیدری، پدر شهید مدافع حرم فاطمیون، عباس حیدری، همراه با همسرش (مادر شهید) بدون فوت وقت، روی مبل های راحتی و ساده ...
پدر شهید: فرزندانم شناسنامه ندارند!
... **: دخترتان که معلم بودند همچنان در افغانستان هستند؟ پدر شهید: نه، آمدند ایران. مادر شهید: دخترم بعد از یک سال که زنگ زدم، گفت مامان ما در افغانستان امنیت نداریم، چون وقتی صحبت می شود یکی به من می گوید که داداش تو در سوریه شهید شده، یکی می گوید فلان و بهمان... ما می ترسیم... خلاصه بچه ها را بعد از یک سال آوردیم. تشییع پیکر شهید عباس حیدری پدر ...
همسفره با زنبور عسل
می کردم و به علاقه مندان این رشته آموزش می دادم. ضمن اینکه کارم را با همان دو کندویی که از دانشگاه خریده بودم شروع کردم و با پشتوانه همسرم در همان سال های اولیه، یک شرکت در زمینه تجهیزات و محصولات راه اندازی کردیم و در کنار همه این ها در مقطع کارشناسی دانشگاه اصفهان قبول شدم و مدرک لیسانس را هم گرفتم. بزرگترین خصلت وجودی این زن خودباوری است؛ درست چیزی که در وجود مریم های سرزمین مان نقش ...
فیلم سینمایی گاو زندگی هنری ام را تغییر داد اما حسادت نگذاشت که بازیگر جهانی شوم
چه کاری سراغ من آمده اند با حضور ذهن و آمادگی بیشتری تست دادم و قبول شدم. شروع کارتان در یک پروژه سینمایی و خارج از فضای تئاتر چگونه بود؟ آیا خاطره ای از پشت صحنه و سر صحنه آن دارید؟ فیلم گاو اگرچه مربوط به سال های خیلی دور است اما خاطرات بسیاری از آن در ذهنم دارم. دو روز بعد از تست، ما را با مینی بوس به قزوین، 25 کیلومتری محل لوکیشن بردند. وقتی قرار بود تست گریم بدهیم نصرت ...
کارشناسان سلامت هشدار می دهند تشدید موج پنجم با تاخیر در درمان
کلیه هستند. یعنی حتی وجود سنگ و یا عفونت و نارسایی خودش را با این علائم نشان می دهد و سریع با آزمایش مشکل مشخص خواهد شد. بنابراین اگر این موارد را مشاهده کردند که حتما مراجعه کنند و اگر نداشتند چکاپ های دوره ای سالیانه و شش ماه یکبار را انجام دهند. او با اشاره به اینکه مثلا سرطان پروستات تا زمانی که پیشرفته شود هیچ علامتی ندارد، تصریح کرد: اما حتی سال ها قبل از بروز آن با یک آزمایش خون و تست پی ...
انتقام جنسی در جنگ هزاره جات ؛ چشم دید یک خبرنگار از مناطق تحت کنترل طالبان
خانه ولسوال را نشان دهم! سپس وارد خانه ولسوال شد و گفت که صندوق لباس های خانم ولسوال را به وی نشان دهم! طالبان برای اینکه بدانند در خانه های مردم چند دختر و زن جوان زندگی می کند، ابتدا لباسهای آنان را پیدا می کنند و تلاش می کنند تا بدانند که چند زن و دختر جوان در آن خانه زندگی می کند! صبح روز بعد از ورود طالبان، ملایی که سالها همسایه شان بود و سالها در سیغان زندگی کرده بود، در مسجد ...
پای حرف های نخستین رئیس حوزه هنری اصفهان
البته بعد از حدود هشت ماه از انتخاب من به عنوان مسئول حوزه هنری، آن ساختمان را نیز برای استفاده مناسب سازی کردیم. دفتر جشنواره کجا بود؟ ساختمان جشنواره در ابتدای چهارباغ بالا جنب هتل کوثر قرار داشت. خانه هنرمندان چگونه شکل گرفت؟ آن زمان آقای عظیمیان شهردار اصفهان بودند و ایشان با توجه به سوابق حوزه هنری و شناختی که از من داشتند، اعتماد کردند و این ساختمان ...
دیدگاه شهید عبدالله زاده برای تربیت فرزند/ توصیه شهید برای رفع دلتنگی خانواده اش
همسرم نزد رهبر معظم انقلاب اسلامی رفته بود از ایشان خواسته بود تا برای فرزند دخترمان نامی انتخاب کنند و ایشان هم نام مهدیه را انتخاب کردند. فرزند سوممان (عباس) هم که به دنیا آمد، دو ماه مهر و آبان سال 1396 را در سوریه زندگی کردیم. همسرم یک روز از سر کار خندان آمد. علت را که جویا شدم، گفت خوابی دیدم که خدا به ما فرزند سوم داده است. در بیمارستان گفته اند فرزند شما پسر است. به ...
اخبار مهم فرهنگ و هنر برنا
بازیگری نمی تواند کارکرد چندانی داشته باشد. مسابقه استعدادیابی برادران پورناظری تهمورس پورناظری و سهراب پورناظری پروژه جایزه موسیقی جم را پس از گذشت سه ماه از پیش تولید آن کلید زدند. محورهای مهم پیام رهبری به حج در کنکاش پیام حج امسال با تاکید بر مصایب و مسایل افغانستان، یمن، لبنان و فلسطین صادر شد. مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما: نیمروز ...
صدای ما شنیده نشد!
/ مائده مطهری زاده نان در مازندران بعد از گذشت حدود یک سال با افزایش قیمت 30 درصدی مواجه شد. افزایش قیمت نان هر بار در حالی اتفاق می افتد که کیفیت نان همواره شیب نزولی را طی کرده و موجبات نارضایتی شهروندان را فراهم آورده است. ثبات قیمت نان از سال 93 تا 98 باعث شد که در اواسط سال 98 نانوایان خواستار افزایش قیمت نان شوند و بالاخره مجوز افزایش قیمت نان صادر و در آبان ماه آن سال ...
مهدی اخوان بهابادی کیست؟
فناوری اطلاعات در زمان وزارت رضا تقی پور بعنوان وزیر ارتباطات در دولت احمدی نژاد منصوب شد. در دی ماه همان سال به سرپرستی مرکز تحقیقات مخابرات ایران که بزرگ ترین مرکز تحقیقاتی ایران است و سپس در اردیبهشت ماه 89 به قائم مقامی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در فناوری و امور بین الملل منصوب شد. او در سال 1390 در حکمی که از سوی مقام معظم رهبری به عنوان یکی از اعضای شورای عالی فضای مجازی منصوب شد. ...
شهادت ضرغام با 6 گلوله در بی آبی خوزستان / ضجه های دردناک علی کوچولو در دوری از پدر+ عکس
... عموی رستگار از بیماری برادرش هم گفت. بیماری ای که 40 سال است گریبانگیر پدر ضرغام و مهرداد است. برادرم 40 سالی است که مشکلات معده و اعصاب دارد. به پزشکان زیادی مراجعه کرده، به شیراز و اهواز رفته، اما فایده ای نداشته است. او هم 28 ماه در لشکر 92 در زمان جنگ خدمت کرد. همین امر باعث شد تا پسرانش راه پدر را ادامه دادند. خواستند به کشور و میهن شان خدمت کنند. برادرم پیش از شهادت ضرغام دچار بیماری ...
روایت معصومه آباد از نظر سردار سلیمانی درباره کتاب من زنده ام
6 ماه من هم به آنجا رفتم. فعالیت اجتماعی داشتم، برای من سخت بود که آنجا خانه نشینی کنم. آنجا بورس گرفتم که ادامه تحصیل دهم، کارنامه ارزی یکی دو سال گذشت و برای من نمی آمد و می گفتند بورس شما لغو شده و بورسیه دانشگاه بقیة الله لغو شده است. چند بار آمدم و رفتم و دیدم فایده ای ندارد، بورس خارجم را به بورس داخل تبدیل کردم. داخل آمدم و آزمون دکترا دادم و آزمون را قبول شدم که رشته باروری در دانشگاه ...
سرانجام اسیری که صدام هم نتوانست تغییرش دهد
می رسد و جنازه او را در قبرستان الکخ مابین دو شهر سامرا و کاظمین دفن کرده اند. بعد 16 سال جنازه محمدرضا صحیح و سالم است یک روز اخبار اعلام کرد 570 شهید را به میهن بازگرداندند، به خودم گفتم یعنی می شود بچه من هم جزو اینها باشد. با پسر برادرم تماس گرفتم و گفتم: ببینید محمدرضا بین این شهدا هست یا نه؟ او هم گفت: اگر شهدا را بیاورند خبر می دهند. گوشی را گذاشتم دیدم زنگ خانه به ...
سه داستان عجیب که باور نمی کنید واقعی باشند (قسمت دوم)
؛ اما میچ پس از چند ماه توانست خود را در قلب کایلا جا کند و دل او را ببرد. پس از فارغ التحصیلی، هردو تصمیم گرفتند در لویسینا بمانند و با هم زندگی کنند. هردو شغل پیدا کردند و سرکار می رفتند. دو سال بعد، این زوج تصمیم به ازدواج گرفتند و پس از مدتی کایلا باردار شد. چند ماه بعد، میچ در شغل خود به موفقیت بزرگی رسید و توانست درآمد زیادی کسب کند و بنابراین، کایلا که باردار بود تصمیم گرفت مدتی در خانه بماند ...
معصومه آباد: رئیسی کار بسیار سختی در پیش دارد امیدواریم امید مردم را شکوفا کند
جا ماشین های هلال احمر به سمت خوزستان و آبادان می رفت. در مسیر که می رفتیم یک تعدادی از سربازان عراقی کنار جاده زیر لوله های نفت در قسمت خاکی دراز کشیده بودند، چون در آبادان و شهر ما بود، 15 کیلومتری آبادان را به یاد دارم، جاده ماهشهر به آبادان بود. از 15 کیلومتری آبادان که جلوتر رفتیم، داشتم می گفتم خدا آنها را خیر در این هوای گرم- مهر 59 بود و 23 روز از جنگ گذشته بود - زیر لوله های نفت دراز کشیده ان ...