سایر منابع:
سایر خبرها
ذوق و شوق عجیبی بین جوانان وجود داشت تا بتوانند خودشان را به جبهه برسانند
اصفهان (پانا) - یکی از آزادگان دفاع مقدس گفت ذوق و شوق عجیبی در بین جوانان سال های دفاع مقدس ایجاد شده بود تا بتوانند خودشان را به جبهه برسانند. سید عباس شیرانی، یکی از آزادگان دفاع مقدس در گفت وگو با پانا گفت: امسال روز بازگشت اسرا مصادف شده با دوره اسارت اهل بیت و این موضوع تقارن جالبی به وجود آورده است. وی اظهار کرد: اسارت بسیار سخت و مانند دنیای تاریک بدون برنامه ریزی ...
مادر سرباز عراقی خطاب به پسرش: شیرم حرامت باد اگر به اسرای ایرانی آسیب بزنی
به سخن نگشود و از آبان ماه 1359 تا 4 شهریور 1369 در اسارت ماند. به مناسبت سی و سومین سالروز بازگشت آزادگان به ایران اسلامی روایتی از این آزاده دفاع مقدس را در ادامه می خوانیم. آغاز اسارت در نخستین روز های جنگ پدرم آیت الله عبدالستار اسلامی، امام جماعت مسجد صاحب الزمان (عج) آبادان بودند. بعد از آغاز جنگ تحمیلی پدرم شب ها ساعت یک، من را بیدار می کرد تا سر پُست ...
در اسارت، برزخ نزدیک تر از آزادی بود
تحصیلات عالیه داشتند هم در آنجا ساکن شده بودند من رابط پسران و همسرم رابط خانم ها شد. بیش از یک سال توانستم یک خانه اجاره کنم، مدتی بعد جنگ آغاز شد من برای پشتیبانی از رزمندگان به پشت جبهه رفتم و در یکی از روز های سال 1360 در منطقه بازی دراز از ناحیه سر، گلو و بازو مجروح و برای درمان به اصفهان و تهران منتقل شدم مدتی بعد که حالم بهبود یافت، جنگ شدت گرفت با همسرم که دارای اخلاص بود به توافق ...
خانواده ام با تصور شهادتم تا یک سال برایم مزار ایجاد کرده بودند
به گزارش حوزه ایثار و شهادت پایگاه خبری_تحلیلی صبح قزوین؛ فرج الله فصیحی رامندی در6 فروردین سال 39 در شهر دانسفهان از توابع شهرستان بوئین زهرا چشم به جهان گشود و 6 سال و 6 ماه از عمر خود را در اسارت نیروهای عراقی سپری کرد. آزادگان،وارث شهیدان هستند و با استواری ایستاده اند و ماندگار شدند تا ادامه دهنده راه شهیدان باشن ...
شنیدن رحلت امام خمینی(ع) تلخ ترین خاطره دوران اسارت بود
. در مورد نحوه اسارت خود بگوئید؟ حدود دو ماه در آموزش در جبهه بودم که عملیات بیت المقدس آزاد سازی خرمشهر آغاز شد، بنده در تیپ هفت ولیعصر (ع) دزفول گردان سلمان به فرماندهی شهید اکبر منصوری شرکت نموده ودر تاریخ 1361/2/17 مرحله دوم عملیات محلی به نام ایستگاه حسینه سمت راست شلمچه از ناحیه سر وپا هایم زخمی شده بعد از حدود دو ساعت به دست نیرو های بعثی اسیر شدم. در چه سالی به وطن ...
روایت حبیب از اسارت تا خون بهایی که پرداخت شد
پیاپی یکی از اسرای معلول و مجروح از ناحیه پا چندین بار توسط سربازان عراقی با کابل کتک می خورد تا جایی که از حال می رفت بعد جسمش را همچون جنازه وسط اسرا رها می کردند، روز سوم همه اعتراض کردند و همین باعث شد تا فضای شورش ایجاد شود تا جایی که سربازان عراقی از بالای پشت بام ضمن کار گذاشتن تیربار همه را به رگبار ببندند که موجب شهادت دو تن و مجروحیت 17 نفر شدند. روزها می گذشت و حبیب الله در ...
فاتحه وسط فوتبال تا فرو بردن سر اسرا در فاضلاب
. قرائت فاتحه برای امام راحل در زمین فوتبال به دنبال سوژه دوم بودم که بازهم بنیاد شهید یکی دیگر از رزمندگان را معرفی کرد و ما نیز به گفتگو نشستیم و او خود را معرفی کرد: اکبر احمدی سربست هستم که در چهارم تیرماه 1367 در جزیره مجنون به اسارت دشمن بعثی در آمدم و 2 سال و 2 ماه در اسارت بودم و حدود 2 ماه در جبهه بودم به عنوان سرباز در 19 سالگی که بعد اسیر شدم. جزیره مجنون چون خاک ...
از دروغ بریدن گوش اسرا توسط ایرانیان تا زیارت امام رضا (ع)
شرکت کردید؟ چه مدتی در میدان جنگ بودید؟ الحسینی: بله. من 12 ماه در جبهه جنگیدم و در عملیات شاخ شمیران، مرصاد و حلبچه در خط مقدم بودم. حتی یک بار در مسیر برگشت از اهواز دیدم آقای خامنه ای در اندیمشک دارند نماز می خوانند و من هم پشت ایشان نماز خواندم. حیات: زمانی که جنگ تمام شد شما کجا رفتید و چه کردید؟ الحسینی: بعد از تمام شدن جنگ تقریبا 5 سال در پادگان ماندم. پس از ...
زخم هایی که باقی ماند؛ از پاییز اسارت تا بهار آزادی
رومادیه بردند؛ حدود چهار ماه در آنجا بودم که به دلیل شعار دادن با بعثی ها درگیر شدم، مرا از آنجا به بغداد فرستادند بعد از آنجا با تور حیوانات (قطار که با آن حیوانات را جابه جا می کنند) به موصل بردند و تا به مدت 10 سال در آنجا بودم. 7 سال اسارت در موصل محمدتقی نصیری سال 1362 چهارم دبیرستان بود و در رشته علوم تجربی در روستای سیس که اکنون به شهرستان شبستر از توابع شهرستان تبریز ...
نگهبان عراقی با اسرا گریه می کرد/11ماه مفقودالاثر بودیم
با فرج الله فصیحی رامندی از آزادگان دوران دفاع مقدس گفتگو کرده ایم؛ * جناب فصیحی، شما پاسدار بودید که اسیر شدید؟ پاسدار رسمی بودم و از سپاه قزوین لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) به جبهه اعزام شدم. اولین اعزامم سال 1359 قبل از شروع جنگ بود که در درگیری با گروه های ضدانقلاب و نیروهای نفوذی عراق به پاسگاه پرویز قصر شیرین رفتم. بعد از اینکه جنگ شروع شد، سه سال اول جنگ در ...
بهترین سال های عمرم را در زندان های عراق سپری کردم
...> ما دربند شماییم نه شما دربند و اسیران ما! ولی دُرّی آزاده ارسنجانی متولد 1343 که در سال 1360 به مدت 9 سال در اسارت دشمن بعثی در زندان های عراق به سر برده و هنگام اسارت فقط هفده سال بیشتر نداشت در گفتگو با خبرنگار شیرازه،بیان کرد: در حمله طریق القدس که برای آزادسازی شهر بستان از دست عراقی ها بود اسیر شدم و در 26 سالی ازآنجا آزاد و به میهن اسلامی برگشتم. دری با بیان خاطره ای ...
تلخ ترین خاطرات یک اسیر جنگ 2 روز بعد از آزادی!
تا به حال چنین عملیاتی در طول سه سال و نیم جنگ نداشتیم که از خشکی و آب وارد منطقه عملیاتی شویم. یک ساعتی صحبت کرد و هیجانی در میان بچه ها ایجاد شد. او گفت قرار است بروید شهر العزیر در خاک عراق که جای کوچکی است. من بی سیم چی شدم! بعد از صحبت های فرمانده سوار قایق شدیم. نقل و انتقال بچه ها با قایق های موتوری کوچک و لنچ بود. در قایق تندرو 12 نفر بودیم و سوار قایق شدیم. مسیر ...
ماجرای کتابت آیات قرآن روی کارتن پودر لباسشویی در اردوگاه اسرا/ داستان دانش آموز اسیری که حاضر نشد زیر ...
اسلامی قرار گرفت حدود دو سال به طول انجامید تا اجرایی شود و تا روزی که مقرر شده بود تا این افراد آزاد شوند، ثبت نام نشده بودند و هیچ نام و نشانی از آنها وجود نداشت و بنده هم جزء مفقودین بودم. مدیرکل آموزش و پرورش استان اصفهان، ابراز می کند: پس از اینکه به اسارت در آمدیم، ما را بعد از دو سه روز به بغداد منتقل کردند و به زندان و استغفارات الرشید فرستادند که استاندارد فضای اسکان در هر اتاق ...
شکنجه برای زیارت!
کثافت و گرد و خاک بود. در دوران اسارت، طبق رسم مسلمانی هر کجا که وارد می شدیم سلام می کردیم. وقتی من را به استخبارات بردند، شب بود. من سلام کردم، ناگهان شکنجه گر عراقی چنان سیلی به گوش من زد که من گفتم: آیا جواب سلام این است؟! سپس یکی یکی اسرا را برای شکنجه بردند. وقتی چشمان من را باز کردند من گفتم الموت لصدام. با گفتن این حرف، چهار بار زیر شکنجه بیهوش شدم و بعد با چند سطل آب دوباره به هوش آمدم و ...
خاطرات آزاده لرستانی؛ از دیوار مرگ تا همنشینی با اسوه های اخلاق و تقوا
محمدشریف جعفرپور، از آزادگان سرافراز لرستانی هشت سال دفاع مقدس در گفت وگو با ایکنا از لرستان ضمن معرفی و بیان خلاصه ای از نحوه ورود خود به جبهه های حق علیه باطل، گفت: من در دوم مردادماه سال 1343 در شهر خرم آباد متولد شدم و در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 67 در سن 22 سالگی به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام شدم و بعد از یازده ماه حضور در جبهه در حالی که فقط یک ماه از خدمتم ...
روایت 10 سال اسارت؛ اشک و لبخندهایی که در زندان های بعثی گذشت
خبرگزاری فارس؛ کرمانشاه، پرستو چمنی - آزادگان یک سرمایه عظیم اجتماعی و فرهنگی برای کشور ما هستند، آزادگانی که با تحمل شکنجه ها، تلخی ها و آزارهای بسیار رژیم بعثی عراق، بهترین دوران عمر خود را در اردوگاه های مخوف و بعضا سلول های تنگ و تاریک سپری کردند. آزادگان سرافراز ایران با وجود شکن
آزاده ای که 9 سال اسیر بود؛ وقتی فهمیدم مادرم زنده است، آرام شدم!
... اسارت، جنگ است، دلتنگی است، بیماری است، غربت است، حسرت است. اسارت یک ثانیه اش هم زیاد است. او، هشت سال و هشت ماه از بهترین سال های عمرش را اسیر بوده، از 15 دی ماه سال 60 تا مرداد سال 68. جوانک نوزده ساله و مجردی بود که به جبهه رفت؛ وقتی برگشت، مرد جا افتاده 28 ساله ای شده بود. محمدباقر عباسی برای گذراندن سال های اسارت خدا را شکر می کند! انگار هشت سال رئیس جمهور باشد، انگار هشت سال ...
ناگفته های 68 ماه اسارت، از زبان یکی از کم سن و سال ترین آزاده ها
. او افزود: وقتی برگشتم جوانی 22 ساله بودم با 40 درصد جانبازی از ناحیه پا و اعصاب. پس از ورود به ایران و زیارت مرقد امام(ره) و دیدار با مقام معظم رهبری، پدر و مادرم را پس از آزادی زیارت کردم. این آزاده که در سال 70 ازدواج کرده و ثمره آن دو دختر و یک پسر است، ادامه داد: بعد از اسارت ادامه تحصیل دادم و در دانشگاه تهران در رشته زبان انگلیسی تحصیل کردم و بعد به استخدام آموزش وپرورش در آمدم و در سال 86 نیز بازنشسته شدم. انتهای پیام ...
بوسیدن خاک وطن به وقت آزادی
خبرگزاری فارس لرستان- نسرین صفرببرانوند؛ صادق رباطی که 63 سال سن دارد سال 59 و در بحبوحه آغاز جنگ به اسارت عراقی ها در می آید و سال 69 آزاد می شود. وقتی صحبت اسرا را می شنوی و آنها از شکنجه ها و سختی های اسارت می گویند، دلت می شکند و با خودت می گویی: کاش مسوولان بدانند برای تکیه دادن بر این صندلی ها چه خون هایی ریخته شده و چه جوانانی که جسم و روحشان را فدای این کشور کرده اند. ...
چهار بار تا مرز شهادت در اسارت رفتم/ مشکل جامعه ایثارگری اشتغال فرزندانشان است/ کاش کاری کنند این حجم از ...
سنگری فرستادند و یک سرباز عراقی یک نارنجک را برداشت و ضامنش را کشید که پرتاب کند در سنگر تا مارا بکشد که همان لحظه دو تن از سربازان خودشان دستش را گرفته و نارنجک را از دستش کشیدند و به درون آب انداختند. سومین بار نیز روز دوم اسارت بود ماشین هایی آوردند و اسرا را در آن ریختند و بردند در بیابان حدود 200 نفر بودیم این ها داشتند با هم دعوا می کردند و حدود ربع ساعت بعد که آن جا بودیم و قضیه ...
آزاده دفاع مقدس: وساطت نیروی بعثی موجب شد به من تیر خلاص نزنند/ جابجایی اسرا در اردوگاه ها باعث انتقال ...
حجت الاسلام غلامحسین کمیلی آزاده و پیشکسوت دفاع مقدس در گفت وگو با خبرنگار دفاع پرس در مشهد درباره نخستین روزهای حضورش در جبهه اظهار داشت: پیش از انقلاب اسلامی وارد حوزه علمیه شهرستان بیرجند شدم و پس از دو سال تحصیل در این شهر؛ در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی برای ادامه تحصیل به مشهد هجرت کردم. در همان ایام در کنار فراگیری دروس حوزوی در برنامه های مرتبط با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس حضور فعال ...
سالروز بازگشت آزادگان به میهن / روایتی از آنچه در اردوگاه های بعثی گذشت
...> در خانواده و اطرافیان خود کسانی هستند که تجربه حضور در جنگ داشته باشند؟ 4 نفر از برادران من تجربه حضور در جبهه را دارند و 2 بردار که ملبس به لباس روحانیت بودند در جبهه ها تبلیغ های فرهنگی انجام می دادند. شما کدام یگان فعالیت داشتید؟ بنده از همان ابتدا که وارد شدم در لشکر 7 ولیعصر، گردان کربلا بودم. مسئولیت شما چه بود آنجا؟ سری اول به عنوان ...
زیارت امام خمینی پاداش حافظان قرآن بود
...> رضایی افزود: سال دوم راهنمایی که بودم صدای انقلاب در بیرجند به گوش می رسید، من نیز محصل بودم و تنها در بیرجند زندگی می کردم و برای اقامه نماز به مسجد خصوصاً مسجد چهاردرخت می رفتم. وی ادامه داد: یک شب بعد از نماز، متوجه درگوشی حرف زدن چند نفر شدم، نزدیکشان شدم و از وضعیتم برایشان گفتم و آن شب، فرمایشات حجت الاسلام عارفی را در خصوص انقلاب و امام خمینی(ره) شنیدم و پس از آن اتفاق رفت و ...
اعتقاد قوی و ولایت مداری عامل استقامت اسرای ایرانی در عراق بود
علی تیموری، آزاده جاجرمی در گفتگو با خبرنگار عصراترک در جاجرم در تشریح حضور خود در جنگ تحمیلی گفت در چهار مرحله به جبهه حق علیه باطل اعزام شدم و در عملیات های بیت المقدس در فتح خرمشهر، عملیات ها والفجر مقدماتی و خیبر حضور داشتم. وی حضور در جنگ را به خاطر حفظ اسلام، پیروی از ولایت و تکلیف الهی دانست و افزود با وجود سن کم در شروع جنگ اجازه شرکت نمی دادند وقتی 16 ساله شدم موفق شدم در کنار ...
روایت یک آزاده از 777 روز اسارت در اردوگاه های رژیم بعثی
اسارت را بهتر از روز تولد و سنش در یاد دارد، سال 1347 در خانواده ای ضعیف و کشاورز در روستای حاجیکلای بهنمیر بابلسر به دنیا آمد و در 18 شهریورماه 1366 به خدمت مقدس سربازی رفت. دوران آموزشی را در پادگان 06 لویزان تهران و دوران آموزش تکاوری را در قم سپری کرد و بعد از پایان دوره آموزشی به لشکر 81 باختران، تیپ 35 تکاوران، گردان 767 برای فراگیری آموزش تخصصی خمپاره 120 در پادگان 84 خرم آباد ...
سید دوست داشتنی اردوگاه تکریت!
نیروهای حزب بعث درمی آید. سید جلال ستاره دار، پس از تحمل بیست و پنج ماه اسارت در سال 69 به وطن بازمی گردد. برای من به عنوان نگارنده این سطور، خاطرات آزادگان از خاطرات رزمندگانی که در خط مقدم یا پشت جبهه بودند جذابیت بیشتری دارد. روایت حکایت بددلی و خباثتی که سربازان صدامی علیه اسرای ایرانی به کار می گرفتند از تک و پاتکی که در خاکریزهای سوسنگرد و شلمچه جریان داشت، جذاب تر و خواندنی تر است ...
خوش آمدی ای پرستوی عاشق؛ جهان وامدار توست
رسیده بود، به دلیل تمام شدن مهمات خم شدم که سلاح دیگری که از یکی از همرزمان شهیدم بجا مانده بود در اختیار گرفتم و به سمت چپ حرکت کردم که ناگهان تیری به زانوی راستم اصابت کرد و در این حین نیروهای بعثی از همه طرف ما را محاصره و به سمت من آمدند و اینگونه بود که اسیر شدم. وی می افزاید: بعد از اسارت من و دیگر اسرا را به یک اتاق که گنجایش کمی داشت منتقل کردند اما 100 نفر را در آن اتاقک گنجاندن تا ...
استقامتی ستودنی در روزهای سخت/ باز خوانی خاطرات دو تن از آزادگان ملایری
عملیاتهای مختلف حضور داشتم. این آزاده ملایر اظهارکرد: در سن 19 سالگی درسال 65در عملیات کربلای 4 به اسارت دشمن درآمدم و در 30 آبان ماه سال 1369 همراه با سایر آزادگان به وطن بازگشتم. وی با اشاره به اینکه بنده در اسارت به عنوان زندانی جنگی حساب می شدم افزود: در زمانی که در اسارات بودم به دلیل عزاداری هایی که درایام عاشورا در عراق انجام داده بودیم را در دادگاه الثوره محاکمه کردند و من ...
تقابل فرهنگی آزادگان با خشونت بعثی ها
آن به بعد دیگر اسرای ایرانی که به سفر زیارتی نرفته بودند را به شهرهای نجف و کربلا نبردند. وی با اشاره به بحث آزادی اسرای ایرانی از عراق، اظهار کرد: پس از پذیرش قطعنامه 598 بارها اخباری در رابطه با تبادل اسرای ایرانی و عراقی شنیده می شد، اما بالاخره در سال 69 طبق تفاهم ایران و عراق روزانه 1000 نفر از اسرای ایرانی و عراقی تبادل می شدند، ما هم از طریق مرز خسروی در همان مردادماه سال 69 و پس از حدود 7 سال، اسارت به ایران بازگشتیم. انتهای پیام ...
درباره مرتضی سرهنگی و تأثیر او بر شکل گیری ادبیات اسارت/ فرزند زمانه خویش
بود با ادبیات هم صدای جنگ ایران بلندتر شنیده می شود و هم تصویر شفافی از جنگ به یادگار می ماند نه تصویری مغشوش و غرض ورزانه! 50 هزار اسیر، 50 هزار کتاب مرتضی سرهنگی در همان سال پذیرش قطعنامه در تیر ماه1367 با همراهی هدایت الله بهبودی، دفتر ادبیات و هنر مقاومت را در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بنیان گذاری کرد. هدف مشخص بود؛ گردآوری و تدوین خاطرات و آثار ادبی دوران دفاع مقدس. ...