دانشکده ای که نقاهتگاه شد
سایر منابع:
سایر خبرها
دفاع مقدس دایره المعارف خاطرات تلخ و شیرین
...، دانشجویان، معلمین و فرهنگیان همراه با سایر اقشار مختلف جامعه جامه رزم به تن کردند و هر کسی در هر لباس و جایگاهی که بود را رها کرد و عازم جبهه های حق علیه باطل شد. جبهه ای که هشت سال به طول انجامید و حالا هر ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه این هشت سال پر فراز و نشیب برای ما توأم با خاطرات، دستاوردها، تجارب و اندیشه های جدید است تا با مرور این اندیشه ها و دستاوردها و انتقال آن به ...
تصور اسیر عراقی از رزمندگان ایرانی/ مظلومیت فرماندهان جنگ
وقتی که جنگ به پایان رسید حدود 24 سال داشتم و در جنگ تحمیلی تا سال 1364 دیده بان توپخانه و از آن سال به بعد، فرمانده توپخانه لشکر 5 نصر بودم. این رزمنده خراسان جنوبی ادامه داد: من در سال 1360 با بسیجیان بیرجندی که عمدتاً بسیجیان فعال در مساجد و پایگاه های مقاومت شهر بیرجند بودند، با انگیزه دفاع از کشور و انقلاب اسلامی وارد جبهه های جنگ تحمیلی شدیم. هدف دشمن از شروع جنگ تحمیلی ...
فرمانده ای که 8 سال در جبهه بود/تسلیم انبوه عراقی ها در فتح خرمشهر،نصرت الهی بود
روشن و برنامه حماسه خوان در حال پخش است، همان طور که با پسرش درباره مهمان برنامه صحبت می کند، روبه روی ما می نشیند و گفت وگوی ما آغاز می شود. سیف الله رهنما، زاده شهر ابریشم است و بزرگ شده همین محله، از معرفی زادگاهش شروع می کند و پس از مختصر صحبتی درباره خانواده اش، داستان زندگی اش را به دوران سربازی گره می زند، به همان دورانی که او راهی اهواز شده بود و در همان جا با سیاست های رژیم ...
ماجرای عمو خسرو و اتاقکی به وسعت هشت سال دفاع مقدس+فیلم
شهدایی که تمام این سال ها روی دیوار اتاق 12 متری خانه عمو خسرو چیده شده، حکایت یک عشق قدیمی است، یک رفاقت از آن رفاقت های خاص که نمونه اش فقط در شب های عملیات دیده می شد. خودش این طور توصیف می کند: خیلی شب ها وقتی هوا تاریک می شود و خانواده ام همه می خوابند، می آیم داخل این اتاق و یک نوار نوحه قدیمی از همان روزها را گوش می کنم و بعد می نشینم با این رفقای شهیدم صحبت می کنم، می گویم خدایا چه شد؟ چرا ...
روایت خانم دکتر فوق تخصص قلب از حضور داوطلبانه در جبهه جنوب
...> وقتی عمل این رزمنده به خیر و سلامتی تمام شد، خانم مرادبیک با کمال صراحت و مؤدبانه به دکتر جراح گفت: آقای دکتر! این متخصص اطفال ما مریضی این رزمنده را تشخیص داد، ولی شما که جراح بودید چرا تشخیص ندادید؟! آقای دکتر که الآن اسمش را به خاطر ندارم، عذرخواهی کرد... این مأموریت نیز بیش از یک ماه به طول انجامید... اواخر 1362 مصادف با عملیات خیبر در جبهه جنوب، به بیمارستان نمازی ...
مخاطبان بعد از خواندن این کتاب افرادی قوی تر می شوند
فقیهی (که بیمارستانی به نام او است)، و دکتر ملک زاده ، (پرستار گروه من بودم) خانم بهیار و آقایی تکنسین بودند که با هلیکوپتر عازم اهواز شدیم. راوی کتاب چند حبه قند ادامه داد: در بیمارستان سینای اهواز مستقر شدیم، ما داخل جبهه نبودیم. مجروحان که از شهر، از جبهه و پشت جبهه به بیمارستان منتقل می شدند. خاطرات آن روزها به شکل کامل در کتاب بیان شده است. بعد از اینکه گروه هایی از تهران و شهرهای ...
سردار اسدی عاشقانه به حجله شهادت رفت
ما هیچ اطلاعی از احمد نداشتیم، اما هرچه از زمان ماموریتش می گذشت نگرانی مادرم و بقیه اعضای خانواده بیشتر می شد؛ حدود یک هفته گذشت نگرانی ها جدی شده بود از خانه زدم بیرون گفتم شاید دوستان و هم رزمانش را ببینم و خبری از احمد کسب کنم. از رفتار رزمنده های تخریب چی که تازگی از جبهه برگشته بودند بیشتر مشکوک می شدم. در ورودی سپاه، از ابراهیم امانت زادگان جویای حالش شدم گفت من پس از جراحت در جبهه از ...
نقش زنان در دفاع مقدس به روایت رزمنده، همسر و خواهر شهید
داشتیم و عکس شهدای اهواز بر در و دیوار حسینیه جماران نصب شد همچنین وصیت نامه های شهدا احادیث روایات در سطح شهر نصب می شد . او افزود: دیدار با خانواده های شهدا از دیگر برنامه هایی بود که اجرا می شد ستاد پشتیبانی در بسیج کمک های مردمی را جمع آوری می کرد پس از مرتب کردن بسته بندی و راهی جبهه ها می کردند . این رزمنده گفت: برخی از خانه ها محل انجام فعالیت های پشتیبانی از ...
شهید مجتبی هاشمی نژاد، چریکی که فدایی مردم ایران شد
فعالیت آن ها به طور کامل بسته شد. در پی صدور این حکم، مجتبی هاشمی به تهران بازگشت و پس از اینکه دو بار به صورت داوطلب به جبهه رفت، در اردیبهشت 1364 در تهران به دست منافقین به شهادت رسید. فرزند شهید سید مجتبی هاشمی آورده است: ما دو فرمانده جنگ های نامنظم داشتیم؛ یکی شهید چمران و یکی شهید هاشمی. شهید چمران بیشتر در غرب کشور بودند و بعد در اهواز و جنوب، ولی شهید هاشمی بیشتر ...
منبری معروفی که پیکر شهید همت را در قبر گذاشت
شروع جنگ، همراه با 30 تن از دایره مبارزه با منکرات سوار اتوبوس شده و از تهران به خرمشهر رفت. این سفر همان طور که خود او روایت می کند، مربوط به زمانی است که هنوز خرمشهر سقوط نکرده بود و وقتی او و همراهانش از خرمشهر به آبادان رفتند، پس از ورودشان به شهر، پل بین خرمشهر و آبادان بسته شد. در نتیجه این گروه در جاده خسروآباد در تیررس مستقیم نیروهای بعثی قرار گرفت. که از این جاده به سمت شادگان حرکت کرده و پس ...
دفاع مقدس یادآور دلاوری و رشادت های مردان بی ادعا
بعثی نیفتد.این رزمنده که به گفته خودش 18ساله بود با گذراندن دوره چهل روزه آرپیچی زن جبهه جنگ و مقاومت می شود. با استکان در دستش و نوشیدن چای آرامش خاصی را در چهره اش مشاهده می کنیم، آرامشی از جنس یقین و ایمان، با یادآوری خاطرات دفاع مقدس حال و هوایش می شود جبهه، خمپاره و آرپیچی ... خاطرات وی یادآور روزهایی است که میراث تاریخی گران بهایی از غیرت، میهن دوستی برای نسل کنونی آفریده است به ...
جنگ تحمیلی چگونه آغاز شد؟
جبهه جنوب حمله ور شدند. در منطقه مرزی خرمشهر، نیرو های زرهی دشمن که از قبل در نقاط مرزی مستقر شده بودند، به سوی خاک جمهوری اسلامی به حرکت درآمده، پاسگاه های مرزی را زیر آتش گرفتند و با پیشروی به سوی جاده خرمشهر اهواز به حدود 10 کیلومتری این جاده رسیدند. علاوه بر این، بعدازظهر امروز ناگهان حجم وسیعی از آتش روی خرمشهر شروع شد و قسمت غربی شهر، از جمله کوی طالقانی، راه اهن و مولوی زیر آتش گسترده خمپاره ...
زنان ایران اسلامی با پیروی از پیام رسان مکتب عاشورا حضرت زینب (س) رشادت های بی نظیری در دوران دفاع مقدس ...
، تنها گوشه ای از حماسه آفرینی زنان به صورت مستقیم در دفاع مقدس می باشد. خمر در ادامه ضمن اشاره به نقش غیرمستقیم زنان بیان کرد: زنان در هشت سال دفاع مقدس در پشت جبهه نیز حضور داشتند و مشاور همسران و فرزندان خود بودند، حتی زنانی که سواد کمتری داشتند از راه خیاطی و دوخت لباس های رزمندگان، تهیه بسته غذایی، حفظ و نگهداری از فرزندان رزمندگان، اهدای خون، تقویت روحیه رزمندگان و حتی فعالیت در غسال ...
در 8 سال جنگ تحمیلی چه گذشت؟
جان نزدیک به 400 غیرنظامی را گرفت، عراق تا دهلران در خاک ایران پیش رفت و تعداد زیادی اسیر گرفت، ایران در بیست وهفتم تیرماه سال 1367 قطعنامه سازمان ملل را پذیرفت، ارتش عراق دوباره به جاده اهواز-خرمشهر و مرزهای ایلام و کرمانشاه حمله کرد، در این میان سازمان مجاهدین خلق با عنوان ارتش آزادی بخش از مرز کرمانشاه گذشت تا در پنج مرحله تهران را فتح کند، ارتش آزادی بخش در عملیات مرصاد نرسیده به کرمانشاه منهدم شد. عراق در پانزدهم مرداد سال 1367 قطعنامه را پذیرفت و جنگ ایران و عراق پس از هشت سال آتش و خون تمام شد، در سال پایانی جنگ بیش از 21 هزار نفر به شهادت رسیدند. کد خبر 689909 ...
زنان این مرزوبوم با اراده و پشت کار در حفظ و حراست از ارزش های جامعه اسلامی کوشیدند
در جبهه تکلیف الهی و تایید به فرمان ولایت است، پس حضور هر رزمنده در جبهه بیانگر حضور دو زن غایب در صحنه است، یک زن به عنوان مادر و یکی به عنوان همسر. زنان آینه تمام نمای ایثار، شهادت، فداکاری و اسطوره های شهامت بودند، زنان و دختران فداکار ما در مکتب مقتدایشان حضرت زهرا (س)، پرورش یافتند و در بحران های مختلف خود را در معرض خطر قرار دادند و به یاری نظام مقدس جمهوری اسلامی و رزمندگان ...
جبهه دانشگاه انسان سازی است
پاسداران و رزمندگان دفاع مقدس و یار و همرزم شهید حاج قاسم سلیمانی بودند ؛از حضور شهید جواد در جبهه و چگونگی شهادت او سخن می گوید: قبل از شهادت به عنوان مدافعان فاو اعزام شده بودند یعنی در تاریخ 1367/1/31 آن موقع دیگر تک فاو هم تمام شده بود و نیروهای لشکر بعضی هایشان شهید ،اسیر یا مجروح شده بودند و آن هایی که هم که سالم مانده بودند در مقر قرارگاه در اهواز مستقر شده بودند. در غروب آفتاب یکی ...
روایتی از شهادت 4 هزار و 300 کادر درمان/ از دفاع از خاکریز ها تا جنگ با ویروسی ناشناخته
بیمارستان کشور را صادر کرد و در پی آن برخی از پرستاران، پزشکان، امدادگران و پیراپزشکان و بیماران شهید و مجروح شدند. در شرایط جنگ، پرستاران و پزشکان، با حضور در بیمارستان های صحرایی در نزدیک ترین نقطه و دوشاش دوس رزمندگان در خط مقدم حضور داشتند و حتی بعضا به رغم بمباران بیمارستان های کشور، اما این کادر درمان از تلاش های خود بازنایستادند و مرهم درد جبهه ها بودند. بی درنگ وابستگی ...
صدای من، تن و بدن مردم را می لرزاند
پدران و مادران ما در آن سال ها با شنیدن این جمله دست بچه ها را می گرفتند و به پناهگاه ها که اغلب در زیرزمین خانه ها بود، می بردند و با هر صدای موشک و بمب در دل شان به صدام و دارو دسته اش ناسزا گفته، او را نفرین می کردند. بعد هم پای رادیو می نشستند و تمام هوش و حواس شان را به آن می سپردند تا ببینند دشمن تا کجا پیشروی کرده یا این که رزمنده های ما چه عملیاتی انجام داده اند و چه بخشی از کشور را از ...
روایت هایی از جانفشانی ها در سنگرهای دفاع مقدس
طول دوران دفاع مقدس در پشت جبهه های جنگ، تمام تلاش و مهارت خود را برای درمان رزمندگان مجروح به کار می گرفتند و از جان خود مایه می گذاشتند تا مجروحی را از مرگ نجات دهند. پرستاران با ایثار و فداکاری در طول شبانه روز از تمام توان خود برای پرستاری از مجروحان جنگ تحمیلی تیمار داری می کردند تا ضمن نجات جان آن ها، به سلامت به آغوش خانواده خود برگردند . "دکتر محمد حسین انصاری مود ...
روایت های تکان دهنده از سانسورشده های جنگ / نقش بانوان در دفاع مقدس چه بود؟
رو نمی شناسی؟! خونه بابام که نمی رم. اومده ام لباس های رزمنده ها رو بشورم . گفت: مادر حواست کجاست؟! شش ماهه بیمارستان هم جمع شده! ... این بخشی از کتاب حوض خون نوشته فاطمه سادات میرعالی است که رهبر انقلاب صبح روز چهارشنبه 29شهریورماه 1402در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت به آن اشاره و عنوان کردند: در بخش های گوناگون پشتیبانی، خانواده ها، زنان خانه دار و دیگران هم بودند ؛ در ...
پسرکی که صورتش را خمپاره از بین برده بود، زنده ماند /تنها زن مجروح در کشتی ارتش من بودم کد خبر: 889244 / ...
امدادگری را قبل از جنگ در بیمارستان و هلال احمر خرمشهر پشت سر گذاشت و با شروع جنگ در 31 شهریور برای کمک به رزمندگان به جبهه حق علیه باطل رفت. این بانوی رزمنده در بیان خاطرات خود از دفاع مقدس چنین نقل می کند: زمان آغاز جنگ، سال 59 درگیری در شهرهای مرزی بسیار زیاد و شاهد شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از مردم و رزمندگان بودم، تمام راهرو بیمارستان مصدق خرمشهر پر از شهدا و مجروحان بود؛ کنار ...
جنگ تحمیلی چگونه آغاز شد؟
در نقاط مرزی مستقر شده بودند، به سوی خاک جمهوری اسلامی به حرکت درآمده، پاسگاه های مرزی را زیر آتش گرفتند و با پیشروی به سوی جاده خرمشهر اهواز به حدود 10 کیلومتری این جاده رسیدند. علاوه بر این، بعدازظهر امروز ناگهان حجم وسیعی از آتش روی خرمشهر شروع شد و قسمت غربی شهر، از جمله کوی طالقانی، راه اهن و مولوی زیر آتش گسترده خمپاره و توپ های دشمن قرار گرفت و بسیاری از مردم خرمشهر را به خاک و خون کشید و ...
خدایا! غلط کردم دیگر به خاطر چتر به میدان مین نمی آیم!
.... از جمله کارهای روزمره ما در جبهه، رفتن به میدان مین پشت پنج ضلعی بود که کاملاً به سبک و سیاق خودمان وارد میدان مین می شدیم. واقعاً خدا به ما رحم می کرد؛ چون بدون هیچ ملاحظه ای وارد میدان مین می شدیم و انواع چتر منور از آنجا جمع می کردیم؛ در عین حال هیچ اتفاقی هم برایمان نمی افتاد. سیدمکارم موسوی، رزمنده سال های دفاع مقدس یک روز که در میدان مین بودیم، یک چتر منور ...
سردار فضلی: ارتش مهمات را زیرسبیلی رد می کرد و به ما می داد /بنی صدر را هولش دادیم که دست و پایش بشکند ...
گردان جدید مسلم بن عقیل به جبهه آمده بود. من در تماس با خانواده متوجه بازگشت ایشان شدم و در پرس و جو از برادران رزمنده متوجه شدم که در گردان مسلم بن عقیل است. 19 مهر 61 عملیاتی را انجام داده بودیم و داشتیم پاتک های عراقی ها را دفع می کردیم و اعزام نداشتیم. اولین گروه اعزامی، تقریباً بعد از دو هفته آمده بود. اتفاقاً آن گردان را به منطقه ارتفاعات 402 در سومار بردیم که عراق به آنجا خیلی توجه داشت و ...
مردم و رزمندگان با گوشت و خون مقابل توپ و تانک دشمن ایستادند
: وقتی عملیات ثامن الائمه شروع شد مادرم به دلیل نگرانی از جنگ مانع اعزامم به جبهه شد؛ چند روز بعد فراخوانی از رادیو مبنی بر تجمیع نیروهای گردان امام زمان (عج) در اهواز اعلام شد و در جریان این فراخوان به سوسنگرد رفته و از هویزه در عملیات حضور یافتم. وی تصریح می کند: بعد از حرکت به سمت هویزه و سوسنگرد در حالی به منطقه شط علی و هورالعظیم رسیدیم که نیروهای ایرانی از سوی دیگر به جاده شهید همت ...
خاطراتی از اولین روزهای جنگ/ تکاوران ارتش اولین مدافعان خرمشهر/ به اسارت گرفتن یک خانم سروان مصری
ذاتمان بد نبود در حالیکه می توانستیم مثل خودشان باشیم می توانستیم حتی آن ها را بکشیم اما در نهایت آن ها را به عقب تحویل دادیم. از ادامه درگیری ها بگویید. - جاده خاکی خرمشهر به اهواز افتاد دست عراقی ها بعد هم ایستگاه راه آهن را گرفتند و شب ها شروع کردند به پیشروی کردن که ما مجهز به دوربین دید در شب نبودیم یکی دوتا بود که دست همه نمی رسید و بعد به شهر رسیدند که ما اجازه ورود را ...
هر چند در جبهه ها از امام دور بودیم، با امام زندگی می کردیم/ وعده ملاقات با امام، طلسم غلبه بر خط دشمن ...
هم اجازه گرفته بودند و یک دوربین همراه شان بود که از آن جلسه عکس می گرفتند. بعد از اینکه فرمایشات امام تمام شد، من به سرعت بغل دست امام نشستم و دست انداختم گردن امام و شروع کردم به بوسیدن که مرا کشیدند که امام است و یکی دیگر هم بعد از من آمد که او را نیمه کاره برگرداندند و گفتند که امام اذیت می شوند. این هم روزی خوبی بود. البته امام هم مطلقاً چیزی نگفتند و خیلی پدرانه و با محبت و با کرامت با ...
یادی از شهیدی که مسافر کربلا شد
در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. فرمانده گردان امیرالمؤمنین(ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان ابالفضل(ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید ما مسافر کربلائیم راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای ...
شجاعت واستقامت رزمندگان و فرماندهان در جنگی نابرابر/ رمز پیروزی در 8 سال دفاع مقدس
عرصه جنگ و جهاد، وظایف چندگانه ای را عهده دار بود. او علاوه بر آنکه رسالت دفاعی خود را به نحو شایسته انجام می داد، در امدادرسانی پشت جبهه، پشتیبان خوبی برای شوهر، فرزند و برادر رزمنده خود بود و در سنگر جنگ و جهاد همچون نسیبه، جراحه و ام عطیه، به پرستاری و زخم بندی مجروحان می رسید. در روزهای دفاع مقدس، زنان و خواهران حزب اللّه ، زینب گونه به پا خاستند و به یاری منادیان نور و سعادت ...