عاقبت بوکسور خیابانی در بین الحرمین چه شد؟
سایر خبرها
گوشه ی خُرم
هر وقت حسین در رجزخوانی های کودکانه مان می گفت حسین شعله ای است که خاموش نمی شود من هم فریاد بزنم ابوحامد امام محمد غزالی. همان زمان هم می دانستم که وزن این دو رجز برابر نیست و یک جای کار ایراد دارد. تا این که عموجان یک روز توضیح داد ابو یعنی پدر و این بیشتر به درد بابا می خورد تا من و من دیگر صدایش را در نیاوردم. دو سال بعد کلاس سوم دبستان بودم که معنای جمله در ذهنم کلاً دگرگون شد. چهارشنبه ...
ماجرای بیماری خانم مجری و حسرتی که از غیبت در مراسم حسینی داشت
تمام این سال ها علی رغم عشق و محبتی که در دلم از امام حسین(ع) بوده و هست ولی شخصیت حضرت زینب(س) برایم خیلی عجیب و دوست داشتنی است. ائمه همیشه محکم مرا در بغل شان نگه داشته اند حسینی یادآور شد: امسال عجیب ترین محرم زندگی ام را گذراندم. فقط توانستم سه شب به روضه بروم. از روز سوم که بیمار شدم یکی دو روز به روضه نرفتم، گفتم سرماخوردگی است و ممکن است بقیه هم مبتلا شوند و خودم هم ...
مداحی مرا به سیدالشهدا(ع) نزدیک کرد
محمدحسین قنبری در گفنگو با خبرنگار عصر همدان با بیان اینکه متولد سال 1384 است گفت: معمولا در ایام خاص و مناسبت ها مداحی می کنم و علاقه خاصی به مداحی دارم. وی با اشاره به اینکه چگونه به سمت مداحی سوق پیدا کرد افزود: یادم است که وقتی کم سن و سال بودم یکی از همسایه های ما روضه خانگی برگزار می کرد و یک روز مادرم برایم شعر نوشت و من آن شعر را در مجلس روضه همسایه خواندم. قنبری ...
دست های گره خورده به ضریح، حرف ها برای گفتن دارد
ما هم برای ادامه عزاداری ها به آنجا می رفتیم . سال گذشته شب سیزدهم محرم در مراسم روستا گفتم یا امام حسین یعنی می شود من امسال به کربلا بروم؟ روز بعد همسرم از سر کار آمد و گفت آماده سفر به کربلا شویم. گرچه دو بار خواستیم حرکت کنیم منتفی شد اما بالاخره با کلی فراز و نشیب راهی کربلا شدیم. داشتن فرزندم، حاجتیست که از کربلای امام حسین علیه السلام گرفتم و هر سال که آمدم، هر کسی هم التماس دعا داشت اسمش را که در حرم آقا بردم حاجت روا شد. انتهای پیام ...
صاحبِ اثر تشنه لبان امام حسین(ع) و امام رضا(ع) هستند
دوستی به من گفت می دانی کتاب خوب در حوزه عاشورا برای بچه ها نداریم؟ گفتم بله، گفت پس چرا دست به کار نمی شوی؟ نمی دانم چطور شد ولی خیلی سریع، بعد از یک هفته از این مکالمه مشغول به کار شدم. این فرآیند 10 سال برای من طول کشید. در این مدت با این کتاب زندگی کردم. یک سال دنبال منابع معتبر بودم و 9 سال باقی را بدون عجله و هر زمان روح و جانم آماده بود می نوشتم، به قدری با این کتاب همراه بودم که گاهی پیش از ...
از مشایه به حسینیه امام خمینی (ره) / حاشیه نگاری دیدار هیئت های دانشجویی با امام خامنه ای
المقدور 4k ببینیم. ساعت حدود 7.30 بود که وارد حسینیه امام خمینی (ره) شدیم و از قضا صف اول سمت چپ، دورترین نقطه به صندلی آقا نشستیم! حداقل جایمان راحت بود و در فشار جمعیت نبودیم. کنارمان چند نفر نشسته بودند که از لرستان، سیستان و بلوچستان و گرگان آمده بودند. آن ها هم، اول پیاده روی اربعین رفته بودند و بعد برای دیدار چند صد کیلومتر راه طی کرده بودند تا تهران. از همان ابتدا تعدادی از بچه ...
ماجرای دختری که به موهایش می نازید
هایی را به سر دارد که برایش اسم گذاشته بود و مسخره اش می کرد. حالا همان چادر را سفت و سخت گرفته و رو به رویم نشسته تا از مسیرش بگوید. از دختری که یک روز مخالف حجاب و نظام و دین بود و حالا جانش را هم می دهد برای این ارزش ها. البته قصه این همه تحول فاطمه یک گره بزرگ دارد. گره ای از جنس نور که خیال می کنی امام حسین علیه السلام رشته های سرنوشت این دختر را محکم گره زده به کشتی نجاتش! ...
روز اولی که به جبهه رفتم
گفتم بله! راستش را بخواهید می ترسم. گفت: تو، نه جثه و نه قیافه اش را داری که بجنگی، بیا برایمان خشاب پر کن! انبوه گلوله کلاشینکف نزدیکان ریخته بود، نشستم و برای آنها خشاب پر کردم، کمی دل و جرئت یافته بودم. پرسیدم: حالا چی کار کنم؟ یکی گفت: این نارنجک ها را بینداز پشت خاکریز با تعجب گفتم: مگر کسی پشت خاکریز است؟ او که حال و روز مرا دید، گفت: کارت نباشد، تو فقط ضامن ...
دیدار و گفتگو با هوشنگ مرادی کرمانی
با این حال، همان طور که گفتم تنها بودم و تنهایی هایم خاص خودم بود. هنوز هم بازی های جمعی را بلد نیستم چون همواره با ذهنم بازی کرده ام. خاطرۀ دیگری که از آن زمان دارم این است که مسئول چراندن گاوی بودم. وقتی به چرا می رفتیم، روی زمین کنار نهر آب می خوابیدم، به صدای آب گوش می دادم و آسمان را نگاه می کردم. با ابرها شکل می ساختم، به کوه ها خیره می شدم؛ خلاصه اینکه با طبیعت بزرگ شدم. انگار زمین برای من ...
این خانه عزادار حسین است/ روایتی از مراسم عزاداری ظهر اربعین در حسینیه امام خمینی (ره)
کدامشان که رد می شوم به شکلی ارادت و شوق خود را برای توفیق شرکت در این عزاداری نشان می دهند. تک تکشان تلاش می کردند تا زودتر از گیت های بازرسی عبور کنند و به حسینه برسند. ساعت هنوز هفت صبح را نشان می داد و این یعنی این دل ها همه بی قرار دیداراند. جان هایی که روز اربعین از حضور در کربلا جامانده اند و حالا خود را به حسینیه امام خمینی (ره) رسانده اند تا در کنار نائب امام زمان دل هایشان را روانه ی کربلا ...
طریق عشق/ آن را که خبر شد خبری باز نیامد
از اذان صبح برخاستیم و برای زیارت حرم امام حسین (ع) به راه افتادبم. حال و هوای عجیبی حاکم است. دیدن یک خواب شیرین را می ماند. حس باورناپذیری تحقق یک آرزوی دیرین است. با خانواده قرار گذاشتیم پس از دو ساعت به زیر پل عابری که در محل ورودی حرم است، باز گردیم. حرم پر از جمعیت است. صف تحویل گوشی و کفش، دقایقی به طول انجامید. وارد صحن شدم. نزدیکی های ضریح فشار جمعیت، اختیار تعیین مسیر حرکت را ...
مأموریت؛ دفاع از زبان فارسی
که علاقه ام هم به این رشته بیشتر شد. در آزمون کارشناسی ارشد، رتبه سوم را کسب کردم و در المپیاد ادبی هم نفر سوم کشور شدم. مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران تحصیل کردم، سال 1380 هم از پایانامه ام دفاع کردم و فارغ التحصل شدم. بعد از آن سال 1381 یعنی موقعی که 26 سالم بود در طرح نخبگان صداوسیما پذیرفته شدم. دوره مدیریت آقای لاریجانی بود. از دفتر ایشان تماس گرفتند، دعوتم کردند و همان روز اول هم در ...
صاحبِ اثر تشنه لبان امام حسین (ع) و امام رضا (ع) هستند
ذهن من زده شد. آن سال ها در بخش پژوهش مدیریتِ آموزش و پرورش کانون مشغول به کار بودم، روزی دوستی به من گفت می دانی کتاب خوب در حوزه عاشورا برای بچه ها نداریم؟ گفتم بله، گفت پس چرا دست به کار نمی شوی؟ نمی دانم چطور شد، ولی خیلی سریع، بعد از یک هفته از این مکالمه مشغول به کار شدم. این فرآیند 10 سال برای من طول کشید. در این مدت با این کتاب زندگی کردم. یک سال دنبال منابع معتبر بودم و 9 سال باقی را بدون ...
معجزه امام حسین(ع) در زندگی زنی که 22سال کارتن خواب بود
حالا که شهرزاد غبار 22 سال کارتن خوابی را از تن و روحش برداشته آرزوی زیارت کربلا مانده روی دلش. آرزوی اینکه جای یکی از زائران پیاده روی اربعین باشد. به گزارش گروه وبگردی حیات ؛ حالا که شهرزاد غبار 22 سال کارتن خوابی را از تن و روحش برداشته آرزوی زیارت کربلا مانده روی دلش. آرزوی اینکه جای یکی از زائران پیاده روی اربعین باشد.حسرت از صدایش می بارد وقتی می گوید حال امروز من معجزه همان امام ...
زن جوان: کارهای شوهرم باعث شد تا به او خیانت کنم
ساله گفت: 15 ساله بودم که پای سفره عقد نشستم و با عباس ازدواج کردم اما متاسفانه اختلافات من و او از همان دوران نامزدی شکل گرفت چرا که او دست بزن داشت و با هر بهانه ای مرا کتک می زد. همه اطرافیانم مرا تشویق به ادامه زندگی با عباس می کردند و معتقد بودند که این رفتارها در همه خانواده ها وجود دارد و زندگی بعد از به دنیا آمدن فرزند شیرین تر می شود. این گونه بود که من هم در برابر رفتارهای خشن او سکوت می ...
راهپیمایی بزرگ اربعین و تمدن بزرگ اسلامی
خواهد بود؛ سوگند به خدایی که محمد (ص) را به پیامبری برانگیخت، نیت و اعتقاد من و یارانم، همان اعتقاد و نیت حسین و یارانش است. حال: شعله اربعین این روز ها در هیچ کوی و برزنی نیست که حرفی و خبری از اربعین و خیزش عظیم چندده میلیونی راهپیمایی اربعین نباشد. مردم از یکی دو ماه قبل خود را برای رفتن به زیارت اربعین آماده می کنند. کوله و کفش مناسب می خرند و برای موکب داران طول راه و ...
افشاگری کریمی از ماجرای عبور قربان زاده با لودر و دلیل استقلالی نشدن بیرانوند
من گفتم ممنون چقدر جالب هستید شما! بعد از این اتفاق گفتم با این شرایط دیگر نمی توانم بمانم. به علی امیری گفتم با وکیل بیرانوند تماس بگیر و جلسه را لغو کن. بعد هم از سمت خودم استعفا کردم. در واقع بیرانوند به این خاطر به استقلال نیامد که من جلسه را لغو کردم و ساعت 20 همان شب به باشگاه پرسپولیس رفت. وی گفت: قربان زاده همچنین گفت که جلسه مجمع را در سایت کدال بارگذاری کن، اما اعلام کردم، چون ...
عذرخواهی خداداد از الهویی: درباره او اشتباه کردم!
... او ادامه داد: من هم در حضور قلعه نویی و هم به صورت خصوصی به خود الهویی گفتم که تو کارت را بلد هستی. به سعید گفتم درباره تو قضاوت کردم و قضاوتم هم قضاوت غلطی بود. از او دلجویی و عذرخواهی کردم. خداداد در این خصوص افزود: تاکید می کنم سعید الهویی بسیار به تیم ملی کمک می کند. این را در این چند روز که کنار تیم ملی بودم، به خوبی متوجه شدم. سعید کار را بلد است و به خوبی کارش را انجام می دهد. ...
حاشیه نگاری دیدار هیئت های دانشجویی با رهبرانقلاب/ از سختی هایی که با یک استراحت کوچک رفع می شود تا اشک ...
بپیوندم و در آنجا گلایه های خود را بازگو کنم. اما اتفاقی عجیب رقم خورد دو روز مانده به اربعین، توسط خبرگزاری به من اطلاع دادند برای دیدار دانشجویان با رهبر معظم انقلاب انتخاب شدم، برای تهیه خبر بروید! هم خوشحال بودم هم نگران؛ دلم می خواست به پیاده روی جاماندگان اربعین بروم و هم فرصت دیدار با رهبرانقلاب را از دست ندهم، به خودم گفتم حتما حکمتی هست که در چنین روزی برای چنین ...
بازگشتن به خط امام حسین(ع) به روایت علی ایران / حُرِ عشق آباد
زندگی را کشیده و بعدِ یک افسردگی چندساله، شده این آدم توبه کرده ای که الان هست. • افسردگی تان چطور شروع شد؟ هفت هشت سالی هست که درگیر افسردگی ام. البته حالا دیگر به لطف امام رضا(ع) روبه راه شده ام، ولی کمابیش... همه چیز از یک جر و بحث کوچک خانوادگی شروع شد. • جر و بحث کوچک درنهایت به یک ناراحتی ختم می شود و تمام؛ این طور نیست؟ بله، ولی وقتی زیاد بهش فکر ...
عبدالجبار کاکایی؛ عاشقانه زیستن و بی صدا گریستن
تصرف من بود، نیمی در تصرفِ آنها. حالا همه من نبودم، شرمسارانه دروغ می گفتم، گناهکارانه راست. از پانزده سالگی به منطقِ زبان حمله ور شدم، در آرایش کلمه ها کوشیدم، به توده های وهم آلودِ فکر نزدیک شدم. به روایت مرموز درونم پرداختم، همه از کلمات ملایم صبح من می فهمیدند که شبِ پیش عاشق شده بودم. به دروغ خودم را عاشق تر، شوریده تر، دیوانه تر و حتی گاهی نادان تر می نمایاندم. بودم یا نبودم نمی دانم و نمی ...
جزئیات قتل آتشین اعضای خانواده توسط دختر نوجوان
ارزشی می کردم و به همین دلیل بود که به آن پسر پناه بردم، او دوستم داشت و هر کاری می گفتم، برایم انجام می داد. او واقعاً مرا درک می کرد. از طرفی از دست پدر و مادرم خسته شده بودم و خیلی از این وضعیت ناراحت بودم. با خودم فکر کردم، اگر خانه را آتش بزنم و آنها را بکشم، می توانم از دستشان راحت شوم و با پسر مورد علاقه خودم ازدواج کنم. شب حادثه موقعی که همه خوابیده بودند، به آن پسر پیام ...
پدیده جدید تیم ملی اسپانیا: همه می گویند دریبل بزن!
به گزارش "ورزش سه"، لامین یامال، پدیده کم سن و سال باشگاه بارسلونا، این روزها همه نگاه ها را در فوتبال اسپانیا به خود جلب کرده است. از وقتی ژاوی این ستاره نوجوان را وارد ترکیب اصلی تیمش کرد او با نمایش های درخشان آنقدر خوب کار کرده که بسیاری از هواداران بارسا و کارشناسان از یامال به عنوان ستاره ای یاد می کنند که در آینده می تواند روزهای اوج لیونل مسی با پیراهن بارسا را تکرار کند. ...
عزاداری بی نظیر مردم زنجان، شفا گرفتن بیمار ام اس و ارادت به امام رضا(ع)
ایرانی است من پرسیدم آقا کجا می خواهید بروید؟ گفت می خواهم به قبرستان بروم بعد در ماشین من را باز کرد و سوار شد گفت من را به قبرستان ببر. ما رفتیم به سمت قبرستان کربلا. در راه به او گفتم شما ایرانی هستید اینجا چه کار دارید و چرا می خواهید قبرستان بروید؟ گفت پدر من اینجا دفن است. پرسیدم چرا اینجا دفن است؟ گفت پدر من اول رفت حرم حضرت معصومه(س)، بعد حرم امام رضا(ع) را زیارت کرد، همان سال هم به ...
من آمده ام تا خاک پای زائران حسین (ع) را توتیای چشمانم کنم
به گزارش خبرنگار اعزامی ایمنا به کربلای معلی، روزی که از یارانِ سفر کرده و قافله عشق جا مانده بودم، از خود پرسیدم چرا هر کجا بودم، هر کجا رفتم و هر کجا لیاقت نصیبم شد، از شهادت خبری نبود. با خود می اندیشیدم به راستی چه رسالتی بر دوش من است که باید ادا کنم؛ تا آن روز که سلاح دیگری به دست گرفتم و شدم ثبت کننده وقایع؛ من خالق تصاویر شده بودم. آن روز که تلفنم زنگ خورد و گفتند که ...
خداحافظی با زمزمه نوحه آذری آی عموقلی
امام حسین (ع) به اتمام می رساند. در این میان همسر شهید مراقب فرزندانش به ویژه دختر بی تابش است گرچه زهرای 14 ساله قدری با دیدن پیکر پدرش، از بی تابی هایش کم شده است، اما همچنان بی تابی می کند و حال و روز خوبی ندارد. لحظه وداع همیشه سخت ترین بخش چنین مراسم هایی است؛ چراکه پس از آن دیگر دیدار به قیامت می رسد. بی تابی های دختر 14 ساله شهید همه حاضران را به یاد حضرت رقیه می انداخت که ...
نمی خواستم به همسرم دروغ بگم اما ناچار بودم/ الان که لو رفتم، شوهرم راضی به گذشت نیست!
اما اکنون بعد از هفت سال زندگی مشترک همه پنهان کاری هایم لو رفته و شاهین درحالی قصد دارد مرا طلاق بدهد که متوجه شده است پسری 26 ساله دارم و ... بیشتر بخوانید: وارد منزل شدم صدای زنم را شنیدم که ... تنوع طلبی جنسی |عشق های مثلثی چیست؟ روش های پیشگیری از رابطه مثلثی یا سه نفره را بدانید آزار جنسی یک زن در ماشین | اجرای حکم اعدام همسرم عاشق ...
مگوایر باشد، استرلینگ نباشد یعنی مسخره بازی!
بازی کند، چرا مگوایر و فیلیپس باید دعوت شوند، ولی استرلینگ و وارد-پروز نه؟ این اصلا توجیه ندارد". فردیناند در ادامه گفت: "استرلینگ در این هفته ها درخشان ترین بازیکن چلسی بوده. من اگر جای او بودم، حالا که اینطور خط خورده ام از فوتبال ملی بازنشسته می شدم. من اگر بودم می گفتم ببین تیم ملی، نخواستم. می روم و دیگر برای شما بازی نمی کنم. یعنی چه؟ این کار واقعا بی احترامی است. آنها برای دعوت شدن دیگر چه کار باید می کردند؟" ...