از اسارت در عملیات پارتیزانی علیه منافقان تا مقاومت در برابر تبلیغات ...
سایر منابع:
سایر خبرها
شنیدن رحلت امام خمینی(ع) تلخ ترین خاطره دوران اسارت بود
. در مورد نحوه اسارت خود بگوئید؟ حدود دو ماه در آموزش در جبهه بودم که عملیات بیت المقدس آزاد سازی خرمشهر آغاز شد، بنده در تیپ هفت ولیعصر (ع) دزفول گردان سلمان به فرماندهی شهید اکبر منصوری شرکت نموده ودر تاریخ 1361/2/17 مرحله دوم عملیات محلی به نام ایستگاه حسینه سمت راست شلمچه از ناحیه سر وپا هایم زخمی شده بعد از حدود دو ساعت به دست نیرو های بعثی اسیر شدم. در چه سالی به وطن ...
سعید اوحدی: در دوران اسارت همه سلیقه ها و همه دیدگاه ها حضور داشتند/ هنرمندان و نخبگان سرمایه های تمدنی ...
اسارت مشهور بود. یک روز در سال 72 خدمت آقای ابوترابی در دفترشان بودم. بعد که حاج آقا رفتند مجلس، اذن از حاج آقا گرفتم و به دولت آمدم. یک روز در دفتر ایشان نشسته بودم ما خدمت حاج آقا ابوترابی رفته بودیم پیش یکی از مدیران بانک سپه آن زمان و دو هزار فقره وام تسهیلات برای اسرا وام 50 هزار تومان گرفته بودیم که اگر اسیری آمد و مشکلی داشت، حاج آقا به بنده می گفتند که نامه بانک را بنویس. حاج آقا وقتی به دفتر ...
خانواده ام با تصور شهادتم تا یک سال برایم مزار ایجاد کرده بودند
به گزارش حوزه ایثار و شهادت پایگاه خبری_تحلیلی صبح قزوین؛ فرج الله فصیحی رامندی در6 فروردین سال 39 در شهر دانسفهان از توابع شهرستان بوئین زهرا چشم به جهان گشود و 6 سال و 6 ماه از عمر خود را در اسارت نیروهای عراقی سپری کرد. آزادگان،وارث شهیدان هستند و با استواری ایستاده اند و ماندگار شدند تا ادامه دهنده راه شهیدان باشن ...
فاتحه وسط فوتبال تا فرو بردن سر اسرا در فاضلاب
و روان همه ما را بهم ریخته است ما از نظر جسمی در بین مردم زندگی می کنیم اما از نظر روحی اینجا نیستیم. همه فکر می کردند شهید مفقودالاثرم من چهارم تیرماه 1367 اسیر شدم و حدودا دو سال و نیم در اسارت بودم که فکر می کردند شهید شده ام و مفقود الاثر بودم و تا زمان آزادی ام کسی نمیدانست که زنده هستم و دشمن نیز چون اواخر جنگ بود و می خواست به خانواده ها شکنجه روحی و روانی بدهد اجازه ...
در غربت 7 سالۀ اسارتِ اردوگاه مُوصل، خدا را می دیدیم/از زندگی بعد از اسارتم، راضی نیستم/بگذارید دنیا ...
.... فخریان می گوید: در همه سال های اسارت، تصویری که ما از آزادی در ذهنمان داشتیم این بود که یک روز، رزمندگان ما از در و دیوار به داخل اردوگاه می آیند و آزادمان می کنند. این آرزو با ما بود تا زمانی که خبر پذیرش قطعنامه 598 را شنیدیم. بعد از پذیرش قطعنامه 598 تا آزادی ما بیشتر از 2 سال طول کشید. یادم می آید عصر یک روز چهارشنبه بود. من و دوستانم در گوشه ای از محوطه اردوگاه نشسته بودیم که ...
علم الهدی: دردآورترین دوران زندگی آزادگان، اسارت بود / نماینده صلیب سرخ به اسرا گفته بود در خیلی از جنگ ...
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی بیان کرد: غرب زده هایی که چشمشان به دروازه غرب است، از این ها توقع کمک و خدمت دارند؟ آنان مردمان ناپاک، بزدل و ترسویی هستند که به خاطر چند جاسوسی که از این ها گرفتند، نه برای اهمیتی که برای جان جاسوس ها قائل هستند بلکه برای اهمیتی که برای جلوگیری از رسوایی و جهانخواری آنان در دنیا با بازجویی از آنان قائل هستند، حاضر شدند شش میلیارد دلار پول ایران را با ذلت پس بدهند، باج بدهند و جاسوس هایشان را ببرند. حجت الاسلام ...
از دروغ بریدن گوش اسرا توسط ایرانیان تا زیارت امام رضا (ع)
سرباز بودیم. سه روز آنجا در وسط رودخانه دارخوین ماندیم تا تحرکات ایرانی ها، اینکه چند نفر هستند و چه تعداد ماشین دارند را شناسایی کنیم. زمانی که کارمان تمام شد، قبل از اینکه به کارون برسم با یکی از نیروهای اطلاعاتی ایران درگیر شده و آنجا مجروح شدم. پس از مجروحیت وسط شالی های برنج و بین گل و لای از ساعت 11 شب تا ساعت 11 صبح بیهوش بودم. زمانی که به هوش آمدم، هر چه فریاد زدم کسی صدایم را ...
در اسارت، برزخ نزدیک تر از آزادی بود
تحصیلات عالیه داشتند هم در آنجا ساکن شده بودند من رابط پسران و همسرم رابط خانم ها شد. بیش از یک سال توانستم یک خانه اجاره کنم، مدتی بعد جنگ آغاز شد من برای پشتیبانی از رزمندگان به پشت جبهه رفتم و در یکی از روز های سال 1360 در منطقه بازی دراز از ناحیه سر، گلو و بازو مجروح و برای درمان به اصفهان و تهران منتقل شدم مدتی بعد که حالم بهبود یافت، جنگ شدت گرفت با همسرم که دارای اخلاص بود به توافق ...
علم الهدی: دردآورترین دوران زندگی آزادگان، اسارت بود / نماینده صلیب سرخ به اسرا گفته بود در خیلی از جنگ ...
برای همیشه خواهند درخشید، تصریح کرد: یعنی هر آدمی بخواهد پایداری در دین و مقاومت در انقلاب را ببیند، باید به تابلوی آزادگان نگاه کند و این عظمت را در تابلوی آزادگان ببیند. وی به بیان خاطره ای از یکی از اسرای دفاع مقدس پرداخت و گفت: یکی از برادران آزاده می گفت در بند که بودیم، نماینده صلیب سرخ برای بازدید به بند ما آمد، نماینده صلیب سرخ گفت در خیلی از جنگ ها به سراغ اسرا رفتم، افسرده ...
نگهبان عراقی با اسرا گریه می کرد/11ماه مفقودالاثر بودیم
با فرج الله فصیحی رامندی از آزادگان دوران دفاع مقدس گفتگو کرده ایم؛ * جناب فصیحی، شما پاسدار بودید که اسیر شدید؟ پاسدار رسمی بودم و از سپاه قزوین لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) به جبهه اعزام شدم. اولین اعزامم سال 1359 قبل از شروع جنگ بود که در درگیری با گروه های ضدانقلاب و نیروهای نفوذی عراق به پاسگاه پرویز قصر شیرین رفتم. بعد از اینکه جنگ شروع شد، سه سال اول جنگ در ...
تمام ناملایمات و شکنجه ها را به عشق ولایت و ارزش ها تحمل کردم
در قالب طرح لبیک یا خمینی به جبهه آمده بودند و اسیر شده بودند برای مابقی اسرا تدریس می کردند. از جمله آقای معتمدزاده و مرتضی سلطان محمدی از دانشجویان فعال به ما زبان فرانسه و ایتالیایی یاد می دادند. این رزمنده افزود: انگیزه و اهداف اسرا همچنان قابل ستایش است. ما به خاطر اعتقاداتمان مقاومت کردیم و با همین اعتقاد راسخ خودمان را ساختیم. وی گفت: در دوران اسارت دیپلم داشتم در ...
روایت ایمان هایی که نشکست
م بالاخره در هر مملکتی ممکن است جنگ اتفاق بیفتد. در جنگ عده ای شهید، مجروح و اسیر می شوند. حالا ما اسرای این جنگ هستیم. الحمدالله که از آدم های بی تفاوت نبودیم، آمدیم جبهه و در جنگ شرکت کردیم. حالا باید وظایف دوران اسارت را انجام دهیم. امام ما موسی بن جعفر(ع) سال ها در زندان بودند. هر روز از صبح تا عصر ما را می بردند در فضای آزاد برای هواخوری و عصر ما برای اسرا حرف می زدیم که روحیه بگی ...
ناگفته های 68 ماه اسارت، از زبان یکی از کم سن و سال ترین آزاده ها
خیبر نگهداری می شدند منتقل شدم. پس از گذشت شش ماه از دوره درمان، به همراه 400 تا 600 نفری که سنی بین 15 تا 17 سال داشتیم به اردوگاه رمادیه 2 به نام بین القفسین و یا اردوگاه اطفال انتقال یافتیم. مرتضوی تصریح کرد: تا یک سال هیچ کس از زنده بودن من و سایر اسرا خبری نداشت تا این که با آمدن صلیب سرخ و ثبتِ نام ما، توانستیم برای خانواده ها نامه بنویسیم. در اردوگاه اطفال، اسرای قبل از ما با ...
روایت محسن میرزایی ، آزاده جانباز در دوران دفاع مقدس که بعثی ها فکر می کردند ژاپنی است | یک سامورایی در ...
های معروف دوران دفاع مقدس تبدیل می کند؛ رزمنده ای که با 50 درصد جانبازی و پسوند آزاده درکنار اسمش، این روز ها راوی تاریخ جنگ است. سطر های بعدی، خاطرات اوست از روز اعزام به جبهه تا پایان اسارت. بساطم را می انداختم گردنم و می رفتم بدرقه رزمنده ها در مشهد دست فروش بودم. می رفتم بازاررضا بساط می کردم. عینک پلاستیکی بچگانه می فروختم. جنگ که شروع شد، خیلی هوایی شدم که بروم جبهه. همه ...
دفاع مقدس عرصه های نوینی برای مطالعه علمی خبرنگاران و نویسندگان گشود
آزادگان دفاع مقدّس جزئی از ادبیات اسارت گاهی و گونه ای از ادبیات پایداری و مقاومت هستند. در ایران، ادبیات مقاومت همواره در کنار قیام های ظلم ستیز از کاوه آهنگر گرفته تا تارخ معاصر لابلای صفحات تاریخ به چشم می خورد . از سال 57 و پس از پیروزی انقلاب، بیشتر در زمان جنگ هشت ساله عراق علیه ایران این ادبیات به اوج خود رسید و شکل گرفت و به دنبال آن، ادبیات اسارت گاهی از زمان زندان های رژیم پهلوی و بعد از آن ...
اعتقاد قوی و ولایت مداری عامل استقامت اسرای ایرانی در عراق بود
علی تیموری، آزاده جاجرمی در گفتگو با خبرنگار عصراترک در جاجرم در تشریح حضور خود در جنگ تحمیلی گفت در چهار مرحله به جبهه حق علیه باطل اعزام شدم و در عملیات های بیت المقدس در فتح خرمشهر، عملیات ها والفجر مقدماتی و خیبر حضور داشتم. وی حضور در جنگ را به خاطر حفظ اسلام، پیروی از ولایت و تکلیف الهی دانست و افزود با وجود سن کم در شروع جنگ اجازه شرکت نمی دادند وقتی 16 ساله شدم موفق شدم در کنار ...
خاطرات آزاده لرستانی؛ از دیوار مرگ تا همنشینی با اسوه های اخلاق و تقوا
محمدشریف جعفرپور، از آزادگان سرافراز لرستانی هشت سال دفاع مقدس در گفت وگو با ایکنا از لرستان ضمن معرفی و بیان خلاصه ای از نحوه ورود خود به جبهه های حق علیه باطل، گفت: من در دوم مردادماه سال 1343 در شهر خرم آباد متولد شدم و در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 67 در سن 22 سالگی به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام شدم و بعد از یازده ماه حضور در جبهه در حالی که فقط یک ماه از خدمتم ...
ناشر استان فارس دَهِشِ دانایی را اجرا کرد/ اهدای 1989 جلد کتاب به پاس روزهای اسارت
...، که 1989 روز، از 13 تا 19 سالگی در اسارت بوده است در این زمینه گفت: از 9 سالگی شروع به نوشتن کردم و حتی در اسارت هم برخی مطالب کوتاه مثل داستان کوتاه یا دل نوشته به طور مخفیانه بر روی پاکت سیمان، پاکت سیگار و پارچه و بعدها روی کاغذ می نوشتم و بین اسرا دست به دست می کردم تا بخوانند. یزدانی افزود: پس از اسارت نیز مشغول نوشتن شدم و مقالات و مطالب مختلفی در مطبوعات به چاپ می رساندم تا ...
وقایع دوران اسارت؛ حقایقی غیرقابل انکار
گروه استان های دفاع پرس - سید جلال امینی آزاده دفاع مقدس، 33 سال پیش در چنین روزی (26 مرداد 1369) اولین گروه از آزادگان وارد مهین اسلامی شدند و برگ دیگری از افتخارات و پیروزی های ملت ایران در تاریخ دفاع مقدس رقم خورد. در دوران پرفراز و نشیب اسارت، یعنی از لحظه اسارت تا آزادی وقایع غیرقابل انکاری رخ داد که یکی از آن ها تونل مرگ استخبارات ارتش بعث بود که بسیاری، مستندات آنرا دیده اند. با ...
آزادگان، شناسنامه عزت و افتخار ایران اسلامی و وفاداری به میهن هستند
...: در تاریخ 1366/4/29 در جبهه جنوب ایران، خوزستان و در منطقه کوشک جاده المهدی به اسارت در آمدم؛ در روز اسارت، که ای کاش هیچ وقت اسیر نمی شدم ما را به شهر العماره بردند. 16 ساعت آنجا بودیم و بعداز پذیرایی کامل ما را به شهر نهروان فرستادند، 8 ماه آنجا بودیم و شرایط خیلی سختی را داشتیم. این آزاده سرافزار شرایط اردوگاه رو بسیار سخت دانست و خاطرنشان کرد: شرایط اردوگاه خیلی سخت بود، امکانات ...
خوش آمدی ای پرستوی عاشق؛ جهان وامدار توست
جبهه شد و اینگونه بود که من راهی جبهه شدم. این آزاده با اشاره به اینکه پسر خاله وی نیز در آن زمان شهید شده بود و "آرپی چی" زن بوده است اضافه می کند: با این تفکر که نباید سلاح حق علیه باطل بر زمین بماند؛ "آرپی چی" را انتخاب کردم. زارعی از نحوه اسارت خود می گوید: در عملیات خیبر، دشمن از 2 طرف ما را محاصره کرده بود و در آن عملیات افراد بسیاری شهید و اسیر شدند مهمات به اتمام ...
آزاده دفاع مقدس: وساطت نیروی بعثی موجب شد به من تیر خلاص نزنند/ جابجایی اسرا در اردوگاه ها باعث انتقال ...
احتضار بودم! همرزمانم بسیار مقاومت کردند و حتی برخی به شهادت رسیدند. پس از تصرف منطقه توسط بعثی ها؛ تعدادی از آن ها ابتدا دور من حلقه زدند و گلنگدن اسلحه های خود را کشیدند تا به من تیر خلاصی بزنند اما در بین آن ها یک نفر مانع شد و گفت این مجروح، جوان است او را نکشید. من در آن زمان نزدیک به 17 سال سن داشتم. این آزاده خراسانی بیان داشت: بعد از اینکه به اسارت بعثی ها در آمدم به عراق منتقل ...
زیارت امام خمینی پاداش حافظان قرآن بود
...> رضایی افزود: سال دوم راهنمایی که بودم صدای انقلاب در بیرجند به گوش می رسید، من نیز محصل بودم و تنها در بیرجند زندگی می کردم و برای اقامه نماز به مسجد خصوصاً مسجد چهاردرخت می رفتم. وی ادامه داد: یک شب بعد از نماز، متوجه درگوشی حرف زدن چند نفر شدم، نزدیکشان شدم و از وضعیتم برایشان گفتم و آن شب، فرمایشات حجت الاسلام عارفی را در خصوص انقلاب و امام خمینی(ره) شنیدم و پس از آن اتفاق رفت و ...
روایت 10 سال اسارت؛ اشک و لبخندهایی که در زندان های بعثی گذشت
بودم، رادیو شروع به سر و صدا کرد که تا لحظاتی دیگر خبر خوشی درباره جنگ ایران و عراق منتشر می شود. یک دفعه بلندگوهای داخل قطع شدند و صدا به داخل محوطه افتاد، اسرا غوغا کردند که قراره اسیر ها یکی دور روز دیگر آزاد شوند. بنده جزء چهارمین گروه بودم که 29 مردادماه سال 69 آزاد شدم. ما را به سوی مرز خسروی راهی کردند. در مرز عراق چادر برای نمایندگاه صلیب برپا کرده ...
شکنجه برای زیارت!
سید هادی غنی از رزمندگان و آزادگان دوران دفاع مقدس و جانباز شیمیایی یکی از آن آزادمردانی است که قریب به چهار سال مفقودالاثر بود. او سال 64 شیمیایی شد، سال 65 اسیر و سال 69 از اسارت اردوگاه 11 تکریت آزاد شد. چند خاطره از او زینت بخش صفحه پایداری امروز است؛ سه شبانه روز در پادگان الرشید بغداد، در محاصره و تشنگی بودیم، سپس اسرا را به داخل دخمه ای بردند که حالت آشغال دانی داشت و پر از ...
بخش وسیعی از خاطرات اسارت در نامه های آزادگان مغفول مانده است
نامه های رد و بدل شده بین اسرا و خانواده هاست که می تواند زمینه ساز تولید ده ها کتاب شود. در سال های قبل مرتضی سرهنگی ابتکار جالبی کرد و حجم وسیعی بالغ بر 8000 نامه آزادگان را جمع آوری و اسکن و نگهداری کرد. برای رساله دکتری خود به چند هزار از این نامه ها دست پیدا کردم و آنها را بررسی و تحلیل محتوا کردم و به طرز عجیبی شگفت زده شدم. آن نامه ها را در چندین سرفصل با عناوینی از جمله عاشقانه ها، مادرانه ها ...
تبیین مسائل دوران اسارت از جمله رسالت های آزادگان است
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه تحلیلی خبری شیرازه ، عبدالعلی تجرد متولد شیراز که در 17سالگی به عنوان یک بسیجی به جبهه ها رفته و در 24 آبان سال 1361 در عملیات محرم در منطقه عین خوش پس از مجروحیت به مدت 93 ماه به اسارت دشمنی بعثی درآمد در گفتگو با خبرنگار این رسانه اظهار داشت: به مدت 8 سال که در اسارت دشمن بودم می دیدم که رفقای آزاده به ویژه بسیجی ها همچنان رسالتشان را که حفظ روحیه مقاومت و ...
خدا را شکر که اسارت کشیدم/ وقتی فهمیدم مادرم زنده است، آرام شدم!
دقیقه اش هم زیاد است. اسارت، جنگ است، دلتنگی است، بیماری است، غربت است، حسرت است. اسارت یک ثانیه اش هم زیاد است. او، هشت سال و هشت ماه از بهترین سال های عمرش را اسیر بوده، از 15 دی ماه سال 60 تا مرداد سال 68. جوانک نوزده ساله و مجردی بود که به جبهه رفت؛ وقتی برگشت، مرد جا افتاده 28 ساله ای شده بود. محمدباقر عباسی برای گذراندن سال های اسارت خدا را شکر می کند! انگار هشت سال رئیس ...
تجلیل از نخستین بانوی اسیر دفاع مقدس در مشهد
طلایی اسارت آزادگان، ثبت و نگهداشته شود و این رسالت تمام ماست. مدیر موسسه پیام آزادگان در استان خراسان رضوی نیز گفت: 26 مرداد در تاریخ کشور ما جایگاه ویژه ای دارد و مردم با استقبال بی نظیر از آزادگان، رفتار و کردار آنان در طول دوران اسارت، که همراه با مقاومت بود، را تایید کردند. علی اکبر عرفانی افزود: در کنار آزادگان که در اردوگاه های ثبت شده صلیب سرخ حضور داشتند، افراد ...
زنان مقاومت، اسوه شجاعت
نتیجه حکم همه ما اعدام بود. خلاصه در کانال مشغول بستن پای یکی از برادران بودم. ناگهان عراقی ها به طرف کانال حمله کردند و ما را گرفتند. بسیار هم خوشحال شده بودند، چرا که اولین بار بود یک اسیر زن گرفته بودند. شاید چیزی حدود 10 تا 15 دقیقه فقط تیر اندازی هوایی می کردند و می رقصیدند. طعم گس اسارت من هیچ وقت فکر نمی کردم اسیر شوم. فکر می کردم که شاید مجروح، زخمی یا شهید ...