صحنه های شهادت و جانبازی همسنگرانم را فراموش نمی کنم
سایر منابع:
سایر خبرها
خانواده ام با تصور شهادتم تا یک سال برایم مزار ایجاد کرده بودند
که مجروحیت شدیدتری نسبت به بقیه داشتند به شهادت رسیدند و بعد ها هم افرادی بر اثر بیماری در اردوگاه شهید شدند. آیا در زمان اسارت رابطه مکتوبی با خانواده داشتید؟ مدت یک سال به عنوان مفقودی بودم و حتی مراسم شهادت، سوم، هفتم و چهلم مرا برگزار کرده بودند، اما بعد از یک سال که صلیب سرخ به اردوگاه آمد، امکان مکاتبه برای اسرا فراهم شد و در آن زمان بود که بعد از یک سال اولین نامه ام ...
در غربت 7 سالۀ اسارتِ اردوگاه مُوصل، خدا را می دیدیم/از زندگی بعد از اسارتم، راضی نیستم/بگذارید دنیا ...
پژمرده نبود. من وقتی به اسارت رفته بودم 18 ساله بودم و حالا فقط 25 سال داشتم. باور کردنش نه سخت که محال بود. رنج انتظار و صبوری مادرم را اینگونه پیر کرده بود. بعد از مادرم چشمم به پسرم افتاد با آن که پسرم در زمان اسارتم به دنیا آمده بود اما پدر و پسر همدیگر را می شناختیم با عکس هایی که در سال های اسارت در نامه ها می فرستادیم پسرم را در آغوش کشیدم و یک دل سیر بویش کردم پسرم دیگر از من دور نشد تا زمانی ...
از دروغ بریدن گوش اسرا توسط ایرانیان تا زیارت امام رضا (ع)
... حیات: از اینجا به بعد شما رسما اسیر محسوب می شوید، از برخوردی که با شما در اردوگاه شد برایمان بگویید. الحسینی: بعد از اینکه مرا به اردوگاه بردند سنی، ارمنی و شیعه در یکجا بودند. اکثرا اسرایی که در عملیات خرمشهر و عملیات دزفول اسیر شده بودند در آنجا نگه داری می شدند. هرگز فکر نمی کردم اسارت در ایران اینگونه باشد. همیشه در عراق به ما می گفتند اگر در ایران اسیر شوید به ...
سعید اوحدی: در دوران اسارت همه سلیقه ها و همه دیدگاه ها حضور داشتند/ هنرمندان و نخبگان سرمایه های تمدنی ...
کردند و بعد از 19 سال یعنی چند سال بعد از آزادی اسراء، پیکر مهدی حاج کرمی را آوردند و در خمینی شهر دفن کردند. این آزاده دوران دفاع مقدس با اشاره به نحوه با خبر شدن از رحلت حضرت امام (ره) در دوران اسارت بیان داشت: ما در اردوگاه تکریت عراق بودیم که خبر رحلت حضرت امام (ره) را شنیدیم. خبر کسالت حضرت امام و بیمارستان بودن ایشان را روزنامه های عراقی می نوشتند. ولی یک روز صبح بود که از بلندگوهای ...
صلواتی که کاسه کوزه بعثی ها را بر هم زد
که 18 سال داشت، اسیر می شود و پس از 90 ماه و 7 روز اسارت و یک سال بعد از پذیرش قطعنامه در تاریخ 27 مرداد ماه 1369 از بند اسارت آزاد می شود. روایتی از 90 ماه و هفت روز اسارت در اردوگاه موصل عراق مهدی صالح پور آزاده 8 سال دفاع مقدس با اشاره به دوران اسارت خود می گوید: دوران اسارت، بخشی از تاریخ هشت سال دفاع مقدس ملت قهرمان ایران را در برابر متجاوزان بعثی تشکیل می دهد و سرگذشت ...
فاتحه وسط فوتبال تا فرو بردن سر اسرا در فاضلاب
و روان همه ما را بهم ریخته است ما از نظر جسمی در بین مردم زندگی می کنیم اما از نظر روحی اینجا نیستیم. همه فکر می کردند شهید مفقودالاثرم من چهارم تیرماه 1367 اسیر شدم و حدودا دو سال و نیم در اسارت بودم که فکر می کردند شهید شده ام و مفقود الاثر بودم و تا زمان آزادی ام کسی نمیدانست که زنده هستم و دشمن نیز چون اواخر جنگ بود و می خواست به خانواده ها شکنجه روحی و روانی بدهد اجازه ...
تلخ ترین خاطرات یک اسیر جنگ بعد از آزادی!
را تا راه آهن همراهی کرد. البته قبل از آن یک سر رفتیم زیارت. خود آقای تدین که شوخ طبع هم بود در عملیات بدر سال 63 به شهادت رسید. خانواده اغلب بچه ها برای بدرقه آمده بودند راه آهن اما من که اهل مازندران بودم و خانواده ام مشهد نبودند تنها بودم. کمی دلم گرفته بود اما سپس خانواده بقیه مرا هم به گرمی در آغوش گرفتند و بوسیدند و این دلتنگی برایم رفع شد. سفر ما سر آغازی شد برای رفتن ...
روایت هفتصد و هشتاد روز زیر تازیانه های اسارت
اسارت و شکنجه اردوگاه های عراق به اوج رسید و صدای انقلاب اسلامی و فرهنگ ایثار و شهادت را با صدای رساتر به گوش جهانیان رساند. ابراهیم شهمرادی 17 ساله بود که در سال 1367 در چنگال نیروهای رژیم بعث اسیر شد و با ایثار و فداکاری درد و رنج شکنجه های روحی و جسمی ایام اسارت خود را با صبر و استقامت تحمل کرده است. انگار آن هفتصد و هشتاد روز اسارت پنجره های زیبای دوران نوجوانی را با سخت ...
خاطرات آزاده لرستانی؛ از دیوار مرگ تا همنشینی با اسوه های اخلاق و تقوا
باقی مانده بود در تاریخ 31 تیرماه سال 1367 شب هنگام طی تک دشمن به محاصره نیروهای عراقی درآمدم. وی افزود: من به همراه تعداد دیگری از رزمندگان حوالی ساعت یک بامداد به محاصره نیروهای رژیم بعث عراق درآمدم و سپس به شهر سلیمانیه منتقل و پس از یک شب اقامت در سلیمانیه به شهر بعقوبه منتقل شدم و بعد از هفت روز به شهر تکریت استان صلاح الدین اردوگاه 15 قاطع یک آسایشگاه 2 انتقال یافتم و به مدت 26 ماه ...
روایت ایمان هایی که نشکست
به گزارش ایکنا از خوزستان، 26 مردادماه سالروز بازگشت نخستین گروه از اسرای کشورمان به میهن است. اسرایی که سال ها رنج شکنجه، تنهایی و دوری را تحمل کردند و به آن خو گرفتند. حجت الاسلام محمدزمان بزاز متولد 1315 است و در حوزه علمیه امام خمینی(ره) اهواز درس خواند. از همانجا هم بود که به عنوان نیروی طلبه با هدف انجام کارهای فرهنگی به جبهه اعزام و البته اسیر شد. ماجرای جبهه رفتن و روزهای اس ...
آقا معلمی که از اسارت برنگشت
فاش نیوز - شهید فرخی راد در سال 61 در عملیات رمضان به اسارت نیروهای بعث درآمد که در زندان های بعث عراق و پس از تحمل سختی ها و انواع شکنجه های مزدوران بعثی به فیض شهادت نائل آمدند. به گزارش خبرگزاری تسنیم از دزفول، مردم ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدون اینک فرصتی برای لمس شیرینی و تاثیرات آن داشته باشند، درگیر اهداف شوم رژیم بعثی عراق با آغاز جنگ تحمیلی شدند. جنگی که اساس آن را ...
زاویه ای پنهان و کمتر گفته شده در شکنجه گاه های رژیم بعث
اسارت را برایمان بازگو کند. * 42 هزار آزاده داشتیم وی شمار آزادگان کشور را 42 هزار نفر اعلام کرد و با تاکید بر اینکه 80 درصد آنها مجروح بودند، اظهار داشت: آنها در 50 اردوگاه عراق نگهداری می شدند. * وقتی آزاد شد، پسر شیرخواره ابتدای اسارتش، دندانپزشک بود وی با اشاره به اینکه بیشترین دوره اسارت را شهید سرافراز سرلشکر حسین لشکری خلبان بود که 18 سال رنج اسارت را ...
تمام ناملایمات و شکنجه ها را به عشق ولایت و ارزش ها تحمل کردم
سال 1359 در منطقه قصرشیرین اسیر نیروهای بعثی عراق شدم که در آن زمان 22 سال سن داشتم. این رزمنده و آزاده سرافراز با بیان اینکه 10 سال در اسارت بودم، افزود: زمان اسارت دوران سخت و طاقت فرسایی بود، پذیرایی ما فحش و کتک و شکنجه بود. وی گفت: وضعیت امکانات بهداشتی، رفاهی و تغذیه خیلی فجیع بود، طوری که دسته جمعی از یک قوطی حلبی برای نوشیدن آب استفاده می کردیم. طلوعی ادامه ...
روایتی از 777 روز اسارت در اردوگاه های رژیم بعثی
نداشتیم و جزو اسرای صلیب سرخی و آماری نبودیم این آزاده و یادگار دوران دفاع مقدس می گوید: یک یا دو روز قبل از آزادی، صلیب سرخ وارد اردوگاه شد و از کل اردوگاه آمار گرفتند و بعد با اتوبوس وارد مرز خسروی و راهی خاک عزیزمان شدیم. کریمیان یادآور شد: حدود یک یا دو هفته مانده به آزادی از طریق تلویزیون تبادل اسرا را دیده بودیم و برای آزادی و ورود به خاک پاک میهن لحظه شماری می کردیم و زمانی که صلیب سر ...
ناگفته های 68 ماه اسارت، از زبان یکی از کم سن و سال ترین آزاده ها
خیبر نگهداری می شدند منتقل شدم. پس از گذشت شش ماه از دوره درمان، به همراه 400 تا 600 نفری که سنی بین 15 تا 17 سال داشتیم به اردوگاه رمادیه 2 به نام بین القفسین و یا اردوگاه اطفال انتقال یافتیم. مرتضوی تصریح کرد: تا یک سال هیچ کس از زنده بودن من و سایر اسرا خبری نداشت تا این که با آمدن صلیب سرخ و ثبتِ نام ما، توانستیم برای خانواده ها نامه بنویسیم. در اردوگاه اطفال، اسرای قبل از ما با ...
چهار بار تا مرز شهادت در اسارت رفتم/ مشکل جامعه ایثارگری اشتغال فرزندانشان است/ کاش کاری کنند این حجم از ...
باطل اعزام شدم که در عملیات تک دشمن در جزیره مجنون به اسارت نیروهای بعثی عراق در آمدم و مدت دوسال و دوماه نیز در اسارت بودم و بعد از آن خداوند توفیق آزادی را به من داد. اگر خاطره ای از زمان اسارتتان دارید برایمان تعریف کنید. -در جزیزه مجنون چهارم تیر ماه 1367 در آنجا مجروح شدم و پس از آن نیز به اسارت دشمن در آمدم. در این مدت بسیار خاطرات تلخی را تجربه کردیم که نمی توان همه را ...
استقامتی ستودنی در روزهای سخت/ باز خوانی خاطرات دو تن از آزادگان ملایری
خود را در قفس های تنگ و تاریک اسارت گذراندند و در آسمان جاودانگی آزاده نامیده شدند چراکه از قید نفس و نفسانیت رها شده بودند. نه تنها استقامت آزادگان در اردوگاه های دژخیمان رژیم بعث، بلکه صبر و پایداری خانواده های این عزیزان، ستودنی بود. شکیبایی مادران، پدران، همسران و فرزندان این آزادمردان به بار نشست و سال های نگرانی و شوق و دیدار به پایان رسید و آزادگان به آغوش وطن بازگشتند. ...
به یاد سید الاسرای ایران؛ شهید حسین لشگری/ اولین ایرانی اسیر شده و آخرین اسیر آزادشده جنگ ایران و عراق/ ...
همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. پس از پذیرش قطعنامه، لشگری را از سایر دوستانش جدا کردند و قسمت دوم دوران اسارتش 10 سال طول کشید. در طی سال های اسارت، همسرش منیژه لشگری به همراه تنها پسرش (علی) که در زمان رفتن پدرش چندماهه بود، چشم انتظار او بودند. منیژه لشگری در کتاب خاطراتش درباره آن روزهای سخت می نویسد: بعد از قبول قطعنامه در سال 1367، زمزمه آمدن اسیران همه ...
قصه آزادگان، قصه صبر و پایداری
را آن طور که بوده بیان کنم و برای رضایت کسی یا گروهی چیزی ننویسم... نه زشتی دشمن را بیش از جد جلوه داده ام و نه خوبی دوستان را. این کتاب دو جلدی، که به همت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده، به تعبیری روایتی وقایع نگارانه از رنج ها و امیدهای رزمندگان دفاع مقدس در سال های سخت اسارت در اردوگاه موصل عراق است که به زبانی ساده نوشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیت ها و توصیف عمیق ترین احساسات و ...
همایش الماسهای درخشان ویژه تجلیل از آزادگان در مشهد برگزار شد
سعی دارد تا با کارهای پژوهشی بتواند رنج و صبر آزادگان و افراد مفقودالاثر که رنج متفاوتی کشیدند را ثبت کند و از سوی دیگر برخی از آزادگان در دست کوموله و گروههای غیر انقلاب اسیر بودند و رنج های بسیاری را بردند ولی مردم با نوع اسارت این افراد آشنا نیستند. وی با بیان اینکه در زمان اسارت آزادگان، منافقان با نوشتن نامه های جعلی از سوی خانواده اسرا، قصد تضعیف روحیه آنان را داشتند، اظهار کرد ...
زنان مقاومت، اسوه شجاعت
بردند به همان سازمان امنیت و از آنجا تحویل وزارت اطلاعات دادند. از آن لحظه ما دیگر اسیر عراق نبودیم. زندانی سیاسی شده بودیم و ما را بردند جایی که زندانی های سیاسی را نگهداری می کنند. گفتند شما آمدید مستقیم با صدام بجنگید و پس زندانی سیاسی هستید. در نتیجه هیچ گونه ارتباطی با خانواده هم نمی توانستیم داشته باشیم. نه نامه ای نه تلفنی و نه هیچ پیامی. وقتی یک اسیر در اردوگاه است، صلیب سرخ به او سر می زند ...
خاطرات اسارت یک افسر ارتشی/ اتحاد و یکدلی ایرانی ها، بعثی ها را عاجز کرده بود
منتقل شد، یک سال بعد برای شرکت در عملیات راهی جبهه غرب و کردستان شد. اوایل خردادماه سال 1367 برای ادامه خدمت به جنوب اعزام شد و یک ماه بعد در نزدیکی پاسگاهی در فکه به اسارت دشمن درآمد. علی شمس آبادی، بازنشسته مرکز آموزش هوانیروز شهید وطن پور اصفهان جمعی نیروی زمینی ارتش که پس از سال ها خدمت مخلصانه در این یگان، دوران بازنشستگی اش را در یک کلینیک می گذراند، از روزهایی می گوید که به اسارت د ...
بخش وسیعی از خاطرات اسارت در نامه های آزادگان مغفول مانده است
سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در 26 مرداد سال 1369 نخستین گروه از رزمندگانی که مجاهدانه از دین، شرف و کشور دفاع کرده بودند و سال ها در زندان های رژیم بعثی عراق اسیر بودند به ایران بازگشتند. به مناسبت سالروز ورود آزادگان به کشور گفت وگویی با احمد یوسف زاده، از آزادگان و نویسندگان کشور ترتیب دادیم که در ادامه می خوانید: ادبیات اسارت چه تعریفی دارد؟ ادبیات ...
تلخ ترین خاطرات یک اسیر جنگ در روزهای شیرین آزادی
...، این لحظات برایمان از سال های اسارت سخت تر بود. حاج محسن شفیعی در پایان گفتگو می گوید از اردوگاه ما بسیاری از اسرا درس و تحصیل خود را ادامه داده و هم اکنون در کرسی های مختلف علمی و سیاسی کشور مشغول خدمت هستند، ما عهدی را که با دوستان شهیدمان بسته ایم، هرگز فراموش نمی کنیم و اگر نتوانستیم حقایق و معارف جنگ و شهادت را برای نسل نو به گونه ای که شایسته بود، بازگو کنیم تا ابد شرمنده آنها هستیم. کد خبر 680373 ...
ویژه برنامه های بزرگداشت سالروز ورود آزادگان اعلام شد
اسارت خود را گذرانده اند، زندان الرشید، ابوغریب که در بغداد بوده و اردوگاه دولتو که متعلق به حزب کومله کردستان بود و قریب به 200 رزمنده ایرانی در این اردوگاه دوران اسارت خود را گذراندند. حسن زاده نامقی عنوان کرد: اردوگاه های ایرانیان مفقود الاثر که ثبت نشده بود در صلیب سرخ تکریت ،20،11،12،14،15،18،19 بوده است و اردوگاه های ثبت شده در صلیب سرخ موصل 3،2،1 و4 ،رمادی 5،6، 7،8، 9، 10، 13 و ...
تقابل فرهنگی آزادگان با خشونت بعثی ها
پس بگیرند، ما با سلاح سبک، تجهیزات اندک و همچنین موضوع شهادت و مجروحیت تعدادی از نیروها و نیز نبود پشتیبانی تقریباً نیمی از ظرفیت جنگی خود را در اختیار داشتیم. وی با بیان اینکه در تاریخ 9 اسفندماه به اسارت دشمن درآمده است، افزود: ابتدا ما را به شهر العماره بردند، بعد از آن ما را به نیروهای استخبارات عراق در بغداد تحویل دادند، پس از چند روز ما را به یکی از اردوگاه های اسرای ایرانی در ...
رونمایی از کتاب یک شیشه عسل ؛ روایتی از 8 سال اسارت
...> در انتهای کتاب نیز 2 پیوست وجود دارد که پیوست نخست مربوط به اصطلاحات و برخی رویدادهای خاص دوران اسارت و پیوست دوم شامل عکس های راوی از دوران حضور در جبهه، اسارت و پس از اسارت است. قربانی در بخشی از پیش گفتار، این کتاب را بیانگر بخشی از دردها و شکنجه های روحی و روانی اسرای ایرانی در زندان ها و اردوگاه های اسرای ایرانی توصیف کرده و نوشته: اسرای ایرانی در زندان های بعثی عراق با صبر و ...
سالروز بازگشت آزادگان به میهن / روایتی از آنچه در اردوگاه های بعثی گذشت
ا چطور بود؟ از سال 65 به بعد تا پایان جنگ، عراق در تلاش بود تا اسیر ایرانی بگیرد و در همان عملیات نیز افراد زخمی و وضعیت وخیم را گرفتند تا از آنها به عنوان برگ برنده استفاده کنند؛ رفتار ها نیز در ابتدا آنچنان خشن نبود، هرچند مشت از سوی نظامیان بعثی خوردیم اما اذیت و آزار پس از ورود به اردوگاه بود. در اردوگاه بعثی چه اتفاقی می افتد؟ 45 روز پس از اسارت به اردوگاه 11 ...
شکنجه برای زیارت!
سید هادی غنی از رزمندگان و آزادگان دوران دفاع مقدس و جانباز شیمیایی یکی از آن آزادمردانی است که قریب به چهار سال مفقودالاثر بود. او سال 64 شیمیایی شد، سال 65 اسیر و سال 69 از اسارت اردوگاه 11 تکریت آزاد شد. چند خاطره از او زینت بخش صفحه پایداری امروز است؛ سه شبانه روز در پادگان الرشید بغداد، در محاصره و تشنگی بودیم، سپس اسرا را به داخل دخمه ای بردند که حالت آشغال دانی داشت و پر از ...